سودجویی ناشران از شاعران
گاهی ناشری با آگاهی از نیاز شاعران به دیده شدن، اعلام میکند که قصد دارد کتابی را مشتمل بر دویست شعر از آثار دویست شاعر جوان منتشر کند. ناشران معمولا برای انتخاب شعر در چنین مجموعههایی، معیار ادبی مشخصی لحاظ نمیکنند و مبلغی را نیز از هر شاعر دریافت میکنند.
سالهای دههی سوم زندگیاش را میگذراند. از شانزده ـ هفده سالگی خیال شاعری در سر دارد. شعر مینویسد، به نشستهای شعرخوانی میرود و وقتی اولین شعرش در مجلهای به چاپ میرسد از شادی در پوست خود نمیگنجد. حالا برای ادامهی راهی که شاعری نام دارد مصممتر شده و قصد دارد شعرهایی را که در طول چند سال نوشته، در قالب کتاب گرد بیاورد. شاعری رؤیای اوست و باید به این رؤیا جامهی عمل بپوشاند.
برای اینکه فردی را به عنوان شاعر بشناسند، ناگزیر باید مجموعهی شعری از وی چاپ شده باشد؛ پس گردآوری دفتری از اشعار، نخستین گام این مسیر محسوب میشود. در واقع انتشار دفتری از شعرها و داستانهاست که میتواند خالق اثر را در معرض نقد و تامل دیگران قرار بدهد. با گذر زمان گذشت و چاپ شعر، حتی در مجلات معتبر نیز نتوانست ناشران خوب را مجاب به سرمایهگذاری برای کتاب شعر کند.
«آیا وظیفهی ناشر سرمایهگذاری روی همهی کتابهاست؟» این پرسشی است که شاید بسیاری از شاعران و نویسندگان پاسخ «آری» در برابر آن میگذارند. اما ناشر نیز مثل هر سرمایهگذار دیگر، محتاج بازگشت سرمایهی اولیه و سود حاصل از این سرمایهگذاری است. صِرفِ سرمایهگذاری و توجه به ضرورت بازگشت آن و کسب سود، سبب نمیشود ناشران را قشری «سودجو» نامید؛ زیرا آنان آگاهانه در عرصهای سرمایهگذاری میکنند که میدانند در قیاس با بسیاری از عرصهها، بازده کمتری دارد.
«آیا وظیفهی ناشر سرمایهگذاری روی همهی کتابهاست؟»
بهرغم آنچه گفته شد، از مقولهی «سودجویی ناشران از شاعران» نمیتوان غافل شد. گاهی ناشری با آگاهی از نیاز شاعران به دیده شدن، اعلام میکند که قصد دارد کتابی را مشتمل بر دویست شعر از آثار دویست شاعر جوان منتشر کند. ناشران معمولا برای انتخاب شعر در چنین مجموعههایی، معیار ادبی مشخصی لحاظ نمیکنند و مبلغی را نیز از هر شاعر دریافت میکنند؛ مبلغی که برای هر فرد، ناچیز تلقی میشود، اما مجموع این مبالغ، چیزی میشود بیشتر از سرمایهی اولیهی لازم برای چاپ مجموعه. از طرف دیگر ناشر گمان دارد هر شاعر، دوـ سه جلد از این دفتر را خواهد خرید یا نزدیکانش اقدام به خرید مجموعه خواهند کرد و بدینترتیب، سود فروش کل تیراژ کتاب نیز به حساب ناشر واریز خواهد شد.
در حال حاضر در غیاب مجلههای معتبر و پرمخاطب ادبی ـ هنری، سایتهای ادبی عهدهدار معرفی شاعران جوان شدهاند. لذت انتشار شعری از یک شاعر تازهکار در سایتهای ویژهی شعر، چیزی کم از لذت چاپ شعر در مجلهها ندارد. در این میان نیز مسالهی سطح ادبی سایت و سطح آثار، نه همانند مجلات کاغذی، اما به هر حال مورد توجه قرار میگیرد. رقابتی هم بین شاعران ـ چه پیر و چه جوان ـ بر سر انتشار اشعار وجود دارد که گاه به رفتارهایی دون شان یک هنرمند میانجامد.
اگرچه کتاب محتوی شعر، حاوی امری است غیرمادی، اما کتاب، کالایی است همچون سایر کالاها که قیمت تمامشدهای دارد و قیمت فروشی معین. هرچند به ظاهر، نوشتن شعر هزینهی مادیای ندارد! ــ البته اگر زمان صرفشده برای مطالعه و نوشتن را هزینهی مادی محسوب نکنیم ــ چاپ کتاب نیازمند صرف هزینههای مادی است. کاغذ، تایپ، صفحهآرایی، طرح جلد، مراحل طی شده در چاپخانه و صحافی، مستلزم صرف هزینهای است که نمیشود آن را ناچیز به حساب آورد. وقتی هم که کتاب چاپ شد، نیاز به توزیع دارد؛ وگرنه کتاب توزیعنشده، مثل هر کالای توزیعنشدهی دیگر، ضرورت تولید خود را از دست میدهد.
ما با فراوانی شاعران و رکود بازار شعر روبهرو هستیم. وقتی از رکود بازار شعر حرف میزنیم، این تعبیر را در درجهی اول دربارهی آثار شعرای بزرگ بهکار میبریم. اگر از منتخبهای بازاری منتشرشده از چند چهرهی مطرح شعر معاصر یا ترجمهی عاشقانههای برخی شعرای جهانی صرف نظر کنیم، مجموعههای خوب شعرای بزرگ معاصر و ترجمههای خوب انجامشده از آثار اصلی شعرای نامدار خارجی، در مجموعِ چندین چاپ، بهندرت منبع درآمدی مهمی برای شاعر، مترجم، ناشر یا بازماندگان شاعران و مترجمان تلقی میشود.
«اگر میخواهی دفتر شعرت چاپ شود، خودت باید هزینهاش را بدهی.» جملهی بالا پاسخی است که اغلب ناشران حوزهی شعر به شاعران جوان یا کمترشناختهشده میدهند. ناشر در این میان با اخذ هزینه، کارهای فنی مربوط به کتاب را انجام میدهد و پس از انتشار مجموعه، کل یا چیزی نزدیک به کل تیراژ را به دست شاعر میسپارد. لحظهای را مجسم کنید که ناشر از شاعر میخواهد کل تیراژ کتاب، مثلا هفتصد یا هزار نسخه را به منزلش ببرد! شاعر کتابها را به خانه میبرد و در جایی آنها را رویهم میچیند. «کتاب را باید چگونه توزیع کرد؟» یافتن پاسخ به این پرسش دردناک، آغاز دوران افسردگی شاعر است. به چند کتابفروشی میتوان رفت و کتابها را به امانت نزد آنان گذاشت؟ اصلا چند کتابفروشی حاضر به پذیرش کتاب امانی خواهد بود؟ چگونه میتوان کتاب را به سایر شهرها رساند؟ اگر شاعر کتاب را بهصورت امانی به کتابفروش داد و شش ماه بعد برای تصفیه حساب رفت و دید حتی یک نسخه هم فروخته نشده چه؟!
تا چندی پیش گفته میشد برای اینکه شاعر موقعیتی تثبیتشده بیابد و ناشران حاضر به سرمایهگذاری برای چاپ دفترش شوند، وی باید دفتری چاپ شده را در کارنامهاش داشته باشد. همین گفته شاعران را به ورطهی سرمایهگذاری شخصی برای نشر کتاب سوق داده است. اما بهراستی چاپ دفتر شعر با هزینهی شخصی و بعد نگهداری بخش اعظم تیراژ در منزل، چهقدر میتواند به تثبیت ادبی شاعر بینجامد؟!
مدتی است مقولهی «ناشر: مولف» از قوانین نشر ایران حذف شده و کتابها الزاما بایستی به دست ناشر رسمی به دست چاپ سپرده شوند. در این میان ناشرانی نیز بودهاند که اقدام به کلاهبرداری از شاعران جوان و کمتر شناختهشده کردهاند. این دسته از ناشران که هر از چند گاهی در آسمان کمستارهی نشر ایران میدرخشند، با ادعای سرمایهگذاری مشارکتی، هزینهای بیش از حد لزوم را از شاعر اخذ و با نصف تیراژ ادعایی، اثر را منتشر کردهاند. شاعر نیز بعد از چند ماه فهمیده که نه مشارکتی در کار بوده و نه ناشر به تعهدش مبنی بر توزیع نصف تیراژی که مدعی چاپش است اقدام کرده است.
«آیا چاپ مجموعهی شعر، فقط یک لذت شخصی است؟»اکنون با توجه به آنچه در حوزهی چاپ کتابهای شعر گفته شد، به نظر میرسد، در بسیاری موارد چاپ دفتر شعر نیز برای شاعران به لذتی شخصی تبدیل شده؛ لذتی که برای رسیدن به آن باید هزینههای مادی صرف کرد. در سطح عمومی، دفتر شعر چاپ میشود تا شاعر مجموعهای از اشعار خود را یکجا و در قالب کتاب ببیند و به نیاز درونی خود مبنی بر داشتن دفتر شعر پاسخ بگوید. انتشار شعر، برای شاعر، معنایی جز صرف هزینهی مادی ندارد. شاعر با هزینهی شخصی کتابش را منتشر میکند و ناگزیر کل تیراژ را به خانه میآورد و در صورت تلاش بیوقفه، در نهایت خواهد توانست نصف این شمارگان را، آنهم معمولا بدون دریافت هزینه، در اختیار دیگران قرار بدهد تا در صورت مطالعهی احتمالی، تصوری جامع از دنیای شعری وی داشته باشند. اما آیا میتوان به این لذت شخصی ایراد گرفت؟ آیا اصل چنین لذتی را میتوان مشمول نقد قرار داد؟