0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

ابن حمزه , معروف به عماد الدين طوسى

 

( نيمه اول قرن ششم ـ 585 هـ ق ).

 

 

ولادت :

 

محمد بن على بن حمزه طوسى , از اكابر فقهاى اماميه در قرن ششم هجرى مى باشد اهل خراسان است, كنيه اش ابوجعفر ,شهرتش طوسى و به جهت انتساب به تـألـيفش , (الوسيله ), نام او را (صاحب الوسيله )نيز گفته اند و چون زندگى او معاصر با شيخ طـوسـى يـا پس از درگذشت او بوده است , با توجه به جنبه فقاهت , به او ابوجعفر ثانى يا ابوجعفر متأخر نيز گفته اند.

 

اساتيد:

 

برخى از بزرگان در كتاب خويش او را از شاگردان شيخ طوسى نام برده اند.

 

تأليفات :

 

او تأليفات متعددى دارد كه صاحب ريحانة الادب برخى از آنها را به اين ترتيب ذكر مى كند :
1 ـ الثاقب فى المناقب فى المعجزات الباهرات للنبى (صل الله عليه وآله ) و الائمة المعصومين(عليهم السلام) الهداة .
2 ـ الرائع فى الشرائع (فقه ).
3 ـ الواسطه .
4 ـ الوسيلة الى نيل الفضيلة , كه در حدود هشت هزار سطر مى باشد
5 ـ نهج العرفان الى هداية الايمان , بنا بر نظر صاحب رياض .

 

گفتار بزرگان :

 

صاحب رياض در جلد پنجم كتاب خود در مورد او مى گويد : شـيـخ بـزرگـوار امـام عـماد الدين ابوجعفر محمد بن على بن حمزة طوسى مشهدى فقيه بـزرگـوار و واعظ گرانمايه اى است, و سـپـس مـى افـزايـد: او مشهور به ابوجعفر متأخر مى باشد. و در پايان گفتار خود, درباره او مى گويد : (الثاقب فى المناقب ) او ,كتاب بسيار جالب و منظم در نوع خود مى باشد فضائل , كرامات , معجزات پيامبر اسلام (صل الله عليه وآله ), فاطمه زهرا (عليها السلام) و پـيـشوايان معصوم (عليهم السلام ) را در آن كتاب نقل كرده است و چون اين كتاب با توجه به نگارش آن در اخـتـيـار محمدون متاخر, (محمد فيض صاحب الوافى , محمد تقى مجلسى صاحب بحار الانوار و مـحمد حر عاملى صاحب الوسائل ) نبوده است نتوانسته اند از آن مطالبى نقل نمايند.
مرحوم ميرزا محمد باقر موسوى خوانسارى در كتاب شريف روضات , شرح زندگى او را آورده و درباره او مى نويسد : كـتاب وسيله و واسطه كه هر دو از متون فقهى مى باشند, از تأليفات او هستند و خوشبختانه هر دو كتاب تا كنون باقى مانده اند و مورد استناد فقها ما مى باشند .
مرحوم طبرسى نويسنده آن را بـه عـنـوان شيخ بزرگوار و امام علا مه فقيه ناصر الشريعه ,حجة الاسلام عماد الدين تعبير آورده است. از ايـن سـخن منزلت و اعتبار علمى و اجتماعى او روشن مى گردد و هم رديف شمرده شدن او با فـقـها و پيشتازانى مانند سلا ر و ابوالصلاح حلبى كه هر دو از بزرگترين فقهاى نامدار دوره شيخ طـوسـى (اعـلى اللّه مقامه الشريف ) مى باشند, روشن مى گردد و تا حدودى هم عصر و نزديك به عهد بودن آنان نيز معلوم مى شود.

 

وفات :

 

سال وفاتش دقيقا معلوم نيست , شايد در حدود نيمه دوم قرن ششم سال 585 هجرى در كربلا فوت نموده باشد و مدفنش در دروازه نجف , در محلى به نام (بستان ) مى باشد.

سه شنبه 5 مهر 1390  1:05 AM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

ابن شهر آشوب(588 ه.ق)

 

در حريم ولايت

 

محمّد رحيم بيگ محمدى انديان‏

 

 

 

سرآغاز

 

دانشمند بلندآوازه شيعه «ابن شهرآشوب» يكى از بزرگمردان تاريخ است كه زندگى و آثارش سراسر درس عبرت، معنويّت، شور و شوق والگوى ايمان و تلاش است.

 

او در طول زندگى پربار خويش همواره در راه احياى مكتب انسان پرور اهل بيت: و رشد و استحكام حوزه‏هاى علوم اسلامى كوشش فراوانى از خود نشان داد. دانشمندى كه در تمام علوم اسلامى مقامى بس بلند به دست آورد و در تربيت شاگرد و تحقيق و تصنيف تا واپسين لحظات زندگى تلاش كرد. حال زندگى او را به اختصار مرور مى‏كنيم.

 

 

ميلاد

 

ابوعبداللَّه محمد بن على بن شهر آشوب سَرَوى مازندرانى معروف به «رشيدالدين» از عالمان بزرگ و معروف شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجرى است.

 

اين فقيه فرزانه در جمادى‏الثانى سال 488 ق. (و به قولى 489 ق.) به دنيا [1] آمد. از اينكه به «ابن شهرآشوب»، پدرش و [2]جدش نسبت «سَرَوى» داده‏اند، برمى‏آيد[3] كه اصل اين خاندان بزرگ از سارى مازندران بوده است، امّا درباره تولد خود وى كه آيا در سارى بوده يا بغداد، نمى‏توان به يقين اظهار نظر كرد.البته بعضى از محققان تولد «ابن[4] شهرآشوب» در بغداد را ترجيح داده‏اند.[5]

 

جد او شيخ شهرآشوب بن كياكى، از دانشمندان بزرگ شيعه و از مردم ارى بود كه در گروه شاگردان نامى و ممتاز شيخ طوسى (متوفى 460 ق.) به شمار مى‏رفت.[6]

 

پدرش شيخ على فرزند شيخ شهرآشوب نيز از فقيهان و محدثان فاضل و از دانشمندان بزرگ شيعه محسوب مى‏شد [7]كه در تربيت فرزند خويش از جان و دل تلاش كرد.

 

 

شكوفايى‏

 

محمّد رفته رفته همچون ديگر كودكان همسن و سال خود رشد مى‏كرد و بزرگ مى‏شد، امّا فرقى كه او با ديگران داشت اين بود كه در دامن خانواده‏اى روحانى، دانش پرور و تربيت شناس پرورش مى‏يافت. او چون به هشت سالگى رسيد تمام قرآن را حفظ كرده بود و از اين به بعد او را «حافظ» (حافظ قرآن) لقب دادند.[8]

 

ابن شهرآشوب بعد از فراگيرى قرآن و دروس مقدماتى و ادبى به تحصيل علوم و معارف دينى مثل فقه و اصول، حديث، رجال، كلام و تفسير پرداخت.

 

آغاز و انجام تحصيلات عالى او دقيقاً معلوم نيست، امّا همين قدر معلوم است كه در نزد پدر و جدّش و بزرگانى چون شيخ طبرسى، عبدالواحد آمدى و قطب‏الدين راوندى سطوح عالى علم و ادب را گذراند. ولى از آنجا كه آن بزرگان هر يك در شهر و ديارى دور از هم زندگى مى‏كردند به اين نتيجه مى‏رسيم كه ابن شهرآشوب در راه كسب علم و معرفت و براى استفاده از محضر دانشوران بزرگ شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجرى سالها از اين شهر به آن شهر و از اين ديار به آن ديار در حال مهاجرت و گشت و گذار بوده است.

 

 

اساتيد

 

1 - شيخ شهرآشوب (جد بزرگوار وى)[9]

 

2 - شيخ على (پدر دانشمندش)[10]

 

3 - واعظ نيشابورى (متوفى 508 ق.) [11]

 

معروف به «صاحب روضةالواعظين» و «فتّال نيشابورى». اين عالم بزرگ شيعه را در سال 508 ق. در شهر نيشابور به شهادت رساندند.

 

4 - شيخ ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (متوفى 548 ق.) مفسر بلند آوازه شيعه و از عالمان و محدثان بزرگ قرن ششم هجرى است كه‏ي[12] داراى تأليفات زيادى چون: تفسير مجمع البيان و جوامع‏الجامع، اعلام‏الورى و... مى‏باشد.

 

5 - ابومنصور طبرسى، نويسنده كتاب ارزشمند «الاحتجاج». ابن شهر آشوب در كتاب رجالى خود «معالم‏العلماء» به بزرگى از او ياد كرده و درباره آثارش مى‏نويسد:

 

«استادم احمد بن ابى‏طالب طبرسى، كتابهاى مختلفى دارد از جمله:الكافى در فقه و...»[13]

 

 

6 - قاضى سيد ناصح‏الدين آمُدى (متوفى 550 ق.) صاحب كتاب ارزنده «غررالحِكم و دِررُالكلم»[14]

 

 

7 - ابوالفتوح رازى (متوفى 552 ق.)[15]

 

8 - عبدالجليل رازى قزوينى (متوفى‏560 ق.) از علماى بزرگ عصر خود و از اساتيد بلند پايه ابن شهرآشوب بود كه داراى كتاب معروفى به نام «النقض» مى‏باشد.[16]

 

9 - سيد ضياءالدين فضل‏اللَّه راوندى كاشانى (متوفى‏562 ق.)[17]

 

10 - قطب‏الدين راوندى (متوفى 573 ق.)[18]

 

11 - ابوالحسن على بن ابى‏القاسم بيهقى، معروف به ابن فندق (متوفى 565 ق.) او مورخ شهير خطه دانش پرور سبزوار و خراسان و يكى از علماى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است.[19]

 

ابن شهرآشوب همچنين در محضر گروهى از علماى اهل سنت نيز تحصيل كرده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:

 

1 - ابوعبداللَّه محمد بن احمدنطنزى، مؤلف كتاب «الخصائص‏العلويه على سائرالبريه»[20]

 

2 - جاراللَّه زمخشرى معتزلى (متوفى 538 ق.)، ابن شهرآشوب در نزد او كتاب«تفسيركشّاف» و «ربيع الابرار» و «الفايق فى غريب‏الحديث» را كه همه از تأليفات خود زمخشرى است، خوانده و از اين استاد اجازه نقل روايات آن كتابها را نيز گرفته است.[21]

 

 

موفقيت‏

 

ابن شهرآشوب پس از ساليانى اقامت در حوزه‏هاى علميّه ايران و استفاده از محضر دانشمندان و اساتيد بزرگ و مسافرتهاى علمى در سرزمينهاى مختلف ايران (مازندران، مشهد مقدّس ، نيشابور، سبزوار، رى ، كاشان ، اصفهان و همدان) در سال 547 ق. با كوله بارى از دانش و معنويت از شهر همدان به بغداد عزيمت كرد. وى در بغداد كه پايتخت بنى عبّاس[22] و مشهورترين مركز علوم اسلامى آن روزگار بود و دانشمندان زيادى در آن زندگى مى‏كرد اقامت گزيد و به تدريس علوم و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشته‏ها كتابها نوشت.[23]

 

 

ابن شهرآشوب از همان سالهاى جوانى كه در ايران و عراق مشغول تحصيل بود، تدريس هم مى‏كرد. « وى هر علمى از علوم اسلامى را كه به حدّ كمال دارا بوده، شروع به تدريس آن علم مى‏كرد.»[24]

 

با اينكه در زمان ابن شهرآشوب دانشمندان و عالمان بزرگى وجود داشتند كه مورد احترام مردم و از جايگاه ويژه‏اى برخوردار بودند، در اين ميان ابن شهرآشوب امتياز و برجستگى خاصّ داشت و مقام علمى و موفقيّت او از ديگران نمايان‏تر بود. او به هر شهرى از ممالك اسلامى كه حوزه علميه داشت، مى‏رفت در رأس آنان قرار مى‏گرفت و كار تدريس و بحث و پرورش شاگردان را به صورت جدّى و چشمگيرترى آغاز مى‏كرد.

 

 

شاگردان‏

 

وى زمانى كه در شهرهاى بغداد، حلّه و موصل مى‏زيست و در اواخر عمر كه در شهر حلب اقامت داشت و در ديگر شهرهاى اسلامى، شاگردان زيادى تربيت كرد كه از اين ميان به افراد ذيل مى‏توان اشاره كرد:

 

1 - علامه سيد محمد بن زهره حلبى (متوفى پس از 585 ق.)

 

2 - شيخ جمال‏الدين ابوالحسن على بن شعره حلّى جامعانى (متفى 581)

 

3 - شيخ تاج‏الدين حسن بن على دربى

 

4 - شيخ يحيى بن محمّد سوراوى

 

5 - يحيى‏ بن ابى طى حلبى

 

6 - سيد كمال‏الدين حيدر حسينى‏

 

ابن شهرآشوب يكى از اساتيد علم حديث و اجازه نقل حديث بوده است. وى از اساتيد خويش اجازه نقل روايت داشته و از آنها روايت مى‏كرده است. از جمله ايشان: شيخ ابومنصور طبرسى، محدث شيخ على ابن شهرآشوب، شيخ شهرآشوب، شيخ ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (صاحب تفسير «مجمع‏البيان»)، شيخ جمال‏الدين ابوالفتوح رازى، قطب‏الدين راوندى و... مى‏باشند.

 

 

هجرت

 

اوائل دوران خلافت مستضيئى (547 - 566) ابن شهرآشوب در بغداد بود و مستضيئى در تقويت افكار و گسترش عقايد و اقتدار علماى حنبلى سعى و كوشش مى‏نمود. رفته رفته فعاليتهاى چشمگير ابن شهرآشوب از سوى مخالفان ناديده انگاشته مى‏شد و او را تضعيف مى‏كردند. از اين رو بغداد ديگر مكان مناسبى براى ارائه فعاليت ابن شهرآشوب نبود. وى بغداد را به قصد شهر تاريخى و عالم پرور حلّه ترك كرد و به آن ديار مهاجرت نمود. ابن شهر آشوب در سال 567 ق. كرسى درس خود را در حلّه رونق بخشيد و شروع به تدريس و تربيت شاگرد نمود و پس از ساليان دراز، حلّه را ترك كرد و به شهر موصل رفت و پس از اقامت زيادى در موصل سرانجام به شهر حلب (شهر ستارگان) هجرت كرد.

 

نويسنده روضات‏الجنات مى‏گويد:

 

«علت انتقال ابن شهرآشوب از عراق به شهر حلب آن بود كه شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردم آنجا هم عموماً با امامى مذهبان بخوبى رفتار مى‏كرده و به مناسبت اينكه شهرستان حلب تحت نظر آل‏حمدان بود كه امامى مذهب بوده‏اند... نسبت به علماى شيعه احترام مى‏كردند.»[25]

 

 

آثار جاودانه‏

 

ابن شهرآشوب قهرمان عرصه قلم و نگارش بود. او در اكثر علوم اسلامى - اعم از فقه، اصول، كلام، حديث، تاريخ، تفسير، رجال و... - تأليفات و تصنيفاتى ارزنده، آموزنده و بى‏سابقه از خود به يادگار گذاشته كه هريك در نوع خود مهمّ و نشانگر نبوغ فكرى و مقام والاى علمى نويسنده آن است؛ آثارى كه همواره مورد توجّه و عنايت عالمان و دانشمندان قرار گرفته است.

 

اينك به معرّفى برخى از آثار پر ارج آن دانشمند بزرگ شيعه مى‏پردازيم:

 

1 - متشابه‏القرآن و مختلفه: كتابى است تحقيقى كه مؤلف آن را در سال 570 ق. در شهر حلّه به پايان برده است.[26]

 

2 - مناقب آل ابى طالب 7: ابن شهرآشوب در اين اثر گرانقدر مناقب و فضايل چهارده معصوم: را يكايك مورد بحث و شرح قرار داده است.

 

3 - معالم‏العلماء: او در اين كتاب كم حجم و پربار پس از برشمارى نام 1021 تن از دانشمندان شرح حال كوتاهى از زندگى آنان و آثارشان را ذكر كرده است.

 

4 - مثالب‏النواصب‏

 

و شانزده اثر ذيل:

 

المخزون‏المكنون فى عيون‏الفنون،الطرائق فى الحدود والحقائق، مائدةالفائدة، امثال فى الامثال، الاسباب والنزول على مذهب آل‏الرسول،الحاوى، الاوصاف،المنهاج،الفصول فى‏النحو،الجديده، انساب آل ابى طالب، الاربعين حديثا (در مناقب حضرت فاطمه 3)، نخب الاخبار،الخصايص الفاطميه، بيان‏التنزيل،المواليد[27]

 

 

در عرصه شعر

 

ابن شهرآشوب در عرصه شعر و ادب نيز حضورى نيكو داشت. اشعار به جا مانده از ايشان بيانگر اين است كه او شاعرى توانا و زبردست و اديبى ماهر بود. اشعار او بيشتر حاوى نكات اخلاقى، عرفانى، حكيمانه و مدايح و مناقب اهل بيت - : - بود و در نوشته‏ها و هم در اشعارش به مخالفان تشيّع پاسخ داده و در اين مورد اشعار زياد سروده است. او اشعار خود را بيشتر در كتاب «مناقب» به مناسبتهاى مختلف آورده و با كمال تأسف هنوز به صورت ديوان يا دفتر شعر، تدوين و تنظيم نشده است. ما در اينجا به عنوان نمونه دو بيت از اشعارش را كه در مدح و منقبت ائمه اطهار - : - گفته است مى‏آوريم:

 

بَعْدَالنبىّ ائمةٌ لِمعاشرٍ

 

و اَئمَتى‏ مِنْ بَعدِهِ اولادُهُ‏

 

اِنْ كانَ قَدْ شَرُفَتْ بِهِ اصحابُهُ‏

 

فَبَنُوهُ ما شَرَفُوا وَهُمْ اَكْبادُهُ.[28]

 

- بعد از رحلت پيامبر9 مردمان را پيشوايانى بود، اما پيشوايان من بعد از آن حضرت، فرزندان اويند.

 

- چرا كه اگر اصحاب او به سبب صحابه بودن شرافت يافتند، فرزندان وى، هم اين شرافت را داشتند و هم جگرپاره‏هاى او بودند.

 

 

از نگاه ديگران‏

 

گفته‏ها و اظهار نظرهاى دانشمندان اسلامى چراغى است تا ما در پرتو آن، شخصيت علمى و شأن و منزلت معنوى مردانى چون ابن شهرآشوب را بهتر بشناسيم. پس با گفتار ديگران عظمت روحى و مقام علمى او را به نظاره مى‏نشينيم:

 

1 - علامه مير مصطفى حسينى تفرشى (متوفى‏1021 ق.) نقل مى‏كند:

 

«رشيدالدين محمد... شهرآشوب، پيشواى طايفه شيعه و فقيه آنان، شاعرى بليغ و نويسنده بود...»[29]

 

2 - شيخ ابوعلى حائرى (متوفى‏1251 ق.) مى‏نويسد:

 

«ابن شهرآشوب شيخ‏الطائفه است و پايه فضل او گفتگو ندارد.»[30]

 

3 - شيخ حرّ عاملى (متوفى 1104 ق.) مى‏گويد:

 

«ابن شهرآشوب عارف به رجال و اخبار و احاديث، شاعر و اديب و جامع همه خوبيها بود.»[31]

 

4 - علامه ميرزا حسين نورى (متوفى 1320 ه'.ق) مى‏نويسد:

 

«فخر شيعه، تاج شريعت، افضل الاوائل و درياى متلاطم ژرفى كه ساحل ندارد، احياء كننده آثار مناقب و فضائل، رشيدالملة والدين‏شمس الاسلام والمسلمين ابن شهرآشوب فقيه، محدث، مفسر، محقق و...»[32]

 

5 - دانشمند رجالى و محقق ملا على قراجه داغى ديزمارى عليارى (متوفى 1327ق.) مى‏نويسد:

 

«ابن شهرآشوب مازندرانى، پيشواى طايفه شيعه... و نويسنده بود.»[33]

 

چنانكه از كتابهاى نويسندگان برمى‏آيد دانشمندان اهل تسنن آن طور كه از ابن شهرآشوب تجليل و به بزرگى ياد كرده‏اند، در حق كمتر كسى از علماى شيعه چنين كرده‏اند.

 

اينك به گفته‏هاى يكى از آنان اشاره مى‏كنيم تا از اين رهگذر اندكى به شخصيت علمى و قدر و منزلت و شأن او بيشتر پى بريم.

 

صلاح‏الدين صفدى، يكى از عالمان بزرگ اهل سنت مى‏نويسد:

 

«محمّد بن على بن شهرآشوب... يكى از سرشناسان شيعه است. او در هشت سالگى قرآن را حفظ كرده بود و در علم اصول شيعه به حد نهايى رسيد. وى در علوم قرآنى و مشكلات حديث و اخبار و لغت و نحو و موعظه در منبر - در زمانى كه مقتفى خليفه عبّاسى در بغداد بود از ديگران تقدم داشت.»[34]

 

 

رحلت

 

سرانجام ابن شهرآشوب ، فقيه فرزانه اهل بيت عصمت و طهارت - : - پس از گذراندن صد سال عمر و حدود هفتاد سال خدمت پرتلاش به تشيّع، با تحصيل، تعليم و تربيت، تحقيق و ترويج احكام‏الهى و تحمّل محنتهاى بسيار در راه دين و استحكام حوزه‏هاى علوم دينى و رفع مسائل اجتماعى مردم و مشكلات شخصى زندگى، در شب جمعه 22 شعبان سال 588 ق. در شهر حلب به ديار باقى پر كشيد و پيكر عزيزش را در نزديكى شهر در دامنه كوه جوشن، در جوار مرقد حضرت محسن بن ابى عبداللَّه الحسين‏7 دفن كردند.

 

اعيان‏الشيعه، ج‏1، ص‏82.

 

 

 

 


 


[1] . لؤلوةالبحرين، شيخ يوسف بحرانى، ص‏340.

 

[2] . مقدمه كتاب غررالحكم، عبدالواحد آمدى.

 

 

[3] . سَرَوى بر وزن غَرَوى و منسوب به «سارى» مازندران است.

 

[4] . دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج‏4، ص‏90.

 

[5] . علامه سيد محمد صادق آل بحرالعلوم مى‏گويد: از اينكه پدرو جد ابن شهرآشوب در بغداد زندگى مى‏كردند برمى‏آيد كه تولد اين دانشمند در بغداد اتفاق افتاده است. (مقدمه معالم‏العلماء، ص‏3) بعضى از محققان برآنند كه ابن شهر آشوب در سارى مازندران به دنيا آمده و مقدمات علوم اسلامى را در آنجا فراگرفته است. (دائرة المعارف تشيّع، ج‏1، ص‏337).

 

 

[6] . كياكى كنيه شهرآشوب است (ر.ك: مصفى‏المقال فى علم‏الرجال، آقا بزرگ تهرانى، ص‏415).

 

 

[7] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج‏1، ص‏101.

 

 

[8] . مقدمه معالم‏العلما، ص‏3.

 

 

[9] . دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج‏4، ص‏90.

 

[10] . لؤلوةالبحرين، ص‏347.

 

 

[11] . دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج‏4، ص‏90.

 

[12] . همان، ص‏46.

 

 

[13] . معالم‏العلماء، ابن شهرآشوب، ص‏25.

 

[14] . مقدمه كتاب غررالحكم و دررالكلم، سيد جلال‏الدين اُرموى.

 

[15] . طبقات مفسران شيعه،عقيقى بخشايشى، ج‏2، ص‏59 و 60.

 

 

[16] . معالم‏العلماء، ص‏145.

 

[17] . طبقات مفسران شيعه، ج‏2، ص‏144.

 

 

[18] . معالم‏العلماء، ص‏55؛الكنى و الالقاب، ج‏3، ص‏72.

 

[19] . دائرةالمعارف تشيع، ج‏3، ص‏594.

 

[20] . ر.ك: معالم‏العلماء، ص‏119، رقم‏790.

 

[21] . مقدمه معالم‏العلماء، ص‏8.

 

 

[22] . دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج‏4، ص‏90.

 

 

[23] . مفاخر اسلام، ج‏3، ص‏495.

 

[24] . همان، ج‏3، ص‏500.

 

 

[25] . روضات‏الجنات (ترجمه)، ج‏7، ص‏215.

 

[26] . متشابه‏القرآن و مختلفه، جزء دوم، ص‏287.

 

[27] . الذريعة، ج‏19، ص‏76؛ ج‏2، 236؛ ج‏2، ص‏476؛ ج‏5، ص‏91؛ ج‏1، ص‏426؛ ج‏23، ص‏233؛ مقدمه معالم العلماء، ص‏33؛ تنقيح‏المقال، ج‏3، ص‏157؛ ريحانة الادب، ج‏8، ص‏59.

 

[28] . مناقب آل ابى طالب، ج‏4، ص‏148.

 

[29] . نقدالرجال، ص‏323.

 

 

[30] . منتهى‏المقال، 283.

 

[31] . امل الآمل، ج‏2، ص‏.285

 

[32] . مستدرك‏الوسائل، ج‏5، ص‏310.

 

[33] . بهجة الامال فى شرح زبدةالمقال، ج‏6، ص‏513.

 

[34] . تأسيس‏الشيعه، آية اللَّه سيد حسن صدر، ص‏272.
سه شنبه 5 مهر 1390  1:07 AM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

محمد بن ادريس حلى

 

( 543 ـ 598 هـ .ق )

 

 

ولادت:

 

او در سـال 543 هـجـرى در مركز حله قدم به عرصه حيات نهاد, تولد او در يك خانواده روحانى و معنوى صورت گرفته است.

 

اساتيد:

 

او از محضر ابن زهره فقيه نامدار كسب علم نموده است .

 

تأليفات:

 

او داراى تألـيـفـات متعددى است كـتـاب نـفـيـس و مـعـروف او در فـقـه به نام (سرائر) است , تلخيص تفسير تبيان شيخ طوسى و التعليقات حواشى و ايرادات بر تفسير التبيان و كتاب (الوديعه) از معروف ترين تأليفات او مى باشد.

 

گفتار بزرگان :

 

عـلامه نورى در فائده سوم از خاتمه مستدرك مى نويسد : ابو عبداللّه محمد بن احمد بن ادريس عـجـلـى حـلـى , عالم بزرگوار و معروفى است كه بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى , فهم و دقت او اعتراف كرده اند و او را ستوده اند.
ابـن داود در رجـال خـود مى گويد: وى پيشواى فقهاى حله , در علوم متقن و داراى تصنيفات بسيار است.
فقيه بزرگ , شهيد اول (قدس سره ) در اجازه خود او را با اين عبارات : شيخ ‌امام , علا مه شيخ العلما و رئيس المذهب ستوده است.
مـحـقـق دوم نيز در اجازه قاضى صفى الدين مى نويسد : روايت مى كنم تمام تصنيفات و روايات شـيـخ امام سعيد محقق , حبر العلما, فخر الملة و الحق و الدين ,ابى عبداللّه محمد بن ادريس حلى را.
شيخ حر عاملى در كتاب (امل الامل) مى نويسد : دانشمندان متأخر ما, ابن ادريس را بسيار ستوده اند و كتاب (سرائر) او را با آنچه در آخر آن از كتاب و اصول متقدمين نقل كـرده است , مورد اعتماد قرار داده اند علا مه حلى و ساير علما, احوال او را در كتب استدلالى خود نوشته و اكثرا آن را پذيرفته اند.
شيخ يوسف بحرانى كه از علماى معتدل اخبارى است , در (لؤلؤة البحرين ) مى نويسد : وى فـقـيـه و اصولى خالص و مجتهد صرف بود, او نخستين كسى است كه باب نكوهش از شيخ طـوسـى (ره ) را بـه روى ديگران گشود, و گرنه قبل از وى دانشمندانى كه در عصر شيخ بودند, غـالبا به روش شيخ عمل مى كردند, تا آنكه نوبت به او رسيد, آن گاه محقق اول (مؤلف شرايع ), و عـلا مـه حلى در موارد بسيارى به نكوهش وى (ابن ادريس ) پرداختند, او و آرا و اقوالش را به باد انـتـقـاد و طعنه گرفتند ولى حقيقت امر اين است كه فضل و بزرگوارى او در ميان شيعه منكر نـدارد.
شهيد سعيد, قاضى نوراللّه شوشترى در كتاب نفيس (مجالس المؤمنين ) مي نويسد : در اشتعال فهم و بلند پروازى , از فخرالدين رازى بيش , و در علم فقه و نكته پردازى از محمد بن ادريـس شافعى در پيش است , كتاب (سرائر) كه از جمله مصنفات شريفه اوست , در دقت فهم و كـثـرت علم او دليلى ظاهر و برهانى باهر است او را بر تصنيفات شيخ اجل ابوجعفر طوسى ابحاث بسيار است و در اكثر مسائل فقهى او خلافى يا اعتراضى يا استدراكى است.

 

دوران:

 

شهر حـله كه بين كوفه و بغداد واقع است , از سرزمينهاى رحمت خيز و بركت آفرين است كه تا كنون علما و فقهاى نامدار و خدمتگزار دين تحويل جامعه اسلامى داده است و چندين چهره سـرشـناس و معروف از فقها ما منسوب به آن منطقه هستند كه روزگارى مركز علمى و تدريس شيعيان بوده است.
عـلا مـه حـلـى در آسـمـان عـلم و فضيلت , و در ميان انبوه فقهاى نامدار شيعه ,همچون يك ماه مى درخشد و آراى فقهى , اصولى و منطقى او در كتابهاى علمى از بر جستگى خاص برخوردار است او يـكـى از اسـتوانه هاى محكم و پايدارى است كه در حساس ترين مراحل فكرى و اجتماعى شيعه درخشيده و اطراف خود را منور ساخته است .
او قـطـب دايـره تحقيق و فضيلت , ستاره درخشان فقه و فقاهت و يكى ديگر از فرزانگان شهر حله است شهرى كه به دستور امير سيف الدوله صدقة بن منصور مزيدى اسدى از امرا دولت ديالمه در سـال 495 هـ. ق, بـناگذارى و پى ريزى شده است, اين شهر از روز نخست بر اساس تشيع پايه گذارى شده و از آن منطقه عـلما و بزرگان متعددى برخاسته اند كه شرح حال برخى از آنان گذشته است.
ابو حمزه ثـمـالـى از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه مي گويد : به هنگام عبور اميرالمؤمنين على (عليه الـسلام ) به طرف صفين , همراه او بودم كه روى تپه اى قرار گرفت سپس به نيزارى كه ميان بابل (عـراق ) و آن تـپه قرار گرفته بود اشاره نمود و فرمود : شهرى و چه زيبا شهرى ! عرض كردم سـرور مـن , بـه شهرى اشاره مى كنيد, آيا در اينجا شهرى بوده است كه آثارش از بين رفته است ؟
فـرمود: نه بلكه شهرى به وجود خواهد آمد كه به آن (حله سيفيه ) خواهند گفت در آن شهر اقوام نـيـكـوكـارى زنـدگـى خواهند كرد اگر يكى از آنان سهم خود را به خداوند نذر كند, وفا به آن مى نمايد.

 

وفات :

 

در لـؤلؤة البحرين از رساله مشهور كفعمى كه درباره وفات دانشمندان نوشته است , نقل مى كند كـه گـفته است : ابن ادريس فرموده :من در سال 558 بالغ گشتم , سپس از صالح فرزند وى نقل مـى كـنـد كه گفت :پدرم محمد بن ادريس روز جمعه هيجدهم ماه شوال سال 598 هـ.ق وقت ظهر از دنيا رفت است.

سه شنبه 5 مهر 1390  1:07 AM
تشکرات از این پست
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگی نامه علما

سلام...دستت درد نكنه كار شايسته اي انجام دادي.

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

چهارشنبه 6 مهر 1390  1:02 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

تاج الدين شعيرى

 

 

( اواخرقرن ششم هجرى)

 

ولادت

 

تاج الدين، محمد بن محمد بن حيدر شعيرى از علما و فقهاى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى ‏است‎.‎

 

خاندان

 

او در خانواده‏اى اهل علم و علاقه‏مند به اهل بيت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم به دنيا ‏آمد‎.‎

 

پدرش نام او را محمد نهاد و از همان كودكى تربيت او را آغاز كرد و او را با معارف و ‏علوم اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام آشنا ساخت‎.‎

 

‎  ‎تحصيلات

 

تاج الدين محمد بن محمد بن حيدر شعيرى از محضر علماى فراوانى استفاده نموده است‎.‎

 

او در سال 508 هجرى در شهر بيهق به منزل حاكم و رئيس و امام، مجد الحكام ابو منصور ‏على بن عبد الله زيادى مى‏رفت و از محضر درس آن عالم بزرگ بهره برد‎.‎

 

ابو منصور زيادى در آن زمان عهده دار منصب قضاوت در شهر بيهق بود.  وى در منزل خود ‏جلسه درسى نيز داشت و براى شاگردان خود احاديث اهل بيت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم ‏را املاء مى‏كرد‎.‎

 

تاج الدين محمد بن محمد بن حيدر شعيرى در جلسات درس ايشان حاضر مى‏شد و از آن روايات ‏يادداشت مى‏كرد و در كتاب خود به نام جامع الأخبار برخى از آن روايات را نيز آورده ‏است‎.‎

 

از ديگر شخصيت‏هايى كه اين عالم انديشمند از محضر وى بهره برده است »سيد ابوالرضا ضياء ‏الدين فضل الله بن على بن عبيد الله حسينى راوندى« از علماى نام آور و از مشايخ بزرگ ‏شيعه در قرن ششم هجرى است‎.‎

 

وى مناجات طولانى امير المؤمنين على عليه‏السلام را از ايشان روايت كرده است‎.‎

 

‎  ‎سخنان علما

 

شيخ منتجب الدين در كتاب فهرست خود درباره ايشان مى‏فرمايد‎:‎

 

‎‎الشيخ شمس الدين محمد بن محمد بن حيدر الشعيري، عالم، صالح‎.‎

 

شيخ حر عاملى صاحب كتاب تذكرة المتبحرين در باره ايشان مى‏فرمايد‎:‎

 

‎‎و ينسب إليه كتاب جامع الأخبار، و قد ذكر فيه اسمه في فصل تقليم الأظفار‏‎.‎

 

يعنى كتاب جامع الأخبار منسوب به ايشان است و در فصل استحباب گرفتن ناخن نيز به نام ‏ايشان اشاره شده است‎«.‎

 

شيخ حر عاملى در كتاب أمل الآمل نيز بعد از نقل سخن شيخ منتجب الدين به همين نكته ‏اشاره دارد‎.‎

 

علامه مجلسى نيز وى را مؤلف كتاب جامع الأخبار دانسته است و آن كتاب را در فهرست مصادر ‏بحار الأنوار قرار داده و از آن نقل نموده است‎.‎

 

‎  ‎مشايخ روايى

 

تاج الدين محمد بن محمد بن حيدر شعيرى از مشايخ روايى بزرگى روايت نقل مى‏كند كه اينك به ‏برخى از آنها اشاره مى‏كنيم‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎امام مجد الحكام ابو منصور على بن عبد الله زيادى بيهقى‏

 

‏2‏‎ - ‎امام ابو الرضا ضياء الدين فضل الله بن على حسينى راوندى

 

‏3‏‎ - ‎شيخ سديد الدين محمود حمَّصى

 

‏4‏‎ - ‎ابو المؤيد موفق بن احمد خوارزمى

 

‎  ‎شاگردان

 

از شاگردان ايشان مى‏توان به شيخ منتجب الدين از علماى قرن ششم هجرى و صاحب كتاب ‏فهرست اشاره كرد‎.‎

 

‎  ‎تأليفات

 

تنها كتابى كه به ايشان نسبت داده شده و نسخه آن موجود است كتاب جامع الأخبار است‎.‎

 

كتاب جامع الأخبار مجموعه رواياتى از اهل بيت عصمت و طهارت درباره اصول دين و موعظه ‏و ديگر نكات اخلاقى است‎.‎

 

‎ 

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:54 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

ابو حسين يحيى بن حسن بن ‏بِطريق (ره)

(600-523 هـ ق)

ولادت‏

 

يحيى بن حسن بن حسين بن على بن محمّد بن بطريق در سال 523 هـ.ق. در شهر حلّه عراق پا به عرصه وجود نهاد.

خاندان

 

خاندان ابن بطريق، در زمان‏هاى گذشته از خاندان‏هاى مشهور شيعى در شهر حلّه بودند كه اديبان، دانشمندان، فقيهان و صاحبان فضل و كمال بسيارى از آن برخاسته‏اند.

تحصيلات‏

 

يحيى بن بطريق، تحصيلات خود را نزد استادان ماهر شهر حلّه، با يادگيرىِ خواندن و نوشتن آغاز كرد و به خاطر علاقه فراوان به ادبيات، نويسندگى و شعر، به فراگيرى لغت، ادبيات عرب و فنون نظم و نثر روى آورد. وى اين مرحله از دانش اندوزى را با موفقيت كامل به پايان رساند.

او تحصيلات عالى خود را در رشته‏هاى مختلف علوم اسلامى به ويژه فقه، اصول، كلام، حديث، تفسير و رجال نزد دانشمندان، فقيهان و محدّثان آن شهر ادامه داد. او با جديت زيادى بعد از سال‏ها كوشش و پژوهش، در رشته‏هاى كلام و رجال به آگاهى‏هاى فراوان دست يافت و در شناخت اخبار و روايات نيز داراى مهارت به سزا شد. وى در رشته فقه و اصول نيز به درجه بلند اجتهاد و مقام افتا نايل آمد و از استادان، مجتهدان و فقيهان نام‏آور شهر حلّه گرديد.

اساتید

 

محمود فرزند على حِمصى‏

محمّد بن شهرآشوب

عمادالدين طبرى‏

شاگردان

 

سيّد فخّار موسوى

على بن يحيى، بن بطريق

على بن يحيى خيّاط

سيّد محمّد بن معد موسوى‏

سيّد محمّد بن عبداللَّه بن زهره

سيّد نجم‏الدين ابى‏هاشم العلوى‏

محسن بن ابراهيم بن مرزوم‏

مجدالدين ابوالمكارم احمد بن الحسين بن على ابى الغنائم

ابوجعفر، مبارك بن زريق حداد واسطى

ابوالفتوح، نصراللَّه بن على بن منصور

ابوعبداللَّه، محمّد بن احمد بن عبيد موصلى

على بن حسين بن على بن حسن بن عمار موصلى

تالیفات

 

1ـ نهج العلوم إلى نفي المعدوم المعروف بسؤال أهل حلب .

2ـ الرد على أهل النظر في تصفّح أدلّة القضاء والقدر .

3ـ خصائص الوحي المبين في مناقب أمير المؤمنين .

4ـ العمدة من عيون الأخبار في مناقب إمام الأبرار .

5ـ اتفاق صحاح الأثر في إمامة الأئمّة الأثني عشر .

6ـ المستدرك المختار في مناقب وصي المختار .

7ـ تصفّح الصحيحين في تحليل المتعتين .

8ـ عيون الأخبار .

9ـ رجال الشيعة .

وفات

 

فقيه عالى مقام و محدّث بزرگ، شيخ يحيى بن ‏بطريق بعد از سال‏ها تحقيق، پژوهش، تأليف، سفرها و مجاهدت‏هاى طاقت‏فرسا بالاخره خورشيد عمرش در شعبان سال (600ه'.ق.) در 77 سالگى در شهر حلّه غروب كرد و دارفانى را به مقصد ملكوت اعلى ترك و سر بر آستان معبود نهاد.مكان دقيق مدفن آن فقيه فقيد در كتاب‏هاى تراجم و تاريخى ثبت نشده است ولى قدر مسلم در همان شهر (حلّه) به خاك سپرده شد.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:54 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

شيخ منتجب الدين

 

(504-600هـ.ق)

 

ولادت:

 

منتجب الدين، على بن عبيد الله بن حسن بن بابويه قمى در سال 504 هجرى در خاندانى كه به تشيع و علم شهره آفاق بودند در شهر علم و تشيع و ولايت، قم ديده به جهان گشود.

 

نسب:

 

شيخ منتجب الدين از اولاد برادر شيخ صدوق و معروف به شيخ حسكا است. شيخ صدوق و برادرش به دعاى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف متولد شدند.
زمانى كه ابن بابويه، پدر شيخ صدوق، به عراق سفر نمود با حسين بن روح، نايب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ملاقات نمود و پس از آن نامه ها و مكاتباتى بين آنان انجام مى شد.
او در يكى از اين نامه ها از حسين بن روح خواست نامه او را به امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف برساند كه در آن نامه از حضرت تقاضاى دعايى براى فرزند كرده بود.
در پاسخ نامه او آمد كه: "ما از خداوند درخواست كرديم كه فرزندى به تو عنايت فرمايد و به زودى دو پسر نيكوكار و خيّر به تو داده خواهد شد."
و بدين سان شيخ صدوق و برادرش، جد منتجب الدين، با دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ديده به جهان گشودند.
شيخ منتجب الدين بيشتر عمر خويش را در "رى" گذراند و خيلى كم به مسافرت مى رفت ; با اين حال به اعتراف معاصرينش، در آن عصر كمتر كسى از نظر جمع آورى و حفظ احاديث و كثرت اساتيد به مقام شيخ منتجب الدين مى رسد.
او عالمى بزرگوار و شيعه اى مخلص براى اهل بيت پيامبر صلى الله عليهم اجمعين بود.

 

اساتيد:

 

از جمله بزرگانى است كه در طول عمر خويش اساتيد فراوانى ديده و از آنان روايت نقل كرده است. تعداد اساتيد و مشايخ او به 55 نفر مى رسد كه از جمله آنهاست:
1 - محمد بن ناصر بن محمد بغدادى
2 - هبة الله بن محمد بن عبد الواحد شيبانى
3 - محمد بن حسن بن على ماوردى
4 - عبد الله بن احمد بن محمد بزاز
5 - محمد بن هيثم
6 - قيس بن محمد مؤذن و...

 

شاگردان:

 

او كه حدود 70 سال در مهد علم و دانش مى زيسته و درياى موّاج علم و دانش بوده يقينا شاگردان فراوانى تربيت نموده است ; اما حوادث روزگار تنها اجازه رسيدن نام سه تن از آنان را به ما داده است:
1 - شيخ ناصر بويهى م 853 هجرى
2 - شيخ ابراهيم بن على كفعمى، صاحب مصباح، م 905 هجرى
3 - شيخ شرف الدين بن سليمان.

 

تأليفات:

 

1 - الفهرست ، معروف ترين كتاب شيخ منتجب الدين است كه علامه مجلسى نيز تمام آن را در جلد 105 بحار الانوار نقل كرده است.
اين كتاب با وجود حجم كم، بسيار مفيد است، به طورى كه يك مرجع كاملا معتبر براى شناسايى وثاقت و اعتبار علماى گذشته و كتب آنان به شمار مى آيد.
گرچه كتاب، شامل دوران شيخ طوسى م 460 هجرى، تا عصر مؤلف، حدود 600 هجرى است ; اما اعتبار و وثاقت اين كتاب است كه به آن بها داده.
2 - كتاب تاريخ رى كه كتابى بزرگ بوده و شرح حال علماى آن ديار را نيز داشته است. اين كتاب تا حدود قرن نهم هجرى موجود بوده و در كتب ديگر از آن نقل شده ; اما متأسفانه اصل كتاب به دست ما نرسيده است.
3 - كتاب الأربعين عن الأربعين من الأربعين في فضائل أمير المؤمنين (ع) ، اين كتاب شامل 40 حديث است از 40 شيخ روايت از 40 تن از صحابه در فضائل امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام.
شيخ در پايان اين كتاب گفته: اگر اجل مهلت دهد 40 حديث ديگر نيز به اين كتاب اضافه خواهم نمود.
پس از اتمام كتاب نيز 14 حكايت مستند در همين موضوع نقل كرده است.

 

وفات:

 

بجز سيد محسن امين در اعيان الشيعه و شيخ عباس قمى در تتمة المنتهى كه تاريخ وفات شيخ منتجب الدين را 585 ذكر كرده اند; در ديگر كتب تاريخ دقيق وفات او ذكر نشده و تنها وفات شيخ را بعد از 585 دانسته اند، چنان كه رافعى شافعى، كه از شاگردان منتجب الدين است، در كتاب التدوين اين قول را نقل كرده است.
اما با توجه به تحقيق بسيار جامع و زيبايى كه مرحوم محدث ارموى در تعليقات چاپ حاضر كتاب "الفهرست" صفحه 402 - 394 انجام داده، سال وفات شيخ منتجب الدين بعد از 600 هجرى است و اين عالم بزرگوار حدود يكصد سال زندگى كرده است.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:55 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

شيخ منتجب الدين

 

(504-600هـ.ق)

 

ولادت:

 

منتجب الدين، على بن عبيد الله بن حسن بن بابويه قمى در سال 504 هجرى در خاندانى كه به تشيع و علم شهره آفاق بودند در شهر علم و تشيع و ولايت، قم ديده به جهان گشود.

 

نسب:

 

شيخ منتجب الدين از اولاد برادر شيخ صدوق و معروف به شيخ حسكا است. شيخ صدوق و برادرش به دعاى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف متولد شدند.
زمانى كه ابن بابويه، پدر شيخ صدوق، به عراق سفر نمود با حسين بن روح، نايب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ملاقات نمود و پس از آن نامه ها و مكاتباتى بين آنان انجام مى شد.
او در يكى از اين نامه ها از حسين بن روح خواست نامه او را به امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف برساند كه در آن نامه از حضرت تقاضاى دعايى براى فرزند كرده بود.
در پاسخ نامه او آمد كه: "ما از خداوند درخواست كرديم كه فرزندى به تو عنايت فرمايد و به زودى دو پسر نيكوكار و خيّر به تو داده خواهد شد."
و بدين سان شيخ صدوق و برادرش، جد منتجب الدين، با دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ديده به جهان گشودند.
شيخ منتجب الدين بيشتر عمر خويش را در "رى" گذراند و خيلى كم به مسافرت مى رفت ; با اين حال به اعتراف معاصرينش، در آن عصر كمتر كسى از نظر جمع آورى و حفظ احاديث و كثرت اساتيد به مقام شيخ منتجب الدين مى رسد.
او عالمى بزرگوار و شيعه اى مخلص براى اهل بيت پيامبر صلى الله عليهم اجمعين بود.

 

اساتيد:

 

از جمله بزرگانى است كه در طول عمر خويش اساتيد فراوانى ديده و از آنان روايت نقل كرده است. تعداد اساتيد و مشايخ او به 55 نفر مى رسد كه از جمله آنهاست:
1 - محمد بن ناصر بن محمد بغدادى
2 - هبة الله بن محمد بن عبد الواحد شيبانى
3 - محمد بن حسن بن على ماوردى
4 - عبد الله بن احمد بن محمد بزاز
5 - محمد بن هيثم
6 - قيس بن محمد مؤذن و...

 

شاگردان:

 

او كه حدود 70 سال در مهد علم و دانش مى زيسته و درياى موّاج علم و دانش بوده يقينا شاگردان فراوانى تربيت نموده است ; اما حوادث روزگار تنها اجازه رسيدن نام سه تن از آنان را به ما داده است:
1 - شيخ ناصر بويهى م 853 هجرى
2 - شيخ ابراهيم بن على كفعمى، صاحب مصباح، م 905 هجرى
3 - شيخ شرف الدين بن سليمان.

 

تأليفات:

 

1 - الفهرست ، معروف ترين كتاب شيخ منتجب الدين است كه علامه مجلسى نيز تمام آن را در جلد 105 بحار الانوار نقل كرده است.
اين كتاب با وجود حجم كم، بسيار مفيد است، به طورى كه يك مرجع كاملا معتبر براى شناسايى وثاقت و اعتبار علماى گذشته و كتب آنان به شمار مى آيد.
گرچه كتاب، شامل دوران شيخ طوسى م 460 هجرى، تا عصر مؤلف، حدود 600 هجرى است ; اما اعتبار و وثاقت اين كتاب است كه به آن بها داده.
2 - كتاب تاريخ رى كه كتابى بزرگ بوده و شرح حال علماى آن ديار را نيز داشته است. اين كتاب تا حدود قرن نهم هجرى موجود بوده و در كتب ديگر از آن نقل شده ; اما متأسفانه اصل كتاب به دست ما نرسيده است.
3 - كتاب الأربعين عن الأربعين من الأربعين في فضائل أمير المؤمنين (ع) ، اين كتاب شامل 40 حديث است از 40 شيخ روايت از 40 تن از صحابه در فضائل امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام.
شيخ در پايان اين كتاب گفته: اگر اجل مهلت دهد 40 حديث ديگر نيز به اين كتاب اضافه خواهم نمود.
پس از اتمام كتاب نيز 14 حكايت مستند در همين موضوع نقل كرده است.

 

وفات:

 

بجز سيد محسن امين در اعيان الشيعه و شيخ عباس قمى در تتمة المنتهى كه تاريخ وفات شيخ منتجب الدين را 585 ذكر كرده اند; در ديگر كتب تاريخ دقيق وفات او ذكر نشده و تنها وفات شيخ را بعد از 585 دانسته اند، چنان كه رافعى شافعى، كه از شاگردان منتجب الدين است، در كتاب التدوين اين قول را نقل كرده است.
اما با توجه به تحقيق بسيار جامع و زيبايى كه مرحوم محدث ارموى در تعليقات چاپ حاضر كتاب "الفهرست" صفحه 402 - 394 انجام داده، سال وفات شيخ منتجب الدين بعد از 600 هجرى است و اين عالم بزرگوار حدود يكصد سال زندگى كرده است.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:56 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

شيخ جمال الدين ابوالفتوح رازي(ره)

(600هـ ق)

 

ولادت و تحصيلات

جمال الدين حسين بن على بن محمد بن احمد معروف به ابوالفتوح رازى يکى از علما و مفسرين بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است. ابوالفتوح دانشمندى فقيه، مفسرى كبير، واعظى شهير و محدثى اديب بود. نسب او به بديل از قبيله بنى خزاعه كه از اصحاب رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و دودمان پيامبر عزيز بودند منتهى مى شود.

 

 اجداد ابوالفتوح احمد بن حسين، محمد بن احمد و همچنين پدرش على بن محمد از اعلام شيعه بوده اند كه از محضر علماى متقدمين بهره مى بردند.

 

اساتيد

ابو الفتوح از شاگردان پدر خود و عمويش عبدالرحمان و ابوالوفاى رازى بود اما بيشتر مراتب علمى ا و از محضر مفيد ثانى فرزند شيخ الطايفه عايد او گرديد و خود در ادبيات عرب و عجم، فقه و تفسير و حديث و علم رجال مهارت داشت. شهرت او به واسطه تأليف او مخصوصا‌ً مجلدات تفسير روض الجنان مى باشد. تفسير مذكور از قديمى ترين تفاسير فارسى در جهان اسلام و تشيع مى باشد.

 

از منظر بزرگان

صاحب تراجم علما مانند قاضى شهيد در مجالس المؤمنين مى نويسد تفسير ابو الفتح در رشاقت تحرير و عذوبت تقرير و دقت نظر بى نظير است. علامه مجلسى در بحار، علامه خوانسارى در روضات، علامه نورى در خاتمه مستدرك و محدث قمى در فوايد ابوالفتوح رازى را به عنوان رئيس مفسرين و ترجمان كلام خدا و محققى دقيق متذكرند. اضافه مى كنند كه تفسير او در كمال دقت و آراستگى است و شهادت مخالفان را پاسخ دندان شكن داده است. صاحب مجالس مى نويسد به گمان من مفسر معروف فخر رازى تفسير خود را با استفاده و اقتباس از تفسير ابو الفتوح به رشته تحرير برده است. تاريخ العلما حاکى است كه مرحوم طبرسى، مرحوم ابو الفتوح و زمخشرى (صاحب كشّاف) در نيمه اول قرن ششم هجرى معاصر با يكديگر بوده اند و اين سه نفر در آثار خود نامى از هم نبرده اند و شايد از تأليف ارزنده خويش بى خبر بوده اند. تفسير فخر رازى بعد از تفسير ابوالفتوح نوشته شده است. ابو الفتوح غير از مجلّدات روض الجنان، روح الالباب، تبصره، العوام، رسائلى چند نيز به رشته تحرير برد.

 

وفات

سنوات آخر عمر شريفش در شهر رى سپرى شد و چنين به نظر مى رسد كه قبل از راونديها جهان فانى را وداع نموده باشد. ظاهراً در اواسط قرن ششم وفات نموده و مدفن او در كنار حضرت عبد العظيم حسنى در مقبره شخصى خود معروف است.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:57 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

سيد شمس الدين، فِخار بن مَعَدّ موسوى (ره)

(متوفي 630 هـ. ق)

 

ولادت

 

سيد شمس الدين، فِخار بن مَعَدّ موسوى، از علماى بزرگوار قرن ششم و هفتم هجرى و از بزرگان شهر حله ‏است، شهرى كه در قرون متمادى مهد علم و عالمان بوده است‎.‎

 

او از فرزندان ابراهيم مجاب، نوه امام كاظم عليه‏السلام است. نسب وى با ده واسطه به امام هفتم شيعيان، ‏حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام مى‏رسد‎.‎

 

‎  ‎شخصيت علمى

 

فخار بن معد با هم‏شاگردى خود، ابن نما، دو شاگرد ممتاز ابن ادريس مى‏باشند و نگهبان و حافظ مكتب ‏فقهى او و ادامه دهنده آن به شمار مى‏روند‎.‎

 

ابن ادريس اولين كسى بود كه پس از يك قرن در مقابل فتاواى شيخ طوسى ايستاد و با ديده تحقيق و نقد به ‏آنها نظر افكند ؛ چرا كه قبل از او به خاطر عظمت مقام شيخ طوسى، هيچ يك از فقها به خود اجازه مخالفت ‏با شيخ را نمى‏داد و فتاواى او نوعى تقديس پيدا كرده بود‎.‎

 

فخار بن معد نيز، كه در مكتب ابن ادريس پرورش يافته بود، راه استاد را ادامه داد و مكتب استاد را به ‏نهايت درجه شكوفايى رساند و در اين مورد دنباله رو استاد خويش بود‎.‎

 

سيد فخار نه تنها فقيه و اصولى بود بلكه شاعر و اديبى بزرگ و مورخى توانا نيز به شمار مى‏رفت و در ‏شمار علماى نسّابه قلمداد مى‏شود‎.‎

 

‎  ‎خاندان

 

خاندان ابن معد نيز مانند بسيارى از بزرگان حله، سراسر مجد و عظمت و افتخار است‎.‎

 

پدر او از بزرگان و شخصيت‏هاى برجسته زمان خويش به شمار مى‏رفت و سيد فخار در ابتدا افتخار ‏شاگردى محضر پدر را داشت‎.‎

 

سيد دو برادر داشت، يكى احمد بن معد كه مردى پرهيزكار و با تقوا و شاعر بود و ديگر محمد بن معد كه ‏مانند برادر خويش از فقهاى اماميه و علماى حله قلمداد مى‏شد‎.‎

 

فرزند او عبد الحميد بن فخار بن معد نيز از فضلا و محدثين شيعه بوده و كتابى نيز از او نقل شده است‎.‎

 

على بن عبد الحميد هم كه نوه سيد فخار است از جمله فقها و نامداران عصر خويش بوده و كتاب ارزشمند ‏‏الأنوار المضيئة در شرح زندگانى و فضائل امام عصر حجة بن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشريف از ‏او به يادگار مانده است كه يكى از منابع و مآخذ بحار الانوار هم مى‏باشد‎.‎

 

‎  ‎اساتيد

 

سيد فخار بن معد كه در مهد علم و دانش پرورش يافته بود به اساتيد آن ديار اكتفا نكرد و براى كسب دانش ‏به كربلا، نجف، كوفه و بغداد نيز مهاجرت نمود و از اساتيد آن شهرها نيز بهره‏ها برگرفت‎.‎

 

در كتب رجال بيش از 20 نفر از بزرگان نام برده شده كه سيد از آنان اجازه نقل حديث گرفته، از جمله‏‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎پدر بزرگوارش معد بن فخار موسوى

 

‏2‏‎ - ‎ابن ادريس حلى م 598 هجرى‏

 

‏3‏‎ - ‎شاذان بن جبرئيل قمى

 

‏4‏‎ - ‎ابو منصور، حسن بن معيه علوى

 

‏5‏‎ - ‎يحيى بن حسن بن بطريق حلى صاحب كتاب العمدة‎

 

‏6‏‎ - ‎ابن سكون حلى

 

‏7‏‎ - ‎سيد قريش بن مهنّا

 

‏8‏‎ - ‎محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى نويسنده كتاب المناقب

 

‎  ‎شاگردان

 

در دامان اين عالم بزرگوار علما و فقهاى بزرگى پرورش يافته‏اند كه هر يك چون خورشيدى در آسمان بى ‏انتهاى علم و اجتهاد مى‏درخشند از جمله ‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎فرزندش سيد عبد الحميد بن فخار

 

‏2‏‎ - ‎محقق حلى، صاحب كتاب شرايع الإسلام‎‎

 

‏3‏‎ - ‎شيخ سديد الدين حلى، پدر علامه حلى

 

‏4‏‎ - ‎سيد رضى الدين، على بن طاووس

 

‏5‏‎ - ‎سيد جمال الدين، احمد بن طاووس

 

‏6‏‎ - ‎شيخ يحيى بن احمد حلى، پسر عموى محقق حلى

 

‎  ‎تأليفات

 

آنچه از كتب و نوشته‏هاى فخار بن معد به دست آمده عبارتند از‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎الحجة على الذاهب إلى تكفير أبي طالب، يا إيمان أبي طالب عليه‏السلام

 

‏2‏‎ - ‎الروضة في الفضائل و المعجزات

 

‏3‏‎ - ‎المقباس في فضائل بني العباس

 

‎  ‎وفات

 

اين عالم بزرگوار كه بزرگترين افتخارش خدمت به خاندان و عترت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله بود و ‏عمر خويش را در اين راه صرف نمود، در سال 630 هجرى و در شب هفدهم ماه مبارك رمضان به سوى ‏معبود شتافت و به مهمانى دائمى خداوند نائل شد. پيكر مطهر او را در كربلاى معلاّ و در جوار بارگاه سيد ‏الشهداء عليه‏السلام به خاك سپردند‎.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:58 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

سيد شمس الدين، فِخار بن مَعَدّ موسوى (ره)

(متوفي 630 هـ. ق)

 

ولادت

 

سيد شمس الدين، فِخار بن مَعَدّ موسوى، از علماى بزرگوار قرن ششم و هفتم هجرى و از بزرگان شهر حله ‏است، شهرى كه در قرون متمادى مهد علم و عالمان بوده است‎.‎

 

او از فرزندان ابراهيم مجاب، نوه امام كاظم عليه‏السلام است. نسب وى با ده واسطه به امام هفتم شيعيان، ‏حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام مى‏رسد‎.‎

 

‎  ‎شخصيت علمى

 

فخار بن معد با هم‏شاگردى خود، ابن نما، دو شاگرد ممتاز ابن ادريس مى‏باشند و نگهبان و حافظ مكتب ‏فقهى او و ادامه دهنده آن به شمار مى‏روند‎.‎

 

ابن ادريس اولين كسى بود كه پس از يك قرن در مقابل فتاواى شيخ طوسى ايستاد و با ديده تحقيق و نقد به ‏آنها نظر افكند ؛ چرا كه قبل از او به خاطر عظمت مقام شيخ طوسى، هيچ يك از فقها به خود اجازه مخالفت ‏با شيخ را نمى‏داد و فتاواى او نوعى تقديس پيدا كرده بود‎.‎

 

فخار بن معد نيز، كه در مكتب ابن ادريس پرورش يافته بود، راه استاد را ادامه داد و مكتب استاد را به ‏نهايت درجه شكوفايى رساند و در اين مورد دنباله رو استاد خويش بود‎.‎

 

سيد فخار نه تنها فقيه و اصولى بود بلكه شاعر و اديبى بزرگ و مورخى توانا نيز به شمار مى‏رفت و در ‏شمار علماى نسّابه قلمداد مى‏شود‎.‎

 

‎  ‎خاندان

 

خاندان ابن معد نيز مانند بسيارى از بزرگان حله، سراسر مجد و عظمت و افتخار است‎.‎

 

پدر او از بزرگان و شخصيت‏هاى برجسته زمان خويش به شمار مى‏رفت و سيد فخار در ابتدا افتخار ‏شاگردى محضر پدر را داشت‎.‎

 

سيد دو برادر داشت، يكى احمد بن معد كه مردى پرهيزكار و با تقوا و شاعر بود و ديگر محمد بن معد كه ‏مانند برادر خويش از فقهاى اماميه و علماى حله قلمداد مى‏شد‎.‎

 

فرزند او عبد الحميد بن فخار بن معد نيز از فضلا و محدثين شيعه بوده و كتابى نيز از او نقل شده است‎.‎

 

على بن عبد الحميد هم كه نوه سيد فخار است از جمله فقها و نامداران عصر خويش بوده و كتاب ارزشمند ‏‏الأنوار المضيئة در شرح زندگانى و فضائل امام عصر حجة بن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشريف از ‏او به يادگار مانده است كه يكى از منابع و مآخذ بحار الانوار هم مى‏باشد‎.‎

 

‎  ‎اساتيد

 

سيد فخار بن معد كه در مهد علم و دانش پرورش يافته بود به اساتيد آن ديار اكتفا نكرد و براى كسب دانش ‏به كربلا، نجف، كوفه و بغداد نيز مهاجرت نمود و از اساتيد آن شهرها نيز بهره‏ها برگرفت‎.‎

 

در كتب رجال بيش از 20 نفر از بزرگان نام برده شده كه سيد از آنان اجازه نقل حديث گرفته، از جمله‏‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎پدر بزرگوارش معد بن فخار موسوى

 

‏2‏‎ - ‎ابن ادريس حلى م 598 هجرى‏

 

‏3‏‎ - ‎شاذان بن جبرئيل قمى

 

‏4‏‎ - ‎ابو منصور، حسن بن معيه علوى

 

‏5‏‎ - ‎يحيى بن حسن بن بطريق حلى صاحب كتاب العمدة‎

 

‏6‏‎ - ‎ابن سكون حلى

 

‏7‏‎ - ‎سيد قريش بن مهنّا

 

‏8‏‎ - ‎محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى نويسنده كتاب المناقب

 

‎  ‎شاگردان

 

در دامان اين عالم بزرگوار علما و فقهاى بزرگى پرورش يافته‏اند كه هر يك چون خورشيدى در آسمان بى ‏انتهاى علم و اجتهاد مى‏درخشند از جمله ‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎فرزندش سيد عبد الحميد بن فخار

 

‏2‏‎ - ‎محقق حلى، صاحب كتاب شرايع الإسلام‎‎

 

‏3‏‎ - ‎شيخ سديد الدين حلى، پدر علامه حلى

 

‏4‏‎ - ‎سيد رضى الدين، على بن طاووس

 

‏5‏‎ - ‎سيد جمال الدين، احمد بن طاووس

 

‏6‏‎ - ‎شيخ يحيى بن احمد حلى، پسر عموى محقق حلى

 

‎  ‎تأليفات

 

آنچه از كتب و نوشته‏هاى فخار بن معد به دست آمده عبارتند از‎:‎

 

‏1‏‎ - ‎الحجة على الذاهب إلى تكفير أبي طالب، يا إيمان أبي طالب عليه‏السلام

 

‏2‏‎ - ‎الروضة في الفضائل و المعجزات

 

‏3‏‎ - ‎المقباس في فضائل بني العباس

 

‎  ‎وفات

 

اين عالم بزرگوار كه بزرگترين افتخارش خدمت به خاندان و عترت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله بود و ‏عمر خويش را در اين راه صرف نمود، در سال 630 هجرى و در شب هفدهم ماه مبارك رمضان به سوى ‏معبود شتافت و به مهمانى دائمى خداوند نائل شد. پيكر مطهر او را در كربلاى معلاّ و در جوار بارگاه سيد ‏الشهداء عليه‏السلام به خاك سپردند‎.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:59 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

ابن نما حلى

 

(567 ـ 645 هـ.ق )

 

ولادت :

 

نجم الدين، جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما حلى در سال 567 هـ.ق در شهر زيباى حله، از شهرهاى عراق كه در كنار رود فرات واقع شده، به دنيا آمد.

 

تحصيلات :

 

ابن نما حلى در يكى از بارزترين خاندان هاى قرن ششم هجرى ديده به جهان گشود.پدر او، محمد بن جعفر بن هبة الله ، از علماى بزرگوار آن ديار بود. او از مشايخ محقق حلى است.جد بزرگش، هبة الله بن نما نيز مورد احترام مردم بود و از بزرگان شيعه به شمار مى رفت.
برادر او، احمد بن محمد و برادر زاده اش، حسن بن احمد نيز از جمله علماى تشيع بودند. حسن بن احمد را از مشايخ شهيد اول شمرده اند. جعفر بن محمد بن جعفر در چنين خاندان سراسر علم و بركتى رشد نمود و با عنايت الهى و مراقبات اطرافيان و همت والاى خويش به بالاترين مقامات رسيد.
شهر حله در قرن هاى پنجم وششم هجرى از زيباترين شهرهاى عراق بود. اين شهر به دست يكى از خلفاى آل بويه به نام سيف الدوله اسدى در قرن پنجم هجرى آباد شد.
سيف الدوله در اين شهر قصرها و خانه هاى زيبا ساخت و با آباد شدن آن، تجار و علما و شعراى فراوانى به سوى آن روى آوردند ودر اندك زمانى حله مركز تمدن و فرهنگ اسلامى گشت.
حله از اوايل قرن ششم تا قرن دهم به همين صورت بود تا آنكه در قرن دهم، مركز علم و اجتهاد و مهد حوزه علميه به كربلا منتقل گشت و پس از آن نجف مركز حوزه علميه بزرگ شيعه شد.گويند در يك قرن قريب به 500 مجتهد در ديار حله مى زيسته اند و اين حكايت از نهايت شكوفايى علم و دانش در يك ديار مى كند.

 

اساتيد :

 

ابن نما، كه در مهد علم و اجتهاد زندگى ميكرده طبيعتا اساتيد فراوانى به خود ديده كه اطلاع فراوانى از اساتيد او به ما نرسيده، ولى از جمله اساتيد ابن نما عبارتند از:
1 - محمد بن جعفر بن نما، پدر بزرگوارش.
2 - محمد بن ادريس حلي.
3 - شيخ محمد بن مشهدى .

 

تدريس و شاگردان :

 

متأسفانه ليست كاملى از مشخصات شاگردان حوزه درسى ابن نما به دست ما نرسيده و اطلاعات ما خصوصا در مورد علماى حله كم است، چرا كه حله به عنوان يك مركز شيعى هميشه مورد بغض و كينه دشمنان تشيع بوده و بارها با حمله هاى وحشيانه و كشتارهاى دسته جمعي، گروه كثيرى از بزرگانش را به شهادت رسانده اند و كتابخانه هاى عظيم مسلمين را در علوم مختلف به آتش كشيده و نابود كرده اند. در اين حوادث، شرح حال بسيارى از علماى گذشته نيز از بين رفته است و فقط نام دو تن ازشاگردان ابن نما را مى دانيم:
1 - علامه حلي، كه آوازه اش تمام دنيا را گرفته و آثار گرانبهايش در تمام ممالك اسلامى يافت مى شود.
2 - على بن حسين بن حماد

 

تأليفات :

 

از آن عالم بزرگ كه نزديك به 80 سال در مركز علم و دانش مى زيسته تنها سه اثر به دست ما رسيده كه عبارتند از:
1 - مثير الأحزان (كتاب حاضر در برنامه)
2 - أخذ الثار فى أحوال المختار
3 - ذوب النضار فى شرح أخذ الثار، معروف به شرح الثار. اين كتاب در پايان جلد 45 بحار الأنوار از صفحه 346 به بعد به طور كامل آمده است.

 

وفات :

 

ابن نما در حالى كه 78 سال در اين دنياى خاكى زندگى كرده بود و جز خدمت به تشيع و اسلام ناب چيزى در پرونده خود نداشت، در سال 645 هـ.ق در شهر حله به سوى دوست پر كشيد و داغى سنگين بر دل و جان بازماندگان و شاگردان خويش نهاد.

چهارشنبه 6 مهر 1390  2:59 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

سيد علي بن موسى بن طاووس(ره)

(664- 589 هـ ق)

ولادت

 

در سال  589 ق. تولد نوزادى خانه سعدالدين ابو ابراهيم موسى بن جعفر را از شادى و نشاط آكنده ساخت. ابو ابراهيم نوزاد نيمه محرم را به ياد نياى ارجمندش على ناميد.

اساتيد

 

  1. شيخ نجيب الدين بن نما
  2. سيد شمس الدين فخار بن معدالموسوي
  3. سيد صفى الدين الحسن الدربي
  4. شيخ سديد الدين سالم بن محفوظ بن عزيزه السوراوي
  5. سيد ابو حامد محيى الدين محمد بن عبدالدين زهره الحلبي
  6. شيخ نجيب الدين يحيى بن محمد السوراوي
  7. شيخ ابوالسعادات اسعد بن عبد القاهر اصفهاني
  8. سيد كمال الدين حيدر بن محمد بن زيد بن محمد بن عبدالله الحسينى
  9. سيد محب الدين محمد بن محمود مشهور به «ابن نجار بغدادي»

شاگردان

 

  1. شيخ سديد الدين يوسف على بن مطهر (پدر علامه حلي)
  2. جمال الدين حسن بن يوسف، مشهور به علامه حلي.
  3. شيخ جمال الدين يوسف بن حاتم شامي.
  4. شيخ تقى الدين حسن بن داوود حلي.
  5. شيخ محمد بن احمد بن صالح القسّيني.
  6. شيخ ابراهيم بن محمد بن احمد القسيني.
  7. شيخ جعفر بن محمد بن احمد القسيني.
  8. شيخ على بن محمد بن احمد القسيني.
  9. سيد غياث الدين عبدالكريم بن احمد بن طاووس (فرزند برادرش)
  10. سيد احمد بن محمد علوي.
  11. سيد نجم الدين محمد بن الموسوي.
  12. شيخ محمد بن بشير.
  13. صفى الدين محمد (فرزند سيد)
  14. رضى الدين محمد‌(فرزند ديگر سيد)

تاليفات

 

  1. الامان من اخطار الاسفار و الزمان
  2. انوار الباهره فى انتصار العتره الطاهره
  3. الاسرار المودعه فى ساعات الليل و النهار
  4. اسرار الصلوات و انوار الدعوات
  5. البهجه لثمرات المهجه
  6. الدروع الوافيه
  7. فلاح السائل و نجاح المسائل فى عمل اليوم و الليل
  8. فرج المهموم فى معرفه نهج الحلال و الحرام من علم النجوم
  9. فرحه الناظر و بهجه الخواطر
  10. اغاثه الداعى و اعانه الساعي
  11. الاحتساب على الالباب
  12. الاقبال بالاعمال الحسنه
  13. جمال الاسبوع في كمال العمل المشروع
  14. كشفُ المحجه لثمره المهجه
  15. اللهوف على قتلى الطفوف
  16. المنامات الصادقات
  17. كتابُ المزار
  18. مصباحُ الزائر و جناح المسافر
  19. مهج الدعوات و منهج العنايات
  20. محاسبه النفس
  21. ربيع الالباب
  22. روح الاسرار و روح الاسمار
  23. الطرائف في مذاهب الوائف
  24. التشريف بتعريف وقت التكليف
  25. اليقين فى اختصاص مولانا على بامره المؤمنين.

وفات

 

 سرانجام اين عالم ربانى و عارف واصل در سال 664  هـ. ق روان الهى اش به آسمان پركشيد.

چهارشنبه 6 مهر 1390  3:00 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

خواجه نصير الدين طوسى (ره)

(673-597 هـ ق)

ولادت

 

در صبحگاه يازدهم جمادى الاول سال 597 ق، به هنگام طلوع آفتاب، سپيده از خنده شكفته شد و درخشنده‌ترين چهره حكمت و رياضى در قرن هفتم پا به عرصه وجود نهاد.

پدر با تفأل به قرآن كريم نوزاد را كه سومين فرزندش بود «محمد» ناميد. او بعدها كنيه‌اش «ابوجعفر» گشته، به القابى چون «نصرالدين»، «محقق طوسي»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت يافت.

تحصيلات

 

ايام كودكى و نوجوانى محمد در شهر طوس سپرى شد. وى در اين ايام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربى و فارسي، معانى و بيان و حديث را نزد پدر خويش آموخت.

مادرش نيز وى را در خواندن قرآن و متون فارسى كمك مي‌كرد. پس از آن به توصيه پدر، نزد دايي‌اش «نورالدين على بن محمد شيعي» كه از دانشمندان نامور در رياضيات، حكمت و منطق بود، به فراگيرى آن علوم پرداخت.

اساتيد

 

1.    شيخ أبو سعادات اصفهانى .

2.    شيخ فريد الدين النيشابورى .

3.    شيخ قطب الدين سرخسى .

4.    پدرش شيخ محمّد طوسى .

5.    شيخ سراج الدين قمرى .

6.    شيخ ميثم بحرانى .

شاگردان

 

ابراهيم حموى جوينى

اثير الدين اومانى

مجدالدين طوسى

مجد الدين مراغى

تاليفات

 

1. تجريد العقايد

2. شرح اشارات

3. فواعد العقايد

4. اخلاق ناصري.

5. اوصاف الاشراف

6. تحرير اقليدس.

7. تحرير مجسطي.

8. اساس الاقتباس.

9. زيج ايلخاني.

10. اثبات الجواهر.

11. اثبات اللوح المحفوظ.

12. اشكال الكرويه.

13. شرح اصول كافي.

14. رساله‌اى در كليات طب.

15. تجريد الهندسه.

وفات

 

هيجدهم ذيقعده سال 673 ق. است؛ آسمان بغداد غروب ديگرى در پيش دارد. مردى كه پس از عمرى نورافشانى و تبليغ وحى به ملاقات خداى خويش شتافت. مراسم تشييع جنازه او با حضور شمارى از ارادتمندان و مشتاقانش به سوى آستان مقدس امام موسى كاظم (عليه السّلام)انجام گرفت.

چهارشنبه 6 مهر 1390  3:01 PM
تشکرات از این پست
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما

رضى الدين استرآبادى

 

 

( نيمه اول سده هفتم ـ 688 هـ.ق )

 

ولادت:

 

شيخ رضى الدين محمد بن حسن استرآبادى معروف به شيخ رضى و ملقب به نجم الائمه از مفاخر دانشمندان شيعه در عرصه ادبيات عرب، صرف و نحو و بلاغت است و بقول علامه خوانسارى از نوادر روزگار است و اعجوبه زمان، كسى كه عجم و عرب به او افتخار مىكند و شيعه به وجودش بر ديگر فرق اسلامى مباهات مىكند.
اجمالاً مىدانيم كه شيخ رضى از مردم استرآباد (گرگان كنونى) ايران بوده، و در نجف اشرف سكونت داشته است.

 

تأليفات:

 

وى در اواسط سده هفتم هجرى مىزيسته آثار گرانقدرى از خود به يادگار گذاشته است، و در كنار بارگاه ملكوتى مولاى متقيان و امير مؤمنان على (عليه السلام) آثار گرانبهاى علمى و ادبى كم نظير خود را پديد آورده است.
دو كتابى كه مايه شهرت شيخ رضى شده يكى شرح كافيه، و ديگرى شرح شافيه است كه كتاب (كافيه) در علم نحو، و (شافيه) در علم صرف است.
علامه خوانسارى در ادامه شرح حال شيخ رضى مىافزايد: و نيز شرح قصائد هفت گانه ابن ابى الحديد معتزلى در مدح مولا امير المؤمنين (عليه السلام) از اوست و كتابهايى ديگر.

 

گفتار بزرگان:

 

1_ سيوطى مىگويد: مانند او كسى شرحى بر كافيه ننوشته است، بلكه در غالب كتب نحو نظير آن در جمع و تحقيق و حسن تعليل يافت نمىشود. دانشوران توجه خاصى به آن دارند و دست به دست مىگردانند استادان اين عصر و پيش از آنان در مصنفات و دروس خود اعتماد به آن دارند. رضى در شرح كافيه با علماى نحو، بحثهاى زياد نظريات فراوان دارد، و داراى اقوال و آرائى است كه منحصر به فرد است.
2_ مير سيد شريف جرجانى: او هم از بزرگان علماى صرف و نحو و علوم ادبى است و خود بر اين شرح تعليقاتى نوشته است در اجازه اى كه به يكى از شاگردانش داده است اين شرح و مؤلف آنرا ـ يعنى شيخ رضى نجم الائمه ـ را سخت ستوده است، و اوست كه به شيخ رضى لقب نجم الائمه را داده است.
3ـ قاضى نور الله شوشترى در كتاب مجالس المؤمنين مىنويسد : آن شرح را (شرح كافيه) بر وجهى كه در خطبه آن ذكر نموده در آستانه مقدس غروى و مشهد مقدس مرتضوى (نجف اشرف) نوشته و گفته كه اگر قبول طبع اهل روزگار خواهد بود، از بركات وقوع در آن جوار است.
4 ـ محمد بن حسن بن محمد اصفهانى مشهور به فاضل هندى مىگويد : كتاب شرح شافيه شيخ رضى ستاره تابناك حق و حقيقت و ملت و دين، كسى كه مرواريد سخنان او فروزانتر از ستارگان آسمان است و… او در بين پيشوايان علوم ادبى و صرف و نحو پادشاهى است كه سنى و شيعه در تمام سرزمينها ـ يعنى همه جا ـ فرمانش رانده مىشود و همگى از او اطاعت مىكنند.
5 ـ علامه خوانسارى پس از گفتار سيوطى ـ كه پيش از اين بيان گرديد ـ مىگويد: تعجب از حافظ سيوطى است كه معروف به تتبع و مهارت است چگونه شرح حال اين دانشمند را به اختصار برگزار كرده است؟! ، بهر حال وى يكى از نوادر روزگار و شگفتى هاى زمان و باعث افتخار عجم بر عرب و شيعه بر ساير فرقه‌هاى اسلامى است ، پس از شرحى مى نويسد: نسخه اى از شرح شافيه او در علم صرف نزد ماست كه فاضل هندى آنرا تصحيح نموده، و در آخر از اينكه آنرا بدست آورده و در تملك دارد اظهار مسرت نموده و نوشته است: الحمد لله الذى اطلع هذا النجم الزاهر بل البدر الباهر فى اقليم ملكى البائر.

 

تذكر يك نكته:

 

بايد دانست كه (رضى) در ميان علماى شيعه به سه تن اطلاق مىشود.
1 ـ محمد بن حسين موسوى بغدادى معروف به (سيد رضى) مؤلف كتاب با عظمت نهج البلاغه .
2 ـ نجم الائمه رضى كه (شيخ رضى) و (شارح رضى) هم خوانده مىشود (مورد بحث ما).
3 ـ آقا رضى قزوينى مؤلف كتاب لسان الخواص .
در بين 3 تن اولى و دومى معروفتر هستند و شاخصه هركدام اين است كه اولى سيد است و دومى شيخ. و اين پسوند خود نشانه خوبى براى امتياز اين دو دانشمند بزرگوار عالم تشيع است.

 

وفات:

 

عدم ثبت شرح حال وى در مصادر قديمى باعث شده كه در سال وفات او اختلاف شود به نحوى كه برخى آنرا سال 684 هـ.ق نوشته اند، اما در آخر نسخه شافيه تصريح شده كه كتاب در سال 688 هـ.ق به پايان رسيده است. همين نكته ثابت مىكند كه شيخ رضى لا اقل تا اين زمان حيات داشته است.

چهارشنبه 6 مهر 1390  3:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها