محمد بن احمد بن ابن جنيد اسكافى (ره)
( متوفی نيمه دوم قرن سوم ـ 381 هـ .ق )
ولادت
ابوعلى محمد بن احمد بن الجنيد اسكافى ، در اسكاف (كه محلى بين بصره ونهروان است.) در يك خـانـواده عـلـمـى و روحـانى گام به عرصه زندگى گذاشت او درروزگارى به سر مى برد كه مـنـاطـق اسـلامى تازه از تركتازى خلفاى بنى العباس نجات پيدا مى كرد .
گفتار بزرگان
نجاشى درباره او مي گويد:
مـحـمد بن احمد بن الجنيد ابوعلى الكاتب الاسكافى ، آبروى اصحاب ما، ثقه ،جليل القدر داراى تـالـيفات فراوان و متعدد از برخى از مشايخ خود شنيدم كه در پيش او مال و شمشيرى از حضرت صاحب (عجل الله فرجه ) بود كه به هنگام مرگ به كنيزش وصيت نمود و پيش او ضايع گرديد.
نجاشى درباره او گفته است كه او در حدود 200 مساله در 2500 ورق دارد او معاصرابن بابويه والد شيخ صدوق و معاصر حسين بن روح نوبختى ، سفير سوم امام عصر(عجل الله فرجه ) بوده و از ابن العزافر شلمغانى در روزگار او در دين ، روايت كرده است و از اونيز ابومحمد هارون بن موسى التلعكبرى ، و هم طبقه او روايت نموده اند .
سيد صدر مـؤلف كتاب تاسيس الشيعه كه او را در عداد فقها برجسته شيعه نام مى برد و در حق او توصيف و تجليل شايانى دارد، مى گويد
يـكـى ديگر از بزرگان فقهاى ما، ابن جنيد محمد بن احمد بن الجنيد ابوعلى ،مشهور به كاتب اسكافى است او داراى كتابهاى متعددى در فروع و اصول فقه مى باشد فقه را تنظيم و ابوابى بر آن مـتـرتـب سـاخـت ابـواب را جدا از هم قرار داد ونهايت تلاش خود را در اين راه صرف نمود اگر مـساله اى روشن بود، در آن مورد فقطبه ذكر فتوى اكتفا ورزيد، و اگر مساله تا حدودى مشكل و غـامـض بـود، به عامل اصلى آن نيز اشاره كرده و دليل آن را نيز ذكر مى نمود و اگر مساله داراى اقـوالـى از سـوى فـقهابود، آنها را نيز نقل مى كرد.
دوران
از اواسط قرن چهارم هجرى از دوران ابن جنيد اسكافى شـيعيان به ميزان قابل توجهى در كشورهاى خاورميانه از آن محدوديتها رهايى پيدا كردند، زيرااز يك طرف خلفاى فاطمى كه شيعه اسماعيلى بودند در مصر دولت نيرومندى راتشكيل دادند و از ابـهـت و شـكـوه دربـار بغداد كاستند، و از سوى ديگر سيف الدوله حمدانى و امرا آنان كه در شام حكومت مى كردند، نسبت به شيعه ابراز تمايل بسيارى مى نمودند كمى قبل از آنها، علويان مازندران حـكـومـت داشـتـنـد كه همه شيعه بودند آنان پرچم استقلال بلند كرده و بر ضد خلفاى عباسى قـيـام كردند از همه مهم تر، ظهور دولت مقتدر آل بويه بود كه از شيعيان مخلص بودند وحكومت آنان تا شام و مصر گسترش داشت و در احترام و تجليل شيعيان كوشا بودند .
ايـن عـلـل و عوامل زمينه را فراهم ساخت تا شيعيان از گوشه و كنار سربرآورده و با همت شايان توجه ، به تشكيل جمعيتها و تاسيس حوزه هاى علمى و نشر معارف و حقايق اهل بيت (عليه السلام) بپردازند، كـه تـشـيـع ابـن ابى عقيل در آن روزگار، و ارتباطابن جنيد با دانشمندان اهل سنت و مسافرت كـلـيـنـى و صـدوق ، دو پيشواى بزرگ حديث به بغداد و اقامت آنان در آن شهر (مركز اهل سنت ) نشانه هايى از اين فضاى مناسب سياسى مى باشد.
تأليفات
1 ـ احكام الارش
2 ـ احكام الصلوة .
3 ـ احكام الطلاق .
4 ـ المختصر الاحمدى للفقه المحمدى .
5 ـ الارتياع في تحريم الفقاع .
6 ـ ازالة الران عن قلوب الاخوان (در امر غيبت ).
7 ـ استخراج المراد عن مختلف الخطاب .
8 ـ الاستنفار الى الجهاد.
9 ـ الاستيفا.
10 ـ الاسرا.
11 ـ الاسفار فى الرد على المؤيدة .
12 ـ الاشارات الى ما ينكره العوام .
13 ـ اشكال جملة المواريث .
14 ـ اظهار ما ستره اهل العناد من الرواية عن الائمة فى امر الاجتهاد.
15 ـ الافهام لاصول الاحكام .
16 ـ الفى مسالة (دوهزار مساله ).
17 ـ الالفية (هزار مساله ) در كلام .
18 ـ امثال القرآن (مثلهاى قرآن ).
19 ـ الايناس بائمة الناس .
20 ـ البشارة و القدارة .
21 ـ تبصرة العارف و نقد الزائف
22 ـ التحرير و التقرير.
23 ـ التراقى الى اعلى المراقى .
24 ـ بنية الساهى بالعلم الالهى .
25 ـ تهذيب الشيعه لاحكام الشريعه .
26 ـ حدائق القدس .
27 ـ قدس الطور و ينبوع النور في معنى الصلوة على النبى .
28 ـ مشكلات المواريث
29 ـ المسح على الخفين.
30 ـ كتاب المسح على الرجلين .
وفات
سرانجام پـس از عـمـرى تـلاش و كـوشش در راه اسلام و با بر جا گذاشتن بيش از 50 عنوان كتاب در زمـيـنـه فقه ، اصول ، كلام و تفسير، در سال 381 هـ. ق ، همان سال وفات شيخ صدوق به رحمت ایزدی پیوست.