طلیعه
خاندان قاضی طباطبایی از خاندان های پُر خیر و بركت بوده و از ارزش فوق العاده ای در مجامع علمی شیعه برخوردار است. این خاندان، با پرورش ده ها عالم، مجتهد، فقیه و عارف، خدمات شایانی به جامعه مسلمانان تقدیم داشته است.(1)
حاج میرزا محمد رفیع طباطبایی یكی دیگر از ستارگان فروزانی است كه از این طایفه علمی برخاسته اند. وی از دانشمندان علوم اسلامی در سده های سیزده و چهارده هجری بوده و صاحب تألیفات سودمندی است. ما در این نوشتار به شرح حال ایشان پرداخته و زندگانی وی را در ابعاد مختلف بررسی می كنیم.
صفحه 163
ولادت
در سال 1250 ق. در خانواده حاج میرزا علی اصغر مستوفی، در شهر تبریز پسری قدم به عالم خكی گذاشت كه محمدرفیع (رفیع) نام گرفت. پدران و نیكان او، همه از افراد نیكوكار و صاحب منصب و در دیانت، شهره آفاق بوده اند.
سیادت
سلسله نسب حاج میرزا محمد رفیع، مشهور به «نظام العلماء» در پایان كتاب مجالس النظامیة قید شده و مؤلف به نسب خویش اشاره نموده است.(2)
پدر
خاندان و نیكان میرزا محمد رفیع از بزرگان عصر خویش بودند. پدرش، حاج میرزا علی اصغر مستوفی، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود. وی در اثر تعلق به یك خاندان قدیمی، علمی و بانفوذ، در بین مردم شناخته شد و در حل گرفتاری ها و مشكلات مردم، انسانی جدی و فعال بود.
تحصیلات
نظام العلما دوران كودكی، هوش و استعداد فراونی كه داشت علاقه بسیاری به فراگیری علوم دینی نشان داد و به رسم نیكان خویش، آموختن علوم اسلامی را آغاز نمود.(3) او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ حوزه علمیه تبریز، زانوی ادب زد و از دریای علم و دانش آنها خوشه ها چید. نتیجه زحمات این مرد بزرگ در راه تحصیل، به یادگار ماندن ده ها اثر ارزشمند است.(4)
صفحه 164
شعر و ادب
محمد رفیع از شاعران چیره دست و از فرزانگان بنامی است كه شعر و ادب را به خدمت دانش و حكمت گرفت و بر زیبایی شعر خویش افزود. شعر او غالباً در مدایح و مراثی اهل بیت رسول خدا(ص) سروده شده. وی با اصطلاحات عرفانی و فلسفی، جان تازه ای به شعر خویش بخشیده است. نظم او معمولاً در قالب غزل و قصیده گنجانده شده و از تكلف و سنگینی به دور است. او در شعر، به «نظام» تخلص می كند و در كتاب های رجالی و تذكره ها به «نظام تبریزی» و «نظام العلما» معروف است. نمونه ای از اشعار او چنین است:
گر یار به صد پرده ز اغیار نهان است
در دیده عشاق به صد جلوه عیان است
عاشق به یقین دم زند از جلوه دیدار
اغیار در این دعوی عاشق به گمان است
ای دوست مكن عیب من دلشده زنهار
تا عشق نداری ز تو این قصه نهان است
یك جان دگر زین تن و جان است هوید
مقصود من آن است كه او جان جهان است
گر در قفسم جای دهی رو به گلستان
تسلیم رضای تو مرا راحت جان است
از كلك «نظام» این غزل و قول عجب نیست
عالم همه بر عشق زبان است و بیان است
* * *
صفحه 165
دوش در معطبه عشق فسونم دادند
خبر از عالم مستی و جنونم دادند
قدم از دایره عشق برون ننهادم
حیرتی دارم از این كاین همه جونم دادند
سال ها پیر مغان را نظری بود ز دور
حالیا مروه اسرار درونم دادند
در خور طاقت من بیش ز یك جرعه نبود
باده از حوصله خویش فزونم دادند
تن افسرده به كنج قفسی بود «نظام»
شكر لله نفسی راه برونم دادند(5)
میراث ماندگار
نظام العلما از لحظه لحظه عمر خود بهره جسته و در راه تألیف و نشر علوم آل محمد(ص) از هیچ كوششی دریغ ننموده است. وی در اثر هوش سرشار و جدّیت فراوان، دست به خلق آثار زیبایی زد كه هر كدام بیانگر نبوغ ذهنی و بُعد علمی و فكری اوست. آثار قلمی او مملو از اخبار نبوی(ص) و احادیث امامان معصوم: و طرایف، ظرایف و حكمت است.
نظام العلما، در دیباچه كتاب خود، در مورد مجموعه تألیفات خویش می سراید:
آشفته سخن ز زلف جانان خوشتر
چون كار جهان بی سر و سامان بهتر
مجموعه عاشقان بود دفتر من
مجموعه عاشقان پریشان بهتر
برخی از آثار قلمی و فكری ایشان بدین قرار است:
صفحه 166
1 - الادب الفارسی؛ در علم صرف و نحو.(6)
2 - انیس الادباء و سمیرالسعداء؛
این كتاب، كشكول فارسی - عربی و شامل فواید بسیار و نكات پندآموز است. كتاب یاد شده در سال 1315 ق. در ایران چاپ سنگی شده است.(7) نسخه خطی انیس الادبا با شماره 3557، در كتابخانه ملی تبریز نگهداری می شود.
3 - آداب الملوك؛
این اثر، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین(ع) به مالك اشتر است. كتاب فوق به زبان فارسی است و در سال 1320 ق. در تبریز به زیور چاپ آراسته گردیده است.(8)
4 - تحفة الامثال؛
اثر مذكور در سال 1311 ق.، در شهر استانبول چاپ شده و شامل سه قسمت است: 1 - آیات؛ 2 - كلمات منشوره؛ 3 - امثال منظومه.(9)
4 - التحقیقات العلویة؛
این كتاب دارای مطالب سودمند بوده و در سال 1319 ق. چاپ شده است.(10)
5 - تشریح التقویم؛(11)
6 - حقیقة الامر؛
این كتاب در مورد جبر و تفویض و امر بین الامرین نگاشته شده است. مؤلف، تألیف كتاب خود را در سال 1281 ق. به اتمام رسانده است. این كتاب برای بار اوّل، با مباشرت ملك الكتاب در سال 1313 ق.، در بمبئی به چاپ رسید و برای بار دوم، توسط یكی از بستگان مولف؛ میرزا صادق بن میرزا یوسف طباطبایی منتشر گردید.(12)
صفحه 167
7 - جواهر الاخبار؛ شرحی در باره «اربعین حدیث» بوده كه چاپ شده است.(13)
8 - مجالس النظامیه؛
این كتاب شامل دو باب، یك مقدمه و یك خاتمه است. باب اول در حكم عالم تكوین و باب دوم در اسرار عالم تشریع است. كتاب مزبور در سال 1319 ق. در تبریز چاپ سنگی گردیده است.(14)
9 - مصابیح؛ اثری است در اثبات صانع و معاد جسمانی.(15)
10 - مقالات نظامیة؛
نویسنده، این اثر را به زبان فارسی و در چهل مقاله و یك خاتمه به نگارش درآورده و آن را در رمضان 1319 ق. به اتمام رسانده است. این كتاب به اهتمام محمد بن موسی تبریزی، در سال 1315 ق.، در تبریز چاپ شده است.(16)
11 - وسیلة الزائرین؛ این كتاب در سال 1315 ق. منتشر گردیده است.(17)
12 - مجمع الفضائل؛
مؤلف، كتاب خود را در یك مقدمه و چهارده حدیث - در فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و یك خاتمه در اخبار غیبت و رجعت تنظیم نموده است. این اثر به زبان فارسی است و در سال های 1339 ق. و 1325 ق. در تبریز چاپ شده است.(18)
13 - مجالس الحسینیة؛
این كتاب در خصوص اسرارالشهادة تألیف گردیده و در سال 1322 ق.، در 237 صفحه، در تبریز به چاپ رسیده است.(19)
14 - رموز الشهادة و كنوز الشهادة؛
جلد اول این كتاب به خط مؤلف، در مدرسه آیةالله سید كاظم یزدی، در
صفحه 168
شهر مقدس نجف موجود است.(20)
15 - كنوز السعادة فی رموز الشهاة؛
این كتاب در سال 1322 ق.، به خط موسی بن محمد فتوح الملك، در 308 صفحه؛ در تبریز چاپ سنگی گردیده است.(21)
16 - سفرنامه رضوی؛
در این اثر، مؤلف سوانح و خاطرات سفر خویش به مشهد مقدس را با قلمی شیوا و روان به رشته تحریر درآورده و در سال 1315 ق.، در تبریز منتشر نموده است.(22)
17 - سفرنامه غروی؛
وی در این سفرنامه جریان سفر خود به نجف اشرف را به قلم درآورده و با خط علی بن احمد، در 91 صفحه در تبریز در سال 1331 ق. به چاپ رسانده است.(23)
18 - سرالشّهادة؛(24)
19 - فتوحات نظامیه در غیبت امام زمان(ع)؛
این كتاب بسیار مفید و سودمند بوده و مزین به تقریظ عالمان بزرگ شیعه چون: میرزا محمدحسین شهرستانی، سید علی یزدی و شیخ اسماعیل بن حاج میرزا خلیل است. اثر مذكور در سال 1311 ق. در تبریز چاپ شده است.(25)
20 - رسالة فی القضاء و القدر؛
این رساله در سال 1281 ق. تألیف یافته است.(26)
21 - كافیة العروض فی علم العروض؛(27)
22 - لب الحسنات؛(28)
23 - لؤلؤة البحار فی منقبة الائمة الاطهار(ع)؛
صفحه 169
این اثر پرفایده در زمینه چگونگی فلسفه و شهادت حضرت ثامن الائمه(ع) نوشته شده است. مؤلف در جمادی الاول 1300 ق. تألیف آن را به اتمام رسانده است. نسخه ای از این رساله با شماره 3716 در دانشگاه تهران نگهداری می شود. اثر یاد شده 80 صفحه و در تبریز چاپ شده است.(29)
24 - مصابیح الانوار و مفاتیح الاسرار؛
مؤلف، این كتاب را در زمینه های اخلاق، عقاید و عجایب خلقت، تألیف نموده و در سال 1302 ق. نگارش آن را به پایان رسانده است. اثر مزبور در سال 1304 ق. در تبریز به چاپ رسیده است.(30)
25 - مقامات النظامیه؛(31)
26 - مفاتیح الكنوز؛
در این كتاب به مراثی و اسرار شهادت اهل بیت: پرداخته شده و مطالب آن در پنج باب و یك خاتمه گرد آمده است. اثر فوق در سال 1298 ق. در تبریز منتشر گردیده است.(32)
27 - حقوق دُوَل و ملل؛
اثر مزبور در سال 1312 ق. در 198 صفحه در تبریز چاپ شده است.(33)
28 - ترجمة الادب فی قواعد لغة العرب؛
این ترجمه در سال 1303 ق. در 183 صفحه در تبریز نشر یافته است.(34)
29 - دستورالحكمة؛(35)
30 - تحفه خاقانیه؛(36)
31 - حقوق نظامیه؛
این اثر، شرح رسالة الحقوق امام سجاد(ع) است و در سال 1321 ق. در 213 صفحه در تبریز چاپ شده است.(37)
صفحه 170
32 - دیوان شعر؛
این دیوان در بردارنده اشعار نظام العلما در مدایح و مراثی امامان معصوم: است.(38)
33 - دیوان رضوی؛
ایشان دیوان مذكور را در سال 1301 ق.، در مشهد، مدوّن نموده و در آن به 51 سالگی خود اشاره كرده است:
ز پنجاه و یك سال عمرم گذشت
ز پیری به جانم غباری نشست.(39)
مسجد سیدالمحققین (40)
از یادگارهای جاوید و پابرجای نظام العلما، بنای جذّاب و باشكوه مسجد سیدالمحققین است. او چهار سال قبل از رحلتش، در سال 1322 ق.، در بازار صادقیه تبریز، مسجد زیبایی با مساحت 15 * 25 متر ساخت. این مسجد دارای هشت ستون سنگی و پانزده گنبد آجری است. مسجد سیدالمحققین در طی سال های اخیر رو به ویرانی بود؛ اما در سال 1376 ش. با همت مسئولان و مردم متدین، به طرز زیبایی بازسازی گردید. هم كنون مسجد یاد شده از مساجد بسیار فعال بازار تبریز است و نماز ظهر و عصر، با حضور گسترده مردم و با امامت آیةالله سید ابوالقاسم مولانا برگزار می شود.
از منظر دیگران
یكی از اصولی ترین و آسان ترین راه های شناخت شخصیت ها قضاوت ها و داوری های بزرگان اهل قلم و نویسندگان خُبره و ماهر در مورد آن هاست. نوشته ها و اظهار نظر صاحبان قلم است كه موجب می گردد، آیندگان سره را از
صفحه 171
ناسره بازشناسند واز اشتباه و خطا در امان بمانند. در این قسمت از نوشته به داوری برخی نویسندگان چیره دست در مورد ادیب فرزانه، شادروان نظام العلما می پردازیم؛ تا چهره واقعی این مرد الهی بیش از پیش آشكارتر و روشن تر گردد.
صاحب تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ایشان را از ادیبان بزرگ و از خانواده ای محترم و صاحب عزت و شوكت معرفی می كند.(41)
محمدعلی تربیت، نویسنده كتاب دانشمندان آذربایجان وی را جزء ادیبان تبریز ذكر می كند.(42)
علامه پركار، میرزا محمدعلی مدرس، نظام العلما را با چنین عبارتی یاد می كند: «بسیار نیكو معاشرت بوده و از مطالعات علمیه نیز آنی فروگذاری نمی كرد. اوقات خود را با عزمی فتورناپذیر مصروف مطالعه كتب متنوعه می نمود.»(43)
كتابشناس معاصر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، نظام العلما را از بزرگان فضل و دانش و از صاحب نظران علوم نقلی و عقلی می داند.(44) نویسنده كتاب علمای معاصرین (45)، علی كبر دهخدا،(46) یحیی دولت آبادی (47)، مؤلف كتاب مفاخر آذربایجان،(48) استاد عمران علیزاده،(49) و مؤلفان اثر ارزشمند اثر آفرینان،(50) هركدام جداگانه به شرح حال او پرداخته و جهات علمی، ادبی و شعری او را یادآور شده اند.
رحلت
نظام العلما، پس از سال ها تعلیم و تعلم در سال 1326 ق. در روستای «باسمنج»، دارفانی را وداع گفت. پیكر پك این دانشور فرهیخته به شهر مقدس قم انتقال یافت و در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) به خك سپرده شد و
صفحه 172
دوستداران و علاقمندان خود را در سوگ نشاند.
محمدعلی تربیت، وفات وی را سال 1327 ق.، بعد از مراجعت از مكه معظمه ذكر كرده است؛ ولی مورّخ شهیر، ملا علی واعظ خیابانی، در ردّ نوشته او می نویسد:
«در این دو كلمه، دو اشتباه بزرگ و اقع شده است. یكی آنكه گوید، پس از مراجعت از سفر مكه، سفرمكه مترجم محترم، 15 سال قبل از تاریخ مذكور است و مجالس كثیره بعد از مراجعت از حج در منزل شریف ایشان انجام پذیرفته و ملاقات اتفاق افتاده و به منزل ما نیز تشریف آورده است، و در منزل خود مجلد اول وقایع الایام را ارائه نمود كه حواشی بر آن مرقوم فرموده بود. و دیگر اینكه گوید، در تاریخ 1327 ق. در تبریز مرحوم شد. ما حاضر واقعه بودیم، سال 1326 ق. در انقلاب تبریز، از شهر، به «باسمنج» در دو فرسخی تبریز منتقل، و در آنجا مریض شده و به جنان جاوید خرامید.»(51)
فرزندان
فرزندان پسر وی عبارتند از:
1 - حاج ناصرالسلطنة كه از اعیان و بزرگان آذربایجان و مقیم تهران بود.
2 - سیدالمحققین،
وی در خانواده سیادت و دیانت دیده به جهان گشود. تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه تبریز آغاز نمود و پس از گذراندن سطوح، راهی عتبات عالیات گردید. او در عتبات از محضر استادان آن سامان، چون: آیةالله ملا محمد فاضل شربیانی بهره مند شد و به مقام بلند اجتهاد دست یافت.
صفحه 173
سیدالمحققین در زمان رضا خان قلدر، به وطن مراجعت نمود و با دختر مرجع تقلید وقت، آیةالله حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی ازدواج كرد. وی در جریان قیام شهید شیخ محمد خیابانی از او حمایت كرد و همگام با او، علیه استبداد و ظلم مبارزه نمود. او از سال 1300 ش. چندین دوره نماینده مردم تبریز شد. ایشان مردی نیك اندیش و خیرخواه بود و در زمان رضاخان رحلت كرد.(52)
منابع
1 - آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی كارنگ، چاپ دوم، انتشارات راستی نو، 1374.
2 - اثر آفرینان، زیر نظر عبدالحسین نوایی، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1380.
3 - تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، نادر میرزا، تبریز، نشر ستوده.
4 - دانشمندان آذربایجان، محمدعلی تربیت، تبریز، فخرآذر.
5 - الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانی، دارالكتب الاسلامیه.
6 - ریحانةالادب، محمدعلی مدرس تبریزی، چاپ خیام تبریز.
7 - سخنوران آذربایجان، عزیز دولت آبادی، انتشارات اسوه.
8 - علمای معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، كتابفروشی اسلامیه، تبریز.
9 - لغت نامه دهخدا، علی كبر دهخدا، دانشگاه تهران.
10 - مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، آذربایجان، تبریز، 1375 ش.
11 - معجم المؤلفین، عمر رضا كحاله، داراحیاء التراث اسلامی.
12 - نامداران تاریخ، عمران علیزاده، چاپ اول، تبریز.
13 - نسب نامه شاخه ای از طباطبایی تبریز، سید جمال ترابی، طباطبایی، سازمان اسناد ملی، تبریز، 1376 ش.
پی نوشت ها:
1 - سخنوران آذربایجان، ج 2، ص 697 .
2 - جناب میرزا محمد رفیع، ابن حاج میرزا علی اصغر، ابن میرزا رفیع، ابن میرزا ابی طالب وزیر، ابن میرزا سلیم نایب الصدارة، ابن میرزا محمدسعید، ابن میرزا علی كبر، ابن میرزا رفیع، ابن میرمطلب، ابن میر میرفتاح، ابن محمد صدرالدین، ابن مجدالدّین، ابن سید اسماعیل ابن میر علی كبر معروف به شاه میر، ابن میر عبدالوهاب، ابن سید جلیل امیر عبدالغفار، ابن سید عمادالدّین امیرالحاج، ابن سید حسن فخرالدین، ابن سید محمد كمال الدّین، ابن سید حسن، ابن سید علی شهاب الدین، ابن میرعلی عمادالدّین، ابن سید احمد ابن سید عماد، ابن سید عباد، ابن سید علی عمادالدین، ابن محمد ابی الحسن، ابن سید احمد، ابن عبدالله (از علمای انساب)، ابن سید اسماعیل دیباج، ابن سید ابراهیم الغمر، الذی امّه فاطمه بنت مولانا الحسین علیه الصلوة والسلام و هو ابن الحسن المثنی علیه الصلوة و السلام هو ابن الحسن المثنی ابی الامام الهمام الحسن المجتبی ابن علی ابن ابی طالب علیه السلام(مجالس النظامیه، ص 348 و 349) .
3 - مقدمه مجالس نظامیه .
4 - متأسفانه از اسامی استادان این عالم بزرگوار اطلاعی به دست نیامد .
5 - سخنوران آذربایجان، ج 2، ص 700 .
6 - مفاخر آذربایجان، ج 1، ص 217 .
7 - الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 2، ص 451 .
8 - همان، ج 4، ص 187 .
9 - همان، ج 3، ص 421؛ ج 13، ص 374؛ ج 14، ص 126 .
10 - همان، ج 3، ص 486 .
11 - همان، ج 4، ص 187؛ معجم المؤلفین، ج 4، ص 169 .
12 - همان، ص 47 و 48؛ ج 11، ص 116 .
13 - همان، ج 5، ص 259 .
14 - همان، ج 19، ص 373 .
15 - همان، ج 21، ص 80 .
16 - همان، ص 329 .
17 - همان، ج 25، ص 78 .
18 - همان، ج 3، ص 39 .
19 - همان، ج 25، ص 78 .
20 - همان، ج 11، ص 252 .
21 - همان، ج 18، ص 172 .
22 - همان، ج 12، ص 187 .
23 - همان، ص 188 .
24 - همان، ص 167 .
25 - همان، ج 16، ص 118، مؤلفین كتب چاپی، ج 3، ص 225 .
26 - همان، ج 17، ص 249 .
27 - همان، ج 18، ص 286 .
28 - همان، ج 18، ص 286 .
29 - همان، ج 19، ص 359 .
30 - همان، ج 22، ص 14 .
31 - همان، ج 21، ص 85 و 307 .
32 - مؤلفین كتب چاپی، ج 3، ص 225 .
33 - همان .
34 - علمای معاصرین، ص 92 .
35 - سنخوران آذربایجان، ج 2، ص 698 .
36 - همان .
37 - الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 9، ص 1202 - 1203 .
38 - دانشمندان آذربایجان، ص 308 .
39 - نخستین امام جماعت مسجد، فرزند نظام العلما، مرحوم سیدالمحققین بود این مسجد به دلیل اقامه نماز توسط سیدالمحققین، به نام وی اشتهار یافت؛ ولی بعدها به علت تعطیلی نماز جماعت وی، آیةالله سید علی مولانا در مسجد مذكور اقامه جماعت نمود كه هم كنون به مسجد آیةالله مولانا معروف است .
40 - آثار باستانی آذربایجان، ج 2، ص 350 .
41 - تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ص 333 .
42 - دانشمندان آذربایجان، ص 380 و 381 .
43 - ریحانةالادب، ج 6، ص 208 .
44 - نقباء البشر، ج 2، ص 787 .
45 - علمای معاصرین، ص 92 .
46 - لغت نامه دهخدا (ذیل نظام العلما)، ج 13، ص 19955 .
47 - سخنوران آذربایجان، ج 2، ص 697 .
48 - مفاخر آذربایجان، ج 1، ص 217 .
49 - نامداران تاریخ، ج 2، ص 231 .
50 - اثر آفرینان، ج 6، ص 51 .
51 - علمای معاصرین، ص 92 و 93؛ دانشمندان آذربایجان، ص 380 و 381 .
52 - نامداران تاریخ، ج 2، ص 232 .
نویسنده : محمد الوانساز خویی
|