سرآغاز
آیةالله شیخ محمد ایمانی لاهیجانی یكی از شخصیت های برجسته حوزه های علمیه و یكی از خدمت گزاران صدیق و وفادار به امام و انقلاب اسلامی است كه در صحنه های مختلف علمی و سیاسی به خصوص در منصب پرافتخار قضای اسلامی، عمر شریف خویش را صرف خدمت به همنوعان، احقاق حق مظلومان و ابطال حقوق ستمگران و طاغوتیان نموده است.
خاندان
آیةالله شیخ محمد ایمانی، سال 1310 ش. در محله «شعربافان»(1) شهرستان مذهبی و عالم پرور لاهیجان، در میان خانواده ای مذهبی و متدین، دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش معلم قرآن بود و عمر خویش را صرف تعلیم این كتاب آسمانی نموده است.
نیز وی كثر اوقات، با حضور در محافل و مجالس سخنوران شیرین سخن،
صفحه 12
مشغول فراگیری معارف قرآنی و اسلامی بود و لذا حكایات و اشعار زیادی را در پای همین منبرها آموخته و از حفظ داشت و آنان را به شاگردانش می آموخت. جدّش ملا حسین، مردی متقی و وارسته بود كه در منطقه لاهیجان به صلاح و نیكوكاری شهرت داشت و مردم آن سامان برای رفع مشكلات خویش و برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی به وی رجوع می كردند.
رابینوی فرانسوی درباره خصوصیات این محلّه می نویسد:
«سكنان این محلّه، جعفری (2) هستند و مقبره آقا سید محمد یمنی (3)در این ناحیه واقع است. یك مدرسه دینی (4) و مسجد آقا سید حسین و دو مقبره، به نام «سُورم علی» (آقا سید میرعلی) معروف است و مقبره تاج الدین مقری معروف به تاج مهری نیز در این [محله ] واقع است.»(5)
میرزا حسین فراهانی در سفرنامه خویش درباره این محله می نویسد:
«چند كارخانه در این بلد وجود دارد و همه قسم پارچه های ابریشمی در آن بافته و به سایر شهرها برده و فروخته می شود. بیشتر مردم این محله، شعرباف و صاحب كارخانه و نیز مردم آن از ثروتمندان و متحولان لاهیجان به شمار می آیند.(6)
كودكی و تحصیل
آیةالله ایمانی دوران كودكی را با آموختن قرآن نزد پدر خویش به سرعت سپری نمود. او در این ایام به راحتی قرآن می خواند و بإ؛ ّّ احكام و مسائل دینی كاملاً آشنایی داشت. وی به امر و تشویق پدرش، تحصیلات كلاسیك را تا مقطع ششم ابتدایی، با موفقیت به اتمام رسانید و در سال 1322 ش. برای فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیه جامع لاهیجان (7) گردید.
صفحه 13
لاهیجان در دو قرن گذشته، دارای پنج مدرسه دینی بوده كه عبارتند از:
1 - مدرسه صادقیه
2 - مدرسه سلیمانیه
3 - مدرسه كبریه
4 - مدرسه شعربافان
5 - مدرسه جامع
در حال حاضر فقط دو مدرسه اخیر باقی مانده كه این دو نیز به همّت والای عالم بزرگوار، آیةالله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی (1313 - 1413 ق.) مجدداً تجدید بنا و مرمت شده است. بعد از ایشان نیز امكانات رفاهی و كتابخانه ای، توسط آیةالله زین العابدین قربانی (دامت بركاته) برای طلاب علوم دینی این دو مدرسه فراهم گردید.(8)
آیةالله مهدوی لاهیجانی
آیةالله شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی در نیمه شعبان 1313 ق. در نجف اشرف در بیت تقوا و فضیلت، دیده به عالم هستی گشود و در سال 1315 ق. همراه والدین خویش به زادگاه پدری اش (لاهیجان) مراجعت نمود.
وی ادبیات فارسی را از میرزا كاظم لاهیجی، مقدمات علوم حوزوی و علوم ریاضی را نزد شیخ عبدالحسین كوشالی، شیخ بهایی لاهیجی، سید عبدالرحیم درگاهی و سید اسدالله كسیمی آموخت. او سپس به رشت آمد و نزد شیخ اسماعیل رشتی، سید مهدی لشت نشایی و شیخ عبدالرحیم كوچصفهانی تلمذ نمود. وی در سال 1327 ق. در 14 سالگی به نجف اشرف هجرت نمود و معالم را نزد شیخ علی كبر خوانساری و شرح لمعه را نزد شمس كرمانشاهی فراگرفت.
صفحه 14
مهدوی، اصول را نزد شیخ حبیب اردبیلی و مكاسب را نزد میرزا احمد آشتیانی، كفایه را نزد شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی و دروس خارج را از بسیاری از بزرگان مانند آیات عظام: سید محمد فیروزآبادی، سید میرزا آقا اصطهباناتی، شیخ شعبان گیلانی، میرزاحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید جمال گلپایگانی تلمذ نمود. وی عقاید، عرفان، تفسیر و حكمت را نزد آیات: شیخ مرتضی طالقانی، ابوالحسن مشكینی، طلوعی اشكوری، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسین كاشف الغطا، شیخ محمدكاظم شیرازی و... فراگرفت و با موفقیت به درجه عالیه اجتهاد نائل آمد. او با كسب چهارده اجازه اجتهاد و به دنبال یك بیماری طولانی و سخت به قصد زیارت امام هشتم(ع) به ایران سفر كرد و بعد از زیارت، به لاهیجان عزیمت نمود.
این عالم بزرگوار با توصیه بستگان، دوستان و عالمان شهر، تا آخر عمرش در لاهیجان سكونت گزید.
از استادان بزرگی كه ایشان داشتند چنین استنباط می شود كه وی با نظرات و عقاید آنان كاملاً آشنا و به حق از مجتهدان مسلم و مشهور زمان خود در گیلان بوده است. وی با اینكه عمر طولانی داشت، مبانی فقه و اصول از خاطرش بیرون نرفت و همواره در مناظرات، سخن برای گفتن داشت.
سال ورود ایشان به ایران 1316 ش. در عصر خفقان رضاخانی بوده است. وی در همان عصر، مدارس دینی و مساجد را تعمیر كرد و موقوفات شهر را احیا نمود. او اولین سخنرانی روشنگرانه و هشدار دهنده اش را در لاهیجان، در حالی ایراد كرد كه حكومت رضاخان نه تنها از تبلیغات دینی و ارشاد امت اسلامی جلوگیری به عمل می آورد؛ بلكه هرگونه فعالیت های دینی را نیز به شدت سركوب می كرد. وی در بهبوهه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(قدس سره) برای
صفحه 15
پیوستن به عالمان متحصن در تهران - كه از همه جای ایران شركت داشتند - به همراه آیات ضیابری و بحرالعلوم به سمت تهران حركت نمودند كه در رودبار دستگیر و چند ماهی در قزل قلعه زندانی شدند. از آثار باقی مانده او عبارتند از:
1 - حقیقة البیع و المعاملة؛
2 - قاعده تجاوز و فراغ؛
3 - حواشی بر رسائل؛
4 - مكاسب و عروة الوثقی؛
5 - بازسازی و احیاء مدرسه علمیه جامع لاهیجان؛
6 - بازسازی مدرسه دینی شعربافان لاهیجان؛
7 - بازسازی مسجد جامع؛
8 - احداث حسینیه جامع و... .
وی در لاهیجان به «حاج شیخ» شهرت داشت و این عنوان، لقبی بود كه به خاطر برجستگی علمی و درخشندگی بحث های فقهی معظم له از سوی عالمان اعلام و مراجع عظام نجف اشرف به ایشان داده شد كه بعدها در ایران به خصوص لاهیجان به همین عنوان شهرت یافت.
وی هیچ گاه از سهم امام استفاده نكرد. شرح خدمات و فعالیت های علمی، سیاسی و اجتماعی وی در این مقاله نمی گنجد. آیةالله مهدوی در روز جمعه، 21 صفر سال 1413 ه' .ق. در 100 سالگی از دنیا رفت و پیكر پكش با تشییع كم نظیری در كنار برادرش آیةالله حاج شیخ محمد مهدوی (9)، در حسینیه جامع لاهیجان دفن گردید.(10)
در قم
حاج شیخ محمد ایمانی بعد از یك سال و اندی تحصیل، در سال 1323 ش.
صفحه 16
وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه دارالشفای قم سكنا گزید و به فراگیری دانش آل محمد(ص) پرداخت.
كمی سن، دوری از خانواده، غربت و تنهایی، عدم تمكن مالی و... شرایط بسیار سختی را در ابتدای ورود به قم، بر ایشان به وجود آورد؛ به گونه ای كه شنیدن خاطرات آن دوران، هر كسی را به تحسین در مقابل اراده و عزم خلل ناپذیر ایشان وا می دارد.
آیةالله ایمانی می گوید:
«در آن ابتدا كه وارد قم شدیم به مدرسه فیضیه رفتیم؛ اما برای اقامت، حجره ای را كه خالی از طلبه باشد، نیافتیم. لذا مجبور شدیم اسباب و وسایل مختصر خود را در كنار حیاط بگذاریم و مدتی در همان جا سكن شویم. پس از چندی بلاتكلیفی تصمیم گرفتیم یكی از مدرس ها را برای اقامت برگزینیم. همین كار را انجام دادیم اما چون این كار ما سابقه نداشت، حتی الامكان كوشیدیم تا مزاحمتی برای تشكیل دروس ایجاد نشود. لذا قبل از ورود استاد، اسباب و وسایل خود را جمع می كردیم و در كناری می گذاشتیم و پتوی خود را به نشانه احترام در جای استاد پهن می كردیم. پس از گذشت چندی، یكی از حجره ها خالی شد و ما به آنجا منتقل شدیم.»(11)
آری شوق و علاقه زایدالوصف معظم له به تحصیل علوم دینی به گونه ای بود كه حتی زمانی كه ازدواج كرد، تا مدتی دست از حجره نشینی برنداشت و تنها هفته ای یكی دو روز برای دیدار خانواده به منزل می رفت.
صفحه 17
استادان
آیةالله ایمانی تحصیلاتش را با جدّیت، پشتكار، عزم و اراده آهنین در حوزه علمیه قم ادامه داد. وی قسمت زیادی از مقدمات را نزد آیةالله ممجّد لنگرودی فراگرفت و شرح لمعه را در محضر آیةالله صدوقی یزدی و شیخ اسدالله اصفهانی، رسائل و كفایه را نزد آیةالله مجاهدی تبریزی و سلطانی طباطبایی، و مكاسب را نزد آیةالله بهجت به خوبی فراگرفت. او قسمت زیادی از متون سطح را بدون استاد، با دوستان، با دقت و حوصله فراوان به مباحثه پرداخت.
آیةالله شیخ محمدعلی فیض لاهیجانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این باره می گوید:
«بنده و حضرت آیةالله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه آستانه اشرفیه با مرحوم آیةالله ایمانی، از مقدمات تا خارج فقه و اصول را سالیان متمادی مباحثه كرده ایم. ما بر خلاف روال معمول حوزه، قوانین را نخوانده ایم؛ بلكه به پیشنهاد مرحوم آیةالله العظمی حاج سید صدرالدین صدر (والد امام موسی صدر) كتاب فصول را خواندیم و بخشی از كتب را بدون استاد با هم مباحثه كردیم؛ مثلاً تمام كتب شرح لمعه كه قسمت زیادی از آن را سابقاً نمی خواندند و شاید الان هم نمی خوانند ولی ما از اول كتاب طهارت تا آخر حدود، اقرار، دیات، قصاص، احیاء الموات و... را با هم مباحثه كردیم. در حوزه این كار سابقه نداشت و كتاب رسائل و مكاسب مرسوم نبود كه از اول تا آخر آن را بخوانند؛ ولی ما خواندیم. روزی به اتفاق آیةالله ایمانی، محضر آیةالله سلطانی طباطبایی رفتیم. مقداری از باب انسداد را در یك جلسه برای
صفحه 18
ما تشریح كردند و مابقی را خودمان رفتیم و آن را مباحثه كردیم. چهار جلد اسفار و چهار جلد اوّل المیزان را با هم مباحثه كردیم. ما تا كنون نشنیده ایم كه طلبه ها تفسیر را مباحثه كنند، حتی برخی از دوستان به ما اعتراض می كردند كه خواندن كتاب هایی همانند قصاص، انسداد، تقیه، عدالت و... در این زمان چه فایده ای دارد، آیا جز اتلاف وقت كاری دیگر انجام می دهید؟
آیةالله ایمانی در جواب اعتراض می فرمودند: درست است خواندن این كتب در حوزه معمول نیست؛ ولی هدف ما از خواندن این ابواب و كتاب ها این است كه بدانیم اسلام و صاحب شریعت، در این باره چه فرموده است و دانستن این نظریه بالاترین فواید را برای ما دارد.(12)
آیةالله امینیان عضو خبرگان رهبری در گیلان و امام جمعه محترم آستانه اشرفیه آورده است:
بنده به اتفاق آیات فیض و ایمانی در حدود نه سال از مقدمات تا كفایه را با دقت فراوان و وسواس زیاد مباحثه كردیم و با هم عهد كرده بودیم تا اتمام كامل دروس سطح در درس خارج حاضر نشویم. خوشبختانه اتمام سطح، مصادف شد با آغاز درس فقه كتاب الطهارة آیةالله العظمی بروجردی(قدس سره) و درس خارج اصول حضرت امام خمینی(قدس سره) كه به اتفاق، حدود ده سال از محضر این وجود پربركت فیض بردیم و همزمان در درس سایر آیات شركت می كردیم.(13)
آیةالله ایمانی(قدس سره) در درس آیات بزرگوار ذیل شركت و از وجود آنان بهره علمی برده است.
1 - بروجردی(قدس سره)
صفحه 19
2 - امام خمینی(قدس سره)
3 - سید مرتضی مرتضوی لنگرودی(قدس سره)
4 - سید محمد محقق داماد(قدس سره)
آیةالله ایمانی بعد از رحلت آیات مذكور و تبعید حضرت امام، از محضر استادان دیگری استفاده نمود كه عبارتند از آیات عظام:
1 - میرزا هاشم آملی(قدس سره)
2 - شیخ مرتضی حائری یزدی(قدس سره)
3 - شیخ محمدتقی بهجت (دامت بركاته)
4 - علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبایی
فعالیت ها و مسؤولیت ها
1 - مسؤولیت های قضایی
یكی از ویژگی های بارز آن عالم ربانی، مسؤولیت پذیری وی است. وی با اینكه مجتهد بود ولی با احساس نیاز جامعه به وجود ایشان، بدون ادعا وارد صحنه های مختلف قضایی و اجرایی می گردید و از گوشه گیری و انزوا به طور جدی دوری می ورزید. قبل از اینكه خدمات وی در سمت قضایی را بیان كنیم فهرست مسؤولیت های معظم له، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را یادآور می شویم.
1 - قاضی شرع در مازندران و گرگان.
وی به دنبال مشكلات فراوانی كه عناصر ضد انقلاب و منافقین در این مناطق به وجود آورده بودند از سوی حضرت امام خمینی، طی حكمی به عنوان قاضی شرع منصوب گردید. وی چند سال در این سمت مهم تا حصول امنیت و
صفحه 20
آرامش، خدمات فراوانی انجام داد كه به برخی از آنان اشاره خواهد شد.
2 - قاضی شرع در خراسان به مدت یك سال از سوی آیةالله شهید بهشتی.
3 - ریاست دادگاه های استان تهران.
4 - ریاست دادگاه های ویژه مسكن و كار.
5 - ریاست شعبه چهارم دیوان عالی كشور تا آخر عمر.
6 - عضو شورای عالی قضایی كشور.
این شورای قضایی متشكل از شخصیت های برجسته و علمی مانند حضرات آیات: شهید بهشتی، ربانی املشی، آذری قمی، ایمانی، شهید قدوسی، فاضل لنكرانی، موسوی اردبیلی، مقتدایی، خویینی ها، فیض گیلانی، ابطحی كاشانی، بجنوردی، میرمحمدی و... بود كه بعد از انقلاب اسلامی تمام پرونده های مهم قضایی از سراسر كشور ابتدا به تهران می آمد و توسط آیةالله شهید قدوسی این پرونده هإ؛ّّ جهت مطابقت با موازین شرعی به این هیأت در قم ارجاع می گردید و این پرونده های قضایی با بررسی موشكافانه و دقیق اعضا، حكم نهایی صادر و جهت اجرا ابلاغ می شد.
آیةالله فیض گیلانی كه عضو این شورای عالی بود می گوید:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اغلب حكم هایی كه از سوی قضات شهرها به خصوص در مسأله اعدامی ها و مصادره اموال با ضعف و مشكل جدی مواجه بود - كه قبل از هر چیز اعتراض و چاره اندیشی حضرت امام را به همراه داشت - جهت دقیق شدن احكام با موازین شرعی و جلوگیری از افراط و تفریطها به دستور معظم له كه شورای عالی قضایی تشكیل شد كه سه نفر از اعضا از طرف ایشان منصوب شدند. این شورای محترم، نقش اساسی و مهمی را به عهده داشت و
صفحه 21
خیلی از احكام نادرست اعدام و مصادره اموال و... را باطل و قضات منصوب شهرها را تعویض كردند. در یك كلمه، خدمت بزرگی به اسلام و انقلاب نوپای اسلامی كردند.(14)
7 - نماینده محترم ولی فقیه در دانشگاه تربیت معلم و تدریس در این دانشگاه.
فعالیت های قضایی
یكی از مهمترین ویژگی های آیةالله ایمانی در طول فعالیت ها و مسؤولیت های قضایی، رسیدگی سریع به پرونده متخلفان و صدور حكم قاطعانه و با صلابت ایشان بود كه به مواردی از آن اشاره می شود:
1 - برقراری امنیت و آرامش در مازندران
استان مازندران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، كانون تجمع منافقان، اشرار و عناصر ضد انقلاب شده بود و به دنبال آن، ناامنی، شرارت، دزدهای زیاد و... مردم انقلابی و خون گرم استان مازندران را رنج می داد. مهم تر آنكه مردم نسبت به تشكیلات قضایی و انتظامی استان، بی اعتماد بودند و هر آن احتمال وقوع حوادث خونین و غیر قابل جبران می رفت منطقه برای برقراری امنیت و آرامش، نیازمند حضور جدی انسانی شجاع، متقی، مدیر و مدبر در رأس امور قضایی استان بود.
حضرت امام خمینی در تاریخ 9 جمادی الاولی 1399 طی حكمی معظم له را به سِمَت حكم شرع منصوب نمودند. كه متن حكم امام بدین شرح است:
بسمه تعالی
جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ محمد ایمانی دامت افاضاته
بدین وسیله به جنابعالی مأموریت داده می شود به شهرستان گرگان و بابل بروید و در دادگاه های انقلاب اسلامی آنجا حضور بهم رسانده
صفحه 22
متصدی مقام قضاوت شوید. ضمناً پرونده زندانیان آن سامان را نیز رسیدگی نموده اقدامات لازمه را بنمایید
روح الله الموسوی الخمینی (15)
9 جمادی الاولی 1399
آیةالله ایمانی با حكم حضرت امام وارد استان مازندران گردید و به ریشه یابی عوامل و حل مشكلات قضایی استان پرداخت.
فرزند ایشان كه در طول این ایام همراه ایشان بود چنین می گوید:
من با ایشان وارد بابل شدم. عوامل نفوذی با تجاربی كه به دست آورده بودند، با تبلیغات منفی و گسترده، مانع صدور هر گونه حكمی می شدند. مرحوم والد در مركز دادگاه های استان، مستقر شد و مشغول مطالعه دقیق پرونده ها و صدور قاطعانه حكم گردید. وی بی اعتنا به تبلیغات، به انجام تكلیف الهی و انقلابی پرداخت. به خوبی به یاد دارم كه پدرم رئیس شهربانی وقت استان را دستگیر و زندانی كرده بود؛ ایشان در ظاهر زندانی، ولی در حقیقت آزاد بود و چون ایادی زیادی در استان و خارج استان داشت هیچ قاضی حاضر به رسیدگی پرونده وی نمی شد؛ زیرا احتمال آشوب و فتنه زیاد بود، معظم له با مطالعه پرونده، این رئیس شهربانی را به دادگاه احضار نمود و ایشان را محكمه كرد. در هنگام محكمه وی، ایادی ایشان با زنگ های متعدد و شعارهای تند و ارسال پیام ها شروع به تهدید و ارعاب نمودند و حتی جمعیت زیادی دور تا دور كاخ دادگستری اجتماع نمودند؛ ولی معظم له بدون اعتنا پرونده وی را مورد بررسی قرار داد و ایشان را به دلیل ارتكاب جرائم مختلف، مستحق اعدام دانست. حكم اعدام، جهت اجرا صادر شد و در حضور طرفداران، این فرد را اعدام نمود و قبل از اعدام این فرد، به هوادارانش هشدار جدی داد و بعد از
صفحه 23
اجرای حكم بدون واهمه از میان همان جمعیت طرفدار، سوار ماشین شد و به منزلش رفت. این شهامت، شجاعت، جسارت و بی اعتنایی به اشرار و صدور حكم قاطعانه و آن هشدار، باعث پركنده شدن اشرار و ترس و وحشت آنان از اجرای آشوب خیابانی و باعث تقویت روحیه مردم انقلابی منطقه و نیروهای حزب الله و موجب امنیت و آرامش شهر گردید. ریشه منافقان و اشرار در مازندران از بیخ و بن كنده شد و مهم تر اینكه ایادی آن فرد معدوم دست از تبلیغات برنداشتند و اخلال گران اقدامات زیادی را جهت جلوگیری از صدور حكم قاطعانه نسبت به سایر افراد انجام دادند. جنجال زیاد شد، به طوری كه شهید بهشتی در دفاع از معظم له و احكام صادره در صفحه تلویزیون حاضر شد و به حمایت از احكام پرداخت.
عدالت سبز
مرحوم پدرم گاهی كارهای متضادی انجام می داد. به عنوان مثال، در شهرستان بهشهر یك جوان به ظاهر حزب اللهی اقدام به آتش زدن استادیوم ورزشی شهر نمود و خیلی ها انتظار داشتند كه معظم له حكم قضایی را درباره این جوان اجرا نكند ولی بر خلاف انتظار و تصورات بی جای برخی عناصر، معظم له وی را در همان استادیوم در دادگاه علنی حكم به شلاق داد و حكم الهی بر این جوان جاری شد. این تدبیر در احكام اسلامی با مقبولیت عمومی مواجه شد؛ اما روزی ایشان در دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه با خبر می شوند كه یكی از نگهبانان با خانم دكتری كه استاد گروه فیزیك دانشگاه بوده، برخورد ناملایمی داشته است. ظاهراً آنان به خاطر بدحجابی از ورود وی به دانشگاه ممانعت به عمل می آورند كه همین امر اعتراض سایر استادان را به
صفحه 24
همراه داشته است. معظم له با تدبیری به سرعت شماره تلفن آن استاد و خانم دكتر را گرفته و با وی تماس می گیرند و ضمن معرفی خود، وقت ملاقات گرفته و با حضور در منزل از وی تفقد و دل جویی به عمل می آورند. این اقدام معظم له موجب خاموش شدن فتنه در دانشگاه و خرسندی استادان و حفظ این سرمایه های علمی و دانشگاهی و نیز منجر به رعایت حجاب ظاهری آن خانم گردید.(16)
3 - خلع سلاح منافقین
یكی از فضلای مازندرانی می گفت: منافقین، منطقه مازندران را قُرق كرده بودند و بی محا با اعلام قدرت و مبارزه با انقلاب و امام می نمودند. در استان مازندران به خصوص در شهرستان بهشهر اقدامات مرحوم ایمانی در خلع سلاح كردن و بیرون نمودن با ذلت آنان و پك نمودن منطقه از لوث وجود این عناصر امریكایی به واقع قابل تحسین است.
4 - مبارزه با سركردگان قاچاق
آیةالله ایمانی طی حكمی از سوی آیةالله قدوسی، برای سامان بخشیدن به پرونده های بلاتكلیف قاچاق چیان به استان خراسان، اعزام گردید و در مشهد مقدس به مدت یك سال مشغول انجام وظیفه خطیر قضا گردید. این مسافرت بدان جهت صورت گرفت كه در اذهان عمومی عدم قدرت و برخورد قاطعانه با قاچاق چیان به شدت مطرح بود. معظم له در این مدت، با بررسی دقیق پرونده ها، زندانیان بی گناه را آزاد و سركردگان قاچاقچی را اعدام كرد كه منجر به خوشحالی دوستداران انقلاب گردید.(17)
5 - حل معضلات انقلاب
آیةالله ایمانی پس از برقراری امنیت و آرامش نسبی در حوزه مأموریتشان
صفحه 25
در سال 1362 ش. به تهران منتقل شده و به سرپرستی دادگاه های ویژه ای كه برای حل معضلات انقلاب اسلامی تشكیل شده بود، منصوب شد. «دادگاه ویژه مسكن» از جمله همین دادگاه ها بود كه جهت حل و فصل مشكلات مجموعه های مسكونی در تهران كه به علت بدهی صاحبان فراری رژیم به بانك ها بلاتكلیف مانده بود، تشكیل شد. «دادگاه ویژه كار» نیز یكی دیگر از مواردی بود كه معظم له به ریاست آن منصوب شد. در آن زمان، عدم وجود یك قانون كار مدوّن و مشخص، باعث بروز اختلافاتی بین كارگران و كارفرمایان شده، مشكلات زیادی را برای نهال نوپای انقلاب اسلامی به وجود آورده بود. اما این دادگاه های ابتكاری كه علاوه بر علم و آگاهی فنی به قضا، تجربه برخورد با مسائل جدید را نیز می طلبید با سرپرستی مرحوم ایمانی، در مدت كوتاهی توانست با اتخاذ راهكارهای مناسب، بر مشكلات فائق آید و اوضاع را سر و سامان دهد.
6 - خدمت در زمان تصدی دیوان عالی
معظم له پس از انجام وظیفه در سمت های مختلف قضایی به دیوان عالی كشور منتقل شد و از سوی آیةالله موسوی اردبیلی به عنوان ریاست شعبه چهارم دیوان عالی منصوب و تا پایان عمر پربركتش به خدمت گزاری مشغول بود.
نقش آیةالله ایمانی در این شعبه كه معمولاً پرونده های سنگین قضایی به آن ارجاع داده می شد، بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. همه قضات مجرب به شهامت، تیزبینی و هوشمندی مرحوم ایمانی اذعان داشتند. او در این مقام، با علم، آگاهی و با درایت عمل می كرد و دقت را فدای سرعت و یا بالعكس نمی نمود و تسلیم جنجال تبلیغاتی و سیاسی نمی شد.
صفحه 26
صدور احكام تأثیرگذار
یكی از فرزندان معظم له درباره حساسیت كار ایشان در این شعبه چنین می گوید:
«شاید جریان آقای پدرام تجریشی را در جراید خوانده باشید. وی نوجوانی بود كه مادر نداشت و بین او و زن پدرش اختلاف شدیدی وجود داشت وقتی او كشته شد بر همین اصل جنجال وسیع و گسترده ای را به راه انداختند و به حكم اولیه دادگاه كه قاتل این نوجوان را زن بابا می دانست اعتراض داشتند. این حكم به شعبه چهارم جهت تجدید نظر آمد. مرحوم والد با مطالعه دقیق پرونده و مطابقت با موازین قانونی و شرعی و با اجرای «قسامه» زن بابا كه متهم اصلی بود را تبرئه كرد كه این رأی باعث اعتماد عموم شد، كه بعدها فیلمی درباره این حادثه ساخته شد و این رأی نشان دهنده استقلال و شهامت وی می باشد كه بدون تأثیرپذیری از اوضاع پیرامون، حكم واقعی را صادر كرد.»
2 - زمانی ایشان زنی را محكوم به اعدام كرد و حكم، اجرا شد. اخلال گران و منافقان جنجال زیادی به راه انداختند كه این زن حامله بوده است؛ اما شواهد و مدارك پزشك قانونی این ادعا را تأیید نمی كرد. جوسازی ادامه پیدا كرد، تا اینكه شهید بهشتی بدون اطلاع مرحوم آقا تحقیقاتی را به عمل آورد و قبل از تحقیقات فرموده بود من آقای ایمانی را می شناسم؛ ایشان حكم بدون سند نمی دهند. ضد انقلاب برای درهم شكستن شخصیت شهید بهشتی با این ادعا تلاش می كردند. در بررسی های به عمل آمده، صحت حكم و فرمایش شهید بهشتی برای همگان ثابت شد.
3 - وی همان طور كه در صدور احكام قاطعانه بر علیه خلافكاران جدی بود، در برابر خطاهای برخی از قضات هم حساسیت نشان می داد كه به موارد زیادی
صفحه 27
می توان اشاره كرد. در یكی از دادگاه ها قاضی اصرار داشت كه به زور از شخصی برای ارتكاب به زنای محصنه اقرار بگیرد كه مرحوم ایمانی تذكر داده بود در سیره نبوی، چنین روشی تجسّس به شمار می آید و این حرام است. بنابراین حكم را نقض كرد.»
4 - صراحت لحجه
در زمان مسئولیت شان در دیوان عالی كشور، شخصی به جرم اختلاس مبلغ كلانی از بانك، به مجازات محكوم شد. آن فرد با تلاش فراوان شخصی را كه با مرحوم والد آشنایی قدیمی داشت پیدا كرد و به امید تغییر نظر ایشان، آن شخص را واسطه قرار داد و همراه او به منزل حاج آقا به قم آمد. اما همین كه مرحوم آقا از قضیه مطلع شد و آن فرد متخلف را شناخت، با صراحت لهجه شگفت انگیز و بدون اینكه اسیر تعارفات معمول شود خطاب به شخص واسطه گفت: این آقا، این مبلغ گزاف را از بانك كه در حقیقت پول و مال مردم است، اختلاس كرده و حالا آمده اینجا تا ما او را تبرئه كنیم! شخص واسطه كه گویا تازه فهمیده بود كه جریان از چه قرار است با شرمندگی خداحافظی و منزل را ترك كرد.»(18)
سجایای اخلاقی
الف: فروتنی و پرهیز از خودبرتربینی
یكی از صفات بارز اخلاقی آیةالله ایمانی تواضع ایشان بود. وی كوچك و بزرگ را به دیده احترام می نگریست و هنگام مواجهه با افراد شأن خاصّی قایل بود. او سلام دیگران را با شور و محبت پاسخ می گفت، تا در سلام كردن بر دیگران سبقت بگیرد.
صفحه 28
دكتر حسن مهدویان استاد تربیت مدرس تهران می گفت:
«من در تمام مدتی كه در دانشگاه در خدمت ایشان بودم هیچ وقت موفق نشدم به ایشان در سلام كردن سبقت بگیرم. او واقعاً برای من و همه اساتید مثل پدری مهربان و دلسوز بود.(19)
معظم له با اینكه یكی از سمت های مهم قضایی را به عهده داشته و مدتی نماینده ولی فقیه در دانشگاه تربیت مدرس تهران بود، هیچ گاه از ذیّ طلبگی خارج نشد و هیچ ادعایی نداشت. وی همواره افتخار می كرد كه طلبه است؛ حتی با اینكه عالی ترین سمت مقام قضایی را به عهده داشته، مقید بود خودش وسایل مورد نیاز منزل را از بازار تهیه كند و به منزل بیاورد. آیةالله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت بركاته برای اینجانب نقل فرمودند: «روزی با ماشین به منزل می رفتم، دو نفر هم با من بودند در خیابان باجك آقای ایمانی را دیدم كه وسایل و اثاثیه ای را خریده و پای پیاده به منزل می رفتند. به راننده گفتم: لطفاً توقف كنید. وقتی توقف كردند به آن دو نفر نشان دادم و گفتم: این شخصیت بزرگوار را مشاهده كنید ایشان یكی از قضات محترم و عالی رتبه مملكت ماست كه حالا به بازار آمده و خرید كرده و پای پیاده دارند به منزل می روند در كجای این دنیا چنین چیزی سابقه دارد؟ آن دو نفر تعجب كردند و در ادامه عرض كردم: خیلی از تبلیغات بر علیه روحانیت و انقلاب بی اساس و مغرضانه است.(20)
وی كارهای منزل را خودش انجام می داد، حتی كار برف روبی در زمستان، باغبانی و آب دادن به گل ها، تمیز كردن منزل و... خودش به عهده داشت. زندگی او مثل سایر مردم، زندگی عادی و بدون تكلّف بود.
یكی از قضات همكار ایشان دكتر مهدی جلیلیان كه بعد از رحلت ایشان به
صفحه 29
ریاست شعبه چهارم منصوب شد می گفت:
«آیةالله ایمانی هر روز تا ظهر در شعبه چهارم دیوان عالی كشور كار می كرد و آنگاه با كمال ادب خداحافظی می كرد و تكیه كلام ایشان این بود: اجازه می فرمایید؟ در حالی كه ایشان رئیس شعبه بود و اجازه ما در دست ایشان بود. اصولاً برای قضات معمّر احتمام خاصی قایل بود. در طول مدت همكاری، اغلب در اتخاذ تصمیم و صدور حكم بین همكاران، اختلاف نظر پیش می آمد. ایشان همیشه با صبر و حوصله نظرات دیگران را گوش می داد و اگر پس از همفكری رأیی اتخاذ می شد، از آن حسن استقبال می كرد حتی اگر مخالف رأی و نظر ایشان بود.»(21)
ب: ساده زیستی
آیةالله ایمانی با اینكه در سمت قضا مشغول خدمت بود هیچ گاه در فكر كسب درآمد بیشتر و ثروت اندوزی برنیامد؛ بلكه همواره هدفش خدمت به مردم بود. آیةالله فیض گیلانی رئیس وقت دیوان عدالت اداری می گوید:
«ما در دیوان عدالت نیازمند به وجود ایشان بودیم و ایشان در آن وقت، تازه از مشهد به تهران آمده بود و در دیوان عالی مشغول خدمت بود. با اینكه حقوق دیوان عالی خیلی كمتر از آن مبلغی بود كه دیوان عدالت می پرداخت، من شخصاً از ایشان دعوت به همكاری كردم ایشان نپذیرفتند و من به یقین می دانم كه علت خودداری ایشان با ما در دیوان عدالت همان مبلغ مازاد حقوق بود. ایشان كاملاً نسبت به خدمات و امكانات رفاهی بی اعتنا بود و همواره بی رغبتی نشان می داد.»(22)
فرزند ایشان در این باره می گوید: موارد زهد و ساده زیستی مرحوم والد فراوان است كه به دو نمونه آن اشاره می كنم.
صفحه 30
1 - یادم هست كه ایشان یك عبا را چندین سال نگه می داشت و اگر پاره می شد، خودش آن را با دقت وصله می زد. یك طرف وقتی كهنه می شد آن را باز می كرد و از طرف دیگر دوباره می دوخت و می پوشید در حالی كه دیگران عبا و قبای گران قیمت می پوشیدند.
2 - ایشان در قم سكونت داشت و هر روزه با ماشین پیكان به تهران می رفت؛ رفت و برگشت طی می كرد با اینكه بارها پیشنهاد شد كه ماشین های مدل بالاتر در اختیارشان قرار بگیرد؛ ایشان از پذیرفتن آن اجتناب داشت مهم تر اینكه در فصل تابستان، هر روز با همین پیكان این اتوبان (قم - تهران) را می رفت و برمی گشت.
از لحاظ امنیتی هم مسئوولان این كار را به مصلحت نمی دانستند، با این حال ایشان می فرمود: من طلبه هستم، تشریفات لازم نیست. معظم له در عین اینكه از مراتب علمی بالایی برخوردار بود و از لحاظ اجرایی، سمت های مهمی را برعهده داشت؛ به شدت از شهرت و مطرح شدن اجتناب می كرد؛ حتی برخی از افراد محل كه از نزدیك سلوك اجتماعی بدون تكلّف ایشان را شاهد بودند، پس از فوتشان وقتی از جایگاه ایشان مطلع شدند اظهار شگفتی می كردند.(23)
ویژگی های استادان
آیةالله ایمانی بعد از رحلت آیات عظام بروجردی و لنگرودی و تبعید حضرت امام، بیشترین بهره علمی را از آیةالله محقق داماد برده است. وی در این باره می گوید:
«مرحوم محقق داماد، به حق مردی مدقّق بود. درس ایشان در آن زمان هرچند از لحاظ كمیت چندان شلوغ نبود؛ اما از نظر محتوا از جمله
صفحه 31
پربارترین دروس خارج حوزه به شمار می رفت. كثر بزرگان فعلی، در درس ایشان حضور فعّال داشتند.»
شیوه عملی تواضع علامه طباطبایی
آری مرحوم آیةالله ایمانی علاوه بر شركت در دروس عمومی علامه بزرگوار، نیز در درس خصوصی شب های پنج شنبه كه جمعی از فضلای برجسته در آن شركت داشتند، حضور جدی داشت.
وی در كنار فقه و اصول، علم تفسیر را نیز از نظر دور نداشت و از این رو در درس تفسیر علامه طباطبایی شركت می جست. درس تفسیر علامه فرصت مغتنمی برای جویندگان علم و پویندگان طریقت به شمار می رفت. علم سرشار و جوشان و قدسی علامه از یك سو و تواضع و سجایای اخلاقی ایشان از سوی دیگر، طلاب شیفته را از هر سو به سمت ایشان جذب می كرد و معنویت حكم بر محفل درس ایشان، شاگردان را از بسیط خك تا آن سوی افلك سیر می داد.
معظم له در بیان تواضع بی مانند علامه طباطبایی(قدس سره) می گفت:
«محل درس ایشان كه در مكان كوچكی تشكیل می شد، شاهد حضور طلاب زیادی برای استفاده از محضر ایشان بود. آقا همان جلوی مدرس می نشست و افاضه می فرمود. چون تركم جمعیت شاگردان زیاد بود، بعضاً برای طلابی كه در انتهای مدرس می نشستند رؤیت آقا ممكن نبود. لذا ما یك تشك كوچكی را تهیه كردیم و در جای ایشان گذاشتیم تا شاید مكان ایشان قدری بلندتر شود و افراد در انتهای مدرس هم بتوانند ایشان را ببینند. اما وقتی آقا وارد مدرس شد با كمال تعجب دیدیم كه در جایی كه ما مهیا كرده بودیم ننشستند. ما كه با خلقیات ایشان آشنا بودیم توضیح دادیم كه غرض ما از این كار چه بوده است؛ اما
صفحه 32
ایشان با یك دنیا فروتنی فرمودند: متوجه ام، اما همین كه در جایی بنشینم كه خودم را نسبت به دیگران در مكان بلندتری ببینم اصلاً حرف خودم را فراموش می كنم و قادر به القاء درس نیستم».
ویژگی های ممتاز
1 - خلاّقیت و جدّیت در كار
آیةالله ایمانی استعدادی قوی داشت. وی در درس و شغلش دارای پشتكار و جدّیت فراوان بود. اهتمام و جدّیت او در تحصیل، به حدی بود كه خود ایشان می گفت ما یك وقت با دوستان، یك مباحثه قبل از نماز صبح گذاشته بودیم و هر روز ساعاتی قبل از نماز صبح بیدار می شدیم و مباحثه ای انجام می دادیم و آن گاه برای فریضه صبح به مسجد می رفتیم. همین جدّ و جهد ایشان در فراگیری علم، به سرعت ایشان را در فراگیری علم در زمره طلاب سخت كوش و با استعداد قرار داد و حتی مواردی پیش آمد كه مراتب علم ایشان بیشتر آشكار گشت. معظم له فرمودند:
در زمان حضرت آیةالله العظمی بروجردی عده ای از افراد، مرتب در نزد ایشان از طلبه های شمال سعایت و بدگویی می كردند و آنها را به درس نخواندن متهم می نمودند. همین مسأله باعث شد تا خاطر آقا نسبت به طلبه های شمال مكدّر شود. این مسأله ادامه داشت تا زمانی كه نظام امتحانات در حوزه به راه افتاد. در همان امتحانات اولیه، من به همراه چند نفر از طلبه های شمال از جمله افرادی بودیم كه بیشترین نمره را كسب كردند و همین امر باعث شد تا نظر آیةالله بروجردی نسبت به طلاب شمال تغییركند.»(24)
یكی از فرزندان ایشان نقل می كرد در زمانی كه ما، در دوره ابتدایی و
صفحه 33
راهنمایی درس می خواندیم بیشتر وقت ها، شب های امتحان به اتاق حاج آقا می رفتیم، تا شاید بتوانیم بیشتر درس بخوانیم؛ زیرا ایشان تا پاسی از شب بیدار بود.
2 - شیدای علم
آیةالله ایمانی علاوه بر تحصیل دروس متداول حوزه های علمیه، بسیاری از كتاب های متروك را با دقت و جدّیت و اهتمام خاص، مطالعه می كرد و آنگاه برای تعمیق بخشیدن به اندوخته های خود آنها را در حلقه های نقد و نظر، به مباحثه می گذاشت. وی از این رهگذر كمال استفاده را برد. او كتاب طهارت حاج آقا رضا همدانی، برخی از مجلدات جواهر، مجلدات 4 گانه اسفار، چندین جلد از تفسیر المیزان و تمام ابواب فقهی لمعه، رسائل، و مكاسب را به دقّت مطالعه و مباحثه نموده است. وی در جواب اعتراض برخی می گفت:
«هدف مان از خواندن این مباحث آگاهی به منابع غنی اسلام است. می خواهیم بدانیم اسلام چه گفته است؟»
3 - روحیه خدمت گزاری
یكی از صفات برجسته اخلاقی آیةالله ایمانی، در مدت عمر شریفش، به خصوص در ایام تصدی شان در مشاغل قضایی، روحیه خدمت گزاری و تلاش در رفع حوائج ارباب رجوع بود. با توجه به گستردگی تشكیلات قضایی و پیچیدگی كار آن، اغلب افراد در پی گیری كار خود، با مشكل مواجه می شدند و بارها اتفاق می افتاد كه اشخاص زیادی جهت دادخواهی به ایشان متوسل می شدند. ایشان اگر مسأله را صحیح می دیدند، از هیچ اقدامی جهت احقاق حق ارباب رجوع امتناع نمی كردند. چه بسا پرونده ای خارج از حوزه رسیدگی ایشان بود و
صفحه 34
هیچ گونه مسئولیتی در این زمینه متوجه شان نبود؛ اما خودش به شعبات مراجعه كرده، در جهت تأمین خواست ارباب رجوع تلاش می كرد. دكتر جلیلیان، یكی از همكاران ایشان می گوید:
«یكی از صفات خاصه آیةالله ایمانی كوشش در جهت انجام حوائج مراجعین و مردم بود. بارها دیدم كه شخصاً به شعبات مراجعه می كرد و از آنها در رفع گرفتاری های مردم استمداد یاری می كرد و این كار را به هیچ وجه كسرشأن خود نمی دانست و در حقیقت در این راه به گفته آن عارف بزرگ اصفهانی عمل می كرد كه اگر قرار است آبروی آدم ریخته شود چه بهتر كه در راه خدا ریخته شود».
در این اواخر كه وضعیت جسمانی معظم له به شدت رو به ضعف گذاشته و رفت و آمد به تهران بر ایشان بسیار طاقت فرسا بود، از طرف خانواده و آشنایان پیشنهاد می شد كه یا از كار خود در تهران كناره بگیرند، یا به قم منتقل شوند؛ ولی ایشان قبول نمی كرد و یكی از عللی كه ذكر می كرد این بود كه بعضاً افرادی در تهران مراجعه می كنند و مشكل و گرفتاری دارند و با تشكیلات هم آشنایی ندارند، ما همین كه بتوانیم افراد را راهنمایی كنیم و آنان را از سردرگمی نجات بخشیده و كار آنان را با سرعت انجام دهیم. این خدمت برای ما كافی است.
4 - اهتمام به قرائت و حفظ قرآن كریم
معظم له از حافظه ای قوی و استعداد شگرف برخوردار بود. همین امر ایشان را قادر ساخته بود تا در حفظ و به خاطر سپردن قرآن كریم و اشعار و حكایات، بسیار موفق باشد. ایشان می گفت: در دوران طلبگی، مسیر منزل تا مدرسه فیضیه را كه مسافت نسبتاً زیادی بود، پیاده طی می كردم. یك قرآن جیبی به همراه داشتم و در بین راه تا مدرسه، قرآن حفظ می كردم. در ایام معمول، وی به
صفحه 35
سبب اشتغالات فراوان، فرصت كمتری جهت قرائت قرآن پیدا می كرد. اما در ماه مبارك رمضان، ختم های متوالی قرآن كریم از برنامه های همیشگی ایشان بود و به هیچ وجه و با هیچ عذری این مسأله را ترك نمی كرد. در این اواخر كه فراغت بیشتری برای ایشان فراهم شده بود، موفق می شد در طول ماه مبارك رمضان، نزدیك به 10 بار، قرآن را ختم كند. در ضمن، وی اشعار فراوانی را در جوانی حفظ كرده بود و به مناسبت، در هنگام صحبت استفاده می كرد.
5 - نظم و ترتیب در كارها
ایمانی در برنامه های كاری و كارهای شخصی خود از انضباط خاصی برخوردار بود. وقت شناسی، پایبند بودن به قول و وعده، صرف وقت و حوصله در تنظیم اسباب و وسایل منزل و جای دادن آنها در مكان های شخصی و... همگی از همین روحیه و صفت عالی نفسانی نشأت گرفته بود. به ندرت پیش می آمد كه ایشان شیئی را در منزل گم كرده و به دنبال آن بگردد. ایشان هیچ وقت كار امروز را به فردا موكول نمی كرد، بارها مشاهده شد زمانی كه از تهران برمی گشت در حالی كه به شدت خسته بود و احتیاج به استراحت داشت؛ همین كه لباس های خود را خارج می كرد به سراغ تلفن می رفت و نتیجه پیگیری پرونده اشخاص را به آنها اطلاع می داد؛ در حالی كه فرصت انجام این كار را داشت.
6 - عشق به اهل بیت(ع)
ایمانی از ارادتمندان واقعی خاندان عصمت و طهارت(ع) بود. وی از ابتدای طلبگی تا دوران كهولت، در امر تبلیغ بسیار موفق بود. او متواضعانه در یكی از روستاهای لاهیجان، به نام «كنف گوراب» سالیان متمادی منبر می رفت و به ارشاد و هدایت مردم می پرداخت. نیز در مسجد آقا سید محمد یمنی لاهیجان
صفحه 36
به كار ارشاد و هدایت مردم همّت می گماشت. او به گفته دوستانش ذكر مصیبت را با گریه شدید می خواند و گاهی قادر نبود مصیبت را به اتمام برساند و نیمه كاره رها می كرد. در اواخر عمر، در ایام عاشورای حسینی، در قم به تكیه آقا سید حسن می رفت و گاهی تا ساعت 2 شب در مجلس می نشست. هیچ گاه تهجّد را ترك نكرد و برنامه زیارت حرم را مرتب و منظم انجام می داد.
نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه
مسؤولیت دیگری كه هم زمان با ریاست شعبه 4 دیوان عالی كشور به ایشان محوّل شد، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه تربیت معلم بود. وجود گرایش ها و سلایق مختلف در بین تشكل های دانشجویی و انجمن های فعال در دانشگاه، زمینه ساز بروز اختلافات و گاهی اوقات نزاع و كشمكش هایی شده بود كه همگی آرامش و ثباتی كه لازمه هر مجموعه علمی - آموزشی است را به شدت تهدید می كرد. در این میان، وجود كانون وحدت بخشی كه به مثابه مركز ثقلی برای نیروها و جریان های مختلف عمل كند، ضروری می نمود. در چنین شرایطی آیةالله ایمانی، عهده دار این مسؤولیت خطیر شد و تاریخ دانشگاه تربیت معلم و بیانات مسؤولان دانشگاه، همگی شاهد بر این مطلب است كه ایشان توانستند به نحو احسن از عهده آن برآیند.
دكتر حسن مهدویان، رئیس وقت دانشگاه تربیت معلم، در این زمینه اظهار می دارد:
«آنچه من در مدت چند سال آشنایی از ایشان دیدم، همه، جنبه علمی و آگاهی ایشان بر تفسیر و مسایل اخلاقی بود و همه جنبه عملی ایشان. اصولاً كاركردن در دانشگاه از ظرافت خاصی برخوردار است، به خصوص روحانی كه در
صفحه 37
سمت نمایندگی نهاد رهبری می خواهد انجام وظیفه كند، باید ظرافت و هوشیاری و دقت زیادی را به كار گیرد. حاج آقا ایمانی؛ اولاً نسل جوان را خوب می شناخت، علاقه به هدایت آنها داشت و در پی آن بود تا آنها هدایت اسلامی پیدا كنند. از این رو تا زمانی كه در دانشگاه حضور داشت بین گروه های مختلف دانشجویی اختلاف و نزاعی وجود نداشت. ایشان حق و حقیقت را در نظر داشت و حق را در هر دسته ای می دید، آن را تأیید می كرد. حتی اگر گروهی اشتباهاتی هم داشتند آن را به طور كلی طرد نمی كرد.»
حضور فعال و مدبّرانه در دانشگاه و نظر پدرانه ایشان نسبت به دانشجو و دید یكسان و خالی از حب و بغض، نسبت به گروه ها و تشكل ها به سرعت روحیه تفاهم و همكاری را بین تمامی اجزای دانشگاه حكم كرد.
معظم له در بیان ابتدای ورودشان به دانشگاه می فرمودند:
«اولین قدمی كه ما برداشتیم، نماز جماعت تشكیل دادیم با اینكه نماز خانه ای وجود نداشت، سالنی را گرفتیم و تبدیل به نمازخانه كردیم، بین الصلوتین مقید شدم كه صحبت كنم و آیه ای را كه برای صحبت انتخاب كردم، آیه شریفه (واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا) بود؛ همگی به ریسمان محكم الهی یعنی ولایت چنگ بزنید و متحد شوید. آنگاه عوامل وحدت و عوامل اختلاف را بیان می كردم. بیش از یك سال حول این موضوع صحبت كردم و همگی را به وحدت و هماهنگی با ریاست دعوت كردم و به گونه ای وانمود كردم كه نظر من نسبت به دانشجویان نظر پدر و فرزندی است.»
وی هم زمان با تصدّی این مسؤولیت، به تدریس در دانشگاه نیز اشتغال داشت. ایشان معتقد بود، صِرف دانش علمی و كاربردی محض برای موفقیت در امر تدریس دانشجویان، كافی نیست؛ بلكه ایجاد ارتباط صمیمی با دانشجو و
صفحه 38
به كارگیری روش هایی برای جلوگیری از یك نواخت شدن كلاس كه باعث خستگی و بی رغبتی دانشجو به درس می شود، همگی عواملی است كه در بالا بردن بازدهی تدریس بسیار مفید است. به همین جهت، كلاس های درس ایشان بسیار باطراوت و شاهد حضور فعالانه دانشجویان بود. نكته قابل توجه دیگر اینكه از طرف دانشگاه به ایشان پیشنهاد شد تا برای اعطای مدرك دكترا، رساله ای را تهیه و تدوین كنند و ایشان علی رغم مشغله های فراوان، با ارائه رساله ای تحت عنوان «قسامه» موفق به تطبیق مدرك دكترا و اخذ رتبه استادیاری در رشته الهیات و معارف اسلامی شد.(25)
فرزندان
آیةالله ایمانی در سال 1330 ش. با دختر مرحوم حجةالاسلام حاج شیخ احمد عاصی لاهیجی (پدر گرامی حاج آقا عاصی مداح معروف قم) ازدواج نمود كه ثمره ازدواج وی پنج فرزند (4 پسر و یك دختر) است كه اسامی پسرانش عبارتند از:
1 - محمدجعفر ایمانی، حقوقدان.
2 - دكتر محمدحسین ایمانی، دكترای رشته اقتصاد و استاد دانشگاه.
3 - محمدرضا ایمانی، كارمند.
4 - حجةالاسلام رسول ایمانی.
وفات
آیةالله ایمانی بعد از عمری تلاش در راه خدمت به اسلام و محرومان و ستمدیدگان به خصوص در مسند شریف قضاوت، بعد از تحمل بیماری
صفحه 39
طولانی، سرانجام در آبان 1378 ش. دارفانی را وداع گفت و مرغ روحش به ملكوت اعلی پرواز كرد. پیكر پكش با تجلیل فراوان، از مسجد امام حسن عسكری(ع) تا حرم مطهر حضرت معصومه(س) تشییع گردید و آنگاه حضرت آیةالله آقای محمدتقی بهجت، دامت بركاته بر آن بدن شریف نماز گذارد. وی در گلزار شهدای قم علی بن جعفر(ع) در جوار شهدای گلگون كفن وطن اسلامی مان رخ در نقاب خك كشید. مجالس فراوانی از طرف خانواده محترم، دوستان و ارادتمندان، حضرت آیةالله محمدتقی بهجت، جامعه مداحان و بازاریان محترم قم، قوه قضائیه و دیوان عالی كشور، دانشگاه تهران در قم و تهران منعقد گردید. در گیلان نیز مجالس فراوانی از سوی عالمان و بازاریان و كسبه، به خصوص در شهرهای لاهیجان و آستانه اشرفیه و نیز در روستاهای لاهیجان، از سوی مردم آن سامان و با حضور مرحوم آیةالله احسان بخش، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت و استاندار و سایر مقامات محلی و ائمه جمعه و جماعات استان گیلان برگزار و با شكوه خاصی از خدمات آن مرحوم تجلیل شد. روحش شاد.
پی نوشت ها:
1 - «شَعربافان» محلّه ای است در جنوب شرقی شهر لاهیجان كه به نام «شعربافان محلّه» معروف است این ناحیه، محلّه بافندگان و نساجان پارچه های ابریشمی بوده و در قدیم، در حدود چهارهزار و اندی چرخ های ابریشم كشی و دستگاه های بافت پارچه های ابریشمی در این محلّه به كار می پرداخته و چون به ابریشم «شَعر» نیز می گویند، بدان سبب، این محلّه به «شعربافان» یا «شعرفاف محلّه» شهرت یافته است از آستارا تا استرآباد، دكتر منوچهر ستوده، ج 2، ص 77؛ ولایت دارالمرز گیلان، ه' ل را بینو ترجمه جعفر خمامی زاده، ص 248 .
2 - منظور شیعه و مذهب جعفری دارند .
3 - این مدرسه با مدیریت آیةالله حاح شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی اداره می شد .
4 - در سابق معمول بود كه شرح لمعه فقط برخی از كتاب های آن همانند صلاة، صوم، زكاة، خمس، حج، ارث، نكاح، طلاق و اجاره، وكالة، متاجر و را می خواندند و سایر آن را كه اغلب قواعد فقهی را شامل می شد تدریس آن معمول نبود زیرا كاربرد عملی نداشت و مرحوم صدوقی همانند سایر مدرسین كتب متداول لمعه را تدریس می كردند .
5 - آقا سید محمد یمنی جدّ مادری قطب الدین محمد اشكوری دیلمی لاهیجی صاحب تفیسر «شریف» است وی شش قرن قبل از ترس پادشاه روم، برای حفظ مذهب، با فرزندانش از یمن وارد قزوین شد كه مورد كرام فراوان شاه طهماسب صفوی واقع شد؛ ولی به علت ناسازگاری آب و هوا، به امر سلطان به لاهیجان مهاجرت و بعد از مدتی وفات یافت مرقدش زیارتگاه مردم و گورستان مهم لاهیجان در جوارش واقع است رك: اعلام الشیعه، قرن 12، ص 697 برای آگاهی بیشتر از شرح زندگانی این سید جلیل القدر رك: سادات متقدمه گیلان، محمد مهدوی لاهیجانی .
6 - براساس نسخه خطی به قلم آیةالله سید احمد كیسمی (1237 - 1300 ق) در كتابخانه آیةالله قربانی نماینده ولی فقیه گیلان و امام جمعه رشت قدمت این مدرسه، بیش از دو قرن است او می گوید: زمانی كه من وارد این مدرسه شدم، جمعی از افاضل، مانند میرزا حبیب الله رشتی در این مدرسه مشغول تحصیل بودند جهت اطلاع بیشتر رك: پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، محمدعلی قربانی، ص 780 .
7 - از آستارا تا استرآباد، ج 2، ص 78 .
8 - سفرنامه میرزاحسین فراهانی، ص 333؛ لاهیجان به شهر ابریشم تعبیر شده است رك: فرهنگ معین، ج 6، ص 1798؛ لغت نامه دهخدا، ج 36، ص 86؛ فرهنگ نفیسی، ج 4، ص 2934؛ برهان قاطع، ج 3، ص 1873؛ جغرافیای كامل ایران، ج 2، ص 1030 .
9 - پیام حوزه نشریه شورای عالی حوزه علمیه قم، ش 14، سال 1376، مقاله حوزه علمیه لاهیجان توسط اینجانب تدوین و به چاپ رسیده است .
10 - عالم محقق آیةالله شیخ محمد مهدوی لاهیجانی در سال 1317 ق در لاهیجان متولد شد وی تحصیلات مقدمات و سطوح را در لاهیجان و رشت به اتمام رسانید و به اتفاق برادرش به نجف اشرف عزیمت كرد و نزد آیات عظام اصفهانی، عراقی، نائینی، بلاغی و تلمذ نمود و به درجه بلند اجتهاد نائل گردید وی در سال 1394 ق به لاهیجان رفت و در این شهر مأوا گزید و مشغول تألیف و تصنیف گردید و به پاره ای از امور مذهبی مشغول گشت آیةالله قربانی می گوید: به حق، معظم له مصداق فرموده معصوم(ع): یذكركم الله رؤیته، بود، مرد عمل، علم، عبادت، قلم و تحقیق بود و این شهر كمتر عالمی به این جامعیت به خود دیده است ایشان بیش از 60 اثر دارند كه از تألیفات وی «سادات متقدمه گیلان»، «جغرافیای گیلان»، «رجال دوهزار ساله گیلان» به چاپ رسیده است وی در سال 1403 ق رحلت كرد و در لاهیجان مدفون گردید رك: نام ها و نامدارها، جهانگیر سرتیپ پور، ص 447؛ تراجم الرجال، سید احمد حسینی اشكوری، ص 142 و .
11 - گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 14؛ مجله حوزه، ش 58، مهر و آبان، 1372 ش .
12 - شرح حال كوتاهی از زندگانی آیةالله ایمانی توسط فرزند معظم له حجةالاسلام رسول ایمانی در اختیارم گذاشته شد كه از آن نهایت بهره برداری گردید .
13 - مصاحبه نگارنده با آیةالله حاج شیخ محمدعلی فیض گیلانی، عضو محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم .
14 - خبرگان ملت .
15 - مصاحبه با آیةالله فیض گیلانی .
16 - اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 174 .
17 - مصاحبه نگارنده با دكتر محمدحسین ایمانی .
18 - همان .
19 - جزوه آقای رسول ایمانی و مصاحبه با دكتر محمدحسین ایمانی .
20 - همان .
21 - مصاحبه با حجةالاسلام رسول ایمانی .
22 - همان، ص 6 .
23 - مصاحبه با آیةالله فیض گیلانی .
24 - مصاحبه با حجةالاسلام رسول ایمانی .
25 - موضوع سعایت از طلبه های شمال را اینجانب از زبان برخی از اعلام بزرگوار شنیده ام كه بیان مرحوم ایمانی از همه آقایان محترم تر بوده است ما همواره در بیوت آقایان مشكل داشته و داریم و این نكته باید ذكر شود چیزی از قداست حوزه كم نمی كند .
26 - جزوه شرح حال آیةالله ایمانی .
نویسنده : محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی
|