آيت الله محمد تقى نجفى اصفهانى (ره)
(1248-1185 ه.ق)
ولادت
در بين سالهاى (1187 - 1185 ه'.ق.) در روستاى «ايوان كيف» در خانوادهاى مذهبى فرزندى چشم به جهان گشود كه بعدها منشأ بركات فراوانى شد.
پدر و مادرش به دليل علاقه و محبّتشان به امام نهم(ع) او را محمدتقى نام نهادند.
پدرش محمد رحيم بيك «اهل ايوان كى»[2] و از بزرگان ايل «استاجلو»، و مادرش دختر اللَّه وردى بيك فرزند مهدى قلى خان بيگدلى و خواهر زن آقا محمد على كرمانشاهى (ارشد پسران آقا محمد باقر بهبهانى (متوفاى 1205ه'.ق.) است.
از زمان شروع به تحصيل شيخ و مكان آن و اساتيد اوليه او در مقدمات و سطوح اطلاعى دقيق در دست نيست. آنچه مسلّم است او درس وحيد بهبهانى (متوفاى 1205 ه'.ق.) را چند سال درك كرده است و در همه تراجم او را از شاگردان وحيد مىنويسند. بنابر اين مىبايست تحصيل را از كودكى آغاز كرده باشد تا بتواند. در سن حدود 15 سالگى يا كمى بيشتر به محضر درس (استاد كلّ) و حيد بهبهانى حاضر شود و چند سال نيز از درس او بهرهمند گردد.
حاج محمد رحيم بيك از طرف حكومت وقت در «ايوان كيف» در رأس امور ديوانى بود؛ اما در اواخر عمر از همه رياستها اعراض كرده و در جوار عتبات عاليات در عراق ساكن گرديده و به عبادت قيام نموده است.خاندان مسجد شاهيان يكى از خاندانهاى علمى و روحانى اصفهان هستند كه تقريباً مدت دو قرن (از سال 1220 ه'.ق. تاكنون) در اين شهر مروّج دين و حامى شريعت و پناه ستمديدگان و يار درماندگان بوده و مدتها محور امور دينى اصفهان بلكه تمام ايران محسوب مىشدهاند. اين خاندان عالمان بزرگ و صاحب آثارِ بسيارى به جامعه شيعه تحويل داده و موجب افتخار اين شهر گرديدهاند.
هجرت به نجف
شيخ محمدتقى در اوايل جوانى به عتبات عاليات رفت و در كربلا از محضر درس استاد وحيد بهبهانى و همچنين از مجلس ديگر استادان بزرگ علم و فضيلت نيز بهره فراوان برد و سپس به نجف اشرف مشرّف گرديد و از درس علامه بحرالعلوم (متوفاى 1115 ه'.ق.) استفاده نمود.
شيخ متجاوز از دوازده سال يعنى قبل از وفات وحيد بهبهانى تا پس از واقعه حمله وهابيان به كربلا در آن شهرها نزد دانشوران فحل و مجتهدان بزرگ تحصيل مىنموده است.
استادان و مشايخ اجازه
از نام استادان دوره مقدمات و سطح مرحوم شيخ محمدتقى اطلاعى در دست نيست؛ فقط از زمانى كه ايشان در درس خارج يا سطوح عاليه در اعتاب مقدسه حاضر مىشده خبرهاى مختصرى وجود دارد.
استادان اين دوره ايشان كه احتمالاً از قبل از سال (1200 ه'.ق.) شروع مىشود و تا هنگام مهاجرت به ايران ختم مىشود عبارتند از:
1. وحيد بهبهانى (1205 - 1117 ه'.ق.) (مجدد قرن).
مرحوم شيخ محمدتقى در شهر مقدس كربلا به درس ايشان حاضر مىشده است.
2. شيخ جعفر نجفى كاشف الغطاء (1154 -1228 ه'.ق.)
شيخ در نجف اشرف به حوزه درس اين استاد عالى قدر تشرّف جسته و بهرههاى علمى فراوانى از ايشان برده و سرانجام افتخار دامادى او را نيز يافته است. شيخ از اين استاد خود اجازه نقل روايت و اجتهاد دارد.
3. از ديگر استادان شيخ محمدتقى، سيد محسن اعرجى كاظمينى (1130-1227 ه'.ق.) بوده است.
وى عالم، فاضل، فقيه، زاهد، از اكابر فقها و مجتهدين، اديب و شاعر و مؤلف كتاب المحصول و الوافى و... مىباشد. مرحوم شيخ مدتى در كاظمين از محضر اين استاد عالىمقام بهرهمند گرديده.
4. سيدمهدى بحرالعلوم (1155-1212ه'.ق.)
شيخ مدتى به عنوان تيمّن و تبرّك و هم استفاده معنوى در درس او حاضر مىشده است.
5. مير سيدعلى حائرى كربلايى صاحب «رياض المسائل» (1161-1231 ه'.ق.) ايشان از اجلّه علما و فقها و اصوليان بوده و مدتى كوتاه به مقامات عاليه علم و اجتهاد رسيد.
شيخ از مجلس درس اين عالم بزرگوار در كربلا، بهرهها برده است.
6. سيدمصلح الدين مهدوى در كتاب زندگى نامه علامه مجلسى نوشته است:
عدهاى از فرهيختگان از علماى حوزه از مكتب علامه مجلسى توشه برچيده و از او اجازه نقل روايت اخذ كردهاند كه از آن جمله مىتوان از مرحوم مولى محمدتقى رازى نام برد.
7. علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه مىنويسد: شيخ محمدتقى از مولى حسين بن الحسن الجيلانى اجازه نقل روايت داشته است.
بازگشت به وطن
شيخ محمدتقى پس از تكميل تحصيل و رسيدن به مقام اجتهاد و كسب اجازات از استادان خود، پس از سال (1216) و واقعه حمله وهابی ها به شهر مقدس كربلا و احتمال حمله به شهر نجف اشرف، به ايران مهاجرت نمود.
سال مهاجرت ايشان به طور قطع معلوم نيست؛ اما به طور مسلّم پس از سال (1216 ه'.ق.) است و از روى احتمال پس از فوت پدر در سال (1217 ه'.ق.) بوده است.
شيخ در ابتداى ورود خود به ايران، جهت زيارت به مشهد مقدس روانه مىشود. شيخ آقا بزرگ تهرانى در «الكرام البرره» در اين باره مىنويسد:
«وقتى كه مرحوم شيخ محمدتقى اصفهانى صاحب حاشيه به مشهد رضا (ع) مشرّف گرديد به منزل حاج ميرزا داود خراسانى فرزند ميرزا مهدى اصفهانى (1240-1190 ه'.ق.) وارد گرديده و آن مرحوم در بزرگداشت و اكرام ميهمان عزيز خود نهايت كوشش را نموده و بدهيهاى آن عالم بزرگوار را كه بالغ بر يكهزار تومان بوده است از مال خود پرداخت نموده و مدت چهار ده ماه ايشان را نزد خود نگهداشته و در اين مدت، فقه و اصول را خدمت آن مرحوم تلمّذ نموده است.
حوزه درس
تعداد شركت كنندگان در درس شيخ محمدتقى را تا چهار صد نفر نوشتهاند كه باتوجه به جمعيت اصفهان در آن روز و اهل علم و حوزه موجود در آن وقت و معاصر بودن شيخ با مرحوم سيد محمدباقر حجةالاسلام «شفتى» كه رياست آن زمان اصفهان با ايشان بوده؛ مىتوان گفت تقريباً تمام طلاب مستعد و فاضل و درس خوان اصفهان در درس ايشان حاضر مىشدهاند و اولين حوزه درس در آن زمان متعلّق به ايشان بوده است.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى در مورد درس شيخ مىنويسد:
... در اصفهان سكنى نمود، فضلا در درس او اجتماع كردند، مجلس درسش مجمع فضلا گرديد.
شاگردان
از آنجا كه مدت تدريس شيخ در اصفهان بيش از بيست سال طول كشيد، تعداد زيادى از دانشوران و بزرگان از حوزه درس شيخ بهره بردهاند كه ثبت و ضبط اسامى همه آنها كارى بس دشوار است؛ لكن به برخى از شاگردان بزرگ ايشان ذيلاً اشاره مىشود.
1. ملاّ احمد ابن عبداللَّه خوانسارى.
نقل شده است هنگامى كه فتحعلى شاه به اصفهان آمده بود در ملاقات با شيخ محمدتقى از وى خواست تا ارشد شاگردان خود را به وى معرفى كند. وى شيخ ملا احمد خوانسارى را معرفى نمود. نامبرده در سالهاى بعد از شيخ ساكن دولتآباد ملاير مىشود و كتاب مصابيحالاصول را در بيش از بيست هزار بيت تأليف مىنمايد.
2. شيخ محمدتقى گلپايگانى (متوفاى 1292 ه'.ق.).
ايشان از بزرگان علم و حكمت و از استادان فلسفه در نجف اشرف بوده و از استاد خود شيخ محمدتقى نيز اجازه نقل روايت دارد. از نامبرده كتابها و تأليفهايى باقى مانده است.
3. ميرزا محمدباقر موسوى خوانسارى چهار سوقى (1226 - 1313 ه'.ق.).
رجالى فقيه و مؤلف كتاب ارزشمند «روضات الجنّات». ايشان در تخت فولاد اصفهان مدفون است.
4. مولى محمدتقى فرزند حسينعلى هروى اصفهانى حائرى ( 1217 - 1299 ه'.ق.) نامبرده از فقيهان بزرگ و دانشوران زمان خود بوده است. ايشان به عللى اصفهان را ترك نموده و به اعتاب مقدسه مهاجرت كرده و در آنجا به درس و بحث و تأليف و تصنيف و تربيت شاگردانى چند پرداخته است. مرحوم معلم حبيب آبادى در كتاب خود «مكارم الآثار» نام چهل و نه كتاب و رساله از تأليفات ايشان را ذكر نموده است.
5. سيد محمد حسن مجتهد فرزند سيد محمدتقى موسوى خواجوئى اصفهانى معروف به مستجابالدعوه (متوفاى 1263 ه'.ق.). نامبرده از علما و مدرسين اصفهان و از مخصوصين مرحوم حاج محمدابراهيم كرباسى بوده است. ايشان نيز مدتى در درس شيخ محمدتقى در مسجد شاه حاضر مىشده است.
6. سيد حسن مُدرس
وى فرزند سيدعلى حسينى، معروف به (شهيد) مدرس (1210 - 1273 ه'.ق.) ايشان از فقيهان بزرگ و استاد بسيارى از دانشوران و مجتهدان است كه از جمله شاگردانش مىتوان ميرزا محمدحسن شيرازى معروف به ميرزاى مجدّد را نام برد.
7. سيد ميرزا حسن فرزند محمد معصوم رضوى مشهدى (متوفاى 1278 ه'.ق.)
اين عالم جليل در اصفهان از محضر مرحوم شيخ بهرههاى فراوانى برده و در كربلا از مرحوم آقا سيد محمد مجاهد كربلائى بهرههاى علمى يافته است.
8. ميرزاى مجدّد
ميرزا محمد حسن مشهور به ميرزاى مجدّد، فرزند سيد محمود حسينى شيرازى. وى صاحب فتواى معروف تحريم تنباكو و مرجع على الاطلاق شيعه در عصر خود بوده او چندين ماه از اواخر عمر مرحوم شيخ را درك نموده است. (1230 - 1312 ه'.ق.).
9. آقا حسين ورنامخواستى لنجانى اصفهانى.
ايشان چند سال در درس مرحوم شيخ محمدتقى شركت داشته و پس از رسيدن به مقامات عاليه به زادگاهش (سده لنجان) برگشته و رياست دينى يافته و ظاهراً تا بعد از سال (1265 ه'.ق.) در قيد حيات بوده است.
10. شيخ محمد حسين فرزند محمدرحيم بيك استاجلو (1255 - 1261 ه'.ق.)
نامبرده برادر كوچك مرحوم شيخ محمدتقى رازى است. كتاب گرانسنگ «الفصول» ايشان مشهور آفاق است. ايشان معروف به صاحب فصول است.
آثار
در تراجم و فهرست كتابها و كتابخانهها، از كتابها و دستنوشتههاى شيخ محمدتقى رازى نجفى اصفهانى نام برده شده كه در اينجا به مناسبت به آنها اشاره مىشود.
1. المسائل.
اين كتاب در جواب مسائلى كه در موضوعات مختلف فقهى و غيره از ايشان استفتا شده، نوشته شده است.
2. احكام نماز.
اين كتاب با همين عنوان و نام به فارسى در كتابخانه آيةاللَّه نجفى مرعشى در قم موجود است.
3. تقريرات بحث فقه.
اين كتاب تقريرات درس استادش آيةاللَّه سيدمهدى بحرالعلوم (متوفاى 1212 ه'.ق.) و موضوع آن شرح طهارت وافى است.
4. تبصرةالفقهاء.
اين كتاب فقه استدلالى ايشان است و عمده مباحث كتاب طهارت و بحث اوقات نماز و قسمتى از كتاب زكات و قسمتى از بيع را شامل مىشود. اهل اطلاع ارزش و دقت اين كتاب فقهى را همانند كتاب هدايةالمسترشدين در اصول مىدانند.
5. مسألة الظنون.
صاحب روضات الجنات اين كتاب را در شرح حال ايشان ياد مىكند.
6. رسالهاى در مفطر نبودن توتون.
مرحوم محدّث قمى در فوائد الرضويه اين كتاب را از تأليفات مرحوم شيخ نامبرده است. و شيخ آقا بزرگ تهرانى در الكرام البررة مىنويسد:
اين كتاب در رد بعضى از معاصرين شيخ مىباشد.
7. رساله عمليّه به فارسى.
مرحوم علامه شيخ آقابزرگ تهرانى در الذريعه به نقل از تكمله امل الآمل از آن نامبرده است.
8. رسالهاى در فساد شرط ضمن عقد.
شيخ آقا بزرگ تهرانى نام اين كتاب را در طبقات اعلام الشيعة و الذريعه ذكر نموده است.
9. كتاب شرح اسماء حُسنى. نام اين كتاب در الذريعه و ريحانةالادب آمده است.[49]
10. كتابى در طهارت.
اين كتاب غير از كتاب تقريرات است كه به نام تقريرات و شرح بر طهارت و شرح وافى ذكر شده است.
11. رسالهاى در بحث دوران امر بين اقل و اكثر در علم اصول.
12. هداية المسترشدين فى شرح اصول معالم الدين.
اين كتاب در شرح «معالمالدين» جمالالدين ابومنصور حسن بن زيدالدين معروف به شهيد ثانى (959 - 1011 ه'.ق) نوشته شده و صاحب روضات الجنّات آن را به شصت هزار بيت تخمين زده است.
كتاب هداية المسترشدين از تأليفات بزرگ شيعه در سده سيزدهم به شمار مىرود و نزد عالمان دين داراى چنان ويژگى و اهميتى است كه برخى از بزرگان و صاحبنظران و آشنايان به منابع و كتابهاى حوزوى معتقدند براى رسيدن به كمالات علمى و دستيابى به مراتب اجتهاد، لازم است اينكتاب در حوزههاى علميه تدريس شود و جزء منابع درسى حوزهها قرار گيرد و فضلا و طلاب علوم دينى از آن بهرهمند شوند.
اين كتاب در سه مجلد چاپ شده و ماندگارترين و معروفترين اثر علمى باقى مانده از جناب شيخ است. به سبب اين كتاب شيخ محمدتقى در زبان فقيهان و اصوليها به صاحب «حاشيه بر معالم» و يا صاحب «هدايةالمسترشدين» معروف گرديده است.
ارادت به امامان(ع)
هجرت شيخ محمدتقى در اوائل نوجوانى به نجف اشرف و كربلاى معلاّ و كاظمين گرچه جهت بهرهگيرى هرچه بيشتر و بهتر از محضر عالمان و بزرگان حوزه علميه آن شهرها بوده است، اما آنچه مهمتر و جلب توجه مىكند اين است كه آن مرحوم سفر به عتبات را به منظور برخوردارى هرچه بيشتر از زيارت امامان هادى(ع) و كسب معنويت برگزيده بود.
اين حقيقت را مىتوان با حركت ديگرى كه از شيخ در همين راستا صورت گرفته تأييد كرد و آن بازگشت ايشان در سال (1220 ه'.ق.) به ايران است. وى در بازگشت به وطن بدون درنگ به زيارت امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(ع) مىشتابد و مدت چهارده ماه در آن ديار توقف مىنمايد.
وفات
علامه شيخ محمدتقى در روز جمعه نيمه شوال سال (1248 ه'.ق.) در سن حدود شصت سالگى در شهر اصفهان دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت. وى در تخت فولاد در بقعه وسط تكيه مادر شاهزاده نزديك قبر محقق خوانسارى و قبر مرحوم آيةاللَّه حاج سيدزين العابدين موسوى خوانسارى پدر بزرگوار ايشان به خاك سپرده شد.