صنايع دستي استان همدان
قاليبافي: قالي بافي در سطح کشور به واسطه دوام و استحکام آن مشهور است ولي به نظر مي رسد قالي بافي در استان مذکور از پيشينه اي طولاني برخوردار نباشد براي صحبت در اين زمينه تنها از يک مدرک مستند مي توان کمک گرفت و آن نوشته هاي سيسيل ادواردز نويسنده کتاب قالي ايران است و نوشته است :" صنعت قاليبافي در شهر همدان در قرن اخير پيشرفت کرده است. هيچ مدرکي مشعر بر اين که اين حرفه قبل از سال 1912 م برابر با 1291هجري شمسي در اين ناحيه وجود داشته در دست نيست.
بدون ترديد هنگامي که در سال 1912 م (1291 ه . ش ) بار اول از اين شهر ديدن کردم حتي يک دستگاه قاليبافي در اين شهر وجود نداشت. در سال 1912 م (1291 ه . ش ) در خانه اي که به اين منظور اجاره شده بود، هشت دستگاه قاليبافي به کار افتاد و بدين ترتيب اولين کارگاه قاليبافي همدان شروع به کار کرد." اهميت قاليبافي استان همدان از اين نظر است که ميزان محصول قاليچه هاي ارزان و متوسط آن بيشتر از ساير نواحي قاليبافي است . نقشهاي قالي که در همدان جهت بافت استفاده مي کردند، بغير از چند تايي که نقشه کشهاي همداني طراحي مي کردند، اغلب متعلق به شهر هاي ديگر بود و خود شهر همدان نقشه بخصوص ندارد. نقشه هاي رايجي که قاليبافان همدان از آن استفاده مي کردند عبارت بودند از : خاتم شيرازي، اصفهان، جوزان، اژدر، دست دلبر، شکاري، ماهي و ... که نقشه ماهي با طراحيهاي گوناگون بيشتر از همه بافته مي شود. به هر حال يکي از صنايع دستي پررونق و معروف و مشهور همدان از قديم تا کنون قالي بافي بوده است. قالي همدان از جهت نوع جنس و مقاومت و رتبه در ايران جايگاه سوم را دارد.
از انواع فرشهايي که در همدان بافته مي شود يک نوع ريز بافت آنکه در اندازه هاي کله گي بافته مي شود معروف و مشهور است و ساير اندازه هاي ديگر مانند: کناره، دوزرعي، پنج چارک، خرک، پشتي، روکرسي و سجاده اي نيز در همدان بافته و عرضه بازار مي شود.
طرحهايي که بيشتر در همدان بافته مي شود طرح ماهي و ترنج دار است که در گذشته از انواع رنگهاي الوان و ثابت که از شيره گياهان مي گرفتند و پشم را رنگ مي زدند جهت بافت اين قاليها استفاده مي کردند که به آنها قاليهاي با رنگهاي ثابت مي گويند و هر چه کهنه تر شود رنگ آن جلا و زيبايي خاص خود را پيدا مي کند
ولي در حال حاضر بعضاً از رنگهاي شيميايي و دباغي استفاده مي کنند که بعد از بافت، رنگ فرشها تغيير کرده و رنگ اصلي آنها از بين مي رود و بيرنگ مي شود.
از جهت بازار فروش، فرشهايي که در داخل همدان خريدار زيادي دارد، دوزرعي و پنج چارک است ولي بقيه اندازه ها مانند فرشهاي خرک، کناره، پشتي و رو کرسي طالب چنداني در بازار ندارد و مشتري آن کمتر است .
سفالگري: گويا در روزگار کهن نخستين هنرمنديهاي انسان از نقش و نگار ظرفهاي گلي آغاز شده است که در آن هنگام بدون کمک چرخهاي کوزه گري و به ياري سرانگشتان مي ساختند و در کوره هاي نخاله مي پختند. اکنون پس از سپري شدن چند هزار سال هنوز هم نگارگران سفالينه ساز براي بيان انگيزه ها و آرزوها ي زندگي به نقش و نگار کاسه کوزه ها مي پردازند. با اين تفاوت که نقش و نگارهاي عاميانه اين روزگار با پرتو آرزوي انسانهايي نگاشته مي شود که درسايه روشن نيازمنديهاي زندگي کنوني سر مي برند.
هم اکنون مهمترين مراکز توليد سفال در استان همدان، لاله جين- در حدود 25 کيلومتري همدان- و فرسفج در شهرستان تويسر کان است. سفالينه هاي لالجين از ديد تاريخ ساخته شدن به دو بخش است : نخست آنکه تا هفتاد هشتاد سال پيش و ديگر آنها که تا بيست سي سال پيش هم ساخته مي شد.
تفاوت اين دو از نظر شکل کاسه، لعابها، نقش و نگارها و روش قلم زني آشکار است. در بخش نخست کاسه ها را اندکي بزرگتر و دهان بازتر مي بينيم و نقش و نگارها و گوناگوني لعابها زياد تر و قلم زني ها با باريک بيني و درنگ بيشتر انجام گرفته است. پيداست که قلم مو با آهستگي مي گشته است و نگارگر سفالينه ساز سپري شدن زمان را احساس نمي کرد و رها از گرفتاريهاي زندگي در انديشه هاي هنرمندانه خود غرق بود و مي خواست که جايي از کاسه را بي نقش و نگار نگذارد پس هر جا را به نقشي مي آراست، ولي هشيار بود که مبادا هماهنگي نقشها را برهم ريزد.
با اينکه قرينه سازي را به کار مي گرفت از طرح نقشهاي گوناگون کوتاهي نمي کرد. جايي را نقش مرغ و جايي ديگر را نقش ماهي، در کاسه اي نقش طاووس و در کاسه اي ديگر چهره زن را نگاشته است، زني با ابروهاي سياه و کماني و پيوسته، با چشماني بادامي و بزرگ به تناسب همان ابرو. آشکار است که آنچه را هنرمند از زيبايي معشوق در پندار داشت بسيار درخشانترو شيواتر از نقش اين کاسه بود.
در کاسه هاي همان بخش نخستين نقش پرنده و ماهي زياد طرح شده است. پرنده مي تواند از يک سو نشانه باغ و سرسبزي باغ و از سوي ديگر نشانه آرزوهاي برگزيده و آسماني هنرمند باشد. ماهي هم زيباست و هم پاک چون در آب زيست مي کند و آب همواره مطلوب ما ايرانيان بوده و هست.
يکي ديگر از مشخصات همين کاسه هاي بخش نخستين اين است که نقش و نگارها را تنها به ياري خط و سطح که بالعابهاي رنگين پوشيده است نگاشته اند و سايه روشنها و تيرگي هائي را که سبب ابهام است و از صراحت و رسائي مي کاهد به کارنياورده اند.
اين کاسه هاي گلي را بالعاب سفيدي پوشانده اند که شبيه ظرفهاي چيني شده است. البته به اندازه چيني محکم و ظريف نيست ولي از بدل چيني بهتر است. البته پانزده بيست سال است که لا له جين ها به سبب جنبه هاي تجارتي کار و پيشه خود را از نگاشتن نقش و نگار بر سفالينه ها چشم پوشيده اند و راستي که ارزشهاي هنري کار خود را فداي کم ارزشيهاي داد و ستد کردند. در حال حاضر، سفالسازي در لاله جين همدان، اگر چه به لحاظ کمي و تعداد دست اندرکاران و ميزان توليد سالانه، افزايش چشمگيري نسبت به گذشته و حتي هر سال نسبت به سال پيش، يافته است اما روز به روز از ميزان توليد سفالينه هايي که شاخص لاله جين همدان بود و با رنگهاي فيروزه اي، سبز، خردلي و قهوه اي مشخص مي شد و توليدات کاملاً مصرفي را شامل مي شد و به مرور زمان شاهد کاهش نسبي کيفيت و نقش ها هم بوده ايم گو اينکه هنوز هم سفال سازي در لاله جين، "هنر- صنعت" مطرح استان همدان بوده و لاله جين بزرگترين مرکز سفالگري ايران است.
چرم سازي : در گشته اي نه چندان دور چرم توليدي در همدان به علت کيفيت و کميت خاص آن مشهورترين و مرغوب ترين چرم در سراسر کشور شمرده مي شد و آوازه کيفيت آن به کشورهاي ديگر نيز رسيده بود. در گذشته در شهر همدان سه دباغ خانه وجود داشت. دباغ خانه سنگ شير، دباغ خانه قانتور واقع در بلوار سفيد آبي و دباغ خانه آقايي واقع در بلوار سفيد آبي.
متاسفانه پس از گذشت زمان دباغ خانه سنگ شير و قانتور به مرور تعطيل و از بين رفته اند.
صنايع دستي چوبي : توليد انواع صنايع دستي با استفاده از چوب ازديرباز در استان همدان بويژه مناطق شهري از جمله همدان، ملاير، تويسرکان، سرکان رواج داشته است.
صنايع دستي چوبي شامل خراطي، نازک کاري، منبت کاري و معرق کاري است که در اين استان خراطي و بويژه منبت کاري بيشتر رواج دارد. گفتني است که طي سالهاي اخير منبت کاري در تويسرکان و جوکار ملاير رونق بسيار چشمگيري يافته است.
پوستين دوزي : در گذشته پوستين دوزي از مهمترين مشاغلي بوده که در شهر و روستا وجود داشته است و پوستين دوزان پوست گوسفند و بره را پس از پاکيزه ساختن آن و بدون تراشيدن پشم آن با استفاده از مواد اوليه ساده ايي همانند آردجو، زاج و مازوج بصورت پوستين و يا زيرانداز در مي آورده اند، هم اکنون هم در بعضي از روستاهاي استان عده معدودي از روستاييان مبادرت به اين امر مي کنند. اما به علت گراني بيش از حد پوست هر روز تعداد اين افراد کاسته مي شوند.
گليم بافي: گليم بافي در گذشته در اکثر روستاهاي همدان از رونق خاصي برخوردار بوده که هم اکنون نيز برخي از نمونه هاي آن در منازل ساکنين در حال مصرف است. ولي با ورود محصولات ماشيني و خارجي و نيز گرايش بيشتر مردم به زندگي شهر نشيني اندک اندک دستگاههاي گليم بافي و جاجيم بافي جمع آوري شد و حتي برخي بافندگان گليم، خود مصرف کننده محصولات ماشيني شده اند.
گيوه بافي: کم بودن راههاي ارتباطي ماشين رو، نوع معيشت مبتني بر دامداري و کشاورزي و ضرورت تحرک فراوان در فصول سه گانه بهار و تابستان و پاييز کفشي را طلب مي کند که سبک، راحت و مقاوم و خنک و در عين حال ارزان باشد. با خصوصياتي که در بالا ذکر شد تنها پاي پوشي که مي تواند جوابگوي خواسته هاي روستاييان باشد گيوه است.
گيوه نوعي کفش است که رويه آن را معمولاً از نخ پنبه اي تابيده و زيره آنرا از چرم يا آجيده انتخاب مي کنند. تمام محاسن گيوه در زيره و رويه خنک آن خلاصه مي شود، بنابراين اگر چنانچه گيوه اي با رويه يا زيره پلاستيک تهيه شود اصالتش را از دست داده و همانند کفشهاي معمولي فاقد ارزش کيفي و بهداشتي است.
اين پاي پوش قديمي که روزگاري بخصوص در فصل تابستان مورد استفاده قرار مي گرفت در سالهاي اخير به سبب رواج کفشهاي ماشيني و جايگزين شدن آن در اکثر مناطق استان رونق و اعتبار ديرين خود را از دست داده و صنعتگران شاغل نيز به علت کمي درآمد و کاهش تقاضا در اين رشته به مشاغل ديگري روي آورده اند.
در حدود 80 سال قبل گيوه بافي جهت استفاده شخصي در اکثر قريب به اتفاق روستاهاي استان به صورت ابتدايي وجود داشته است که در حال حاضر به طور کلي از بين رفته است ولي در سطح استان همدان هم اکنون چهار روستا با اسامي ذيل توليد رويه گيوه را توسط خواهران به عنوان يکي از مشاغل موجود در روستا اختيار کرده اند. روستاهاي دهفول، کفراش، فهرومند، آرتيمان. ولي مهمترين مرکز توليد کننده گيوه در استان همدان روستاي دهفول نهاوند است و بايد گفت: پس از کشاورزي و دامداري که از رونق خوبي برخوردار است گيوه بافي سومين منبع درآمد اهالي است و تقريبا تمام زنان و دختران در اين روستا با گيوه بافي آشنايي دارند.
سنگتراشي: سنگتراشي يکي از کهنترين پيشه هاي ايران است. و استان همدان يکي از مراکز مهم استخراج سنگ و هنر سنگتراشي است.
حجاري: اگرچه کار سنگتراش نسبتاً خام است همکار وي حجار (نقار) کتيبه هاي سنگي بسيار ظريف و حجاري تزييني دقيقي به نام قلمزني يا حجاري ظريفه يا منبتکاري روي سنگ انجام مي دهد که به کار مسجدها، آرامگاه مردمان سرشناس و ديوارهاي ساختمانهاي مهم مي خورد. حجار صاحب هنر و صنعتي است که شاهکارهاي ديوارهاي کاخهاي هخامنشيان در تخت جمشيد و شوش را به وجود آورد و تا روزگار ما همانند اين هنر ذوق و استادي ديده نشده است.
شيشه گري دستي: توليد و تهيه مصنوعات شيشه اي در سالهاي اخير بيشتر جنبه شهري پيدا کرده وکارگاه هاي شيشه گري اکثراً در مناطق شهري استقرار يافته اند ولي با اين وجود، هنوز در بسياري از مناطق روستايي ساخت فرآورده هاي شيشه اي ساده رواج دارد. شيشه دست ساز از جمله اصيل ترين و ارزنده ترين محصولات دستي است که در ايران داراي سابقه اي طولاني بوده و ظروف و اشياء شيشه اي بدست آمده از روزگاران پيش دلالت بر وجود اين صنعت در ادوار بسيار دور و حتي پيش از ميلاد دارد.
حصيربافي: حصيربافي يکي از حرفه هاي بسيار کهن و قديمي است وشامل انواع محصولاتي است که با استفاده از الياف، ساقه و شاخه هاي گياهان مختلف ساخته مي شود.
نساجي سنتي : امروزه دستبافي به صورت تهيه و توليد انواع پارچه ها و برخي زيراندازها نظير: جاجيم، جاجيمچه، روتختي، روميزي، روتختي، روسري، لباسهاي محلي، ملحفه، شمد و ... در بسياري از مناطق روستايي و برخي نقاط شهري استان همدان مرسوم است.
دستبافان براي توليد پارچه از دستگاههاي ساده بافندگي نظير دستگاههاي «دو وردي» و «چهاروردي» استفاده مي کنند. دستبافان به طور معمول از نخ پشمي براي پود و از نخ پنبه اي براي تار محصولات خود استفاده مي کنند.