0

جایگاه زن در قرآن همان جایگاه انسان در قرآن است

 
jazereyearam
jazereyearam
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 1313
محل سکونت : زنجان

جایگاه زن در قرآن همان جایگاه انسان در قرآن است


 

این كه، در قرآن از چه پایگاه عظیمى برخوردار است، مبتنى بر این است كه:

 انسان در قرآن چه پایگاهى دارد. چون قرآن كریم هرگز براى هدایت «مرد» نیامده است، بلكه براى هدایت «انسان‏» آمده است، لذا وقتى هدف رسالت را تشریح مى‏كند، وغرض از نزول وحى را بازگو مى‏نماید، مى‏فرماید:

 

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدى للناس (1)

 

ماه رمضان همان ماهى است كه در آن قرآن نازل شده است، كه مردم را هدایتگر باشد.

 

كلمه ناس صنف مخصوص یا گروه خاصى را در نظر ندارد بلكه شامل زن ومرد بطور یكسان مى‏شود.

 قرآن كریم، گاه تعبیر به «ناس‏» وگاه تعبیر به «انسان‏» مى‏كند ومى‏فرماید:

ما براى انسان، قرآن فرستادیم.

 

الرحمن علم القران، خلق الانسان، علمه البیان (2)

 

خداى رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، به او بیان آموخت.

 

در آیه اول، سخن از تعلیم قرآن است، بعد سخن از خلقت انسان، وبعد سخن از تعلیم بیان. با این كه نظم طبیعى آن است كه اول انسان خلق بشود، بعد بیان یاد بگیرد، وبعد قرآن را بفهمد. خداوند رحمان، معلم است، ورحمتش هم فراگیر است.

 

ورحمتى وسعت كل شی‏ء (3)

 

ورحمتم همه چیز را فرا گرفته است.

 

وقتى گفته مى‏شود مهندسى درس مى‏گوید، یعنى، درس هندسه مى‏دهد واگر گفتند، یك طبیب درس مى‏گوید، یعنى، درس طب مى‏دهد یا اگر گفتند، ادیب تدریس مى‏كند، یعنى درسش ادبیات است، واگر گفتند، الرحمن تدریس مى‏كند، یعنى درس رحمت مى‏دهد. واگر معناى رحمت ومصادیق آن در قرآن تبیین شود، معلوم خواهد شد كه این مدرس رحمت‏به انسانها چه درسى مى‏دهد، وچگونه نبى اكرم صلى الله علیه و اله رحمة للعالمین است. او خود، درس معلمى است كه آن معلم، رحمان است. اگر كسى از رحمت‏حق مدد نگرفت، انسان نیست، واگر كسى انسان نبود بهیمه است، وقتى بهیمه شد، حرفش مبهم است، واگر حرفش مبهم بود، گفتار او بیان نیست.

 

بنابراین این چهار مرتبه در طول هم هستند، در ابتدا الله به عنوان وصف رحمانیت معلم است، وقتى شاگردى در این مكتب رحمت تربیت‏شد، مى‏شود انسان، و وقتى انسان شد، حرف او روشن وگفتارش بیان است.

 

خلاصه آن كه، وقتى خداوند فرمود: قرآن براى هدایت ناس است ورحمان درس قران مى‏گوید، وشاگردانش انسانها هستند، دیگر سخن از زن ومرد نیست، چه این كه در تعبیراتى نظیر:

 

فمن تبعنی فانه منی (4)

 

هركه مرا پیروى كند از من است.

 

سخن از زن ومرد نیست. این نمونه‏اى بود مبنى بر این كه قرآن «هدى للناس‏» است وبرنامه تدریس انسانها مى‏باشد، ومراد از «ناس‏» صنف مخصوصى نیست. كتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص 71

 
جمعه 25 تیر 1389  10:39 PM
تشکرات از این پست
azadeh_69
دسترسی سریع به انجمن ها