شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
عروج ستاره هدایت
در بیست و پنجم رجب سال 183 ق عالم خاک در سوگ اختری تابناک و ستارهای فروزان نشست. امام موسی کاظم علیهالسلام نهمین چراغ روشن هدایت و پرچم سرافراز رستگاری، پس از 55 سال نورفشانی به عرش عروج کرد و دیدگان حسرتبار یاران خود را در سوگیعظیم فرو نشانید. امّا پرتوهای هدایت و رهنمایی او همچنان تا پایان جهان، خواهد درخشید و راهنمای رهجویان راه رستگاری خواهد بود.
مادری بزرگوار
امام موسی کاظم فرزند گرامی امام جعفر صادق ـ که درود خدا بر آنان باد ـ هفتمین امام شیعیان و نهمین گل بوستان عصمت است. مادر بزرگوار ایشان «حمیده مصفّا» از بانوان دانشمند و بسیار پرهیزگار بود که در روایات از او بسیار به نیکی یاد شده است. امام جعفر صادق علیهالسلام ، درباره این بانوی گرامی میفرماید: «حمیده از هر پلیدی و ناپاکی پاک شده است».
آن بانوی بزرگ در علوم دینی از زنان بزرگ روزگار خود بود؛ چندان که امام صادق علیهالسلام بانوان را در مسائل شرعی به نزد ایشان میفرستادند.
عبد صالح
از القاب مبارک حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام ، عبد صالح است. این امام بزرگ، این اسوه بندگیِ خالصانه و این سرچشمه پاک عبودیّت ساعتهای بسیاری از شب، و گاه تمام شب، را به عبادت و راز و نیاز با خدا میگذراند. پیشانی مبارک و پرنور او هرگز از عطش ساییدن بر درگاه احدیّت سیراب نشد. او که نمونه انسانکامل و آیینه تمامنمای پرهیزگاری و پاکی و نیکوکاری بود، گاه مدّتی طولانی را در سجده میگذراند. او چنان میگریست که باران اشک محاسنش را خیس میکرد. امام خدا را به زاری اینگونه میخواند: «خدایا، پس از مرگ راحتی، و گاهِ حسابْ بخشایش را به من عطا فرما».
کمال بندگی
امام موسی کاظم علیهالسلام ، عبد صالح الهی، الگوی تقوا و پرهیزگاری و پاکی و گل بوستان عصمت و طهارت، آنگاه که بر در خانه کبریایی میایستد، خضوع و خشوع و بندگی را در اوج زیبایی به تصویر درمیآورد. او که از خطا و گناه معصوم است، او که سرچشمه پاکی و طهارت است، در راز و نیاز با معبود چنین میفرماید: «خدایا، گناهان بندهات بسیار است. پس چه زیباست بخشایش از جانب تو!» او با توشهای پربار و بیکران از نکوکاریها و عبادتهای خالصانه سر به درگاه توبه میساید و از خدای خود غفران میطلبد تا بندگی را در اوج کمال خود بنمایاند و ترجمان روشن و پرنوری از «عبد صالح خدا» بودن باشد.
باب الحوائج
امام موسی کاظم علیهالسلام ، یکهتاز وادی احسان و نیکوکاری، بهخصوص با نیازمندان، بود. چه بسیار شبها که آرد و خرما بر دوش میگرفت و مخفیانه و ناشناس بر درِ خانه نیازمندان میرفت تا از نیازمندیشان بکاهد و بر توشه بیکران احسان خویش بیفزاید. چه شبهای بسیار که به پرستاری فقرا میگذراند. ایشان را بابالحوائج خواندهاند؛ یعنی دری که نیازها را برآورد و دست نیازمندی از آن تهی باز نگردد.
حوزه تدریس امام
امام موسی کاظم علیهالسلام ، فرزندگرامی و ارجمند حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام ، همچون پدر بزرگوار خود به تربیت شاگردان بزرگ و آموزش علوم دینی همت گماشت. گستره حوزه تدریس و پهنه تلاشهای علمی امام جعفر صادق علیهالسلام ، بسیار وسیع و پربار بود و چراغ این حوزه پربار علمی با شهادت آن امام رو به خاموشی نگرایید؛ چرا که ستاره پرنوری چون فرزند گرامی ایشان در آن درخشید و سبب شد تا به رهبری ایشان این حوزه شکوهمند و پربار به تلاشهای علمی و گسترش علوم اسلامی ادامه دهد.
حکومت بر دلها
هارون الرشید خلیفهعباسی که همچون پدران خود، دوران خلافت را به خوشگذرانی و ستمکاری و دشمنی با علویان و هدردادن بیت المال میگذراند، با آن قدرت و حکومت، همواره در ثابت نمودن پایههای حکومت خود تلاش میکرد. چرا که بهخوبی دریافته بود که دلهای مردم در گرو محبّت امام موسی بن جعفر علیهالسلام است. او نه با فریب دادن مردم، و نه با زندانی کردن امام علیهالسلام ، هرگز نتوانست راه بر نفوذ معنوی امام ببندد؛ تا آنحد که روزی از امام علیهالسلام چنین پرسید: «آیا این تو هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوایی برگزیدهاند؟» و امام علیهالسلام فرمود: «آری من بر دلهای مردم حکومت میکنم و تو بر تنها».
ولایت الهی
ولایت و امامت امام موسی کاظم علیهالسلام که کرامتی الهی بر امّت اسلامی بود، امری نبود که بتوان در آن خللی وارد آورد. اگرچه خلفای عباسی همواره در صدد دور کردن امام از مردم و شکنجه و آزار پیروان واقعی ایشان بودند، هرگز نتوانستند مانع حکومت امام علیهالسلام بر دلهای مردم شوند. علم بیکران، احسان بیپایان و ولایتی الهی که در درون آن امامهمام موج میزد، سبب چیرگی پایدار امام بر باطن جامعه بود. خلفای عباسی که این حکومت باطنی امام را تاب نمیآوردند، مدّت بسیاری آن عزیز را در زندانهای مخوف و آزاردهنده خود در بند داشته، راه بر ارتباط امام با امت اسلامی میبستند. به این دلیل بود که امام مدّت بسیاری از عمر بابرکت خود را در زندان خلفای عباسی گذراند.
شهادت جانسوز امام علیهالسلام
مدتی مدید از عمر بابرکت و دوران پرنور امامت امام موسی کاظم علیهالسلام در زندان خلفای عباسی گذشت. در تمام این مدّت شبپرستی خلفا باعث میشد تا خورشید امامت را در چاه زندانهای خود در بند کشند و راه بر پرتوافشانی آن بربندند، امّا دیوار زندان هرگز راه بر پرتوهای الهی و آسمانی حضور آن امام همام نمیبست؛ تا آنجا که هارون به خیال خام خود برای محکم کردن پایههای حکومت بهدست یکی از شقیترین عمّال خود، امام را به شهادت رسانید. براساس روایات بسیار، امام علیهالسلام را با خرمایی که به زهر آلوده بود مسموم نمودند و بدینگونه دست عالم را از دامن حضور مبارک و حیاتبخش او کوتاه کردند.
مکارم اخلاقی امام علیهالسلام
درباره مکارم اخلاقی و بلندی مرتبه امام موسی کاظم علیهالسلام ، کمالالدین محمد بن طلحه شافعی چنین مینویسد: «او امام کبیرالقدر، عظیم الشأن، کثیر التهجّد و کوشا در اجتهاد بود. او بسیار عبادت میکرد، بر اطاعت خداوند مواظبت و کرامات بسیار داشت. شب را به سجده و نماز به روز میرسانید و روز را با صدقه دادن و روزه گرفتن به شب میرسانید. به سبب بسیاریِ حلم و گذشتش از تقصیرکنندگان کاظم نامیده شد. کسی را که با او بدی کرده بود با احسان جزا میداد و کسی را که در حق او جنایتی کرده بود میبخشود. به پاس بسیاری عبادتش عبدصالح نامیده شد و در عراق به او بابالحوائج میگفتند؛ زیرا هرکه به او متوسّل میشد، به حاجت خود میرسید».
خورشید آسمان معرفت
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام چونان پدران بزرگوار خود سرچشمه بیپایان علوممعنوی و معارف دینی بود. حضور نورانی او در آسمان معارف اسلامی چون خورشیدی درخشان نور میافشاند. ابن حجر هیثمی، دانشمند و محدّث مشهور جهان تسنّن، مینویسد: «موسی کاظم علیهالسلام وارث دانشهای پدر و دارای فضل و کمال او بود. وی در پرتو عفو و گذشت و بردباریفوقالعادهای که (در رفتار با مردم نادان) از خود نشان داد کاظم لقب یافت و در زمان او هیچ کس در معارفالهی و دانش و بخشش به پایه او نمیرسید».
پرتوی پرگهر
کلام ائمه معصوم علیهالسلام چونان چراغی فراراه بشر، او را راه مینمایانَد و از بیراهه برحذر میدارد.
خیر و نیکیدنیا و رستگاریآخرت در گرو عمل به فرموده بزرگان دین است. یکی از این سخنان پرگهر کلامی از امام موسی کاظم علیهالسلام است که میفرماید: «به خدا قسم که روزی بهقدر احتیاج نازل میشود و صبر به قدر مصیبت. کسی که میانهروی کند و قناعت نماید، نعمت برای او بماند و کسی که تبذیر و اسراف کند نعمت از دست او برود. ادا کردن امانت و راستی در گفتار روزی میآورد و خیانت و دروغ، فقر و نفاق میآورد».
ارزشمندی حیات انسان
آنچه باعث ارزشمندی حیات انسانی است حیات معنوی و باطنی انسان است که در پرتو آن انسان به هدف خلقت و رشد و تعالی نزدیک میشود. امام موسیکاظم علیهالسلام میفرمایند: «کسی که دو روز از عمرش، یعنی روز گذشتهاش و روزی که در آن است، مساوی باشد، مغبون است و کسی که روز دوّمش بدتر از روز اوّلش باشد از رحمت خدا دور است و کسی که در نفس خود زیادتی نمییابد در نقصان است و کسی که رو به نقصان است، مرگ برای او بهتر از حیات است».
ریسمان تقرّب به خدا
امام موسی کاظم علیهالسلام ، نهمین گلِ شاخسار بوستان عصمت و طهارت، راز نزدیکی به خدا را در چندچیز برشمرده میفرمایند: «بهترین چیزی که بنده بدان به سوی خدا تقرّب جوید، بعد از معرفت، نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودپسندی و فقر است».
باطن سخن گفتن
سعادت و شقاوت انسان در گرو سخنگفتن اوست. امام موسیکاظم علیهالسلام ، راهنمای هدایت و چراغ راه رستگاری انسانها، میفرمایند: «سخنگویان سه دستهاند: دستهای سود میبرند، دستهای سالم میمانند و دستهای هلاک میشوند. آنکه سود برد کسی است که خدا را یاد کند و آنکه سالم میماند کسی است که ساکت میماند و آنکه به هلاکت میرسد کسی است که در باطل فرو رود. خداوند بهشت را بر هرکه بدگو و بدزبان و کمحیا باشد حرام کرده است».
منبع : مجله گلبرگ
v