0

شهادت امام موسی کاظم علیه‏السلام

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

شهادت امام موسی کاظم علیه‏السلام

 

شهادت امام موسی کاظم علیه‏السلام

 

عروج ستاره هدایت

در بیست و پنجم رجب سال 183 ق عالم خاک در سوگ اختری تابناک و ستاره‏ای فروزان نشست. امام موسی کاظم علیه‏السلام نهمین چراغ روشن هدایت و پرچم سرافراز رستگاری، پس از 55 سال نورفشانی به عرش عروج کرد و دیدگان حسرت‏بار یاران خود را در سوگی‏عظیم فرو نشانید. امّا پرتوهای هدایت و رهنمایی او هم‏چنان تا پایان جهان، خواهد درخشید و راهنمای ره‏جویان راه رستگاری خواهد بود.

 

مادری بزرگوار

امام موسی کاظم فرزند گرامی امام جعفر صادق ـ که درود خدا بر آنان باد ـ هفتمین امام شیعیان و نهمین گل بوستان عصمت است. مادر بزرگوار ایشان «حمیده مصفّا» از بانوان دانشمند و بسیار پرهیزگار بود که در روایات از او بسیار به نیکی یاد شده است. امام جعفر صادق علیه‏السلام ، درباره این بانوی گرامی می‏فرماید: «حمیده از هر پلیدی و ناپاکی پاک شده است».

 

آن بانوی بزرگ در علوم دینی از زنان بزرگ روزگار خود بود؛ چندان که امام صادق علیه‏السلام بانوان را در مسائل شرعی به نزد ایشان می‏فرستادند.

 

عبد صالح

از القاب مبارک حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام ، عبد صالح است. این امام بزرگ، این اسوه بندگیِ خالصانه و این سرچشمه پاک عبودیّت ساعت‏های بسیاری از شب، و گاه تمام شب، را به عبادت و راز و نیاز با خدا می‏گذراند. پیشانی مبارک و پرنور او هرگز از عطش ساییدن بر درگاه احدیّت سیراب نشد. او که نمونه انسان‏کامل و آیینه تمام‏نمای پرهیزگاری و پاکی و نیکوکاری بود، گاه مدّتی طولانی را در سجده می‏گذراند. او چنان می‏گریست که باران اشک محاسنش را خیس می‏کرد. امام خدا را به زاری این‏گونه می‏خواند: «خدایا، پس از مرگ راحتی، و گاهِ حسابْ بخشایش را به من عطا فرما».

 

کمال بندگی

امام موسی کاظم علیه‏السلام ، عبد صالح الهی، الگوی تقوا و پرهیزگاری و پاکی و گل بوستان عصمت و طهارت، آن‏گاه که بر در خانه کبریایی می‏ایستد، خضوع و خشوع و بندگی را در اوج زیبایی به تصویر درمی‏آورد. او که از خطا و گناه معصوم است، او که سرچشمه پاکی و طهارت است، در راز و نیاز با معبود چنین می‏فرماید: «خدایا، گناهان بنده‏ات بسیار است. پس چه زیباست بخشایش از جانب تو!» او با توشه‏ای پربار و بی‏کران از نکوکاری‏ها و عبادت‏های خالصانه سر به درگاه توبه می‏ساید و از خدای خود غفران می‏طلبد تا بندگی را در اوج کمال خود بنمایاند و ترجمان روشن و پرنوری از «عبد صالح خدا» بودن باشد.

 

باب الحوائج

امام موسی کاظم علیه‏السلام ، یکه‏تاز وادی احسان و نیکوکاری، به‏خصوص با نیازمندان، بود. چه بسیار شب‏ها که آرد و خرما بر دوش می‏گرفت و مخفیانه و ناشناس بر درِ خانه نیازمندان می‏رفت تا از نیازمندی‏شان بکاهد و بر توشه بی‏کران احسان خویش بیفزاید. چه شب‏های بسیار که به پرستاری فقرا می‏گذراند. ایشان را باب‏الحوائج خوانده‏اند؛ یعنی دری که نیازها را برآورد و دست نیازمندی از آن تهی باز نگردد.

 

حوزه تدریس امام

امام موسی کاظم علیه‏السلام ، فرزندگرامی و ارجمند حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام ، هم‏چون پدر بزرگوار خود به تربیت شاگردان بزرگ و آموزش علوم دینی همت گماشت. گستره حوزه تدریس و پهنه تلاش‏های علمی امام جعفر صادق علیه‏السلام ، بسیار وسیع و پربار بود و چراغ این حوزه پربار علمی با شهادت آن امام رو به خاموشی نگرایید؛ چرا که ستاره پرنوری چون فرزند گرامی ایشان در آن درخشید و سبب شد تا به رهبری ایشان این حوزه شکوهمند و پربار به تلاش‏های علمی و گسترش علوم اسلامی ادامه دهد.

 

حکومت بر دل‏ها

هارون الرشید خلیفه‏عباسی که همچون پدران خود، دوران خلافت را به خوش‏گذرانی و ستم‏کاری و دشمنی با علویان و هدردادن بیت المال می‏گذراند، با آن قدرت و حکومت، همواره در ثابت نمودن پایه‏های حکومت خود تلاش می‏کرد. چرا که به‏خوبی دریافته بود که دل‏های مردم در گرو محبّت امام موسی بن جعفر علیه‏السلام است. او نه با فریب دادن مردم، و نه با زندانی کردن امام علیه‏السلام ، هرگز نتوانست راه بر نفوذ معنوی امام ببندد؛ تا آن‏حد که روزی از امام علیه‏السلام چنین پرسید: «آیا این تو هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوایی برگزیده‏اند؟» و امام علیه‏السلام فرمود: «آری من بر دل‏های مردم حکومت می‏کنم و تو بر تن‏ها».

 

ولایت الهی

ولایت و امامت امام موسی کاظم علیه‏السلام که کرامتی الهی بر امّت اسلامی بود، امری نبود که بتوان در آن خللی وارد آورد. اگرچه خلفای عباسی همواره در صدد دور کردن امام از مردم و شکنجه و آزار پیروان واقعی ایشان بودند، هرگز نتوانستند مانع حکومت امام علیه‏السلام بر دل‏های مردم شوند. علم بی‏کران، احسان بی‏پایان و ولایتی الهی که در درون آن امام‏همام موج می‏زد، سبب چیرگی پایدار امام بر باطن جامعه بود. خلفای عباسی که این حکومت باطنی امام را تاب نمی‏آوردند، مدّت بسیاری آن عزیز را در زندان‏های مخوف و آزاردهنده خود در بند داشته، راه بر ارتباط امام با امت اسلامی می‏بستند. به این دلیل بود که امام مدّت بسیاری از عمر بابرکت خود را در زندان خلفای عباسی گذراند.

 

شهادت جان‏سوز امام علیه‏السلام

مدتی مدید از عمر بابرکت و دوران پرنور امامت امام موسی کاظم علیه‏السلام در زندان خلفای عباسی گذشت. در تمام این مدّت شب‏پرستی خلفا باعث می‏شد تا خورشید امامت را در چاه زندان‏های خود در بند کشند و راه بر پرتوافشانی آن بربندند، امّا دیوار زندان هرگز راه بر پرتوهای الهی و آسمانی حضور آن امام همام نمی‏بست؛ تا آن‏جا که هارون به خیال خام خود برای محکم کردن پایه‏های حکومت به‏دست یکی از شقی‏ترین عمّال خود، امام را به شهادت رسانید. براساس روایات بسیار، امام علیه‏السلام را با خرمایی که به زهر آلوده بود مسموم نمودند و بدین‏گونه دست عالم را از دامن حضور مبارک و حیات‏بخش او کوتاه کردند.

 

مکارم اخلاقی امام علیه‏السلام

درباره مکارم اخلاقی و بلندی مرتبه امام موسی کاظم علیه‏السلام ، کمال‏الدین محمد بن طلحه شافعی چنین می‏نویسد: «او امام کبیرالقدر، عظیم الشأن، کثیر التهجّد و کوشا در اجتهاد بود. او بسیار عبادت می‏کرد، بر اطاعت خداوند مواظبت و کرامات بسیار داشت. شب را به سجده و نماز به روز می‏رسانید و روز را با صدقه دادن و روزه گرفتن به شب می‏رسانید. به سبب بسیاریِ حلم و گذشتش از تقصیرکنندگان کاظم نامیده شد. کسی را که با او بدی کرده بود با احسان جزا می‏داد و کسی را که در حق او جنایتی کرده بود می‏بخشود. به پاس بسیاری عبادتش عبدصالح نامیده شد و در عراق به او باب‏الحوائج می‏گفتند؛ زیرا هرکه به او متوسّل می‏شد، به حاجت خود می‏رسید».

 

خورشید آسمان معرفت

حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام چونان پدران بزرگوار خود سرچشمه بی‏پایان علوم‏معنوی و معارف دینی بود. حضور نورانی او در آسمان معارف اسلامی چون خورشیدی درخشان نور می‏افشاند. ابن حجر هیثمی، دانشمند و محدّث مشهور جهان تسنّن، می‏نویسد: «موسی کاظم علیه‏السلام وارث دانش‏های پدر و دارای فضل و کمال او بود. وی در پرتو عفو و گذشت و بردباری‏فوق‏العاده‏ای که (در رفتار با مردم نادان) از خود نشان داد کاظم لقب یافت و در زمان او هیچ کس در معارف‏الهی و دانش و بخشش به پایه او نمی‏رسید».

 

پرتوی پرگهر

کلام ائمه معصوم علیه‏السلام چونان چراغی فراراه بشر، او را راه می‏نمایانَد و از بیراهه برحذر می‏دارد.

 

خیر و نیکی‏دنیا و رستگاری‏آخرت در گرو عمل به فرموده بزرگان دین است. یکی از این سخنان پرگهر کلامی از امام موسی کاظم علیه‏السلام است که می‏فرماید: «به خدا قسم که روزی به‏قدر احتیاج نازل می‏شود و صبر به قدر مصیبت. کسی که میانه‏روی کند و قناعت نماید، نعمت برای او بماند و کسی که تبذیر و اسراف کند نعمت از دست او برود. ادا کردن امانت و راستی در گفتار روزی می‏آورد و خیانت و دروغ، فقر و نفاق می‏آورد».

 

ارزشمندی حیات انسان

آنچه باعث ارزشمندی حیات انسانی است حیات معنوی و باطنی انسان است که در پرتو آن انسان به هدف خلقت و رشد و تعالی نزدیک می‏شود. امام موسی‏کاظم علیه‏السلام می‏فرمایند: «کسی که دو روز از عمرش، یعنی روز گذشته‏اش و روزی که در آن است، مساوی باشد، مغبون است و کسی که روز دوّمش بدتر از روز اوّلش باشد از رحمت خدا دور است و کسی که در نفس خود زیادتی نمی‏یابد در نقصان است و کسی که رو به نقصان است، مرگ برای او بهتر از حیات است».

 

ریسمان تقرّب به خدا

امام موسی کاظم علیه‏السلام ، نهمین گلِ شاخسار بوستان عصمت و طهارت، راز نزدیکی به خدا را در چندچیز برشمرده می‏فرمایند: «بهترین چیزی که بنده بدان به سوی خدا تقرّب جوید، بعد از معرفت، نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودپسندی و فقر است».

 

باطن سخن گفتن

سعادت و شقاوت انسان در گرو سخن‏گفتن اوست. امام موسی‏کاظم علیه‏السلام ، راهنمای هدایت و چراغ راه رستگاری انسان‏ها، می‏فرمایند: «سخن‏گویان سه دسته‏اند: دسته‏ای سود می‏برند، دسته‏ای سالم می‏مانند و دسته‏ای هلاک می‏شوند. آن‏که سود برد کسی است که خدا را یاد کند و آن‏که سالم می‏ماند کسی است که ساکت می‏ماند و آن‏که به هلاکت می‏رسد کسی است که در باطل فرو رود. خداوند بهشت را بر هرکه بدگو و بدزبان و کم‏حیا باشد حرام کرده است».

 

منبع : مجله گلبرگ

v
جمعه 26 تیر 1388  1:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها