با سلام خدمت شما دوستان ...
يك فرضيه را در ذيل عرض مي كنم و از دوستان خواهش مي كنم به صورت منطقي در مورد اين بحث كنند ...
الف) اگر پيامبر(ص) را به عنوان شخصي بشناسيم كه از تمام آيات قرآن و تفسير آنها اطلاع كامل داشته ؛ پس ايشان در آن زمان هم مي بايست در مورد آياتي كه به نوعي معجزه علمي بوده(مثل قانون جاذبه و...) اطلاع كامل مي داشته كما اينكه پذيرفتني است كه حتماً مردم آن زمان و خصوصاً نزديكان آن حضرت از ايشان در مورد اين آيات سؤالاتي پرسيده اند .ب) مي دانيم كه بسياري از رواياتي كه از زمان پيامبر(ص) نقل مي شوند تا حدي جزئيات زندگي و سخنان ايشان را ذكر مي كنند و با توجه به اين مطلب مي توان پذيرفت كه اگر پيامبر (ص) در پاسخ آن مردم مطلب خاصي را دال بر وجود جاذبه يا مورد مشابه ذكر مي كرد حتماً در منابع اسلامي مي بايد اين روايت ذكر مي شد ...
ج) در برخي منابع (منابع اينترنتي كه اينجانب مشاهده كردم) ذكر شده بود كه اين آيات ، چون معجزه علمي به شمار مي روند ، پيامبر از ذكر تفسير آن پرهيز كرده تا بعدها بشر خود به آن برسد ...
البته در مقابل اين نظر گفتني است كه اگر پيامبر در مورد تفسير آيات فوق الذكر اطلاعاتي داشته ، منطق مي پذيرد كه مي بايد تفسير آيه را ذكر مي كرد ، چون در آن زمان موضوعي ذكر مي شد كه علم نمي پذيرفت و اين موضوع تا سالها در ذهن همگان به عنوان سؤال باقي مي ماند تا اينكه كشف شود ... كه صد البته تأثير اين كشف ، روي اثبات حقانيت قرآن خيلي بيشتر بود .
د) در برخي از منابع (منابع اينترنتي) ذكر شده بود كه «رواياتي در اين خصوص وجود دارد».
اگر هم وجود داشته باشد حتماً به صورتي است كه اصل موضوع جاذبه ذكر نشده است ، چون اگر به اصل موضوع اشاره شده بود اين قضيه براي همگان حل شده بود و ديگر نيازي به كشف كردن نداشت و فقط كافي بود آن را اثبات كنند ... كه مي دانيم اين موضوع تا زمان كشف آن موضوعي ناشناخته بوده است ...
--------------
با توجه به مطالبي كه در بالا ذكر شد مي توان استنباط كرد كه پيامبر اسلام(ص) خود به تمام مسائل ذكر شده در قرآن آگاهي كامل نداشته و صرفاً وظيفه ي اعلام صحيح وحي را بر عهده داشته ... البته اينكه پيامبر بزرگترين عالم به قرآن و احكام (چه در زمان خود و چه ساير زمان ها) بوده ، شكي نيست و اين موضوع نفي نمي شود .