0

نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

 
jazereyearam
jazereyearam
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 1313
محل سکونت : زنجان

نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)


 

کنون رزم جومونگ و رستم شنو،

دگرها شنیدستی این هم شنو



به رستم چنین گفت اون جومونگ!


ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم



رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:



منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین

تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت



جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:


تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان

ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان

تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین

ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من

منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان

تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی




در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:



چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنگ

چنان بر تنت کوبم این نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبکی

مگر تو ندانی که من کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم

منم رستم، آن شیر ایران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین




بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:



جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مادر بی گناه!

بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشم رسید

(سوسانو) هماره بود همسرم
دهم من به فرمان او این سرم

چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!




و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:



و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)

بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گرفتند اوضاع به دست

که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!



و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:


بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

 
چهارشنبه 23 تیر 1389  10:41 PM
تشکرات از این پست
mparsa abbas1341
zoom68
zoom68
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 121
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

خیلی خیلی جالب بود

 



      زنــــد گی مـــیـــکــنــم فـــقــــط به امـــیـــد او  

من در زنـدگـیـم با تمام مـعـنـاهـای کـلمـه زوم زندگی میکنم
پنج شنبه 24 تیر 1389  1:17 PM
تشکرات از این پست
Amir1989
Amir1989
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 1
محل سکونت : خراسان رضوی
پنج شنبه 24 تیر 1389  6:08 PM
تشکرات از این پست
mansoor67
mansoor67
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 3583
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

این قسمت را هم بنده فی البداهه سرودم . انشاالله مقبول افتد . با تشکر منصور مقدم
چه خوش گفت رستم ایا ای جومنگ
نرو نزد آن برادر سونگ
 بیا پیرویس جای دارد به باغ
 بسی چای دم کرده وی بی چراغ
تهمتن خورد نان وسبزی زیاد
 شده گوگوریو پر از انتقاد 
برو ای جونگ دلیر با سپاه 
به نزد سوسانو پدر پادشاه
طلب کن دهد بر تهمتن پنیر 
خورد رستم و  ره رود سر به زیر
جومنگ این ندا تا شنید
به تن جامه بر خود دردید 
به رستم بداد پول گفت 
برو کافی شاپ و بخور نان مفت.
بگو پیتزا ی گران آورند.
برایت دو پوشتی مقابل نهند. 
چو خوردی بخواب ای دلیر
 جونگ است بر تو وزیر 
فی البداهه منصور مقدم  
پنج شنبه 24 تیر 1389  6:14 PM
تشکرات از این پست
arhaz1377
arhaz1377
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 2
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

سلام 
 
خیلی خیلی جالب بود
 
متشکرم
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:56 PM
تشکرات از این پست
alamatimsc87
alamatimsc87
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 5
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

با تشکر

بسیار جالب بود

 با تشکر و قدرداني
وحبد علامتي
 

جمعه 25 تیر 1389  6:54 PM
تشکرات از این پست
mohammad_007
mohammad_007
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 7
محل سکونت : تهران
شنبه 26 تیر 1389  12:12 AM
تشکرات از این پست
apourdast
apourdast
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 1
محل سکونت : فارس
شنبه 26 تیر 1389  6:36 AM
تشکرات از این پست
dele_tak_sarneshin
dele_tak_sarneshin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 82
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)


سلام
جالب بود

یا بفرما به سرایم، یا بفرما به سر آیم

غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم....

شنبه 26 تیر 1389  12:08 PM
تشکرات از این پست
tavalla
tavalla
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 8
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

از اینکه شعر به این جالبی رو گذاشتید ممنون!!


شنبه 26 تیر 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
aziztaeme
aziztaeme
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 2044
محل سکونت : تهران
شنبه 26 تیر 1389  11:47 PM
تشکرات از این پست
arezo123
arezo123
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 12
محل سکونت : خراسان رضوی
یک شنبه 27 تیر 1389  3:22 PM
تشکرات از این پست
dastanpor
dastanpor
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 777
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

بسیار خواندنی و خنده دار بود
دوشنبه 28 تیر 1389  12:55 AM
تشکرات از این پست
amingraphic
amingraphic
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 3
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نبرد رستم و جومونگ..... (طنز - خواندنی)

جالب بود
حقیقتی است که چرا رستم پهلوان ما به گمنامی برود و مردم به جای رستم از جومونگ حرف بزنند.
با خیال راحت بخواب ،خدا بیدار است
خدا يکتاست
دوشنبه 28 تیر 1389  12:02 PM
تشکرات از این پست
saremi
saremi
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 28
سه شنبه 29 تیر 1389  1:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها