این قسمت را هم بنده فی البداهه سرودم . انشاالله مقبول افتد . با تشکر منصور مقدم
چه خوش گفت رستم ایا ای جومنگ
نرو نزد آن برادر سونگ
بیا پیرویس جای دارد به باغ
بسی چای دم کرده وی بی چراغ
تهمتن خورد نان وسبزی زیاد
شده گوگوریو پر از انتقاد
برو ای جونگ دلیر با سپاه
به نزد سوسانو پدر پادشاه
طلب کن دهد بر تهمتن پنیر
خورد رستم و ره رود سر به زیر
جومنگ این ندا تا شنید
به تن جامه بر خود دردید
به رستم بداد پول گفت
برو کافی شاپ و بخور نان مفت.
بگو پیتزا ی گران آورند.
برایت دو پوشتی مقابل نهند.
چو خوردی بخواب ای دلیر
جونگ است بر تو وزیر
فی البداهه منصور مقدم