0

نان تعطيلات در ‌تنور ‌داغ تابستان

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

نان تعطيلات در ‌تنور ‌داغ تابستان

 
ساعت طبق عادت هميشگي زنگ مي‌زند، اما اين بار كسي به آن اهميت نمي‌دهد. مرد خانه با دست صداي آن را خاموش مي‌كند و سرش را بيشتر توي متكا فرو مي‌كند. خانم‌ خانه اما كمي بعد بلند مي‌شود و صبحانه را براي همه آماده مي‌كند و وسايلي را كه براي پيك‌نيك لازم دارند جمع و جور مي‌كند. همه چيز كه آماده مي‌شود ساعت از 7 گذشته است سراغ همسرش مي‌رود كه او را صدا كند و قرار پيك‌نيك را يادآوري كند، اما او به روي خودش نمي‌آورد و مي‌گويد مي‌خواهم بخوابم.

سراغ بچه‌ها مي‌رود و آنها را صدا مي‌كند آنها با شنيدن كلمه پيك‌نيك مثل فنر از جا مي‌جهند.

اما پدر خانواده هنوز در خواب است. بچه‌ها از سر و كولش بالا مي‌روند و مي‌گويند: ‌پاشو بابا دير شد. مي‌خواهيم برويم پيك‌نيك. خودت گفتي!و پدر يكدفعه منفجر مي‌شود و بچه‌ها را هل مي‌دهد و مي‌گويد: من غلط كردم گفتم. برويد گم شويد مي‌خواهم بخوابم. يك روز هم نمي‌گذاريد بخوابم.

تمام شور و حالي كه بچه‌ها داشتند به نااميدي و ياس بدل مي‌شود و گريه توي صورتشان مي‌دود.

تابستان‌هاي باكلاس

خانواده‌ها در روزهاي گرم تابستان تعطيل نيستند. اين فقط فرزندانشان هستند كه از تعطيلي بهره‌مند مي‌شوند، اما تابستان براي فرزندان والدين شاغل بهترين فرصت براي آموزش است. پس فهرستي از كلاس‌هاي آموزشي پيش روي فرزندان است.

وقتي من بچه بودم از اين‌كه تابستان مجددا به مدرسه بروم بيزار بودم و هيچ كلاس آموزشي را دوست نداشتم. ترجيح مي‌دادم بنشينم كنار مادر بزرگ و بافتني ياد بگيرم و از مادر خياطي ولي به كلاس زبان يا هر چيز ديگري كه پدرم توصيه مي‌كرد نروم. شايد كار خوبي نبود اما از مهارت‌هايي كه از خانواده آموخته‌ام راضي هستم.

اما امروز براي اغلب بچه‌ها اوقات فراغت مفهومي جز كلاس‌هاي متعدد ندارد و براي والدين آنها هم اوقات فراغت يعني خرج كردن مبالغ هنگفتي پول براي اين كلاس‌ها و بردن و آوردن بچه‌ها. اين كار برنامه منظمي را كه آنها براي تمام طول سال چيده‌اند ثابت نگه مي‌دارد.

اما اگر خانواده نيز مثل فرزندان از تعطيلات تابستاني برخوردار بود چه؟ مثلا 2 ‌ تعطيلي 5 روزه در ابتدا و انتهاي تابستان.

چنين تعطيلاتي به خانواده كمك مي‌كرد كه در كنار هم سفري دلنشين را تجربه كنند. با بچه‌ها تجربه مشتركي داشته باشند و فرصتي عملي براي آموزش مهارت‌هاي جمعي و كار گروهي در خانواده ترتيب دهند. با هم عجايب طبيعت را كشف كنند و كتاب آفرينش را ورق بزنند.

نسترن عقيلي بانويي 35 ساله است كه يك فرزند 10 ساله دارد. او مي‌گويد: من و همسرم هر دو شاغل هستيم و از وقتي كه بچه ‌مدرسه رو شده‌ هميشه تابستان فصل نگراني ما بوده است كه‌ بچه در خانه تنها نماند و پيش كدام يك از اقوام يا دوستان بماند تا ما از سر كار برگرديم و واقعا وقتي فكر مي‌كنيم جايي به جز كلاس‌هاي تابستاني نيست كه ما را از سر درگمي و بچه را از بطالت و سرگرداني نجات دهد. خوب كلاس‌ها چندان عملي نيستند فقط او را ورزيده و داناتر مي‌كنند و مهارت‌هاي ارتباطي او رادر خانواده تقويت نمي‌كنند.

وقتي نظر بچه‌ها را در مورد كلاس‌هاي تابستاني مي‌پرسي همه راضي نيستند.

منصور اقبالي 12ساله است و تنها فرزند يك خانواده محسوب مي‌شود. او مي‌گويد:‌ تمام مدت سال درس مي‌خوانيم و عيد هم تكاليف داده شده را انجام مي‌دهيم. تابستان تنها زماني است كه مي‌توانم به حال خودم باشم و آن طور كه دوست دارم خستگي در كنم، اما مادرم دلش مي‌خواهد من بروم كلاس موسيقي و پدرم هم دلش مي‌خواهد تكواندو ياد بگيرم. من به جاي اينها فوتبال و گل كوچيك توي كوچه خودمان را ترجيح مي‌دهم، اما مگر به حرف من است. من به جاي موسيقي ترجيح مي‌دهم مجسمه‌سازي يا بگيرم، اما باز هم كسي به حرف من توجه نمي‌كند. اوقات فراغت يعني زماني كه والدين مي‌توانند هرچي دلشان مي‌خواهد به بچه‌هايشان تحميل كنند و آنها را وادار كنند از اين كلاس به آن كلاس بروند.

فراغت پير و جوان ندارد

وقتي از مردم در مورد اوقات فراغت مي‌پرسي مي‌گويند:‌ اين چيزها مال بچه‌هاست. بازنشسته‌ها مي‌گويند ما كه هميشه فارغيم و شاغلين مي‌گويند ما هميشه سر كاريم و هنوز تا فراغتمان مانده است.

خانه‌دار‌ها هم مي‌گويند ما اصلا اوقات فراغت نداريم.اما اوقات فراغت امري مختص دانش‌آموزان يا طبقه سني نوجوانان و جوانان نيست. بهترين شكل گذران اوقات فراغت برنامه‌ريزي در كنار خانواده است.

اگر شما از آن دسته والديني هستيد كه به بهانه بچه‌دار بودن دور سفر رفتن را خط كشيده‌ايد بهتر است تا بچه‌ها به مدرسه نرفته‌اند و تنور تابستان داغ است نان سفر را بچسبانيد و در يك سفر خانوادگي چيز‌هاي زيادي به بچه‌هاي خود بياموزيد.

حسين نظري، پدربزرگ يك خانواده است. او مي‌گويد من 5 نوه دارم كه وقتي با آنها به يك سفر كوتاه خانوادگي مي‌روم مي‌بينم آنها هيچ چيز بلد نيستند.

وقتي ما جوان بوديم اردو‌هاي پيشاهنگي وجود داشت كه تمام چيزها مثل نقشه خواني و پيدا كردن راه‌ها و آتش روشن كردن و درست كردن غذا و برپايي چادر و حتي كمي اطلاعات در مورد ستاره‌ها و جهت آنها ياد مي‌دادند.

شناسايي رد پاي حيوانات و خنثي كردن زهر حشرات و دوري از گزند خزنده‌هاي سمي نيز از آن جمله بود. ما گياهان را مي‌شناختيم و تعامل با يكديگر را در يك فضاي واقعي ياد مي‌گرفتيم و زندگي اردويي، ما را مي‌ساخت، اما بچه‌هاي امروز كار آمد بار نمي‌آيند. والدين بايد اين خلأ را پر كنند و در هر سفر خانوادگي شرايط يك اردوي پيشاهنگي را فراهم كنند. با بچه‌ها به شنا و قايق‌سواري و ماهيگيري بروند و مادر‌ها گياهاني را كه مي‌شناسند به بچه‌هاي خود نشان دهند. بچه‌ها با حشرات آشنا شوند و در مورد آنها تحقيق كنند. اين كار بيشتر از هر چيز ديگر به آنها كمك مي‌كند.

وقت گذراني‌هاي ما

خيلي‌ها وقت‌هاي بيكاري خود را پاي تلويزيون سپري مي‌كنند. بعضي‌هاي ديگر هم مي‌خوابند يا به ديدن خانواده خود مي‌روند.

سالمندان اوقات خود را در مسجد و مجالس مذهبي مي‌گذرانند و جوان‌تر‌ها يا در كلاس‌هاي آموزشي هستند يا در جمع دوستان.

شما جزو كدام دسته‌ايد؟

نتايج يك پژوهش نشان مي‌دهد اوقات فراغت 12درصد از خانواده‌هاي ايراني به ديد و بازديد اقوام، 8 درصد به تفريح با دوستان، 15درصد به تفريح با اعضاي خانواده و 13درصد نيز در خانه سپري مي‌شود. در ضمن 40درصد از خانواده‌هاي فوق هم به همه موارد اشاره داشته‌اند.

اما آيا در تمام اين كارهايي كه‌انجام مي دهيم ارزش اوقات فراغت را در نظر داريم. كارشناسان اعتقاد دارند اين اوقات بهترين وقت براي اصلاح رفتار، افزايش انگيزه تلاش و تفكر خلاق است.

تمام اينها در يك فضاي متفاوت، دور از خستگي و داراي نشاط صورت مي‌گيرد. اگر قرار است كودك چيزي بياموزد به صورت عملي با آن مواجه مي‌شود نه دستورالعمل‌هايي كه هر روز مي‌شنود.والدين نيز در اين فضا به هم نزديك مي‌شوند و دور از تقسيم كارهاي قراردادي هر كس در كار به ديگري كمك مي‌كند.

پيوند نسل‌ها

اگر بگويم اين اوقات فراغت است كه مي‌تواند نسل‌ها را به هم پيوند دهد دروغ نگفته‌ام. فكر كنيد غير از اين وقت‌ها كي مي‌توانيد با والدين خود ارتباط بگيريد و فرزندان خود را با شيوه زندگي كردن آنها آشنا كنيد.

نوش‌آفرين صدر، مادر دختري 14 ساله است كه استعداد نوشتن دارد. او مي‌گويد سال قبل دخترم را به دوره آموزش داستان‌نويسي فرستادم، اما امسال ديگر كلاسي در كار نبود. من براي او يك ضبط‌صوت كوچك خريدم و به او گفتم اگر بتواني خاطرات پدربزرگت را به صورت داستان بنويسي من براي چاپ آن اقدام مي‌كنم.

فرنوش از اول تابستان دارد خاطرات او را گردآوري مي‌كند و باور نمي‌كنيد رفتار فرنوش متحول شده است و از آنچه پدربزرگ در زمان جواني ديده و شنيده است كاملا متعجب شده است.

وقتي فرنوش يكي از داستان‌هايي را كه بر مبناي خاطرات پدر بزرگ نوشته برايش مي‌خواند پدربزرگ بي‌اختيار اشك در چشمانش حلقه زد و نوه‌اش را بوسيد و به فرنوش گفت: عزيزم تو از من هم بهتر حس كردي. فرنوش از اين كارش احساس غرور مي‌كند و با شنيدن سختي‌هايي كه پدربزرگ كشيده است در اين مدت كم‌توقع‌تر و مهربان‌تر شده است.

شما هم مي‌توانيد از اين روزها براي پيوند بيشتر استفاده كنيد. بچه‌هاي خود را براي آموزش به جاي كلاس نزد والدين خود بفرستيد تا هنر‌هايي چون قصه‌گويي، خياطي، درست كردن اسباب‌بازي‌هاي قديمي و خيلي چيزهايي را كه مثل گنج در ذهن بزرگ‌تر‌هاي خانواده باقي‌مانده از آنان بياموزند. رسم و رسوم قديم را بشنوند و از مراسم جالب و گاه از رونق افتاده‌اي كه در آن دوران بوده سر در بياورند. تصنيف‌هاي قديمي را گوش بدهند و سفري به دنياي از ياد رفته بكنند.

زهره زيارتي

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

یک شنبه 30 مرداد 1390  2:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها