شيرسنگي، كوچ عشاير، موسيقي و طبيعت بكر... شما را ياد كجا مياندازد؟ درست فكر كرديد قوم بزرگ بختياري، با رادمرداني دلير و جنگجو، مهربان و اهل ادب، كه فولكلورهايشان پر است از مضاميني عاشقانه، اما حزنانگيز. اين مردمان از هزارهها عبور كردهاند و اينك بر پيشاني ايران به زيبايي خودنمايي ميكنند. سفر به اين خاك پاك، تنها ديدن آثار تاريخي و لذت بردن از طبيعت نيست شناخت گوشهاي از فرهنگ و تاريخ است، تاريخي كه حافظ ارزشهاي والاي انساني است. اين مردم ميزبانان مهرباني براي شما هستند. مردماني اصيل به نجابت طبيعت.
شكار بيمجوز ممنوع!
شما كه اهل شكار نيستيد؟ هستيد! خوب اگر اهل شكار هستيد بايد از سازمان حفاظت محيط زيست مجوز بگيريد كه امكان آن به لحاظ زماني براي مسافر امكانپذير نيست، پس بيخيال شكار شويد و منطقه حفاظت شده را به حال خود بگذاريد. منطقه حفاظت شده تنگه صياد با تپههاي ماهوري مامني است براي قوچ، ميش، گرگ، روباه، شغال، كفتار و پرندگاني مثل كبك و عقاب، آسوده از دست تيغ و تفنگ شكارچيان. بهترين راه براي رفتن به اين زيستگاه محور شهركرد ـ اصفهان است. براي مسافران در اين منطقه، فضاي سبز و سكوي نشيمن تعبيه شده است. منطقه حفاظت شده سبزكوه نيز از چنين تنوعي برخوردار است.
جالب است بدانيد بختياريها براي خود آداب و رسوم ويژهاي براي شكار دارند. در ايل بختياري رسم بر اين است كه جوانان رشيد و بلندبالاي بختياري كه به سن ازدواج رسيدهاند، قبل از عروسي، براي تهيه گوشت مورد نياز جهت غذاي مراسم عروسي به شكار ميروند. براساس اين رسم قديمي مادر تازهداماد مشغول تهيه نان سنتي ميشود، خواهران و دخترهاي بختياري مشك ميزنند تا جوان شكارچي آذوقهاي از دوغ تازه و كره محلي با خود ببرد. اما در اين ميان نامزد جوان نيز اگرچه بيتاب است، اما بيكار نميماند و مشغول دوختن لباس شكار ميشود. پس از آن كه مرد جوان آماده شكار شد به كمر اين شكارچي جوان شال شكار ميبندند كه معمولا توسط برادر بزرگتر، دايي يا پدر انجام ميشود. اما اين جوان عاشق نميتواند هر چيزي را شكار كند، او بايد بزكل شكار كند اين حيوان بسيار تيز است و شكار آن سخت و دشوار. شكار بز كل افتخار بختياريها و دليل بر شجاعت، رشادت و دليري آنهاست. پس از اين داستانها پسر عاشق با سرافرازي به ايل بازميگردد و مراسم ازدواج برپا ميشود و با گوشت شكار از مهمانان پذيرايي خواهد شد.
اشك مريم
لالههاي واژگون براي خود سرزميني دارند سرزميني به رنگ قرمز و زرد. اين گل را سربزيرترين گل ايراني هم ميگويند، اما زيباترين اسم را اهالي محل به كار ميبرند «اشك مريم»، البته در تابستان از آنها خبري نيست، اگر شما در بهار عازم باشيد، يعني از اواسط فروردين تا اواخر ارديبهشت زمان داريد كه در اين منطقه تفرج كنيد.
كل منطقهاي كه دشت لالههاي واژگون در آن جاي گرفته است، 3 هزار و 600 هكتار مساحت دارد، ولي فقط 700هكتار از اين منطقه حفاظت شده است، در بسياري از مناطق غيرحفاظت شده گاهي به مهرباني با اين گلهاي زيبا رفتار نميشود و ريشه آن را از بن بر ميكنند. دشت لالههاي واژگون در همين چلگرد واقع است درست در 12 كيلومتري.
لحظهاي براي آرامش روان
چغاخور، شهرتي بينالمللي دارد بر دامنه ارتفاعات برآفتاب و كلار، نزديك شهر بلداجي خود را گسترانده است. خستگي را از وجود مسافران محو ميكند، همه تن چشم ميشوند تا مبادا لحظهاي از اين شاهكار طبيعت هدر رود. هوايي دارد پر از احساس، فارغت ميكند از تكرار پرترافيك شهري. تا هر زمان كه احساس فرصت داد ميتوان خيره ماند يا به تفكر فرورفت و يا اين كه اتراق كرد. پرندگان مهاجر چغاخور دل آسمان را پر از شوق كردهاند. همين حوالي دو تالاب ديگر است كه بيتماشاي آن قصه سفر ناتمام است، گندمان و سولقان. نگران نباشيد دسترسي آسان است جاده آسفالت با امكان دسترسي به واحد اقامتي و پذيرايي.
درمان تن خسته
هر گوشه از اين خاك حكمتي دارد كه دردي را ميزدايد از اين جسم خسته، نميدانم تاكنون نام چشمه ديمه را شنيدهايد يا خير؟
اين چشمه يكي از گواراترين آبهاي جهان را دارد. با خواص درماني. ميگويند براي جلوگيري از پوسيدگي دندان و درمان سنگ كليه مفيد است، البته اقتصاد دستي بر سرش كشيده است و كارخانه خود را براي بستهبندي و ارسال آن به ديگر نقاط جهان برپا كرده است. دوست داريد به اين چشمه برويد؟ پس آدرس روستاي ديمه را سوال كنيد. اين روستا در 10 كيلومتري چلگرد واقع شده است. بهترين فصل هم براي رفتن بهار و تابستان است.
چشمه كوهرنگ نيز ميتواند سفر شما را زلال كند. حضور عشاير در كنار اين چشمه به آن رنگ زندگي ميدهد. عشايري كه قرنها سفر را با زندگي خود عجين كردهاند. دوستاني مهربان براي طبيعت و مهماننوازاني بيهمتا. اين چشمه هم 30 كيلومتر از چلگرد فاصله دارد.
آتشگاه خنك
اگر هنوز در شهركرد هستيد و هنوز فرصت داريد، 190كيلومتر از شهر دور شويد تا به آتشگاه برسيد. نه اشتباه نكنيد اينجا يك آتشكده باستاني نيست، يك آبشار است به همين نام. لابد فكر ميكنيد فاصله زياد است، اما مسير به اندازهاي زيباست كه تمام مسير محو تماشا خواهيد شد. اين مسير را فضاي سرسبز و بينظيري از انواع درختان و گياهان جنگلي فراگرفته است. وقتي عناصر طبيعي توسط نقاش ابدي به هم پيوند ميخورند، زبان از ستايش اين همه شكوه بازميماند.
در اينجا شيب زياد و پستي و بلنديهاي دره، آبشارهاي كوچك متعددي را ايجاد كرده است. توصيه ميكنم به فكر بازگشت به شهركرد نباشيد، ميتوانيد شب را در مهمانسراي جهانگردي لردگان سپري كنيد، تنها 40كيلومتر فاصله داريد.
ديدن آبشار چيزي نيست كه اهل ذوق براحتي از آن بگذرند. پيشنهاد بعدي ما آبشار «دره عشق» است كه چندان هم نزديك نيست، اين يكي هم 110 كيلومتر از شهركرد فاصله دارد، اما شما فكرش را بكنيد، آبشاري با 100متر ارتفاع كه به سرعت از دل كوه سر برميآورد. حالا اين را اضافه كنيد به انارستانها و شاليزارهاي روستاهاي دره عشق. اين كه اسمش چرا دره عشق است، هنوز نميدانيم، يعني كسي به ما نگفت. شايد نوستالژي عاشقانهاي درون خود دارد... راستي اگر دوست داشتيد ميتوانيد از اهالي روستا نان و ماست محلي بگيريد.
سراب نيست...
سفر به عمق ماجرا، هميشه ديدن غارها انسان را متحير ميكند. اول فكر ميكنيد شايد در دورههاي نخستين مامن و زيستگاه انسانها بوده است يا پناهگاه ديگر موجودات. اما هيچ وقت بدون شواهد و قرائن نميتوان نظر خاصي داد. اينجا موسيقي خاص خود را دارد، با بويي از نم و آهك. به «غار سراب» خوش آمديد.
اينجا 56 كيلومتر از شهركرد فاصله دارد. البته تا رسيدن به دهانه غار كمي نيز بايد مسير را پياده پيمود. اگرچه تنها بيش از 600 متر آن قابل بازديد است، اما رويا تو را تا به ناكجاآباد خواهد برد. بازديد ادامه غار به دليل وجود موانع طبيعي امكانپذير نيست. اين غار دو دهانه دارد از يكي از اين دهانهها آبي گوارا و زلال بيرون ميآيد. نزديكترين روستا به اين غار هم اميد آباد نام دارد.
غار يخي چما هم در 25 كيلومتري چلگرد است، قنديلهاي يخي آن بينهايت زيباست، اگر به اين نقطه رفتيد ميتوانيد شاهد قنديلهاي يخ و تودههاي عظيم برف كه به صورت دائمي و در تمام فصول سال وجود دارند باشيد.
مهمان آزاده چالشتر شويد
راستي شما كه نميخواهيد ديدن قديميترين بناي استان را از دست بدهيد، «خانه آزاده چالشتر» اسمش براي ما كمي عجيب است. آنطور كه ميگويند اين بنا به دليل سكونت حاج مهدي خانآزاده چالشتري، به اين نام شهره يافته است. شما ميتوانيد با كمي تامل و البته با استفاده از يك راهنما شاهد 3 دوره تاريخي در اين معماري باشيد. از دوره زنديه تا دوره معاصر. تزئينات گچبري، نقاشيهاي ديواري و هنرهاي روي چوب در بنا خود نمايي ميكنند. بناي مذكور در سال 1357 در ميان آثار ملي ايران جا خوش كرده است. راستي تاريخ اين خانه به سال 1206 هجري قمري برميگردد.
سنگي استوار با هيبت شير
وقتي اين اسم را ميشنويد مطمئنم به ياد فيلم «شيرسنگي» ميافتيد. ياد بزرگمردي «علي يار» با بازي علي نصيريان. مانند شير ايستاد و سر فرود نياورد بر آستان اجنبي. اين فيلم حكايت تاريخ اين سرزمين است. بختياريها رسم داشتند براي پاسداشت جنگاوران و دلاوران خود بر روي قبر آنان مجسمهاي تراشيده از سنگ و به شكل شير يا نقوشي از اسب و شمشير قرار دهند. اين نقوش هر كدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد.
شير سنگي بر روي قبور دلاوران و جوانان بختياري يادآور تاريخ پرحادثه و فراز و نشيب گذشته اين ايل است. شير سنگي يادگار دوران مادها است. در تاريخ ساخت اين مجسمه اختلاف است ولي از نحوه حجاري مجسمه و كشف تابوت اشكانيان از آن محل به نظر ميرسد كه به اشكانيان مربوط باشد، قديميترين شير سنگي موجود در استان مربوط به دوره صفوي است.
خريد، خريد، خريد
حالا كه دلي سير از گردش در طبيعت و سياحت در ابنيه درآوردهايد، بايد راهي بازار شد و هنر اين قوم را در نقوش فرش و گليم و ساير صنايع دستي جست. يكي از زيباترين هنرهاي دستي، فرش چالشتر است با طرحهايي از قبيل خشتي، لچك، ترنج، سرو و كاج، گل مينا، بيبيباف، كفساده، بتهاي و... اگر ميخواهيد در خريد خود صرفهجويي كنيد، گليم، جاجيم، سرانداز پيشنهاد بعدي است. البته عشاير و روستاييان استان، دستبافتههاي ديگري هم دارند كه كاملا براي سوغات مناسب هستند. چيزهايي مثل نمكدان، خور، خورجين، حرج، لي، موج، شيردنگ، بند، وريس، لت، چوغا و... البته هنر بختياريها تنها به اين دستبافتهها محدود نميشود، معرقكاري، قلمكاري، قلمزني، خاتمكاري، منبتكاري و گيوهدوزي نيز از جمله صنايع دستي استان است.
كبابي به نام بختياري
خواستيم كباب بختياري را به عنوان غذاي سنتي شهركرد به شما پيشنهاد دهيم، ديديم اين كباب حالا جايگاه ملي پيدا كرده است! اما ميتوانيد حليم برنجي و گوش گندم، گوش نخود لوبيا را آزمايش كنيد. غذاهاي سنتي و محلي قوم بختياري، غذاهايي ساده و خوشمزه است. قوم بختياري به دليل ايلنشيني و كوچ، بيشتر از غذاهايي با مواد گوشتي و دامي و با زمان كمطبخ استفاده ميكردند. غذاهايي مانند: كباب په به جير، آوريز، آش برنج، آش بلگ و آردوله بوسور، البته اگر يافتيد نوش جان كنيد، فعلا پيشنهاد ما همان كباب بختياري است. بختيار باشيد.