مهندسي معكوس چيست ؟


بي‌شك شناخت محصول و درك عوامل موثر در مشخصه‌هاي آن ، اولين پيش‌نياز
بهبود كيفيت و نوآوري است كه لازمه آن درك مهندسي از مباني عملكردي
قطعه است .
فرايند بازخواني يك بخش‎‎‎‏ ، زير مجموعه يا كالا بدون كمك طرحها و
اسناد و مدلهاي كامپيوتري آنان را مهندسي معكوس مي‌ناميم . مهندسي
معكوس براي بازيابي و تشخيص اجزاي متشكله يك محصول ، بويژه در صورت عدم
دسترسي به طراحي اوليه كاربرد داشته و براي نگهداري ، گسترش و توسعه
امكانات موجود و مهندسي مجدد مورداستفاده قرار مي‌گيرد .
اين روش ، روش پذيرفته‌شده‌اي براي كشورهاي در حال توسعه بشمار مي‌رود
. در اين فرايند ابتدا ميزان كمبود اطلاعات فني براي پشتيباني از توليد
يك محصول معين مي‌شود ؛ سپس با انجام يك كار تيمي منسجم ، متشكل از
متخصصان و محققان رشته‌هاي مختلف علوم پايه به همراه مديريت و
سازماندهي مناسب تشكيلات تحقيقاتي و توسعه‌اي (R&D) سعي مي‌شود مدارك و
نقشه‌هاي خاص طراحي محصول به دست آيد ؛ با درنظر گرفتن مشخصات ، هدف و
شرايط طراحي محصول ، استانداردهاي ملي و رايج و همچنين پوشش دادن نقاط
مجهول و ناشناخته سعي مي‌شود مراحل نمونه‌سازي و نيمه‌صنعتي و در صورت
لزوم ساخت و توليد محصول ، انجام گردد .
براي مثال هنگاميكه يك خودرو به بازار مي‏آيد رقيبان آن شركت توليدي ،
مدلي از خودرو را تهيه كرده و آن را جداسازي ميكنند (Disassembling) تا
طرز كار و چگونگي ساخت آن را ببينند و از تكنيكهاي آن در توليدات خود
استفاده كنند ؛ يا در مهندسي راه و ساختمان از طرح پلها و ساختمانهاي
قديمي كه هنوز پابرجا باقي مانده‏اند كپي گرفته مي‌شود و در مورد
چگونگي ساخت آنها ، مواد اوليه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقيق
مي‌شود تا در طرحهاي خود براي استحكام بيشتر استفاده كنند .
در بعضي موارد طراحان ، شكلي از ايده‏هايشان را با استفاده از گچ ،
سفال و ... نشان مي‌دهند (ساخت ماكت) كه نيازي به اندازه‏گيري دقيق
ندارد ؛ اين در حاليست كه مدل كامپيوتري (CAD) نياز به اندازه‏گيري
دقيق قسمتهاي مختلف دارد و تا زماني كه اين اندازه‏ها دقيق نباشند وارد
كردن آن در CAD بسيار دشوار و حتي ناممكن است ؛ زيرا هيچ تضميني وجود
ندارد كه مدل ارائه شده در CAD و مدلهاي ساخته شده بعدي با مدل اوليه
مطابقت داشته باشند . مهندسي معكوس راه حلي براي اين مشكل دارد :
از نطر مهندسي معكوس در اين حالت مدل فيزيكي يك منبع اطلاعاتي مناسب
براي مدل CAD است . در اين حالت با استفاده از ابعاد سه‌بعدي و
اسكنرهاي ليزري و سطح‏نگارها با در نظر گرفتن ابعاد فيزيكي‌ ، جنس ماده
تشكيل دهنده و ديگر جنبه‏ها يك مدل و الگوي پارامتري بدست مي‏آيد ؛
سپس اين مدل به CAD فرستاده مي‌شود و تغييرات نهايي روي آن انجام
مي‌شود و سپس به دستگاه‏هاي برش و توليد (CAM) فرستاده مي‌شود كه CAM
اين قسمت فيزيكي را توليد مي‌نمايد .
پس مي‌توان گفت كه مهندسي معكوس با كالا آغاز مي‌شود و به فرايند طراحي
مي‌رسد و اين دقيقا مخالف مسير روش توليد (Product Definition
Statement = PDS) است و به همين علت آن را مهندسي معكوس ناميده‏اند .
به وسيله اين روش بيشترين اطلاعات ممكن درباره‏ ايده‏هاي مختلف طراحي
كه براي توليد يك كالا استفاده مي‌شود بدست مي‏آيد . بدين وسيله هم
مي‌توان كالا را دوباره توليد كرد و هم مي‌توان از ايده‏هاي مفيد آن
براي توليد كالايي جديد بهره برد . همين امر باعث شده كه مهندسي معكوس
به يكي از شاخه‏هاي مهم مهندسي تبديل گردد و همواره نگاهها به سوي
توليدات وارد شده به بازار جلب شود .
در گام آتي از مزايا و دستاوردهاي مهندسي معكوس سخن خواهيم گفت ...