0

جورواجور

 
reza1346
reza1346
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1393 
تعداد پست ها : 306
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جورواجور

موفق باشید

گفتم که خدا مرا یاری بفرست

طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست

چهارشنبه 16 مهر 1393  7:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
reza1346
reza1346
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1393 
تعداد پست ها : 306
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جورواجور

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟
گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟
گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟
گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟
گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟
گفت : محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد


گفتم که خدا مرا یاری بفرست

طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست

چهارشنبه 16 مهر 1393  7:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014 ma23hasan
amir_64
amir_64
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 80

پاسخ به:جورواجور

خودمونیما  بعضیاش اصلا خوب نبود

 

amir_moghadam@yahoo.com

چهارشنبه 29 بهمن 1393  4:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
reza1346
reza1346
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1393 
تعداد پست ها : 306
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جورواجور

خیلی جا لب بود رفیق

گفتم که خدا مرا یاری بفرست

طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست

شنبه 16 اسفند 1393  10:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mhvarzaneh
mhvarzaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 758
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

مرسی

هم خوب داشت هم متوسط

شارژ رایگان ایرانسل

دوشنبه 18 اسفند 1393  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
reza1346
reza1346
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1393 
تعداد پست ها : 306
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جورواجور

شهین خانم و ثریا خانم توی خیابون به هم رسیدن
بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی

شهین خانم پرسید :راستی از دخترت چه خبر؟دوسالی باید باشه که ازدواج کرده ، از زندگیش راضیه ؟بچه دار شد؟

ثریا خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت آره جونم ،این پسره ، شوهرش ، مثل پروانه دور سرش می چرخه ، اون سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن ، همه جا رو رفتن دیدن ، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود ، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست از سیاه به سفید بزنه ، وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی ، اینقدر بهش می رسید حالا هم که بچه اشون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض میکنه ، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام.

شهین خانم گفت شکر خدا ..ببینم پسرت چیکار میکنه از زنش راضیه؟

ثریا خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه ، پسر بد بختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره میکنه ، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن ،اصلا فکر نمیکرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره ، بعدش هم عیدیه رفتن دبی ،دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود 100 دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه ، زنه دست از سیاه به سفید نمی زنه ، حامله که شده بود این پسره دیگه رسما شده بود زن خونه، بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو میده این پسر بد بخت عوض میکنه ، آره خواهر طفلکم بدبخت شد.


گفتم که خدا مرا یاری بفرست

طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست

جمعه 28 فروردین 1394  10:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014 papeli
دسترسی سریع به انجمن ها