0

جورواجور

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

دو ماشین با هم تصادف بدی می کنند، بطوریکه هردو ماشین بشدت آسیب میبینند .ولی راننده ها بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر می برند.
وقتی که هر دو از ماشین هایشان که حالا تبدیل به آهن فراضه شده بیرون می آیند ، خانم راننده میگوید: چه جالب شما مرد هستید،ببینید چه بروز ماشین هایمان آمده ! همه چیز داغان شده ولی ما کاملا" سالم هستیم .
این باید نشانه ای از طرف خداوند باشد که ما اینچنین با هم ملاقات کنیم و شاید بتوانیم زندگی مشترکی را با صلح و صفا آغاز کنیم !
مرد با هیجان پاسخ داد:بله ، کاملا" با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشد !
سپس زن ادامه داد و گفت : ببینید یک معجزه دیگر. ماشین من کاملا" داغان شده ولی این شیشه مشروب سالم مانده است .مطمئنا" خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بماند تا ما این تصادف و آشنایی خوش یمن را جشن بگیریم.
بعد زن بطری را به مرد داد .
مرد سرش را به علامت تصدیق تکان داد و در بطری را باز کرد و نصف شیشه مشروب را نوشید.
بعد بطری را به زن بر گرداند .زن بلافاصله بطری را به مرد برگرداند.
مرد گفت: مگر شما نمی نوشید؟!
زن در جواب گفت: نه . فکر می کنم باید منتظر پلیس باشم

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:06 PM
تشکرات از این پست
papeli
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

 

میثم ومپایر
 
 
روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.

بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!

یه آه از ته دل کشید.

بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره.

بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.

بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!

آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.

بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست.

اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.

بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره.

سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام.

بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم.

بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم: اَ...اَ...یادم نیست. گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت.

بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم iq اصلاْ نداره.

بوی عطرش بدجوری مستم کرده بود.

بعداً فهمیدم بوی عطر نبوده، بلکه ...

بهم گفت بیا یه کم قدم بزنیم. این حرفش خیلی به نظرم رمانتیک بود.

بعداً فهمیدم دستشویی داشته و میخواسته به سمت توالت عمومی حرکت کنیم.

ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود.

بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده!

بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد!

بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه مبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش!
 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:08 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور


دخترا چند نوع داداش دارن؟!

1-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

2-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

3-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه

4-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

5-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

6-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:08 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

روزگارم گله مندی شده است

من بگیرم تو بخندی شده است

ازدلم یاد نکردی شاید

عشق هم سهمیه بندی شده است

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:10 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

الهی تو بمیری من نمیرم....سر قبرت بیام پارتی بگیرم

الهی سرخک و اریون بگیری.... تب مالت و بلای جون بگیری

الهی از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه

الهی حصبه و ام اس بگیری....سر راه بیمارستان بمیری

الهی کوربشی چشمات نبینه.... بمیری، گم بشی، حقت همینه

الهی آسم تایپ آ بگیری... هنوز که زنده ای پس کی میمیری؟

الهی شوهر ایدزی بگیری.... بفهمی که داری از ایدز میمیری

به در بردی از اینها جان به سالم.... الهی دردبی درمون بگیری

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:11 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

پرواز شماره ۱۴۴ تهران مشهد سالم به زمین نشست !

مسئولین در حال برسی علت این حادثه هستند !

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:11 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

اگر خواهان هیجان و تحول هستید ما شما را به اوج هیجان تا سرحد مرگ می بریم / هواپیمایی ایران ایر

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:12 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

اتل متل هندونه

لبات در قندونه

آهای عزیز دردونه

دوستت دارم، مفهومه؟

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:12 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

 سلام

دو نفر در طول مهمانی كنار هم نشسته بودند و یك كلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت

یكی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد می‏كنم حالا در مورد موضوع دیگری سكوت كنیم

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:15 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

بعد از ازدواج :سحر خیز شدن بیدار شدن زودتر از خورشید
قبل از ازدواج :خوابیدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج :معتبر شدن رفتن به حیاط با اجازه
قبل از ازدواج :رفتن به سفر بی اجازه

بعد از ازدواج :تقویت معده خوردن غذا های سوخته با منت
قبل از ازدواج :خوردن بهترین غذاها بی منت

بعد از ازدواج :ورزیده شدن کار کردن در شرایط سخت
قبل از ازدواج :استراحت مطلق بی جر بحث

بعد از ازدواج :صله رحم سر زدن به فامیل خانوم
قبل از ازدواج : دیدوبازدید از اماکن تفریحی

بعد از ازدواج :همدردی با مرد ها آموزش بچه داری و شستن ظرف …
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و ….

بعد از ازدواج :مستقل شدن دادن کل حقوق به خانوم
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:15 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

آورده اند که گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد.
روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت. گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید. چون سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست.
شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو؟
گرگ پاسخ داد : رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!!!

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:15 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

تو روزها سر یخچال خونتون هم میری؟
- آره.
- چی می خوری؟
- کتک

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:17 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

اگر من هنوز ازدواج نکرده ام...
تفصیر جوش های صورتم است که کسی از من خوشش نمی آید
تقصیر ساعت کاری ام است که صبح خروس خون می روم و بوق سگ می آیم و شانس دیده شدن را از دست می دهم
تقصیر بابا ست که انقدر پول ندارد که چشم مردم در بیاید
تقصیرپسر عموست که نفهمید عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان ها بسته اند
تقصیر استادمان است که جلوی همه به من ابراز علاقه کرد و باعث شد دیگر کسی جرات نکند از من خواستگاری کند
تقصیر مادر شوهر عمه است می دانم بخت مرا بسته است
تقصیر پسر همسایه دست راستی است که به خودش اجازه داد از من خواستگاری کند
تقصیر پسر همسایه دست چپی است که به خودش اجازه نداد از من خواستگاری کند

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:21 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

ادامه تقصیر ها

تقصیر تلویزوین است که تو تمام سریال هایش همه جوان ها ازدواج می کند و اصلا به مشکلات ما جوان های ازدواج نکرده نمی پردازد
تقصیر مطبوعات است که توی مطالبشان همه جوان ها از هم طلاق می گیرند و مردم را نسبت به ازدواج بدبین می سازند
تقصیر مجلس است که به جای اجباری کردن سربازی پسر ها را وادار به ازدواج اجباری نمی کند
تقصیر مردم است که انقلاب کردند و باعث شدند مدارس مختلط جمع شن
تقصیر عراق است که کلی از پسر های اماده به ازدواج ما را به کشتن داد
تقصیر هلند است که همجنسبازی را رواج داد تا مردها دیگر نیازی به زن گرفتن نداشته باشند
تقصیر انگلیس است این گفتن ندارد . همه می دادند همیشه و همه جا کار کار انگلیس است
تقصیر سازمان ملل است که روی سر درش نوشته " بنی ادم اعضای یکدیگر اند" اما مشخص نکرده من جیگر چه کسی هستم!!! این تیکه اش خداست
تقصیر کره زمین است که جوری نچرخید که من و نیمه گم شده ام به هم برسیم
اصلا
تقصیر خداست انگار یادش رفته جفت مرا بیا فریند

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:21 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جورواجور

 

از ورور فلاسفه و دانشمندان به حمام معذوریم !!!!!
معروف است كه یكی از مهمترین كشفیات ار شمیدس در حمام صورت گرفت!!!!!!!!!!!!! روزی ارشمیدس برای چرك كردن وارد حمام شد . اما به جای اینكه خودش را بشورد هی وارد خزینه اب میشد و بالا و پایین می رفت مجددا خود را وارد خزینه میكرد و هی بالا و پایین می رفت تا اینكه نا گهان فریاد زد یافتم............. یافتم...........یافتم . در همان حال با بدن عریان خودش از حمام بیرون امد و هی داد می زد یافتم........یافتم كسانی كه به حمام نرفته اند نمی دانند كه فریاد كشیدن در حمام چقدر زیباست و ابهت دارد اولین گمان ان بود كه ارشمیدس چیز گران قیمتی پیدا كرده بخاط همین بعد از فریاد ارشمیدس همگی فریاد زدن مال من است..... مال من است0...... مال من است و فقط صدای حمامی بود كه هنگام خروج ارشمیدس این بود........آهـــــــــــــــــــای پس پول حمامت چی میشه؟؟؟؟؟؟؟ خلاصه ارشمیدس می دوید و مردم هم پشت سر اون . تا جایی كه جمع دوندگان به 18 نفر رسید اما ارشمیدس بی اعتنا به همه چیز و حتی بی اعتنا به لباسش فقط داد میزد ....... یافتم.......یافتم................ تا انجا كه سر كوچه سگ بازها او را گرفتند و همگی بر سرش ریختند و گفتند مال من است........ ما من است.......... ناگهان از لابلای جمعیت پیر مردی نفس نفس زنان جلو امد و گفت: من چند روز پیش انگشترم را در حمام گم كرده ام .. همسرم هم شاهد است و حمامی گفت : منطقا انچه در حمام پیدا شود از آن حمامی است دیگری از لابلای جمعیت گفت: ان چیست كه یافتنش به بهای عریان بودن تست؟؟؟؟ ارشمیدس گفت:: هر انچه در اب فر رود به اندازه وزن مایع هم حجمش سبك می شود و از فردای ان روز با خط خوش بر سر در حمام نوشتند برای حفظ شئونات از ورود فلاسفه و دانشمندان به حمام معذوریم

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

سه شنبه 18 مرداد 1390  9:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها