سينما درتمام وجوه خود همواره يکي از جذاب ترين مشاغل و هنرهايي است که امکان حضور در آن براي بسياري ازافراد و به ويژه نسل جوان و مشتاقان اين عرصه رويايي سخت بود که دسترسي به آن بسيار دشوارو دوراز دسترس به نظر مي رسيد. قلم زني سينمايي و حضوردربخش مکتوب سينما نيزاز اين قاعده مستثني نبود. شايداکنون اين مدعا عجيب به نظر برسد اما تاهمين يک دهه گذشته که هنوز دنياي مجازي و جهان اينترنتي به اندازه امروز گسترده نشده بود امکان راهيابي براي هر کسي که صرفا به سينما وحوزه نقدعلاقه داشت به عرصه روزنامه نگاري سينمايي فراهم نبود ومثل ورود به بازيگري، موانع و دشوارهاي زيادي داشت. کافي است به خاطران منتقدان قديمي و بزرگي مثل هوشنگ گلمکاني که هميشه يک روزنامه نگارومنتقد بوده است مراجعه کنيد تا راه دشواري که امثال او دراين راه پيموده اند را بشناسيد. اما اينک نه فقط ورود به مطبوعات ونقد نويسي هيچ قاعده و ساماني ندارد که با گسترش اينترنت و جامعه شبکه اي و مجازي در کشوراين امکان فراهم شده تا هر کس درهرزماني که اراده کند يک رسانه شخصي وروزنامه الکترونيکي براي خود خود تاسيس کرده که مديرمسئول و سردبيرو نويسنده آن نيز يک نفر است. هرچند گاهي خواننده اين مطالب و نقدها نيز همان نويسنده و به اصطلاح مدير وبلاگ است!
اگرچه رشد و توسعه رسانه هاي مجازي و دنياي اينترنت به ايجاد يک نوع دموکراسي ارتباطي و امکان فرصت برابر براي همه شهروندان ايجاد کرده تا به واسطه ايجاد فضاهاي مجازي، بتواند افکار و عقايد خويش را بيان و درمعرض تبليغ و ترويج قراردهند اما اين نعمت بدون نغمت و آسيب هم نبوده و پيامدهايي منفي زيادي داشته است. مصداق اين آسيب را درحوزه سينما مي توان تاسيس و ايجاد قارچ گونه وبلاگ هاي سينمايي رنگارنگي دانست که هرکس که گوشه چشمي به سينما داشته، عشق فيلم بوده يا گمان مي کرده که نويسنده و منتقد سينمايي است يک نبش دکان مجازي در بازارسينما راه انداخته است. اين وبلاگها جدا ازسايت هاي سينمايي هستند که شايد در نسبت با وبلاگها، شرايط مطلوب تري دارند و البته تعداد آنها نيز نسبت به وبلاگهاي سينماي بسيار کمتر است.
اين وبلاگ ها را مي توان به چند دسته تقسيم کرد. يکي وبلاگهاي تخصصي و حرفه اي که به نويسندگان و منتقدان حرفه اي سينما تعلق دارد که درآن يا مطالب و نقدهاي منتشر شده خود را در مطبوعات درج مي کنند يا به مسائل حاشيه اي، شخصي و خط قرمزي که امکان انتشار آن در نشريات نيست مي پردازند که اين دسته از وبلاگها، حرفه اي و کارآمد بوده و مي تواند به نيازهاي مخاطبان مشتاق و جدي سينما پاسخ دهد. دوم وبلاگ هاي شخصي برخي علاقمندان سينماست که به هردليلي ازامکان انتشارفعاليت مطبوعاتي محروم هستند.
دسته اي از وبلاگ ها که بيشترين تعداد وبلاگ هاي سينمايي را به خود اختصاص مي دهند صرفا جهت شهرت طلبي و ارضاي نيازهاي شخصي که با "خود منتقد انگاري" و توهمات نارسيستي همراه است يک تشتت و آشفتگي نوشتاري – سينمايي را در فضاي مجازي دامن زده اند
در ميان اين وبلاگ نويسان گمنام البته هستند افرادي که توانايي و قابليت هاي خوبي دارند و برخي از آنها نيز از همين طريق موفق شدند تا وارد مطبوعات سينمايي شوند و در مقام خبرنگار يا منتقد قلم بزنند. اما دسته سومي هستند که صرفا به واسطه برخي علائق سطحي و عاميانه به سينمامثلا عشق و علاقه به فلان بازيگر يا کارگردان به ايجاد وبلاگ اقدام کردند که نه تنها مطالب قابل تامل و جذابي ندارد بلکه يکسري ذوق زدگي هاي کودکانه و ژورناليسم زرد را در فضاي مجازي تجربه مي کنند. اين دسته از وبلاگ ها که بيشترين تعداد وبلاگ هاي سينمايي را به خود اختصاص مي دهند صرفا جهت شهرت طلبي و ارضاي نيازهاي شخصي که با "خود منتقد انگاري" و توهمات نارسيستي همراه است يک تشتت و آشفتگي نوشتاري – سينمايي را در فضاي مجازي دامن زده اند که پيامدهاي منفي آن بدنه سينماي ايران را هم مي تواند دچارآسيب و آلودگي کرده و مورد ترديد قرار دهد. اين وبلاگ ها فرصتي فراهم کرده تا برخي خيالات کودکانه و توهمات خام خويش را ازعالم ذهن به ساحت اينترنتي منتقل کرده و به آن عينيت ببخشند. کافي است درجستجوگرهاي مجازي جمله " وبلاگ سينمايي" را بنويسند تا انواع و اقسام اين وبلاگهاي بي هويت و رنگارنگ جلوي چشمانتان ظاهر شوند. بسياري از اين وبلاگ ها، وبلاگ هاي طرفدار فلان بازيگر زن و مردي هستند که عشق و علاقه خود را به اين بازيگران از اين طريق اعلام مي کنند . اينها بيشتر هواداران مجازي فلان بازيگرند که گاه به اشتباه خود را خبرنگارو نويسنده سينمايي درک مي کنند. متاسفانه اينترنت و قابليت هاي آن درايران نيزمثل بسياري از محصولات غربي ديگر بدون خودآگاهي و شناخت مصرف شده بدون اينکه هيچ کارکرد و تاثير مثبتي داشته باشند. اين دسته بيش ازآنکه دغدغه سينما داشته باشند دغدغه شهرت و نام و نان آوري خود را دارند. آنها به دليل اينکه نتوانستند در عالم واقع براي خويش منزلت و شاني اجتماعي بدست آورند در عالم خيالي و مجازي، هويتي دروغين خلق مي کنند تا بودن خود را اينگونه اثبات کنند که " من وبلاگ دارم پس هستم!"