0

هويت بازيگري ايراني يادنامه خسرو شكيبايي برخي اوقات، يک نقش چنان يک بازيگر را به قله مي‌رساند و در

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

هويت بازيگري ايراني يادنامه خسرو شكيبايي برخي اوقات، يک نقش چنان يک بازيگر را به قله مي‌رساند و در

و به همين علت، بازيگر برجسته‌اي چون زنده‌ياد شکيبايي از سوي بسياري در کليشه نقش حميد هامون سنجيده شد و حتي جلوه‌گري درخشان در برترين کاراکترهاي تاريخ سيما و سينما ازجمله مرادبيگ (روزي‌روزگاري)، رضا‌صباحي (خانه سبز)، رضا رضايي‌منش(کيميا)، عمو رحيم (اتوبوس شب) و حد ميثاق(حکم) نيز از اين نگاه تک‌ساحتي به کارنامه بازيگري‌‌اش نکاست؛ به واقع حميد هامون کل شاخصه‌ها و وجوه اجرايي کارنامه هنري شکيبايي را شامل شد و به نوعي معجوني از تکنيک ناب و حس شاعرانه پرورش‌يافته اين بازيگر در فضاي جان‌بخش تئاتر به شمار مي‌رفت که تصوير يک فرد داراي جايگاه اجتماعي را در منظري فرو پاشيده در يادها متبلور ساخته است. با اين رويکرد از هر وجه که به کارنامه سينمايي خسرو شکيبايي بنگريم نقش حميد هامون جلوه‌اي جاودان در مسير بازيگري وي دارد و شاکله و چارچوب اين کاراکتر چنان بر پيکره نقش‌آفريني‌هاي شکيبايي سايه انداخته که بسياري، کليشه شدن در هامون و تکرار آن را به‌عنوان اصلي در اجراهاي سينمايي و تلويزيوني شکيبايي باور کرده‌اند. 28 تير يادآور آخرين حضور خسرو شکيبايي در ميان ماست.

در کارنامه خسرو شکيبايي هامون، جايگاه خاصي دارد اما سؤال مهم اينکه شخصيت حميد هامون چه ويژگي‌هايي داشت که خود را بر کليت بازيگري شکيبايي تحميل کرد و با آن همه نقش‌آفريني بکر باز هم شکيبايي با هامون به يادها مي‌آيد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد به چند شاخص توجه داشت: يکي اينکه شکيبايي تا قبل از هامون اگرچه گوشه‌هايي از استعداد و توان فني‌‌اش را در فيلم‌هايي چون شکار و خط قرمز نشان داده بود يا حتي در آن مونولوگ به يادماندني در مجموعه مدرس از عنصر صدا در شناساندن کاراکتر به خوبي بهره برده بود اما آنچه حميد هامون را در قامت ابرنقشي کليدي و شاخص مطرح کرد علاوه بر هدايت مؤثر مهرجويي در رسيدن بازيگر به لايه‌هاي پيچيده اين شخصيت يا نقش مهم فيلمنامه نويس در فراهم‌سازي‌ بستر براي خلق يک کاراکتر ماندگار، بايد در شخصيت هنري شکيبايي ارزيابي شود چرا که اين بازيگر با پشتوانه قوي تئاتر و صداي خوب، حميد هامون را در قالب خود حلول داد. گويي همانگونه که خود در جايي گفت اين فيلم روايت زندگي‌‌اش است و اگر بر مسير زندگاني هنري خسرو خوبان نظري افکنيم بي‌درنگ شاخصه‌هاي آشناي حميد هامون را در قالب شخصيت اجتماعي شکيبايي خواهيم يافت، زيرا همان سرگشتگي‌ها و عدم ثبات‌هاي هامون در خود شکيبايي نيز ديده شد و همين نزديکي روح کاراکتر و شخصيت واقعي شکيبايي منجر به خلق ابر نقش هامون شد.

فيلم هامون نه تنها سرآغاز مسيري جديد در بازيگري شکيبايي و تبديل شدنش به يک ستاره بي‌بديل بود بلکه مهرجويي را نيز پس از تجربه موفق در اجاره‌نشين‌ها به‌عنوان کارگرداني علاقه‌مند به تجربه فضاهاي جديد به مخاطبان شناساند..

نکته مهم ديگر اين است که فيلم هامون نه تنها سرآغاز مسيري جديد در بازيگري شکيبايي و تبديل شدنش به يک ستاره بي‌بديل بود بلکه مهرجويي را نيز پس از تجربه موفق در اجاره‌نشين‌ها به‌عنوان کارگرداني علاقه‌مند به تجربه فضاهاي جديد به مخاطبان شناساند. هامون از اين منظر برگ برنده‌اي براي شکيبايي و مهرجويي محسوب مي‌شود، اگرچه مهرجويي سعي کرد با ساخت فيلم‌هاي شخصيت‌محور ديگري چون بانو، پري، ليلا و سنتوري از زير بار سنگين هامون خارج شود و تا حدودي موفق شد اما قصه حميد هامون و شکيبايي مسير ديگري پيدا کرد. به زعم بسياري از منتقدان و مخاطبان سينما، شکيبايي در هر فيلمي هامون بود و به قولي نتوانسته بود از اين کاراکتر رهايي يابد و با وجود ريزه‌کاري‌هايي که براي نقش‌هاي سينمايي و تلويزيوني‌‌اش به کار مي‌برد اما همچنان تصويرسازي‌هايش در قالب هامون تحليل مي‌شد و برهمين مبنا بود که حتي تا اواخر عمرش و با وجود اجراهاي متفاوت و ممتازي که در مجموعه‌هاي خانه‌سبز و روزي‌روزگاري و نيز تلاش‌هايي که در خلق شخصيت‌هاي جاندار در فيلم‌هاي کيميا، حکم، اتوبوس‌شب، سالاد فصل و اپيزودي از مجموعه باران عشق داشت باز هم متهم به بازآفريني هامون شد.

هويت بازيگري ايراني

 مسئله مهم ديگر، عنصر جدا نشدني صدا از قامت هنري شکيبايي بود که همواره در عين اينکه امتيازي محسوب مي‌شد اما به‌دليل خاص بودن جنس صدا، مشابهت‌هايي ميان کاراکترهاي سينمايي و تلويزيوني‌‌اش در نحوه بيان به‌وجود مي‌آمد که اين مسئله به‌ويژه پس از آفرينش هامون در وجهي متمايز از سوي مخاطبان و منتقدان زير ذره‌بين قرارگرفت.  سرخوشي‌ها، بي‌خيالي‌ها، سرگشتگي‌ها، کنش‌هاي عصبي، مهرورزي، وفاداري، جوانمردي و اخلاق‌مداري اگرچه شاخص‌هايي اصيل در پرتره هنري شکيبايي و نقش‌آفريني‌هايش به شمار مي‌رود و ساختار شکل‌گيري نقش‌هايي با اين وجوه، قامتي مجزا از تشکيلات تعريف شده براي نقش حميد هامون داشته اما گويي روح هامون از جسم شکيبايي خارج نشده و هرنقش‌آفريني‌‌اش اگرچه از هيچ منظري با هامون قرابتي نداشت اما به‌نظر مي‌رسيد خواست شکيبايي اين بود تا هامون ادامه يابد و جاودانه شود و با توجه به همين اصل حتي تا پايان عمر هنري جز يک بار قالب هامون را نشکست و آن يک بار نيز در تجربه‌اي بود که با توجه به ساختار روايت و ويژگي‌هاي کاراکتر، ديگر با انسان متفکر سرگشته سرخورده ملول، روبه‌رو نبوديم. با نماينده طبقه روشنفکر مواجه نمي‌شديم؛ ديگر شکيبايي در قالب جانباز جنگ تحليل نمي‌شد؛ جامعه در فيلم اتوبوس شب با تصوير آشناي چند پاره شده هامون روبه‌رو نمي‌شد بلکه با کاراکتر عمو‌رحيم پي به روحيات جديدي مي‌برد که در آقاي بازيگري سينماي ايران در حال شکل‌گيري بود.

هويت بازيگري ايراني

بي‌شک فروزنده‌ترين کاراکتر سينماي ايران، حميد هامون با بازي بي‌بديل مرحوم خسرو شکيبايي است که هنوز هم در انتخاب مخاطبان سينماي ايران و منتقدان جايگاه اول را به خود اختصاص داده و روح هنري چنين کاراکتري، به گونه‌اي بر پرتره شاعر عاشقانه‌هاي سينما اثرگذار بود که زاويه‌هاي اجرايي‌‌اش در هر نقش، قالبي از هامون را در بطن خود به همراه داشت. جنس نگاه، لحن صدا، سبک زندگي، منش اجتماعي، اخلاق فردي و صفات برجسته ديگري چون نفوذ به کالبد نقش و به نوعي جراحي شخصيت براي خلق و آفرينش يک نمونه موردي از تمثال جامعه پيراموني در قاب و پيکره کاراکتر ايفايي، چنان شاخص و برجسته به مرحله اجرايي خود در کارنامه سينمايي شکيبايي رسيد که اين ستاره پرنور بازيگري در آسمان سينماي ايران را به محبوبيت و اعتباري فراتر از تمامي قواعد و مکانيسم‌هاي مدون در جامعه رسانيد. به واقع، شکيبايي نه صرفا به‌عنوان يک مجري حسي و استاد غربالگر حس و تکنيک در روند خلق هنري بلکه در مقام شاعر نقش‌هاي سينمايي، روح و جانمايه‌اي شعري را بر مسير اجرايي‌‌اش مستقر مي‌ساخت که علاوه بر همسو‌سازي‌ و تقارن حسي با نگره عاشقانه جامعه، هنر بازيگري را به اوج و کمال فني آن مي‌رساند. درنگي بر کارنامه بازيگري خسرو شکيبايي دليلي بر اين مدعاست زيرا زنده‌ياد شکيبايي، انسجام درستي را ميان امتيازهاي حسي و تکنيکي‌اش ازجمله توناليته همدل‌رانگيز صدا و موج غمگين آوا و ندا در شمايل نقش‌هاي اجتماعي‌اش برقرار مي‌کرد و متانت و آرامشي که بر نت‌وايي بيانش جهت شناساندن کاراکتر به مخاطب استقرار مي‌داد، نقش حميد هامون را جاودانه ساخت. در وجه ديگر حرکات صورت و دست يا به بيان ديگر همگامي زبان گفتار، زبان رفتار و زبان اندام براي تابش ويژگي‌هاي دروني و ناآشکار کاراکتر از طريق تبلور بازي زيرپوستي در تجربه‌هاي سخت سينماي اجتماعي و جنگ ازجمله کيميا، روح هنري شکيبايي را در زلال صفاتي چون عشق به جامعه، هنر و فرهنگ شست‌وشو داد.

هويت بازيگري ايراني

شکيبايي با هامون به نوعي شخصيت خود را در پرده سينما به مخاطب نماياند و توفيق مناسب در بازتاب ناآرامي دروني، سرگشتگي و شيدايي، ترديد در انتخاب راه زندگي و در واقع آشفتگي ذهني حميد هامون، پديداري ستاره‌اي درخشنده در سينماي ايران را به همراه داشت که فرايندهاي آفرينش نقش در سينماي ايران طبق استانداردهاي اجرايي او در تجربه‌هايي مانند هامون، کيميا، يک بار براي هميشه و اتوبوس شب تعريف شده است. و ناگهان 28تير 1387خبري قلب عاشقان سينما را از حرکت انداخت؛ خبر کوتاه بود و بسيار غافلگير‌کننده و تيترها از خود خبر غافلگير کننده‌تر به‌نظر مي‌رسيد. روزنامه‌ها در طول يک هفته با تيترهايي چون هامون جاودانه شد، سيمرغ سينماي ايران پر کشيد يا عنوان‌هايي مشابه اين قالب‌ها به کارنامه هنري بازيگري پرداختند که استثنا و هويت بازيگري سينماي ايران به شمار مي‌رفت و از اين‌رو انگار سينما بدون خسرو شکيبايي معنايي ندارد. به واقع هجران صداي هميشه آشنا در شرايطي سينماي ايران را در سوگ نشاند که عروج سيمرغ‌گونه‌اش در بهترين شرايط رقم خورد؛ قامت هنري‌اش پس از کانديداتوري و دريافت ديپلم افتخار بازيگري نقش اول مرد براي فيلم «اتوبوس شب» شکل و شمايل جديد يافت و بر احترام و ارزش اجتماعي وي بيش از پيش افزوده شد و آخرين برگ از هنرنمايي‌‌اش همچنان ماندگار و تأثيرگذار است؛ يکي از 5جايزه بازيگري 3دهه در دستان شکيبايي است اما او بي‌آنکه چيزي بگويد تنها به لبخندي بسنده کرد و گرچه ديگر درميان ما نيست تا راز آن حرکت را بگويد اما پيامش روشن بود که «دوست‌تان دارم چرا که در عالم هستي و راه هنر پايداري و جاودانگي‌ام را از شما دارم».

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

شنبه 15 مرداد 1390  10:58 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها