تکنيک يا فن در اجراي نمايشهاي ايراني نسبت به چند سال قبل پيشرفت کرده است. تکنيک يا فن يک امر اکتسابي است و از طريق آموزش، قابل انتقال به غير است. در 10 سال گذشته روزبهروز بر ميزان تکنيک يا فن در نمايشهاي ايراني از طريق تلفيق شيوههاي گوناگون افزوده شده است. اين فن يا فنون در تمامي عناصر موجود در تئاترهاي روي صحنه مثل بازيگري، طراحي صحنه، لباس، چهرهپردازي، نورپردازي، صداگذاري، موسيقي، کارگرداني و نمايشنامهنويسي به راحتي مشهود است. علاوه بر اين عناصر، برخي از موارد تکنولوژيک نيز در خدمت بهتر شدن اجراهاي نمايشي بوده است، مانند استفاده از ويدئو پروجکشن (پخش تصاوير ويدئويي) و امکانات کامپيوتري، ديجيتال و...
بهبود بازيها با تمرينهاي زياد
بنابراين به راحتي ميتوان نتيجه گرفت که تئاتر ايران در مسير فني، رو به شکوفايي و رشد حرکت ميکند. يک بازيگر تئاتر وقتي از آموزش، تمرين و اجراهاي به قاعده و متعدد با برنامهريزي پيوسته برخوردار باشد، به تدريج شاهد رشد در نحوه ارائه بازي و نقش آفريني او خواهيم بود؛ حالا با هر تکنيک و شيوهاي که او بخواهد در صحنه حضور داشته باشد. به هر تقدير يک بازيگر در فرآيند دقيق اجراها گرايش خود را نسبت به شيوهها بر اساس نوع فعاليت گروهها مشخص خواهد کرد. براي مثال گروهي که کار واقعگرا ميکند، اغلب بازيگران مشخص خود را دارد. از آن طرف گروههايي که بر اساس جنس بازيهاي بيروني و تصنعي نيز فعاليت ميکنند، به تدريج بازيگران خاص خود را مييابند. شايد در اين بين بازيگراني باشند که در دو نوع شيوه بازي خود را آزموده و از پس آن هم برآمده باشند. براي نمونه، سيامک صفري در گروه معاصر به کارگرداني نادر برهانيمرند، پيرو جنس طبيعي بازي است و همين بازيگر در گروه تئاتر دکتر علي رفيعي از جنس تصنعي است که بازياش پيرو نوعي زيبايي شناسي است که همه چيز از جلوههاي بيروني تعريف و اجرا ميشود. البته اين دو نوع عمده خود از انواع گرايشهاي ريز و درشت ديگر هم برخوردار است. اما تمرين و بازي مداوم در توانمند شدن بازيگران تاثير به سزا و مطلوبي خواهد داشت.
پيشرفت فني، جذب مخاطب بيشتر
همينطور همين جريان پيوسته و متوالي در فراگير شدن فنهاي خاص ديگر عناصر نيز تأثيرگذار است. يک طراح مانند رضا مهديزاده در طول سال، چندين درام متفاوت را در دست ميگيرد. او در تمام اين پروژهها با کارکرد متفاوت طراحي صحنه مواجه است. اين امکان متکثر شدن آثار براي هنرمند هم فرصت تأمل و کارآمدي زياد را فراهم خواهد ساخت. يعني ما با ديدن هر اثر نمايشي متوجه دقيق شدن هنرمندان بر تمام عناصر خواهيم شد. البته به اقتضاي کمبودهاي مادي، اين هنرمندان با بهرهمندي هوشمندانه به سمت کمترين استفاده مواد و البته بارزترين نمودهاي اجرايي خواهند رفت. حالا کارگردان فرصت رقابت و انديشيدن يافته است و در کنار او دراماتورژ (تحليلگر متن نمايشي) هم قرار ميگيرد، تا نابترين اتفاقات بايسته هنري را در صحنه ارائه کنند.
شيوه هاي فني تئاتر ايران در عرصه هاي بازيگري، طراحي صحنه، لباس، چهرهپردازي، نورپردازي، صداگذاري، موسيقي، کارگرداني و نمايشنامهنويسي ارتقا پيدا کرده است
اين خود نيز فرصت دو چنداني براي مواجهه با تکنيکهاي متعدد و مختلف و حتي تضاد با هم را ممکن ميسازد. همينطور درامنويس هم فرصت بيشتر براي انديشيدن و بازيافتن تکنيکهاي متعدد و متنوع در آثارش را خواهد يافت. او هم ميداند که پيشرفتهاي تکنيکي و بهرهمندي از فنون مختلف و متنوع لازمه جذب و گرايش تماشاگر امروز است. از اين روي او هم به رايش گرايش به تکنيکهاي نوين يک اصل و اساس لازمالاجرا خواهد شد. بنابراين متن که پايه و اساس اکثر اجراهاست خود اين قابليت به روز شدن و نو بودن را ايجاد خواهد کرد. البته امروز اجراهايي نيز هست که نه بر پايه متن که بر پايه کارگرداني يا بازي يا حتي عناصر ديداري مانند طراحي صحنه پيش ميروند. در آنها هم به لحاظ نو شدن شرايط اجرايي، ناخواسته تکنيک يک اصل غيرقابل کتمان خواهد بود. حتي همين تنوع بروز آثار نمايشي فضاي سالم را براي رقابت ايجاد ميکند.
وقتي کمبودها، فرصت ميشوند
تمام اين موارد بنابر ضرورت اجراها پيش ميآيد و از سوي ديگر ما همچنان با مشکلات خاص دست به گريبان خواهيم بود. يعني همچنان کمبودهايي مانند نداشتن تالار براي اجرا و نبودن مکان تمرين دست به گريبان تئاتر ما هست. اما اين خود باعث شده تئاتر به سمت فضاهاي غير شناخته شده و غير متعارف برود. براي مثال حميد پورآذري از سولهاي که محل پرورش قارچ در فرهنگسرايي بهمن بوده، يک سالن تئاتر ساخته است. او حتي ضمن 2 سال و چند ماه تمرين، نزديک به 100 بازيگر از نقاط مختلف شهر تهران را تحت پوشش آموزشهاي دقيق قرار داده که ماحصل آن دو اجراي اوديپ و دايره گچي بوده است. همين طور کارگردانهاي ديگر که براي چيره شدن بر اين کمبودها دنبال ارائه آثار در شرايط غير قابل پيشبيني برخواهند آمد. يا نمايشهاي خياباني و ميداني از گسترش قابل ملاحظهاي برخوردار شده است. چون گرايش به تئاتر بالاتر رفته، از آن سو خلاقيت و راهکار نيز براي حضور اين هنرمندان رو به افزايش بوده است. همين خود گستره? تئاتر بر پايه ارائه آثار تکنيکيتر و فنيتر را موجب شده است. تعداد دانشکدهها و ميزان دانشجويانش افزايش يافته است، روابط بينالملل براي حضور آثار ايراني در خارج و آثار خارجي در ايران افزايش يافته، گروهها بر پايه خلاقيت و نوآوري در صحنه حضور مييابند، انتشار کتاب تئاتري و نمايشنامه افزايش يافته و بايد در اين راه به دسترس بودن فيلمهاي اجرا نيز تاکيد کرد. در اين ميان نقد و نقد پذيري هم يک نکته بارز و برجسته براي بقاء و تثبيت تئاتر نوين شده است. شايد عوامل ديگري هم باشد که به مرور تئاتر ايران زمين را فنيتر و گوناگونتر از گذشته کرده است. با آن که در دورههاي مختلف مميزي ميتوانسته بازدارنده روند رو به رشد تئاتر باشد اما امروز تکنيکي شدن تئاتر چون تضادي با خواستههاي مميزي نداشته، از آسيبهاي آن در امان مانده است. يعني آثار همچنان تکنيکي ارائه ميشوند و شايد افراط در تکنيک باعث شود که اجراهايي تهي از معنا تلقي شوند و آنها در زمره آثار شکلگرايانه و مبتني بر هنر براي هنر قرار گيرند. اما اين روند توجه به تکنيک در آمادهسازي گروهها براي ابراز انديشه از طريق غيرمستقيمگويي و توجه به زير ساخت آثار، آنها را به تلاش مضاعف واداشته است. همين خود نيز فرصتهاي بيشتري براي ارائه انديشه در کنار تکنيک ايجاد ميکند. شايد اين روند خود به نوعي در درازمدت در پيشرفت تئاتر ما موثر باشد.