0

کارگردان در خدمت فیلم‌نامه رامبد جوان، کارگردانی است که هنوز نمی‌توان فهمید دقیق چه سبک و نگاهی دار

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

کارگردان در خدمت فیلم‌نامه رامبد جوان، کارگردانی است که هنوز نمی‌توان فهمید دقیق چه سبک و نگاهی دار

. متن‌های تلویزیونی فلورا سام پس از چند سال تجربه، تمرین و ساخته شدن چند سریال کمدی خانوادگی بر اساس آن‌ها رفته رفته به نوعی تشخص دست یافته‌اند که آن‌ها را از متن‌های داستانی دیگر متمایز می‌کند. البته تشخص و تمایز متن برای هر نویسنده‌ای یک امتیاز مثبت محسوب می‌شود، اما در خصوص این نویسنده بیشتر حاکی از تکرار مؤلفه‌های ثابتی است که مخاطب می‌تواند تقریباً با حدس نزدیک به یقین از متن‌های او انتظار داشته باشد.

وقتی امضای این نویسنده پای متن یک سریال تلویزیونی قرار می‌گیرد، عموماً باید منتظر موضوعاتی از این قبیل بود: معماهای ساده و سرگرم‌کننده خانوادگی، طنز رقیق و کنترل‌کننده، دست‌مایه‌های پندآموز و بی‌ضرر، تبلیغ دوستی و آشتی و آسان‌گیری، روابط نه چندان پیچیده و کشمکش‌های ریز و درشت میان شخصیت‌هایی که حتی اگر منفی باشند باز هم رگه‌های پررنگی از خوبی و پایبندی به اصول اخلاقی در آن‌ها دیده می‌شود. مسلماً قابل تحسین است که نویسنده‌ای یک داستان شیرین را برای سریالی خانوادگی در نظر بگیرد که پر است از پیام‌های مستقیم و غیرمستقیم اخلاقی و همه بینندگانش را به صلح‌وصفا و پاسداری ارزش‌های سنتی و خانوادگی و پرهیز از طمع و حقه‌بازی دعوت می‌کند.

اما نکته تعیین‌کننده این است که چنین محتویات با ارزشی در چه قالبی قرار داده شده و چگونه قرار است به خورد مخاطب داده شود؟ آیا تصویر کردن روابط خانواده‌ای که به بزرگ‌ترش احترام می‌گذارد برای اشاعه فرهنگ احترام به بزرگ‌ترها کافی است؟ آیا اگر در یک سریال نشان داده شود که هر کسی از اصول اخلاقی رسمی و حرف بزرگ‌ترها سرپیچی کند، عاقبت سرش به سنگ می‌خورد، نتیجه این خواهد بود که دیگر کسی با یدها و نبایدهای فرهنگ سنتی را زیر پا نمی‌گذارد؟

به نظر می‌رسد قضیه به این سادگی‌ها هم نیست، چون اگر بود، با این همه سریال پندآموز و الگوساز تا به حال ریشه کج روی و ناهنجاری در جامعه ما خشکیده بود. تجربه نشان می‌دهد میزان پند پذیری مخاطبان تلویزیون از پیام‌های نهفته در یک سریال، نسبت مستقیمی با میزان جذابیت و صمیمیت لایه ظاهری آن (قصه، شخصیت‌ها، لحن، موقعیت‌ها و...) دارد. وظیفه نویسنده این نیست که پیام‌های شیک و گوش‌نواز و نیکوی اخلاقی را انتخاب کند و در متنش بگنجاند.

مسلماً قابل تحسین است که نویسنده‌ای یک داستان شیرین را برای سریالی خانوادگی در نظر بگیرد که پر است از پیام‌های مستقیم و غیرمستقیم اخلاقی و همه بینندگانش را به صلح‌وصفا و پاسداری ارزش‌های سنتی و خانوادگی و پرهیز از طمع و حقه‌بازی دعوت می‌کند

چالش پیش روی نویسنده این است که قالب مناسبی برای انتقال پیام‌ها و عبرت‌ها پیدا کند که بتواند بیننده را پای کلت سریال بنشاند. چون در این صورت خود‌به‌خود نتیجه‌گیری‌ها و عبرت‌های مورد نظر اتفاق می‌افتد و ضمناً سریال می‌تواند محبوبیت پیدا کند و نویسنده‌اش را از اتهام‌هایی مثل «همیشه متوسط بودن» برهاند. مردم از قصه‌گویی که برای‌شان حکایت‌های شیرین و سرگرم‌کننده تعریف می‌کند خوششان می‌آید و حرف او را راحت‌تر می‌پذیرند. به همین دلیل است که خوانندگان و ستایش‌کنندگان گلستان سعدی همواره چندین برابر کیمیای سعادت بوده و هست و اتفاقاً نقش کتاب اول در شکل دادن به روحی‌ات اجتماعی و فضیلت‌های اخلاقی عموم مردم در طول تاریخ بسیار پررنگ‌تر از کتاب‌های موعظه‌گر بی جاذبه بوده است.

2. رامبد جوان، کارگردان عجیب‌وغریبی است که پس از ساخت چند فیلم و سریال هنوز نمی‌توان فهمید دقیقاً چه سبک و نگاهی دارد و در مرحله دکوپاژ چه تغییری روی متن و فیلم‌نامه می‌دهد. هیچ ارتباط مشخصی میان آثاری که او کارگردانی کرده وجود ندارد، مگر این که همه آن‌ها ریتم و لحن سرخوشانه‌ای دارند و به طور کلی (البته با تفاوت‌های بسیار) در رده کمدی قرار می‌گیرند. با بررسی 2 فیلم و 2 سریال اخیر رامبد جوان (که دوران پرکاری را می‌گذراند) می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که او به شدت تحت تأثیر متن و فیلم‌نامه است و بخش عمده کار را به نویسنده واگذار می‌کند یا دست‌کم روی خطی که نویسنده ترسیم کرده جلو می‌رود. یعنی متن اولیه کارهایی که رامبد جوان کارگردانی می‌کند، تا حد زیادی تعیین‌کننده نتیجه نهایی است. زمانی که او سریال «مسافران» را می‌ساخت حال‌وهوای فانتزی و شوخی‌های فضایی داستانش به شوخ‌وشنگی ذاتی خودش ربط داده شد و لحن شاد و متفاوت «مسافران» را برخاسته از روحیه و سبک کارگردانی او دانستند. سپس کمدی رمانتیک «پسر آدم، دختر حوا» در فضایی کاملاً بی‌ربط به «مسافران» و با لحنی منطبق با مؤلفه‌های این خرده ژانر مشهور سینمای جهان ساخته شد که آن هم حسابی تحویل گرفته شد و البته کمدی قابل احترامی هم بود. اکنون فیلم «ورود آقایان ممنوع» با جنس متفاوتی از کمدی رمانتیک و لحن و فضایی که در هیچ ساخته دیگری از این کارگردان تکرار نشده روی پرده سینماهاست و سریال «توطئه فامیلی» هم از تلویزیون پخش می‌شود.

کارگردان در خدمت فیلم‌نامه.

این تکه‌های پراکنده آنقدر بی‌ربط و حتی متناقض هستند که ناظران را سردرگم می‌کند. آیا رامبد جوان اعجوبه‌ای است که در دام تکرار خودش نمی‌افتد و هر بار به لحن و زبانی سخن می‌گوید که با قبل متفاوت است و هر متن را با نگاه و سبک متفاوتی می‌سازد؟ یا «مسافران» مدیون خیال‌پردازی بکر برادران قاسمخانی (به خصوص محراب) بود و «ورود آقایان ممنوع» رنگ و بوی دنیای پیمان قاسمخانی را دارد و کیفیت «توطئه فامیلی» هر چه باشد محصول قلم و نگاه فلورا سام است؟ به نظر می‌رسد فرضیه دوم صحیح‌تر است و رامبد جوان فعال کارگردانی است که سبک و تشخص ویژه‌ای ندارد و مهارتش در این است که دنیای ذهنی هر نویسنده را با در نظر گرفتن خصوصیات و ریزه کاری‌های همان نویسنده و متن، به تصویر تبدیل کند.

3. سال‌های گذشته هر بار که فضا و بستری فراهم شده (یا حتی گاه بی‌مناسبت و تحمیلی) سازندگان موسیقی متن سریال‌ها و فیلم‌ها سری به گنجینه عظیم و تمام‌نشدنی موسیقی فولکلوریک این سرزمین زده‌اند و از باغ باشکوه نغمه‌ها و ترانه‌های دلنشین محلی میوه‌ای چیده‌اند. به موازات این رویکرد، کیفیت و ارزش‌های تکنیکی و هنری «تیتراژ» هم در سینما و تلویزیون غنی‌تر شده و عنوان‌بندی از صفحه‌ای سیاه و در حال عبور به فیلمی کوتاه و قابل تأمل به عنوان پیش‌زمینه و ورودی فیلم اصلی ارتقا پیدا کرده است.

ترکیب موسیقی محلی و عنوان‌بندی هوشمندانه «توطئه فامیلی» بار دیگر یادآوری می‌کند که ذوق بصری و ظرافت صوتی تا چه اندازه می‌تواند در اقناع مخاطبان و جلب توجه آنان مؤثر باشد. با این که سرودها و ترانه‌های عنوان‌بندی «توطئه فامیلی» نمونه‌های اصیلی از موسیقی محلی گیلان نیستند و به نوعی بازسازی یا حتی اقتباس شده‌اند، اما حال‌وهوای تیتراژ این سریال و موسیقی امید کرامتی با مضمون و لحن کلی آن هم‌خوانی دارد. کاش لحن روایت و دیالوگ‌ها و موقعیت‌های داستانی هم به همین اندازه سرخوشانه و سبک‌بار انتخاب می‌شدند.

4. فقط در حد یک اشاره بد نیست، گفته شود که «توطئه فامیلی» نام فیلمی مشهور از آلفرد هیچکاک است که به فارسی هم دوبله شده و یکی از آثار دیده‌شده‌تر استاد است. معلوم نیست که تمایل عجیب فیلم‌سازان و برنامه‌سازان ایرانی به استفاده از نام فیلم‌های مشهور تاریخ سینما از کجا سرچشمه می‌گیرد، اما بد نیست پیش از آن که این نام‌های نامدار را به نفع محصولات خودمان قبضه کنیم، قدری بیندیشیم که چه ارتباط و سنخیتی میان فیلم هیچکاک و سریال ما وجود دارد که استفاده از چنین اسم معروفی را ضروری می‌کند؟


اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

شنبه 15 مرداد 1390  10:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها