0

همه چيز از يک اتفاق شروع شد نگاهي به سريال‌هاي ماه رمضان ساخت سريال‌هاي ويژه ماه مبارک رمضان حدود

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

همه چيز از يک اتفاق شروع شد نگاهي به سريال‌هاي ماه رمضان ساخت سريال‌هاي ويژه ماه مبارک رمضان حدود

شايد نخستين سالي که تلويزيوني‌ها تصميم گرفتند در ماه رمضان يک سريال را هر شب پخش کنند، هيچ وقت فکر نمي‌کردند که اين ماجرا سر دراز پيدا کند و مديران رسانه ملي مجبور باشند براي عقب نماندن از اين قافله، بهترين طرح‌ها و سريال‌هاي خود را براي اين ماه مبارک کنار بگذارند و مردم هم وقت ديدن بهترين آثار را در اين زمان داشته باشند.

شروع ساخت سريال‌سازي‌ ويژه ماه مبارک رمضان به سال77 برمي‌گردد که شبکه يک سيما تصميم گرفت سريال «نيمه‌پنهان ماه» را روي آنتن ببرد. پس از گذراندن آزمون و خطا، طي چند سال بعد تقريبا با آغاز دهه80، ماراتن ساخت سريال‌هاي مناسبتي آغاز و هر سال نفسگير‌تر از سال گذشته شد. آغازگر اين ماراتن هم سريال «گمگشته» به کارگرداني رامبد جوان و بازي آتيلا پسياني در 2 نقش بود که هنوز هم مخاطبان بسياري آن را به ياد دارند. البته در اين سال سريال يادداشت‌هاي کودکي به کارگرداني پريسا بخت‌آور نيز يکي از نقاط قوت محسوب مي‌شد. پس از آن در سال81 سريال‌هاي نسيم رويا، نوعروس، همراز و پشت کنکوري‌ها پخش شدند، سال82 نيز مجموعه‌هاي يکي مثل من، رؤياي ناتمام، فقط به خاطر تو و رانت خوار کوچک روي آنتن رفتند. پخش سريال‌ها با تم اجتماعي و طنز، بدون برنامه و به روال خود ادامه داشت تا اينکه در سال83 سريال‌هاي اگه بابام زنده بود، کمکم کن، خانه به دوش و رسم عاشق کشي روي آنتن رفتند. سال 83 براي تلويزيون يک نقطه عطف محسوب مي‌شد، چرا که نخستين سريال ماورايي خود را (کمکم کن) در اين سال روي آنتن برده بود و همچنين طنزهاي جديد و نوي عطاران به تلويزيون راه پيدا کرده بودند. شايد بتوان گفت که از سال83 سريال‌هاي تلويزيون وارد فاز جديدي از توليد شدند و ناخواسته خط‌کشي‌هايي در سريال‌هاي ماه مبارک رمضان انجام دادند که اين خط‌ها همچنان باقي مانده‌اند.

ماه رمضان سال1384 سريال‌هاي مرده متحرک، او يک فرشته بود، متهم گريخت و براي آخرين بار، خط کشي‌هاي سال83 را پررنگ‌تر کردند. تلويزيون در اين سال ريسک بزرگي انجام داد و با پخش سريال «او يک فرشته بود»، يک ژانر با نام ژانر ماورايي را به آثار تلويزيوني ايران اضافه کرد. اين سريال به کارگرداني عليرضا افخمي تا حدود 10 قسمت اول، بدون اينکه انگيزه‌اي در مخاطب ايجاد کرده و او را جذب خود کند آرام روي آنتن ‌رفت، اما به ناگاه در ميانه راه تبديل به داستاني پرکشش و تعليق شد و توانست با نوآوري در ژانر و پرداختن به مقولات ماورايي نظير شيطان، بسياري از مخاطبان تلويزيون را از آن خود کند. گويا موفقيت او يک فرشته بود در زمان پخش به مذاق مديران تلويزيون خوش آمد و ساخت چنين آثاري در کنار آثار طنز ادامه پيدا کرد. دنباله‌روي سريال‌هاي ماورايي در سال 85 سريال«آخرين گناه» به کارگرداني حسين سهيلي‌زاده بود و در ادامه سال 85 سريال «اغماء» به کارگرداني سيروس مقدم ساخته شد. البته در اين سال نبايد از سريال «ميوه ممنوعه» گذشت. اين سريال در سال 85 توانست مخاطبان بسياري جذب کند و پيش‌بيني براي پايان سريال به يکي از سرگرمي‌هاي مردم تبديل شده بود.

سريال‌هاي مناسبتي اگرچه خود يک گونه جديد سريال‌سازي به حساب مي‌آمد که پيش از آن سابقه نداشت، اما به‌تدريج خود به ژانرهاي مختلفي تقسيم شد و معمولا هر شبکه‌ به يکي از اين ژانرها اختصاص يافت. براساس اين تقسيم‌بندي 3گونه طنز، اجتماعي و ماورايي به‌عنوان ژانرهاي متفاوت سريال‌هاي مناسبتي شناخته شدند و هر شبکه هر سال يک سريال درگونه خود تحويل مخاطبان داد.

البته گويا ژانر ماورايي به‌دليل استقبالي که از آن شده بود بيشتر مورد توجه مديران قرار گرفت اما ايجاد شبهه در چگونگي تصوير اين مبحث و پرداخت به آن، جنجال‌هاي بسياري به‌وجود آورد که اين مسئله در سريال اغماء بيشتر خود را نشان داد و نتيجه اين شد که سريال «روز حسرت» نيز که از مضموني ماورايي برخوردار بود، به‌دليل اظهارنظرهاي متفاوت، دچار جرح و تعديل شود و متفاوت با قصه اوليه به پايان برسد که خيلي به مذاق کارگردان خوش نيامده بود. اين مباحث، اظهارنظرها و جنجال‌ها درحالي به‌وجود آمده بود که تلويزيون در توليد آثار مذهبي خود از مقوله‌اي به نام مشاور ديني بهره مي‌برد اما به‌دليل تنوع در سلايق مخاطبان، اين مشاوران خيلي نمي‌توانستند اثرگذار باشند.

سريال‌هاي مناسبتي اگرچه خود يک گونه جديد سريال‌سازي به حساب مي‌آمد که پيش از آن سابقه نداشت، اما به‌تدريج خود به ژانرهاي مختلفي تقسيم شد و معمولا هر شبکه‌ به يکي از اين ژانرها اختصاص يافت.

توليد آثار ماورايي بدون هيچ پشتوانه‌اي ادامه داشت و در اين مسير سريال‌هايي نظير «پنجمين خورشيد» و «ملکوت» توليد شدند که به‌دليل پرداخت بسيار ضعيف نتوانستند نظر مخاطبان را برآورده کنند. مديران تلويزيون هم انگار برايشان زياد فرقي نمي‌کرد و ژانري که درسال‌هاي گذشته توانسته بود موج جديدي در جامعه ايجاد کند به يکي از معمولي‌ترين گونه‌هاي سريال‌سازي تبديل شد و ديگر مخاطبان تشنه اين ژانر نبودند. در کنار ژانر ماورايي، ژانر طنز نيز در حال رشد بود و زماني که اثري ضعيف در حوزه ديگر توليد مي‌شد، آثار طنز مانند سپر بلا وارد عمل مي‌شدند و مخاطبان ناراضي را همچنان پاگير تلويزيون مي‌کردند.

در ميان طنزسازان مناسبتي، آثار رضا عطاران، باب تازه‌اي باز کرد و اين هنرپيشه- کارگردان مخاطبان را به‌خود عادت داد تا هر سال داستاني تازه از او ببينند. بسياري از منتقدان و مخاطبان، انتخاب قشر متوسط از سوي رضا عطاران در کارهايش را نقطه قوت او مي‌دانستند و بر اين مدعا بودند که روايت ماجراهاي سريال‌هاي عطاران از طريق اقشار متوسط و رو به پايين، براي بينندگان شيرين است و همين امر به قولي برگ برنده او محسوب مي‌شود. اما از آنجايي که در هميشه روي يک پاشنه نمي‌چرخد، خوش اقبالي‌هاي عطاران هم تمام شد و سريال «بزنگاه» در سال87 پرونده حضور اين کارگردان خلاق را تا به امروز در تلويزيون بست.

سريال بزنگاه يک اثر طنز بود که در زمان پخش به‌دليل معتاد بودن شخصيت اصلي که عطاران نقش آن را ايفا مي‌کرد و همچنين استفاده از کلمات نابجا، اعتراضات بسياري را برانگيخت و دامنه آن به حدي گسترده شد که شوراي نظارت بر سازمان صداوسيما خواستار توقف پخش سريال شد. البته تلويزيون هم اصلا به روي خودش نياورد و تنها بخش‌هايي از ديالوگ‌ها حذف شد و قصه بزنگاه و عطاران با هم به سر رسيد. بعد از رفتن عطاران، طي سال‌هاي 88 و 89 تلويزيون نتوانست ديگر اثر طنز پروپيماني که مخاطب را شيفته خود کند، روي آنتن ببرد؛ فقط سريال «نون و ريحون» به کارگرداني فرزاد مؤتمن روي آنتن رفت که يک فانتزي نيمه‌اجتماعي بود. مؤتمن با انتخاب موقعيت‌ها و شوخي با برخي خطوط قرمز، نه تنها ريشه سريال را که شبکه تهران قصد داشت سري دوم آن را ادامه دهد، قطع کرد، بلکه سر معاون سيما، مرتضي ميرباقري را هم به باد داد و فرداي روزي که معاون سيما از پشت صحنه اين اثر در خيابان قزوين بازديد کرد و افطار مهمان اين گروه بود، ضرغامي او را از کار برکنار کرد و علي دارابي جايگزين او شد. با فقدان آثار پر و پيمان در حوزه طنز، تلويزيون بيشتر به سمت ملودرام‌هاي اجتماعي گرايش پيدا کرد.

درام‌هاي اجتماعي که براي ماه مبارک رمضان ساخته شدند، تقريبا آثاري يکنواخت و بدون حاشيه در اين سال‌ها بودند و شايد بتوان سريال «جراحت» را تنها سريالي دانست که در سال‌هاي اخير کمي ساختارشکنانه جلوه‌گري کرد و محمدمهدي عسگرپور با طرح موضوعي جديد وارد ميدان شد. در کنار همه‌ اين افت و خيزها مسئله‌اي به نام عدم‌برنامه‌ريزي صحيح مديران در ساخت اين آثار بي‌تأثير نبوده است. اين برنامه‌ريزي تا سال‌ها گريبانگير کارگردان‌ها بود و چيزي به نام کمبود وقت آنها را تا روز عيد فطر به‌دنبال خود مي‌کشاند.

البته وعده و وعيدهايي براي برنامه‌ريزي بهتر در اين حوزه شده است و تلاش تلويزيوني‌ها بر اين بوده که مشکل زمان را به حداقل خود برسانند.

با نگاه کلي مي‌توان به اين نتيجه رسيد که تلويزيون بنا به ذائقه مخاطبان و نه براساس يک برنامه‌ريزي دقيق و از پيش‌تعيين شده، داستان‌هاي سريال‌ها را انتخاب مي‌کند. نمونه آن را مي‌توان در سريال‌هاي امسال جست که تلويزيون 2 محور طنز و ماوراء را در دستور کار خود قرار داده و بنا به ذائقه مخاطبان روي اين دو گونه مانور بيشتري داده است که البته تا پخش آثار نمي‌توان نظر داد که آيا مديران رسانه ملي توانسته‌اند درست برنامه‌ريزي کنند؟ اصلا آيا تلويزيون براي انتخاب آثار مناسبتي ماه مبارک رمضان طرح و برنامه خاصي دارد يا هر سال بنا به طرح‌هايي که به دستش مي‌رسد براي توليد تصميم‌گيري مي‌کند؟

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

شنبه 15 مرداد 1390  10:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها