بهرهگيري از تناقضات تيپيک در انسجامبخشي به نقطه ثقلهاي عاشقانه، درهم تنيدن الگوهاي کمدي در بستري از موقعيتهاي غافلگيرکننده و روايت قدرتمندانهاي که ماجراهاي يک مدير زن ضدمرد و به ظاهر خشن را تعريف ميکند که بر مبناي رويکردي تحولگرا و برپايه اصل غيرقابل پيشبيني بودن زندگي انساني روايت ميشود. حتي در گستره معناهاي کليدي اثر نيز فيلم يک بازي ذهني با مخاطب را آغاز ميکند و پايان معادلات انساني عاشقانه را در سويهاي سامان ميدهد که به فکر نميرسد و اين از جمله ويژگيهاي بارز اثر جديد رامبد جوان است.
«ورود آقايان ممنوع» با شرافتي دلپذير و نگاهي اخلاقي ژانر کمدي را در همان مسير اصلي خود به حرکت در ميآورد. اما بايد ديد که اثر جديد رامبد جوان چرا به دل مينشيند. در مطلب حاضر سعي شده تا به پاسخي روشن براي اين سؤال رسيد.
* رامبد جوان کارگردان خوبي است؟
در تحليل خوب بودن کارگرداني رامبد جوان در اين اثر، بايستي به صحنههاي بازي ويشکا آسايش اشاره داشت که
به خوبي کدهاي رسيده از رامبد جوان را در فرايندهاي حسي نقش از جمله مهار لطافت زنانه و ارائه تصويري به ظاهر مقتدر از مدير دبيرستان دخترانه لحاظ ميکند. کلکلهاي زنانه- مردانه خانم دارابي (ويشکا آسايش) و پدر پريا (ماني حقيقي) نيز در صحنه مسابقه واليبال به خوبي نشسته است و البته حرکت آسايش در پاندولي از قدرت نمايي اوليه در قبال همگي افراد در حدفاصل دقايق اوليه تا ثلث جريان روايي فيلم و ناگهان تلطيف نگاه خشک دارابي که بياني نرم و ظاهري جذاب را در ربع پاياني اثر بر نقش ديکته ميکند نيز به خوبي در پالايش شمايل اين کاراکتر نشسته است و اينها همگي نشان از کنترل دقيق کارگردان بر اجراي بازيگري جدي در ايفاي يک نقش کمدي است.
ورود آقايان ممنوع» با شرافتي دلپذير و نگاهي اخلاقي ژانر کمدي را در همان مسير اصلي خود به حرکت در ميآورد. اما بايد ديد که اثر جديد رامبد جوان چرا به دل مينشيند. در مطلب حاضر سعي شده تا به پاسخي روشن براي اين سؤال رسيد.
* فيلمنامه قاسمخاني نکته جديدي دارد؟
ديگر عادت کردهايم که صرفا با ملاحظه نام پيمان قاسمخاني بهعنوان سناريونويس با خيالي آسوده به تماشاي يک اثر بنشينيم و خود را براي مواجهه با تکيهکلامهاي کنايي اين ستاره عرصه فيلمنامهنويسي آماده کنيم. قاسمخاني با پشتوانه درخشاني که در هر دو حوزه روايتکميک و درام داشته اين بار از يک سوژه بارها آزموده شده در فيلمهاي ايراني؛ يعني تناقضات تيپيک ميان زنان و مردان به يک بسترسازي جذاب براي مخاطب ميرسد تا با تيپهاي فيلم همراه شود و خندهاي از ته دل سر دهد. در اين ميان ماني حقيقي هم بيکم و کاست هماني است که بايد ميبود. نقش پدر پريا اگرچه ميتوانست خنثي و بياوج و فرود باشد اما با برداشت درست فيلمنامهنويس از تواناييهاي دروني حقيقي و نيز شناخت مناسب حقيقي از شمايل چنين فردي که بالذات در عين جديت، اهل مطايبه و طنازي است و البته در روابط با خانمها از عنصر خوش تيپي خود نيز بهعنوان يک امتياز ويژه بهره ميبرد، به يک عنصر کليدي و تعيينکننده در مناسبات انساني اثر تبديل شده است. از ديگر مواردي که فيلمنامه ورود آقايان ممنوع را بهعنوان يک برگ برنده در جذب مخاطب جلوهگر ساخته، ميتوان به نوع روابط ميان خانم دارابي و آقاي جبلي اشاره داشت که از همان ابتدا برمبناي چينش حرفهاي اتفاقات و استوار ساختن نقطه ثقل فيلم بر اصل غافلگيري پيش ميرود و با آشنايي رضا عطاران و بهاره رهنما با يکديگر به يک پايانبندي هوشمندانه ميرسد.
صحنههاي دو نفره عطاران و آسايش در ماشين نيز به خوبي با بهرهگيري از کنايهها و کلمات نمادين و بازي با برخي از خطوط قرمز عرفي حس زيباي خنده را به مخاطب هديه ميدهد و بازي بلاهتگونه و دلنشين رضا عطاران و آن رهايي و بيخيالي ملموسي که بر اجراهايش مسلط ميکند و به هيچ وجه آزارنده نيست از هوشياري فيلمنامهنويسي حکايت دارد که قابليتهاي بازيگران را به خوبي ميشناسد و با انتقال اين دانستهها به نوشتههايش کمک شايان توجهي به حفظ کيفيت کارگرداني و بازيگري در سينماي ايران کرده است. با توجه به آنچه بر شمرديم فيلمنامه ورود آقايان ممنوع با نگاهي خلاق به کليشهها، برترين کمدي اين چند ساله را به مخاطبان تقديم کرده است.
* بازيهاي فيلم خارقالعادهاند؟
در فيلم با تيپ کاراکترهايي روبهرو هستيم که در عين آشنايي با شاخصههايشان جذب آنها ميشويم و اين بهدليل تعريف ذهني درستي است که بازيگران از نقش داشتهاند. براي مثال ويشکا آسايش در يک نقش آفريني جديد، ايفاگر تيپي به نام خانم دارابي است که دبيرستان تحت مديريت خود را علاوه بر وضع قوانين عجيب و غريب از حضور مردان بري ساخته و با نصب تابلوي ورود آقايان ممنوع در محوطه دبيرستان، زاويه نگاه خود به مسائل اجتماعي و مناسبات انساني را آشکار ساخته است. نوع نگاه و به قولي جهانبيني بيتا دارابي بر پايه مردستيزي قرار داشته و البته چنين رويکردي که در بخشي از فيلم به دلايل شکلگيري آن اشاره ميشود، ناشي از تجربه ناموفق دارابي در يک رابطه عاشقانه بوده است و همين پيشزمينه ذهني، نگاه او به مردان را در يک قاعده سوءتفاهمي و ضديت افراطي به چرخش درآورده است.حتي زماني که حاضر ميشود آقاي جبلي بهعنوان دبير شيمي به مدرسهاش پا بگذارد باز هم قوانين ديکته شدهاش را بر زبان ميآورد و به نوعي شمشير را از رو براي معلم مرد تازه وارد ميکشد. بازي آسايش در اين فيلم داراي دو وجه متمايز و برجسته است؛ نوعي قدرتنمايي و القاي حسي مردانه که بهطور طبيعي بازي پرکنش و مبتني بر واکنشهاي برونگرا چون صداي زمخت، چهره درهم کشيده و جديتي متناقض با روح لطيف يک زن را نشان ميدهد، به خوبي در حدفاصل شروع فيلم تا دقيقه 65 اثر و به دور از هرگونه غلو بروز مييابد اما نکته اهميت بازي آسايش در اين فاصله زماني را جداي از محوطه دبيرستان بايد در مسابقه واليبال ميان پريا و پدرش با تيم دارابي- جبلي ارزيابي کرد که آن احساس مبارزه جويي ميان پدر پريا و بيتا دارابي را به خوبي منعکس ميکند و البته کلکلهاي هوشمندانه و کريهاي درستي که در طول بازي از جانب هر دو طرف بيان ميشود نيز در جذابيت اين موقعيتسازي ناب کميک مؤثر است.
سکانسهاي بيرونآمدن دارابي از پيله جديت و بازگشت به همان فرم معقول و برازنده از رفتارهاي يک زن نيز تحتتأثير کنترل دقيق بازي آسايش توسط کارگردان به خوبي قابل لمس شده است.از ديگر تيپآفرينيهاي معقول فيلم ميتوان به بازي درست ماني حقيقي در نقش پدر پريا اشاره داشت که از همان صحنه ابتدايي در بيمارستان به دل مينشيند؛ نقش مردي شوخ و البته با شخصيت که از نعمت خوشتيپي نيز بهرهمند است و بهدليل نوع نگاهش روابط دوستانهاي با خانمها دارد؛ روابطي که نوعي احترام همراه با دوستي از آن قابل دريافت است و البته جنس مراوده اين فرد با دخترش نيز به همين علت بسيار قابل باور از آب درآمده است. حقيقي با اين نقشآفريني تواناييهاي خود را در اجراي نقشهاي مکمل طلايي نشان داد و ثابت کرد که بازي جذاب در «درباره الي» اتفاقي نبوده است.ضلع نهايي مثلث پرتوان بازيگري در اين فيلم، کمدين مطرح سينما و تلويزيون رضا عطاران است که باز هم حضوري دلپذير دارد و بازياش شيريني و حلاوت خاصي به همراه دارد. نقش دبير شيمي نگونبختي که وارد محوطه دبيرستاني دخترانه ميشود که تا آن زمان هيچ مردي در آن ورود نداشته است و همين مسئله علاوه بر آنکه او را نقطه ديد اهالي دبيرستان و در تيررس نگاه بازيگوشانه دختران قرار ميدهد، وارد يک بازي مبهم ميکند که از طريق نزديکسازي او به خانم دارابي بر تحولات و رويدادها معنا ميبخشد. آقاي جبلي با نوعي دستپاچگي و رفتار بلاهتگونه دلنشين بر تمامي موقعيتهاي کميک فيلم تأثير مثبتي دارد که از اين وجه بازي کلامي او با لغات دائم و موقت در سکانس دونفرهاي که همراه با دارابي در ماشين به صحبت مشغول است و طرفين برداشتهاي نادرستي از صحبتهاي هم دارند باز هم اين نکته را ثابت ميکند که عطاران آقاي لحظههاي کمدي است. او حتي در مسابقه واليبال که بهدليل کريهاي پدر پريا جنبه حيثيتي مييابد نيز با برداشت درستي که از اين فضا و موقعيت بسيار جدي داشت و با بهرهگيري از اجرايي راحت و در يک فضاي صميمي با حرکات اتفاقي در سر و شکل بخشيدن به کمدي، نقش بسزايي داشت.
ورود آقايان ممنوع با توجه به اين جزئياتپردازي دقيق در خلق کمدي ميتواند در جدول پرفروشهاي امسال حائز رتبهاي بالا شود و البته حصول اين موفقيت با توجه به شروع رويايي اثر در تهران و شهرستانها امري امکان پذير است. ورود آقايان ممنوع از جنبه ديگر، فيلمي ساده با روايتي پخته است که بيش از هر چيز حاصل غافلگيريهاي درونمتني اثر به شمار ميرود و به نوعي پازل نهايي يک فکر طلايي است و چقدر اين تفکر، خلاق و پوياست که در يک دهه سينما و تلويزيون را با شمايل ستارهوار خود تحتتأثير قرار داده است و در پرتو چنين تجربههايي است که پيمان قاسمخاني را ميتوان آقاي فکرهاي طلايي ناميد.