0

روند شكل‌گيري شخصيت در روانشناسي اسلامي

 
shahabdadashi
shahabdadashi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 361
محل سکونت : هرمزگان

روند شكل‌گيري شخصيت در روانشناسي اسلامي

یکی از مفاهیم پیچیده و در عین حال پراهمیت روان‌شناسی نوین، مفهوم شخصیت است. اهمیت این مفهوم تا بدانجاست که عدم درک و فهم دقیق آن موجبات اختلال در مطالعات و پژوهش‌های روان‌شناسی را فراهم می‌آورد. در این مقاله سعی شده است ابتدا به واکاوی مفهوم شخصیت و تعاریف ارائه شده از آن پرداخته شود. سپس به بررسی جایگاه این مفهوم در آموزه‌های اسلامی ‌و تشابه بسیار زیاد آن با مفهوم شاکله مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت بررسی مراحل شکل‌گیری شخصیت (شاکله) بخش پایانی این مقاله را تشکیل می‌دهد.

مفهوم شخصیت (personality) از جمله مفاهیم روان‌شناسی است که توانسته است «انسجام بخش» بسیاری از یافته‌های روان‌شناسی باشد. با وجود چنین اهمیتی تاکنون تعریفی که همگان برآن اجماع و اتفاق نظر داشته باشند از این مفهوم ارائه نشده است. کلمه personality از واژه لاتین persona به معنای نقاب گرفته شده است که هنرمندان در اجرای نمایش از آن استفاده می‌کردند. در نتیجه می‌توان چنین گفت که شخصیت به جنبه قابل رویت منش‌ فرد به‌گونه‌ای که بر دیگران تاثیر گذارد اشاره دارد.

در میان مکاتب روان‌شناسی تعاریف متعددی از مفهوم شخصیت مطرح شده است که در این میان تعریف مطرح شده توسط دو گروه بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است:

گروه نخست: روان‌شناسانی هستند که عالم درون انسان را عامل شکل‌گیری رفتارهای او می‌دانند. از نگاه این روان‌شناسان نقش محیط و جهان خارج نقشی فرعی و ثانوی است. از جمله نمایندگان این گروه می‌توان به آلپورت روان‌شناس متخصص در حوزه شخصیت اشاره کرد. وی در تعریف شخصیت چنین می‌نویسد:

«شخصیت عبارت است از سازمان پویای درون فرد که این سازمان مشتمل است بر آن دسته از سیستم‌های روان تنی که رفتارها و افکار ویژه انسان را معین می‌سازند.» (نقل از احمدی، 68، ص10)‌

از نگاه آلپورت رفتارهای به ظاهر پراکنده انسان در مجموعه‌ای واحد تحت عنوان سازمان پویا (dynamicorganization) که همان شخصیت است قرار می‌گیرد. چنین برداشتی نباید موجب شکل‌گیری این سوءتفاهم شود که شخصیت از نگاه آلپورت صرفاً یک مفهوم کاملاً روانی (psychic) است بلکه از نگاه وی سازمان شخصیت محصول تعامل روح و بدن است.

گروه دوم: روان‌شناسان متعلق به این گروه که در تاریخ روان‌شناسی به رفتارگرایان (behaviorists) مشهور هستند رویکرد نخست را با چالش جدی مواجه ساخته‌اند. در نگاه رفتارگرایان مشاهده پذیری و اندازه‌گیری رفتار (behavior) بیش از هر چیز دیگر در روان‌شناسی اهمیت دارد.

در نتیجه دیگر نمی‌توان در قلمرو روان‌شناسی سخنی از فکر، ذهن، تخیل، آگاهی، استدلال، اراده و در یک کلام مفاهیم کیفی به میان آورد. از نگاه پیروان این رویکرد، شخصیت بیش از هر چیز الگوهای مشخص رفتار است که نوع و میزان سازگاری هر فرد در مقابل محیطش را مشخص می‌کند.

در یک مقایسه کلی و اجمالی میان دو رویکرد فوق پیرامون تعریف شخصیت می‌توان چنین گفت که گروه نخست به دنبال ارائه تعریفی ذهنی و گروه دوم به دنبال ارائه تعریفی عینی و تجربی از شخصیت است. حال با توجه به مطالب ذکر شده وارد بحث پیرامون دیدگاه اسلام پیرامون شکل‌گیری شخصیت می‌شویم.

شخصیت در آموزه‌های اسلام

تعاریف ارائه شده از شخصیت در مکاتب گوناگون نشان از این مساله دارد که در بسیاری از رویکردها تعریف مفهوم شخصیت به واسطه پشتوانه‌های فلسفی و جهان شناختی انجام شده است. برای تحلیل رویکرد اسلام به تعریف شخصیت توجه به نکته فوق بسیار مهم است. از سوی دیگر ما ناچاریم برای درک بهتر مفهوم شخصیت در آموزه‌های اسلامی‌ به واکاوی‌ مفهوم دیگری به نام شاکله بپردازیم.

شاکله

در آیاتی از قرآن کریم از جمله آیه 84 سوره اسراء به مفهوم شاکله اشاره شده است:

«بگو هر کسی بر شاکله خویش عمل می‌کند و خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است داناتر است.»

در این آیه منشاء اعمال و رفتار انسان‌ شاکله وی در نظر گرفته شده است. با اندک تأملی در آیه فوق می‌توان چنین استنباط کرد که شاکله همان شخصیت است. در فرهنگ واژگان معانی مختلفی همچون خلق و خوی، طریقت، نیت، هیات، ساخت و... برای مفهوم شاکله ذکر شده است. هرچند در این میان دو مفهوم هیات و ساخت از اصلی‌ترین معانی شاکله به شمار می‌آیند.

حال اگر بخواهیم تعریف دقیق و تا حدودی خالی از اشکال از شاکله یا همان شخصیت ارائه دهیم می‌توانیم به این تعریف بسنده کنیم:

«شاکله عبارت است از ساخت و هیات واحد روانی انسان که در اثر تعامل وراثت، محیط و اختیار شکل گرفته است به گونه‌ای که محرکات محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آنها به شیوه‌ای خاص پاسخ می‌دهد.» (احمدی، 68،‌ ص21)‌

مراحل شکل‌گیری شاکله

چنان‌که در قرآن کریم ذکر شده، منشأ وجود انسان نطفه‌ پستی است که پس از طی مراحلی روح الهی در آن دمیده می‌شود. این بدان معناست که انسان در مسیر رشد خود در دوران جنینی سیری صعودی را از خاک به افلاک آغاز می‌کند. در آیات 12تا14 سوره مومنون به جزئیات این سیر اشاره شده است:

«همانا انسان را از گل خالص آفریدیم. سپس او را به صورت نطفه خلق کردیم. سپس او را به صورت نطفه در محلی استوار جای دادیم. سپس نطفه را به علقه تبدیل کردیم و سپس علقه را به پاره گوشت (مضغه) مبدل کردیم و سپس پاره گوشت را به استخوان مبدل کردیم و سپس استخوان را با گوشت پوشاندیم و سپس آن را خلقی جدید ساختیم. پس خجسته است بهترین آفرینندگان.»

نکته قابل تامل و در عین حال قابل بحث در باب آفرینش انسان چگونگی دمیدن روح بر جسم انسان است. در واقع می‌توان سوال را چنین مطرح کرد که چگونه امری مجرد [روح] به امری مادی [جسم] تعلق می‌گیرد. مباحث بسیاری در میان فیلسوفان اسلامی‌پیرامون این مساله مطرح شده که در این میان نظریه ملاصدرا بیش از همه مورد توجه واقع شده است. آن‌گونه که از نظریه معروف ملاصدرا تحت عنوان حرکت جوهری برداشت می‌شود ماده در سیر تحول خویش به سوی ماوراء طبیعت در حال حرکت است. در واقع از نگاه صدرا منشأ روح در همین ماده‌ای است که در حال تغییر و تحول است.

مرحوم مطهری در مقاله اصالت روح در تبیین این مساله چنین می‌نویسد: «مبدا تکون نفس، ماده جسمانی است. ماده این استعداد را دارد که در دامن خود موجودی بپروراند که با ماوراء طبیعت هم افق باشد. اساساً بین طبیعت و ماوراء طبیعت، دیوار و حایلی وجود ندارد. هیچ مانعی نیست که یک موجود مادی در مراحل ترقی و تکامل خود به یک موجود غیر مادی تبدیل شود.» (نقل از همان منبع، ص31)‌

در واقع از نگاه مرحوم مطهری دوگانگی مشهور میان نفس و بدن که در قالب تمثیل‌هایی همچون پرنده و قفس یا زندان و زندانی مطرح شده تایید نمی‌شود و به جای این دوگانگی (dichotomy) نوعی وحدت مطرح می‌شود. در این رویکرد انسان به عنوان موجودی واحد در نظر گرفته می‌شود که دارای دو بعد جسمانی و روحانی است. برای فهم این مساله برخی مثال سکه را مطرح کرده‌اند. هر چند سکه امری واحد است، ولی دو روی دارد که هر یک از طرفین سکه نمایانگر امری است.

با ترسیم فهم حرکت جوهری پیوند میان طبیعت با ماوراءطبیعت ، ماده با ماوراء ماده و خاک با خدا تبیین می‌شود. در پایان این بخش ذکر این نکته بجاست که در برخی متون فلسفه اسلامی‌ از اصطلاح انشاء برای تبیین حرکت جوهری استفاده شده است که ناظر به این مطلب است که روح از بطن جسم نشأت می‌گیرد.

فطرت و غریزه

در بینش اسلامی ‌آدمی‌ از همان بدو تولد دارای ساخت روانی اولیه‌ای است که بدان فطرت گفته می‌شود. واژه فطرت در واقع اشاره به مجموعه‌ای از دانش‌ها و آگاهی‌هایی دارد که در طول حیات انسان بتدریج آشکار و نقش خود را در رفتار انسان نمایان می‌سازند. ویژگی اصلی این دانش‌ها غیراکتسابی بودن آنهاست. نوع مشابه این دانش‌ها در حیوانات نیز دیده می‌شود که به غریزه مشهور است. به عنوان مثال لانه‌سازی پرندگان امری طبیعی و غیراکتسابی و در نتیجه غریزی است.

در مقایسه میان غریزه و فطرت باید به 2 نکته توجه کرد:

نکته نخست: فطرت امری اکتسابی نیست و در عین حال آگاهانه‌تر از غریزه است. از سوی دیگر غریزه در محدوده امور مادی به کار می‌رود، ولی قلمرو فطرت امور انسانی است. از نگاه اسلام نیز بخشی از خصوصیات شناختی و عاطفی انسان جنبه فطری دارد.

نکته دوم: دانش‌های فطری انسان برخلاف غریزه تحت تاثیر محیط قرار گرفته و دگرگون می‌شوند. به عنوان مثال غریزه مادری در حیوانات به دلیل محدودیت استعداد چندان دگرگون نمی‌شود، ولی همین غریزه در انسان دستخوش تحولات زیادی می‌گردد.

در آموزه‌های اسلامی ‌مساله فطرت در پذیرش خالق هستی نیز نقش مهمی‌ را ایفا می‌کند. در واقع بینش اسلامی‌ در صدد بیان این مطلب است که گرایش به سوی معبود و خالق امری غیر اکتسابی و فطری است. این مطلب در احادیث متعددی مورد تاکید واقع شده است؛ از جمله پیامبر بزرگوار اسلام در حدیثی می‌فرمایند:

«هر مولودی بر فطرت خود متولد می‌شود تا این‌که والدین او، همان کسانی هستند که او را یهودی، نصرانی یا مجوس می‌نمایند.»

با بررسی احادیث پیرامون فطرت می‌توان چنین نتیجه گرفت که در بینش اسلامی ‌فطرت توحیدی امری مسلم برای انسان تلقی شده است. در کنار مقوله فطرت، آموزه‌های اسلامی‌ همواره بر عقلانیت نیز تاکید کرده‌اند و انسان به عنوان موجودی که دارای قوه تعقل و به تعبیر امیرالمومنین(ع)‌ عقل مطبوع است، مورد اشاره واقع شده است. در واقع وجود قوه عقل به عنوان کانون ارزیابی و تحلیل مسائل نشان از این مساله دارد که آدمی ‌تحت سیطره مطلق محیط و امیال خویش نیست و قدرت تغییر و دگرگونی در این قلمروها را دارد.

مراحل رشد شخصیت

رشد شخصیت به عنوان یک فرآیند پویا در قالب مراحل مختلف قابلیت تبیین را دارد و به همین دلیل باید برای تعیین مراحل رشد شخصیت ملاک معینی ارائه شود. در جهان‌بینی اسلامی‌ از عقل به عنوان ملاک تعیین مراحل رشد شخصیت یاد شده است. برای فهم دقیق‌تر عقل و نقش آن ناگریز به بررسی مفهومی‌ دیگر به نام نفس هستیم. چنانچه می‌دانیم در آموزه‌های اسلامی ‌عقل و نفس 2 عامل اصلی فعلیت افعال انسان در نظر گرفته شده‌اند.

از عقل به عنوان قوه‌ای برای استدلال و تشخیص یاد شده است و از سوی دیگر به مجموعه گرایش‌های انسان نسبت به محرک‌های خوشایند و دافعه‌های او نسبت به محرک‌های ناخوشایند که ماهیتاً بر فرآیندهای ناخودآگاه متکی است، نفس گفته می‌شود. در حیات حیوانات اصل لذت و دفع الم اصل مهمی ‌به شمار می‌آید و به نوعی این اصل بقای حیوانات را تضمین می‌کند. ویژگی این اصل چنین است که بدون هرگونه پشتوانه خودآگاهی و استدلال است.

به همین دلیل حیوانات و از آن جمله انسان بدون تجزیه و تحلیل عقلی جذب محرک‌های خوشایندی می‌شوند. استفاده کامل از این اصل را می‌توان در دوران کودکی انسان مشاهده کرد، اما عقل در مقابل این اصل ایستادگی کرده واعتدال را بر رفتار انسان حکمفرما می‌کند. در واقع در انسان میان رشد عقلانی و گسترش تمایلات نفسانی رابطه‌ای معکوس وجود دارد. در این تقابل اگر فضای عقلانی حاکم شود موجبات رشد شخصیت نیز فراهم خواهد شد، زیرا حیطه گرایشات و تمایلات لذت‌طلبانه محدود خواهد شد. در غیر این صورت رشد شخصیت از تعالی لازم برخوردار نخواهد شد. در تعابیر قرآنی مراحل رشد شخصیت با توجه به 2 مفهوم عقل و نفس در 3 مرحله مشخص شده است:

مرحله اول، نفس اماره: در این مرحله اعمال انسانی که شخصیتش عجین با نفس اماره است تابع محرک‌های نفسانی و در واقع هوای نفسانی است و چندان خبری از حاکمیت عقل دیده نمی‌شود.

مرحله دوم، نفس لوامه: در این مرحله نیز هر چند مانند مرحله قبل نفس به اعمال و رفتار انسان حاکم است ولی با ورود عقل، آگاهی و قوه استدلال رشد کرده و فعالیت شخصیت تابع نفس اماره، زیر سوال می‌رود.

مرحله سوم، نفس مطمئنه: لازمه سیطره کامل عقل و عقلانی شدن فعالیت‌های شخصیت آدمی، ورود به مرحله نفس مطمئنه است. دراین مرحله عقل در مقام راهنما به اعمال انسان جهت و معنا می‌دهد. در واقع با ورود به قلمرو نفس مطمئنه است که شخصیت انسان کامل می‌شود.

منابع:

1- احمدی علی‌اصغر، روان‌شناسی شخصیت از دیدگاه اسلام، امیرکبیر، 1368 .

2- سیف کدیور و همکاران، روان‌شناسی رشد، سمت، 1385.

3- شولتز دوان پی، شولتز سیدی الن، نظریه‌های شخصیت، ترجمه سیدمحمدی یحیی، نشر روان، 1386.
چهارشنبه 16 تیر 1389  6:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها