چند نكته ساده از تهران
قاسم حداد اصفهاني
مشكلات كلانشهر تهران زياد است. همه مسئولان، مشكلات تهران را شنيده اند و گاه هم ديده اند ، اماانگار در لابه لاي كارهاي روزمره فراموش مي كنند. اگر مسئولان كمي در شهر قدم بزنند با مردم همراه باشند، مشكلات را مي بينند و مي شنوند و برايش چاره انديشي مي كنند. مردم مي گويند مسئولان در لابه لاي طرح هاي كلان نبايد از مشكلات خرد شهر، غافل شوند. چرا كه قطره قطره جمع گردد و... حالا چند مشكل تكراري را مطرح مي كنيم و البته به نقاط روشن هم مي پردازيم تا تعادل در گزارش كف خياباني، رعايت شود.
1- در خيابان انقلاب اسلامي تهران، كلمه «اسلامي» را از تابلوهاي جديد حذف كرده اند. اين پديده نامبارك در پيچ شميران و ابتداي خيابان بهار و چند جاي ديگر ديده مي شود. روي تابلوهاي آدرس دهنده هم كلمه «اسلامي» حذف شده است. كلمه «اسلامي» از نام خيابان جمهوري اسلامي نيز در برخي تابلوهاي شهرداري تهران حذف شده است. همچنين كلمه «شهيد» از برخي تابلوهاي خيابان هاي مزين به نام شهيدان گرانقدر نيز حذف شده. لطفاً مديران شهر نگويند، كمبود جا موجب اين امر شده چون قطعاً «بهانه» است. 30 سال بعد، نسل آن زمان نبايد فراموش كند انقلاب و جمهوري ما اسلامي بوده و صياد شيرازي و همت و چمران، «شهيد» شده اند نه اينكه در بزرگراه هاي تهران، جان به جان آفرين تسليم نموده اند. اما شايد برخي دلشان اين گونه نمي خواهد! بدحجابي هم زياد شده اما فعلاً اقدامي جدي صورت نگرفته است.
2- عادت دادن مردم به كتابخواني خيلي خوب است اما در نمايشگاه هاي كتاب شهرداري تهران، كتاب هاي ممنوع الانتشاري چون آثار پائولو كوئيلو فروخته مي شود. در كنار اين كتاب ها، كتب جنسي يا گلدكوئيستي نيز به وفور به چشم مي خورد. در همه شهر اين نمايشگاه ها داير شده است. در پيچ شميران پائولو كوئيلو مي فروشند و در چهارراه ولي عصر(عج)، آثار شاعران معلوم الحال را. لطفاً مديران شهر نگويند نشر فرهنگ مي دهيم چون قطعاً يك بهانه است. در ايام دهه فجر سال 89 نيز به نام «گفتمان انقلاب اسلامي» نمايشگاه هاي كتاب در سراسر تهران از سوي شهرداري برپا شد كه مضامين كتاب ها، همان هايي بود كه اكنون نيز عرضه مي شوند.
3- تهران آب نماهاي زيبايي دارد و بوستان هاي كوچك و بزرگ، هر روز بيشتر مي شوند كه خيلي خوب است. اما مجيد كوچولو و كريم ديابتي در وسط شهر نمي دانند كجا دستشويي بروند. يك راننده تاكسي گفت: «بروند به بيمارستان ها و درمانگاه ها، البته اگر نگهبان ها اجازه دادند.» از طرفي آقا عطاي 58 ساله كه تنگي نفس دارد گاه به آب نياز پيدا مي كند، اما آبسردكن ها خاموش شده است. آب و برق غيريارانه اي، موجب اين خاموشي اعلام شده است. خدا پدر بانك ها و برخي كسبه را بيامرزد كه آبسردكن هاي خود را جمع نكرده اند. البته آب معدني هم 250 تا 300 تومان در تمام دكه هاي روزنامه فروشي عرضه مي شود. شهرداري نمي تواند آب غيريارانه اي را مجاني به مردم بدهد چون كاشيكاري هاي ديوارهاي اتوبان ها تمام نشده است.
4- برج ميلاد را با پول همه مردم ساخته اند اما قيمت يك پرس غذا در رستوران گردان آن، 168 هزار تومان ناقابل است. در تهران، شكاف طبقاتي اصلا وجود ندارد و به همين دليل همه مي توانند اين مبلغ را بپردازند! برج ميلاد جاي پابرهنه ها نيست و بايد مثل ديگر برج هاي بلند جهان، سرپوشي باشد بر مناطق محروم شهر.
5- بي آرتي وسيله خيلي خوبي است اما شلوغ است، مثل مترو. در عوض خنك است، البته اتوبوس كوچولوها كولرهايشان را روشن نمي كنند اما به هر حال وسيله خوبي است اما مدام گرانش مي كنند. به اين مي گويند مديريت بهينه و بهره وري فوق العاده.
6- تاكسي ها كلا معضل هستند. فقط دنبال دربستي اند. كرايه دلبخواهي مي گيرند. خيلي از راننده هايش خيابان هاي اصلي تهران را بلد نيستند چون شهرستاني اند. با دادن آدرس فاميل ها، تاكسي تهران گرفته اند يا راننده اند و صاحب تاكسي، شخص ديگري است. اگر يك شهرستاني تهران نشناس به پست اين راننده ها بخورد، بيچاره است .چون علاوه بر سرگرداني، بايد چند برابر هم كرايه بدهد. اكثرا كولر ندارند يا روشن نمي كنند. البته به بهانه شنيدن صداي مسافران كنار خيابان، كولر روشن نمي كنند تا مجبور نباشند شيشه ها را بالا بدهند. اما وقتي چهار مسافرشان تكميل شد هم كولر روشن نمي كنند، چون بنزين 700 تومان شده. كولر از آن مسافر دربستي است كه 1000 تومان بيشتر بدهد.
7- تهران نشينان و شهرستاني ها در پايتخت، زياد آدرس مي پرسند چون تابلوهاي نشان دهنده مسيرها ناكافي است و گاه سرجايش قرار ندارد و در بزرگراه ها موجب تصادف هم مي شود به ويژه اينكه تهران نشينان، بد رانندگي مي كنند و خيلي هم بوق معترضانه مي زنند و گاه با يكديگر دعوا مي كنند.
8- تهران خيلي سرسبز است اما باز هم به سرسبزي بيشتر نياز دارد، چون خيلي آلوده شده. آلودگي صوتي هم در تهران زياد است. خدا كند اين 1000 متر زمين و وام مربوطه اش را بدهند تا به همراه اينترنت پرسرعت، امكان رفتن از تهران فراهم شود.
9- در شب ها و روزهاي جشن و عزا در تهران شربت و شيريني مي دهند، آن هم در خيابان. تنها جاهايي كه ترافيك شيرين مي شود همين جاهاست. اگر تبليغ نشود بايد گفت اگر سن ايچ نبود در اين شب ها و روزها چه مي كرديم؟! اينجا هر كسي با هر عقيده اي مهمان معصومين عليهم السلام مي شود و همه با ميل شيريني و شربت مي خورند حتي كريم ديابتي.
10- تهران با همه مشكلاتش دوست داشتني است، چون پرجنب وجوش است. شهري زنده با مردماني پويا و فعال كه هميشه عجله دارند و خيلي زود ديرشان مي شود. طول چراغ هاي قرمز زياد و سبز كم است و خودروهاي تك سرنشين بسيارند. اگر سيستم حمل و نقل عمومي بهينه باشد، حداكثر به 500 هزار خودروي سبك و سنگين نياز دارد. اما اكنون 5/3 ميليون خودرو تردد مي كنند. مسئولان توجه كنند كه تهران نيازمند توجه است نه تبليغ، بنابراين به فكر مشكلات خود شهر باشيم.
11- كاهش پوشش گياهي در شمال كشور، هواي شرجي را به تهران انتقال داده است. ريزگردهاي عراقي هم گاه سري به پايتخت ايران مي زنند. استفاده از كولرهاي گازي، بر گرماي تهران افزوده و خلاصه تهران درحال رقابت با اهواز و آبادان در گرماست. با اين تفاوت كه در اهواز باد گرم مي وزد و با مشتي آب، صورت خنك مي-شود اما در تهران، همان نسيم ملايم هم گاه قطع مي شود. تهران دوست داشتني ديگر جاي زندگي نيست اما انگار چاره اي جز ماندن در اين شهر وجود ندارد. لطفا مسئولان به فكر باشند!