رشته دوستی
با نهایت صدق و صفا و بی ریا، خوبی و بدی هر کسی را گوشزد کردن و در تهذیب و ارشاد آنها کوشیدن و اگر ایشان ناراضی شوند از اصلاح آنها درگذشتن تا این قبیل افراد به خود آزمونی مشغول گردند. اما بیش از این نباید دخالت کرد که مبادا شرمندگی پیش آید و رشته دوستی پاره شود.
دانش سلوک
* بزرگمرد به وسیله کتاب دوستانی پیدا می کند و از همین راه دوستی، بازار اخلاق ستوده را رونق می بخشد.
* اگر فرمانروایی صالح و بافضیلت باشد، در کار زمامداری به دردسر نخواهد افتاد و هرگاه شایسته و قابل نباشد چگونه خواهد توانست مردم را در راه خیر و صلاح بیندازد؟
* هر که در زندگی پایداری و پشتکار دارد، با شهامت و بی آلایش و شکیباست می توان گفت که به پایگاه آزادگی و رادمردی نیک نزدیک شده است.
* چونگ یو پرسید «انسان چه کند تا شایسته عنوان «نجیب و بزرگوار» شود؟
استاد گفت: هر مرد صدیق و بی ریا و سازگار و هوشمند را شاید بتوان بزرگوار نامید. دوستان صمیمی باهم راه و رسم صداقت و وفاداری و رفتاری قرین گذشت و مدارا دارند. کار برادران نیز بر قاعده سازش و بردباری مبتنی است.
* اگر در بند اصلاح معایب خود نباشی این خود بدترین عیب هاست.
* یک روز من تمام روز به غذا دست نزدم و همه شب دیده بر هم نگذاشتم، باشد که از راه اندیشه ورزی گشایشی در کارم پیش آید. امّا مرادم حاصل نشد. بهترین کار آزمایش و بررسی است.
* بزرگمرد راجع به راه راست و فضیلت می اندیشد نه کسب رزق و روزی! کشت و کار کشاورز ناشی از بیم گرسنگی است. شاید علم و دانش سبب سودآوری شود. اما بزرگمرد همواره درباره فواید آیین پاک و تقوی می اندیشد نه مسأله تنگدستی و فقر!
فضیلت اخلاقی
* شاید عقل خداداد یک نفر برای پیشه و کاری کافی نماید لیکن فضیلت اخلاقی اش برای نگاهداری آن کار و شغل وافی نباشد. از این رو چنین کسی تا به مقام بلند می رسد یقین دارد که به زودی آن را از دست خواهد داد. معلومات همراه با سرمایه فضیلت شاید او را کافی نماید. اما اگر او کار خود را بدون قابلیت و بی نتیجه برگزار کند احترام و ستایشی نخواهد یافت. ممکن است دانش و فضیلت باهم کافی باشد و شخص از عهده کاری برآید، امّا اگر وی برخلاف آیین کهن و شعایر رفتار کند پیداست که هنوز از شایستگی کامل برخوردار نیست.
توانِ عقل
* بزرگمرد تنها به جنبه فنیِ کار نظر ندارد بلکه به صلاحیت و توان عقلی عامل نیز در هنگام قبول مسئولیت های سنگین توجه می نماید. مرد فرومایه کارش برخلاف دین است.
* آزادگی و فضیلت در انظار از آب و آتش هم اهمیت بیشتری دارد. من آب و آتشی را دیدم که سبب مرگ و میر شده اند لیکن هرگز بزرگمردی ندیده ام که موجب زیان و ضایعات شده باشد.
فکر صلاح
* بزرگمرد حتی در کار پسندیده و صلاح نیز لجبازی کورکورانه نشان نمی دهد.
* در خدمتگزاری نسبت به فرمانروا نخست در فکر صلاح کار او باش، سپس دنبال پاداش عمل خویش.
* دانش و فرهنگ، قوم و نژاد و مرز و حدود نمی شناسد.
* بزرگمرد هوشمند، احتیاجی به آموزگار ندارد.
* آنها که پیرو مسلک های مختلف باشند برای نظریات و گرایش دسته های مخالف، ارزشی قایل نیستند.
* چه نیکوست که گفتار ما نمودار تام و تمام مقاصد ما باشد.
راهنمایی
وقتی علامه من که نابینا بود به دیدن کنفسیوس آمد، تا نزدیک پله ها رسید استاد گفت: این جا پله است. وقتی به فرش رسید، گفت: این حصیر است. وقتی هر دو نشستند، استاد، حاضران را با ذکر نام و نشانی معرفی نمود.
وقتی مهمان ها فرا رفتند، چوان سون یشی پرسید: آیا این رسم ابراز محبت نسبت به فرزانگان نابیناست؟ استاد فرمود: آری، طرز راهنمایی همه خردمندانْ گرانقدر است.
دوستان و دشمنان
سه دسته از دوستان همیشه ما را سودمند خواهند بود و سه گروه مایه رنج و ملال، از آن دوست که صدیق و وفادار و داناست خیر خواهیم دید. دوستان چاپلوس و پر گو و ترش رو ما را به خطر خواهند انداخت.
ما از سه گونه خوشی بهره مند می شویم و سه نوع شادمانی موجب صدمه و زیان می شود. از دوستانی که آداب دان و علاقه مند به موسیقی باشند و شایستگی و کارآمدی دیگران را می ستایند و نیز از هم نشین های شریف و ارجمند دیرینه به ما سود خواهند رسید. شادمانی از راه خوشگذرانی یا بیکارگی و لذت هایی که با برگزاری ضیافت ها پیدا می شود زیانبار است. این خوشی ها بی پشیمانی نیست.
خاموشی
هرکس در پیشگاه فرمانروا در معرض این سه خطر خواهد بود: پیشدستی در کلام که نشان بی پروایی است. خاموشی و پرهیز از جواب که تجاهل خواهد نمود. اگر در حین فرمایش خاقان جهاندار سکنات رخساره او را با هوشیاری تمام مراقب نباشی این رفتارت کورکورانه خواهد بود.
پرهیز از سه چیز
بزرگمرد از سه چیز پرهیز می نماید، لگام گسیختگی در عشق ورزی در عنفوان جوانی که نیروی شهوت میل سرکشی دارد. ستیزه جویی در میان سالگی که ضربان حیاتْ سختْ قوی است. حرص و آز و مال اندوزی در سالخوردگی وقتی که پیام مرگ در بناگوش ماست.
قدر و حرمت سه چیز
آزاد مرد برای سه چیز قدر و حرمت فراوان دارد: قضای آسمانی، اشخاص مهم و نامی و سخن خردمندان. مرد عامی که از سر پنجه شاهین قضا غافل است، برای آن اهمیتی قائل نیست و نسبت به اشخاص بزرگ و نامدار بی اعتناست و سخن حکیمان را ریشخند می کند.
اسرار
کسانی که با عقل و هوش خداداد از دریافت اسرار کاینات برخوردار می شوند برترین افراد بشر به شمار می آیند. آنها که بر اثر بررسی ها و فراگیری به آن فیض می رسند در درجه دوم اند. کسانی که با جهد فراوان در این راه گام برمی دارند مرتبه سوم را دارند و آنها که با اهتمامی توان فرسا در همین راه می کوشند آخرین دسته محسوب می شوند.
بزرگ مرد باید همیشه نه چیز را در مد نظر داشته باشد: هر وقت نگاهش به چیزی افتاد درست دریابد. آنچه می شنود با گوش هوش باشد. مانند آزادگان مهربان و خوشرو باشد، فروتن باشد، در گفتار خود راست و صدیق باشد، در حین کار جامه ادب و مدارا پوشد، در صورت شک و شبهه به کنجکاوی کوشد، هر وقت به خشم آمد عواقب آن را پیش چشم بیاورد و تا فرصتی دست داد به گسترش بساط عدل و داد پردازد.
|