يدايش قمشه(شهرضا) شهری است که ايجاد و پی افکندن آن را به همت يک فردنسبت نداده اند زيرا همانطورکه می دانيم شهر يکباره بوجود نمی آيد بلکه مدتها طول می کشد تا يک مکان جنبه شهريت پيدا کند. در پيدايش و گسترش قمشه دو عامل مهم نقش اساسی داشته اند يکی قرار گرفتن در کنار راه های بازرگانی و تجارتی و ديگر وجود يک مرکز مذهبی با وجود اين تفکر و تلاش مردم در طول زمان با بهره گيری از منابع طبيعی موجودسبب گسترش بيشتر شهر شده است. مطالعه روند پيدايش و تحولات تاريخی سکونتگاه قمشه با توجه به فراز و نشيب ها و کارکردهايی که طی حيات خود داشته است به چهار دوره تقسيم می شود دوره اول : پيدايش قريه قمشه بر مبنای عوامل جغرافيايی نةطر خاک های حاصلخيز دشت قمشه وجود منابع آب آب و هوای نسبتا مساعد موقعيت گذرگاهی امنيت بيشترنسبت به نقاط مجاورو سرانجام تمرکز جمعيت در اين منطقه .
دوره دوم : توسعه و تبديل شدن به يک مرکز مهم استراتژيکی و تجاری که در دوره صفويه به اوج خود رسيده است و قمشه شاهد مسافران زياد از نقاط مختلف دنيا بود و کاروان سراها قهوه خانه ها و مراکر ز خدماتی درآن ساخته شده و موجب افزايش جمعيت شده است .
دوره سوم :انحطاط و خرابی بر اثر حملات افغانها درگيری ها ی خاندانهای قاجاريه و زنديه در اين شهر و سپس حملات مهاجران و اشرار مهاجر و ايجاد ناامنی و رکود اقتصادی در منطقه. دوره چهارم : که از سال 1304 ه ش آغاز شده توسعه فيزيکی و گسترش مرکزيت خدماتی اداری فرهنگی تجارتی و ترانزيتی را به همراه داشته است . قرار گرفتن اين شهر بر سر راه ارتباطی اصفهان شيراز و احداث مسجد جامع کاروانسرا و بازار در در دوره اسلامی که تمام فعاليتهای تجاری در آن صورت می گرفت به توسعه قمشه کمک کرد.
با تشکيل دولت صفويه و به دنبال آن پايتخت شدن اصفهان اهميت قمشه افزايش يافت زيرا قرار گرفتن اين شهر بر سر يکی از راه های مهم تجاری و فاصله نزديکش به اصفهان موجب گرديد که از نظر تدافعی به صورت نوعی پادگان ميان اصفهان و فارس درآيد کاروان سراها توسعه يابد و امامزاده شاهرضا به عنوان مرکز مذهبی مورد توجه قرار گيرد . اما در زمان تسلط افاغنه بر اصفهان ضربات ويران کننده ای بر اثر هجومهای پياپی بر اين شهر وارد گرديد و با اين حال جنگ قدرت ميان طايفه های گوناگون بعد از آن قمشه را به مرز نابودی کشاند و به دليل عدم امنيت سبک معماری قمشه تغيير يافت. بدين صورت که شهری در درون حصار محصور شده شکل گرفته توسعه قمشه به شکل دايره ای در اطراف هسته اوليه شهر تا پايان حکومت قاجاريه ادامه يافت دروازه های مهم آن دروازه ی اصفهان (کوچ کمال ) و دروازه شيراز بود و در بين اين دو دروازه دروازه سيد خاتون قرار داشت . که هم برای رفتن به روستاهای اطراف و هم برای دسترسی به مزارع مورد استفاده قرار می گرفت دروازه های کوچک ديگر عبارت بودند از : دروازه دهاقان حاج کمال شاه مراد و دروازه آقا که در کنار محلهء آقا قرار داشت . بعد از سال 1304 ه ش امنيت بيشتری در ايران بوجود آمد دورهء تازه ای از معماری نيز در شهر پديدار گشت . بنا به سندی موجود در مرکز اسناد ملی از سال 1306 ه ش اقداماتی در جهت خيابان کشی در شهرضا انجام گرفت و به دنبال آن در سال 1313 ه ش اولين خيابان اصلی شهر که جهت شمالی- جنوبی داشت احداث گرديد اين خيابان که از ميان بافت قديمی شهر عبور می کرد تغييراتی را در محلات قديمی و بافت فيزيکی شهر به وجود آورد جمعيت علائه بر سکونت يافتن در بخش قديمی در جهت های شمالی و شرقی نيز سکونت گزيدند و کم کم از مصالح ساختمانی بادوام نظير آجر و آهن استفاده نمودند . اهميت تجاری شهر دوباره زنده شد و بنا بر سند ديگر کارخانه ريسندگی و بافندگی شهرضا در سال 1315 ه ش افتتاح گرديد و بافت قديمی ديگر تنها مرکز فعاليت های تجاری و اقتصادی شهر نبود.در سال 1315 ه ش تعدا زيادی از بناهای قديمی جهت وسعت عرضی معابر تخريب گرديد و اين تغييرات فيزيکی در سالهای بعد ادامه يافت و با مهاجرت اقوام ترک به اين منطقه شهر قمشه بافت جديدی پيدا کرد.علاوه بر خطوط ارتباطی تجارت اقتصاد کشاورزی و عشاير در توسعه فيزيکی قمشه موثر بوده است قمشه به علت وجود سابقه طولانی از جمله شهر هايی است که دارای هويت تاريخی است و در طول حيات خويش معماريهای بسياری را آزموده است. مسايل امنيتی اجتماعی سياسی اقتصادی فرهنگ حاکم جامعه و تجربيات همواره عوامل مهمی در تعيين رشد و توسعه کالبد اين شهر بوده است و به همين دليل شهر قديمی قمشه از استخوان بندی و شکل منسجمی برخوردار است. شهر قمشه در گذر تاريخ در پاسخ به سوالات متعددی از جمله اينکه قمشه در چه زمانی به صورت يک پايگاه در بين راه شيراز - اصفهان عمل می کرده چگونه توسعه يافته دين و مذهب مردم آن چه بوده در چه دوره ای جمعيت آن کم شده و به صورت يک خرابه در آمده و چه زمانی مرکز بزرگ سياسی نظامی و اقتصادی ايران بوده است . مطالبی در لابه لای کتابهای مختلف وجود دارد که می تواند مارا در اين زمينه ياری دهد تا ورنيه 1075 ه ق 1664 م . قمشه را اين چنين توصيف کرده است :((روز بيست و ششم (فوريه 1664 م.) سه ساعت بعد از نصف شب به صحرای خشکی داخل شديم و از آنجا طی طريق نموده تا به يک ليو مسافت قمشه رسيديم و ار آنجا اراضی آباد شروع به خودنمايی کردند. قمشه شهر بزرگی است يک شاعت قبل از ظهر وارد آنجا شديم.)) همچنين آندره دوليه 1075 ه ق . 1664 م. جملی کار ری که از طرف شيراز وارد قمشه شده بود و در مورد قمشه نوشته است:(( پس از شش فرسنگ راهپيمايی به جاده ای خوب و ناحيه ای بسيار حاصل خيز اگر چه بدون درخت به دهی رسيديم که ايرانيان ان را شهر به حساب می_ آوردند.)) و در ادمه نوشته شده است:(( شش ساعت راه پيموديم تا به شهر کوچک قمشه رسيديم اين شهر در جلگه ای قرار گرفته خانه های آن گلی است.)) حاج زين العابدين شيروانی سال 1248 ه ق چنين می گويد :(( گويند قديم الزمان قومشه شهری بوده آزاد خان افغان بعد از نادرشاه خراب نموده . قصبه ای است شهر مانند و بلده ای است خاطر پسند )) اوژن فلاندن در سال 1254 ه ق . 1838 م . از اختلافات داخل صحبت کرده :((سابقا قمشه شهری بزرگ بوده و ليکن امروزه ويرانه ای است که چندين خانه و عده معدودی ساکن دارد. اين شهر به زمان صفويه پيشرفت شايان داشت ولی جنگهای داخلی و اغتشاشات آن را از صورت آبادانی به حالت شوم و ويرانی در آورده_ اند.)) باوران دوبد يک سال بعد در مورد قمشه نوشته (( شهر به مکانی کوچک که دارای استحکامات است تنزل يافته اما به نظر می رسد قمشه در ايام پيشتر شهر بسيار بزرگی بوده چون آثار ويرانی های فراوانی در اطراف آن به چشم می خورد اثر تعدادی قنات قديمی هم ثابت می کند که اين محدوده زمانی پرجمعيت بوده است.)) دو گو بينو سال 1273 ه ق . 1856 م . در مورد مهيار گفته (( مهيار در گذشته قصبه بزرگی بوده است ولی اکنون چيزی جز يک ده و باغهای وسيع که بيشترشان متروک هستند باقی نمانده است.)) بروکس به سال 1276 ه ق . 1859 م. در حالی که از اصفهان به شيرزا در حرکت بوده و از مهمان نوازی مردم قمشه نوشته:(( جلوی دروازه حاکم آن شهر که تابع شاهزاده حاکم اصفهان بود و جمعی از محترمين سوار بر اسب به استقبال آمده بودند تعارفات مختصری ميان ما و آنها رد و بدل شد و حاکم و ريش سفيدهای شهر ما را به سوی خانه ای که برای اقامتمان در نظر گرفته بودند راهنمايی کردند.)) همين شخص که سه سال بعد و اين بار از طرف جنوب به سمت اصفهان در حرکت بوده می نويسد ((پنجم نوامبر (1861م.) هوا در قمشه ابری بود و ارز ساعت چهار بعد از ظهر باران گرفت و اين خود به لطافت هوا کمک می کرد. وضع شهر قمشه روی هم رفته خوب نبود زيرا وبا شيوع کرده و تلفات زيادی به بار آورده بود . مردم از هر طرف نزد ما می آمدند و دوا می خواستندو با زحمت زياد به آنها می فهمانديم که دارو و پزشک نداريم . با اين وضع اقامت زيادتر در قمشه امکان نداشت و صبح روز ششم نوامبر در حاليکه باران می باريد کاروان خود را به سمت منزل ديگری به حرکت درآورديم .)) مسعود ميرزا سال 1283ه ق . (( قمشه شهری است بزرگ )) حاج سياح که در سال 1294 ه ق از قمشه عبور کرده است در خاطرات خود نوشته :(( ششهر قمشه جای فراوانی و ارزانی از قبيل نعمت و ارزاق است وضع شهر هم بد نيست .)) محمد مهدی اصفهانی در سال 1299 ه ق . بيان نموده که :(( قصبه قمشه شهری معتبر است بازار و دکان و کاروانسرا و مساجد همه دارد و جای خوبی است.)) محمد حسن ميرزا قاجار در سال 1303 ه ق . از دوران آبادی اين شهر نوشته :(( قصبه قمشه در حالی که از شهرهای قديم جنوب اصفهان بوده است آنچه از وضع و آثارش و از تحقيقات اهالی بلد معلوم می شود در ازمنه صفويه آباد بوده است .)) سه سال بعد يعنی سال 1306 ه ق . حاجی پيرزاده در سفرنامه خود چنين نوشته :(( قصبه خيلی آباد و معمور است .)) لرد کرزن سال 1307 ه ق . 1889 م . از خرابی شهر صحبت کرده است : (( از آن آبادی و رونق دوره پادشاهان نخستين خاندان صفويه فرو افتاد و يک قرن و نيم است که به اين حال خراب افتاده است . )) خانم لمتون سال 1371 ه ق . 1952 م . بيان کرده است : (( قمشه بر اثر غارت مهاجمان افغان و به سبب آنکه شاهان از رعيت آن سامان مال می ربودند انحطاط يافته بود.))
معماری قمشه
کمتر سياح و جهانگردی است که از قمشه گذر کرده باشد و در مورد معماری مصالح به کار رفته در آن صحبت نکرده باشد . تاونيه سال 1075 ه ق . 1664 م. در سفرنامه خود نوشته است (( قمشه کاروانسراهای متعددی دارد به نسبت اينکه همه از خاک و خشت بنا شده خوب و قشنگ هستند . اين شهر مرکب از يک سلسله دهات است که متصل به يکديگر واقع شده و نيم ليو مسافت را به طول اشغال کرده اند . )) جملی کاری سال 1106 ه ق . 1694 م . نوشته :(( دور آن را ديوارهای بلند با وضع مرتب و دارای باروهای دوپهلو در جوانب فرا گرفته است.)) نويسنده دو سفرنامه از جنوب ايران در سال 1256 ه ق . نوشته است: (( قمشه حصارش مستحکم و بدون خندق است. در ازمنه صفويه آباد بوده است. حصار و خندق معتبری داشته که خندق آن به مرور منهدم و حصارش به اندک تغييری بر جاست کاروانسراها و دکاکين خرد و بزرگ که کفايت اين جمعيت و صادر و وارد اين را بنمايد موجود و کلا تمام ابنيه و عمارات آن تقريبا آباد و خرابه کمتر به نظر آيد . حمامها مساجد يک مدرسه و چندين يخچال معتبر دارد. کنت دو گو بينو سال 1273 ه ق . 1856 م . اطلاعات مختلفی از معماری قمشه داده است: (( مارا از حصار شهر گذراندندو در فاصله ربع فرسخی در مدخل يک باغ بزرگ که مثل هميشه با ديوار محصور بود قدم به زمينی نهاديم و مشاهده کرديم که چادر هايمان را در کنار يک جوی زيبا در دو قدمی يک کوشک مزين به حوض و فواره بر افراشته اند در هر سو جنگلهای کوچکی از درختان چنار زردآلو و آلو گسترده بود که با درختان مو در هم آميخته و منظر بديعی را ايجاد کرده بودند در گوشه ای از باغ کبوتر خانه بزرگ سر بر افراشته بود.))