0

تاریخ و جغرافیای استانها

 
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

ممنون اطلاعات خوبی است

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 16 تیر 1389  10:28 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
jazereyearam
jazereyearam
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 1313
محل سکونت : زنجان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

سلام و خسته نباشيد
مقاله كاملي بود ممنونم
 
چهارشنبه 16 تیر 1389  10:54 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 استان خراسان جنوبي


1
ـ1ـ موقعيت جغرافيايي :

استان خراسان جنوبي، شرقي ترين استان ايران، داراي 102460 كيلومتر مربع مساحت مي باشد. اين استان بين 57 درجه و 1 دقيقه تا 60 درجه و 57 دقيقه طول شرقي و 30 درجه و 32 دقيقه تا 34 درجه و 36 دقيقه عرض شمالي قرار گرفته و 22/6 % از مساحت كشور را به خود اختصاص داده است .
استان از شرق، حدود 462 كيلومتر مرز مشترك با كشور افغانستان دارد. از شمال به استان خراسان رضوي، از غرب به استانهاي يزد و كرمان و از جنوب با استان سيستان و بلوچستان همسايه است .
براساس آخرين تقسيمات كشوري، خراسان جنوبي داراي 7 شهرستان (بيرجند، قائنات، فردوس، درميان، سرايان، سربيشه و نهبندان)؛ 20 شهر، 18 بخش، 48 دهستان، 2223 آبادي داراي سكنه و 5549 آبادي خالي از سكنه مي باشد .

1
ـ2ـ جغرافياي طبيعي :

استان از نظر ناهمواريها تقريباً به دو قسمت « كوهستاني و مرتفع» و «پست و هموار» تقسيم مي شود. قسمتهاي كوهستاني بيشتر در شمال و شمال غرب استان و قسمتهاي پست و هموار در دشتهاي مركز و جنوب استان واقع شده اند .
بلندترين قله هاي استان «كمرسرخ» به ارتفاع 2842 متر در شمال (شهرستان قائنات، بخش نيمبلوك)، «مؤمن آباد» به ارتفاع 2771 متر در مركز (شهرستان بيرجند) ‌و «شاهكوه» به ارتفاع 2737 متر در جنوب (شهرستان نهبندان ) ميباشند .
مناطق پست و هموار استان شامل زمينها و دشتهاي همواري هستند كه در قسمتهاي مركزي، شمال غربي، غربي و جنوب غربي استان قرار گرفته اند. اين دشتها در نقاط حاصلخيز شمال، شمال غرب و مركز استان قرار گرفته و از نظر كشاورزي، دامپروري و احداث راههاي ارتباطي از اهميت خاصي برخوردارند. دشتهاي جنوب، شمال غرب (بشرويه) و جنوب غربي استان حاوي نمكزارها و نقاط پست و كم ارتفاعي هستند كه گاهاً از هر نوع پوشش گياهي عاري هستند و بدليل مجاورت با حاشيه شرقي كوير نمك (شهرستان فردوس) و حاشيه شمال كوير لوت (شهرستان نهبندان)، آب و هوايي خشك و خشن داشته و در معرض حمله شنهاي روان قرار دارند .
به علت كمي نزولات جوي، فصلهاي پرباران منتهي به ماههاي پاياني زمستان و اوايل بهار هستند و ميانگين بارندگي در فصول گرم و سرد سال به ترتيب 1/0 ميليمتر و 1/95 ميليمتر مي باشد .
قرارگيري استان در ناحيه آب و هوايي بياباني (گرم و خشك) شرق ايران سبب شده تا اكثر جريانات رودخانه اي، موقت و فصلي بوده و رودخانه دائمي در استان وجود نداشته باشد. تندابها و سيلابها در بسياري از موارد بدليل فقر پوشش گياهي، سبب خرابي مي شوند. بخشهاي وسيعي از مركز، غرب، شرق وجنوب استان با محدوديت منابع آب مواجه مي باشند و منابع محدود آ ب زير زميني تنها امكانات تامين آب محسوب مي شوند .
قرارگيري گسل بزرگ نهبندان به طول 750 كيلومتردر چندين شاخه موازي كه از مركز سيستان و بلوچستان و مرز پاكستان، تا شمال استان و نواحي جنوبي استان خراسان رضوي امتداد يافته، جدا از ايجاد زمين لرزه هاي پراكنده، سبب تشكيل ساختارهاي متنوع زمين شناسي در طول ميليونها سال و تشكيل توده هاي سنگهاي «گرانيت سبز» كه بسياري از گونه هاي آن شهرت جهاني دارند .

    محصولات کشاورزی :زعفران زرشک عناب آلو انگور بادام انار انجیر سنجد



1
ـ3ـ آب و هوا :
 

اقليم استان از نوع خشك و بياباني است، اما با توجه به موقعيت قرارگيري مناطق پست يا مرتفع، به دو دسته تقسيم مي شود :

الف) اقليم خشك و گرم: شامل دشتها و مناطق هموار مركز، غرب و جنوب استان
ب) اقليم خشك و ملايم: كه در بخشهاي مرتفع شمالي، شمال غربي استان و اطراف بيرجند مشاهده مي شود .
متوسط بارندگي ساليانه استان به 133 ميليمتر مي رسد كه اغلب به صورت بارشهاي رگباري و غير متناوب است. بارش در نواحي مجاور كوير به حدود 50 ميليمتر تقليل يافته و در ارتفاعات به حدود 250 ميليمتر افزايش مي يابد كه متوسط بارندگي در مركز استان «بيرجند» به 6/160 ميليمتر مي رسد. حداكثر درجه حرارت مطلق استان 48 درجه سانتيگراد در بشرويه ثبت شده و پايين ترين دماي مشاهده شده 23 ـ درجه سانتيگراد در قاين بوده است. در استان دوره گرما طولاني است و از اواخر ارديبهشت تا اواخر شهريور را در بر مي گيرد. ماههاي سرد سال شامل آذر، دي، بهمن، تا اواسط اسفند مي باشند .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 19 تیر 1389  11:38 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان خراسان جنوبی ( 2 )
 

1
ـ4ـ پيشينه تاريخي :

بر اساس كتيبه هاي هخامنشي و نوشته هاي برخي از مورخان يوناني، « قهستان» خاستگاه و زيستگاه يكي از اقوام ايراني به نام «ساگارت» بوده و بخشي از چهاردهمين ساتراپ نشين هخامنشي به شمار مي آمده است .
در گذشته، قهستان، نام سرزمنيهاي جنوب خراسان شامل ولايات خواف، گناباد، بجستان،‌كاشمر، طبس، فردوس، قاين، ‌طبس مسينا، ‌بيرجند و نهبندان بوده است . اين نام بيشتر به محدوده كوچكتري يعني ولايت قاينات و بيرجند اطلاق مي شده و به سبب كوهستاني بودن به اين نام (قهستان معرب كهستان = كوهستان) خوانده شده است .
هرودوت، مورخ بزرگ يوناني نيز به سكونت اقوام ساگارت در اين ناحيه اشاره مي كند. به جز نوشته ها و قراين تاريخي، كتيبه «كال جنگال» به عنوان يك سند و مدرك بسيار معتبر نشان مي دهد كه در دوران حكومت اشكانيان، «قهستان» از ايالات اشكاني و «خوسف»، ساتراپ نشين اين منطقه بوده است. در عهد ساساني نيز قهستان از ايالات آباد و معتبر بوده است. كتيبه و سنگ نگاره هاي « لاخ مزار» روستاي «كوچ» در بيرجند حاوي نوشته هايي به خط پهلوي ساساني است كه در آنها نام «آخشنواز» پادشاه هپتالي و «قباد» پادشاه ساساني به چشم مي خورد .
مورخان، ‌فتح خراسان به دست مسلمانان را در سال 22 هجري در زمان خلافت عمر و فتح قهستان را در سال 29 هجري قمري در عهد خلافت عثمان دانسته اند. قهستان تا سال 259 هجري قمري در سيطره عباسيان بود و توسط واليان خلفا اداره مي شد و چندي از اين مدت را نيز جزء قلمرو طاهريان بود. دراين سال، «يعقوب ليث صفاري» كه رهسپار سركوبي نيشابور بود، قهستان را فتح نمود و حاكماني را بر نقاط آن گمارد و تا سال 299 هجري قمري، اين منطقه در دست خاندان صفاري بود .
پس از آن قهستان مدتي در تصرف امراي محلي سيستان و از زمان حسن صباح تا تهاجم سپاه هلاكوخان، در دست حكام اسماعيليه بود، چنانكه قهستان يكي از مراكز عمده سياسي اين فرقه و بعد از «الموت» مقر حضور فدائيان اسماعيليه بود. موقعيت خاص دوري از حكومت مركزي، وضعيت طبيعي و وجود كوههاي بلند وصعب العبور، از مهمترين علل حضور فدائيان حسن صباح در اين منطقه بود. قلعه كل حسن صباح، قلعه شاهدژ، قلعه رستم و قلعه بيدسكان از مشهورترين قلعه هاي اسماعيليه در قهستان بوده اند .
پس از حمله مغول و ويراني شهرهاي مركزي خراسان بزرگ در قرن هفتم، رسميت يافتن مذهب تشيع در منطقه، رواج اقتصاد تجاري و رونق داد و ستد و فزوني كاروانهاي تجاري، فرصت مناسبي جهت رشد اقتصادي قهستان و بيرجند به ارمغان آورد. اهميت بيرجند از عهد صفويه بيشتر شد و با مستقر شدن حاكم نشين «قائنات» در آن، در مسير پيشرفت افتاد و با رونق گرفتن تجارت دراوايل قرن حاضر و گسترش ارتباطات ميان انگليس و هند، شكوفايي بيشتري پيدا كرد. بيرجند به عنوان مركز ثقل بخشي از جاده باستاني ابريشم، و محل عبور جاده «ادويه» به دروازه عبور كالاهاي بازار شبه قاره هند به آسياي ميانه و روسيه تبديل شده بود .

1-5-
جمعيت :

مطابق با آخرين سرشماري، جمعيت استان در سال 85 بالغ بر 636420 نفر بوده است كه اين ميزان 9/0 درصد از جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهد. بررسي روند تغييرات جمعيتي در مناطق شهري و روستائي استان نشان مي دهد كه حدود 6/48 درصد از جمعيت استان در روستاها و مناطق گسترده اي از نوار مرزي سكونت داشته و 4/51 درصد در شهرها سكونت دارند .
استان با دارا بودن 22/6% از مساحت و 9/0 درصد از جمعيت كل كشور، كمترين تراكم نقاط جمعيتي كشور با رقم معادل 2/6 نفر در كيلومتر مربع را دارد. جمعيت شهرنشين استان در سال 85 بالغ بر 326695 نفر بوده كه رتبه 17 نرخ شهرنشيني با رقمي معادل 4/51 درصد نسبت به نرخ 4/68 درصدي شهرنشيني در كشور، متعلق به اين استان است .


-
زبان و لهجه :

زبان مردم استان فارسي و شامل گويشهاي پر مايه و متنوعي مي باشد. امكان واژه سازي در گويشهاي مردم نقاط مختلف بسيار گسترده است و به دليل كوهستاني بودن نقاط مركزي و شمالي استان و عدم تاخت و تاز بيگانگان به اين ناحيه، زبان و نژاد مردم از آميختگي و اختلاط بدور مانده و در واژگان آن نسبت به زبان فارسي رسمي، نشانه هاي كمتري از واژه هاي بيگانه مانند عربي‏، تركي و... ديده مي شود .
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 19 تیر 1389  11:43 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان خراسان رضوی
 

 

  • استان خراسان رضوی با وسعتی حدود 128420 کیلومترمربع معادل 7.8   درصد مساحت کل کشور ومتشکل از 20 شهرستان ،65 بخش ،163 دهستان و8861 آبادی جمعیتی معادل 4777 هزار نفر رادرخود جای داده است.
  •   ازجمعیت فوق 2909 هزار نفر معادل 60.1 درصد درمناطق شهری و1858 هزار نفر معادل 38.9 درصد درمناطق روستایی استان ساکن هستند .
  • به رغم تقسیم استان،شاخصها حاکی ازآن است که استان خراسان رضوی همچنان از جایگاه مناسبی دراقتصاد کشور برحوردار می باشد.

  پیشینه تاریخی خراسان

  • استان پهناور خراسان با ساختار گونه گون و کهن زمین شناسی ، اقلیم متنوع و جاذب ، موقعیت ویژه جغرافیایی ، بی گمان از قدیمی ترین دوران حیات بشری ، بستر فعالیتهای بشری ، بستر فعالیتهای معیشتی ، بازرگانی و نظامی عمده بوده است ، به دلیل همین موقعیت خاص ، کهن ترین ، معروفترین و طو لانی ترین راه ارتباطی بین شرق و غرب یعنی (( جاده تاریخی ابریشم )) از طریق خراسان شرق را به غرب مرتبط می سازد
  • تنوع جغرافیایی سرزمین خراسان با وجود آب و هوای کویری و گرم در بخش جنوبی و معتدل کوهستانی در شمال استان و به طور پراکنده در مرکز ، با ارتفاعات قابل توجهی نظیر بینالود ، هزار مسجد ، کپه داغ ، قهستان و زمینه ای مناسب برای استقرار بشر از قدیمی ترین ایام و جذب اقوام وطوایف متعدد در دورانهای مختلف بوده است .، سرزمینی که نواحی مختلف آن عرصه رویش انواع نباتات مناطق سردسیری و گرمسیری از قبیل گندم ، برنج، بادام ، سیب ، انگور ، پسته ، خرما ،و است .

  مناطقی از آن استعداد پرورش انواع مختلف حیوانات اهلی و وحشی نظیر پلنگ ، گرگ ، شتر . اسب ، آهو ، گوسفند . بز و داراست .

  • قدیمی ترین آثار حیات انسانی در ایران ، شامل تعدادی ادوات و دست افزارهای سنگی . با قدمت تخمینی 800 هزار سال قبل ، متعلق به دوران پارینه سنگی قدیم ، از بستر رودخانه کشف رود مشهد بدست آمده است . در حالی که قدیمی ترین مکانهای استقرار انسان ، حداکثر با قدمت 100 هزار سال در نواحی دیگر ایران نظیر آذربایجان ، لرستان و شناسایی شده اند .
  • دومین مکان از نظر قدمت ، پناهگاه سنگی (غار) ((خونیک)) در نزدیکی بیرجند است که متعلق به دوره پارینه سنگی میانه با قدمتی بین 50تا60 هزار سال می باشد . از آن پس آثار و شواهد زندگی بیشماری از دوران نوسنگی تا آغاز دوران تاریخی در جلگه مشهد ، دره اترک علیا (قوچان) ، جلگه درگز ، بجنورد ، تربت حیدریه ، بیرجند و شناسایی شده اند این شواهد و آثار به اقوام و ساکنان اولیه و بومیئ خراسان مربوط می شود که بنا به عقیده برخی محققان به عنوان اقوام (( آسیایی )) شهرت یافته اند و سراسر آسیای غربی از مدیترانه تا ترکستان و دره سند را فرامی گیرد .
  • ولی در حقیقت مهمترین مقطع تاریخ خراسان در سرآغاز دوران تاریخی ایران با ورود اقوام ((آریایی)) به فلات ایران پیوند می خورد . در این واقعه که در اغاز هزاره اول ق.م اتفاق افتاد ، آریایی ها تازه وارداز طریق خراسان به سمت نجد ایران پیش رفتند و بخش اعظم آنها آنچنان که از توصیفات (( اوستا )) برمی آید ، در خراسان و سیستان مستقر شدند و شاید به همین دلیل است که عمده حوادث آغاز تاریخ ایرانیان که در دو منبع (( اوستا)) و (( شاهنامه فردوسی )) ذکر شده است در مشرق ایران و در واقع در خراسان بزرگ رخ می دهد .
  • بسیاری از محققان ، زادگاه ((زردشت)) را مشرق ایران و بوژه حدود خراسان می دانند . برخی از داستانها و افسانه های محلی و از جمله داستان کاشتن سرو کاشمر در خراسان به یاد بود پذیرش آیین نو زردشت توسط ((ویشتاسپ)) نیز مؤید این نظر است . دیاکونوف نیز محل پیدایش زبان اوستایی را در آسیای میانه ، مشرق ایران ، افغانستان و خراسان کنونی می داند .   

  جغرافیای طبیعی خراسان  

  • موقعیت استان وسیع خراسان در شمال شرقی کشور بین 55 درجه و 17 دقیقه تا 61 درجه و 15 دقیقه طول شرقی و 30 درجه و 24 دقیقه تا 38 درجه و 17 دقیقه عرض جغرافیایی نیمکره شمالی قرار گرفته و از شمال و شمال شرق به جمهوری ترکمنستان با مرز مشترک حدود 751 کیلومتر ، از شرق به جمهوری اسلامی افغانستان با مرز مشترک حدود 619 کیلومتر ، از غرب به استانهای گلستان ، سمنان و اصفهان و از جنوب به استانهای سیستنان و بلوچستان ، کرمان و یزد محدود است . طول استان به خط مستقیم 750 کیلومتر و عرض متوسط آن حدود 420 کیلومتر است . خراسان بیش از 19% از خاک کشور رادر بر گرفته و مساحتی معادل 303513 کیلومتر مربع دارد .

  پستی وبلندیها  

  • استان پهناور خراسان به سبب وسعت زیاد ، از نظر شرایط طبیعی بسیار متنوع و هر یک از نواحی مختلف آن دارای ویژگیهای خاصی است .بلندترین نقطه آن قله بینالود ، 3211متر و کم ارتفاع ترین نقطه آن در شمال سرخس ، 300 متر از سطح دریا ارتفاع دارد .
  • کوههای خراسان دنباله ارتفاعات البرز به سمت مشرق است که به صورت قوسهای موازی از شاه کوه آغاز شده و در جهت شمال غربی   به سوی جنوب شرقی تا ارتفاعات هندوکش افغانستان امتداد می یابد .
  • در میان این رشته کوههای موازی ، دره ها و دشتهای وسیعی وجود دارد که گاه پهنای آن به حدود 200 کیلومتر می رسد . امتداد این رشته کوهها در برخی نواحی با برخورد به دره یا جلگه گسسته می شود . آنچه در این منطقه حائز اهمیت است ، وجود دشتهای حاصلخیز و آبادی چون : بجنورد ، شیروان ، قوچان ، چناران و مشهد است که در پهنه دشت سر سبزی بین دو رشته ارتفاعات موازی کپه داغ و هزار مسجد در شمال و آلاداغ و بینالود در جنوب به وجود آمده اند .

  آب و هوا  

  • گستردگی استان و عواملی مانند وجود رشته کوههای مرتفع و مناطق کویری ، دور از دریا و وزش بادهای مختلف موجب گوناگونی آب و هوا در مناطق آن گردیده است .
  • در بیشتر بررسیهای انجام گرفته از جمله مطالعات آمایش خراسان ، این سرزمین به سه منطقه آب و هوایی شمال ، مرکز و جنوب تقسیم می شود .
  • شمال خراسان بطور کلی دارای شرایط آب و هوایی معتدل و سرد کوهستانی است .این منطقه حاصلخیز ترین و متراکمترین بخش استان از نظر جمعیت ، فعالیتهای اقتصادی وامکانات زیر بنایی است . که شامل شهرستانهای بجنورد ، قوچان ، شیروان ، مشهد، درگز ، چناران و سرخس می شود .
  • مساحت این منطقه حدود پنجاه و هشت هزار کیلومتر مربع است که5/18% وسعت کل استان را تشکیل می دهد . بیشتر جمعیت و امکانات اقتصادی و زیر بنایی این منطقه در اطراف مشهد و در محور مشهد  – قوچان قرار دارد .
  • منطقه مرکزی استان شامل شهرستانها ی سبزوار ، اسفراین ، نیشابور ، تربت حیدریه ، کاشمر، تربت جام ،تایباد و خواف است . و مساحتی در حدود 85هزار کیلومتر مربع دارد که 2/27 %استان را در بر می گیرد .
  • این منطقه دارای آب و هوای نیمه صحرایی ملایم بوده و فعالیت اصلی اقتصادی آن کشاورزی است که در دشتهای وسیع دامنه های جنوبی بینالود تا کویر نمک و مناطق کویری مرز افغانستان انجام می شود .این دشتها از نظر آب وهوایی جزو مناطق خشک ونیمه خشک محسوب می شوند و میزان بارندگی در آنها بین 200 تا250 میلیمتر در سال است .
  • جنوب خراسان دارای آب و هوای خشک و نیمه صحرایی است .وسعت این منطقه از شش شهرستان بیرجند ، طبس ، فردوس، گناباد، قائنات، و نهبندان تشکیل شده حدود170هزار کیلومتر مربع است که حدود نیمی از مساحت کل استان را در بر می گیرد .
  • بررسی وضعیت بارندگی استان نشانگر این است که در بیش از 90% استان توزیع مکانی و زمانی بارشها و پراکندگی آنها یکنواخت و مشابه نیست ، میزان ریزشهای جوی به صورت باران و برف در 15%مساحت استان (نواحی شمال و شمال غربی )آن نسبتا زیاد است به طوری که در برخی مناطق مجاور استان گلستان ، میزان بارندگی گاه به بیش از 700 میلیمتردر سال می رسد . میانگین بارندگی سالانه این
  • این ناحیه یبن 300 تا400 میلیمتر تغییر می کند ولی در مناطق جنوبی ، شرقی و مرکزی که بیش از 85% مساحت خراسان را شامل می شود میزان بارندگی در این مناطق تقریبا معادل 150 میلیمتر است .
  • تنوع آب و هوایی استان عبارت است از :
  • -آب و هوای سرد کوهستانی و نیمه صحرایی سرد در شمال و شمال غرب
  • -آب و هوای معتدل کوهستانی در مناطقی از شمال و شمال غرب و مرکز
  • -آب و هوای نیمه صحرایی ملایم در شمال شرق ، مرکز و مناطقی از غرب و نیز مناطق کوهستانی جنوب
  • -آب و هوای گرم صحرایی فراگیر مناطق مرکزی به طرف جنوب وجنوب غرب
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 23 تیر 1389  12:10 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان خراسان رضوی (2)
 

 

  تقسیمات کشوری  

سابقه تقسیمات کشور ی در خراسان  

  • در سال 800ه.ق نام خراسان بر تمام ایالات اسلامی در شرق کویر لوت تا هندوکوش به استثنای سیستان و بلوچستان و قهستان در جنوب اطلاق می گردیده است .
  • پس از جنگ هرات در سال 1249 ه.ش خراسان به دو قسمت تجزیه شد و قسمتی که در غرب رود خانه هریرود واقع بود جزو ایران و شرق آن ضمیمه افغانستان گردید . در سال 1324ه.ق (1285ه.ش)ایران به چهار ایالت بزرگ تقسیم شد که عبارت بودند از آذربایجان ،کرمان و بلوچستان ، فارس و بنادر و خراسان و سیستان .
  • ار آن زمان تا سال 1316 ه.ش که اولین قانون تقسیمات کشوری در مجلس شورای ملی تصویب گردیده بود که بر هر ایالت یک والی و در هر ولایت یک حاکم حکومت می کرده است .

  در سال 1316 بر اساس قانون تقسیمات کشوری مصوب مجلس شورای ملی ، کشور به 10 استان و 49شهرستان تقسیم گردیدکه هر شهرستان شامل چند بخش و هر بخش شامل چند دهستان می گردید .خراسان نیز به 7شهرستان بجنورد ، بیرجند، سبزوار، قوچان، گناباد ، مشهد و تربت حیدریه تقسیم شد .

  • در سال 1329شهرستانهای درگز . نیشابور ، فردوس و کاشمر نیز تشکیل شد .و شهرستانهای استان به 11 شهرستان ارتقاء یافت .
  • درسال 1335 شهرستان درگز ضمیمه قوچان گردید و دو شهرستان تربت جام و طبس به وجود آمدند . در سال 1339 مجددا درگز به شهرستان تبدیل شد . و شهرستانهای شیروان و اسفراین نیز ایجاد شدند . در سال 1354   بخش باخرز تربت جام به مرکزیت شهر تایباد از بخش به شهرستان تبدیل شد . در سال 1359 نام آن به تایباد تغییر یافت .
  • همچنین در سال 1359 بخش قائنات شهرستان بیرجند به شهرستان قائنات تبدیل شد و تا سال 1362 خراسان شامل 17 شهرستان و 53 بخش و 211دهستان بوده است .
  • پس از تصویب قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری در مجلس شورای اسلامی به تاریخ 15/4/1362 و آیین نامه اجرایی آن در تاریخ 22/7/1363 مراحل اجرایی آن شروع و ابتداتامرحله اول آن یعنی کارشناسی و بررسی و پیشنهاد دهستانها آغاز گردید و در آبان ماه 1364 با حضور کلیه کارشناسان تقسیمات کشوری مراکز استانهای کشور در مشهد مقدس ، عملیات دهگردشی ، معاینه محلی ، کارشناسی و جمع بندی و پیشنهاد دهستانهای شهرستان مشهد به عنوان نمونه در کل کشور انجام پذیرفت و دهستانهای دیگر شهرستانها نیز پس ازآن مورد بررسی و کارشناسی و پیشنهاد قرار گرفت و به تدریج مورد تصویب هیات محترم دولت واقع شد به طور که تا پایان سال 1365خراسان دارای 213 دهستان گردید .
  • با پایان یافتن مرحله اجرا ی مرحله اول این قانون ، تشکیل شهرستانهای نهبندان ، سرخس و خواف در تاریخ 14/5/1368 و چناران در 14/1/69 همزمان با بخشهای شوسف ، مرز داران ، سنگان ، و گلبهار به تصویب رسید . ایجاد بخشهای ابخرز در شهرستان تایباد ، سربیشه در بیرجند ، سرحد در شیروان ، جوین ورودآب و خوشاب دزر سبزوار ، میان جلگه در نیشابور ، زیر کوه در قائنات ، فاروج در قوچان و جلگه زاوه در تربت حیدریه نیز به تدریج به تصویب رسید و در پی آن تابعیت دهستانهای استان در شهرستانهای استان به 21و تعدادبخشها به 67رسید .
  • ایجاد شهرستان فریمان نیز در سال 1372 همراه با بخش قلندر آباد مورد تصویب واقع شد و بخشهای زوزن همراه دهستان کیبرو بستان در شهرستان خواف و نیم بلوک در قائنات ، بخش نصر آباد همراهدهستان کاریزان در تربت جام ، بخش گرمخان بادهستان گرمخان در شهرستان بجنورد ، بخش رخ با دهستان رقیچه در تربت حیدریه ، کاخک در گناباد و بخش رضئیه و دهستان کنه بیست در شهرستان مشهد ، بتدریج تصویب و ابلاغ شد.
  • در تاریخ 21/3/1374 ایجاد شهرستان بردسکن همراه با بخش انابد و دهستان درونه آن مورد تصویب قرار گرفت . ایجاد شهرستان جاجرم نیز در تاریخ 4/2/76 به تصویب رسید .
  • در حال حاضر استان خراسان شامل 24 شهرستان ، 60 شهر ، 77بخش ، 225دهستان ، 4555روستا (آبادیهای دارای بیش از 20   خانوار جمعیت ) 21113مزرعه و 4200مکان است .

  جمعیت استان  

  جمعیت و اهمیت آن

    خراسان از گدشته های دور یکی از مراکز پر اهمیت و بزرگ جمعیتی ایران زمین محسوب می شده است و شهرهای بزرگ آن چون : نسا   ، ابیورد ، نیشابور ، بیهق ، اسفراین و شهرتی گسترده داشته اند .با نگاهی به تاریخ این سرزمین پهناور پی می بریم که در گذشته شهرها ی مرو ، سمرقند، بخارا ، هرات ، بلخ وبامیان نیز در قلمرو آن واقع بوده که متاسفانه در طول تاریخ از آن جدا شده اند . همچنین حوادث ناگوار ودلخراشی چون حمله مغولان ، تیموریان ، ازبکها و تاتارها ، جمعیت آن را دستخوش نوسانات زیادی کرده است ، چنانکه گاه به کلی نواحی پر جمعیت و آباد آن ، جمعیت خود را از دست داده است ، ولی بنا به موقعیت خاص خود دوباره به مرکز بزرگ جمعیتی تبدیل شده است و همچنان پر آوازه به حیات خود ادامه داده است .

  • سیر تکوینی جمعیت برای تمامی شهرها ی خراسان یکسان نبوده است زیرا مراکز بزرگ جمعیتی چون نیشابور و سبزوار با تمام فراز و نشیبهایی که در طول تاریخ داشته اند ، موقعیت جمعیتی خود را همواره حفظ کرده اند در حالی که برخی شهرهای بزرگ نظیر سرخس و اسفراین که از قدمت تاریخی برخوردارند ، نتوانسته اند موقعیت گذشته خود را حفظ کنند .
  • سایر شهرهای کهنسال خراسان نیز دارای موقعیت جمعیتی خوبی بوده اند ، از جمله قوچان که در طول تاریخ بارها تغییر محل داده و درگز که در گذشته دارای موقعیت تجار ی مهم و جمعیت فراوانی بوده ودر سال 1290 هجری قمری حدود 18 هزار نفر جمعیت داشته است .
  • بیرجند نیز در سال 1287 هجری قمری حدود 15 هزار نفر جمعیت داشته و شهر مشهد در سال 1031 هجری قمری حدود یکصد هزار نفر را در خود جای داده بوده است که به سبب موقعیت زیارتی سیاحتی خود به سرعت بر جمعیت آن افزوده شده است به طوری که در سرشماری سال 1375 پس از تهران بزرگ ، دومین مقام جمعیتی کشور را به خود
  • اختصاص داده است .
  • در تقسیمات کشوری سال ۱۳۸۳ استان پهناور خراسان به سه استان تقسیم گردید و استان خراسان رضوی یکی از این ۳ استان است. مساحت این استان ۱۱۸۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر پنجمین استان کشور است.

    خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شده است.

  کلیات جمعیت استان و نسبتهای آن در آخرین سرشماری  

  • سرشمار ی نفوس و مسکن سال 1375 جمعیت استان خراسان 6047169تن اعلام شد که از ترکیب 3036996مرد و3010173زن و در مجموع 1281864خانواده تشکیل شده است . بعد خانوار در این استان 7/4 نفر ونسبت جنسی جمعیت آن 6/100 نفر مرد در برابر زن بوده است .
  • تعداد شهرنشینان 3434926 نفر و ساکنان روستاها 2612253نفر بوده اند . 2/37 %این جمعیت در شهرستان مشهد ، 8/18 % در شهرستانهای شمالی ، 5/32 % در شهرستانهای مرکزی و تنها 5/11 % در شهرستانهای جنوبی که بیش از نیمی از وسعت استان را در بر گرفته سکنی گزیده اند .
  • همچنین 9/80 % جمعیت استان راجمعیت 6سال به بالا تشکیل داده اند که این نسبت در نقاط شهر ی3/88 % و در نقاط روستایی 8/70 % بوده است .

  رشد جمعیت  

  • نتایج سرشماری سال 1375 در مقایسه با سرشماری سالهای گذشته ، کاهش شدد میزان رشد جمعیت را نشان می دهد به طوری که جمعیت استان خراسان از سال 1335 تا 1345 حدود 22در هزار از سال 1345تا 1355 حدود 26 در هزار و از سال 1355 تا 1365 حدود 49 در هزار رشد کرده حال آنکه در سرشماری سال 1370 این رشد به 26 در هزار تنزل داشته و در سرشماری سال 1375 نسبت به سال 1370 مان رشد به 19 در هزار کاهش یافته است .
  • بررسی دقیق این نوسان ، نشانگر حضور مهاجران افغانی و جنگ تحمیلی و همچنین بالا بودن میزان ولد در سالهای اول بعد از انقلاب اسلامی (1360 تا1365 ) است . در سالهای پس از 1370 تعدادی از مهاجران به سرزمین خود بازگشته اند و همچنین در ار برنامه های تنظیم خانواده ، رشد جمعیت از 49 در هزار در سرشماری 1365 به 13 در هزار در سرشماری 1375 رسیده است .

  نسبت جنسی  

  • سال 1345 نسبت جنسی جمعیت استان 6/ 104 مرد در مقابل 100 زن بوده است . در سال 55 در شهرها در برابر 7/104 مرد 100زن و در روستاها 7/102 زن زندگی می کرده اند که در مقایسه با کل کشور رقم کمتری را نشان می دهد و نشانگر مهاجرت مردان جویای کار به دیگر استانها بوده است . از سال 1355 به بعد این نسبت کاهش می یابد و در سال 1365 به 103 نفر میرسد در حالی که در سطح کشور این نسبت 105 نفر به 100 نفر بوده که دلیل آن مهاجرتهای مردان به این استان بوده است .
  • این تحول زمان ییشتر جلب توجه می کند که آمار نشانگر تغییر آن از 105 نفر مرد در مقابل 100 زن در سال 1355 به 6/100 مرد در مقابل 100 زن در شهرها ودر روستاها z3/103 مرد در برابر 3/97 زن در سال 75 است .مقایسه ترکیب خانوار و جمعیت استان در سالهای بین 70 و 75 نشان می دهد که بعد خانوار شهری و روستایی کاهش یافته که نتیجه پایین آمدن میزان زاد وولد و نشانگر موفقیت در برنامه های تنظیم خانواده است .
  • با توجه به نحوه تقسیم گروههای سنی به دوران آمادگی (تا14سال) ، دوران فعالیت (15 تا 60 سال ) و دوران استراحت ( بالاتر از60 سال ) درصد سنی جمعیت خراسان در سرشماری 1365 بدین ترتیب بوده است:
  • 47 % جمعیت استان در گروه سنی تا14 سال ، 5/49 %در گروه سنی تا 60 سال و 3/3 % بالاتر ا60 سال بوده اند . در حالی که این نسبتها در سطحکشور این گونه بوده است گروه 14 سال 5/45% گروه تا60سال 5/51%و بالاتر از 60 سال 3%.
  • جمعیت شهری و روستایی :جمعیت ساکن درز شهرها از نظر توزیع و پراکندگی ، تراکم ، شیوه های زندگی، ترکیب و رشد با جمعیت روستایی تفاوت دارد .
  • جمعیت شهری در اغلب کشورهای جهان نسبت به جمعیت روستایی در حال رشد و توسعه است . در استان خراسان نیز وضع بدین منوال بوده است . در اولین سرشماری جمعیت و مسکن کشور جمعیت شهری خراسان   21% از کل جمعیت بوده ، در حالی که در سال 1370 به حدود 51 %و در سال 1375 به 6/56%رسیده است .

 

سال سرشماری

کل کشور

استان خراسان

درصد شهر ی

درصد روستایی

درصد شهری

درصد روستایی

1355

31

69

4/21

6/78

1365

54

46

4/48

7/51

1370

4/56

6/43

51

49

  تراکم جمعیت  

  • مرقد منور حضرت ثامن الائمه (ع) و جاذبه های شهر مشهد جمعیتی معادل 2میلیون تن یعنی یک سوم جمعیت استان را گرد بارگاه ملکوتیش حمع کرده است و جمعیت نسبی بیش از 170 نفر در هر کیلومتر مربع را در مشهد موجب شده است .
  • شکوفایی اقتصاد کشاورزی و وجود فرصتهای شغلی مناسب موجب شده تا شهرستانهای نیشابور ، قوچان ، کاشمر و شیروان ، بیش از 40 هزار نفر در هر کیلومتر مربع ، شهرستانهای چناران ، تایباد . تربت جام ، بجنورد. اسفراین و سبزوار جمعیت نسبی بیش از 20 نفر در هر کیلومتر مربع و شهرستانهای فریمان . در گز ، رخ ، خواف ، و گناباد جمعیتی بیش از 10 نفر در هر کیلومتر مربع را در خود جای دهند .اما شهرستانهای وسیع و نیمه کویری و صحرایی قاینات ، بیرجند .بردسکن و فردوس کمتر از 10 نفر در هر کیلومتر مربع و شهرستانهای طبس و نهبندان جمعیتی حدود یک نفر در هر کیلومتر مربع را پذیرا بوده اند که نشانگر وسعت زیاد ، اراضی غیر قابل کشت و نبود فعالیتهای اقتصادی مناسب در آنها می باشد . می توان گفت که هر چه از شهرستان مشهد به جانب غرب و جنوب غرب پیش می رویم از تراکم کاسته و در نتیجه پراکندگی آبادیها بیشتر می شود

  جمعیت شهرستانها  

  • مقایسه سرشماری سالهای 1365 و 1370 نشان میدهد که سالهای 1370 تا1375 جمعیت شهرستانهای مرزی چون نهبندان ، خواف . تایباد، تربت جام وشهرستانهای نزدیک به مرز چون فریمان و قوچان به طور چشمگیری کاهش داشته است . شهرستان بیرجند و نهبندان در سرشماری سال 1375 نسبت به سال 1365 سالیانه به میزان 7/12- در هزار ، تایباد 5/9-، قوچان8-، تربت جام 1/3- رشد منفی داشته اند و در نهبندان نیز در 5ساله 70تا75 ، رشد جمعیت منفی و برابر 7- در هزار بوده است . کاهش جمعیت این شهرستانها بیشتر ناشی از بازگشت مهاجران افغانی و جنگ تحمیلی و نیز مهاجرت اهالی آنها به شهرستانهای بزرگی چون مشهد و تهران بوده است .
  • شهرستانهای طبس و سرخس از میزان رشد سالیانه بالایی برخوردار بوده اند که بیانگر سرمایه گذاری های عمده سالهای اخیر در این دو شهرستان است .
  • شهرستان مشهد به رغم بازگشت عده کثیری از مهاجران افغانی و جنگ تحمیلی مقیم این شهرستان ، افزایش جمعیت داشته و رشد جمعیت آن از 2/35در هزار در سال1370 به 3/37در هزار در سرشماری سال 1375 رسیده است اما مقایسه سالهای 65تا75نشانگر کاهش رشد جمعیت است رشد جمعیت سالیانه شهرستان در دهه 55تا65حدود89در هزار و در دهه65تا75حدود8/23در هزار بوده است .
  • بین سالهای 70 تا75شهرستانهای نیشابور، بجنورد ، تربت حیدریه و سبزوار رشد جمعیت تقریبا متعادلی داشته اند.

  سواد   بر اساس نتایج سرشماری سال 1375 حدود9/80%از جمعیت 6سال به بالا استان با سواد بوده اند با سوادان 6ساله و بالاتر جمعیت شهری استان 4/88 %و روستایی8/70%بوده است . مقایسه میزان با سوادان استان در سال 1375 با سالهای گذشته نشان می دهد که درصد سواد آموزی از سال 1355 به طور مستمر نهضت سواد آموزی و همچنین توجه به توسعه امکانات آموزشی و خدمات تحصیلی برا ی افراد لازم التعلیم استان است .  

زمینه های اشتغال  

  • مجموع 4472528نفر جمعیت 10 ساله به بالا ی استان در سال 1375 حدود 1660208نفر از نظر اقتصادی فعال بوده اند از این تعداد حدود 1545249نفر یعنی 1/93%را جمعیت شاغل تشکیل می دهند .
  • میزان بیکاری در جمعیت استان 9/6%بوده است که این میزان در نقاط روستایی 2/7%و در نقاط شهری 6/6و نزد مردان 7/5وبرای زنان 3/13 بوده است .درصد جمعیت شاغل به جمعیت فعال (10سال به بالا) استان ، از حدود 1365 تا 1375 بتریج کاهش یافته و از 4/36%به5/34%رسیده است .
  • مقایسه درصد شاغلان در بخشها یمختلف اقتصادی در سال 1375 با سالهای قبل از آن نشانگر آن است که ترکیب اشتغال طی این سالها تا حدودی تغییر کرده است : در حالی که در سال 1365 حدود 6/33 %از کل شاغلان در بخش کشاورز ی و دامپروری اشتغال داشته اند در سال 1375 شاغلان این بخش به 6/29%کاهش یافته است و سهم بخشهای معدن ، صنعت ، آب وبرق، گازو خدماتاز مجموع کل شاغلان افزایش داشته است . سهم شاغلان در بخش ساختمان نیز چون بخش کشاورزی و دامپروری کاهش پیدا کرده است .

  مسکن  

  • سال 1375 تعداد کل واحدهای مسکونی استان (شهری و روستایی) 1111611واحد بوده است که از این تعدا 8/14%دارای یک اتاق ،2/50%دارای 3تا4اتاق و 5/34%دارای بیش از 5اتاق بوده اند .
  •   2/73%خانوارهای ساکن استان در سال1375 مالک واحد مسکونی خود بوده و 5/15 %اجاره نشین بوده اند .
  • مقایسه این نتاج باسرشماری سال 1365 نشان می دهد که متوشط رشد سالانه واحدهای مسکونی حدود 2%بوده ، در حالی که رشد سالانه تعداد خانوار طی سالهای 65-1375حدود 6/1%بوده است .
  • در سال 1365 امکان استفاده خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی استان از آب لوله کشی حدود 1/69%،برق5/75%، تلفن2/7%،و گاز 8%بوده است .
این ارقام در سال 1375 چنین بوده است :آب1/87%،برق91%،تلفن26%، گاز 2/47%که نشانگر توجه به خدمات عمومی است
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 23 تیر 1389  12:15 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان خراسان شمالی
 

 

خراسان بزرگ كه با مساحتي برابر 295524   كيلومترمربع يك پنجم وسعت كشور ايران را در بر مي گرفت وسيعترين استان كشور بود و به تنهايي برابر با 7 كشور اروپايي شامل سوئيس ، اتريش ، دانمارك ، هلن ، بلژيك ، لوكزامبورگ و چك وسعت داشت .

مساحت زياد اين استان از مهمترين عوامل بازدارنده در به ثمر رسيدن تلاشها براي توسعه و عمران اين منطقه بشمار مي رفت .

پس از پيروزي انقلاب تعداد زيادي از استانهاي كشور تقسيم شدند و نتايج خوبي اين تقسيمات در محروميت زدايي و ايجاد تعادل در مناطق مختلف كشور ايجاد نمود .

آرزوي ديرينه مردم خراسان بزرگ در سال   1383   به ثمر نشست و خراسان به سه استان :

الف ) خراسان رضوي به مركزيت شهرستان مشهد

ب ) خراسان شمالي به مركزيت شهرستان بجنورد

ج ) خراسان جنوبي به مركزيت شهرستان بيرجند تقسيم شد .

حدود موقعيت استان خراسان شمالي :

استان خراسان شمالي بين مدارهاي   42 / 36   تا   14 / 38   عرض شمالي و نصف النهارهاي   3 / 56   تا   3 / 58   طول شرقي قرار گرفته است . اين استان از شمال با كشور جمهوري تركمنستان ( با 270 كيلومتر مرز مشترك )   از مشرق و جنوب با استان خراسان رضوي ، از جنوب غربي با استان سمنان و از غرب با استان گلستان همسايه مي باشد .

   

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

                   

 

 

 

 

خراسان شمالي با   3 / 28347   كيلومترمربع   71/1%   از كل مساحت ايران را در بر مي گيرد . اين استان از نظر مساحت از 14 استان كشور بزرگتر است .

تقسيمات سياسي :

استان خراسان شمالي به مركزيت شهرستان بجنورد داراي 7 شهرستان بنامهاي اسفراين ، بجنورد ، جاجرم ، شيروان ، فاروج ، مانه و سملقان و بام و صفي آباد مي باشد .                                                                     

 

 

   

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                       

اين استان داراي 15 بخش ، 14 نقطه شهري ، 40 دهستان و بيش از هزار روستا مي باشد .

ناهمواريهاي استان :

خراسان شمالي از نظر ناهمواري ها به دو قسمت : الف ) نواحي كوهستاني    ب ) پست و هموار تقسيم    مي شود .

مرتفع ترين نقطه أن قله شاه جهان در رشته كوههاي آلاداغ 3051   متر و پست ترين نقطه آن در روستاي تازه ياب در قسمت خروجي رودخانه اترك با ارتفاع 4000 متر از سطح دريا قرار دارد . ارتفاع متوسط استان   1326   متر از سطح دريا مي باشد .                                                                     

 

   

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                                                الف ) نواحي كوهستاني : كوههاي استان از نظر زمين شناسي حاصل آخرين حركات كوهزايي دوران سوم و از كوههاي جوان مي باشند . اين كوهها به دو بخش عمده : 1- رشته كوه كپه داغ                         2- رشته كوه آلاداغ تقسيم مي شوند .

رشته كوه كپه داغ : اين رشته كوه در شمال استان واقع شده و بوسيله گسل عشق آباد ( گسل كپه داغ ) از دشتهاي پست تركمنستان و بوسيله رودخانه اترك و دشتهاي مانه و سملقان ، بجنورد ، شيروان و فاروج از رشته كوه جنوبي آلاداغ جدا مي شود .

اين ارتفاعات شباهت زيادي از نظر ساختار زمين شناسي با زاگرس دارند و وجود گسلهاي متعدد ساختار رسوبي ، نامتقارن بودن چينها ، فقدان فعاليتهاي آتشفشاني و وجود سنگهاي داراي درز و شكاف آن شرايط مساعدي براي ذخاير آب زيرزميني و منابع نفت و گاز ايجاد مي نمايد .

رشته كوه آلاداغ : اين ارتفاعات توسط دشتهاي مانه و سملقان ، بجنورد ، شيروان ، فاروج ، از رشته كوه كپه داغ جدا شده است . آلاداغ در غربي ترين منطقه در حوالي جاجرم بوسيله يكسري كوههاي كم ارتفاع به رشته كوهستاني شاه كوه البرز مي پيوندد . جبهه شمالي آلاداغ با يكسري پرتگاههاي گسلي به رود اترك و جبهه جنوبي آن از طريق گسلهايي با دشت جاجرم ارتباط پيدا كرده است .

آب و هواي استان :

خراسان شمالي عمدتاً از آب و هواي معتدل كوهستاني برخوردار است و انواع آب و هواي آن عبارتند از :

الف ) آب و هواي سرد كوهستاني ( نواحي مرتفع آلاداغ و كپه داغ )

ب ) آب و هواي معتدل كوهستاني

( شهرستان هاي مانه و سملقان، بجنورد ، شيروان ، فاروج ، اسفراين و شمال شهرستان جاجرم )

ج ) آب و هواي نيمه بياباني ( كوهپايه اي ) بخشي از شهرستان مانه و سملقان و جنوب استان .

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 


 

 

 

 

                                                                       

 

عناصر آب و هوايي يك منطقه شامل : دما ، بارش ، فشار هوا مي باشد كه به دو عنصر دما و بارش بدليل اهميت زياد آنها در برنامه ريزي ها اشاره مي شود .

الف ) دما : بدليل شرايط توپوگرافي منطقه دما در نواحي مختلف استان متفاوت است بطوريكه شهرهاي جنوبي استان نسبت به شهرهاي شمالي استان دماي بالاتري دارند . متوسط دماي استان بين 8 تا 05/13   درجه است . سردترين ماه سال يهمن ماه با ميانگين حداقل 36/1 درجه و گرمترين ماه سال تيرماه با ميانگين حداكثر   4/24   درجه است .

ب ) بارش : ميزان بارندگي منطقه از نظر پراكندگي زماني و مكاني يكسان نيست . از نظر زماني بيشترين بارندگي در فصل زمستان مي باشد . پربارانترين ماه سال فروردين و كم باران ترين ماه سال مرداد مي باشد . از نظر مكاني نيز بارش در تمامي نقاط استان يكسان نيست .

  حداكثر بارش در ايستگاه دركش با 5/468   ميليمتر و حداقل بارندگي در ايستگاه جاجرم با   44/124   ميليمتر ثبت شده است .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 23 تیر 1389  1:06 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان خراسان شمالی (2)
 

    جغرافياي انساني :

الف ) تاريخچه سكونت :

استان خراسان شمالي بدليل ويژگي هاي طبيعي مناسب ، محل سكونت اقوام گوناگون در دوران هاي مختلف و تاريخي بوده است . مطالعات انجام شده در زمينه تاريخي و باستان شناسي حاكي از آن است كه اين منطقه از دوران ميان سنگي مورد توجه اقدام گوناگون بوده است . وجود 606 اثر تاريخي و محوطه هاي باستاني متعدد با سوابق چندين هزار ساله كه در شهرهاي بجنورد ، اسفراين ، شيروان ، جاجرم ، آشخانه ، فاروج شناسايي شده است از سابقه كهن و تاريخي اين منطقه حكايت دارد .

شمال استان در زمان اشكانيان از بلاد مهم نساد و محل زندگي و اقوام پارت بود و در طول تاريخ گذرگاه حكومتهاي متعددي بوده است . اين بخش از كشور در گذشته تنها معبر ارتباطي شرق به غرب بوده و عبور

جاده ابريشم از جنوب استان سبب ورود اقوام مختلف به آن شده است بطوري كه امروزه مردم در خراسان شمالي به زبانها و لهجه هاي مختلف صحبت مي كنند .

خراسان شمالي ( گنجينه فرهنگها ) با قوميت هاي مختلف كرمانج ، فارس (تات) ، ترك ، تركمن و اقليتهاي لر ، بلوچ ، عرب ، زابلي و ديار وفاق و همدلي بين فرق و مذاهب مختلف بوده است و كمتر جايي را سراغ داريم كه چون خراسان شمالي در طول تاريخ مردم آن در عين تفاوتها با يكدلي و اتحاد زندگي كرده و از كيان ملي خويش دفاع نموده باشند .

با اين حال بايد رعايت عدالت در اختصاص بودجه و امكانات براي مناطق سني نشين حتماً مدنظر برنامه ريزان بوده باشد تا همچنان اقليتها نيز به جانفشاني در راه اعتلاي ايران اسلامي اقدام نمايند .

جمعيت :

در سال   1375   جمعيت استان خراسان   732646   نفر بود كه در قالب   149359   خانوار زندگي مي كردند . در اين سال   40% جمعيت استان ، شهري و   60%   روستايي بوده اند . در سال   1383   جمعيت شهري 45%   از كل جمعيت استان را شامل مي گردد كه اين جمعيت در 14   شهر استان زندگي مي كردند .

بايد توجه داشت كه در سال   1375 ،   4/56%   جمعيت كشور در شهرها و   5/44%   در روستاها زندگي مي كردند . اين روند در خراسان شمالي برعكس مي باشد كه شرايط مناسب آب و هوايي ، حاصلخيزي خاك ، وجود منابع مورد نياز ، بالا بودن درآمد روستائيان ، نزديكي بيشتر روستاها به شهر و مي توانند دليل بالا بودن جمعيت روستايي استان باشند . جامعه شناسان معتقدند هرقدر نسبت شهرنشيني در كشور افزايش يابد مشكلات شهرها نيز بيشتر خواهد شد و براي پيشگيري از پيامدهاي منفي شهرنشيني چون حاشيه نشيني ، زاغه نشيني و برنامه ريزان آموزش و پرورش بايستي با پيش بيني هاي لازم و تأمين نيازهاي آموزشي اين مناطق ، روند مهاجرت روستائيان به شهر را كنترل نمايند .

رشد جمعيت :

طبق آمار اداره ثبت احوال استان ، در سال   1382   در هر شبانه روز بيش از   40 نفر ( هر 2 ساعت 3 نفر ) در اين استان بدنيا آمده اند يعني ماهانه 1200 نفر و سالانه   14607   نفر كه معادل جمعيت شهر آشخانه و   5/1   برابر جمعيت شهر فاروج است . نرخ رشد طبيعي جمعيت در مقاطع زماني   1375   تا   1381   معادل   5/1% است كه اين رقم براي تمامي شهرستان ها يكسان نيست بطوري كه در جدول نيز ديده مي شود شهرستان بجنورد با 8/1% بيشترين و شهرستان فاروج با   1/1% كمترين رشد را در بين شهرستان ها داشته اند .

   

 

 

 

 

 

 


 

           

 

 

 

ساختمان سني و جنسيت جمعيت :

با توجه به هرم سني جمعيت استان  اين هرم داراي قاعده اي پهن و گسترده است كه اين امر بيانگر جواني جمعيت و تيزبودن نوك هرم بيانگر پايين بودن متوسط عمر يا اميد به زندگي است . براساس سرشماري سال   1375   تركيب جنسي جمعيت استان تفاوت زيادي ندارد بعبارت ديگر تعداد مردان و زنان در اين استان تقريباً مساوي است .

 

 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 23 تیر 1389  1:10 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان خوزستان
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان خوزستان با مساحتى حدود ۲۳۶ ‚ ۶۴ کيلومترمربع، بين ۴۷ درجه و ۴۱ دقيقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقيقه طول شرقى از نصف‌النهار گرينويچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقيقه تا ۳۳ درجه و ۴ دقيقه عرض شمالى از خط استوا، در جنوب غربى ايران واقع شده است. اين استان از شمال غربى با استان ايلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقى و شرق با استان‌هاى چهارمحال و بختيارى و کهگيلويه و بويراحمد، از جنوب با خليج فارس و از غرب با کشور عراق هم مرز است. براساس تقسيمات کشورى سال ۱۳۷۵ ، اين استان داراى ۱۵ شهرستان، ۳۵ بخش، ۱۳ دهستان و ۴۴۹۶ آبادى داراى سکنه مى‌باشد. مرکز استان خوزستان، شهر اهواز و ساير شهرستا‌ن‌هاى آن عبارتند از: آبادان، انديمشک، اهواز، ايذه، باغ ملک، بندر ماهشهر، بهبهان، خرمشهر، دزفول، دشت آزادگان، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشتر و مسجد سليمان .

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

شمال و شرق خوزستان را سلسله جبال زاگرس فرا گرفته است که ارتفاعات آن در جهت جنوب غربى کاهش مى‌يابد، به طورى که در نواحى جنوبى‌تر به صورت تپه ماهورهائى نمايان مى‌شود . استان خوزستان را از نظر پستى و بلندى مى‌توان به دو منطقه کوهستانى و جلگه‌اى تقسيم کرد. منطقه کوهستانى در شمال و شرق استان قرار گرفته و منطقه جلگه‌اى آن از جنوب دزفول، مسجد سليمان، رامهرمز و بهبهان آغاز شده و تا کرانه‌هاى خليج‌فارس و اروند رود ادامه مى‌يابد. استان خوزستان داراى آب و هواى مختلف است : آب و هوايى نيمه‌بيابانى که شهرهاى آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هنديجان، دشت آزادگان و نواحى دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحى شمال اهواز را در بر مى‌‌گيرد. آب و هواى استپ گرم که نواحى شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز را در بر مى‌گيرد . استان خوزستان تحت تأثير سه نوع باد قرار دارد: اولين باد، جريان سرد نواحى کوهستانى و دومين باد (شرجي)، جريان گرم و رطوبى از خليج‌فارس است که به سوى جلگه مى‌وزد. سومين باد يا باد سموم از عربستان مى‌وزد و هميشه مقدارى شن و خاک و رطوبت همراه دارد. براساس داده‌هاى ايستگاه‌هاى سينوپتيک استان خوزستان در سال ۱۳۷۵ ، حداقل مطلق درجه حرارت ۰/۲- درجه سانتى‌گراد و حداکثر مطلق درجه حرارت با ۵۰/۴۰ درجه سانتى‌‌گراد در اهواز گزارش شده است .

   جغرافياى تاريخى استان

استان خوزستان يکى از کهن‌ترين سرزمين‌هاى تمدن بشرى است. اين تمدن در ۶۰۰۰ سال پيش در شوش پديد آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عيلام در شوش پايه‌گذارى شد و ۳۰۰۰ سال پيش از ميلاد، دولت عيلام توسط آشوريان منقرص گرديد. در سال ۶۴۰ ق.م شوش به دست آشورى‌ها تسخير و به دو بخش تقسيم شد. قسمت شمالى يعنى انزان به دست پارس‌ها افتاد و قسمت جنوبى آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال ۵۳۸ ق.م کوروش هخامنشى به بابل لشکر کشيد و با شکست بابل کليه خاک عيلام جزو متصرفات هخامنشى گرديد و شهر شوش به عنوان يکى از پايتخت‌هاى هخامنشى برگزيده شد. داريوش هخامنشى در حدود سال ۵۲۱ ق.م شوش را به مرکز شاهنشاهى خود تبديل کرد و در آن کاخ باشکوهى از سنگ به نام «هديش» احداث کرد. در زمان خشايار شاه پايتخت‌هاى ايران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسيدند . با حمله اسکندر دوران اوج و شکوه سلطنت خيره‌کننده هخامنشيان به پايان رسيد. در سال ۳۳۳ ق.م اسکندر بر هخامنشيان پيروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخاير بسيار ارزشمند طلا و نقره تصرف کرد . پس از فوت اسکندر در بابل جانشينان او در ايران دولت سلوکيان را تشکيل دادند. در سال ۱۸۷ قبل از ميلاد در اثر ضعف دولت سلوکى پارس و خوزستان متحد شدند و از دولت سلوکى جدا شدند . مهرداد اول اشکانى ۱۷۱-۱۳۷ ق.م نيز «دقريوس» شاه سلوکى را در جنگى شکست داد و شخصى به نام کامثاسکير را که از خاندان اشکانى بود به حکومت خوزستان منصوب کرد. با قدرت گرفتن ساسانيان اين ناحيه رو به عمران و آبادى گذاشت. شهر جندى شاهپور با دانشکده بسيار معروف نيز از شهرهايى است که در اين دوران از رونق و شکوفايى چشمگيرى برخوردار بوده است . پس از شکست يزدگرد سوم در جنگ معروف نهاوند، ايرانيان به مرور به دين اسلام گرويدند . از سال ۱۷ هـ.ق در عهد خلافت عمر که کشورگشايى مسلمانان به پيروزى تازه‌اى دست يافته بود، بصره به عنوان يکى از حاکم‌نشين‌ها و نايب‌‌الحکومه انتخاب شد. مهمترين و خونين‌ترين واقعه نخستين قرن اسلام در خوزستان، قيام توده‌‌هاى بدوى و روستائيان عرب و ايرانى بود که زير لواى خوارج يا ارزقيان سر به شورش برداشتند. حجاج بن يوسف در سال ۷۸ هـ.ق اين قيام را با بى‌رحمى و سنگدلى سرکوب کرد. قيام ديگرى نيز در سال‌هاى ۲۴۹ هـ.ق به رهبرى صاحب‌الزنج خوستان را فرا گرفت . در اواسط سده سوم هـ.ق دولت عباسيان رو به انحطاط گذاشت و زمينه رشد قيام ايرانيان به رهبرى يعقوب ليث صفارى فراهم شد. يعقوب ليث از سيستان علم استقلال برافراشت و در شوال سال ۲۶۱ هـ.ق فارس را تسخير و به سرعت حمله به بغداد را (مقر خلافت عباسيان) آغاز کرد، ولى بلافاصله به شوش و شوشتر عقب‌نشينى کرد . در سال ۲۸۸ هـ.ق عمروليث جانشين يعقوب در خوزستان به قتل رسيد. در سال ۳۲۶ هـ.ق معزالدوله ديلمى، کرمان و خوزستان را تصرف کرد. با روى کار آمدن سلجوقيان ابوکاليجاد ديلمى به حکومت خوزستان منصوب شد و در سال ۴۳۴ هـ.ق با همين سمت درگذشت . از اين سال تا سال ۸۴۵ هـ.ق به ترتيب خوارزمشاهيان، خاندان شلمه افشار، اتابکان فارس، آل‌مظفر، آل جلاير و تيموريان بر تمام يا قسمتى از خوزستان حکم راندند. در سال ۸۴۵ هـ.ق جنبش مذهبى ديگرى به عنوان شعشعيان در اين نواحى شکل گرفت. رهبر اين جنبش سيد محمد مشعشع ادعاى مهدويت داشت و از اين زمان خوزستان به دو ناحيه عرب‌نشين و غير عرب‌نشين تقسيم شد. در سال ۸۷۲ هـ.ق سلسله ايلخانان به دست آق‌قويونلوها منقرض شد و سيد محسن فرزند سيد محمد مشعشع از اوضاع آشفته ناشى از آن استفاده کرد و بر سراسر خوزستان مسلط شد. پادشاهان صفوى چندين بار براى سرکوب مشعشيان و افشار به خوزستان لشگر کشيدند و هر بار پس از سرکوب آنها مشعشعيان را بر حکومت نواحى تحت تسلط آنها ابقا کردند. با انقراض صفويان به دست محمود افغان خوزستان همچنان به تهماسب ميرزا جانشين پادشاه شکست خورده صفوى وابسته باقى ماند و محمد افغان براى دست يافتن به اين ناحيه در سال ۱۱۳۶ هـ.ق لشگرى به اين ناحيه گسيل داشت ولى نتيجه‌‌اى نگرفت. نادرشاه، افغان‌ها را از اصفهان بيرون راند و در بهار سال ۱۱۴۲ هـ.ق از راه فارس و کهگيلويه روانه خوزستان شد . پس از قتل نادر، خاندان مشعشعى بار ديگر به رياست موسى مطلب هويزه را به تصرف در آوردند . مشعشع‌ها پس از استقرار در هويزه به سوى شوشتر، دزفول و شوش روى آوردند و با طايفه آل کثير جنگيدند و نواحى مزبور را تصرف کردند. در همين دوران کريم‌خان زند پس از ده سال کشمکش و جدال قدرت را به دست گرفت. پس از درگذشت کريم‌خان زند بار ديگر خوزستان دچار هرج و مرج شد. در زمان فتحعلى‌شاه قاجار خوزستان به دو بخش تقسيم شد. بخش شمالى، شامل شوشتر، دزفول و هويزه جزء کرمانشاهان، به محمدعلى ميرزاى دولت شاه سپرده شد و بخش جنوبى آن شامل رامهرمز، فلاحيه و هنديجان جزء فارس به حسينعلى ميرزا پسر ديگر فتحعلى‌ شاه واگذار شد و محمّد على ميرزاى دولت شاه شاهزاده مقتدر قاجارى دوباره براى سرکوب مخالفين به خوزستان لشگر کشيد. در زمان همين شاهزاده بند معروف ميزان در شوشتر بازسازى شد و آب به شاخه شطيط و نهرداران جريان يافت . در سال ۱۲۶۷ هجرى قمرى قواى انگليس از طريق خرمشهر وارد خوزستان شد و تا اهواز پيش آمد و به آن شهر دست يافت. پس از سال ۱۲۷۳ هـ.ق که جنگ انگليس با ايران روى داد تا پايان حکومت ناصرالدين‌شاه که چهل سال طول کشيد در خوزستان جنگى روى نداد . در اين زمان عشاير عرب به چند بخش تقسيم شده و هر بخش شيخى جداگانه داشت که حاج جبار خان نام‌آورتر از ديگران بود و چون پس از جنگ انگليس فداکارى‌هايى از خود نشان داده بود توسط ناصرالدين‌شاه به رتبه سرتيپ اولى ارتقاء يافت. پس از او پسرش شيخ خزعل جانشين پدر شد و با کشتن برادر زمام امور را به دست گرفت. اين مرد که با حمايت انگليس سراسر استان خوزستان را به چنگ آورده بود، ‌ در سال ۱۳۳۲ هجرى قمرى عليرغم بى‌طرفى ايران در جنگ جهانى اول جانب انگلستان را گرفت . انگليس‌ها عثمانى‌ها را از خوزستان بيرون کردند و رشته ٔ اختيار سراسر خوزستان را به دست گرفتند. در خرمشهر، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر يک از شهرهاى شوشتر و دزفول اداره ٔ سياسى يا کنسولگرى و عدليه داير کردند و در همه جا اداره‌‌هاى پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستى آن‌ها را به مأموران خود واگذار کردند . از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۹ هجرى قمرى اين وضع پايدار بود و شيخ خزعل نيز خود را امير خوزستان ( عربستان) مى‌‌خواند. در دوران رئيس الوزرايى رضاشاه سپاهى از شيراز به بهبهان، سپاهى از اصفهان و سپاه سومى از بروجرد عازم سرکوب شيخ خزعل در خوزستان شد. پس از جنگى کوتاه شيخ خزعل شکست خورد و با فرستادن پيامى به رئيس الوزرا امان خواست و در سال ۱۳۱۵ هـ.ق به روايت مرحوم محمدخان قزوينى اين مرد را در سن ۷۵ سالگى به دستور رضاشاه در منزلش خفه کردند و بدين وسيله عمر يکى ديگر از حکام محلى به سود قدرت يافتن دولت مرکزى به پايان رسيد. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ شمسى به عمر بيش از نيم قرن حکومت پهلوى‌ها نيز خاتمه داده شد .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:15 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان خوزستان (2)

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

در آبان ماه ۱۳۷۵ ، جمعيت استان ۷۷۲ ‚ ۷۴۶ ‚ ۳ نفر بوده است که از اين تعداد ۶۲/۵۲ درصد در نقاط شهرى و ۳۶/۵۱ درصد در نقاط روستايى سکونت داشته و بقيه غيرساکن بوده‌اند. در سال مذکور از کل جمعيت استان، ۵۲۹ ‚ ۹۱۰ ‚ ۱ نفر مرد و ۲۴۳ ‚ ۸۳۶ ‚ ۱ نفر زن بوده‌اند و نسبت جنسى آن ۱۰۴ بوده است. از جمعيت اين استان ۴۴/۲۰ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۵۲/۴۷ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۳/۲۳ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بيشتر قرار داشته‌اند و سن بقيه افراد نيز نامشخص بوده است. در آبان ماه ۱۳۷۵ ، از جمعيت استان ۹۹/۷۱ درصد را مسلمانان تشکيل مى‌داده‌اند و اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۶۶ درصد و در نقاط روستايى ۹۹/۸۱ درصد بوده است .

در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ حدود ۷۰۰ ‚ ۸۴۱ نفر به استان وارد و يا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. در آبان ۱۳۷۵ ، از جمعيت ۶ ساله و بيشتر استان، ۷۶/۸۹ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۹۱/۸۰ درصد و در گروه سنى ۱۵ ساله و بيشتر ۶۹/۲۵ درصد بوده است. در اين استان نسبت باسوادى در بين مردان ۸۳/۵۳ درصد و در بين زنان ۷۰ درصد بوده است. در سال مذکور، از جمعيت ۲۴-۶ ساله استان، ۶۳/۶۵ درصد در حال تحصيل بوده‌اند .

در اين استان، افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار) در مجموع، ۳۲/۴۶ درصد از جمعيت ۱۰ ساله و بيشتر را تشکيل مى‌‌داده‌اند. بيشترين ميزان فعاليت، مربوط به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۵۳/۹۷ درصد و کمترين ميزان مربوط به گروه سنى ۱۴-۱۰ ساله با ۳/۰۶ درصد بوده است. بالاترين ميزان فعاليت‌ براى مردان به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۹۵/۹۸ درصد و براى زنان به گروه سنى ۴۴-۴۰ ساله با ۹/۳۴ درصد مربوط بوده است. در آبان ماه ۱۳۷۵ ، از شاغلان ۱۰ ساله و بيشتر استان، ۲۰/۳۵ درصد در گروه‌‌هاى عمده کشاورزى، ۳۰/۸۵ درصد در گروه عمده صنعت، ۴۷/۲۵ درصد در گروه عمده خدمات و ۱/۴۵ درصد نامشخص و اظهار نشده گزارش شده است. کشاورزى در تمام منطقه ٔ خوزستان، ‌ به ويژه در قسمت جلگه‌اى از اهميت خاصى برخوردار است به همين سبب، اين استان را «زرخيز» ناميده‌اند. جلگه ٔ خوزستان دنباله ٔ جلگه ٔ بين‌النهرين است. استعداد خاک و آب و هواى اين جلگه براى کشاورزى بسيار مناسب است .

استان خوزستان به دو منطقه ٔ عمده ٔ کشاورزى تقسيم مى‌شود: اول؛ مناطق کشت فشرده شامل نواحى شمالى، غربى و مرکزي. دوم؛ مناطق کشت گسترده شامل مناطق کوهستانى و شرق استان. محصولات عمده ٔ کشاورزى استان خوزستان عبارتند از : گندم، جو، برنج، نيشکر، خرما و مرکبات. پس از کشاورزى، دامپرورى در اين استان حائز اهميت مى‌‌باشد. پرورش طيور نيز رايج است. استان خوزستان به جهت مجاورت با خليج فارس و جريان رودخانه‌هاى بزرگ و پرآب زمينه ٔ مساعدى براى پرورش و صيد ماهى دارد. صنعت نيز مانند کشاورزى در خوزستان سابقه‌‌اى بسيار طولانى دارد .

در دوران ماقبل تاريخ (دوره ٔ عيلامى‌ها) انواع و اقسام ظروف و کوزه‌هاى سفالى در خوزستان ساخته شده است. در دوره ٔ ساسانيان خوزستان داراى صنايع مهمى بوده و منسوجات آن نيز معروف و مشهور بوده است، خاصه ديبا و حرير شوشترى، خز شوش و غيره معروف بوده‌اند. صنعت خوزستان به دو گروه تقسيم مى‌گردد: صنايع دستى و ماشيني. صنايع دستى خوزستان خاصه منسوجات و صنعت حريربافى در گذشته رونق فراوان داشته است. بطورى که شهرهاى مختلفى چون شوشتر در بافتن مسنوجات ابريشم مشهور بوده‌اند .

از مهمترين صنايع دستى استان مى‌توان به عبا‌بافى در شهرهاى شوشتر و شادگان، مقنعه ( روسرى زنانه) و چفيه (روسرى عربى مردانه) در شهرهاى دزفول و شوشتر، ملحفه ( ملافه) در دزفول و شوشتر، جاجيم در شادگان، ورشو در دزفول و نقره‌کارى در اهواز اشاره کرد .

علاوه بر صنايع دستى مذکور توليد فرآورده‌هاى چوبى، نمد مالى، گيوه‌دوزى، سبدبافى، خراطى، نازک‌کارى، قلمزنى و مسگرى نيز رواج دارد. صنايع کارخانه‌اى را مى‌توان برحسب مقدار مصرف مواد اوليه و کيفيت توليد به دو دسته عمده صنايع سنگين و صنايع سبک تقسيم نمود. صنايع سنگين استان عبارتند از :

استخراج و تصفيه نفت مشتمل است بر پالايشگاه آبادان، دستگاه تقطير مسجد سليمان و پالايشگاه گاز بيد بلند. صنعت پتروشيمى مشتمل بر مجتمع شيميايى رازى، مجتمع پتروشيمى آبادان، ‌ مجتمع شيميايى خارک، مجتمع پتروشيمى ايران - ژاپن، کارخانجات نورد و لوله اهواز و ذوب آهن گازى اهواز. صنايع سبک خوزستان عبارتند از : قندسازى، کاغذسازى، بسته‌بندى خرما، صنعت ماهيگيرى و صنعت توليد برق. در خوزستان معادن سرشارى وجود دارد که برخى از آنها از روزگاران گذشته شناخته شده بود و از آنها بهره‌بردارى مى‌‌شده است. اهم معادن شناخته شده عبارتند از: نفت، گاز، ‌ نمک، گوگرد، لاشه آهکى، سيليس، سنگ‌گچ و سنگ آهک .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:18 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان زنجان

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان زنجان که آن را فلات زنجان نيز مى‌نامند، در ناحيه ٔ مرکزى شمال غربى ايران واقع شده است. اين استان در ۴۷ درجه و ۱۰ دقيقه تا ۵۰ درجه و ۵ دقيقه ٔ طول شرقى و ۳۵ درجه و ۲۵ دقيقه تا ۳۷ درجه و ۱۰ دقيقه ٔ عرض شمالى خط استوا، با مساحتى نزديک به ۳۶۹ ‚ ۳۹ کيلومترمربع قرار گرفته است . استان زنجان از شمال به استان‌هاى اردبيل و گيلان؛ از شرق به استان قزوين؛ از جنوب به استان همدان؛ از جنوب غربى و غرب به استان‌هاى کردستان و آذربايجان غربى و آذربايجان شرقى محدود است و از جمله ٔ استان‌هايى است که به تنهايى با ۷ استان کشور همسايه و همجوار است . استان زنجان براساس آخرين تقسيمات کشورى، داراى ۳ شهرستان، ۱۳ بخش، ۸ شهر، ۴۴ دهستان و ۹۸۱ آبادى داراى سکنه است. شهرستان‌هاى اين استان عبارت‌‌اند از : زنجان، ابهر و خدابنده .

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان زنجان دو منطقه ٔ کوهستانى و جلگه‌اى تشکيل يافته است. مناطق کوهستانى اين استان اغلب داراى قله‌هاى مرتفعى هستند و در نواحى شمالى شهرستان زنجان، بخش‌هاى مرکزى، طارم عليا، طارم سفلا، ماه‌‌نشان، ايلات قاقازان و در غرب و جنوب غربى آن، شهرستان خدابنده (قشالاقات افشار) قرار گرفته‌‌اند. ساير نقاط استان از مناطق جلگه‌اى يا دشت‌هاى آن را در بر مى‌گيرند . دشت زنجان با وسعت قابل‌توجهى از شمال به ارتفاعات طارم و از جنوب به ارتفاعات سلطانيه که در حدود ۱۷۰۰ تا ۲۹۰۰ متر ارتفاع دارند، محدود شده است. اين دشت مانند يک نوار طولانى از سه‌راهيِ تاکستان تا نزديک ميانه کشيده شده است و رودخانه‌هاى زنجان‌رود در قسمت غرب، و خرمدره در جهت شرق آن جريان دارند . در ناحيه ٔ ‌ جنوب زنجان نيز دشت آبرفتى نسبتاً مسطح و وسيعى گسترده است که به ارتفاعات سلطانيه در شمال، و ارتفاعات قيدار در جنوب محدود مى‌شود . رودخانه ٔ سجاس‌رود در اين ناحيه از حوالى روستاى سجاس به سوى غرب جارى است. در استان زنجان رودخانه‌هاى متعددى جريان دارند که مهم‌ترين و پرآب‌ترين آن‌ها، رودخانه ٔ قزل‌اوزن با شاخه‌هاى فراوان است . استان زنجان با توجه به تأثير ناهموارى‌ها، و تماس غيرمستقيم با توده ٔ هواى مرطوب غربى و شمال، و صرف‌نظر از خصوصيات محلى و عرض جغرافيايى، ‌ دو نوع آب‌ و هواى متفاوت دارد : - آب و هواى کوهستانى که نواحى قيدار زنجان و ابهر را در بر مى‌گيرد و زمستان‌هاى سرد و پربرف و تابستان‌هاى معتدل از ويژگى‌هاى آ‌ن است . - آب و هواى گرم و نيمه‌مرطوب منطقه ٔ طارم عليا که تابستان‌هاى گرم و زمستان‌هاى ملايم دارد و از درجه ٔ رطوبت و ميزان بارندگى قابل‌توجهى نيز برخوردار است . براساس داده‌هاى ايستگاه هواشناسى استان زنجان، ميانگين ميزان بارندگى در اين استان، سالانه ۳۲۳ ميلى‌متر و ميانگين تعداد روزهاى يخبندان آن در طول سال، ۱۱۵ روز است. حداکثر مطلق دما در شهر زنجان ۴۰ و حداقل آن ۲۹/۶- درجه ٔ سانتى‌گراد ثبت شده است. فصل‌هاى بهار و پاييز اين استان نسبتاً کوتاه‌اند، و عبور از فصل زمستان به تابستان و از تابستان به زمستان نسبتاً سريع صورت مى‌گيرد. فصل سرماى منطقه از اوايل آذرماه با بارش برف‌هاى پياپى که سراسر استان و به ويژه ارتفاعات را مى‌پوشاند، ‌ آغاز مى‌شود و معمولاً تا اواخر فروردين‌ماه ادامه مى‌يابد. بارندگى‌هاى استان عمدتاً در فصل‌هاى پاييز، زمستان و بهار به وقوع مى‌پيوندد و ميزان بارندگى در بهار و زمستان بيش‌تر از ديگر فصل‌ها است. مدت ماه‌هاى خشک استان نسبتاً زياد است؛ به طورى که معمولاً حدود ۵ تا ۶ ماه طول مى‌کشد . مهم‌ترين بادهاى استان مشتمل بر باد سرمه (مه) و باد گرم است. باد مه از جانب شمال و شمال غربى مى‌وزد، و باد گرم که از جانب شرق استان مى‌وزد، موجب افزايش تبخير، کاهش رطوبت و افزايش دماى هوا در تابستان و بهار مى‌شود. با وجود اين، فصل‌هاى بهار و تابستان مناسب‌ترين زمان سفر جهت گذراندن اوقات فراغت در اين استان است. سرسبزى و زيبايى طبيعت استان زنجان در اين دو فصل وصف‌ناپذير است .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:20 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان زنجان ( ۲ )

   جغرافياى تاريخى استان

استان زنجان يکى از نواحى تاريخى سرزمين ايران است و کاوش‌هاى باستان‌شناختى و آثار باقى‌‌مانده ٔ تاريخى، ديرينگى و قدمت آن را نشان مى‌دهند. پيشينه ٔ تاريخى اين استان را مى‌توان در چهار دوره به شرح زير مورد مطالعه قرار داد :

- دوران پيش از تاريخ (هزاره ٔ هفتم تا اوايل هزاره ٔ سوم پيش از ميلاد ):

چگونگى سير اين دوره ٔ ‌ تمدنى به علت کمبود اطلاعات و مدارک، تاريک و مبهم است. قديمى‌ترين آثار دوران پيش از تاريخ که در اين منطقه يافته و بررسى شده‌اند، احتمالاً به دوره ٔ «بَردوستيَن» تعلق دارند. اين يافته‌ها که شامل ابزارهاى کوچک جماعت‌هاى آغارين بشرى است، در حدود سى ‌هزار سال قدمت دارند. مشخص‌ترين زيستگاه اين جماعت در زنجان، غار تاريخى «گلجيک» است .

- دوران تاريخى (اوايل هزاره ٔ سوم تا اواخر هزاره ٔ ‌ دوم پيش از ميلاد ):

يافته‌هايى که از اين دوره در منطقه ٔ ايجرود به دست آمده‌‌اند، مورد بررسى قرار گرفته‌اند . پراکندگى زيستگاه‌هاى انسانى منطقه ٔ ايجرود در هزاره ٔ سوم و دوم پيش از ميلاد، در هشت کانون باستانى و تداوم حيات آن‌ها تا هزاره ٔ اول پيش از ميلاد، حکايت از شکوفايى و ديرپايى تمدن فلات مرکزى ايران در اين ناحيه دارد. آثار اين دوران در روستاهاى ضياء‌آباد، ‌ آق‌کند، گل‌تپه، چايرلو، قلتون و اوغول‌بيگ به دست آمده‌اند. ارزيابى و مطالعه ٔ آثار نقش‌هاى سياه‌رنگ بر روى سفال‌هاى نخوديِ کشف‌شده از اين کانون‌هاى تاريخى، پيوند تمدن‌‌هاى تپه ٔ حصار دامغان، تپه ٔ سيَلک کاشان، تپه ٔ زاغه ٔ دشت قزوين و ايجرود زنجان را نشان داده است .

دو اثر از اين دوره در جنوب غربى شهرستان خدابنده شناسايى شده‌اند: يکى در تپه ٔ تاريخى « يارمجه» (تکمه‌تپه) در قشلاق‌هاى افشار، و ديگرى در تپه ٔ تاريخى «امان ارغين‌بلاغي» منطقه ٔ بزينه‌رود شهرستان خدابنده، که هر کدام بخشى از نادرترين آثار زيستگاه‌هاى انسانى دوران هزاره ٔ سوم و دوم پيش از ميلاد را در خود جاى داده‌اند .

- دوران تاريخى جديد (اواخر هزاره ٔ دوم پيش از ميلاد تا اوايل قرن هفتم ميلادى ):

از اين دوره نيز يافته‌هايى در منطقه ٔ زنجان به دست آمده است که بارزترين آن نوعى سفال ساده ٔ خاکسترى‌رنگ است که يادگار زمان مهاجرت اقوام آريايى به اين منطقه است .

پايه و اساس اين اطلاعات، نتايج به‌دست آمده از بررسى‌ سفال‌هايى است که بيش‌تر به طور اتفاقى از گورستان‌ها و تپه‌هاى قديمى منطقه ٔ کشف شده‌اند. تکنيک، فرم و نقش سفالينه‌ها، مطمئن‌ترين ابزار شناسايى تمدن‌هاى پيش از تاريخ هستند .

يکى از قابل‌توجه‌ترين ظرف‌هايى که در تمامى مراکز استقرار انسانى اين دوره مورد استفاده قرار مى‌گرفته است، ظرف‌هاى سفالى قورى‌مانندى با لوله ٔ نسبتاً بلندى است که در مراسم به خاک‌سپارى مردگان مورد استفاده قرار مى‌گرفته است و در همه ٔ گورهاى شکافته‌شده ٔ اين دوره ديده شده است. نقش‌هاى روى سفالينه‌هاى تپه ٔ ‌ سيلک کاشان و مجسمه‌هاى باستانى لرستان، ارتباط اين نوع ظرف با مردگان را نشان مى‌دهند. قورى‌هاى اين منطقه که عموماً بى‌‌نقش‌اند و با آثار به‌دست‌آمده از خوروين و املش قابل مقايسه‌‌اند، احتمالاً دليل ديگرى بر پيوند اين اقوام، ‌ در اوايل هزاره ٔ اول پيش از ميلاد است .

شواهد تاريخى موجود نشان مى‌دهند که تا اوايل نيمه ٔ اول هزاره ٔ اول پيش از ميلاد، دستگاه فرمانروايى معينى در منطقه وجود نداشته و حکومت «اورارتويي» نيز به علت دورى مسافت نتوانسته بود بر اين نواحى چيرگى يابد. هم‌چنين کمى ابزار و جنگ‌افزارهاى به‌‌دست‌آمده از گورهاى باستانى نشان مى‌دهد که برخلاف تمدن‌هاى فلات مرکزى ايران که اقوامى جنگجو بوده‌اند، مردمان اين منطقه به علت فراوانى چشمه‌سارها و آب‌هاى سطحى عمدتاً به دامدارى و کشاورزى مشغول بوده‌اند و به همين جهت، امنيت نسبى بر منطقه حاکم بوده است. طبق اسناد آشورى‌ها، اين منطقه در قرن نهم پيش از ميلاد «آنديا» نام داشته است و به احتمال ضعيف، اقوام ساکن آن با اقوام لولوبى و گوتى دامنه‌‌هاى زاگرس پيوندهايى داشته‌‌اند .

اين منطقه از لحاظ جغرافيايى تاريخى، در آغاز هزاره ٔ اول پيش از ميلاد، از شمال با کادوسيان و کاسپيان، از مغرب با لولوبيان و گوتيان و از طرف جنوب شرقى و شرقى با پديده ٔ تاريخى ماد همسايه بوده است. در دوره‌هاى بعد مادها، اين اقوام را زير فرمان آورده‌اند .

طبق اسناد آشورى در قرن هفتم پيش از ميلاد، منطقه ٔ زنجان «ماداي» نام داشته است. آنچه اين ادعا را درست مى‌نماياند، کشف آثارى از هزاره ٔ اول پيش از ميلاد در روستاى مادآباد زنجان است. اما به علت روى‌دادن جنگ‌‌هاى ممتد منطقه‌اى (در قرن‌هاى هفتم و هشتم پيش از ميلاد) تمدن در اين منطقه به شکوفايى درخور دست نيافته است .

از قرن هفتم پيش از ميلاد تا اواخر هزاره ٔ اول پيش از ميلاد؛ يعنى در تمام دوران شاهنشاهى هخامنشى، تاريخ منطقه با ابهام بيش‌ترى همراه است. از ميان آثار کشف‌شده ٔ دوره ٔ هخامنشى، سکه ٔ «دريک» و «ريتون» در خدابنده و گردن‌بندهاى طلايى با بُن‌مايه (موتيف) «گل لوتوس» که نقش‌هاى آن‌ها با کنده‌کارى‌هاى تخت‌جمشيد قابل مقايسه‌‌اند و هم‌چنين چهرک (نقاب) طلايى مردگان گورها با آرايش مو و کلاه دوران هخامنشى را مى‌‌توان نام برد .

يادگارهاى باستانى از جمله آتشگاه عظيم تخت‌سليمان در غرب، عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشکده‌هاى ساسانى در طارم نشان مى‌دهند که در دوران اشکانيان و ساسانيان، دره‌هاى زنجان‌رود و قزل‌اوزن از رونق بيش‌ترى برخوردار بوده‌اند. گزارش‌هاى جغرافيادانان آغاز دوره ٔ اسلامى نيز اين موضوع را تأييد مى‌کنند .

از پانزده کانون باستان‌شناسى بررسى شده ٔ ‌ اين دوره، ۹ کانون در دره ٔ رود قزل‌اوزن و در طارم عليا واقع شده‌اند که از شکوه و آبادانى اين بخش از منطقه، در قرن‌هاى دوم تا پنجم ميلادى حکايت مى‌کنند. از مهم‌ترين آثار آن دوره به آتشکده ٔ تشوير مى‌توان اشاره کرد که در روستاى تشوير در ميان گورستانى تاريخى، با سنگ و ساروج و با طرح چهار طاقى در ابعاد ۴×۴ مترمربع با پوشش گنبدى‌شکلى ساخته شده است .

ترکيب بنا، يادآور سبک معمارى آتشکده‌هاى دوران ساسانى است و با آتشکده ٔ نياسر کاشان قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت که اين بنا، سنگى است و در ساختن آن از آجر استفاده نشده است. اين آتشکده برخلاف آتشکده‌هاى عظيم دوران ساسانى که جنبه ٔ دولتى و تشريفاتى داشتند، به عنوان آتشکده ٔ محلى مورد استفاده قرار مى‌‌گرفته است و با گذشت زمان، پيرامون آن به گورستان تبديل شده است .

- دوران اسلامى (از قرن ۷ تا ۱۹ ميلادى برابر با قرن اول تا ۱۴ هجرى ):

اين دوره از تاريخ زنجان، با فتح آن در زمان خلافت عثمان و به دست «براءبن عازب» سردار مشهور آغاز مى‌شود .

به استناد مدارکى که از ۶۲ کانون باستان‌‌شناختى منطقه به دست آمده است، به استثناى دره طارم عليا در رودخانه ٔ قزل‌اوزن و شهر زنجان، در بقيه ٔ نواحى، نقل و انتقال قدرت سياسى و مذهبى به آرامى صورت گرفته و با خرابى و درگيرى همراه نبوده است .

متن‌ها و اثرهاى موجود تاريخى نشان مى‌دهند که اين منطقه در سرتاسر دوران اسلامى، به ويژه از قرن‌هاى چهارم تا هشتم هجرى (در دوران حکومت کنگريان، سلجوقين و ايلخانيان) از شکوفايى اقتصادى، فرهنگى و هنرى برخوردار بوده است. از آثار اين دوره مى‌توان مسجدهاى جامع قِروه، سجاس، قلابر؛ کاروان‌سراهاى نيک‌پى، سرچم؛ آثار تاريخى عظيم‌ سلطانيه، خدابنده، ابهر و ساير آثار تاريخى را نام برد .

اصولاً يکى از دلايل انتخاب سلطانيه به پايتختى، رونق اقتصادى اين منطقه در قرن هفتم و هشتم هجرى بوده که توجه ايلخانان مغول را به خود جلب کرده است. کاشى‌هاى مطلايى که از تپه ٔ ‌ نور و سفال‌هاى سلطان‌آبادى بسيار جالبى که از تپه ٔ نور‌آباد خدابنده به دست آمده‌اند، گواهى بر رونق اقتصادى و فرهنگى آن دوره‌اند .

پس از برچيده شدن حکومت ايلخانى به دست سربداران در قرن نهم هجرى، منطقه ٔ زنجان نيز دچار فتنه ٔ خانمان‌سوز‌ تيمورلنگ شد و به شدت ويران گرديد .

تنش‌هاى سياسى و کشمکش‌هاى نظامى تا قرن دهم هجرى شمسى، مانع رشد و اعتلاى اقتصادى و فرهنگى در اين منطقه شده است. در دوران حکومت صفويه و قاجاريه، به ويژه در دوران حکومت شاه‌طهماسب، شاه‌‌عباس و آغامحمدخان قاجار، رونق نسبى اقتصادى و فرهنگى در منطقه برقرار بوده است. قسمت اعظم روستاهاى بخش‌ها و شهرهاى کنونى، با توجه به نظام ارباب و رعيتى، تا اواخر قرن سيزدهم هجرى قمرى تکوين و تکامل يافته‌اند و در طول دهه‌هاى اخير، به سرعت در حال رشد و گسترش بوده‌اند .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:26 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان زنجان ( ۳ )

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس نتايج سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ايران، جمعيت استان زنجان ۸۹۰ ‚ ۹۰۰ نفر بوده است که از اين تعداد ۴۷/۶۲ درصد در نقاط شهرى و ۵۲/۳۷ درصد در نقاط روستايى سکونت داشته، و بقيه غيرساکن بوده‌اند. از کل جمعيت استان در همين سال ۳۸۱ ‚ ۴۵۳ نفر مرد، و ۵۰۹ ‚ ۴۴۷ نفر زن بوده‌اند. لذا نسبت جنسى جمعيت اين استان برابر ۱۰۱/۳ زن در برابر ۱۰۰ مرد مى‌باشد. از جمعيت اين استان ۴۱/۳۸ درصد در گروه سنى کم‌تر از ۱۵ ساله، ۵۳/۹۳ درصد در گروه سنى ۱۵-۶۴ ساله و ۴/۶۹ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بالاتر قرار داشته‌اند و سن بقيه ٔ افراد نيز نامشخص بوده است .

در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از جمعيت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکيل مى‌داده‌‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۷ درصد، و در نقاط روستايى ۹۹/۹۴ درصد بوده است .

در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ ، در حدود ۱۶۸ ‚ ۷۷ نفر به استان وارد شده‌‌اند، يا در داخل اين استان جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۳۰/۸ درصد مهاجران، ساير استان‌ها، ۵/۶۵ درصد در شهرستان‌هاى ديگر همين استان، و ۶۲/۷۷ درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقيه ٔ افراد، خارج از کشور و يا اظهارنشده بوده است. مقايسه ٔ محل اقامت قبلى مهاجران با محلى که در آن سرشمارى شده‌اند، نشان مى‌دهد که ۳۵/۳۷ درصد از روستا به شهر، ۳۴/۶۴ درصد از شهر به شهر، ۱۵/۸۶ درصد از روستا به روستا ۱۲/۶۸ درصد از شهر به روستا - در طى ۱۰ سال قبل از سرشمارى آبان ۱۳۷۵ - مهاجرت کرده‌‌اند .

در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از ۸۱۷ ‚ ۷۷۳ نفر جمعيت ۶ ساله و بالاتر استان، ۷۴/۵۳ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۶-۱۴ ساله ۹۵/۲۱ درصد، و در گروه سنى ۱۵ ساله و بالاتر ۶۵/۲۳ درصد بوده است. در ميان افراد لازم‌التعليم ( ۶-۱۴ ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۷۵ درصد و در نقاط روستا‌يى ۹۳/۰۳ درصد بوده است. در اين استان، نسبت باسوادى در ميان مردان ۸۱/۶۸ درصد، و در ميان زنان ۶۷/۷۹ درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتيب ۸۷/۹۷ درصد و ۷۷/۵۴ درصد، و در نقاط روستايى ۷۵/۶۱ و ۵۸/۹۲ درصد بوده است .

در اين سال، از جمعيت ۶-۲۴ ساله ٔ استان، ۶۳/۳۹ درصد در حال تحصيل بوده‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى ۷۴/۴۷ درصد، و در نقاط روستايى ۵۳/۶۷ درصد بوده است. در اين استان ۹۲/۳۸ درصد از کودکان، ۸۰/۹۳ درصد از نوجوانان و ۳۲/۹۳ درصد از جوانان به تحصيل اشتغال داشته‌اند. در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، در اين استان افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار)، در مجموع، ۳۵/۰۵ درصد از جمعيت ده‌ساله و بالاتر را تشکيل مى‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى ۳۳/۹۴ درصد، و در نقاط روستايى ۳۶/۱۲ درصد بوده است. از جمعيت فعال اين استان، ۹۰/۱۱ درصد را مردان و ۹/۸۹ درصد را زنان تشکيل مى‌‌داده‌اند. استان زنجان داراى دانشگاه معتبر منطقه‌اى است که در سطوح عالى، به تربيت نيروى انسانى مى‌پردازد .

براساس نتايج همين سرشمارى، از شاغلان ده‌ساله و بالاترِ استان، ۳۹ درصد در گروه عمده ٔ کشاورزى، ۳۱/۲۵ درصد در گروه عمده ٔ خدمات، ۲۸/۸۳ درصد در گروه عمده ٔ صنعت اشتغال به کار داشته‌اند و شغل ۰/۹۳ درصد از افراد نامشخص بوده است. اين نسبت در نقاط شهرى، به ترتيب ۷/۷۳ درصد، ۵۴/۱۰ درصد، ۳۷/۱۰ درصد و ۱/۰۷ درصد؛ و در نقاط روستايى به ترتيب ۶۶/۸۶ درصد، ۱۰/۸۹ درصد، ۲۱/۴۴ درصد و ۰/۸۱ درصد بوده است. بدين‌ترتيب ملاحظه مى‌شود که بيش‌‌ترين تعداد شاغلين در نقاط شهرى در گروه‌ عمده ٔ خدمات، و در نقاط روستايى در گروه عمده ٔ کشاورزى اشتغال داشته‌اند .

شرايط جغرافيايى مشتمل بر تنوع آب و هوايى، برخوردارى از منابع آب و حاصلخيزى خاک، اين استان را به صورت يک منطقه ٔ ‌ مناسب کشاورزى درآورده است .

بعضى از محصولات کشاورزى و باغى استان، از نظر مقدار سطح زيرکشت و توليد، از جمله انگور، با ۱۳۶ هزار تن در سال، مقام اول را در کشور دارد .

کشاورزى به صورت‌هاى ديمى و آبى انجام مى‌گيرد و در حدود ۶۵ درصد زمين‌هاى زيرکشت استان را زمين‌هاى ديم تشکيل مى‌دهند که بيش‌تر در نواحى کوهپايه‌اى و دامنه ٔ کوه‌‌ها قرار دارند .

در حال حاضر، استان زنجان يکى از قطب‌هاى مهم کشاورزى و دامدارى غرب کشور به شمار مى‌آيد. انواع فعاليت در هر دو بخش به دو شيوه ٔ صنعتى و سنتى انجام مى‌شود. از ديگر بخش‌هاى دامپرورى، رمه‌گردانى عشايرى در اين استان است . استان زنجان در زمينه ٔ دامپرورى صنعتى و توليد گوشت و شير، در سطح کشور، جايگاه درخور توجهى را احراز نموده و يکى از مهم‌ترين مراکز مرغذارى کشور محسوب مى‌شود .

در بخش صنعت و معدن نيز استان زنجان موقعيت ممتازى دارد؛ به ويژه آن‌که به دليل هم‌جوارى و نزديکى به استان‌هاى تهران و گيلان که با محدوديت‌هاى قانونى و جغرافيايى در توسعه و گسترش واحدهاى صنعتى روبه‌رو هستند، از امکانات توسعه ٔ صنعتى برخوردار شده و زيربناهاى لازم نيز براى آن فراهم شده است . معادن فعال استان عبارت‌اند از : کائولن، فلدسپات و سيليس. در بخش صنعت، صنايع کارخانه‌اى فلزى، شيميايى، دارويى، غذايى، ريسندگى و بافندگى، ساختمانى، الکتريکى، چوبى و سلولزى فعال هستند. صنايع دستى استان نيز قابل‌توجه و از اهميت ويژه‌اى در سطح کشور برخوردار است .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان سمنان
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان سمنان با وسعتى برابر ۵۱۵ ‚ ۹۸ کيلومترمربع، ۵/۸ درصد مساحت کل کشور است. اين استان از نظر مساحت، ششمين استان کشور است و وسعت آن به حدود چهار برابر استان تهران مى‌رسد .

استان سمنان بين مدارهاى ۳۴ درجه و ۱۷ دقيقه تا ۳۷ درجه ٔ عرض شمالى و ۵۱ درجه و ۵۸ دقيقه تا ۵۷ درجه و ۵۸ دقيقه ٔ طول شرقى قرار دارد. استان سمنان با مرکزيت شهر سمنان، از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان اصفهان، از شرق به استان خراسان و از غرب به استان تهران محدود شده است .

استان سمنان در حال حاضر داراى ۴ شهرستان، ۱۴ شهر، ۱۰ بخش و ۲۸ دهستان است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از : سمنان، شاهرود، دامغان و گرمسار. شهرهاى تابعه ٔ استان نيز چنين‌اند : سمنان، مهدى‌شهر، شهميرزاد، سرخه، شاهرود، بسطام، تجن، کلاته، خيج، ميامى، بيارجمند، دامغان، گرمسار، ايوانکى و آرادان .

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان سمنان در دامنه‌هاى جنوبى سلسله جبال البرز قرار گرفته است. ارتفاع آن از شمال به جنوب کاهش مى‌يابد و به دشت کوير ختم مى‌شود .

رشته‌کوه‌هاى البرز، از کوه‌هاى طالش در غرب شروع و تا ارتفاعات خراسان در شرق کشيده شده است. اين رشته ٔ ممتد، از نظر نحوه ٔ استقرار در شرق و غرب تفاوت‌هايى پيدا کرده است. جهت کوه‌ها در غرب تا حبله‌رود از شمال غربى به سوى جنوب شرقى است، در حالى که در شرق اين رودخانه امتداد اين کوه‌ها جهت معکوس دارد، يعنى از جنوب غربى به طرف شمال شرقى امتداد دارد. اين ديواره ٔ بلند و طولانى، مانند قوسى بزرگ است که به سمت شمالى گشوده شده و مناطق پست و مسطح اطراف درياى خزر را از فلات مرتفع مرکزى ايران (‌از جمله استان سمنان) جدا کرده است. کوه‌هاى پراکنده جنوبى استان سمنان که متشکل از تپه‌هاى اواخر دوران ترشيارى هستند، دشت‌هايى مانند گرمسار، ايوانکى، چاله دامغان، ميامى و مخروط‌افکنه ٔ شاهرود را به وجود آورده‌اند .

در يک تقسيم‌بندى کلى مى‌‌‌توان استان سمنان را به دو بخش کوهستانى و دشت‌هاى پايکوهى تقسيم کرد :

نواحى کوهستانى از مهم‌ترين و کارآمدترين ناحيه‌هاى داراى امکانات معدنى هستند که براى گذران اوقات فراغت مردم نيز مناسب‌اند. در دشت‌هاى پايکوهى استان، بسيارى از شهرهاى باستانى جاى گرفته‌اند .

خصوصيات جوّى استان سمنان نشانگر تنوع در اقليم آن است. اين تنوع اقليمى، به دو شکل خود را نشان مى‌دهد :

- اقليم نيمه بيابانى شديد که اقليم مختص دشت‌ها، کوير نمک و قسمت‌هايى از فلات شمالى و مرکز ايران است و بخش‌هايى از استان سمنان از جمله گرمسار و بن کوه را در بر گرفته است. در اين نقاط، ميزان بارش و نزولات جوّى اندک است و معمولاً بارندگى آن در اوايل بهار و در بعضى از سال‌ها در تابستان نيز به وقوع مى‌پيوندد .

- اقليم نيمه بيابانى خفيف که علاوه بر بخش‌هاى مختلف ايران، قسمت‌هايى از خراسان، سمنان‌، شاهرود و دامغان را نيز در بر مى‌گيرد. بارندگى در اين نواحى، معمولاً در پائيز و بهار نيز صورت مى‌گيرد، ولى بيشترين بارندگى در فصل زمستان روى مى‌دهد .

استان سمنان، تحت تأثير جريان‌هاى هوايى گرم و خشک دشت کوير است ولى عواملى چون دورى از دريا، جهت و امتداد کوه‌ها، ارتفاع مکان و وزش بادها نيز در آب و هواى آن مؤثرند .

در اين استان، سه نوع آب و هوا را مى‌توان مشخص کرد :

- قسمت شمالى شامل شاهرود، دامغان، مهدى‌شهر و شهميرزاد، در زمستان هوايى خشک و مرطوب و در تابستان وضعيتى معتدل دارد .

- قسمت جنوبى شامل گرمسار و جنوب شهرستان سمنان، در تابستان‌ها هواى بيابانى و نسبتاً گرم و خشک و در زمستان‌ها هواى سرد دارد .

- قسمت شمال شرقى شامل ميامى و حسين‌آباد کالپوش، در تابستان هواى معتدل و مرطوب و در زمستان هواى سرد دارد .

ميانگين حرارت سالانه شهر سمنان ۱۷/۸ درجه، شاهرود ۱۴/۱ و گرمسار ۱۷/۵ درجه ٔ سانتى‌گراد است. با توجه به اين ارقام، سردترين شهرها از ميان چهار شهر استان، شاهرود و سپس دامغان و گرم‌ترين شهر، سمنان و سپس گرمسار است. ميانگين حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت در ماه‌هاى تير و مرداد که گرم‌ترين ماه‌هاى سال در استان سمنان است به ۲۵ درجه ٔ سانتى‌گراد و ميانگين حداقل درجه ٔ حرارت در ماه‌هاى دى و بهمن که سردترين ماه‌هاى سال استان است به زير ۱۱ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد. همچنين اختلاف حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت بين گرم‌ترين و سردترين ماه‌هاى سال به ۳۱ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد .

در استان سمنان، نزولات جوى بسيار کم و غالباً به صورت ريزش باران است و ميزان آن به طور متوسط به ۱۴۵ ميلى‌‌متر در سال مى‌رسد. با توجه به اينکه ميزان رطوبت نسبى با بارندگى نسبت مستقيم دارد، لذا ميزان رطوبت از غرب به شرق استان و از جنوب به شمال افزايش مى‌يابد. به طورى که درصد رطوبت نسبى در شاهرود ۴۹ و در گرمسار ۴۰ درصد است .

شاهرود در ميان شهرستان‌هاى مهم استان با ۱۶۱/۱ ميلى‌‌متر بارش سالانه بيشترين و دامغان با ۱۲۰/۲ ميلى‌متر کم‌ترين ميزان بارندگى را دارند .

تنوع ناهموارى و مجاورت کوير و کوهستان در محدوده ٔ استان سمنان (علاوه بر بادهاى محلي ) موجب پيدايش بادهاى غربى و کويرى هم شده است .

بادهاى مهم استان عبارت‌اند از :

- بادهاى غربى :‌ اين بادها معمولاً مرطوب‌اند و در ماه‌هاى سرد سال از غرب تا شمال غربى مى‌وزند .

- بادهاى کويرى : اين بادها معمولاً از مناطق کويرى و بيشتر در ماه‌هاى گرم سال مى‌وزند و موجب افزايش درجه ٔ حرارت و خشکى هوا مى‌شوند .

استان سمنان به علت تنوع جغرافيايى، ‌ داراى آب و هوايى متفاوت است. به اين صورت که در نواحى کوهستانى هوا سرد، در دامنه کوه‌ها معتدل و در کنار کوير گرم است . در دامغان به علت وزش بادهاى شديد شمالى و بارندگى در نواحى گرگان و مازندران، زمستان‌ها سرد و تابستان‌ها معتدل، در سمنان تابستان‌ها گرم و زمستان‌ها معتدل، در شاهرود با توجه به پستى و بلندى‌هاى آن، در قسمت شمالى سرد، در قسمت مرکزى معتدل و در قسمت جنوبى گرم است. در گرمسار نيز تغييرات فصل خيلى زياد است. تابستان‌هاى اين ناحيه بسيار گرم و خشک و زمستان‌هاى آن نسبتاً سرد و بارانى است .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:31 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان سمنان ( ۲ )

   جغرافياى تاريخى استان

استان سمنان در دوران باستان، بخشى از چهاردهمين ايالت تاريخى ورن (ورنه) از تقسيمات شانزده‌گانه اوستايى بود. برخى از دانشمندان اين ايالت را گيلان فعلى مى‌دانند، ولى قدر مسلم اين که ورن يا ورنه متشکل از صفحات جنوبى البرز و خوار شمال سمنان، دامغان، خوار، دماوند، فيروزکوه، شهميرزاد، لاسگرد، ده نمک و آهوان، قوشه، ويمه و نقاط کوهستانى مازندران بوده است .

در تمام دوره حکومت مادها و هخامنشيان، کوميسنه يا کوميشان (قومس بعد از اسلام) جزو ايالت بزرگ پارت يا پرتو به شمار مى‌رفت. در اين دوره سمنان شهر سرحدى ايالت‌هاى پارت و ماد محسوب مى‌شد. به همين علت برخى از مورخان، زمانى اين شهر را جزو مادها و گاهى جزو پارت‌ها به حساب مى‌آورند .

اين ايالت که در زمان ساسانيان به پشتخوارگر تغيير نام داده شامل همان شهرهايى بود که در ايالت ورن وجود داشتند. حد غربى اين ايالت، خوار (گرمسار فعلي)، حد شرقى آن شاهرود و حد شمالى ايالت پشتخوارگر، کوهستان‌هاى جنوبى طبرستان بود .

سمنان در دوره‌‌هاى بعد از اسلام جزو سرزمين تاريخى قومس (کومش) به شمار مى‌آمد . نام جغرافيايى قومس تا اواخر دوران قاجاريه بر سر زبان‌ها بود، ليکن در دوران حکومت رضاخان، سمنان در شمار شهرهاى استان دوم، يعنى مازندران در آمد .

در آغاز سال ۱۳۴۰ هجرى شمسى، طبق تصويب‌نامه هيأت وزيران ايالت کومش سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، سنگسر (مهدى شهر فعلي) و شهميرزاد و نقاط تابعه ٔ آن‌ها از نظر تقسيمات کشورى به نام فرماندارى کل سمنان نامگذارى شد و مرکز حکومت آن نيز در شهر سمنان مستقر شد .

در سال ۱۳۵۵ هجرى شمسى طبق تصميم دولت وقت، با اضافه شدن دماوند، فيروزکوه، گرمسار و ورامين فرماندارى کل سمنان به استان تبديل شد و مرکز آن نيز کماکان شهر تاريخى سمنان باقى ماند. البته طبق تقسيمات کشورى سال‌هاى اخير، سه شهر دماوند، فيروزکوه و ورامين از استان سمنان جدا شدند .

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس آمارگيرى جارى جمعيت سال ۱۳۷۰ ، ‌ جمعيت استان سمنان ۲۴۱ ‚ ۴۵۷ نفر بود که از اين تعداد ۰۰۰ ‚ ۲۸۲ نفر ( ۶۱/۷ درصد) در مناطق شهرى و ۰۰۰ ‚ ۱۷۵ نفر ديگر ( ۳۸/۳ درصد) در مناطق روستايى سکونت داشتند .

شهرستان شاهرود در چهار دوره سرشمارى ( ۷۰-۶۶-۵۵-۱۳۴۵) بيشترين تعداد جمعيت را، نسبت به سه شهرستان ديگر، داشت. در اين چهار دوره به ترتيب ۴۳/۴ ، ۴۴/۱ و ۴۴/۳۳ درصد از کل جمعيت استان سمنان در شهرستان شاهرود جاى داشتند. در رتبه دوم از نظر تعداد جمعيت، شهرستان سمنان با ۲۴/۲ ، ۲۴/۴ ، ۲۵/۷ ، ۲۶/۲۶ درصد از کل جمعيت استان قرار داشت. شهرستان دامغان و گرمسار به ترتيب در رتبه سوم و چهارم از نظر تعداد جمعيت نسبت به کل جمعيت استان قرار داشتند .

از نظر تراکم نسبى جمعيت، در سال ۱۳۷۰ در هر کيلومتر مربع در کل استان پنج نفر زندگى مى‌کردند. کم‌ترين تراکم مربوط به شهرستان شاهرود با ۳/۹۴ نفر و بيشترين تراکم مربوط به شهرستان گرمسار برابر ۷/۰۳ نفر در هر کيلومترمربع بود. با توجه به آمارهاى ارائه شده در خصوص تراکم نسبى جمعيت، مشخص مى‌شود که اولاً توزيع جمعيت و تراکم آن در اين استان يکسان نيست و در ثانى، آهنگ افزايش آن با مقايسه تراکم نسبى سال‌هاى گذشته از ميزان مساوى تبعيت نمى‌کند، بلکه توزيع آن در شهرستان‌هاى مختلف بيشتر تابع عوامل طبيعى، اقتصادى و متأثر از عوامل اجتماعى، ادارى و سياسى است .

در سال ۱۳۷۰ نسبت جنسى جمعيت استان ۱۰۵/۴ بود. در اين سال پائين‌ترين نسبت جنسى در گروه‌هاى عمده سنى در گروه ۲۹-۲۵ ساله و برابر ۹۸ بود و بالاترين نسبت جنسى در گروه‌هاى عمده سنى در گروه سنى ۶۵ ساله و بيشتر، برابر ۱۲۰ نفر بود. کم‌ترين تعداد زن در گروه سنى ۶۵ ساله به بالا نسبت به تعداد مردان بود. همچنين کم‌ترين مرد در گروه عمده سنى ۲۹-۲۵ ساله نسبت به تعداد زنان بود .

استان سمنان از نظر اقتصادى جايگاهى در خور توجه را در اقتصاد کشور دارد. اين استان به خاطر موقعيت جغرافيايى، اقليم بيابانى و نيمه‌بيابانى و محدوديت‌هاى ديگر مانند آب و خاک، از موقعيت کشاورزى مطلوبى برخوردار نيست. از کل ۸۰۰ ‚ ۱۵۳ ‚ ۹ هکتار مساحت استان‌، اراضى مستعد کشاورزى معادل ۲۲۰ هزار هکتار است. اراضى زير کشت معادل ۶۰۰ ‚ ۱۸۶ هکتار ( ۸۳/۲ درصد آبى و ۱۶/۸ درصد ديم) است که اين رقم تنها دو درصد مساحت استان است. از اين مقدار در حدود ۵۹۶ ‚ ۱۷۲ هکتار زير کشت محصولات سالانه است که عمده‌‌ترين آ‌ن‌ها به ترتيب گندم و جو، سيب‌زمينى، پنبه (وش) بومى و ورامينى، يونجه، اسپرس، شبدر و چغندرقند است .

استان سمنان با ۵/۵ ميليون هکتار مرتع و ۲/۵ ميليون واحد دامى يکى از قطب‌هاى دامپرورى کشور است. هر خانواده دامدار در استان طبق آمار سال ۱۳۶۷ به طور متوسط ۸۰ رأس گوسفند و بره يا بز و بزغاله داشت که تقريباً دو برابر شاخص مذکور در سطح کشور ( ۳۸ رأس) بود .

بخش صنعت استان به خاطر نزديکى به استان تهران، دارا بودن شبکه ارتباطى پيشرفته و راه‌آهن با استان‌هاى تهران، ‌ خراسان، مازندران و جنوب کشور (به ويژه راه جديدالاحداث استان سمنان به استان اصفهان) و کشف ذخاير معدنى مهم، طى سال‌هاى اخير از اهميتى ويژه برخوردار شده است .

استان سمنان يکى از قطب‌هاى صنعتى کشور است. براساس اطلاعات موجود علاوه بر واحدهاى صنعتى در حال توليد، نزديک به ۱۳۹۰ واحد ديگر در دست احداث است. در حال حاضر ۵۰۵ واحد صنعتى با اشتغال ۷۲۸ ‚ ۱۳ نفر در سطح استان مشغول توليد هستند که از اين تعداد، ۲۸۵ واحد در شهرستان سمنان ( ۵۶ درصد)، ۸۶ واحد در شاهرود ( ۱۷ درصد)، ۶۸ واحد در گرمسار ( ۱۳ درصد) و ۶۷ واحد ديگر در دامغان ( ۱۳ درصد ) مستقر است .

از کل واحدهاى در حال توليد، صنايع کانى غيرفلزى با ۱۸۲ واحد و ۴۱۸۵ نفر اشتغال در مقام اول و صنايع سلولزى با ۲۱ واحد و اشتغال ۲۰۱ نفر در مقام آخر قرار دارند . در ضمن بيشترين اشتغال مربوط به صنايع نساجى و چرم با تعداد ۴۶۱۲ نفر است .

استان سمنان از نظر تنوع مواد معدنى يکى از مناطق غنى کشور به شمار مى‌آيد. اين استان در سال ۱۳۶۸ داراى ۶۱ معدن بود که از نظر تعداد بعد از خراسان و تهران و از نظر ميزان استخراج ( ۲۴۴۳ هزار تن) در مقام پنجم کشور قرار داشت. براساس اطلاعات مربوط به سال ۱۳۷۰ تعداد معادن در حال بهره‌بردارى استان به ۷۳ فقره با ميزان استخراج ۲۶۷۵ هزار تن رسيد. معادن فعال استان را زغال‌سنگ، کروميت، گچ، نمک، سيليس، سولفات دوسود، دولوميت، ‌ پتاس، خاک‌هاى صنعتى، مس، سرب، روى، بوکسيت، منگنز، گوگرد، فسفات و غيره تشکيل مى‌دهند .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها