0

تاریخ و جغرافیای استانها

 
majid68
majid68
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 4493
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

ممنون خیلی عالیه استفاده بردم

 

 

شنبه 12 تیر 1389  10:00 PM
تشکرات از این پست
rezanajarha
rezanajarha
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 348
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

خیلی عالی بود- دست شما درد نکند.
یک شنبه 13 تیر 1389  9:42 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

ضمن تقدیر و تشکر از دوستان عزیز راسخونی با امید و لطف خداوند بزرگ و همکاری دوستان ، انشاالله به مرور به همه استانها پرداخته خواهد شد
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 13 تیر 1389  10:14 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 


استان ایلام

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان ايلام با ۰۸۶ ‚ ۱۹ کيلومتر مربع، حدود ۱/۴ درصد مساحت کل کشور را تشکيل مى‌دهد. اين استان در غرب دامنه ٔ سلسله جبال زاگرس بين ۳۱ درجه و ۵۸ دقيقه تا ۳۴ درجه و ۱۵ دقيقه عرض شمالى از خط استوا و ۴۵ درجه و ۲۴ دقيقه تا ۴۸ درجه و ۱۰ دقيقه طول شرقى از نصف‌‌النهار گرينويچ در گوشه ٔ ‌ غربى کشور قرار گرفته است .

استان ايلام از جنوب با خوزستان، از شرق با لرستان، از شمال با کرمانشاه (استان‌هاى داخلي) و از سمت غرب با ۴۲۵ کيلومتر مرز مشترک با کشور عراق همجوار است .

براساس آخرين تقسيمات کشورى در سال ۱۳۷۵، استان ايلام مشتمل بر ۷ شهرستان، ۱۷ بخش، ۱۵ شهر، ‌ ۳۶ دهستان و ۷۵۳ آبادى داراى سکنه بوده است .

شهرستان‌هاى استان ايلام عبارتند از : آبدانان، ايلام، ايوان، ‌ دره شهر، دهلران، شيروان و چرداول و مهران. مرکز استان شهر ايلام است که به علت زيبائى‌هاى طبيعى فراوانى که دارد، عروس زاگرس نام گرفته است .

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

ناهموارى‌هاى استان ايلام از چين‌خوردگى‌هاى موازى در جهت شمال غربى و جنوب شرقى به وجود آمده است. اين کوهها از رسوبات دوران اول تا چهارم زمين‌شناسى به يادگار مانده‌اند، ولى شکل‌گيرى کلى آن‌ها عموماً به دوران دوم و سوم زمين‌‌شناسى مربوط است. اين کوه‌ها چنان گسترده و فشرده‌اند که امکان شکل‌گيرى دشت‌هاى ميانکوهى در ميان آن‌ها فراهم نشده است .

با توجه به نقشه ناهموارى‌هاى استان به خوبى معلوم مى‌شود که شمال و شمال شرقى استان از ارتفاعات و کوهستان‌هاى بلند تشکيل يافته و نيمه ٔ غربى و جنوب غربى آن از نواحى کم ارتفاع با شيبى به طرف غرب شکل گرفته است که دشت‌هاى وسيع گرمسير منطقه ٔ مهران - دهلران و دشت عباس را در بر مى‌گيرد. ارتفاع اين دشت‌ها از ۳۰۰ متر کمتر است. وجود اين ناهموارى‌ها که در مجاور سرزمين پست قرار گرفته‌اند، اختلاف ارتفاع اين دو نيمه را به حدود ۳۰۰۰ متر مى‌رساند. با توجه به اين خصوصيت طبيعى، شکلى از زندگى اجتماعى پديد آمده است که امروزه به نظام عشايرى و ايلى معروف است .

به طور کلى نواحى شمالى و شمال شرقى استان ايلام کوهستانى و نواحى جنوب غربى و غرب آن از اراضى پست و کم ارتفاع تشکيل يافته است. مهم‌ترين ارتفاعات استان کبير کوه و دينار کوه مى‌باشند .

استان ايلام از نظر شرايط اقليمى جزو مناطق گرمسير کشور محسوب مى‌شود، ولى به علت وجود ارتفاعات، اختلاف درجه حرارت و بارندگى در بخش‌هاى شمالى، جنوبى و غربى آن زياد است، به طورى که مى‌توان از نظر اقليمى، مناطق سه گانه ٔ ‌ سردسيرى، گرمسيرى و معتدل را در اين استان به خوبى مشاهده نمود. اين مناطق سه گانه عبارتند از :

- مناطق کوهستانى شمال و شمال شرق: استان که آب وهواى نسبتاً سردسيرى با زمستان طولانى دارد. حداقل درجه ٔ حرارت اين مناطق در زمستان تا ۱۵ درجه زير صفر مى‌رسد و ميزان بارندگى آن نيز به بيش از ۵۰۰ ميليمتر در سال بالغ مى‌‌گردد .

- مناطق جلگه‌اى غرب و جنوب غربى استان: آب و هواى گرمسيرى دارد. حداکثر درجه ٔ حرارت اين مناطق تا ۴۵ درجه سانتيگراد بالاى صفر مى‌رسد. ميزان بارندگى اين مناطق، حدود ۲۰۰ ميليمتر در سال است .

- مناطق ميانى: آب و هواى معتدل دارد و درجه ٔ حرارت آن در زمستان تا ۵ درجه زير صفر و حداکثر حرارت آن در نقاط جنوبى و دره شهر در تابستان به بيش از ۴۰ درجه سانتيگراد مى‌رسد. براساس گزارش ايستگاه سينوپتيک ايلام در سال ۱۳۷۵، در مرکز استان حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۰/۴ - درجه ٔ سانتيگراد در بهمن ماه، مقدار بارندگى سالانه ۵۷۸/۴ ميليمتر، حداکثر رطوبت نسبى ۶۴ درصد و حداقل رطوبت نسبى ۲۴ درصد و تعداد روزهاى يخبندان در فصل زمستان ۲۷ روز ثبت شده است .

در شهرستان دهلران، حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۴۹/۶ درجه سانتيگراد در تيرماه و حداقل مطلق درجه ٔ حرارت ۰/۲- درجه سانتيگراد در بهمن ماه، مقدار بارندگى سالانه ۳۴۰/۳ ميليمتر، حداکثر رطوبت نسبى ۵۶ درصد و حداقل رطوبت نسبى ۳۲ درصد و تعداد روزهاى يخبندان آن ۳ روز گزارش شده است .

بارندگى‌هاى سالانه ٔ فراوان از يکسو و نقش استان به عنوان زهکش آب‌هاى سطحى سلسله جبال زاگرس از سوى ديگر، موجب پيدايش رودخانه‌هاى زيادى شده که به منظور استفاده از آب‌ آن‌ها سدهاى انحرافى و کانال‌هاى متعددى نيز احداث شده است. آب‌هاى زيرزمينى استان ايلام به دليل شرايط ويژه توپوگرافى و زمين‌ساختى غناى قابل توجهى ندارد. با اين وجود استفاده از قنات و چاه‌هاى آب زيرزمينى نيز رواج دارد .

   جغرافياى تاريخى استان

سرزمينى که اکنون استان ايلام نام دارد، بنا به اسناد تاريخى فراوان، بخشى از کشور عيلام باستان بوده است. اين کشور در حدود ۳۰۰۰ سال پيش از ميلاد به وجود آمده و تا سال ۶۴۰ پيش از ميلاد به حيات اجتماعى خود ادامه داده است. در اين سال، به فرمان آشور بانى‌پال به خاک و خون کشيده شده و منقرض شده است. از شهرهاى اين کشور، به اسامى شوش «پايتخت اصلي » ، ماداکتو «پايتخت تابستاني»، اهواز، خايدالو، ماساباتيک و کابيانه اشاره شده است .

در کتيبه‌هاى بابلى، عيلام را « آلامتو» يا «آلام» خوانده‌اند که به قولى به معناى کوهستان يا «کشور طلوع خورشيد » است. مدتى پس از سقوط عيلام، حوزه فرمانروايى آنان به دو منطقه ٔ تحت نفوذ پارس‌ها در شرق و مادها در غرب تقسيم شد. اقوام ساکن زاگرس در دوره ٔ هخامنشى جزئى از امپراطورى هخامنشى بوده است. ولى ظاهراً ارتش هخامنشى براى عبور از زاگرس ناچار به پرداخت باج به کوه‌نشينان مقتدر آن بوده است .

بنا به نوشته ٔ مورخان يونانى، در زمان سلوکيه، ساکنين زاگرس اکثر اوقات با اقوام مهاجم و بيگانه در نبرد بوده‌اند . وجود آثار باستانى فراوانى از دوره ٔ ساسانى در استان‌هاى ايلام و لرستان، ‌ نشان مى‌دهد که اين منطقه در آن زمان بسيار آباد و با اهميت بوده است. اسامى شهرهايى مانند «ماسبندان»، «مهرگان کدک»، «دارشهر»، «سيمره»، «اريوخ» و «شيروان» اين نظر را تأييد مى‌کند. محل دقيق برخى از اين شهرها هنوز روشن نشده است .

در اواخر دوره ٔ ساسانى، خاندان فيروزان بر اين سرزمين و خوزستان حکومت داشته‌اند که آخرين آن‌ها پس از شکست در جنگ جولا به دارالخلافه اعزام شده است. بعد از تسخير ايران به وسيله ٔ عرب‌هاى مسلمان، ‌ احتمال دارد که اين ناحيه جزئى از ايالت کوفه شده باشد و اسامى شهرهاى ماسبندان، مهرگان و سيمره معرب شده باشند .

در اواخر قرن چهارم هجرى قمرى، حسنويه کرد بر لرستان و ايلام فعلى حکومت مى‌کرده است و تا اوايل قرن ششم هجرى قمرى، حکومت اين خاندان ادامه داشته است .

از سال ۵۷۰ تا ۱۰۰۶ هجرى قمرى، اتابکان لُر بر لرستان و پشتکوه حکومت کرده‌اند. آخرين اتابک لُر به نام شاهورديخان را شاه‌عباس صفوى به قتل رسانده و حسين خان سيلورزى جد واليان ابوقداره را به حکومت لرستان و پشتکوه منصوب کرده است. اين خاندان پس از مدتى، مقر حکومت خود را به پشتکوه (ايلام کنوني) منتقل کرده‌اند و غلام‌رضا خان والى ابوقداره، آخرين والى پشتکوه پس از کودتاى ۱۲۹۹ شمسى به نحوى نسبتاً مسالمت‌آميز، منطقه تحت حکومت خود را رها کرده و به کشور عراق رفته است .

از سال ۱۳۰۹ شمسى در تقسيمات کشورى، ايلام جزو استان پنجم يعنى کرمانشاه گرديد. سپس به علت موقعيت مهم سياسى و مرزى و محروميت‌هاى فراوان به فرماندارى کل تبديل شد و اکنون يکى از استان‌هاى مهم کشور محسوب مى‌شود .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 13 تیر 1389  10:15 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان ایلام (2)
 

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، جمعيت استان ۸۸۶ ‚ ۴۸۷ نفر بوده است، ‌ از اين تعداد حدود ۵۳/۵ درصد در نقاط شهرى و حدود ۴۴/۵ درصد در نقاط روستايى سکونت داشته و بقيه غيرساکن بوده‌اند.

در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از ۸۸۶ ‚ ۴۸۷ نفر جمعيت استان، ۲۷۵ ‚ ۲۴۹ نفر مرد و ۶۱۱ ‚ ۲۳۸ نفر زن بوده‌اند و نسبت جنسى آن برابر ۱۰۴ بوده است. اين نسبت براى اطفال کمتر از يکساله ۱۰۹ و براى بزرگسالان (۶۵ ساله و بيشتر) ۱۵۱ بوده است. نسبت‌هاى مذکور در نقاط شهرى به ترتيب، ۱۰۸ و ۱۳۴ و در نقاط روستايى ۱۱۱ و ۱۶۶ بوده است. از جمعيت اين استان حدود ۴۵ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۵۱/۵ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۳/۷۲ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بيشتر قرار داشته‌اند و سن بقيه ٔ افراد نيز نامشخص بوده است.

در سال مذکور، از جمعيت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکيل مى‌‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۹۳ درصد و در نقاط روستايى ۹۹/۸۸ درصد بوده است.

در فاصله ٔ سال‌هاى‌ ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، تعداد ۹۸۳ ‚ ۹۴ نفر به استان وارد و يا در داخل اين استان جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۲۳/۵۶ درصد مهاجران ساير استان‌ها، ۳۴/۹۹ درصد در شهرستان‌هاى ديگر همين استان و ۳۸/۹۶ درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت بقيه افراد، خارج از کشور يا اظهار نشده بوده است.

در آبان ۱۳۷۵، از ۸۳۷ ‚ ۴۱۵ نفر جمعيت ۶ ساله و بيشتر استان، ۷۶/۷۴ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۹۴/۵۶ درصد و درگروه سنى ۱۵ ساله و بيشتر ۶۷/۰۲ درصد بوده است. در بين افراد لازم‌التعليم (۱۴-۶ ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۶۱ درصد و در نقاط روستايى ۹۳/۰۶ درصد بوده است.

در اين استان، نسبت باسوادى در بين مردان ۸۲/۰۴ درصد و در بين زنان ۷۱/۲۱ درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتيب ۸۷/۶۷ درصد و ۷۹/۲۹ درصد و در نقاط روستايى ۷۷/۱۸ درصد و ۶۳/۸۰ درصد بوده است.

در سال مذکور، از جمعيت ۲۴-۶ ساله استان، ۷۱/۱۸ درصد در حال تحصيل بوده‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى ۷۸/۰۲ درصد و در نقاط روستايى ۶۵/۷۱ درصد بوده است. در اين استان ۹۲/۵۶ درصد از کودکان، ۸۹/۳۲ درصد از نوجوانان و ۴۲/۷۰ درصد از جوانان به تحصيل اشتغال داشته‌اند.

در سال فوق‌الذکر، در اين استان، افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار) در مجموع، ۳۱/۸۸ درصد از جمعيت ۱۰ ساله و بيشتر را تشکيل مى‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهرى، ۳۱/۸۸ درصد و در نقاط روستايى ۳۱/۲۶ درصد بوده است. از جمعيت فعال اين استان، ۸۸/۲۲ درصد را مردان و ۱۱/۷۸ درصد را زنان تشکيل مى‌داده‌اند.

در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از شاغلان ۱۰ ساله و بيشتر استان، ۲۹/۷۱ درصد در گروه‌هاى عمده کشاورزى، ۱۹/۹۱ درصد در گروه عمده ٔ صنعت، ‌ ۴۸/۱۴ درصد در گروه عمده خدمات و ۲/۲۵ درصد اظهار نشده گزارش شده است. اين نسبتها در شهرها به ترتيب ۷/۳۹ درصد، ۲۳/۶۴ درصد، ۶۶/۸۰ درصد و ۲/۱۸ درصد و در روستاها ۵۳/۳۵ درصد، ۱۶/۵۹ درصد، ۲۷/۶۱ درصد و ۲/۴۶ درصد بوده است.

استان ايلام از استان‌هاى عشايرنشين کشور است و شرايط اقليمى و جغرافيايى آن، امکانات مساعدى براى ييلاق و قشلاق عشاير فراهم آورده است. نظام اجتماعى در ايلام تا دهه‌هاى اخير مبتنى بر نظام ايلى بود. هر ايل مشتمل بر چند طايفه و هر طايفه مشتمل بر چند تيره و هر تيره مرکب از تعدادى مال يا هوز (خانوار) بوده است. در رأس هر ايل يک توشمال قرار داشت که در ايلات مختلف مير، ملک، رئيس يا کايد ناميده مى‌شد و به منزله ٔ خان ايل تلقى مى‌شد. امروزه هرچند اين نظام ايلى از هم پاشيده است، ولى باز هم ايلاتى در داخل قلمروهاى مشخصى به ييلاق و قشلاق مى‌پردازند. طوايف و ايلات ساکن استان ايلام به شرح زير گزارش شده است:

- ايل ملکشاهى : شامل طوايف گچى، خميس، کله‌وند، رسيله‌وند، باولک، خليل‌وند، کارى‌وند، قيطون، کاظم‌بگ، بارياب، باوه، صمدتک و خوزى‌وند.

- ايل هليلان و زردلان : شامل بالاوند، زردلانى، طرهانى، جلالوند و عثمانوند.

- ايل شوهان : شامل طوايف سفرکلى، بلوچ، شرف، قيطول، کاورى، فلک، کلاى‌وند و کوهرو باره.

- ايل کرد : شامل طوايف مرادخانى، شکربيگى، سليمان‌خانى، ديناروند و کايدخوره.

- ايل ايوان : شامل طوايف بان سيرى و چولک.

- ايل خزل : شامل طوايف شمسى‌‌وند، خفروند، مرشدوند و طايفه قليوند.

- ايل ارکوازى : شامل طوايف کردل، مورت، ميثم، قيطونى، مير، مومه، قروش‌وند، بى، ملکشوند و کارشوند.

- عشاير عرب : شامل طوايف صيفى و ملخطاوى (ملک خطايي).

هر يک از ايلات و طوايف ياد شده مسيرهاى کوچ و ايل راه‌هاى مخصوصى دارند که در طى سال‌هاى متمادى از آن عبور کرده‌اند و امروزه نيز از همان مسير، کوچ خود را انجام مى‌‌دهند.

استان ايلام از مناطق محروم کشور است. وضعيت اقتصادى در اين استان به نسبت ساير استان‌هاى کشور شاخص‌هاى بسيار پائينى دارد.

در اين استان بيشتر فعاليت اقتصادى بر روى دامدارى و کشاورزى متمرکز شده است و زمينه‌هاى مساعدى نيز جهت پرورش زنبور عسل دارد. ولى در زمينه ٔ صنعت وضعيت چندان مطلوبى فراهم نشده است. کشاورزى در اکثر نقاط استان به صورت سنتى انجام مى‌شود بدين صورت که مراحل مختلف آن از داشت، کاشت و برداشت با استفاده از اصول و روش‌هاى ابتدايى و سنتى صورت مى‌گيرد.

مهم‌ترين محصول کشاورزى استان، ‌ گندم است. در اين استان امکانات بالقوه فراوانى براى توسعه و گسترش دامدارى و دامپرورى وجود دارد و هم اکنون نيز بخش مهمى از درآمد و حتى اشتغال مردم استان در بخش کشاورزى متمرکز شده است. آب و هواى متنوع، وجود کوهستان‌ها، جنگل‌ها و مراتع نسبتاً سرسبز و انواع گل و گياه در بهار و تابستان و وجود مناطق گرمسيرى و سردسيرى در مجاورت يکديگر، بهترين شرايط را براى پرورش زنبور عسل فراهم آورده است.

استان ايلام يکى از محروم‌ترين استان‌هاى کشور از لحاظ صنعت است و به علت شرايط خاص اقتصادى و اجتماعى از ديرباز، صنايع، خصوصاً صنايع نوين کارگاهى، در آن رونق چندانى نيافته است.

بخش صنعت سهم بسيار ناچيزى از اشتغال را نسبت به بخش خدمات و کشاورزى به خود اختصاص داده است. صنعت استان ايلام عمدتاً در صنايع خانگى و کارگاهى خلاصه مى‌شود و صنايع دستى آن عبارتند از : قالى و قاليچه، جاجيم، خورجين، سياه چادر، رسن، نمد، گيوه و گليم که با توجه به فراوانى مواد اوليه مانند پشم و موى بز توليد آن‌ها از قديم‌الايام رايج بوده است.

منابع معدنى استان نيز منحصر به منابع رسوبى است و عمدتاً شامل کانى‌هاى غيرفلزى مى‌باشد. تاکنون ذخاير کانى فلزى در استان شناخته نشده است ولى استان ايلام ذخاير بالنسبه غنى نفت و گاز دارد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 13 تیر 1389  10:23 AM
تشکرات از این پست
zahrafirooz
zahrafirooz
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 45
محل سکونت : خوزستان
یک شنبه 13 تیر 1389  10:27 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان بوشهر
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان بوشهر با مساحتى حدود ۶۵۳ ‚ ۲۷ کيلومترمربع بين ۲۷ درجه و ۱۴ دقيقه ٔ عرض شمالى و ۵۰ درجه و ۶ دقيقه تا ۵۲ درجه و ۵۸ دقيقه ٔ طول شرقى از نصف‌النهار گرينويچ قرار دارد. اين استان از شمال به استان خوزستان و قسمتى از کهگيلويه و بويراحمد، از جنوب به خليج‌فارس و قسمتى از استان هرمزگان، ‌ از شرق به استان فارس و از غرب به خليج‌فارس محدود است. استان بوشهر با خليج‌فارس بيش از ۶۰۰ کيلومتر مرز دريايى دارد و از اهميت سوق‌الجيشى و اقتصادى قابل توجهى برخوردار است.

براساس آخرين تقسيمات سياسى کشور استان بوشهر مشتمل بر ۸ شهرستان، ۱۷ بخش، ۱۳ شهر، ۳۶ دهستان و ۷۰۶ آبادى داراى سکنه است. شهرستان‌هاى استان بوشهر عبارت‌اند از : بوشهر، تنگستان، دشتستان، دشتى، دَيِر، ‌ ديلم، کنگان و گناوه.

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان بوشهر از نظر پستى و بلندى به دو قسمت جلگه‌اى و کوهستانى تقسيم مى‌شود:

- قسمت جلگه‌اى: استان در امتداد خليج‌فارس قرار دارد که عرض آن نيز در جهت شمال غربى (ناحيه بندر ديلم) به قسمت جنوب شرقى افزايش مى‌يابد و حداکثر به ۱۴۰ کيلومتر در امتداد دره رود مند مى‌رسد. جلگه ٔ مذکور از رسوبات رودهاى دالکى، شاپور، اهرم و مند تشکيل يافته است. از جمله ٔ اين نواحى مى‌توان به دشت بوشهر و برازجان اشاره کرد که سطح وسيعى از شمال استان را در بر گرفته است. اين مناطق تا دوران چهارم زير آب بود. اکثر شهرها و مراکز جمعيتى استان بوشهر در اين جلگه استقرار يافته‌اند. اين جلگه‌ها تا کويت و دشت‌هاى جنوبى خليج‌فارس ادامه دارد.

- قسمت کوهستانى: استان از دو رشته کوه عمده تشکيل مى‌شود که در سراسر طول استان به موازات هم امتداد يافته‌اند. اين رشته‌کوه‌ها مشتمل بر ارتفاعات گچ ترش و ارتفاعات نوکند است که به ترتيب در محدوده ٔ شمالى و شرق استان قرار دارند.

با توجه به استقرار استان بوشهر در منطقه ٔ فوق حاره‌‌اى، مهم‌ترين پديده و فرآيند مشهود اقليمى آن گرماى هواست. اين ناحيه تحت تأثير فشار زياد عرض‌هاى متوسط قرار دارد و فاقد بارندگى قابل توجه است، ولى فرآيند تبخير آن به علت طولانى بودن فصل گرما شدت و حدت بيشترى دارد. در فصل زمستان به دليل هجوم و گسترش جبهه‌هاى هواى سرد شمالى و درياى مديترانه به سمت شرق، آب و هواى مناسبى توأم با ابر و باران به‌وجود مى‌آيد.

به ‌طور کلى آب و هواى بوشهر در نوار ساحلى گرم و مرطوب و در قسمت‌هاى داخلى گرم و خشک صحرايى است. در استان بوشهر دو فصل محسوس وجود دارد‌: زمستان نسبتاً خنک شامل ماه‌هاى آذر، دى، بهمن، اسفند و تابستان گرم و خشک و طولاني. پاييز و بهار اين استان بسيار زودگذر است.

متوسط دماى سالانه ٔ استان ۲۴ درجه ٔ سانتيگراد است که بيشترين مقدار آن در تابستان حدود ۵۰ درجه و کمترين مقدار آن در زمستان حدود ۶ درجه ثبت شده است. دماى هوا در سردترين ماه‌هاى سال به ندرت به صفر درجه مى‌رسد. گرماى متوسط خنک‌ترين ماه‌هاى اين منطقه يعنى دى‌ماه ۱۵ درجه گزارش شده است. در استان بوشهر بين دهم ارديبهشت تا دهم مهرماه (حدود ۱۴۰ روز) درجه ٔ ‌ حرارت بيش از ۱۰ درجه است. در ۶۳ روز از اين مدت درجه ٔ ‌ حرارت بين ۴۰ تا ۵۰ درجه است.

ميزان بارندگى در استان بوشهر کم و متغير است. زمان بارندگى معمولاً بين ماه‌هاى آبان و ارديبهشت است. در طول اين مدت بادهاى باران‌زا به طور متوسط ۳ تا ۶ بار سراسر استان به خصوص سواحل آن را تحت تأثير قرار مى‌دهند. متوسط بارش ساليانه ٔ استان ۲۱۷ ميلى‌متر و از نوع باران با دوره‌هاى ريزش بسيار محدود است. ريزش باران در پاييز و بهار به صورت رگبارهاى شديد، کوتاه ‌مدت و همراه با رعد و برق است، در حالى که در زمستان به صورت باران ريز و مداوم است. ريزش برف در منطقه بى‌سابقه است، ولى تگرگ به طور پراکنده مشاهده شده است.

در ماه‌هاى خرداد و تير دماى بيش از حد و رطوبت شديد هوا که به علت شرايط خاص جوى به حالت اشباع مى‌رسد، هواى دم کرده و کم تحرکى به وجود مى‌آورد که در اصطلاح محلى به «شرجي» معروف است و تحمل آن بسيار دشوار است. ميزان رطوبت نسبى تقريباً در تمام مدت سال يکنواخت است و معدل ساليانه ٔ آن ۷۱ درصد است.

بادهاى محلى استان بوشهر در حقيقت قسمتى از طوفان‌هاى خليج‌فارس است که در اثر اختلاف فشار بين صحراى عربستان و ارتفاعات جنوبى ايران در فصول مختلف پديد مى‌آيد. اين بادها تقريباً در تمام سواحل خليج‌فارس مى‌وزند و در نقاط مختلف خليج‌فارس اسامى متفاوتى دارند. اين اسامى که بنا به مقتضيات زمانى (فصل وقوع آنها) و تصورات ذهنى دريانوردان و همچنين خطرات ناشى از آن‌ها است عبارت‌اند از:

- باد لهيمر يا لهيما:ر که معمولاً در پاييز و به قول دريانوردان در برج عقرب مى‌وزد. شدت اين باد به اندازه‌اى ناگهانى و غافلگيرکننده است که ممکن است در عرض چند دقيقه و يا چند ساعت خسارات سنگينى به بار آورد.

- باد لچيزب يا «گول‌زن»: که معمولاً در پاييز مى‌وزد، ولى روز و ساعت معينى ندارد. دريانوردان محلى معتقدند که اين باد ده روز پيش از عقرب مى‌وزد و شدت آن نيز کمتر از باد لهيمر است.

- باد قوس: که جهت جنوب شرقى - شمال غربى دارد و از مدار رأس‌السرطان در جهت شرقى حرکت مى‌‌کند. اين باد در تابستان گرم و سوزان و در زمستان گرم و مرطوب و اکثراً باران‌آور است. اين باد نيز شديد است و گاهى خسارات جانى و مالى فراوان به همراه دارد. در گذشته براى حرکت کشتى از هند به بوشهر از اين باد استفاده مى‌شد. باد باران‌آ‌ور قوس در زمستان جهت شمال شرقى دارد و باعث ريزش باران بيشترى مى‌شود.

- باد شمال: برعکس باد قوس باد خشکى است، وزش آن در زمستان دما را کاهش مى‌دهد و گاهى نيز باعث بارندگى مى‌شود. معمولاً جهت وزش باد قوس به شمال غربى تغيير مى‌يابد و باد شمال ناميده مى‌شود. اين باد معروف‌ترين باد محلى بوشهر است و تقريباً تنها بادى است که هواى گرم تابستان را تا حدودى متعادل مى‌کند. به همين جهت در گذشته اکثر ساکنين بوشهر پنجره‌هاى منازل خود را به طرف شمال غربى نصب مى‌کردند. اين باد نه تنها در زندگى مردم، بلکه در بافت شهرى شهرستان بوشهر نيز تأثير داشته است.

- باد بررد: که غالباً شب‌ها به سوى دريا مى‌وزد و خشک است.

- باد سهيلى: که اواخر تابستان و اوايل زمستان مى‌وزد و مردم محلى معتقدند که اين باد ناشى از طلوع ستاره ٔ سهيل است.

- باد غيوب:، باد تريه، باد توبيخ، باد پيرزن و باد سبعه از ديگر بادهاى محلى استان بوشهر است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 14 تیر 1389  12:43 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان بوشهر (۲)

   جغرافياى تاريخى استان

به ‌طورى که از اسناد و اطلاعات برمى‌آيد، اين منطقه به علت موقعيت استراتژيکى مناسب براى احداث پايگاه دريايى و بندرگاه، مورد استفاده پادشاهان عيلام قرار مى‌گرفت.

در زمان هخامنشيان که کشور ايران به بيست ساتراپ‌نشين (استان) تقسيم مى‌شد، سرزمين بوشهر جزء ساتراپ‌نشين پارس بود. داريوش فرمان داد که حفر ترعه ٔ نيل به درياى سرخ را دنبال کنند. اين کانال محققاً راهى بود که به جاى کانال سوئز امروز مى‌توانست خليج‌فارس و درياى عمان را از طريق درياى سرخ مستقيماً به مصر و مديترانه اتصال دهد. مقابر کنده شده بر سطح سنگى جزيره ٔ خارک دليل بر حضور سربازان هخامنشى در استان بوشهر است که براى نگهبانى از چنين راه طولانى تدارک شده بود.

خليج‌فارس به دليل موقعيت سوق‌الجيشى و به لحاظ اهميت اقتصادى و بازرگانى، در طول تاريخ همواره از سوى کشورها و دولت‌ها براى تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت مورد توجه قرار گرفته است. اولين يورش دولت‌‌هاى اروپايى به سواحل خليج‌فارس در سال ۱۵۰۶ ميلادى با حمله ٔ پرتغالى‌ها تحت عنوان محافظت و حراست از منافع پرتغال در برابر تجار مصرى و ونيزى صورت گرفت. در سال ۱۰۳۱ هجرى قمرى شاه‌عباس با انگليسى‌ها متحد شد و دست پرتغالى‌ها را از خليج‌فارس کوتاه کرد.

از سال ۱۱۴۸ هجرى قمرى نادرشاه بوشهر را که دهکده‌اى بيش نبود مورد توجه قرار داد و مشغول آماده کردن بوشهر به عنوان يک بندر و اسکله ٔ کشتى‌سازى با استفاده از چوب جنگل‌هاى مازندران شد. همچنين براى تأمين ارتباط جزاير و سواحل خليج‌فارس درصدد تأسيس نيروى دريايى برآمد. در سال ۱۱۴۹ هجرى قمرى لطيف‌‌خان را به ايالت دشتستان و کاپيتانى کل سواحل خليج‌فارس انتخاب و اعزام کرد. اين شخص براى تهيه ٔ ناوگانى در خليج‌فارس، بوشهر را مرکز دريايى خود قرار داد. در اواخر سلطنت نادر ايران ۲۳ تا ۲۵ فروند کشتى جنگى در خليج‌فارس داشت. بدين‌ترتيب از زمان نادرشاه بوشهر روى به پيشرفت نهاد و حتى مدتى بندرعباس را نيز تحت‌الشعاع خود قرار داد. پس از قتل نادر در اثر هرج و مرجى که در ايران پديد آمد، کشتى‌هاى جنگى توسط حکمرانان و شيوخ اطراف خليج‌فارس ضبط گرديد. همچنين بندر بوشهر و بندرعباس نيز اهميت سابق خود را از دست دادند. تجار هلندى که در سال ۱۶۲۳ ميلادى روابط تجارى خود را با ايران شروع کرده بودند پس از قتل نادر ايران را ترک کردند و بصره را مرکز تجارت خود قرار دادند، اما پس از مدتى در اثر دسيسه ٔ رقباى انگليسى و به منظور نزديکى بيشتر با دهانه ٔ ‌ خليج‌فارس، تأسيسات تجارى خود را به خارک منتقل کردند و در عين حال از پرداخت اجاره‌بهاى خارک به ميرمُهنّا حاکم بندر ريگ و جزيره ٔ خارک خوددارى نمودند. ميرمهنا در سال ۱۷۵۶ به تأسيسات هلندى‌ها حمله برد، دژ آنها را تسخير کرد و آنها را از جزيره بيرون راند، ولى به سبب اينکه در دفعات متعدد بناى سرکشى و تمرد از دستورات کريم‌خان زند را گذاشت و مدتى آرامش خليج‌فارس را برهم زد، کريم‌خان او را شکست داد و جزيره ٔ خارک و بندر ريگ را تصرف کرد. در همين زمان نفوذ انگليسى‌ها در سواحل و جزاير خليج‌فارس و به خصوص سرزمين بوشهر رو به گسترش نهاد و آنها موفق شدند اجازه ٔ تأسيس تجارتخانه‌اى را در بوشهر با امتيازات فوق‌‌العاده به دست آوردند.

سلسله ٔ قاجاريه که پس از زنديه روى کار آمد. چندان نفوذى در خليج‌فارس نداشت، به همين دليل، رفته‌رفته نفوذ انگليسى‌ها در خليج‌فارس بيشتر شد و زمام امور خليج‌فارس و درياى عمان به دست آنها افتاد و جنرال کنسول در بوشهر مدت ۲۰ سال بر همه ٔ خليج‌فارس حکمرانى کرد.

در زمان ناصرالدين ‌شاه ارتش ايران هرات را اشغال کرد و به دنبال آن حالت جنگى بين ايران و انگليس به وجود آمد. به دنبال اين مسئله ناوگان انگليس در خليج‌فارس مرکب از هشت کشتى جنگى و تعدادى ناوگان بخارى و بادى به ايران حمله کردند و جزيره ٔ خارک را متصرف شدند. پنج روز پس از آن قواى انگليسى در حوالى بوشهر در خاک ايران پياده شدند و شروع به پيشروى به سوى برازجان کردند. قواى ايران برازجان را تخليه و عقب‌نشينى کرده بود. بنابراين قواى انگليس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر کرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردى که در نهم ژانويه ۱۸۵۷ ميلادى در خوشاب بين ايران و انگليس رخ داد، انگليسى‌ها موفق شدند سپاه ايران را شکست دهند.

پيش از جنگ اول جهانى بار ديگر دولت انگليس منطقه ٔ بوشهر را مورد تجاوز قرار داد و در سال ۱۹۱۳ ميلادى جنگ سختى بين نيروى انگليس و دليران دلوارى در گرفت. در جريان اين جنگ رئيس على دلوارى و مردم تنگستان و دشتستان نقش برجسته‌اى ايفا کردند.

رئيس على دلوارى از مشروطه‌خواهان به نام جنوب ايران بود که در سال ۱۲۹۹ هـ.ق در روستاى دلوار تنگستان ديده به جهان گشود. در ۲۵ سالگى به صفوف مبارزين مشروطه‌خواه جنوب ايران پيوست و همکارى نزديکى را با محافل انقلابى و عناصر مشروطه‌طلب ايران شروع کرد. با کودتاى ضد‌انقلابى لياخوف روسى عليه مشروطه‌خواهان در ۱۳۲۶ هـ.ق و بمباران مجلس شوراى ملى و استقرار ديکتاتورى محمدعلى شاه قاجار، رئيس على به همراه سيد مرتضى علم‌الهدى اهرمى به مبارزه عليه استبداد صغير پرداخت. در سال ۱۳۲۷ هـ.ق با کمک تفنگچى‌هاى تنگستانى، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلى شاه پاک کرد و اداره ٔ گمرک و انتظامات و ديگر ادارات را تسخير کرد. اين کار دليران تنگستان بر انگليسى‌ها که اداره ٔ ‌ گمرک را در اجاره داشتند گران آمد و آنان براى تضعيف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادى و سياسى جنوب ايران به جنگ با دليران تنگستانى پرداختند و در اين راه از ديگر خوانين جنوب ايران يارى جستند. جنگ بين رئيس على و دليران تنگستان از يک طرف و انگليسى‌ها و خوانين متحد آنان از سوى ديگر به طور متوالى و پراکنده تا شوال ۱۳۳۳ هـ.ق ادامه يافت و انگليسى‌ها نتوانستند بر رئيس على و يارانش تفوق يابند. تا اين که درگير و دار حمله ٔ انگليسى‌ها به بوشهر در شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ هـ.ق (سوم سپتامبر ۱۹۱۵. م) هنگامى که رئيس على در محلى به نام «تنگک صفر» قصد شبيخون به قواى انگليسى‌ها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله يکى از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد. وى هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت. مبارزات رئيس على دلوارى برگ زرين ديگرى در تاريخ مقاومت دلير مردان ايران در مبارزه با استعمار است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 14 تیر 1389  1:13 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان بوشهر (۳)

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعيت استان بوشهر ۶۷۵ ‚ ۷۴۳ نفر بود که از اين تعداد ۵۳/۰۵ درصد در نقاط شهرى و ۴۴/۷۶ درصد در نقاط روستايى سکونت داشتند و بقيه غيرساکن بودند.

از کل جمعيت استان در همين سال، ۳۹۰ ‚ ۳۷۷ نفر مرد و ۲۸۵ ‚ ۳۶۶ نفر زن بودند نسبت جنسى جمعيت برابر ۱۰۳ به دست مى‌آيد. به عبارت ديگر، در اين استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۳ نفر مرد وجود داشت.

از جمعيت استان بوشهر ۴۲/۵۲ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۵۳/۷۲ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۳/۷۴ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بالاتر قرار داشتند و سن بقيه ٔ ‌ افراد نامشخص بود.

در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از جمعيت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکيل مى‌دادند. اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۸ و در نقاط روستايى ۹۹/۹۴ درصد بود.

در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، حدود ۴۲۹ ‚ ۱۰۲ نفر به استان وارد و يا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۴۱/۰۹ درصد مهاجران ساير استان‌ها، ۲۲/۳۳ درصد شهرستان‌هاى ديگر همين استان و ۳۵/۱۰ درصد شهرستان محل سرشمارى بود. محل اقامت قبلى بقيه ٔ افراد، خارج از کشور يا اظهار نشده بود. مقايسه ٔ محل اقامت قبلى مهاجران با محلى که در آن سرشمارى شده‌اند نشان مى‌دهد ۲۰/۴۸ درصد از روستا به شهر، ۵۰/۰۷ درصد از شهر به شهر، ۱۲/۹۷ درصد از روستا به روستا و ۱۵ درصد از شهر به روستا طى ۱۰ سال قبل از سرشمارى آبان ۱۳۷۵ مهاجرت کرده‌اند.

در آبان ۱۳۷۵، از ۶۶۹ ‚ ۶۳۸ نفر جمعيت ۶ ساله و بالاتر، ۸۰/۵۶ درصد باسواد بودند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۸۸/۹۶ درصد و در گروه سنى ۱۵ ساله و بالاتر ۷۲/۴۹ درصد بود. در بين افراد لازم‌التعليم (۱۴-۶ ساله) نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۹۷ درصد و در نقاط روستايى ۹۶/۴۲ درصد بود. در اين استان نسبت باسوادى در بين مردان ۸۵/۷۴ درصد و در بين زنان ۷۵/۲۲ درصد بود. اين نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتيب ۹۰/۳۶ درصد و ۸۲/۳۱ درصد و در نقاط روستايى ۸۱/۱۲ درصد و ۶۸/۸۰ درصد بود.

براساس همين سرشمارى، از جمعيت ۲۴-۶ ساله ٔ استان، ۶۸/۲۹ درصد در حال تحصيل بودند. اين نسبت در نقاط شهرى ۷۲/۳۹ درصد و در نقاط روستايى ۶۵/۰۶ درصد بود. در اين استان ۹۵/۲۵ درصد از کودکان، ۸۸/۹۰ درصد از نوجوانان و ۳۵/۶۹ درصد از جوانان به تحصيل اشتغال داشتند.

در آبان‌ماه ۱۳۷۵، در استان بوشهر، افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار) در مجموع ۳۰/۹۷ درصد از جمعيت ده ساله و بالاتر را تشکيل مى‌دادند. اين نسبت در نقاط شهرى ۳۲/۳۵ درصد و در نقاط روستايى ۲۸/۷۳ درصد بود. از جمعيت فعال اين استان ۹۲/۷۱ درصد را مردان و ۲۹/۷ درصد را زنان تشکيل مى‌دادند. بيشترين فعاليت مربوط به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۵۳/۱۴ درصد و کمترين ميزان مربوط به گروه سنى ۱۴-۱۰ ساله با ۱/۵۶ درصد بود. بالاترين ميزان فعاليت براى مردان مربوط به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۹۵/۸۰ درصد و براى زنان مربوط به گروه سنى ۲۹-۲۵ ساله با ۹/۷۳ درصد بود. براساس همين سرشمارى، از شاغلان ۱۰ ساله و بيشتر استان ۱۹/۴۲ درصد در گروه عمده ٔ کشاورزى، ۲۰/۳۶ درصد در گروه عمده ٔ صنعت، ۵۸/۸۶ درصد در گروه عمده ٔ خدمات فعاليت داشتند و ۱/۳۶ درصد نامشخص بود. اين نسبت در نقاط شهرى به ترتيب ۶/۲۹ درصد، ۱۸/۱۶ درصد، ۷۴/۳۵ درصد و ۱/۲۰ درصد و در نقاط روستايى به ترتيب ۳۲/۴۷ درصد، ۲۴/۹۴ درصد، ۴۱ درصد و ۱/۵۹ درصد بود. بدين‌ترتيب ملاحظه مى‌شود که بيشترين ميزان فعاليت هم در نقاط شهرى و هم در نقاط روستايى اختصاص به گروه عمده ٔ فعاليت‌‌هاى خدماتى دارد.

اقتصادى استان بوشهر به بخش‌هاى کشاورزى، دامدارى، شيلات و تا حدودى به صنعت متکى است. کشاورزى استان از نظر نوع محصولات توليدى و روش‌هاى توليد به دو قسمت محصولات زراعى و محصولات درختى تقسيم مى‌شود. مهم‌ترين محصولات زراعى را گندم و جو آبى و ديم، تنباکو، پياز، کنجد، سبزى، صيفى و نباتات علوفه‌اى تشکيل مى‌دهد. به علت شورى زياد خاک، اراضى قابل کشت به صورت محدوده‌‌هاى مجزا و دور از هم در سطح استان پراکنده‌‌اند.

در زمينه ٔ ‌ باغدارى استان بوشهر امکانات زيادى ندارد. بيشترين باغ‌هاى منطقه را نخلستان‌ها تشکيل مى‌دهند. همچنين باغ‌هاى محدود و کوچک مرکبات نيز به طور پراکنده به چشم مى‌خورند. شهرستان دشتستان و تنگستان از لحاظ توليد سالانه ٔ خرما و مرکبات مقام اول و دوم را در استان کسب کرده‌اند. ميزان توليد خرما در حدود هشتاد هزار تن و ميزان توليد مرکبات حدود ده هزار تن است.

امکانات دامدارى استان بوشهر از نظر تأمين خوراک و علوفه ٔ دام اندک است. مساحت مناطق تحت پوشش مراتع در حدود ۲/۵ ميليون هکتار برآورد شده است که ظرفيت مراتع موجود عليرغم وسعت زياد به علت فقر پوشش گياهى جوابگوى يک پنجم دام‌هاى فعلى نيز نيست. از سوى ديگر دام‌هاى عشاير قشقايى و بويراحمدى براى زمستان‌گذرانى به مناطق مختلف اين استان کوچ مى‌کنند. اين امر فشار چراى دام‌ها را بر مراتع افزوده و سبب تخريب بيش از حد آنها شده است. دامدارى به شيوه سنتى انجام مى‌گيرد، در نتيجه توليد گوشت و شير آنها قابل توجه نيست. بيشترين دام‌هاى استان را بز، گوسفند، گاو و شتر تشکيل مى‌دهد. پرورش زنبور عسل نيز در اين استان از اهميت نسبى برخوردار است. در حدود ۱۵۰۰ کندوى جديد و ۱۰۰۰ کندوى سنتى در استان وجود دارد.

يکى از مهم‌ترين فعاليت‌هاى اقتصادى استان بوشهر صيد ماهى است، ولى به واسطه ٔ استفاده از وسايل قديمى و روش‌هاى سنتى صيادى امر صيد ماهى، که يک منبع مهم اقتصادى به شمار مى‌رود، نقش واقعى خود را بازنيافته است، به طورى که در بعضى نواحى، نيازهاى غذايى مردم سواحل را نيز تأمين نمى‌کند. با اين حال در تمام بنادر و سواحل استان بوشهر عده ٔ زيادى به صيد ماهى و ميگو اشتغال دارند.

صنايع استان بوشهر به دو بخش صنايع دستى و صنايع ماشينى تقسيم مى‌شود. صنايع دستى از گذشته‌هاى دور نقش مهمى در زندگى و معيشت روستائيان داشته است. صنايع دستى استان بوشهر در حال حاضر جنبه ٔ تجارتى و ارزش صادراتى ندارد و بيشتر تأمين‌کننده ٔ ‌ نيازهاى بومى منطقه است. مهم‌ترين صنايع دستى منطقه عبارت‌اند از کشتى و لنج‌سازى، توربافى، قاليبافى، گبه‌بافى، گليم، نمد، کوزه و سفال. صنايع جديد نيز در حال حاضر نسبت به ساير استان‌ها رشد و توسعه ٔ محدودى دارد. صنايع جديد استان غالباً متوسط کوچک و عموماً تبديلى هستند. در صنايع متوسط بوشهر و برازجان و در صنايع کوچک ابتدا شهرستان دشتستان و سپس بوشهر و شهرستان‌هاى دشتى و گناوه به ترتيب داراى اهميت هستند. به غير از شرکت ملى صنايع دريايى و نيروگاه اتمى، مالکيت صنايع استان عمدتاً به بخش خصوصى تعلق دارد. اين واحدهاى صنعتى شامل صنايع غذايى و دارويى، شيميايى، کانى غيرفلزى، برق و الکترونيک، فلزى و ريخته‌گرى، ماشين‌سازى، تجهيزات خودرو، نيروى محرکه و لوازم و ابزار صيادى است که عمده‌ترين آنها را صنايع غذايى و دارويى و ماشين‌سازى تجهيزات تشکيل مى‌‌دهند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 14 تیر 1389  1:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان تهران

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان تهران با وسعتى حدود ۹۵۶ ‚ ۱۸ کيلومترمربع بين ۳۴ تا ۳۶/۵ درجه ٔ عرض شمالى و ۵۰ تا ۵۳ درجه ٔ طول شرقى واقع شده است. اين استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوين محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.

بر پايه ٔ آخرين تقسيمات کشورى، استان تهران در سال ۱۳۷۵ داراى ۹ شهرستان، ۲۲ شهر، ۲۰ بخش، ۶۲ دهستان و ۱۹۴۷ آبادى است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از:

- شهرستان تهران: داراى دو بخش و دو دهستان (سولقان و سياه‌رود) و يک شهر (تهران) است.

- شهرستان دماوند: داراى دو بخش و هشت دهستان (پشت‌کوه، حبله‌رود، شهرآباد، قزقان‌چاى، ابرشيوه، آب‌على، تارود و جمع آب‌رود) و چهار شهر (دماوند، رودهن، گيلان و فيروزکوه) است.

- شهرستان رى: داراى سه بخش و شش دهستان (حسن‌آباد، وهن‌آباد، قلعه نو، کهريزک، فشاپويه و غنى‌آباد) و يک شهر (حسن‌آباد) است.

- شهرستان ساوجبلاغ: شامل دو بخش و سيزده دهستان (بالا طالقان، ميان طالقان، پايين طالقان، ‌ احمدآباد، برغان، تنکمان، جمال‌الدين، چندار، چهاردانگه، ‌ رامجين، سعيدآباد، نجم‌آباد و هيو) و دو شهر (نظرآباد و هشتگرد طالقان) ‌است.

- شهرستان شميرانات: داراى دو بخش و سه دهستان (رودبار قصران، لواسان بزرگ و لواسان کوچک) و دو شهر (لواسان و فشم) است.

- شهرستان شهريا:ر شامل دو بخش و يازده دهستان (اسماعيل‌آباد، امام‌زاده ابوطالب، منجيل‌آباد، اخترآباد، بى‌بى‌سکينه، جوقين، رزکان، فردوس، قائم‌آباد، ملارد و مويز) و سه شهر (رباط کريم، شهريار و شهر قدس) است.

- شهرستان کرج: شامل دو بخش و هفت دهستان (آدران، آسارا، گرم‌دره، محمدآباد، پلنگ‌آباد، کمال‌آباد و اشتهار) و سه شهر (کرج‌، اشتهارد و ماه‌دشت) است.  ) این شهرستان اخیرا به استان تبدیل شده که مراحل مقدماتی خود را طی می کند .)

- شهرستان ورامين: شامل سه بخش و هشت دهستان (بهنام پازوکى شمالى، ‌ بهنام سوخته ٔ شمالى، فيلستان، بهنام سوخته ٔ جنوبى، بهنام پازوکى جنوبى، بهنام وسط شمالى، بهنام عرب جنوبى و بهنام وسط جنوبي) و چهار شهر (ورامين، قرچک، پيشوا و پاک‌دشت جوادآباد) است.

- شهرستان اسلام‌شهر: شامل دو بخش و چهار دهستان (فيروز بهرام، چهاردانگه، ده عباس و صالح‌آباد) و يک شهر (اسلام‌شهر) است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 15 تیر 1389  8:45 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان تهران (۲)

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان تهران با رشته‌کوه‌هاى البرز از استان‌هاى شمالى ايران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمال استان به ۱۵۰۰ متر مى‌رسد که در سمت شمال غربى کشيده شده است. در ارتفاعات بالايى کوهستان البرز که داراى شيب نسبتاً تندى است، امکاناتى بسيار محدود براى دست‌يابى به منابع آب و کشاورزى وجود دارد. از اين رو جمعيتى بسيار اندک در اين نواحى ساکن شده‌اند. شهرستان و تقريباً همه ٔ شهر دماوند در اين ارتفاعات قرار گرفته است.

ارتفاع رشته‌کوه‌هاى البرز به سوى شرق افزايش مى‌يابد و در ارتفاع ۵۶۷۸ مترى (قله ٔ دماوند) به بالاترين حد خود مى‌رسد. قله ٔ ‌ دماوند در مرکز البرز قرار دارد و مرتفع‌ترين قله ميان چکادهاى آسياى غربى و اروپا است. قله ٔ دماوند آتشفشانى خاموش است که اکنون آخرين مرحله‌هاى پيش از خاموشى کامل را مى‌گذراند و خروج گازهاى گوگردى و چشمه‌هاى معدنى اين ادعا را تأييد مى‌کند.

در شمال شرقى استان، کوه‌هاى سوادکوه و فيروزکوه قرار دارد و به ارتفاعات شهميرزاد در شرق مى‌پيوندد.

ديواره ٔ جنوبى کوه‌هاى البرز مرکزى را در استان تهران کوه‌هاى لواسانات و قره‌داغ و کوه‌هاى شميرانات که بلندترين نقطه ٔ آن قله ٔ ۳۹۳۳ مترى توچال مى‌باشد، در بر گرفته است. از ديگر ارتفاعات استان مى‌توان به کوه‌هاى حسن‌آباد و نمک در جنوب، بى‌بى شهربانو و القادر در جنوب شرقى و ارتفاعات قصر فيروزه در شرق اشاره کرد.

موقعيت آب و هوايى استان تهران، چه در مناطق کوهستانى و چه در دشت‌ها، موجب پوشش گياهى از نوع نيمه صحرايى شده است. بارندگيِ اندک و خشکى هوا باعث رشد خار و بوته ٔ استپ‌هاى صحرايى و نيمه صحرايى به ويژه در بلندى‌هاست.

نواحى جلگه‌اى و دشت‌هاى استان تهران با شيبى ملايم از شمال شرقى به سوى جنوب غربى کشيده شده است. اين مناطق به علت هموار بودن، وضعيتى مناسب براى کشاورزى و تجمع کانون‌هاى زيستى فراهم آورده است.

دشت‌هاى گسترده ٔ ايران در محدوده‌هاى ورامين، تهران و کرج گسترش يافته و شهرهايى پرشمار را در حوزه‌هاى خود پديد آورده است. دشت‌هاى استان تهران از هشتگرد آغاز مى‌شوند و تا دشت ورامين ادامه مى‌يابند. بخشى از اين دشتِ آبرُفتى، در جنوب استان تهران واقع شده است که با ارتفاع ۷۹۰ متر از سطح دريا پست‌ترين قسمت استان است. اين دشت‌ها از شمال به دامنه‌هاى جنوبى البرز و از جنوب به شوره‌زارها و حاشيه ٔ کوير مرکزى و يا رودخانه‌هاى شور مى‌انجامند. پوشش گياهى اين ناحيه از گونه‌هاى گياهى خاردار است.

در نواحى مختلف استان تهران به علت موقعيت ويژه ٔ جغرافيايى، آب و هواى متفاوتى شکل گرفته است. سه عامل جغرافيايى در شکل‌گيرى آب و هواى آن نقش اساسى و تعيين‌کننده دارند:

۱. کوير يا دشت کوير که: در جنوب استان تهران قرار گرفته است و عاملى منفى به حساب مى‌آيد. زيرا باعث گرما و خشکى هوا مى‌شود و به همراه خود گرد و غبار مى‌آورد.

۲. رشته‌کوه‌هاى البرز: که در شمال تهران واقع شده و باعث تعديل آب و هوا مى‌شود و از اين ديدگاه نقشى مثبت ايفا مى‌کند.

۳. ‌ بادهاى مرطوب و باران‌زاى غربى: که نقش آن در آب و هواى استان محسوس و مؤثر است، ولى نمى‌تواند به طور کامل نقش کوير را خنثى کند.

استان تهران را مى‌توان به سه بخش اقليمى زير تقسيم کرد:

- اقليم ارتفاعات شمالى، که بر دامنه‌هاى جنوبى بلندى‌هاى البرزِ مرکزى، در ارتفاعى بالاى ۳۰۰۰ متر قرار گرفته و آب و هوايى مرطوب و نيمه مرطوب و سردسير با زمستان‌هايى بسيار سرد و طولانى دارد. بارزترين نقاط اين اقليم، دماوند و توچال است.

- اقليم کوه‌پايه‌ها، اين اقليم در ارتفاع دو تا سه هزار مترى از سطح دريا قرار گرفته است و آب و هوايى نيمه مرطوب و سردسير با زمستان‌هايى به نسبت طولانى دارد. آب‌على، فيروزکوه، دماوند، گلندوک، سد اميرکبير و درّه ٔ طالقان در اين اقليم قرار دارند.

دماى متوسط سالانه در مناطق کوه‌پايه‌اى استان ميان ۱۰ تا ۱۵ و در دشت‌هاى مجاور آن ۱۵ تا ۲۰ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد است.

- اقليم نيمه خشک و خشک که زمستان‌هاى کوتاه و تابستان‌هاى گرم دارد، در ارتفاعات کم‌تر از ۲۰۰۰ متر واقع شده است. هرچه ارتفاع کاهش مى‌يابد، خشکى محيط بيش‌تر مى‌شود. ورامين، شهريار و جنوب شهرستان کرج در اين اقليم قرار گرفته‌اند.

گرم‌ترين ماه‌هاى سال در دو ايستگاه کرج و مهرآباد، ‌ ماه‌هاى مرداد و شهريور است که دماى آن‌ها به ترتيب ۲۵/۴ و ۲۹/۶ درجه ٔ سانتى‌گراد گزاش شده است. سردترين ماه سال نيز در ايستگاه کرج ۱/۲ درجه ٔ سانتى‌گراد در طى دوره ٔ ‌ آمارگيرى بوده است. به اين ترتيب، اختلاف متوسط دماى سالانه ۲۸/۴ درجه است. در ايستگاه مهرآباد از ماه دى رفته رفته ميزان درجه ٔ حرارت افزايش مى‌يابد و در ماه تير به بيش‌ترين حد خود مى‌رسد. در ماه‌هاى خرداد، تير و مرداد افزايش دما به تدريج صورت مى‌‌گيرد، در صورتى که از شهريور و مهر، ميزان حرارت به سرعت کاهش مى‌يابد و در دى به کم‌‌ترين حد خود مى‌رسد. به اين ترتيب، تابستان‌ها در تهران به ويژه در جنوب و مرکز شهر، گرم و در شمال شهر معتدل است.

در زمستان نيز مرکز شهر تهران معتدل است، مرکز بخش‌هاى شمالى شهر سرد است و دما بارها به زير صفر مى‌رسد. ميانگين روزهاى يخ‌بندان در سال‌هاى ۵۵-۱۳۳۰ در ايستگاه کرج ۸۳ روز و در ايستگاه مهرآباد تهران ۶۱ روز گزارش شده است.

وضعيت اقليمى شهرستان فيروزکوه و دماوند در زمستان‌هاى بسيار سرد و در تابستان‌ها خنک است. اقليم شهرستان‌هاى ورامين و رى نيز زمستان‌ها به نسبت سرد و تابستان‌ها، گرم گزارش شده است.

بين ايستگاه‌هاى تهران، در مورد ميزان رطوبت نسبى، به علت نقص ديدبانى‌‌ها تنها ايستگاه مهرآباد مورد بررسى قرار گرفت. در طول سال، بيش‌ترين ميزان رطوبت در ماه‌هاى زمستان و کم‌ترين حد آن در ماه‌هاى تابستان بود. اين ميزان براى ايستگاه مهرآباد در ماه مرداد در کم‌ترين حد بود. ميزان رطوبت نسبى در ماه‌‌هاى تابستان از نقطه ٔ اشباع، بسيار دور است، ولى هر چه به زمستان نزديک مى‌شويم، اين فاصله کوتاه مى‌شود و در صورت وجود موقعيت مساعد، نقطه ٔ اشباع امکان‌پذير مى‌شود.

سازمان هواشناسى ميزان بارندگى تهران و شهرستان‌هاى مجاور آن را از سال ۱۳۳۵ به بعد مورد مطالعه قرار داد. نتيجه‌هاى به دست آمده از اين ايستگاه‌ها نشان مى‌دهد نوسان بارش از سالى به سال ديگر بالا رفته و مقدار بارش در سال‌هاى گوناگون متفاوت بوده است، ميزان بارندگى در اين استان از جنوب به شمال بيش‌تر مى‌شود. ميانگين بارندگى سالانه در سال‌هاى ۵۵-۱۳۳۰ در ايستگاه کرج با ۲۳۹ ميلى‌متر، بالاترين ميزان و در ايستگاه مهرآباد با ۲۱۸ ميلى‌متر کم‌ترين مقدار بوده است. بيش‌ترين ميزان بارندگى در بسيارى از ايستگاه‌هاى استان در ماه اسفند است ولى در ايستگاه ورامين بيش‌ترين مقدار بارش در ماه دى است. در همه ٔ ايستگاه‌ها کم‌ترين ميزان بارش در ماه‌هاى مرداد، شهريور و مهر است. در سراسر تابستان، هوا خشک و بدون بارندگى يا با بارندگى بسيار ناچيز است. در کوه‌پايه‌هاى جنوبيِ بلندى‌هاى البرز نيز مقدار بارش تا اندازه‌هاى بيش‌تر است و نسبت به دشت‌هاى حاشيه ٔ ‌ کوير تفاوت دارد. در هر دو بخش، بين ۴۰ تا ۵۰ درصد کل بارش در فصل زمستان صورت مى‌گيرد.

در استان تهران، ‌ بيش‌ترين فشار هوا در اواخر پاييز و اوايل زمستان ديده مى‌شود. اين، نشانگر غلبه ٔ توده‌هاى سرد هوا در اين ماه‌هاست. در فصل زمستان، ‌ به علت عقب‌نشينى جبهه ٔ ‌ سرد به سوى شمال کشور، توده هواى خشک اين ناحيه را تحت نفوذ قرار مى‌دهد و به همين سبب حالتى کم‌فشار پيدا مى‌کند. در بيش‌تر ماه‌هاى سال جهت باد، غربى است و تنها در دو ماه از سال باد از جنوب شرقى و در دو ماه ديگر از شمال مى‌وزد. به اين ترتيب، در بيش‌تر ماه‌ها، بادهاى غربى با نوسان زياد همراه است. جهت عمومى اين جريان‌ها، ‌ با جهت کلى کوه‌هاى البرز تقريباً موازى است و به اين ترتيب، تأثير اين کوه‌ها بيش‌تر به صورت کاهش متوسط باد در دره‌هاى کوه‌‌پايه‌هاى جنوبى است. در مجموع، هواى شهر تهران آرامش و سکون بيش‌ترى نسبت به نقاط مجاور خود دارد و بادهاى چندانى ندارد.

هواى تهران در مناطق کوهستانى از نوع آب و هواى معتدل است و در دشت‌ها از نوع نيمه‌بيابانى با ويژگى‌هايى است که بيش‌تر از موقعيت جغرافيايى آن، که بين دو ناحيه متفاوت قرار گرفته، ناشى مى‌شود. تهران در مرز شرايط جوى برّى و اقيانوسى قرار گرفته و تمايل آن به موقعيت برّى بيش از وضعيت اقيانوسى است.

طول روزها در تابستان که ارتفاع آفتاب ۷۴ درجه و ۴۸ دقيقه است، به طور متوسط ۱۴ ساعت و ۲۶ دقيقه است و در زمستان به ۹ ساعت و ۳۴ دقيقه کاهش مى‌يابد. در زمستان، ارتفاع آفتاب ۳۰ درجه و ۵۲ دقيقه است.

با توجه به ويژگى‌هاى آب و هوايى که به اجمال گفته شد، زمان مطلوب و مناسب اقليمى در استان تهران را از نظر جهانگردى مى‌توان به شرح زير بيان کرد:

- دامنه‌هاى جنوبى البرز که مشرف به استان تهران است از ارزش‌هاى تفرج‌گاهى در ساحل رودخانه‌ها، درياچه‌هاى پشت سدها و درياچه‌هاى طبيعى برخوردار است.

- در تمام زمستان‌، مناطقى از شمال استان تهران به دليل پوشش برف سنگين در دامنه‌ها، دره‌ها و شيب‌هاى البرز جنوبى، موقعيتى مساعد براى ورزش‌هاى زمستانى از جمله اسکى روى برف فراهم مى‌آورد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 15 تیر 1389  8:48 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان تهران (۳)

   موقعيت تاريخى استان

تهران امروزى که در رديف بزرگ‌ترين و پرجمعيت‌ترين شهرهاى جهان قرار دارد، فراز و نشيب‌هاى تاريخى فراوان داشته است. «طهران» که زمانى قريه‌اى بيش نبود، امروزه به تهران بزرگ با بيش از ده ميليون نفر جمعيت تبديل شده است. از زمانى که اين شهر در سال ۱۲۰۰ هجرى قمرى به پايتختى ايران برگزيده شد، تا به امروز حوادث بى‌شمارى را به خود ديده است.

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

جمعيت استان تهران در سال ۱۳۷۳ در حدود ۱۱ ميليون و ۶۴۷ هزار و ۱۰۳ نفر برآورد شده است. از اين تعداد ۷۶۸ ‚ ۱۵۹ ‚ ۱۰ نفر در مناطق شهرى (۸۷/۲۳ درصد کل استان) و ۳۳۵ ‚ ۴۸۷ ‚ ۱ نفر در مناطق روستايى (۱۲/۷۷ درصد کل استان) زندگى مى‌کنند. نرخ رشد جمعيت بين سال‌هاى ۷۰ تا ۷۳ در کل استان ۲/۷ درصد، در مناطق شهرى ۳/۸ درصد و در مناطق روستايى ۳/۷ درصد بوده است. در توزيع شهرستانى جمعيت، بيش از نيمى از جمعيت استان در شهرستان تهران ساکن هستند (۵۷/۷۳ درصد جمعيت کل استان) و شهرستان کرج با ۵۴۳ ‚ ۱۲۰ ‚ ۱ نفر (۹/۶۲ درصد کل استان) در مرتبه دوم قرار دارد. کم‌جمعيت‌ترين شهرستان، شميرانات با ۲۰۱ ‚ ۲۲ نفر (۰/۱۹ درصد کل استان) است. بالاترين نرخ رشد جمعيت بين سال‌‌هاى ۷۰ تا ۷۳ را شهرستان شهريار با ۱۱/۸ درصد داشته است.

نسبت جنسى جمعيت در استان تهران ۱۰۷ و در مناطق شهرى و روستايى استان به ترتيبت ۱۰۷ و ۱۰۹ است. بيش‌ترين نسبت جنسى جمعيت در شهرستان شميرانات ۱۱۲ و کم‌ترين آن در شهرستان ساوجبلاغ ۱۰۶ است. ميانگين جمعيت خانواده در استان تهران ۴/۵ و درمناطق شهرى و روستايى به ترتيب ۴/۴ و ۴/۹ بوده است. شهرستان رى بالاترين ميانگين جمعيت خانواده، (۵/۳ نفر) و شهرستان شميرانات پايين‌‌ترين آن (چهار نفر) را دارا بوده است.

همچنين بيشترين سهم در گروه‌هاى سنى مربوط به گروه ۹-۵ ساله با ۱۶/۱۶ درصد در کل جمعيت استان بود و کم‌ترين سهم تا پيش از ۶۵ سالگى مربوط به ۵۹-۵۵ ساله با ۲/۱۶ درصد کل جمعيت استان بوده است.

در سال ۱۳۷۳، جمعيت فعال استان تهران در حدود ۹۶۴ ‚ ۲۲۰ ‚ ۳ نفر برآورد شد که نسبت به سال ۱۳۷۰ افزايشى برابر ۳۲۵ ‚ ۲۷۳ نفر را نشان مى‌داد. درصد افزايش جمعيت فعال نسبت به آمارگيرى سال ۱۳۷۰ در مجموع اين دوره، ۹/۲ درصد و به طور سالانه ۳ درصد بود. در مناطق شهرى، جمعيت فعال ۹۵۶ ‚ ۷۴۹ ‚ ۲ نفر بود که نسبت به سال ۱۳۷۰ افزايشى برابر ۵۲۴ ‚ ۲۶۱ نفر (‌با نرخ رشد ۱۰/۵ درصد در مجموع اين دوره و ۳/۵ درصد سالانه) را نشان مى‌داد. در مناطق روستايى، جمعيت فعال ۰۰۸ ‚ ۴۷۱ نفر برآورد شد که با رشدى معادل ۹/۲ درصد در مجموع اين دوره و ۳ درصد به طور سالانه افزايشى برابر ۹۶۹ ‚ ۳۹ نفر داشته است.

نرخ اشتغال در کل استان ۹۴ و نرخ بيکارى ۶ درصد بود. در مناطق شهرى نرخ اشتغال ۹۴/۴ درصد و در مناطق روستايى اين رقم ۸۹/۴ درصد بود.

توزيع شاغلان استان تهران برحسب گروه‌هاى عمده ٔ ‌ فعاليت در سال ۱۳۷۳ نشان مى‌داد ۴/۹ درصد شاغلان در بخش کشاورزى، ۰/۸ درصد در بخش معدن، ۲۳/۸ درصد در گروه صنعت، ۸/۸ درصد در گروه ساختمان، ۱/۴ درصد در بخش آب، برق و گاز، ۸/۸ درصد در بخش عمده‌فروشى و خرده‌فروشى و ۴۴/۳ درصد در بخش خدمات، حمل و نقل و ارتباطات، خدمات مالى و ملکى، ‌ خدمات اجتماعى و عمومى فعاليت داشتند و بقيه نيز نامشخص بودند. بيش‌ترين نرخ رشد جمعيت شاغل را بخش‌هاى صنعت و خدمات، حمل و نقل و ارتباطات داشت. در توزيع شاغلان در بخش‌هاى عمده اقتصادى، بخش کشاورزى ۴/۹ درصد، ‌ صنعت و معدن ۳۶/۲ درصد و خدمات ۵۲/۱ درصد کل شاغلان را در بر داشت و بقيه غيرقابل طبقه‌بندى بود. در زير بخش صنعت، بيش‌ترين سهم شاغلان در گروه صنعت (۶۹/۶ درصد) و ساختمان (۲۴/۳ درصد) بود. هم‌چنين در زير بخش خدمات، بيش‌ترين سهم به خدمات اجتماعى و همگانى (۶۲ درصد) تعلق داشت.

براساس آمار سال ۱۳۷۳ از کل جمعيت استان، ۵۲۱ ‚ ۱۳۱ ‚ ۷ نفر متولد محل اقامت خود و تعداد ۵۸۲ ‚ ۵۱۵ ‚ ۴ نفر متولد محلى غير از محل اقامت خود بوده‌اند. از اين ميان، ۸۴/۸ درصد در مناطق شهرى و بقيه در مناطق روستايى هستند. در نقاط شهرى ۹۵۱ ‚ ۵۰۹ ‚ ۲ نفر متولد شهر هستند و ۵۷۵ ‚ ۱۱۶ نفر متولد آبادى‌هاى اطراف و ۴۱۲ ‚ ۱۵۱ نفر متولد خارج از کشور (همه ٔ متولدان محلى غير از محل اقامت خود) هستند. اين ارقام براى نقاط روستايى به ترتيب برابر با ۰۷۲ ‚ ۳۵۴، ۷۰۷ ‚ ۲۷۳ و ۵۶۵ ‚ ۶۰ نفر است. در مجموع‌، ۶۱/۱ درصد کل جمعيت استان (شهرى و روستايي) متولد محل اقامت خود و ۳۸/۸ درصد متولد محلى غير از محل اقامت خود هستند.

استان تهران به ويژه شهر تهران و شهرستان‌هاى نزديک آن از نظر مهاجرپذيرى، بيش‌ترين تعداد مهاجران را تاکنون جذب کرده است. برپايه ٔ تحقيقات انجام شده، در حدود نيمى از جمعيت کل شهر تهران و شهرستان‌هاى نزديک آن به عنوان مهاجر شناخته شده‌اند. در حدود يک چهارم اين مهاجران از شهرستان‌هاى استان‌هاى تهران و مرکزى به تهران آمده‌اند. يک پنجم آن‌ها را متولدان استان‌هاى شمال غربى کشور تشکيل مى‌دهند و در حدود يک دهم آن‌ها را از اهالى گيلان و ديگر نقاط هستند.

يکى از ويژگى‌هاى مشترک تهران با بسيارى از پايتخت‌هاى جهان اين است که بيش از نيمى از سکنه ٔ آن را مهاجران اطراف تشکيل مى‌دهند. اين وضع، پديده‌اى تازه هم نيست، زيرا تهران از آغاز پايتخت شدن، همواره انبوهى از ساکنان شهرستان‌ها به ويژه بخش‌هاى غربى کشور مانند آذربايجان، و نيز شهرستان‌هاى مرکزى و اصفهان را جذب کرده است.

مهاجرت به تهران مانند ديگر نواحى، داراى انواع مهاجرت فصلى، موقتى و دائمى است. بيش‌تر مهاجران فصلى تهران روستائيان هستند. روستائيان و عشايرى که در نزديکى تهران يا در برخى از استان‌هاى نزديک تهران زندگى مى‌‌کنند و براى تأمين کسرى معاش خود و کسب درآمدهاى اتفاقى و فصلى راهى تهران مى‌شوند، معمولاً در مشاغل کاذب مانند دست‌فروشى، واسطه‌گرى و ... سرگرم کار مى‌شوند.

زبان اصلى مردم استان تهران فارسى است، اما به علت مهاجرت گسترده به اين استان، گويش‌هاى ديگرى چون زبان آذرى و لهجه‌هاى متفاوتى از ديگر مناطق ايران به آن افزوده شده است. براساس سرشمارى سال ۱۳۶۵، در حدود ۹۸/۱ درصد از جمعيت استان تهران به زبان فارسى سخن مى‌گويند که اين نسبت در نقاط شهرى ۹۸/۳ و در نقاط روستايى ۹۶/۸ درصد است.

براساس همان سرشمارى بيشتر جمعيت استان تهران (۹۸/۳۰ درصد) را مسلمانان تشکيل داده‌اند که اين نسبت در نقاط شهرى ۹۸/۱ و در نقاط روستايى ۹۹/۵ درصد است.

استان تهران يکى از قطب‌هاى اصلى اقتصاد کشور است. تجمع کانون‌هاى عمده ٔ ‌ اقتصادى در اين استان و موقعيت سياسى - ادارى و مرکزيت آن باعث شده است بخش عمده ٔ امکانات صنعتى و خدماتى در محدوده ٔ آن متمرکز شود. بخش کشاورزى نيز از جايگاهى چشم‌گير در بافت اقتصادى آن برخوردار است. ولى در مقايسه با ديگر بخش‌ها، وزن ناچيز و اندکى را به خود اختصاص داده است. دلايل عمده ٔ محدوديت کشاورزى در استان ويژگى‌هاى طبيعى اين منطقه است. کمى بارش، نزديکى کويرها و بيابان‌ها، کمبود آب مورد نياز کشاورزى و تبديل زمين‌هاى کشاورزى به مناطق مسکونى و توليدى - صنعتى از مهم‌‌ترين دلايل اين رويکرد است.

منطقه ٔ تهران را از نظر موقعيت طبيعى و کشاورزى به دو ناحيه مى‌توان تقسيم کرد:

- ناحيه ٔ کوهستانى معتدل: که در برگيرنده ٔ نواحى شمالى استان مانند بخش‌هاى فيروزکوه، دماوند، لواسانات، رودبار قصران، طالقان و بخش‌هايى از شمال ساوجبلاغ است که به علت ناهموارى‌هاى شديد سطح زمين، وضعيت نامساعد جوى و اقليم سرد، مردم اين ناحيه بيش‌تر به فعاليت‌هاى باغ‌دارى و دام‌دارى مى‌پردازند و باغ‌هاى سيب، گوجه‌سبز، گيلاس، زردآلو و هلو از مهم‌ترين فرآورده‌هاى اين ناحيه به شمار مى‌رود.

- دشت‌ها و کوه‌پايه‌هاى جنوبى البرز: ناحيه ٔ ديگر شامل دشت‌ها و کوه‌پايه‌هاى جنوبى البرز است که ورامين، رى، شهريار، رباط کريم، اشتهارد و بخش‌هاى مرکزى و جنوبيِ ساوجبلاغ در اين ناحيه واقع شده‌اند. اين ناحيه براى کشاورزى مساعد است، ولى در ناحيه‌هايى که در نزديکى شوره‌زارها واقع شده‌اند، مشکلاتى در کار کشاورزى وجود دارد. محصولات عمده ٔ اين ناحيه را گندم، جو، يونجه، ذرت علوفه‌اى، گوجه‌فرنگى، خيار، سبزى‌ها، سيب‌زمينى، ‌ نباتات علوفه‌اى، ‌ انگور، چغندرقند و پنبه تشکيل مى‌دهد.

سطح زير کشت فرآورده‌هاى سالانه استان ۸۰۵ ‚ ۱۴۹ هکتار است که ۰۰۷ ‚ ۱۲۲ هکتار آن به کشت محصولات عمده ٔ سالانه اختصاص دارد. سطح باغ‌هاى استان نيز ۲۱۴ ‚ ۵۵ هکتار است که شامل درختان نهال و بارور است.

از نواحى مهم کشاورزى استان تهران مى‌توان به رودبار قصران در شمال شرقى تهران اشاره کرد که اراضى حاصل‌خيز و باغ‌هاى پرشمار دارد. لواسانات در غرب شهرستان دماوند از ديگر نواحى کشاورزى تهران است که داراى زمين‌هاى حاصل‌خيز است. دره‌هاى اين ناحيه نيز باغ‌هاى پرشمار دارد. در شهرستان کرج محصولاتى مانند چغندرقند، ميوه و فرآورده‌هاى دامى توليد مى‌شود.

دره‌ها و دامنه‌‌هاى بلندى‌هاى البرز با مراتع سرسبز و غنى، موقعيتى مناسب براى فعاليت‌هاى دام‌دارى دارند. در سطح استان، دامدارى هم در دشت‌ها و هم در نواحى کوهستانى و کوه‌پايه‌اى رواج دارد، ‌ولى سهم آن همه در اقتصاد استان ناچيز است.

استان تهران يکى از کانون‌هاى عمده ٔ ‌ صنايع کشور است. برابر آخرين آمارهاى منتشره، از ۵۶۰ ‚ ۸ واحد صنعتى کل کشور، ۲۹۵ ‚ ۳ واحد آن (۴۰ درصد کل صنايع کشور) در استان تهران قرار دارد. بيش‌تر اين صنايع در امتداد سه محور غربى، جنوبى و شرقى متراکم شده است. هم‌چنين ۴۴ درصد کارگران کارگاه‌هاى صنعتى کل کشور در استان تهران کار مى‌کنند.

يکى از ارکان اصلى اقتصاد استان تهران صنايع ماشينى وابسته است که بيش‌تر آن‌ها به مونتاژ و توليد کالاهاى مصرفى اشتغال دارند. توسعه ٔ اين صنايع بيش‌تر در امتداد راه‌هاى ورودى به تهران به ويژه در مسير تهران - کرج، تهران - دماوند، تهران - ساوه و تهران - قم است.

صنايع استان را برحسب نوع توليدات مى‌‌توان به گروه‌هاى زير تقسيم کرد:

- صنايع غذايى : شامل کارخانه ٔ قندسازى، روغن نباتى، لبنياتِ پاستوريزه، فرآورده‌هاى گوشتى، تصفيه قند، بيسکويت‌سازى، نان ماشينى، نوشابه‌سازى، ‌ کنسرو و مرباسازى و ... سهم اين صنايع از کل صنايع مشابه آن‌ها در سطح کشور نزديک به ۳۰ درصد است.

- صنايع نساجى و چرم : شامل ريسندگى و بافندگى پنبه‌اى و پشم، تريکو، ‌ کف‌پوش، فرش ماشينى، موکت، پتو، حوله، تهيه ٔ انواع پوشاک، کفش، چرم، کيف و چمدان که به تازگى توليد برزنت و الياف نيز جزء اين رشته از صنايع درآمده است. سهم اين رشته از کل صنايع هم‌رشته ٔ خود در کشور نزديک به ۵۰ درصد است.

- صنايع کانى غيرفلزى : اين رشته از صنايع، مصالح ساختمانى و لوازم بهداشتى خانه‌ها و شيشه، تهيه و توليد مى‌کنند که کارخانه ٔ سيمان از جمله ٔ آن‌هاست. اين صنايع ۲۸ درصد صنايع کانى غيرفلزى کشور هستند.

- صنايع فلزى : اين رشته از صنايع، اتومبيل و مينى‌بوس، وانت، لوازم خانگى مانند بخارى، کولر، اجاق‌گاز، يخچال، ماشين‌لباس‌شويى و مانند آن‌ها و هم‌چنين مخازن تحت فشار، لوله پروفيل، و پنجره و بسيارى ديگر از فرآورده‌هاى فلزى را توليد مى‌کنند و در غرب تهران (دو سوى مسير تهران - کرج) و شرق تهران (به سوى جاده ٔ تهران - آب‌علي) قرار دارند.

- صنايع سلولزى : شامل مؤسسه‌هايى است که به توليد کاغذ، مقوا، کارتن، کيسه و پاکت کاغذى، کاغذهاى بهداشتى و توليدات چوبى مانند نئوپان، فيبر، کبريت و مداد اشتغال دارند.

- صنايع شيميايى و دارويى : شامل کارخانه‌ها و کارگاه‌هايى است که به توليد دارو، مواد بهداشتى، مواد ضدعفونى‌کننده، لاستيک و پلاستيک، رنگ‌هاى ساختمانى و صنعتى، پاک‌کننده‌هاى جامد و مايع، فرآورده‌هاى نفتى، روغن موتور و سموم دفع آفات نباتى اشتغال دارند.

- صنايع برق و الکترونيک : شامل مؤسسه‌هايى است که به مونتاژ وسايل برقى و الکتريکى، توليد کابل، باطرى و لامپ اشتغال دارند. توليدات اين صنايع در سطح استان، نسبت به ديگر گروه‌هاى صنعتى چشم‌گير نيست، اما در مجموع کل کشور سهمى بسيار بالاتر از صنايع مشابه خود را در بر مى‌گيرد.

از معدن‌هاى کل کشور نيز ۱۵/۴ درصد آن در محدوده ٔ استان تهران است. کانسارهاى استان تهران را مى‌توان به دسته‌هاى زير تقسيم کرد:

- معادن فلزى : شامل مس، سرب، موليبدن، منگنز و آهن است؛ تقريباً همه ٔ منگنز استخراجى کشور از معادن منگنز استان تهران به دست مى‌آيد که در جنوب و جنوب غربى آن قرار دارند.

- معادن غيرفلزى : در برگيرنده ٔ ذخاير سنگ آهک و دولوميت است.

- معادن خاک‌نسوز : شامل کائولن (خاک‌‌چيني) است که ۵۱ درصد توليد کل کشور از اين استان استخراج مى‌شود. معدن‌هاى سنگ‌ گچ استان نيز داراى ذخايرى بزرگ است؛ معادن نيتونيت و خاک صنعتى در بخش‌هاى شرق و جنوب شرقى استان کشف شده است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 15 تیر 1389  8:51 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان چهارمحال وبختيارى
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان چهار محال و بختيارى در قلمرو مرکزى رشته‌ کوه‌هاى زاگرس بين پيشکوه‌هاى داخلى و استان اصفهان استقرار يافته است. اين استان از شمال و شرق به استان اصفهان، از غرب به استان خوزستان و از جنوب به استان کهگيلويه و بويراحمد محدود است.

استان چهارمحال و بختيارى حدود ۵۳۲ ‚ ۱۶ کيلومتر مربع مساحت دارد و بين ۳۱ درجه و ۱۴ دقيقه تا ۳۲ درجه و ۴۷ دقيقه ٔ عرض شمالى و ۵۹ درجه و ۴۹ دقيقه تا ۵۱ درجه و ۲۴ دقيقه ٔ طول شرقى قرار گرفته است.

براساس آخرين تقسيمات سياسى کشور، استان چهار محال و بختيارى ۵ شهرستان، ۱۷ شهر، ۱۰ بخش و ۳۴ دهستان دارد. شهرستان‌هاى اين استان مشتمل است بر شهر کرد، بروجن، لردگان، فارسان و اردل.

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان چهار محال و بختيارى در ناحيه ٔ ‌ مرکزى سلسله جبال زاگرس که از شمال غربى به جنوب شرقى امتداد دارد استقرار يافته است. بلندترين نقطه ٔ استان در ناحيه ٔ ‌ غربى با ۴۵۴۸ متر ارتفاع، قله ٔ ‌ زردکوه بختيارى و پست‌ترين نقطه ٔ آن، ناحيه ٔ سپيد دشت و لردگان در قسمت شرقى چهار محال است. از کوه‌هاى مرتفع استان، زردکوه، بزکوه، سبزکوه، سفيدکوه، کارکنان، منگشت، سالداران، جهان‌بين و کوه ريگ را مى‌توان نام برد. اين کوهها کانون اصلى آبخيز رودخانه‌هاى دائمى زاينده رود و کارون هستند که در سراسر سال پوشيده از برف مى‌باشند و جزو حوزه‌هاى آبگير دائمى ايران به شمار مى‌روند. اين کوه‌ها از شمال غربى به جنوب شرقى امتداد دارند و از غرب به شرق، از بلندى ارتفاعات و تراکم آن‌ها کاسته شده و به دره‌هاى باز و دشت‌هاى نسبتاً وسيع ختم مى‌شوند. در شرق استان، دشت‌هاى محدودى از قبيل لار، فرادنبه، کيار و خانميرزا و در جنوب غربى و جنوب شرقى آن دشت‌هاى نسبتاً وسيعى از جمله لردگان، فلارد و گندمان قرار گرفته‌اند.

منطقه ٔ ‌ چهارمحال و بختيارى به علت کوهستان‌‌هاى بلند و ارتفاعات برفگير، در فصل زمستان از برف پوشيده مى‌شود. کوه‌هاى مرتفع اين منطقه، کانون ذخيره آب‌هاى روان دائمى و منشأ و سرچشمه ٔ شبکه ٔ آب‌هاى جارى استان هستند. زردکوه بختيارى از کوهستان‌هاى آبگير دائمى استان است و دو رودخانه ٔ دائمى ايران يعنى زاينده‌رود و کارون از ارتفاعات آن سرچشمه مى‌گيرند.

به دليل جهات شيب ارتفاعات بختيارى که از شمال غربى به جنوب شرقى کشيده شده‌اند، شبکه آب‌‌هاى روان منطقه به دو قسمت عمده تقسيم مى‌شوند. قسمتى به سمت بستر شيب شرقى سرازير شده و حوزه ٔ زاينده رود را تشکيل مى‌دهند و قسمت ديگرى به سمت غرب و جنوب غربى جريان يافته و حوزه ٔ کارون عليا را به وجود مى‌آورند.

با توجه به عوارض طبيعى، موقعيت جغرافيايى و توپوگرافى استان از يک سو و کمبود ايستگاه‌ها و آمار هواشناسى از سوى ديگر جزئيات ويژگى‌هاى آب و هوايى تمام مناطق به طور دقيق و علمى روشن نشده است.

به طور کلى در ارتفاعات بالاى ۲۰۰۰ متر که مساحت عمده ٔ استان را در بر گرفته است، ريزش برف و باران از اواسط پائيز تا فروردين ادامه دارد. ولى در مناطق پست که درجه ٔ حرارت در تابستان به بيش از ۴۰ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد، حجم نزولات جوى کمتر است. بدين ترتيب، از شمال به جنوب ضمن کاهش ارتفاعات، دما افزايش مى‌يابد. فصل سرما از اواسط آبان آغاز مى‌شود و ۴ تا ۵ ماه ادامه پيدا مى‌کند. سردترين ماه‌هاى سال استان، دى و بهمن است. براساس گزارش ايستگاه سينوپتيک شهر کرد، در سال ۷۱ متوسط درجه ٔ ‌ حرارت ۱۰/۳ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد، حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۳۵/۲ و حداقل مطلق آن ۱۵/۶- درجه ٔ سانتى‌گراد بود در همين سال ميزان بارندگى سالانه ۴۲۶ ميلى‌متر و تعداد روزهاى يخبندان ۱۲۷ روز ثبت شده است. از ارديبهشت تا آبان در شمار ماه‌هاى خشک و ماه‌هاى آذر، دى، بهمن و اسفند جزو ماه‌هاى يخبندان به شمار مى‌رود.

با توجه به اختلاف ارتفاع در سطح استان، زمان و مکان بارش از شرايط يکسانى برخوردار نيست. در مناطق کم ارتفاع از قبيل دشت شهر کرد، چغاخور و گندمان ماه‌هاى آبان و ارديبهشت و در دره‌‌هاى زردکوه و دوپلان (بين سرچشمه‌هاى آب سبز و ماربره) ماه ارديبهشت پر باران‌ترين ماه‌هاى سال است. نوع بارش در مناطق مرتفع عمدتاً برف و در مناطق کم ارتفاع باران است.

استان چهارمحال و بختيارى تحت تأثير بادها و توده‌هاى هواى غربى ايران قرار دارد. اين بادهاى بارانزا به طرف رشته کوه‌هاى زاگرس حرکت مى‌کنند و در برخورد با آن سبب ريزش برف و باران مى‌شوند. نقاط کفه‌اى از جمله دشت‌هاى شهر کرد، لردگان، کيار و گندمان در معرض بادهاى جنوب غربى و غرب قرار گرفته و در طول زمستان با سوز و سرما همراه هستند. در حالى که در دره ٔ دوپلان، آب سبز و دامنه‌هاى غرب دوپلان، حصارهاى کوهستانى مانع وزش سريع باد و سوز آن مى‌شوند. مناسب‌ترين ماه‌هاى سال براى مسافرت به استان و بهره‌گيرى از اقليم و مناظر زيباى آن، ماه‌هاى فصل تابستان است؛ در حالى که پربرفى دامنه‌هاى ارتفاعات بختيارى، به ويژه زردکوه براى انجام انواع اسکى‌هاى آلپى و اسکانديناوى در روزهاى آفتابى زمستان بسيار مناسب است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 16 تیر 1389  9:06 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان چهارمحال وبختيارى (۲)

   جغرافياى تاريخى استان

بنا به گزارش‌هاى تاريخ‌نويسان در اواخر دوره ٔ ساسانى شخصى به نام «فرامرز» که مذهب زردشتى داشت در سرزمين بختيارى حکومت مى‌کرد و بختيارى‌ها نيز به معتقدات خود در عهد فرامرز گبر اشاره‌ها دارند. در اوايل تسلط خلفاى عباسى دو برادر در سرزمين لرستان که به دو شعبه ٔ لر کوچک (لرستان فعلي) و لر بزرگ (بختيارى و کهگيلويه و بويراحمد) تقسيم مى‌شد، حکومت داشتند. آن که بر سرزمين لر بزرگ حکومت مى‌راند «بدر» نام داشت. بعدها اتابکان فضلوئيه قريب سيصد سال بر بختيارى حکومت کردند. در زمان يکى از اتابکان فضلوئيه (اتابک تکله)، مغولان بر بختيارى و کوه‌هاى آن دست يافتند، اما اقتدار اين قوم دوام نياورد و سلطه مغولان بر بختيارى‌ها وضعى ناپايدار به خود گرفت.

از آغاز سلسله صفوى تاريخ بختيارى‌ها روشن‌تر است. در زمان صفوى يکى از تيره‌هاى بختيارى موسوم به «آستريک» که هم اکنون نيز طايفه ٔ کوچکى از بختيارى است به رياست شخصى به نام «تاجمير» و با فرمان شاه اسماعيل اول بر بختيارى حکومت مى‌راند. اين شخص در زمان شاه‌ طهماسب به دليل استنکاف از پرداخت ماليات به قتل رسيد. در همين زمان بختيارى‌ها به دو بخش «هفت لنگ» و «چهار لنگ» که در اصل يک تقسيم‌بندى مالياتى است، تفکيک شدند.

پس از دودمان تاجمير شخصى به نام ميرجهانگيرخان به حکومت بختيارى‌ها منصوب شد و در زمان همين شخص تونل معروف به «کارکنان» يا «شاه‌عباس» در نزديکى محل تونل فعلى کوهرنگ حفر شد که به دلائل نامعلومى عمليات حفارى آن ناتمام ماند.

پس از فوت مير جهانگير خان برادر وى «مير خليل خان»، از رياست طايفه ٔ آستريک خلع شد و طوايف عمده ٔ بختيارى و تعدادى از تيره‌ها در حيطه ٔ اقتدار محمدتقى خان چهار لنگ باقى ماندند. طوايف هفت لنگ نيز به رياست دو دسته خوانين «دورکي» و «بختياروند» از طوايف عمده ٔ هفت لنگ گردن نهادند. از اواسط پادشاهى قاجار، حسينقلى خان‌ (رئيس طايفه ٔ دورکي) با شکست قطعى خوانين بختياروند (بهداروند)، همه ٔ طوايف هفت لنگ را متحد ساخته و خود را «ايلخان» و برادرانش را «ايل بيگي» ناميد و رياست ايل هفت لنگ و اداره ٔ ‌ امور کل منطقه ٔ ‌ بختيارى را به عهده گرفت. رياست اين طايفه تا همين اواخر در بازماندگان اين دودمان موروثى بود.

بررسى‌هاى تاريخى ايران از اواخر دوره ٔ صفويه به بعد نشان مى‌دهد که ايل بختيارى و در رأس آن خوانين بختيارى به دليل برخوردارى از شرايط ويژه ٔ جغرافيايى قلمرو ايلى، سازمان قبيله‌ايى و نظام ايلى منسجم که الزاماً اطاعت و فرمانبردارى بى‌قيد و شرط گروه‌هاى فرو دست از رهبران و سرکردگان فرادست را در پى داشت، در بيشتر حوادث و وقايع تاريخى کشور حضورى مؤثر و فعال داشتند که، برخى از نمونه‌هاى آن به شرح زير اشاره مى‌شود:

- سواران بختيارى از زبده تفنگچيان نادرشاه بودند که با فتح قندهار، دروازه ٔ ‌ هند را به روى لشکريان نادر گشودند.

- عليمردان خان بختيارى با شکست افاغنه و بازسازى سلطنت انقراض يافته ٔ صفوى، خود نيز مدعى سلطنت شد.

- محمد تقى خان چهار لنگ علم طغيان بر عليه حکومت قاجار برافراشت و «قلعه تل» مقر خود را در منطقه ٔ مالمير به عنوان مرکز حکومت بختيارى انتخاب کرد و با کمک و مشاورت «ليارد» انگليسى (سياح معروف)‌ با انگلستان رابطه ٔ سياسى برقرار کرد.

- در طول دوره ٔ حکومت سلسله‌هاى صفوى، افشار، زنديه و قاجار عمده قشون سلاطين سلسله‌هاى مزبور از بختيارى‌ها تشکيل مى‌شد، به طورى که على قلى خان سردار اسعد فرزند حسين قلى خان اشاره دارد همواره صد نفر از سواران بختيارى به رياست چند تن از خانزادگان بختيارى حفظ نظم تهران، حتى نگهبانى از دربار قاجار را به عهده داشتند.

- بارزترين نقش بختيارى‌ها در تحولات دوران مشروطيت روى داد؛ سرکردگان بختيارى (خوانين و تفنگچيان) با مشارکت و راهبرى بخش مهمى از اين جنبش عظيم ملى، ضمن اخذ وجاهت، با قبضه کردن پست‌هاى کليدى کشورى و لشکرى و تقسيم مناصب بين خود و اطرافيان، زمينه ٔ دست‌يابى به منابع سرشار و ثروت را فراهم کردند.

بررسى‌هاى تاريخى وضع اجتماعى و سياسى ايلات بختيارى نشان مى‌دهد که بختيارى‌ها يکى از بزرگ‌ترين طوايف کوچنده ٔ ايران بوده‌اند که ساليان درازى با قدرت و سلطه‌جويى فراوان توانستند بر قسمتى از اراضى ايران حکومت کنند.

سران اين ايل در زمان حکومت قاجار از قرب و منزلتى فراوان برخوردار بودند و براى خود تشکيلات و مقررات خاصى داشتند. حتى در بعضى مواقع خان‌هاى ايل به عنوان عامل حکومتى تلقى مى‌شدند و از اين راه درآمدهاى کلان و ثروت فراوان و زمين‌هاى وسيعى را تصاحب مى‌کردند. از دولت و حکومت‌ مرکزى مستمرى دريافت مى‌کردند و از طرف ديگر از رعاياى خود ماليات نقدى و جنسى، باج و خراج و حتى حق سرزمينى از درآمد استخراج نفت و همچنين انواع هدايا و تحفه‌‌ها را اخذ مى‌کردند. به هر صورت سران ايلى چون جعفر قلى‌خان سردار اسعد، امير مجاهد، سردار جنگ، سردار محتشم و ديگران توانستند پس از انقلاب مشروطيت به پست‌هاى حساس کشورى و لشگرى دست يابند. چنانکه صمصام‌السلطنه ٔ بختيارى در سال ۱۳۳۶ قمرى به سمت نخست‌وزيرى و وزارت امور خارجه و عموزاده‌اش لطفعلى‌خان امير مفخم نيز به وزارت جنگ گمارده شد.

پس از به قدرت رسيدن رضاخان و دگرگونى شديد در نظام سياسى کشور، وضع زندگى سنتى ايل بختيارى از هم پاشيد. رضاخان براى کسب قدرت هر چه بيشتر و متمرکز کردن آن در تهران، به سرکوب شديد عشاير پرداخت و عده ٔ زيادى از آنان را اعدام و يا به زندان افکند و در مسير کوچ آنان نيز حکومت نظامى برقرار کرد.

پس از آن جنگ‌هاى متعددى بين سران و عوامل سلطنت پهلوى و خوانين قدرت ‌طلب بختيارى در گرفت. عشاير خواهان خودمختارى و لغو فرماندارى نظامى شدند، ولى آخرالامر اکثر آنان خلع سلاح و سرکوب شدند.

اين زد و خوردهاى ريشه‌دار خوانين و دولت پس از تبعيد رضاخان به جزيره ٔ موريس کاهش يافت و حتى بعضى از ايلات که به زور سرنيزه مجبور به اسکان و يکجانشينى شده بودند مجدداً سياه چادرها را برافراشتند و زندگى ايلى را از سر گرفتند.

کوچ‌نشينى مجدد دير زمانى به طول نکشيد و شاه سابق همان سياست پدر را در پيش گرفت و آرام آرام سياست «تخته‌قاپو» کردن عشاير تحقق يافت. در حال حاضر نيز جريان تحولات کشور به منظور مساعدت و ارائه خدمات به عشاير محروم بختيارى، سياست اسکان آنان را دنبال مى‌کند.

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس سرشماى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعيت استان ۱۶۸ ‚ ۷۶۱ نفر گزارش شده است. از اين تعداد ۴۵ درصد در نقاط شهرى و ۵۴/۸ درصد در نقاط روستايى سکونت داشتند و بقيه غيرساکن يا کوچرو بودند.

از کل جمعيت بالاى ۶ ساله ٔ ‌ استان ۷۷ درصد باسواد بودند. اين نسبت‌ها در نقاط روستايى براى مردان و زنان به ترتيب ۷۸/۸۷ درصد و ۶۳/۲۷ درصد گزارش شده است. ۱۴/۹۸ درصد زنان جمعيت غيرساکن باسواد گزارش شده است.

استان چهارمحال و بختيارى منطقه ٔ عشايرى است. نوع زندگى، آداب و رسوم حاکم بر جامعه ٔ بختيارى و ساخت و بافت روستاها مبيّن استقرارهاى کهنه و نوى عشايرى در منطقه است. زندگى عشايرى در غرب استان هنوز هم کاملاً مشهود است، ولى در بخش‌هاى شرقى يعنى اطراف شهر کرد و بروجن سيماى زندگى از کيفيت و شاخص‌‌هاى روستا - شهرى برخوردار شده است.

جامعه ٔ عشايرى تحت تأثير شديد اقتصاد دامدارى است و از کوچ به عنوان تحرک اجتماعى و اقتصادى استفاده مى‌کند. در سال‌هاى اخير تعداد کوچ‌کنندگان عشاير آرام آرام کاهش مى‌يابد.

قشلاق ايل بختيارى در شمال شرقى استان خوزستان و در منطقه ٔ کوهستانى شهرستان‌هاى دزفول، شوشتر، مسجد سليمان، هفتگل، بهبهان و ايذه قرار دارد. محدوده ٔ قشلاق ايل بختيارى از طرف غرب به رودخانه ٔ دز، از طرف شرق به حدفاصل بين شهرستان‌هاى بهبهان و ايذه و از طرف جنوب به منطقه ٔ کوهستانى و دشت خوزستان محدود مى‌شود.

منطقه ٔ ييلاقى عشاير بختيارى محدوده‌هاى شهرستان‌هاى فارسان، بروجن و قسمت‌هايى از شهرستان لردگان، شهرستان فريدن در استان اصفهان و قسمت‌هايى از شهرستان اليگودرز در استان لرستان را در بر مى‌گيرد.

با توجه به ميزان نزولات جوى و جارى شدن رودخانه‌هاى پر آب، کشاورزى يکى از مهمترين ارکان اقتصادى به ويژه در شرق استان چهارمحال و بختيارى محسوب مى‌شود. از ميان محصولات سالانه ٔ اين استان غلات از اهميت قابل توجهى برخوردار است، به طورى که ۷۰/۴ درصد از کل سطح زير کشت محصولات سالانه به غلات اختصاص داده شده است. بعد از غلات، نباتات علوفه‌اى با ۲۱/۳ درصد بيشترين ميزان سطح زير کشت محصولات سالانه را به خود اختصاص داده‌اند. همچنين علاوه بر رمه‌هاى کوچنده، پرورش انواع دام، رايج‌ترين فعاليت عشاير و مردم روستاهاى استان چهارمحال و بختيارى است.

با توجه به غلبه ٔ ‌ معيشت روستايى و عشايرى، جريان توسعه ٔ صنعت از رونق چندانى برخوردار نيست، به طورى که صنايع استان عمدتاً در شهرهاى شهرکرد، بروجن و فارسان استقرار يافته‌اند. از مهم‌ترين کارخانه‌هاى صنعتى استان مى‌‌توان به کارخانه ٔ ‌ قند شهرکرد، کارخانه ٔ ‌ ريسندگى شهرکرد، کارخانه ٔ يخچال‌سازى فارسان، کارخانه ٔ آردسازى و ريسندگى بروجن و صنايع شير و لبنى شهرکرد اشاره کرد.

در استان چهارمحال و بختيارى توليد صنايع دستى نيز رايج است و در ميان عشاير بختيارى رونق بسزايى دارد. از صنايع دستى مهم استان مى‌توان به قالبيافى، قفل‌سازى و انواع بافته‌هاى خانگى اشاره کرد که توليد آنها به طور عمده براى مصارف خانوار عشايرى و روستايى صورت مى‌گيرد. بخشى از محصولات صنايع دستى استان به بازار مصرف عرضه مى‌شود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 16 تیر 1389  9:13 PM
تشکرات از این پست
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

با تشکر
جالب بود

    حمید.bmp

 

 

چهارشنبه 16 تیر 1389  9:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها