0

تاریخ و جغرافیای استانها

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

تاریخ و جغرافیای استانها


توضیح : ترتیب استانها صرفا براساس حروف الفباست



استان آذربايجان شرقى (1) 






 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

آذربايجان شرقى با وسعت ۴۵۲۶۱/۴ کيلومترمربع در گوشه ٔ ‌ شمال غربى فلات ايران قرار دارد. رود ارس حدود شمالى آن را با جمهورى‌هاى آذربايجان، ارمنستان و ايالت خودمختار نخجوان مشخص مى‌کند. رود قطور و آب‌هاى درياچه ٔ اروميه حدود غربى آن با استان آذربايجان غربى است. در جنوب، کشيدگى رشته‌کوه‌ها، دره‌ها، جلگه‌ها و دشت‌ها موجب پيوستگيِ توپوگرافيک استان با آذربايجان غربى و زنجان شده است و در شرق نيز دره و رودخانه دره‌رود، کوه‌هاى سبلان، چهل نور و گردنه ٔ صائين اين خطه را از استان اردبيل جدا مى‌کند. مدارهاى ۵ دقيقه و ۴۵ درجه و ۲۲ دقيقه و ۳۶ درجه منتهى‌اليه غربى و شرقى مختصات جغرافيايى اين استان را مشخص مى‌کند.

آذربايجان شرقى در طول ۲۳۵ کيلومتر خط مرزى با جمهورى‌هاى آذربايجان و ارمنستان همسايه است. دو شهرستان اين استان (مرند و اهر) با جمهورى آذربايجان ۲۰۰ کيلومتر و با جمهورى ارمنستان ۳۵ کيلومتر مرز مشترک دارند. در طول اين مرز رود ارس جارى است. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهاى همسايه تنها از سه نقطه ٔ مرزى جلفا، خداآفرين و کردشت انجام مى‌‌گيرد؛ در اين ميان جلفا از اهميت خاصى برخوردار است. شهر مرزى جلفا از طريق خط آهن نخجوان، ايروان و تفليس به جمهورى اکراين و بنادر درياى سياه وصل مى‌شود. ارتباط اين استان با درياى سياه، اهميت و جايگاه خاصى به آن بخشيده است.

منطقه ٔ آذربايجان به علت موقعيت خاص جغرافيايى يکى از مناطق حساس و مهم کشور است. همين اهميت، حساسيت، و گستردگى باعث شده است تا اين منطقه با وجود خصوصيات مشترک جغرافيايى، ‌ فرهنگى و تاريخى، به سه استان آذربايجان شرقى، غربى و اردبيل تقسيم شود. در حال حاضر استان آذربايجان شرقى داراى ۱۲ شهرستان، ۳۱ شهر، ۳۰ بخش، ۱۳۳ دهستان و ۳۱۴۹ آبادى است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از : اهر، بستان‌آباد، ‌ بناب، تبريز، سراب، شبستر، کليبر، مراغه، مرند، ‌ ميانه، هريس و هشترود. مرکز آذربايجان شرقى شهر تاريخى و توسعه يافته ٔ تبريز است.

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

فلات آذربايجان را ديواره‌هاى رشته جبال مرتفع و پوشيده از برف آرارات در شمال غربى، رشته‌هاى پراکنده و نامنظم ارسباران - قره‌داغ و قوشاداغ و سبلان در شمال شرقى، رشته‌کوه‌هاى بزغوش در شمال و مشرق، ارتفاعات قافلانکوه در شرق و جنوب شرقى، رشته کوه سهند در جنوب و درياچه اروميه در غرب در بر گرفته است.

در فلات آذربايجان، دو منطقه بارز و قابل نفوذ وجود دارد، ‌ يکى دشت چالداران و دره قُطور در شمال غربى، ديگرى دشت مغان در شمال شرقي. در ساير قسمت‌ها، به علت وجود ارتفاعات، دره‌هاى عميق و ساير موانع طبيعى، ‌ معابر قابل نفوذ کمترى يافت مى‌شود.

آذربايجان منطقه ٔ ‌ مرتفعى است که کوه‌هاى بلند از جهات مختلف سراسر آن را فرا گرفته و موجبات پيدايش جلگه‌هاى مغان، تبريز، سراب و مراغه را فراهم کرده است. بلندترين نقطه ٔ استان، قله ٔ ‌ سهند (۳۷۲۲+ متر) در ۵۰ کيلومترى جنوب تبريز و پست‌ترين نقطه ٔ ‌ آن در حوالى درياچه ٔ اروميه (۱۲۲۰+ متر) قرار دارد. استپ‌هاى کوهى قسمت پهناورى از نواحى بلندِ آذربايجان را پوشانده است.

در شمال آذربايجان به ويژه در بخش قره‌داغ‌ (ارسباران)، هر جا امتداد کوه‌ها در مقابل وزش بادهاى باران‌زاى مديترانه‌اى، ‌ غربى و خزرى قرار گرفته، جنگل‌هاى تنک يا انبوهى به وجود آمده است که در بعضى قسمت‌ها فاقد گياهان زيردرختى است. جنگل‌هاى موجود آذربايجان شرقى نشانگر آن است که در روزگاران گذشته، سراسر منطقه در اثر آب و هواى گرم و مرطوب و خاک حاصلخيز، شرايط مساعدى براى پيدايش و رشد جنگل در دامنه ٔ ‌ کوه‌ها و ارتفاعات داشته است که متأسفانه در اثر استفاده بى‌رويه عمدتاً تخريب و نابود شده‌اند.

آب و هواى استان آذربايجان شرقى به طور کلى سرد و خشک است، ولى به علت تنوع توپوگرافيکى، از اقليم‌هاى متفاوتى برخوردار است.

موقعيت کوهستانى و عرض جغرافيايى استان از عوامل برودت و سرماى قسمت اعظم اين منطقه است. کم ارتفاعى و اثرات ملايم‌کننده بخارهاى درياى خزر در پاره‌اى از مناطق از عوامل اعتدال اقليمى آن به شمار مى‌آيد. به علاوه آذربايجان تا حدودى تحت تأثير جريان‌هاى مرطوب درياى مديترانه از سمت غرب و جنوب غربى قرار دارد و توده‌هاى هواى سرد سيبرى نيز از شمال بر آب و هواى آن اثر مى‌گذارد. وجود درياچه ٔ اروميه آب و هواى قسمت محدودى از سواحل استان را تحت تأثير قرار داده است.

به استناد گزارش سازمان هواشناسى کل کشور، درجه ٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است. متوسط درجه حرارت در تبريز ۱۲/۵، مراغه ۱۲/۲، اهر ۹/۷، سراب ۷/۶ و ميانه ۱۲/۷ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد است. حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت در جلفا با ۴۰/۳ درجه ٔ سانتى‌گراد و حداقل مطلق آن در سراب با ۳۱/۴- درجه ٔ سانتى‌گراد در سال ۱۳۷۲ گزارش شده است. حداکثر مطلق درجه حرارت در ايستگاه‌هاى تبريز، مراغه و ميانه به ترتيب ۳۶/۶، ۳۵ و ۳۹/۲ و حداقل مطلق آن ۹/۵-، ۸- و ۱۱/۲- درجه ٔ سانتى‌گراد قيد گرديده است.

از نظر بارندگى، استان آذربايجان شرقى به دو ناحيه ٔ متفاوت تقسيم مى‌شود:

- ناحيه ٔ سردسير شامل دامنه‌هاى کوهستان سهند، شهرهاى تبريز و مرند که در مسير بادهاى مرطوب قرار دارند. معمولاً ميزان بارندگيِ سالانه ٔ اين ناحيه در شرق استان بيشتر از ساير نواحى است و مقدار آن به ۲۵۰ تا ۳۰۰ ميلى‌متر مى‌رسد.

- ناحيه ٔ معتدل که عمدتاً در دالان‌ها، کوهپايه‌ها، دامنه‌هاى جنوبى و مناطق آفتابگير واقع شده است و از تأثير مستقيم جريان‌هاى سرد شمالى محفوظ است و آب و هواى معتدلى دارد. سواحل درياچه ٔ ‌ اروميه و شهرستان‌هاى‌ مراغه و ميانه جزو ناحيه ٔ معتدل به حساب مى‌آيند.

در فصل تابستان، مناطق جلگه‌اى استان و پيرامون درياچه ٔ اروميه گرم است و منحنى همدماى ۱۲ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد از آن نواحى عبور مى‌کند، در حالى که در زمستان اوضاع جوى تغييرات شديدى مى‌کند و ميانگين حداقل درجه ٔ حرارت به يک درجه زير صفر مى‌رسد.

در استان آذربايجان شرقى اوضاع جوى بسيار متغير است. به طورى که درجه ٔ ‌ حرارت در برخى از ماه‌هاى گرم سال، گاهى به ۳۸ درجه ٔ سانتى‌گراد يا بيشتر مى‌رسد و برودت هوا در ماه‌هاى سرد، گاهى به بيش از ۲۰ درجه زير صفر کاهش مى‌يابد. رطوبت هوا نيز از اواخر پاييز تا اوايل بهار زياد مى‌شود، که علت آن علاوه بر کاهش درجه ٔ حرارت، ورود توده‌هايى از هواى سرد و مرطوب اروپاست که با گذشته از درياى مديترانه وارد آسمان ايران مى‌شوند.

در سال ۱۳۷۲، سازمان هواشناسى استان مجموع روزهاى يخبندان شهر تبريز را ۱۰۳ روز گزارش کرد که جزئيات آن به شرح زير است:

فروردين ماه ۳ روز، آبان‌ ماه ۱۴ روز، آذر ماه ۹ روز، دى ماه ۳۱ روز، بهمن ماه ۲۸ روز و اسفند ماه ۸ روز.

براساس اين گزارش، بيشترين روزهاى يخبندان با ۱۳۱ روز به شهر سراب و کمترين آن به قسمت شرقى تبريز اختصاص داشت که در طول سال تنها ۸۰ روز يخبندان بود. اهر با ۱۱۵، ميانه با ۱۰۱ و سراب با ۱۳۱ و تبريز با ۱۰۳ روز يخبندان شهرهايى بودند که در طول سال، بالاتر از ۱۰۰ روز يخبندان داشتند.

آذربايجان همواره تحت تأثير بادهاى سرد شمالى و سيبرى و بادهاى مرطوب درياى سياه مديترانه و اقيانوس اطلس است. به علاوه بادهاى محلى نيز تحت تأثير شرايط طبيعى استان، ‌ از سوى کوهستان‌هاى بلند و درياچه‌هاى اورميه و خزر، به سوى دشت‌ها و جلگه‌ها مى‌وزند.

بادهايى که از شمال و شمال شرقى به سوى آذربايجان مى‌وزند، کلاً سرد و مرطوب‌اند و در فصل زمستان سبب نزول برف سنگين و يخبندان مى‌شوند. باد مرطوب مديترانه‌اى که از غرب به آذربايجان مى‌وزد باران‌زا و بسيار مفيد است.

بادهاى شرقى با عبور از درياچه ٔ خزر، در مسير ارسباران، مرند، اردبيل، ‌ دره‌‌اى بين سبلان و قوشاداغ، بزغوش و سهند به طرف غرب مى‌وزند. در اکثر نقاط آذربايجان مانند سراب و تبريز اين باد را مه‌يئلى يا باد مه مى‌گويند که بادى سرد و مرطوب است. اين باد در امتداد دامنه‌هاى جنوبى سهند به طرف مراغه پيش مى‌رود و در حدود درياچه ٔ اروميه تغيير مسير مى‌دهد. کوه‌هاى مرزى در غرب آذربايجان و کردستان باعث مى‌شوند باد مه در جهت جنوب غربى و جنوبى بوزد که نام آن در اين منطقه باد زريان است.

جريان باد مهمى که از فراز درياى مديترانه و درياى سياه و اقيانوس اطلس به سمت غرب و شمال غرب ايران مى‌وزد، چند شاخه مى‌شود که تعداد اين شاخه‌ها در فصل پاييز در برخورد با ارتفاعات استان افزايش مى‌يابد و در فصل بهار، به ريزش نزولات جوى فراوانى منجر مى‌گردد.

علاوه بر بادهاى فوق بادهاى محلى ديگر استان به شرح زير است:

- باد «آغ يئل» يا گرميچ يا گرميش که بسيار تند و شديد است و معمولاً باعث خسارت مى‌شود. آغ يئل در تبخير و خشکانيدن رطوبت زمين مؤثر است و بادى گرم و مرطوب است که در زمستان موجب ذوب برف و يخ مى‌شود و يا به حرکت در آوردن ابرهاى باران‌زا موجبات ريزش باران را فراهم مى‌کند. اين باد معمولاً رطوبت درياى مديترانه را به همراه دارد.

- خزريئلى يا باد خزر، چون از سوى درياى خزر مى‌وزد به اين نام مشهور شده است و قسمتى از آن منطقه ارسباران را در بر مى‌گيرد.

- وزش بوغاناق يئلى که همان گردباد است، باعث ريشه‌کن شدن درختان و تخريب و ويرانى منازل و بناهاى کم دوام مى‌شود.

براساس گزارش سال ۱۳۷۰ ايستگاه سينوپتيک شهر تبريز، مجموع روزهايى که اين شهر در معرض وزش بادهايى با سرعت حداقل ۱۸ و حداکثر ۵۰ متر در ثانيه قرار دارد، ۱۶۸ روز است. بيشترين سرعت باد در ماه ارديبهشت با ۵۰ متر در ثانيه و کمترين سرعت آن در آذرماه و دى ماه با سرعت ۱۸ متر در ثانيه است.

با توجه به ويژگى‌هاى اقليمى، اين استان از اواخر ارديبهشت ماه تا پايان مهرماه مناسب‌ترين زمان براى گردش‌هاى تابستانى و ساير ماه‌هاى سال مناسب گردش‌هاى زمستانى است. ايرانگردانى که در ماه‌هاى بهار و تابستان به منطقه مسافرت مى‌کنند به نحو مطلوبى مى‌توانند از زيبايى‌هاى طبيعى و ديدنى‌هاى تاريخى و باستانى استان بهره‌مند شوند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 10 تیر 1389  11:51 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon papeli majid68 zahra_53
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان آذربايجان شرقى (۲)

   جغرافياى تاريخى استان

آذربايجان در فارس ميانه آتورپاتکان در آثار کهن سفارسى آذربادگان يا آذربايگان، در فارسى کنونى آذربايجان، در يونانى بيزانس آذربيگانون در ارمنى اتراپاتاکان، در سريانى آذربايغان و در عربى آذربيجان ناميده شده است.

تاريخ باستانى آذربايجان با تاريخ قوم ماد در آميخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت‌هاى غربى ايران از جمله آذربايجان را تصرف کرد. مقارن اين رويداد دولت‌هايى در اطراف آذربايجان وجود داشت که از آن جمله مى‌توان به دولت آشور در شمال بين‌النهرين، دولت هيتى در آسياى صغير، دولت اورارتو در نواحى شمالى و شمال غربى، اقوام کادوسى در شرق و کاسى‌ها در حوالى کوه‌‌هاى زاگرس اشاره کرد. بعد از تأسيس دولت ماد، آذربايجان به ماد کوچک (در مقابل ماد بزرگ) مشتمل بر شهرهاى قديمى همدان، رى، اصفهان و کرمانشاه معروف شد. به عبارت ديگر ولاياتى که در قرون اوليه ٔ اسلامى به ناحيه جبال و بعدها به عراق عجم معروف بودند را در بر مى‌گرفت.

بعد از غلبه ٔ ‌ اسکندر مقدونى بر ايران، سردارى به نام آتورپات در آذربايگان ظهور کرد و از اشغال آن جا توسط يونانيان جلوگيرى کرد. از آن به بعد اين سرزمين به نام آتورپاتکان معروف شد. آتورپات به پادشاهى رسيد و آن ناحيه را مستقل اعلام کرد.

در طول دوره ٔ ‌ حکومت سلوکى‌ها، ناحيه ٔ آتورپاتکان همچنان مستقل ماند و يونانيان و جانشينان اسکندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن يونانى را در آن محل اشاعه دهند. آذربايجان در اين زمان پناهگاه زرتشتيان و تيکه‌گاهى در مقابل هجوم يونانيان شد.

حکومت جانشينان آتورپات در آذربايجان در زمان اشکانيان نيز ادامه يافت و اين منطقه توانست کماکان استقلال خود را حفظ کند. سرانجام اردشير بابکان مؤسس سلسله ٔ ساسانى بر حکمرانان آذربايجان استيلا يافت و مرزبانى به حکومت آنجا گماشت.

در دوره ٔ ساسانى معمولاً يکى از مرزبانان را به حکومت آذربايجان مى‌گماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربايجان در دست خاندان فرخ هرمزد بود و پايتخت آن شيز نام داشت که مطابق با ويرانه‌‌هاى ليلان در جنوب شرقى درياچه ٔ اروميه گزارش شده است.

پس از فتح آذربايجان به دست اعراب، قبايل عرب از بصره و کوفه و شام و يمن براى سکونت به آنجا روى آوردند و با خريد زمين‌هاى وسيع، کشاورزى را گسترش دادند و افراد بومى را رعيت خود کردند. اُمراى عرب براى حفظ زمين‌هاى خود و احتمالاً براى حفظ رعاياى مسلمان خود از حملات ديگر مردم آذربايجان که به اسلام نگرويده بودند، باروهايى در اطراف املاک وسيع خود کشيدند که به تدريج اين باروها به صورت شهرهاى نسبتاً مهم در آمدند.

در سال ۱۹۸ هجرى که مأمون هنوز در خراسان بود و حسن بن سهل را به عراق فرستاده بود، عده‌اى از امراى عرب در آذربايجان دعوى استقلال داشتند. بابک خرمدين از ضعف خلافت و دورى مأمون از بغداد استفاده کرد و قسمت‌‌هاى مهمى از شمال شرقى آذربايجان را در اختيار گرفت. پس از قيام بابک، سلطه ٔ دستگاه خلافت بر آذربايجان ضعيف شد.

سلسله‌هاى ايرانى بعد از اسلام مانند طاهريان، صفاريان، سامانيان و غزنويان که از شرق ايران برخاستند و حکومت‌هاى مستقلى تشکيل دادند هيچگاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربايجان برسانند. در اين مدت که از سال ۲۰۵ هجرى قمرى (تأسيس سلسله طاهريان) شروع و تا سال ۴۲۹ هـ.ق (آغاز حکومت سلجوقيان) ادامه يافت، حکومت‌هاى محلى متعددى قدرت را در آذربايجان به دست گرفتند. آخرين حکام مقتدر اين ايالت، ساجيان (۳۱۷-۲۷۶ هـ.ق) بودند که آنها نيز خود عاقبت بر ضد خلفا قيام کردند. پس از سقوط ساجيان، سلسله‌هاى محلى در آذربايجان به قدرت رسيدند که رواديان از آن جمله بودند. در دوران حکومت ساجيان (بنى ساج) و حکومت بعد از آن حکمرانانى در قسمت شمالى رود ارس به حکام آذربايجان خراج مى‌دادند که از معروف‌ترين آنها شيروانشاهان، خداوندان شکى، حکام گرجستان، رواديان و حکام ارمنستان بودند.

در آغاز قرن پنج هجرى (يازدهم ميلادي) ترکان غُز به فرماندهى سلجوقيان، نخست با دسته‌هاى کوچک و سپس به تعداد کثير، آذربايجان را به تصرف در آوردند. در نتيجه، اهالى ايرانى و نواحى مجاور ماوراى قفقاز، حکومت ترکان را گردن گذاشتند.

در ۵۳۱ هجرى (۱۱۳۶ ميلادي) آذربايجان به دست اتابک ايلدگز (الدگوز) افتاد که تا حمله ٔ کم دوام جلال‌‌الدين خوارزمشاه (۳۱-۱۲۲۵ م، ۲۸-۶۲۲ هـ) وى و اولادش بر آذربايجان حکومت کردند.

با حمله ٔ مغولان و ورود هلاکوخان (۱۲۵۶ م - ۶۵۴ هـ) آذربايجان مرکز شاهنشاهى بزرگى شد که از آموى تا شام امتداد داشت. مقر مغولان ابتدا در مراغه بود و سپس به تبريز منتقل شد. به دستور هلاکو در مراغه رصدخانه‌اى ساخه شد؛ اطراف خوى، بتخانه‌‌ها و معابد بودايى برپا شد و بناهاى غازان در تبريز و جاهاى ديگر به وجود آمد. در زمان غازان، شهر تبريز بزرگتر از سابق شد و به يکى از مراکز مهم دنياى آن روز مبدل گرديد. تجار روم و فرنگ کالاهاى خود را به اين شهر مى‌آوردند. و بازارهاى تبريز در زيبايى و ثروت معروف بود. وزراى عهد مغول از قبيل خواجه رشيد‌الدين فضل‌اللّه همدانى و تاج‌الدين عليشاه جيلانى بناهاى مهمى در تبريز برپا کردند.

پس از ضعف ايلخانان مغول، در آذربايجان امراى مستقل حکومت يافتند. جلايريان، ‌ چوپانيان و ترکمانان در قسمتى از اين منطقه حکامى مستقل شدند که پايتخت‌شان تبريز بود. (۱۵۰۲-۱۳۷۸ م، ۹۰۸-۷۸۰ هـ).

پس از بر افتادن حکومت خاندان ترکمانان، قره‌قويونلوها و آق‌قويونلوها بر تبريز تسلط پيدا کردند. در اين زمان بناهاى بسيار زيبايى در تبريز ساخته شد که وصف آنها در سفرنامه‌هاى سياحان اروپايى آن عصر آمده است.

پس از تصرف آذربايجان به دست شاه اسماعيل اول صفوى، تبريز مدتى پايتخت ايران بود (۱۵۰۲ م، ۹۰۷ هـ) و آذربايجان براى شاهان صفوى سنگرگاه اصلى و مرکز عمده گردآورى قواى نظامى شد. در زمان صفويه آذربايجان محل جنگهاى خونين ميان سپاهيان ايران و عثمانى شد و عثمانيان بارها تبريز را به تصرف خود در آوردند.

پس از سقوط دولت صفويه، در دوره‌اى که ايران عملاً ميان روس و عثمانى و اشرف افغان تقسيم شده بود، آذربايجان در دست دولت عثمانى ماند، ولى ديرى نپاييد که نادرشاه آن جا را از تصرف دولت عثمانى بيرون آورد و در صحراى مغان تاجگذارى کرد.

کريم‌خان زند در سال ۱۱۷۵ هجرى (۱۷۵۵ ميلادي) آذربايجان را از دست خانهاى محلى که پس از مرگ پادشاه قيام کرده بودند، بازپس گرفت، اما پس از مرگ او باز خوانين محلى سر بر آوردند تا اينکه آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۵ هجرى (۱۷۸۵ م) موفق شد که اداره امور آذربايجان را کاملاً در اختيار بگيرد.

با روى کار آمدن سلسله ٔ قاجار در ايران، پيشروى امپراتورى روسيه به جنوب و تصرف گرجستان عملى شد و ارمنستان، قفقاز، دربند و شروان مورد تهديد قرار گرفتند. خشونتهاى غيرانسانى و نابخردانه ٔ آغامحمدخان، سياست ضعيف فتحعلى شاه، قدرت نظامى برتر روسيه ٔ تزارى و انگيزه‌هاى توسعه‌طلبانه ٔ آن کشور، موجب آغاز جنگ‌هاى ايران و روس شد و شکست‌هاى پى در پى سپاه ايران را فراهم آورد و باعث تحميل عهدنامه‌‌هاى تلخ گلستان و ترکمانچاى شد. در جنگ‌هاى سال ۱۲۴۳ هجرى (۱۸۲۳ م) ژنرال آريستوف و ژنرال پاسکويچ تبريز را تصرف کردند و سپاه روس قسمت مهم آذربايجان را اشغال کرد.

در زمان قاجاريه و به خصوص در زمان سلطنت فتحعلى شاه، آذربايجان به علت جنگ‌هاى ايران و روس مرکز نظامى و شهر تبريز هم پايتخت دوم ايران شد. عباس ميرزا نايب‌السلطنه و وزير او ميرزا عيسى (معروف به ميرزا بزرگ قائم مقام فراهاني) در آبادانى آذربايجان و مخصوصاً تبريز کوشيدند. جهانگردان اروپايى امنيت و نظم آذربايجان را در دوره ٔ ‌عباس ميرزا با امنيت فرنگستان مقايسه کردند. بعد از فتحعلى‌شاه، شهر تبريز وليعهدنشين شد.

در انقلاب مشروطه، مردم آذربايجان نقش مؤثرى در پيروزى آن ايفا کردند، ليکن با اشغال آذربايجان از طرف روس‌ها، آثار اين انقلاب نيز موقتاً از ميان رفت.

با آغاز جنگ اول جهانى، آذربايجان مورد تهاجم نيروهاى روسيه و عثمانى قرار گرفت. پس از انقلاب بلشويکى اکتبر روسيه (۱۹۱۷ م) روس‌ها آذربايجان را تخليه کردند و ترکان عثمانى در تبريز حکومتى دست نشانده مستقر کردند. پس از شکست آلمان و متحدش عثمانى (در جنگ جهانى اول) آذربايجان و سراسر ايران به دست انگليسى‌ها افتاد، (در اين دوران قيام شادروان شيخ محمد خيابانى در تبريز به منظور مخالفت با قرارداد استعمارى ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله و ايجاد نوعى استقلال داخلى براى آذربايجان شايان توجه است).

مردم آذربايجان دوش به دوش ساير مردم ايران در جريان ملى شدن صنعت نفت به سال ۱۳۲۹ مبارزه ٔ بى‌امانى را با استعمار پير انگلستان آغاز کردند و سرانجام با پيروزى ملت ايران، سياست استعمارى انگليس، در ايران و خاورميانه، شکست سختى را متحمل شد.

با شروع انقلاب اسلامى مردم قهرمان آذربايجان فداکارى‌ها و دلاورى‌هاى بى‌نظيرى در راه پيروزى از خود نشان دادند و با رشادت در جنگ و کوشش در سازندگى در تکامل دوران تاريخ معاصرايران حضور مؤثرى يافتند.

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 10 تیر 1389  11:55 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان آذربايجان شرقى (۳)

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

استان آذربايجان شرقى در سال ۱۳۷۰ حدود ۰۰۰ ‚ ۲۷۹ ‚ ۳ نفر جمعيت داشت که معادل ۵/۸۷ درصد جمعيت کل کشور بود. تعداد خانوارهاى استان در همين سال برابر ۰۰۰ ‚ ۶۱۳ بود که متوسط جمعيت هر خانواده ۵/۶ نفر را نشان مى‌دهد.

از ۰۰۰ ‚ ۲۷۹ ‚ ۳ نفر کل جمعيت استان در سال ۱۳۷۰، حدود ۴۴۴ ‚ ۶۹۱ ‚ ۱ نفر مرد و ۲۷۴ ‚ ۵۸۷ ‚ ۱ نفر ديگر زن بود که نسبت تعداد مردان به زنان را در منطقه بيش از ۱۰۶ نفر نشان مى‌دهد. شاخص نسبت جنسيت در کل کشور نيز در همين سال ۱۰۶ بود. يعنى در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن ۱۰۶ نفر مرد وجود داشت.

تراکم نسبى جمعيت منطقه ۷۲/۳ نفر در هر کيلومترمربع است. اين نسبت در کل کشور برابر ۳۶/۴ نفر در هر کيلومترمربع است. به عبارت ديگر تراکم جمعيت در استان آذربايجان شرقى نزديک به دو برابر تراکم جمعيت در کل کشور است.

براساس نتايج آمارگيرى  در سال ۱۳۷۰، جامعه شهرى منطقه معادل ۲۸۷ ‚ ۳۶۹ خانوار است که جمعيتى برابر ۲۳۵ ‚ ۸۰۷ ‚ ۱ نفر را شامل مى‌شود. اين تعداد ۵۵ درصد کل جمعيت استان است. جمعيت شهرى استان عمدتاً در شهرهاى بزرگى مانند تبريز، مراغه، مرند، اهر و ميانه زندگى مى‌کنند.

به استناد همين آمارگيرى، جوامع روستايى در سال ۱۳۷۰ داراى ۶۸۷ ‚ ۲۴۳ خانوار شامل ۴۸۳ ‚ ۴۷۱ ‚ ۱ نفر جمعيت بود که حدود ۴۵ درصد کل جمعيت منطقه را تشکيل مى‌داد.

در مورد وضعيت اقتصادى، مى‌توان گفت که اهميت نسبى صنايع بزرگ و بهره‌بردارى‌هاى کشاورزى و تجارى در استان آذربايجان شرقى نسبت به ساير استان‌هاى کشور قابل توجه است. اين استان از ظرفيت توليدى مهمى برخوردار است به طورى که اغلب واحدهاى اقتصادى آن داراى مقياس کلان هستند.

ترکيب فعاليت‌هاى اقتصادى مناطق شهرى استان با وجود توسعه ٔ صنعتى، نشانگر رونق‌بخش خدمات نسب به ساير بخش‌ها است. در مناطق روستايى استان نيز وجه غالب با بخش کشاورزى است و خدمات پس از آن قرار دارد. در مجموع، بخش خدمات، کشاورزى و صنعت، عمد‌ه‌ترين بخش‌هاى اقتصادى استان را تشکيل مى‌دهند.

آذربايجان شرقى يکى از قطب‌هاى مهم صنعتى کشور محسوب مى‌شود. استقرار صنايع بزرگى چون ماشين‌سازى و تراکتورسازى سبب شده است که اين کانون مهم از اهميت ويژه‌اى برخوردار شود.

همچنين از کارخانه‌‌هاى ديگر استان مى‌‌توان اشاره کرد به پمپ ايران، ليفتراک‌سازى‌، موتوژن، هاکسيران ديزل، ليلاند ديزل ايران، بلبرينگ‌سازى، ‌ پيستون‌سازى، درمن ديزل، ديزل ايدم، ترموپلاس، کبريت‌سازى ممتاز، حوله‌بافى لاله (برق لامع)، تخته فشارى و نئوپان، شير پاستوريزه، نختاب فروزان، نوشابه‌سازى، بافندگى لايکو، تريکو سهند، نساجى تبريز، ريسندگى پشمينه، پالاز موکت، کارخانه گچ، چرم‌سازى، شرکت سيمان صوفيان، نيروگاه حرارتى تبريز، پالايشگاه و پتروشيمى تبريز، پالايشگاه تبريز، نفت انتقالى از اهواز را تصفيه مى‌کند و آن را براى مصرف در استان‌هاى آذربايجان شرقى، آذربايجان غربى، کردستان، همدان و زنجان آماده مى‌کند.

استان آذربايجان شرقى به لحاظ ساختار اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى، از کانون‌هاى مهم صنايع دستى کشور نيز به شمار مى‌رود. قالى‌بافى از صنايع دستى مهم منطقه است. اين صنعت در مناطق شهرى به صورت کارگاهى و در روستاها به صورت تک‌بافى انجام مى‌شود. از ديگر صنايع دستى منطقه مى‌توان به گليم و جاجيم، سفال و سراميک، چرم و ورنى، پارچه‌هاى پشمى و ابريشمى، سوزن‌دوزى، نقره‌سازى، حوله و پتوبافى، کفش‌دوزى، سبدبافى، توليد پارچه‌ هاى حرير و شال اشاره کرد.

صرف‌نظر از صنايع بزرگ و صنايع کارگاهى و صنايع دستى که در حيات اقتصادى و اجتماعى استان نقش مهمى بر عهده دارند، آذربايجان شرقى داراى معادن متعددى است که از آن جمله مى‌توان به معادن شن و ماسه، سنگ‌هاى ساختمانى و تزئينى، ‌ نمک، خاک نسوز، پوکه، کائولن، ذغال‌سنگ، دياتوميت و پوليت اشاره کرد.

شرايط آب و هوايى، ويژ‌گى‌هاى خاک و فراوانى آب آذربايجان شرقى را به منطقه‌اى مناسب و مستعد براى کشاورزى و زراعت تبديل کرده است.

در اين سرزمين وسيع محصولاتى نظير گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزى‌جات، صيفى‌جات، نباتات صنعتى، محصولات علوفه‌اى، انواع محصولات باغى، پياز، سيب‌زمينى و خشکبار به دست مى‌آيد که برخى از آن‌ها به خارج از منطقه و کشور نيز صادر مى‌شود.

شرايط طبيعى و اقليمى خاص استان و وجود مراتع نسبتاً غنى و چمنزارهاى سرسبز و خرم، موقعيت مناسبى براى پرورش زنبور عسل و دام‌پرورى فراهم کرده است. به همين جهت اين استان يکى از مناطق مستعد دام‌پرورى ايران به شمار مى‌رود. از طرف ديگر، فعاليت‌ دام‌دارى عشايرِ کوچنده ٔ منطقه نيز اهميت و موقعيت اقتصاد دامى استان را دو چندان ساخته است.

علاوه بر دام‌داريِ سنتى، دام‌داريِ نيمه صنعتى نيز که عمدتاً در اطراف شهرهاى بزرگ، با استفاده از دام‌هاى اصيل خارجى داير شده، از اهميت خاص در زمينه ٔ توليد شير برخوردار است.

پرورش طيور به شکل گسترده‌اى با سه روش صنعتى، نيمه صنعتى و سنتى انجام مى‌شود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 10 تیر 1389  11:59 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان آذربايجان غربى
 
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان آذربايجان غربي با احتساب درياچه ٔ اروميه حدود 660 ‚ 43 كيلومتر مربع مساحت دارد. اين استان كه در شمال غرب ايران است، 2/65 درصد از مساحت كل كشور را تشكيل مي‌دهد و بين 35 درجه و 58 دقيقه تا 39 درجه و 46 دقيقه ٔ عرض شمالي (از خط استوا) و 44 درجه و 3 دقيقه تا 47 درجه و 23 دقيقه طول شرقي (از نصف‌النهار گرينويچ) قرار گرفته است.

اين استان از طرف شمال و شمال شرق با جمهوري‌هاي آذربايجان و ارمنستان، از غرب با كشورهاي تركيه وعراق، از جنوب با استان كردستان و از شرق با استان آذربايجان شرقي و زنجان همسايه است.

طول مرز آبي و خاكي استان با كشورهاي همسايه مجموعاً 823 كيلومتر است كه 135 كيلومتر آن مرز آبي با جمهوري‌هاي آذربايجان (نخجوان) و ارمنستان، 488 كيلومتر مرز خاكي با تركيه و 200 كيلومتر مرز خاكي با عراق است.

اين استان براساس آخرين تقسيمات كشوري 12 شهرستان، 28 بخش، 22 شهر، 103 دهستان و 3227 آبادي داراي سكنه دارد و مركز آن شهر تاريخي اروميه است. شهرستان‌هاي استان آذربايجان غربي عبارتند از:

اروميه، بوكان، پيرانشهر، تكاب، خوي، سردشت، سلماس، صائين‌دژ، ماكو و مهاباد و مياندوآب و نقده.

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان آذربايجان غربي يكي از مناطق كوهستاني كشور است و توپوگرافي متنوع و گسترده‌اي دارد. در سراسر ناحيه هم مرز استان با تركيه و عراق، كوه‌هاي مرتفع برف‌گير از شمال به جنوب كشيده شده است و آب‌هاي حاصل از ذوب آنها كه در دره‌هاي منطقه به صورت رودخانه‌هاي متعدد جريان مي‌يابد، به سه حوزه ٔ عمده تقسيم مي‌شود:

- درياچه ٔ اروميه كه حدود 1267 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در طول 130 كيلومتر، آب ارتفاعات غربي را به سوي خود جذب مي‌‌كند.

- شكاف و گسل عظيم نزديك خوي كه كليه آب‌هاي شمالي را به جنوب ارس هدايت مي‌‌كند.

- آب‌هاي سردشت (زاب كوچك) در طول 1000 كيلومتر كه توسط دوره رود كلوي به سوي دجله سرازير مي‌شود.

نواحي فوق پست‌ترين نقاط آذربايجان غربي به حساب مي‌آيند. كم ارتفاع‌ترين نقطه در دامنه ٔ كوه‌هاي آرارات، (970 متر) كنار رود ارس در مرز ايران و تركيه قرار دارد. رود سردشت كلوي در طول 100 كيلومتر شيبي برابر 560 متر دارد كه در مقايسه با رود ارس از سرعت فوق‌‌العاده‌اي برخوردار است و ارتفاع آن از سطح دريا به 1000 متر مي‌رسد.

مرتفع‌ترين شهر استان سيه‌چشمه است با ارتفاعي بالغ بر 1920 متر و كم‌ارتفاع‌ترين شهر استان شهر خوي است با ارتفاع 1193 متر.

براساس ساختار طبيعي استان، اكوسيستم‌هاي ويژه‌ا‌ي از تركيب گياهان در سطوح مختلف پوشش گياهي در اشكورهاي مختلف توپوگرافيك به وجود آمده است كه اهم آن‌ها به شكل جنگل‌ها و مراتع خودنمايي مي‌كنند.

جنگل‌هاي استان، قسمت‌‌هايي از پيرانشهر، بانه و مهاباد را پوشانده است، ولي مناطق وسيع جنگلي بيشتر شامل اراضي كوهستاني سردشت است كه مساحت آن را بين 60 الي 80 هزار هكتار تخمين مي‌زنند و به مرور از وسعت آنها كاسته شده است. درختان جنگلي اين منطقه مشتمل بر درختان ميوه‌اي از قبيل انگور و پسته وحشي، زالزالك، بادام كوهي و گونه‌هاي غيرميوه‌اي مانند بلوط، افرا، سرخ‌دليك و سياه‌دليك است.

استان آذربايجان غربي عمدتاً تحت تأثير جريان هواي مرطوب اقيانوس اطلس و درياي مديترانه است،‌ ولي در برخي از ماه‌هاي زمستان، توده ٔ هواي سردي از اطراف شمال، هواي مديترانه‌اي آن را متأثر كرده و موجب كاهش قابل توجه دما مي‌شود.

علاوه بر جريان هوايي فوق عوامل ديگري مانند ارتفاع مكان،‌ جهت كوه‌ها، وزش بادها و دوري از درياي آزاد نقش مهمي در ميزان دما و ريزش‌هاي جوي دارد. به طوري كه آب و هوا را در وضعيت حدفاصل آب و هواي سواحل درياي مازندران و اقليم نيمه‌صحرايي داخلي قرار مي‌دهد.

در فصل زمستان ارتفاعات و نواحي بالاتر از 3000 متر در زير قشر ضخيمي از برف فرو مي‌روند و قلل كوه‌ها، اين برف‌ها را تا سال بعد محفوظ نگه مي‌دارد. همچنين در دامنه‌هاي بين 1000 تا 2000 متري كه از بادهاي تند شمال محفوظ مانده است، به مقدار كافي باران مي‌بارد.

نقش كوه‌ها در نزولات جوي استان آذربايجان غربي داراي اهميت بسزايي است. سلسله جبال استان به صورت طويل و مرتفع چون ديواري در جهت شمال و جنوب و جنوب شرقي امتداد يافته است. گرچه اين كوه‌ها مانع نفوذ كليه ٔ ابرهاي بارانزاي حوزه ٔ اقيانوس اطلس و مديترانه به ايران و عمدتاً به آذربايجان غربي مي‌شود، ولي در عوض منبع سرشاري از نزولات جوي را به صورت برف ذخيره مي‌كند كه باعث به وجود آمدن رودهاي پرآب و فراواني مي‌گردد. محصور بودن استان با ديواره ٔ ‌ مذكور سبب شده است كه درياچه ٔ اروميه به عنوان يكي از شش حوزه ٔ آبريز مهم كشور به حساب آيد.

در فصل تابستان سراسر آذربايجان غربي از وزش بادهاي بارا‌ن‌آور بي‌بهره مي‌ماند، ولي آفتاب درخشان همراه با رسيدن ميوه‌ها و برداشت غله فضاي تفرجگاهي مناسبي را با نسيم ملايمي فراهم مي‌آورد. اين نسيم ملايم در زبان محلي به نام «مه يئلي» و در برخي از نقاط به نام باد مراغه مشهور است.

از نيمه ٔ تابستان همراه با وزش باد شمالي از گرماي هوا به شدت كاسته مي‌شود. باد خنك شمالي در هر منطقه به نام ناحيه ٔ شمالي همان منطقه مشهور است. گاهي در تابستان باد گرمي از سمت جنوب، استان را تحت تأثير قرار مي‌دهد كه در اصطلاح محلي به نام باد سفيد (آغ‌ يِئل) مشهور است. اين باد در اواخر زمستان باعث ذوب برف‌ها مي‌شود و در تابستان بر شدت گرماي هوا مي‌‌افزايد.

با تمايل خورشيد به طرف جنوب و كوتاه شدن روزها، هواي پرفشار به پايين حركت مي‌كند و هواي كم فشار تدريجاً جايگزين آن مي‌شود و بادهاي باران‌آور غربي جايگزين بادهاي شمالي مي‌گردد. اين بادها در فصل پاييز و زمستان پس ازعبور از روي اقيانوس اطلس و درياي مديترانه و جذب رطوبت‌ آن‌ها، در برخورد با كوه‌هاي مرزي، سبب ريزش برف و باران فراواني مي‌شود كه منبع و سرچشمه دائمي رودهاي نسبتاً منظم حوزه ٔ ‌‌ آبريز درياچه ٔ اروميه، ارس و دجله محسوب مي‌شود.

نقشه ٔ خطوط همباران استان نشان مي‌دهد كه سه واحد جغرافيايي متمايز از نظر ريزش نزولات جوي وجود دارد كه عبارت‌اند از:

- حوزه ٔ غربى درياچه ٔ ‌ اروميه كه از غرب به شرق از ميزان نزولات باران كاسته مي‌شود.

- حوزه ٔ شمالى درياچه ٔ اروميه تا رود ارس كه از شمال درياچه به طرف رود ارس به تدريج از ارتفاع زمين كاسته مي‌شود و ميزان بارش نيز كاهش مي‌يابد.

- حوزه ٔ جنوبى درياچه ٔ ‌ اروميه كه سرچشمه ٔ شاخه‌هاي اصلي سيمينه رود، مهاباد رود، زرينه رود و قزل‌‌اوزن است و داراي ميزان بارش بالاي 600 ميلي‌‌متر مي‌باشد.

به‌ طور كلي متوسط بارندگي ساليانه در استان، 400-300 ميلي‌متر است كه با توجه به متوسط بارندگي در ساير نقاط ايران كه حدود 280 ميلي‌متر مي‌باشد در شرايط بهتري قرار گرفته است. پرآب‌ترين رودخانه‌هاي استان نشان مي‌دهند كه ميزان بارندگي به ويژه ريزش برف در مناطق كوهستاني به مراتب بيشتر از ميزان بارندگي در شهرها و مناطق جلگه‌اي است.

به استناد گزارش سازمان هواشناسي كل كشور كه براساس داده‌هاي آماري ايستگاه‌هاي سينوپتيك اروميه، خوي،‌ ماكو و مهاباد تنظيم شده است. درجه ٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است؛ متوسط درجه ٔ حرارت از 9/4 درجه ٔ سانتي‌گراد در ماكو تا 11/6 درجه ٔ سانتي‌گراد در مهاباد متغير است. متوسط درجه ٔ حرارت در اروميه 9/8، خوي 10/8، ماكو 9/4 و مهاباد 11/6 درجه ٔ سانتي‌گراد است.

به استناد همين گزارش حداكثر حرارت در مردادماه حدود 34 و حداقل آن در دي ماه حدود 16 درجه ٔ سانتي‌‌گراد است. حداكثر تغيير گرماي تابستان 4 درجه و سرماي زمستان 15 درجه مي‌باشد.

وضع هوا در شهرهاي مختلف استان از اين قرار است‌:

- در اروميه فصل تابستان نسبتاً گرم و زمستان هوا سرد است.

- در مهاباد فصل تابستان خشك و طولاني و زمستان بسيار سرد است.

- در ماكو فصل تابستان نسبتاً گرم و زمستان بسيار سرد است.

- در نقده هوا نيمه مرطوب، تابستان ملايم و زمستان سرد مي‌باشد.

به استناد همين گزارش پربارش‌ترين فصل، تابستان و به ويژه شهريورماه است. دوره ٔ بارش در اروميه از اواخر مهرماه و اوايل آبان‌ماه شروع مي‌شود و خرداد ماه خاتمه مي‌يابد؛ حداكثر بارندگي در اسفند و فروردين ماه است. اين دوره در مهاباد بين آبان تا ارديبهشت و در مياندوآب از آبان تا خردادماه است.

مجموع روزهاي يخبندان در اروميه حدود 120 روز است كه به ترتيب در آبان‌ماه 19، آذرماه 27، دي‌ماه 30، بهمن‌ماه 28، اسفندماه 14 و فروردين ماه 6 روز است. روزهاي يخبندان در خوي 104، در ماكو 108 و مهاباد 93 روز در سال است.

براساس گزارش ايستگاه سينوپتيك شهر اروميه، مجموع روزهايي كه اروميه در معرض وزش بادهايي با سرعت حداقل 7 و حداكثر 16 متر در ثانيه قرار مي‌گيرد، حدود 164 روز است.

بيشترين سرعت باد مربوط به ماه‌هاي ارديبهشت و اسفند با 16 متر در هر ثانيه است، كمترين سرعت باد مربوط به ماه‌هاي دي و بهمن با 7 متر در هر ثانيه است متوسط سرعت باد در شهر اروميه 10/5 متر در هر ثانيه است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
جمعه 11 تیر 1389  11:08 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان آذربايجان غربى (۲)

   جغرافياى تاريخى استان

آذربايجان در فارسي ميانه «آتورپاتكان» در آثار كهن فارس «آذربادگان» يا «آذربايگان»، در فارسي كنوني «آذربايجان»، در يوناني «آتروپاتنه» در بيزانسي «آذربيگانون» در ارمني «آتراپاتاكان»، در سرياني «آذربايغان» و در عربي «آذربيجان» ناميده شده است.

تاريخ باستاني آذربايجان با تاريخ قوم ماد درآميخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت‌هاي غربي ايران از جمله آذربايجان را تصرف كرد. مقارن اين ايام دولت‌هايي در اطراف آذربايجان وجود داشت كه از آن جمله مي‌توان به دولت آشور در شمال بين‌النهرين، دولت هيتي در آسياي صغير، دولت اورارتو در نواحي شمال و شمال غرب، اقوام كادوسي در شرق و كاسي‌ها در حوالي كوه‌هاي زاگرس اشاره كرد. بعد از تأسيس دولت ماد، آذربايجان به ماد كوچك (در مقابل ماد بزرگ) معروف شد و مشتمل بر شهرهاي قديمي همدان، ري، اصفهان و كرمانشاه بود. به عبارت ديگر ولاياتي كه در قرون اوليه اسلامي به ناحيه ٔ جبال و بعدها به عراق عجم معروف بودند را در بر مي‌گرفت.

بعد از غلبه ٔ اسكندر مقدوني به ايران، سرداري به نام آتورپات در آذربايگان ظهور كرد و از اشغال آن توسط يونانيان ممانعت به عمل آورد. از آن به بعد اين سرزمين به نام آتورپاتكان معروف شد. آتورپات به پادشاهي رسيد و آن ناحيه را مستقل اعلام نمود.

در طول دوره ٔ ‌ حكومت سلوكي‌ها، ناحيه ٔ ‌ آتورپاتكان همچنان مستقل ماند و يونانيان و جانشينان اسكندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن يوناني را در آن محل اشاعه دهند. آذربايجان در اين زمان پناهگاه زردشتيان و تكيه‌گاه ايرانيت در مقابل يونانيت شد.

حكومت جانشينان آتورپات در آذربايجان در زمان اشكانيان نيز ادامه يافت و اين منطقه توانست كماكان استقلال خود را حفظ كند. سرانجام اردشير بابكان مؤسس سلسله ساساني بر حكمرانان آذربايجان استيلا يافت. از اين تاريخ اين منطقه استقلال خود را از دست داد.

در دوره ٔ ساساني معمولاً يكي از مرزبانان را به حكومت آذربايجان مي‌‌گماردند. در اواخر آن دوره حكومت آذربايجان در دست خاندان «فرخ هرمزد» بود و پايتخت آن «شيز» يا «گنزب» نام داشت كه مطابق با ويرانه‌هاي ليلان در جنوب شرقي درياچه ٔ اروميه گزارش شده است.

پس از فتح آذربايجان به دست اعراب، قبايل عرب از بصره و كوفه و شام و يمن براي سكونت به آنجا روي آوردند و با خريد زمين‌‌هاي وسيع، كشاورزي را گسترش داده و افراد بومي را رعيت خود ساختند. امراي عرب براي حفظ زمين‌هاي خود و احتمالاً براي حفظ رعاياي مسلمان خود از حملات ديگر مردم آذربايجان كه به اسلام نگرويده بودند، باروهايي در اطراف املاك وسيع خود مي‌كشيدند كه به تدريج داخل اين باروها به صورت شهرهاي نسبتاً مهم درآمد.

در سال 198 هجري كه مأمون هنوز در خراسان بود و «حسن بن سهل» را به عراق فرستاده بود، عده‌اي از امراي عرب در آذربايجان دعوي استقلال داشتند. بابك خرمدين از ضعف خلافت مركزي و دوري مأمون از بغداد استفاده كرد و قسمت‌هاي مهمي از شمال شرقي آذربايجان را در اختيار گرفت. پس از قيام بابك، سلطه ٔ دستگاه خلافت بر آذربايجان ضعيف شد.

سلسله‌هاي ايراني بعد از اسلام مانند طاهريان، صفاريان، سامانيان و غزنويان كه از شرق ايران برخاستند و حكومت‌‌هاي مستقلي تشكيل دادند هيچگاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربايجان برسانند. در اين مدت كه از سال 205 هجري قمري (تأسيس سلسله ٔ ‌ طاهريان) شروع و تا سال 429 هـ.ق (آغار حكومت سلجوقيان) ادامه مي‌يابد، حكومت‌هاي محلي متعددي قدرت را در آذربايجان به دست گرفتند. آخرين حكام مقتدر اين ايالت، ساجيان (317-276 هـ.ق) بودند كه آنها نيز خود عاقبت بر ضد خلفا قيام كردند. پس از سقوط ساجيان، سلسله‌هاي محلي ديگري در آذربايجان به قدرت رسيدند كه رواديان از آن جمله بودند. در دوران حكومت ساجيان (بني‌ساج) و حكومت بعد از آن حكمراناني در قسمت شمالي رود ارس به حكام آذربايجان خراج مي‌دادند كه از معروف‌ترين آنها شيروانشاهان، خداوندان شكي، حكام گرجستان، رواديان و حكام ارمنستان بودند.

در آغاز قرن پنج هجري (يازدهم ميلادي) تركان غز به فرماندهي سلجوقيان‌، نخست با دسته‌هاي كوچك و سپس به تعداد بيشتر، آذربايجان را به تصرف در آوردند. در نتيجه اهالي ايراني و نواحي مجاور ماوراء قفقاز، حكومت تركان را گردن گذاشتند.

در 531 هجري (1136 ميلادي)‌ آذربايجان به دست «اتابك ايلدگز» (الدگوز) افتاد كه تا حمله ٔ كم دوام جلال‌‌الدين خوارزمشاه (31-1225 م، 28-622 هـ.ق) وي و اولادش بر آذربايجان حكومت كردند.

با حمله ٔ ‌ مغولان و ورود هلاكوخان ايلخان (1256 م، 654 هـ.ق)،‌ آذربايجان مركز شاهنشاهي بزرگي شد كه از آموي تا شام امتداد داشت.

پس از ضعف ايلخانان مغول، در آذربايجان امراي مستقل حكومت يافتند. از آن جمله مي‌توان به جلايريان، چوپانيان و تركمانان اشاره كرد كه در قسمتي از اين منطقه حكامي مستقل شدند.

پس از تصرف آذربايجان به دست شاه اسماعيل اول صفوي (1502م، 907 هـ.ق) آذربايجان سنگرگاه اصلي و مركز عمده ٔ گردآوري قواي نظامي براي شاهان صفوي شد. در زمان صفويه آذربايجان محل جنگ‌هاي خونين ميان سپاهيان ايران و عثماني شد و عثمانيان بارها تبريز را به تصرف خود در آوردند.

پس از سقوط دولت صفويه، در دوره‌اي كه ايران عملاً ميان روس و عثماني و اشرف افغان تقسيم شده بود، آذربايجان در دست دولت عثماني ماند، ولي ديري نپاييد كه نادرشاه آن را از تصرف دولت عثماني بيرون آورد و در صحراي مغان تاجگذاري كرد.

كريم‌خان زند در سال 1175 هجري (1755 ميلادي) آذربايجان را از دست خانهاي محلي كه پس از مرگ پادشاه قيام كرده بودند، بازپس گرفت، اما پس از مرگ او باز خوانين محلي سر برآوردند، تا اينكه آغامحمدخان قاجار در سال 1205 هجري (1785 ميلادي) موفق شد كه آذربايجان را كاملاً مطيع خود كند.

پس از 1284 شمسي (1905 م - 1325 هـ) مردم آذربايجان سهم مؤثري در انقلاب مشروطيت ايران داشتند. پس از تهران، تبريز داراي مهم‌ترين نقش در پيروزي انقلاب مشروطيت بود كه قسمت غربي آذربايجان را نيز به نوعي تحت تأثير قرار داده بود. با اشغال آذربايجان از طرف روسها، آثار انقلاب مشروطيت در آن موقتاً از ميان رفت. اين هجوم با هم‌پيماني دولت انگليس به بهانه ٔ حفاظت از اقليت‌هاي خارجي مقيم آذربايجان (به ويژه تبريز) در سال 1908 ميلادي (1287 ش - 1328 هـ) انجام گرفت.

با آغاز جنگ اول جهاني آذربايجان مورد تهاجم نيروهاي روسيه و عثماني قرار گرفت. پس از انقلاب اكتبر روسيه (1917 ميلادي) روس‌ها آذربايجان را تخليه كردند و تركان عثماني در تبريز حكومتي دست‌‌‌نشانده مستقر ساختند. پس از شكست آلمان و متحدش عثماني (در جنگ اول جهاني) آذربايجان و سراسر ايران به دست انگليسي‌ها افتاد.

با شروع انقلاب اسلامي، مردم قهرمان آذربايجان فداكاري‌ها و دلاوري‌هاي بي‌نظيري در راه پيروزي از خود نشان دادند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
جمعه 11 تیر 1389  1:05 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 

استان آذربايجان غربى (۳)

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن آبان ماه 1375، جمعيت استان 320 ‚ 496 ‚ 2 نفر بوده است كه از اين تعداد 52/68 درصد در نقاط شهري و 47/31 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته و بقيه غيرساكن بوده‌اند. در همين سال از كل جمعيت استان 220 ‚ 269 ‚ 1 نفر مرد و 100 ‚ 227 ‚ 1 نفر زن بوده‌اند كه در نتيجه نسبت جنسي برابر 103 نفر به دست مي‌آيد. به عبارت ديگر،‌ در اين استان در مقابل هر 100 نفر زن، 103 نفر مرد وجود داشته است.

از جمعيت استان آذربايجان غربي 40/30 درصد در گروه سني كمتر از 15 سال، 55/62 درصد در گروه سني 64-15 سال و 4/08 درصد در گروه سني 65 سال و بيشتر قرار داشته‌اند و بقيه ٔ افراد نيز نامشخص بوده‌اند.

در فاصله ٔ سال‌هاي 1365 تا 1375 حدود 408 ‚ 365 نفر به استان وارد و يا در داخل آن جابه‌جا شده‌‌اند. محل اقامت قبلي 25/96 درصد مهاجران،‌ ساير استان‌ها، 21/49 درصد شهرستان‌هاي ديگر همين استان و 49/57 درصد در شهرستان محل سرشماري بوده است. محل اقامت بقيه ٔ ‌ افراد، خارج از كشور يا اظهار نشده بوده است. مقايسه ٔ محل اقامت قبلي مهاجران با محلي كه در آن سرشماري شده‌اند نشان مي‌دهد كه 30/76 درصد از روستا به شهر 35/18 درصد از شهر به شهر، 13/56 درصد از روستا به روستا و 17/52 درصد از شهر به روستا طي 10 سال قبل از سرشماري آبان 1375 مهاجرت كرده‌اند.

در آبان ماه 1375، از جمعيت استان 99/56 درصد را مسلمانان تشكيل مي‌‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهري 99/35 درصد و در نقاط روستايي 99/81 درصد بوده است.

طبق سرشماري ياد شده، از 217 ‚ 140 ‚ 2 نفر جمعيت 6 سال و بالاتر استان، 69/02 درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادي در گروه سني 14-6 سال 87/18 درصد و در گروه سني 15 سال و بالاتر 61/10 درصد بوده است. در بين افراد لازم‌التعليم (14-6 سال) نسبت باسوادي در نقاط شهري 93/88 درصد و در نقاط روستايي 80/07 درصد بوده است. در اين استان نسبت باسوادي در بين مردان 79/09 درصد و در بين زنان 58/65 درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهري براي مردان و زنان به ترتيب 85/42 درصد و 70/18 درصد و در نقاط روستايي 71/71 درصد و 45/47 درصد بوده است.

در آبان 1375، در اين استان، افراد شاغل و افراد بيكار (جوياي كار) در مجموع 38/11 درصد از جمعيت ده سال و بالاتر را تشكيل مي‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهري 35/53 درصد و در نقاط روستايي 41/18 درصد بوده است. از جمعيت فعال اين استان 88/70 درصد را مردان و 11/30 درصد را زنان تشكيل مي‌داده‌اند.

از جمعيت شاغل ده سال و بالاتر استان 33/64 درصد را در گروه‌هاي عمده ٔ كشاورزي، شكار، جنگلداري و «ماهيگيري»، 11/06 درصد در گروه عمده ٔ «عمده‌فروش و خرده‌فروش، تعمير وسايل نقليه ٔ موتوري و ...»، 12/10 درصد در گروه عمده ٔ صنعت (ساخت) و 43/21 درصد نيز در ساير گروه‌هاي عمده ٔ فعاليت‌هاي اقتصادي به كار اشتغال داشته‌اند.

استان آذربايجان غربي يكي از مناطق مستعد كشاورزي كشور است. اين استان 2/6 درصد مساحت كشور را در بر مي‌گيرد، در حالي كه اراضي آن بيش از 6 درصد كل اراضي مزروعي كشور را شامل مي‌شود. از اين نظر استان آذربايجان غربي داراي رتبه ٔ پنجم در كل كشور است.

ويژگي‌ها و خصوصيات طبيعي و اقليمي استان بر توان بالقوه ٔ كشاورزي استان افزوده است. جمع نزولات جوي حوزه‌هاي آبريز استان 19 ميليارد مترمكعب مي‌باشد. بيش از 41 رودخانه ٔ ‌ فصلي و دائمي در استان جريان دارد كه مي‌‌تواند جهت بهره‌برداري كشاورزي سودمند باشد. از جمله ٔ ‌ اين مزيت‌ها، كوهستاني بودن منطقه است كه خود در وسعت مراتع استان نقش مهمي دارد. كل مراتع استان در حدود 000 ‚ 856 ‚ 1 هكتار است.

علاوه بر موارد فوق وجود ايلات و عشاير كه معيشت آنها در درجه ٔ اول از طريق دامداري و در درجه ٔ دوم با كشاورزي تأمين مي‌گردد، در دامداري استان نقش قابل توجهي دارند. در سطح استان نزديك به 342 ‚ 967 ‚ 8 واحد دامي از انواع مختلف نگهداري مي‌‌گردد. همچنين دراين استان تعداد 77 واحد دامداري صنعتي با ظرفيت 6160 گاو اصيل و تعداد 312 واحد نيمه صنعتي كه تعداد 1360 رأس دام را نگهداري مي‌كنند، وجود دارد.

طيور استان به صورت صنعتي و سنتي توليد مي‌شود كه نوع صنعتي آن به صورت مرغداري‌هاي گوشتي و تخمي است. تعداد اين نوع از واحدهاي استان 243 واحد است كه تعداد 231 واحد آن گوشتي با ظرفيت 470 ‚ 015 ‚ 3 قطعه در هر دوره و 12 واحد آن تخم‌‌گذار با ظرفيت 000 ‚ 360 قطعه مرغ تخم‌گذار است.

همچنين در سطح استان 000 ‚ 250 كندوي زنبور عسل نگهداري مي‌شود كه دويست هزار كندوي آن مدرن و پنجاه هزار ديگر كندوي سنتي است كه ميزان توليد آنها در پايان سال 1370 حدود 2000 تن بود.

بخش شيلات و آبزيان استان شامل استخرهاي پرورش به تعداد 30 واحد مي‌باشد كه 28 واحد آن به پرورش ماهيان گرم آبي و 2 واحد ديگر به ماهيان سرد آبي اختصاص دارد. كل ظرفيت توليد اين واحدها معادل 828 تن در سال مي‌باشد. علاوه بر آن صيد ماهي از سدهاي ارس، مهاباد و ساير سدهاي استان و رودخانه‌‌ها و آبگيرهاي طبيعي نيز صورت مي‌‌گيرد كه كل صيد استان در سال 1370 معادل 1180 تن بوده است.

بررسي تركيب كارگاه‌هاي موجود استان نشان مي‌دهد،‌ دو گروه صنعتي كاني‌هاي غيرفلزي و غذايي - دارويي در بين ساير صنايع بالاترين تعداد و بيشترين ميزان اشتغال را دارد. اين دو گروه جمعاً 68/5 درصد از تعداد كارگاه‌ها و 85/4 درصد از شاغلين صنايع را به خود اختصاص داده‌اند.

استان آذربايجان غربي از نظر اكتشاف و بهره‌برداري منابع معدني نسبت به ساير استان‌هاي كشور در وضع مطلوبي قرار ندارد. مطالعات اخير نشان داده است كه در برخي از مناطق استان معادن مهمي وجود دارد، ولي هنوز در جهت بهره‌برداري از آنها اقدام جدي صورت نگرفته است.

معادني كه هم اكنون در استان آذربايجان غربي فعال هستند عمدتاً مشتمل بر معادن مصالح و سنگ‌هاي ساختماني است. علاوه بر آن معادني چون گرانيت، تراورتن، نمك آبي، نمك سنگي، ميكا، زرنيخ، تالك، خا‌ك‌‌نسوز و پوكه ٔ معدني نيز در استان وجود دارد كه هم اكنون بهره‌برداري مي‌شوند. همچنين ذخايري از مواد معدني سرب و روي و طلا در تكاب، ذغال‌سنگ در مياندوآب و خاك نسوز در بوكان كشف شده است كه هنوز بهره‌برداري از آنها شروع نشده است. در سال‌هاي اخير اقداماتي جهت شناسايي معادن سيليس و مواد معدني فلزي و غيرفلزي در استان صورت گرفته است.

همان‌‌گونه كه قبلاً نيز گفته شد استان آذربايجان غربي تنها استان كشور است كه با چند كشور مرز مشترك دارد. اين امر چندين مبدأ ورود و خروج كالا و مسافر را در سطح استان به وجود آورده و زمينه‌هاي تبديل آن را به يكي از مهم‌ترين مراكز تجاري بين‌‌المللي كشور فراهم آورده است. همچنين نزديك‌‌ترين خط راه‌آهن ايران به اروپا از اين استان عبور مي‌‌كند.

احداث بزرگراه شهيد كلانتري همراه با تقويت مراكز تخليه و نگهداري و توزيع كالا مي‌تواند نقش بازرگاني استان را در سطح فرااستاني و حتي بين‌المللي ارتقاء بخشد و در تقسيم كار ملي عملكرد منحصر به فردي را به وجود آورد.

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
جمعه 11 تیر 1389  1:10 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها


استان اردبيل
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان اردبيل در شمال غربي فلات ايران، با بيش از 18 هزار و 50 كيلومترمربع، يك درصد مساحت كل كشور را تشكيل مي‌دهد. اين استان از شمال به رود ارس، دشت مغان و بالهارود در جمهوري آذربايجان، از شرق به رشته‌كوه‌هاي طالش و بغرو در استان گيلان، از جنوب به رشته‌كوه‌ها، دره‌ها و جلگه‌‌هاي به هم پيوسته ٔ استان زنجان و از غرب به استان آذربايجان شرقي محدود است.

از نظر مختصات جغرافيايي، مدارهاي 37 درجه و 45 دقيقه و 39 درجه و 42 دقيقه شمالي و منتهي‌اليه شمالي و جنوبي و نصف‌النهارهاي، 48 درجه و 55 دقيقه و 47 درجه و 3 دقيقه منتهي‌اليه غربي و شرقي، استان را مي‌پوشانند.

چهار شهرستان اين استان در طول 282/5 كيلومتر با جمهوري آذربايجان هم مرزاند. در 159 كيلومتر از اين مرز، رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند. در طول اين مرز, استان اردبيل با جمهوري آذربايجان از دو نقطه اصلاندوزو بيله‌سوار ارتباط دارد.

آذربايجان شرقي 324 كيلومتر مرز مشترك با شهرستان‌هاي پارس‌آباد، مشگين‌شهر، اردبيل و خلخال دارد. استان اردبيل نيز در جنوب با استان زنجان همجوار است و در طول 62/5 كيلومتر، همسايه جنوبي شهرستان خلخال است. با وجود وحدت قومي و فرهنگي،‌ موانع طبيعي بين اين دو استان و همچنين قطبي پرجاذبه چون تهران در آن سوي محور تبريز - زنجان (كه جذب‌كننده ٔ هرگونه حركت اقتصادي - اجتماعي در اين محور است) باعث شده است روابط همجواري در طول اين 62/5 كيلومتر وضعيت مطلوب نداشته باشد، از همين رو، شهرستان خلخال از شهرستان‌هاي منزوي و دور افتاده استان اردبيل به شمار مي‌آيد. استان گيلان نيز با 175 كيلومتر مرز مشترك با شهرستان‌هاي اردبيل و خلخال، همسايه شرقي استان اردبيل است و رشته‌كوه سخت‌گذر طالش مانند ديواري اين دو استان را جدا مي‌كند. دورافتادگي مناطق همجوار استان گيلان از مراكز تجاري و اقتصادي استان و جاذبه‌هاي اقتصادي كناره ٔ خزر سبب شده است مردم اين مناطق، بيش‌ترين روابط اقتصادي - اجتماعي خود را با استان گيلان برقرار سازند. گردنه‌هاي دشوار گذر حيران و اسالم تنها گذرگاه‌هاي طبيعي بين اين دو استان هستند كه همواره ريزش برف‌هاي سنگين در فصل سرما سبب بسته شدن اين گذرگاه‌ها مي‌شود.

محور اردبيل - آستارا (گردنه حيران) اولين خط ارتباطي استان با مركز كشور است كه اين استان را از راه رشت و قزوين به تهران وصل مي‌كند.

استان اردبيل به پيشنهاد دولت و تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از محدوده سياسي - اداري استان آذربايجان شرقي جدا شد و به عنوان استاني مستقل (مشتمل بر شش شهرستان اردبيل، بيله‌سوار، پارس‌آباد،‌ خلخال، گرمي و مشگين‌شهر) در تقسيمات كشوري جاي گرفت.

اين استان بر اساس تازه‌ترين تقسيمات كشوري، داراي شش شهرستان، 16 بخش، شش دهستان و 2193 آبادي است. شهرهاي اردبيل، نمين، نير، سرعين، بيله‌سوار، پارس‌آباد، اصلاندوز، خلخال،‌ گيوي، مشگين‌شهر،‌ كوثر و گرمي شهرهاي آن را تشكيل مي‌دهند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 12 تیر 1389  10:43 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان اردبيل (۲)

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

چهره عمومى شهرستان اردبيل متأثر از ارتفاعات كوهستان‌هاى سبلان، طالش و بزغوش است كه اين عوامل طبيعى سبب محصور شدن آن شده‌اند. بيشتر زمين‌هاى اين بخش از استان 2000 تا 3000 متر از سطح دريا ارتفاع دارند. شمال غربى آن بين 3000 تا 4000 متر بلندى دارد و رشته كوه سبلان با 4811 متر ارتفاع، در اين قسمت واقع است. وجود كوهستان سبلان در غرب اين شهرستان، در اعتدال هواى آن نقش عمده‌اى دارد و آب‌هاى جارى شده از اين كوهستان سبب آبادى منطقه شده است. آثار فرعى آتشفشان سبلان به صورت چشمه‌هاى معدنى آب گرم سرعين و سردابه ظاهر شده است كه سبب جذب انبوه مسافران مى شود و يكى از زيباترين مناطق جهانگردى استان است.

براساس تقسيم‌بندى كوسن، شهرستان اردبيل داراى چهار اقليم مديترانه‌اى گرم،‌ مديترانه‌اى معتدل، كوهستانى سرد و معتدل است. اين شهرستان به عنوان يكى از مناطق سردسير ايران و استان بين پنج تا هشت ماه از سال سرد است. بارندگى نيز در تمام فصول وجود دارد، ولى شدت آن در بهار و پاييز بيشتر است.

براساس گزارش ايستگاه هواشناسى اردبيل كه در ارتفاع 1372 مترى واقع شده، بارندگى اين شهر در سال 1372 برابر 327/7 ميلي‌متر گزارش شده است. اين شهرستان داراى زمستان‌هاى بسيار سرد و تابستان‌هاى معتدل است. متوسط درجه حرارت آن در حدود هفت درجه سانتي‌گراد است. وجود كوهستان‌هاى سبلان، طالش و بزغوش، تأثير بخارهاى درياى خزر و بادهاى سرد شمالى و وجود جنگل‌هاى شمال و شرق آن در ميزان بارندگى و نوسان دماى شهرستان اردبيل بسيار مؤثر است.

شهرستان بيله‌سوار با ارتفاع متوسط 120 متر و 1721/3 كيلومترمربع گستره‌اى پهناور از دشت مغان را تشكيل مي‌دهد.

آب و هواى بيله‌سوار در تابستان‌ها گرم و در ديگر فصل‌ها به ويژه در زمستان‌ها معتدل و مطبوع است. بيله‌سوار به علت نزديكى به درياى خزر و ارتفاع كم، در رديف مناطق نيمه مرطوب به حساب مي‌آيد. از اين‌رو، همه منطقه را مراتع سرسبز و خرم قشلاقى پوشانيده است. در تابستان به علت شدت گرما و كمبود علوفه، دامداران و عشاير ايل سئون به سوى ييلاق‌هاى كوهستان سبلان و ارسباران كوچ مي‌كنند.

ميانگين باران سالانه اين بخش 500 ميلي‌متر است كه از شرق به غرب كاهش مي‌يابد. اين شهرستان در سرزمين جلگه‌اى و هموار بنا شده و بلندترين نقطه آن «قله جهان خانلو» است كه 700 متر بلندى دارد.

شهرستان پارس‌آباد در جلگه‌اى صاف و هموار قرار دارد و تنها ارتفاع چشمگير آن «تپه نادر» در غرب آن است كه در سال 1148 هجرى قمرى محل تاجگذارى نادرشاه افشار در دشت مغان بود.

اين شهرستان داراى آب و هواى معتدل تا گرم است. تابستان‌هاى آن بسيار گرم و زمستان‌هاى آن معتدل و مطبوع است. بارندگى در پارس‌آباد تحت تأثير جريان‌هاى درياى خزر و توده هواى سيبرى و سرد شمالى است. ميانگين بارندگى آن 462 ميلي‌متر است كه به سبب كمى ارتفاع، زمستان‌هاى آن ملايم و درجه حرارت آن تا صفر درجه پايين مي‌آيد.

شهرستان خلخال منطقه‌اى كوهستانى است كه رشته‌كوه‌هاى طالش در بخش شرقي، كوه‌هاى بزغوش در غرب و قراول داغ در جنوب آن قرار گرفته است. كوهستان جنگلى و بلند طالش در شرق خلخال از شمال به جنوب كشيده شده و مانند سدى بين درياى خزر و استان گيلان و آذربايجان شرقى است،‌ كه باران‌هاى خزرى در دامنه شرقى آن مي‌بارند و سبب طراوت كوهستان و به وجود آمدن جنگل‌ها مي‌شوند.

در جبهه غربى كوه‌هاى طالش (منطقه خلخال) كه نسبت به جبهه شرقى آن، با كمبود باران و تغيير آب و هوا روبرو است، جنگل وجود ندارد. بلندترين قله‌هاى كوهستان طالش «ناو» و «الماس» است.

وجود كوه‌هاى ديوار مانند، راه‌هاى ارتباطى خلخال را بسيار دشوار رو كرده است. مهم‌ترين گردنه خلخال، گردنه ناو است كه در مسير جاده ارتباطى خلخال به هشتپر و اسالم واقع شده است و از داخل جنگل‌هاى طالش، به جاده رشت - آستارا متصل مي‌شود.

براساس تقسيم‌بندي‌ كوسن، شهرستان خلخال داراى سه اقليم مديترانه‌اى خشك و گرم،‌ مديترانه‌اى گرم و مديترانه‌اى معتدل است. به علت كوهستانى بودن منطقه, ميزان بارندگى آن از سالى به سال ديگر متفاوت است.

براساس داده‌هاى ايستگاه فيروزآباد خلخال كه در ارتفاع 1090 مترى قرار دارد، ميزان بارندگى آن در سال 1372 در حدود 435 ميلي‌متر بود. شهرستان خلخال داراى تابستان‌هاى معتدل و زمستان‌هاى سرد است. ارتفاعات شرقى و كوهستان طالش سرد و پربرف و كنار رود قزل‌اوزن گرم و مرطوب است. طول مدت سرماى اين شهرستان بيش از پنج ماه است و برف سنگين زمستانى سبب بسته شدن جاده اسالم به خلخال در محور كوهستان طالش مي‌شود.

شهرستان گرمى در ميان دو رشته كوه كم ارتفاع واقع شده است و ارتباط دشت مغان را با ساير شهرهاى همجوار مانند اردبيل و مشگين‌شهر برقرار مي‌سازد. در شمال و غرب گرمى ارتفاعات خروسلو مربوط به دوره ميوسن، از غرب به شرق كشيده شده و در شرق آن،‌ ارتفاعات موران به بلندى 100 متر قرار دارد.

آب و هواى گرمى در تابستان‌ها نامساعد و در زمستان‌ها ملايم و مطبوع است. ميزان بارندگى متوسط سالانه آن 300 ميلي‌متر گزارش شده است. دماى هوا در گرم‌ترين ماه (مرداد) 38/5 درجه و در سردترين ماه (بهمن) 4/1 درجه سانتي‌گراد است.

شهرستان مشگين‌شهر در دامنه كوهستان سبلان واقع شده و داراى ويژگي‌هايى بارز است كه برف‌هاى دائمى و چشمه‌هاى معدنى ناشى از وجود توده آتشفشانى سبلان از آن جمله است. اين شهرستان به صورت دشتى گسترده است كه با شيب تند به زمين‌هاى پست شمالى منتهى مي‌شود. مرتفع‌ترين و پرشيب‌ترين قسمت اين شهرستان بخش جنوبى آن،‌ يعنى دامنه‌هاى شمالى و شمال غربى توده‌هاى آتشفشانى سبلان است كه به طور متوسط 2000 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. قسمت شمالى و غربى آن 100 تا 1000 متر ارتفاع دارد و بقيه زمين‌ها مسطح است و با شيبى ملايم در جهت شمال و شمال شرقى به دشت مغان منتهى مي‌شود.

براساس تقسيم‌بندى كوسن، اين شهرستان داراى چهار اقليم مديترانه‌اى گرم و خشك،‌ مديترانه‌اى معتدل، استپى سرد و كوهستانى سرد است. طول ماه‌هاى خشك و نيمه‌خشك و يخبندان آن پنج تا هشت ماه است و ميزان بارندگى سالانه آن به طور متوسط 300 ميلي‌متر است. قسمت عمده پوشش گياهى آن را استپي،‌ درمنه، ممرز، بلوط و تنگرس تشكيل مي‌دهد.

سه جريان آب و هوايى با ويژگي‌هاى متفاوت، اقليم و آب و هواى استان را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد. «جريان مديترانه‌اي» با ماهيت معتدل و بحرى كه بيشتر بخارهاى خود را در كوهستان‌هاى تركيه و زاگرس و آذربايجان غربى از دست مي‌دهد، از غرب، استان اردبيل را متأثر مي‌كند. اين جريان، منشاء مهم و اصلى بارش‌هاى جوى ايران است و ورود آن به منطقه،‌ با تعديل درجه حرارت و رطوبت هوا همراه است.

«جريان هوايى سيبرى آسياى مركزي» كه ماهيتى برّى و سرد دارد،‌ از شمال و شمال شرق وارد مي‌شود و پس از عبور از درياى خزر و جذب بخار آن، استان اردبيل را تحت تأثير قرار مي‌دهد. اين جريان نيز بيشترين بخار خود را در دامنه‌هاى شرقى طالش و بغرو برجاى مي‌گذارد. ورود اين جريان هوايى در نواحى شمالى و مركزى و جنوبى استان با سرما و افزايش ميزان رطوبت هوا همراه است و در مناطق ديگر به ويژه در مناطق مرتفع، سرما و يخبندانى خشك را سبب مي‌شود.

جريان هوايى سيبرى در تابستان باعث كاهش شديد گرما و خنك شدن هوا مي‌شود. سومين جريان هوايي، «جريان اطلس شمالى يا اسكانديناوي» است كه داراى ماهيتى سرد است. با وجود اين كه جريان نامبرده نيز انبوهى از بخار خود را در سراسر اروپا و روسيه برجاى مي‌گذارد، ولى ورود اين جريان از شمال و شمال غرب با سرماى شديد و بارش برف سنگين در استان همراه است.

چهارمين عامل مؤثر در اقليم (آب و هوا) استان، وجود درياى خزر در شرق آن است كه غير از برخوردار كردن منطقه از بخارهاى خود،‌ در مناطق نزديك و ساحلى نيز عامل تعديل درجه حرارت است.

با وجود تنوع اقليمى در استان، «سرد» بودن (بر اثر ارتفاع، جريان‌هاى هوايى سرد و عرض جغرافيايي) ويژگى مشترك اقليم گوناگون آن‌جا است. حتى در قسمت شمالى استان كه به دليل پست بودن منطقه داراى اقليم معتدل است،‌ به طور متوسط در 50 روز سال يخبندان است.

پديده يخبندان در ايستگاه‌هاى مرتفع استان (مناطقى كه ارتفاع آن‌ها در حدود 2000 متر است) تا 170 روز در نُه ماه از سال افزايش مي‌يابد. با توجه به اين واقعيت كه در حدود 20 درصد از استان داراى ارتفاعى بيش از 2000 متر است و با توجه به تفاوت‌ جريان‌هاى برودتى و حرارتى در دامنه كوهستان‌ها، مي‌توان نتيجه گرفت كه در بسيارى از گستره‌‌هاى استان، در بيش از نيمى از روزهاى سال يخبندان است يخبندانى كه در سراسر ماه‌هاى سال حتى در تابستان نيز قابل رؤيت است.

با وجود شدت سرما و برودت كم‌تر از 30 درجه سانتي‌گراد (براساس داده‌هاى ايستگاه‌هاى هواشناسى مرتفع)، درجه حرارت بالاى 40 درجه سانتي‌گراد نيز در گرم‌ترين ساعت‌‌هاى روز در ماه‌هاى تابستان، در داده‌هاى برخى ايستگاه‌ها، مانند پارس‌آباد قابل رؤيت است. دامنه ٔ ‌ نوسان درجه حرارت در سردترين و گرم‌ترين ماه سال يك منطقه، در حدود 40 درجه سانتي‌گراد است. ميانگين دماى روزانه نيز در بين ايستگاه‌هاى استان، 6/5 تا 15 درجه سانتي‌گراد است. براساس داده‌هاى اين ايستگاه، نواحى پست دره رود ارس و دشت مغان گرم‌ترين و ارتفاعات دامنه‌هاى سبلان، سردترين مناطق استان هستند.

ميزان بارش جوى در استان به طور متوسط بين 250 تا 600 ميلي‌متر در نوسان است. دو فصل بهار و زمستان، فصل‌هاى بارندگى منطقه‌‌اند و بيشترين بارندگي‌ها در بهار ديده مي‌شود. فصل پاييز از نظر بارندگى پس از بهار و تابستان در مرتبه سوم قرار دارد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 12 تیر 1389  11:03 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان اردبيل (۳)

   جغرافياى تاريخى استان

گو اين که براساس آخرين تقسيمات کشورى ، اردبيل به استانى مستقل و جديد تبديل شده است ، اما تاريخ آن با تاريخ سرزمين آذربايجان در آميخته است ، چندان که ، بدون توجه به موقعيت تاريخى آذربايجان نمى‌توان سخن از موقعيت تاريخى اردبيل به ميان آورد. که موقعيت جغرافياى تاريخى آذربايجان ، در استان آذربايجان شرقى بررسى شده است.

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375، استان اردبيل داراي 011 ‚ 168 ‚ 1 نفر جمعيت است كه تعداد 448 ‚ 568 نفر آن در مناطق شهري و 916 ‚ 596 نفر در مناطق روستايي سكونت دارند و 2647 نفر ديگر غيرساكن (عشاير كوچ‌رو و رمه‌گردان) هستند. به استناد همين سرشماري،‌ بيش‌ترين تعداد جمعيت استان با 477 ‚ 563 نفر در شهرستان اردبيل و كم‌ترين آن‌ها با 584 ‚ 59 نفر در شهرستان گرمي است. همين دو شهرستان به ترتيب، بيش‌ترين و كم‌ترين جمعيت شهري را نيز به خود اختصاص داده‌اند. به اين ترتيب، 59/5 درصد جمعيت شهرستان اردبيل و 23/6 درصد جمعيت شهرستان گرمي را جمعيت شهرنشين تشكيل مي‌دهند.

براساس همين سرشماري، در حدود 35 درصد از كل جمعيت استان فعال بودند. اين شاخص در مورد جمعيت نقاط شهري 3316 و نقاط روستايي 36/3 درصد است. بررسي آمار شاغلان در بخش‌هاي عمده اقتصادي استان اردبيل نشان مي‌دهد كه از كل شاغلان استان 40 درصد در بخش كشاورزي، 22/8 درصد در بخش صنعت و 37/2 درصد در بخش خدمات سرگرم كار هستند، به عبارت ديگر معاش غالب مردم اين استان از فعاليت‌هاي كشاورزي و خدمات تأمين مي‌گردد و صنعت عليرغم احداث و بهر‌ه‌برداري كارخانه‌هاي بزرگ، هنوز جايگاه اصلي خود را بازنيافته است.

محصولات عمده كشاورزي استان عبارت‌اند از: گندم، سيب‌زميني، جو، ذرت دانه‌اي، بذر چغندر قند و حبوبات،‌ به علاوه پنج ميليون واحد دامي استان منشأ توليد و عرضه گوشت و محصولات لبني است. صنايع دستي استان نيز با توجه به ساخت روستايي و عشايري استان از جايگاهي ويژه برخوردار است و زمينه جانبي فعاليت اقتصادي زندگي عشاير و روستاييان را تشكيل مي‌دهد. از جمله اين صنايع مي‌توان به فرش، گليم، جاجيم، ورني و بافته‌هاي عشايري اشاره كرد.

پرورش زنبور و توليد عسل مرغوب يكي ديگر از فعاليت‌هاي اقتصادي است كه در استان اردبيل رونق بسيار دارد و عسل به عنوان سوغات اين شهرستان شهرت ملي يافته است. پرورش نوعي ماهي قزل‌آلا به نام رنگين‌كمان در درياچه طبيعي نئور اردبيل صورت مي‌گيرد كه از نظر مزه و كيفيت غذايي از بهترين و خوشمزه‌ترين ماهي‌هاي جهان است،‌آمار نشان مي‌دهد در سال 1371،‌ مقدار 6408 تن گوشت ماهي در استان اردبيل توليد شده بود.

كارخانه چرم مغان از طريق صادرات پوست به كشورهاي آلمان و ايتاليا بيش از ده ميليون دلار درآمد ارزي وارد كشور مي‌كند و از سويي با توجه به جمعيت انبوه بخش كشاورزي كه در بيشتر روزهاي سال فعاليتي ندارند،‌ لزوم توسعه صنعتي، به ويژه صنايع تبديلي و تكميلي، يكي از ضرورت‌هاي توسعه استان به حساب مي‌‌آيد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 12 تیر 1389  11:07 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان اصفهان
 

   موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان

استان اصفهان با مساحتي حدود 937 ‚ 105 كيلومترمربع بين 30 درجه و 43 دقيقه تا 34 درجه و 27 دقيقه ٔ عرض شمالي خط استوا و 49 درجه و 36 دقيقه تا 55 درجه و 31 دقيقه ٔ طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان كه در مركز ايران واقع شده، از شمال به استان‌هاي مركزي، قم و سمنان؛ از جنوب به استان‌هاي فارس و كهگيلويه و بويراحمد؛ از شرق به استان‌‌هاي خراسان و يزد؛ و از غرب به استان‌هاي لرستان و چهارمحال و بختياري محدود است.

براساس آخرين تقسيمات كشوري، اين استان داراي داراي 18 شهرستان، 60 شهر، 37 بخش و 116 دهستان، و مركز آن شهر اصفهان است. شهرستان‌هاي استان اصفهان عبارت‌اند از : اصفهان، اردستان، برخوار ، خميني‌شهر، خوانسار، سميرم، شاهین شهر و ميمه، شهرضا، فريدن، فريدون‌شهر، فلاورجان، كاشان، گلپايگان، لنجان، مباركه، نائين، نجف‌آباد و نطنز.

   جغرافياى طبيعى و اقليم استان

استان اصفهان در مركز فلات ايران است و به علت گستردگي زياد، شامل بخش‌هاي متعدد كوهستاني و جلگه‌اي است. اين نواحي عبارت‌اند از:

- ناحيه ٔ كوهستانى اردستان: كه شهرستان اردستان را به وسيله ٔ دو رشته كوه : يكي در غرب از حوزه ٔ زاينده‌رود و ديگري در شرق از كوير لوت جدا مي‌سازد. اين ناحيه ٔ كوهستاني به وسيله ٔ يك رشته از كوه‌هاي كم‌ارتفاع به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم مي‌شود. قسمت شمالي شهرستان‌هاي نائين، اردستان، كاشان و قسمت جنوبي شهرستان يزد را كه در دامنه ٔ شيركوه واقع شده است، در بر مي‌گيرد.

- ناحيه ٔ كوهستانى شمال شرقي و شرق: كه شهر نطنز نيز در دامنه ٔ بلندترين قله ٔ آن يعني كوه كركس‌كوه قرار گرفته است.

- ناحيه ٔ كوهستانى غرب: كه شهرستان‌هاي فريدن و فريدون‌شهر را در بر مي‌گيرد.

- قسمت جلگه‌اى: كه از آبرفت‌هاي زاينده‌رود به وجود آمده و با شيب ملايمي به باتلاق گاوخوني در جنوب شرقي اصفهان منتهي مي‌گردد.

آب و هواي استان اصفهان به طور كلي معتدل خشك است، اما با توجه به تأثير بادها و دوري و نزديكي به منطقه ٔ كوهستاني غرب و دشت كوير در شرق و جنوب شرقي، مي‌‌توان آب و هواي آن را به 3 بخش متمايز تقسيم كرد :

- آب و هواى بيابانى: كه شمال شهرستان نائين، حوزه ٔ بيابانك و انارك تا شمال اردستان را در بر مي‌گيرد. مشخصه ٔ ويژه ٔ آن تغيير شديد و سريع درجه ٔ حرارت، كمي بارش باران و وزش بادهاي تند در طول سال است.

- آب و هواى نيمه بيابانى: كه شهرستان اصفهان را در بر مي‌گيرد و خشكي هوا و كميِ بارندگي از مشخصات اين نوع آب و هواست. رودخانه ٔ زاينده‌رود به طرز چشمگيري بر روي آب و هواي اين ناحيه تأثير مثبت دارد و آن را تعديل مي‌كند.

- آب و هواى نيمه مرطوب: سرد كه قلمرو غرب و جنوب غربي اصفهان را در بر مي‌گيرد. به نسبت افزايش ارتفاع، ميزان بارندگي افزايش مي‌يابد و از درجه ٔ گرماي هوا كاسته مي‌شود.

بر اساس گزارش ايستگاه سينوپتيك شهر اصفهان در سال 1373، حداكثر درجه ٔ حرارت 40/6 درجه ٔ ‌ سانتي‌گراد، حداقل درجه ٔ حرارت 10/6- درجه ٔ سانتي‌گراد و متوسط درجه ٔ ‌ حرارت سالانه 16/7 درجه ٔ ‌ سانتي‌‌گراد ثبت شده است. طبق همين گزارش، تعداد روزهاي يخبندان استان 76 روز و متوسط ميزان بارندگي سالانه ٔ آن 116/9 ميلي‌متر است.

بادهايي كه در استان اصفهان مي‌وزند، عموماً بادهاي غربي و جنوب غربي‌اند. وزش بادهاي جنوب غربي زمان خاصي ندارد و اين بادها در اغلب ايام سال مي‌‌وزند؛ اما بادهاي غربي معمولاً در دو موقع از سال، يكي از نيمه ٔ اسفند تا نيمه ٔ ارديبهشت، و ديگري از اوايل شهريور تا اواسط مهر، مي‌وزند.

روي‌هم‌رفته بادهاي شديد فقط در نواحي بياباني استان مي‌وزند و ساير بادهاي استان معمولاً به صورت نسيم و بادهاي خفيف محلي‌‌اند. شهر اصفهان از نظر آب و هوا ممتاز، و فصول چهارگانه ٔ آن بسيار منظم است؛ چنان‌كه آغاز و پايان هر فصل به خوبي مشهود است.

   جغرافياى تاريخى استان

در كتاب‌هاي تاريخي، اصفهان را پايگاه سپاه شهري و دفاعي معرفي كرده‌اند كه با توسعه ٔ قلاع و دژها از امنيت نسبي براي سكونت و شهرسازي برخوردار گرديده است. وجود قلعه‌هاي متعدد تاريخي مانند قلعه ٔ آتشگاه، سارويه و تبرك، كهن‌دژ، گارد دژ و هم‌چنين حصارهاي ادوار مختلف مؤيد اين نظر است.
مردم اصفهان در ادوار مختلف با دشمنان مبارزه کرده واز فرهنگ و شهر خود دفاع کرده اند و مهمترین مبارزات آنها در دوران قبل از انقلاب اسلامی و همچنین دلاوریهای آنها در زمان جنگ تحمیلی بوده است .

در ادوار پيشين، اصفهان نقش پلي را داشت كه قسمت‌هاي كم‌ارتفاع شرق فلات ايران را با سرزمين‌هاي كوهستاني غرب مرتبط مي‌ساخت و براي اطراق سرمازدگانِ كوهستان غرب، و گرمازدگان و خستگانِ هواي خشك شرق، محل مناسب و مطلوبي بود.

از اصفهان قبل از اسلام، يعني دوره ٔ حكومت مادها و دوره ٔ ‌ شاهنشاهي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان اطلاعات زيادي در دست نيست و از آن دوره‌ها، آثار قابل توجهي بر جاي نمانده است. آنچه مسلم است، استقرار جلگه ٔ اصفهان در ميان بيابان‌ها و كوه‌هاي خشك مركزي ايران از يك طرف، و اهميت و موقعيت ارتباطي خاص آن در مركز فلات پهناور ايران از طرف ديگر، تاريخ و سابقه ٔ آن را به سابقه و قدمت كشور ايران مرتبط كرده است. پيش از برپايي پادشاهي مادها، اصفهان حد شرقي ممالكي بوده است كه بابلي‌ها از آن اطلاع داشته‌اند و به احتمال قوي جزو ناحيه ٔ انزان يا انشان بوده است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 12 تیر 1389  11:13 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

استان اصفهان (۲)

   وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان

در آبان‌ماه 1375، جمعيت استان اصفهان 255 ‚ 923 ‚ 3 نفر بوده است. از اين تعداد 74/30 درصد در نقاط شهري و 25/67 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته و بقيه غيرساكن بوده‌اند. در همين سال، از كل جمعيت استان 492 ‚ 013 ‚ 2 نفر مرد و 763 ‚ 909 ‚ 1 نفر زن بوده‌اند كه در نتيجه، نسبت جنسي برابر 105 به دست مي‌آيد. به عبارت ديگر، در اين استان در مقابل هر 100 نفر زن، 105 نفر مرد وجود داشته است. از جمعيت اين استان 36/68 درصد در گروه سني كم‌تر از 15 ساله، 58/49 درصد در گروه سني 64-15 ساله و 4/80 درصد در گروه سني 65 ساله و بالاتر، قرار داشته‌اند و سن بقيه افراد نيز نامشخص بوده است. از كل جمعيت استان 99/45 درصد را مسلمانان تشكيل مي‌دهند. اين نسبت در نقاط شهري 99/33 درصد و در نقاط روستايي 99/81 درصد است.

در فاصله ٔ سال‌هاي 1365 تا 1375، در حدود 640 ‚ 591 نفر به استان اصفهان وارد و يا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلي 40/13 درصد مهاجران، ساير استان‌ها، 24/61 درصد شهرستان‌هاي ديگر همين استان، و 31/92 درصد در شهرستان محل سرشماري بوده است. محل اقامت قبلي بقيه ٔ افراد خارج از كشور، يا اظهارنشده بوده است.

مقايسه ٔ محل اقامت قبلي مهاجران با محلي كه در آن سرشماري شده‌اند، نشان مي‌دهد كه 16/43 درصد از روستا به شهر، 57/10 درصد از شهر به شهر، 5/89 درصد از روستا به روستا و 17/24 درصد از شهر به روستا، در طي دوره ٔ 10 ساله ٔ 1365 تا 1375، مهاجرت كرده‌اند.

در آبان‌ماه 1375، از 335 ‚ 492 ‚ 3 نفر جمعيت 6 ساله و بالاتر استان 84/67 درصد باسواد بودند. نسبت باسوادي در گروه سني 14-6 ساله 97/52 درصد و در گروه سني 15 ساله و بيش‌تر 79/46 درصد بوده است. در بين افراد لازم‌التعليم (14-6 ساله) نسبت باسوادي در نقاط شهري 97/81 درصد و در نقاط روستايي 96/8 درصد بوده است. در اين استان نسبت باسوادي در بين مردان 88/26 درصد و در بين زنان 80/89 درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهري براي مردان و زنان به ترتيب 90/7 درصد و 83/6 درصد، و در نقاط روستايي 82/99 درصد و 73/02 درصد بوده است.

در آبان‌‌ماه 1375، از جمعيت 14-6 ساله ٔ استان 69/45 درصد در حال تحصيل بوده‌اند. اين نسبت در نقاط شهري 72/53 درصد و در نقاط روستايي 61/2 درصد بوده است. در اين استان 95/72 درصد از كودكان، 90/85 درصد از نوجوانان و 40/06 درصد از جوانان به تحصيل اشتغال دارند.

براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375، در استان اصفهان افراد شاغل و افراد بيكار (جوياي كار) در مجموع 36/72 درصد از جمعيت ده ساله و بالاتر را تشكيل مي‌داده‌اند. اين نسبت در نقاط شهري 35/13 درصد و در نقاط روستايي 41/45 درصد بوده است. از جمعيت فعال اين استان 85/63 درصد را مردان و 14/37 درصد را زنان تشكيل مي‌داده‌اند. بيش‌ترين ميزان فعاليت مربوط به گروه سني 34-30 ساله با 57/59 درصد، و كم‌ترين ميزان مربوط به گروه سني 14-10 ساله با 3/65 درصد بوده است. بالاترين ميزان فعاليت براي مردان مربوط به گروه سني 39-35 ساله با 96/84 درصد، و براي زنان مربوط به گروه سني 29-25 ساله با 17/75 درصد بوده است.

بر طبق همين سرشماري،‌ از شاغلان 10 ساله و بيش‌تر استان 14/5 درصد در گروه عمده ٔ كشاورزي، 42/25 درصد در گروه عمده ٔ خدمات و 42/11 درصد در گروه عمده ٔ صنعت و 1/14 درصد نيز در ساير گروه‌هاي عمده ٔ فعاليت اقتصادي به كار اشتغال داشته‌اند. اين نسبت‌ها در نقاط شهري به ترتيب 7/19، 49/05، 42/56، 1/20 درصد و در نقاط روستايي 32/71، 25/31، 41 و 0/98 درصد بود است. توزيع نسبي شاغلان 10 ساله و بيش‌تر، برحسب گروه‌هاي عمده ٔ ‌ فعاليت، نشان مي‌دهد كه در نقاط شهري گروه عمده ٔ خدمات،‌ و در نقاط روستايي گروه عمده ٔ ‌ صنعت، بيش‌ترين تعداد افراد شاغل را به خود اختصاص داده‌اند.

استان اصفهان از جمله استان‌هايي است كه تركيب قومي مختلفي دارد. هرچند اكثريت قريب به اتفاق جمعيت استان را فارس‌زبان‌ها تشكيل مي‌دهند، ولي بختياري‌ها، ارمني‌ها و تا حدودي آذري‌ها نيز در قسمت‌هايي از آن سكني گزيده‌اند. در حال حاضر، زبان رايج در استان اصفهان عموماً فارسي است، ولي مردم ساكن در آن به زبان‌ها و لهجه‌هاي ديگري نيز تكلم مي‌كنند كه مهم‌ترين آن‌ها لري، ارمني و عبري است.

استان اصفهان از كانون‌هاي مهم صنايع كشور است؛ ضمن اين‌كه كشاورزي آن نيز از اهميت قابل‌‌توجهي برخوردار مي‌باشد. با توجه به عوامل مختلف از قبيل آب و هوا، نوع خاك و ارتفاع، مناطق كشاورزي استان را مي‌‌توان به شرح زير طبقه‌بندي نمود:

- منطقه ٔ دشتى: كه اطراف زاينده‌رود و گلپايگان را در بر مي‌گيرد و به واسطه ٔ وجود آب‌هاي سطحي و زيرزميني فراوان و زمين‌هاي مستعد از مهم‌ترين مناطق كشاورزي است.

- منطقه ٔ كوهستانى: و كوهپايه‌اي، كه از اختصاصات اين منطقه پوشش گياهي متوسط، وجود آب‌هاي سطحي و زمين‌هاي مساعد براي كشت گندم آبي و ديم، علوفه و سيب‌زميني و كاشت درختان ميوه و اشجار است. از جمله مي‌توان از سيب درختي در منطقه ٔ سميرم و غرس مو و كشت سيب‌زميني در فريدن نام برد.

به غير از گندم كه در همه ٔ شهرستان‌هاي استان كشت مي‌شود، تنوع آب‌ و هوا، ميزان آب‌هاي سطحي و زيرزميني، بازار مصرف و دانش و تكنولوژي كشاورزي سبب شده است، اين استان از تنوع كشت برخوردار باشد. در اين استان فقط گندم به صورت ديم كاشته مي‌شود. مناطق ديم‌كاري نيز محدود به قسمتي از جنوب و شمال غربي استان است. ميزان محصول ديم استان در مناطق مختلف و در هر سال به علت تغيير ميزان بارندگي متفاوت است؛ به طوري كه در بعضي از سال‌ها ميزان محصول حتي كم‌تر از بذرِ كاشته شده، مي‌شود.

پراكندگي زمين‌هاي زيركشت درختان ميوه بيش‌تر در منطقه ٔ جنوب، مركز و غرب استان است. نواحي شرق و شمال استان به واسطه ٔ شرايط اقليمي، نوع خاك و ميزان آب‌هاي موجود كم‌تر از ساير نواحي به كشت درختان اختصاص داده شده است. در منطقه ٔ ‌ شرق استان، در ناحيه ٔ خور و بيابانك، به واسطه ٔ شرايط آب و هوايي، بيش‌تر نخلستان ديده مي‌شود.

استان اصفهان يكي از صادركنندگان ميوه‌هاي درختي است و گلابي، سيب و گيلاس از مهم‌ترين ميوه‌هاي آن هستند.

دامپروري در استان مشتمل بر گاوداري و پرورش گاو به شكل صنعتي، نيمه‌صنعتي و سنتي روستايي صورت مي‌گيرد. گاوداري‌هاي صنعتي به طوركلي به شكل ماشيني و مكانيزه و اغلب به صورت مجتمع‌هاي شير و گوشت فعاليت دارند. گوسفندداري و پرورش گوسفند به روش ثابت و متحرك انجام مي‌پذيرد و پرورش طيور عمدتاً به روش صنعتي انجام مي‌گيرد و داراي سابقه‌اي بيش از 20 سال در استان است.

علاوه بر موارد فوق، پرورش زنبور عسل و ماهي نيز در استان مرسوم و متداول است. استان اصفهان ذخاير سرشاري از انواع مواد مختلف معدني دارد. در حال حاضر، قسمتي از اين معادن مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد و به مصرف صنايع مختلف سبك و سنگين مي‌رسد. مهم‌ترين اين معادن عبارت‌اند از : معادن سرب و روي ايران‌كوه واقع در غرب شهرستان اصفهان، معادن طلاي موته در حوالي ميمه، معدن سنگ‌چيني و ساختماني در گدار سرخ گلپايگان.

استان اصفهان از مناطق مهم صنايع دستي كشور است. صنايع دستي در طول قرن‌هاي متمادي به عنوان نماينده ٔ هنر اصيل اسلامي و ايراني در دنيا شناخته شده است. در ذهن هر شنونده‌اي، همراه با نام اصفهان، بي‌درنگ تصوير كاشي‌هاي معرق، تابلوهاي مينياتور، قالي‌هاي نفيس و نقش‌هاي قلمكار آن زنده مي‌شود. ويژگي‌هاي فكري، رواني و ذوق صنعتگر اصفهاني موجب شده است كه اين صنايع از نظر تنوع، كيفيت و كميت در ميان ساير شهرهاي ايران مقام اول را دارا باشد.

مصنوعات دست‌ساز اين هنرمندان و صنعتگران، نظر خريداران ايراني و خارجي را به خود جلب كرده است. صنايع دستي و هنري اصفهان عبارت‌اند از : خاتم‌سازي، ميناكاري، قالي‌بافي،‌ سكمه‌دوزي، قلم‌كاري، مينياتورسازي، نقاشي و تذهيب، كاشي و سراميك، نقره‌‌سازي و مليله‌‌سازي.

صنايع ديگري كه در استان اصفهان موجودند عبارت‌اند از : كارخانه ٔ ذوب‌آهن، صنايع فولاد مباركه ٔ اصفهان،‌ كارخانه ٔ پلي‌اكريل اصفهان، صنايع نظامي، صنايع مواد غذايي و فرآورده‌هاي پلاستيكي و كارخانه‌هاي بافندگي و ريسندگي.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 12 تیر 1389  11:30 AM
تشکرات از این پست
AZARIAN2010
AZARIAN2010
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 809
محل سکونت : بروجن
شنبه 12 تیر 1389  11:46 AM
تشکرات از این پست
ayesh1344
ayesh1344
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 5083
محل سکونت : خوزستان
شنبه 12 تیر 1389  12:20 PM
تشکرات از این پست
omidayandh
omidayandh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 7483
محل سکونت : تهران
شنبه 12 تیر 1389  5:16 PM
تشکرات از این پست
j133719
j133719
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 1228
محل سکونت : لرستان

پاسخ به:تاریخ و جغرافیای استانها

 خیلی  عالیه اگر ادامه داشته باشد ممنونم
شنبه 12 تیر 1389  5:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها