آدمهاي كه هيچ وقت احتياج به تنهايي ندارند ، معمولاً آدمهاي كم مايه ايي هستند .
اگر بخواهند از پيغمبر اسلام مجسمه ايي بريزند ، بايد در يك دستش كتاب باشد و در دست ديگرش شمشير .
خدا براي تنهايي اش آدم را آفريد .
ايمان زاييده اي ايدوئولوژي ارزش دارد ، نه ايمان ارثي يا تقليدي .
عشق مي تواند جانشين همه نداشتن ها شود .
چه رنجي است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن و چه بدبختي آزار دهنده اي است تنها خوش بخت بودن .
وقتي كه بود نمي ديدم . وقتي مي خواند ، نمي شنيدم... وقتي ديدم كه نبود... وقتي شنيدم كه نخواند ... !
تنها دو جا است كه هركسي خودش است، بستر مرگ و سلول زندان .
هيچ گاه تنهايي و كتاب و قلم ، اين سه روح و سه زندگي و سه دنياي مرا كسي از من نخواهد گرفت ... ديگر چه ميخواهم ؟ آزادي چهارمين بود كه به آن نرسيدم و آن را از من گرفتند .
هر كس به ميزاني كه به تنهايي نياز دارد ، عظمت دارد و بي نياز تر است .
من تنهايي را از آزادي بيش تر دوست دارم .
بد دردي است در انبوه خلق ، تنها بودن و در وطن خويش ، رنج غربت كشيدن.
وقتي يك روح از سطح زمان خويش بيش تر اوج ميگيرد و از ظرف تحمل مردم زمان ، بيشتر رشد مي كند ، تنها ميشود.
من از ميان همه ي نعمت هاي اين جهان، آن چه را برگزيده ام و دوست ميدارم، تنهایي است.
آدم ها همچون كوه ها همگي با همند و تنهايند .
در تمام عمرم جز تنهایي و تفكر و غم و عشق ، سرگرمي اي نداشته ام .
اگر تنها ترين تنها شوم، باز خدا هست . او جانشين همه ي نداشتن هاست .
من از سقف و نظم و تكرار گريزانم و سعادت خانوادگي تنها بر اين سه پايه استوار است!!
تو هرچه مي خواهي باشي باش ، اما ... آدم باش !!!
چقدر نشنيدن ها و نشناختن ها و نفهميدن ها است كه به اين مردم ، آسايش و خوش بختي بخشيده است !!!
دنيا به اندازه اي كه مرا براي هميشه پر كند، ندارد .
مقلدها هميشه از اصلشان بيش تر افراط ميكنند.
هر كس مظلوم است ، خودش ضالم را ياري كرده است .
همه بشرند ، اما بعضي ها انسان اند.
هميشه از آن جاهايي كه غالباً هيچ كس انتظار بعثت يك روح، يك استعداد و يك نبوغ را ندارد، كسي مي آمده و كاري ميكرده و مسير تاريخ را تغيير مي داده .
در مملكتي كه فقط دولت حق حرف زدن دارد، هيچ حرفي را باور نكنيد .
سرنوشت كار خودش را مي كند و ما ابزار نا آگاه اوييم .
آنجا كه سخن از حقيقت است ، بحث از واقعيت بي جاست .
دلهره زنده ماندن ، زندگي را از ياد ميبرد .
هر كس آن چنان كه در بيداري است ، خواب مي بيند .
اگر پياده هم شده سفر كن ، در ماندن مي پوسي.
مگر نمي داني بزرگ ترين دشمن آدمي فهم اوست؟ تا مي تواني خر باش تا خوش باشي.
امروز گرسنگي فكر ، از گرسنگي نان فاجعه انگيزتر است .
پيش از آنكه بينديشي تا چه بگويي؟ بينديش كه چه ميگويم؟
براي خوشبخت بودن ، به هيچ چيز نياز نيست جز به نفهميدن !
آدم وقتي فقير مي شه ، خوبي هاش هم حقير مي شه .
آنها كه مي دانند چگونه بايد مرد، مي دانستند كه چگونه بايد زيست ؟
همه بدبختي هاي ما ناشي از اين است كه نسل كهنه ي ما به تحجر مبتلا است و نسل جديد به هيچ و پوچ .
هر گز از ظلم نناليده ام و از خصم نهراسيده ام و از شكست نوميد نشده ام ، اما از اين كلمه شوم "مصلحت" ، دلم را سخت به درد آورده بود .
هيچ كس دنيا را آن چنان كه هست نمي بيند، بلكه هر كس دنيا را آن چنان كه خودش هست مي بيند.