0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زمانی یک اثر هنری بودم / اشمیت

زمانی یک اثر هنری بودم

 

اریک امانوئل اشمیت

فرامرز ویسی - آسیه حیدری

 

انتشارات افراز

تازیو پسر جوان ۲۰ ساله ای است که از زندگی نا امید شده . او برادران بسیار زیبا و مشهوری دارد اما خودش نه چهره چندان زیبایی ندارد و نه در سایر کارها موفقیتی کسب می نماید . تازیو تصمیم به خودکشی می گیرد اما هنگامی که بر بالای تپه ای ایستاده زئوس  ، هنرمند معروف او را از این کار باز می دارد و به او می گوید تو اگر واقعا به ادامه زندگی علاقه ای نداری خودت را به من بسپار . من از تو یک اثر هنری درخشان خواهم ساخت . در حقیقت با یک جور مسخ رو به رو هستیم اما مسخی که با خواسته و اراده خود شخص صورت می گیرد . انسانی که تنها برای جلب توجه و فرار از تنهایی روند مسخ شدن به یک شی را پذیرا می گردد .

کتاب در حقیقت اعتراض به دنیای مدرن و هنر معاصر می باشد . دنیا و هنری که شخصیت و منزلت انسان را تا حد یک شی پایین می آورد . هنرهایی که اگر خوب فکر کنیم هنر نیستند و فقط با هیاهو به دنبال جلب نظرها می باشند مثل کارهای وحشیانه ای که انسان امروز با بدن خود انجام می دهد . خود اشمیت می گه که در حقیقت اون یک نگاه اومانیسیتی به دنیا داره . اومانیسم هم در حقیقت مکتب فکری هست که معتقده اصل هر چیز انسانه و در واقع مالک هستی انسان ها هستند و در اولویت قرار می گیرند .

کتاب نگاه ویژه ای هم به اسطوره ها داره . اسامی را تا حد امکان اسطوره ای انتخاب کرده و اونم با دلیل . در حقیقت اسطوره ها به یک صورت لطیف و غیر محسوسی توی داستانش جریان دارند . از اونجایی که همین اواخر توی یک جلسه با مبحث اسطوره در داستان نویسی بودم و خوب استاد مدعو خیلی تاسف خورد از کمبود اسطوره در داستان نویسی امروز ما و ..... این داستان خیلی نظرم را جلب کرد . استفاده به جا و نامحسوس از اسطوره ها واقعا جذابیت زیادی به داستان می ده همین طور عمق . موضوع کتاب هم جالبه اما خوب روندش و نحوه بیانش به نظر من در حد بقیه کارهای اشمیت نبود  یک جوری خیلی مستقیم پیش می رفت . اما با همه اینها به دل می نشست  .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

یادآوری خاطرات یک مرده از یک زنده دل نشین تر است .

 

ویلیان بلند قد  ، بور  ، خشن و مثل آدم های زشت  ، بیش از اندازه اهل مد بود .

 

هر کدام از ما سه موجود هستیم . یک وجود شیئی داریم که همان جسم ماست ، یک وجود روحی که همان آگاهی ما و یک وجود کلامی یعنی همان چیزی که دیگران درباره ی ما می گویند . وجود اول یعنی جسم ، خارج از اختیار ماست . این ما نیستیم که انتخاب می کنیم قد کوتاه باشیم یا گوژ پشت . بزرگ شویم یا نه ، پیر شویم یا نشویم ، مرگ و زندگی ما در دست خود ما نیست . وجود دوم که اگاهی ماست ، خیلی فریبنده و گول زننده است : یعنی ما فقط از آن چیزهایی که وجود دارند ، آگاهی داریم . از آنچه که هستیم . می توان گفت آگاهی قلم موی چسبناک سر به راهی نیست که بر واقعیت کشیده شود . تنها وجود سوم ماست که به ما اجازه می دهد در سرنوشتمان دخالت کنیم . به ما یک تئاتر ، یک صحنه و طرفدارانی می دهد .

 

موفقیت معمولا چیزی نیست که هنرمند آن را به وجود آورد بلکه این مخاطب است که آن را می آفریند .

 

بعضی مرگ ها را از برخی دروغ ها بهتر می شود تحمل کرد و پذیرفت .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  11:08 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

انجيل هاي من

 انجيل هاي من

 

اريك امانوئل اشميت

قاسم صنعوي

  

كتاب در حقيقت به قضيه پيامبري حضرت عيسي مي پردازد .

كتاب با ديدگاه و سبك خيلي قشنگ و جديدي به اين مبحث نگاه مي كنه . خيلي جالبه توي اين كتاب از يك طرف كه خود عيسي به پيامبر بدونش و معجزاتش شك داره و در قسمت بعد هم كه پيگير ماجرا از ديدگاه يكي از سرداران رومي به نام پیلاطس مي باشيم . پیلاطس دائما در مورد عيسي شك دارد و دلايل خاصي را ارائه مي كند كه شايد او پيامبر نباشد شايد بعد از مرگ زنده نشده شايد قبل از مردن بر روي صليب او را دفن كرده اند و براي شكهايش دلايلي نيز ارائه مي كند . و خيلي قشنگ مي گه كه مهم نيست به اين مطلب يقين داشته باشيد يا اصلا پر از شك باشيد مهم اينه كه بي تفاوت نباشيد جست و جو كنيد .

 اشميت خودش فلسفه خونده و در يك خانوده كاملا غيرمذهبي بزرگ شده

 به نظر من خيلي قشنگ بود خوشم اومد اصلا يك جور ديگه به كل ماجرا نگاه مي كرد لحنش زاويه ديدش همه چيزش خيلي قشنگ بود ديالوگهاش سادگيش .... پیلاطس هم خيلي آدم باحالي بود . شيوه جالبي براي بيان مطلب انتخاب شده .....و خوب خوشم اومد ديگه

  بهتره اينم بگيم كه مسيحي ها اعتقاد دارند يهودا حضرت مسيح را لو داد و فرمانروايان عيسي را مصلوب كردند و او بر روي صليب جان سپرد اما چند روز بعد دوباره زنده شد تا حجتي بر افراد باشد و بعد از مدت زماني از نظرها غايب شد در حاليكه ما مسلمان ها اعتقاد داريم يهودا بعد از اينكه عيسي را لو داد براي اينكه كسي متوجه نشه كار  او بوده نزد عيسي و ساير حواريون بازگشت وقتي ماموران به محل رسيدند عيسي از نظرها پنهان شد و به معراج رفت و يهودا به شكل عيسي درآمد و به صليب آويخته شد بعد از آن عيسي از معراج بازگشت تا حجتي براي سايرين باشد ......

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 نبايد بيش از حد مهر ورزيد وگرنه رنج بسيار خواهي برد .

 

 زنان ، درست تر و صميمانه تر سخ مي گويند : دهانشان به قلبشان نزديك است .

 

 شك كردن و اعتقاد داشتن هر دو يكي است . فقط بي قيدي كفر است .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:04 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

خرده جنایت های زناشوهری/اشمیت

خرده جنایت های زناشوهری

 

اریک امانوئل شمیت

شهلا حائری

 

انتشارات قطره

یک نمایشنامه ی فوق العاده از اریک امانئل اشمیت همیشه دوست داشتنی . ژیل بر اساس سقوط از پله ها حافظه خود را از دست داده و همسرش لیزا او را به خانه آورده و با صحبت در مورد زندگی گذشته شان و عادات و اخلاق ژیل سعی دارد که هوشیاری را به او بازگرداند . داستان در مورد زندگی مشتریک و با هم بودن یک زن و مرد و چگونگی دوام یک رابطه است .
خیلی خیلی زیبا تصویر شده . واقعا خوشم اومد . دست دوست گلم برای این عیدی بی نظیر درد نکنه  .
گفتنی است که جایزه تئاتر فرهنگستان فرانسه سال 2001 به پاس کتاب های ارزشمندش به آقای اشمیت اهدا شده است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری ، بلکه در اینه که همه چیزو احساس کنی . هر طور که باشه .

 

یک زن وقتی به سنش پی می بره که متوجه می شه زن های جوون تر از اون هم وجود دارن .

 

ممکنه بتونیم از هم جدا بشیم ولی دیگه نمی تونیم همدیگه رو ترک کنیم . تمام این روزها که نبودی ، این جا نبودی و حتی با خودت هم نبودی ، باز هم تمام فکر و ذکرم پیش تو بود ، شریک غم و غصه ام بودی . عشق به یک مرد معنیش چیه ؟ این که علی رغم خودش ، علی رغم خودت و علی رغم همه چیز و همه کس دوست داشته باشی . یعنی عشقت به کسی وابسته نیست . تمام امیال و حتی نفرت هاتو دوست دارم ، وقتی عذابم می دی دوست دارم ، عذابی که زجرم نمی ده ، که بلافاصله فراموش می کنم ، عذابی که ازش نشانه ای باقی نمونه .

 

تو می خوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره . چه اشتباهی ! این تویی که باید ثابت کنی که اون وجود داره .

 

مردها بی دل و جراتن ، نمی خوان با مشکلات زندگیشون رو به رو شن ، دلشون می خواد فکر کنن که همه چی رو به راهه . در حالی که زن ها روشونو بر نمی گردونن .

 

آزادی بدون قبول تعهد که آزادی نیست . آزادی تو خالی ، تهی ، بی محتوا ، آزادی که جرات انتخاب نداره ، آزادی متزلزل ، آزادی احتیاطی به چه درد می خوره ؟ مردها بیشتر در رویای آزادی هستن ولی کمتر به کارش می برن ، با دقت توی قفسه نگهش می دارن تا خاک بخوره .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:05 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

عشق لرزه /اشمیت

عشق لرزه

 

اریک امانوئل اشمیت

شهلا حائری

 

انتشارات قطره

عشق لرزه نمایش نامه ای از نویسنده بسیار بسیار محبوبم آقای اشمیت هست . دیان زن مغرور و زیبایی است که در شغل خود به عنوان وکیل و نماینده مجلس بسیار موفق است ولی رمز و رموز عشق را بلد نیست . ریشارد نیز مردی است که همیشه عاشق دیان بوده و اکنون بعد از دو سال سرانجام دیان نیز عاشق او شده است . شاهد عشقی بزرگ هستیم که در اثر خویشتن داری و بروز ندادن عشق ، در اثر خودخواهی و غرور از هم می پاشد .

نمایش نامه صحنه های کوتاهی داره و تاکید می کنه روی نحوه دوست داشتن انسان ها این که اصول عشق دوست داشتن بدون قید و بند و بدون غرور هست . عشق را ابراز کنید و طلب کنید و کینه نورزید . فوق العاده ساده و فوق العاده زیبا . موضوع چندان خاص نیست شاید چیزی باشه که بارها شنیدیم چیزی که جذابش می کنهع نحوه بیان پرکشش و گیرای آقای اشمیت هست .

تا جایی که می دونم این نمایش روی صحنه های تئاتر ایران هم بازی شده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زن ها فقط اون چه را که در مردها زنونه ست می فهمن ، و مردها فقط جنبه های مردونه ی زن ها را درک می کنن . یعنی باید گفت هیچ کدوم اون یکی را نمی فهمه . اگر بخوای رفتارش را تعبیر کنی حتما به اشتباه می افتی .

 

تب و تاب از بین می ره اما احساسات باقی می مونه .

 

پدر و مادرتون از شما خاطرات خیلی قدیمی به یاد دارن ، کسانی هستن که در زندگی بدوی تون با شما بودن اما نمی تونین مطمئن باشین که زیر و بمتون را می شناسن .

 

دوست داشتن یعنی اولویت دادن یک نفر ، ترجیح دادن . درست برعکس علم و آگاهیه ، آدم کور می شه .

 

درست برعکس عشق ، در نفرت آدم شک و تردید به دلش راه نمی ده . هرگز . من هیچ احساسی به وفاداری نفرت ندیدم . تنها احساسیه که به آدم خیانت نمی کنه .

 

طبیعت آدمیزاد طوریه که همیشه تقصیر رو به گردن دیگران میندازه ، یا اینکه برای خودش عذری می تراشه .

 

بین دو آدم نمی شه دگمه ای را فشار داد و همه چیز رو از سر گرفت .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:08 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

سوموکاری که نمی توانست تنومند شود /اشمیت

سوموکاری که نمی توانست تنومند شود

 

اریک امانوئل اشمیت

پویان غفاری

 

انتشارات افراز

همون طور که از اسم داستان هم می تونید حدس بزنید ، ماجرا در ژاپن اتفاق می افته . جون پسری بسیار لاغر است که در خیابان های توکیو دست فروشی می کند . او از مادرش و از محیط خانه ای که برایش تنفربرانگیز است فرار کرده و می خواهد گذشته را فراموش می کند . پیرمردی هر روز از کنار بساط او رد می شود و به او می گوید که درونش مرد تنومندی را می بیند و او استعداد سوموکار شدن را دارد . این موضوع جون را عصبی می کند چون اصلا با ورزشکاران 200 کیلویی سوموکار قابل مقایسه نیست !

کتاب قشنگی بود و دوستش داشتم هر چند به نظرم جزء کارهای خیلی قوی آقای اشمیت محسوب نمی شه . نمی دونم چرا ها ولی یاد کافکا در ساحل می افتادم هر چند که موضوعی در نظر بگیرم این مفاهیم پرداختن به قابلیت های روحی بیشتر به کار آقای یوستین گوردر می خوره !

طرح جلد کتاب هم چیز خلاقانه ای هست من خوشم اومد . خوب طرح سوموکار را درآورده ولی نه به اون صورتی که واضح باشه و جلب توجه کنه. در ضمن سومو هم یک سبک کشتی ژاپنی هستش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

یاد گرفتن خوشایند است . فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم نا خوشایند است .

 

اون چه رو که پس می زنیم و سرکوبش می کنیم خیلی بیشتر رو دوشمون سنگینی می کنه تا اون چه را که به دنبالش می ریم و بررسی اش می کنیم .

 

اگه اون چیزی را که می خوای بگی زیباتر از سکوت نیست ، پس ساکت شو .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:09 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دن کامیلو و پسر ناخلف




جوووانی گوارسکی
مرجان رضایی

کتاب در ادامه همان کتاب دنیای کوچک نوشته شده است و باز تعدادی دیگر از داستان های دن کامیلو و پپونه را در قالب طنز و به صورت برخورد دو نوع عقیده به تصویر می کشه
به نظرم این کتاب مثل کتاب قبلی فوق العاده جذاب و بامزه بود . حتما توصیه می کنم که این کتاب را بخونید
کتاب دنیای کوچک را دوستی که خیلی دوسش داشتم به من هدیه داده بود و تجربه لذت بخش خوندن اون باعث شد تا این یکی را هم امتحان کنم

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 دن کامیلو گفت : باید خدا را شکر کنی که جونت را نجات داد . تو به خاطر این خوش شانسی به اون مدیونی .
پپونه گفت : این درست ، ولی خدا جون تو رو هم نجات داد و این بدشانسی باعث می شه با خدا بی حساب بشم !

 

 وقتی به اندازه یک فرهنگ لغت ناسزا در دهان آدم باشد ، بی فایده است که آدم شروع به گفتن آنها بکند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:26 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دنیای کوچک دن کامیلو

 


 

 جووانی گوارسکی

جمشید ارجمند

  کتاب دارای طنز ساده و زیبایی است . داستان در موردیک کشیش در قصبه ای در ایتالیا و برخوردهایش با شهردار کمونیست  آن منطقه می باشد.در حقیقت شاهد برخورد دو طرز فکر متفاوت و دوستی آنها با هم هستیم .
کتاب جالبیه به خصوص سبک نوشتنش ترجمه اش هم خیلی خوب انجام شده و واقعا متشکرم از دوستی که فرصت خوندن این کتاب رو بهم داد .

اگه این کتاب را بخونید اون موقع می شه قضاوت کرد تا چه حد یک طنز نویس می تونه موفق عمل کنه

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 سپاسگزار خداوند باشیم که خورشید را خیلی بالاها در اسمان بند کرده است ، در غیر این صورت یکی پیدا می شد خاموشش کند به این بهانه که یک رفیق حذب مخالف ، خیلی عینک دودی می فروشد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:32 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دن کامیلو و شیطان /گوارسکی

دن کامیلو و شیطان

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشرات مرکز

مجموعه دیگه ای از داستان های دن کامیلو کشیش کاتولیک دهکده و پپونه رقیب سرسخت و کمونیست او . مثل مجموعه های قبلی شاهد تقابلات این دو شخصیت در قالب طنز می باشیم . هر دو کاراکتر بسیار جذاب و زیرک هستند . دن کامیلو کشیشی است که قدرت بدنی زیادی دارد و همیشه نیز معصوم و درستکار نیست ، بلکه گاهی حرکات شیطانی نیز انجام می دهد و بعد برای توبه و مشورت نزد مجسمه مسیح می رود و با مجسمه بامزه مسیح صحبت می کند .
خبر چاپ دو جلد جدید از این مجموعه را که شنیدم صبح زود واسه خرید رفتم و یک عالمه هم معطل شدم تا کتاب فروشی ها باز کنند و از وقتی کتاب ها را خریدم تا امروز که یک جلدش را خوندم هر بار توی کتاب خونه نگاهشون کردم و ذوق کردم . من عاشق داستان های دن کامیلو هستم و فوق العاده از خوندن داستان های عمیق و طنز این مجموعه لذت می برم . این جلد هم به خوبی دو جلد قبل بود .
گوارسکی دانشجوی حقوق بوده و زمان زیادی به عنوان سردبیر مجله های فکاهی فعالیت می کرده . او مخالف سیاست موسولینی بود و مدتی هم به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه های جنگ جهانی دوم به سر می برد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دن کامیلو زیر لب گفت : مرده شور همه ی بمب ها رو ببره !
پپونه با اوقات تلخی گفت : همه ش تقصیر خداوند متعاله که آمریکایی ها و روس ها رو آفرید .

 

مردن برای یک آرمان و قول دادن برای پرداخت شصت هزار لیر دو چیز کاملا متفاوت اند . به خصوص وقتی که پول را باید همان وقت داد ، در حالی که کسی که حاضر است برای آرمانش بمیرد قرار نیست فی الفور برای آن بمیرد .

 

" خوب ، پس این طور . این باری تعالی مخصوص عزیز دردونه هاست ، نه آدم های محتاج . اگه صد نفر در حال مرگ باشن و فقط هفت تاشون ایمان داشته باشن ، اگه خدا یک قوطی غذا رو برای اون هفت نفر بفرسته ، در این صورت عادل نیست . "
" نه ، رفیق بخشدار ، خدا غذا رو برای همه شون می فرسته ، ولی فقط هفت نفر در بازکن دارن ، در حالی که بقیه نمی دونن اون اصلاً چی هست . "
پپونه بار دیگر خودداری اش را از کف داده بود و یقه ی پیراهنش از عرق خیس شده بود .
" پدر ، بیا داستان گویی را کنار بذاریم و به واقعیت نگاه کنیم . در کشور ما ، از هر صد و هفت نفر فقط هفت نفر گوشت می خورن ، چون به باری تعالی ایمان دارن و دربازکن هم دارن تا بتونن به غذا دست پیدا کنن . در حالی که در روسیه ، که هیچ کس به باری تعالی ایمان نداره ، همه در بازکن دارن . "
دن کامیلو گفت : " ولی قوطی غذا ندارن . "

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:43 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دن کامیلو بر سر دو راهی/گوارسکی

دن کامیلو بر سر دو راهی

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشارات مرکز

این هم یک جلد دیگه از مجموعه طنز بسیار قوی و زیبای دن کامیلو .این جلد هم خیلی قشنگ بود اما بر خلاف سه جلد دیگه ، داستان ها طولانی تر بودند که از دیدگاه شخصی من نوعی نقطه ضعف حساب می شد . به هر حال خوندن دن کامیلو را از دست ندید . چون هم با یک طنز قوی آشنا می شدید ، هم واقعا حیفه چنین کتاب خوبی در دسترس باشه و آدم نخونه و از طرف دیگه می شه این کتاب توی کتاب خونه باشه و آدم هر وقت دلش برای این مجموعه تنگ شد یکی از داستانهاش رو در عرض چند دقیقه بخونه .
آقای گوراسکی اول این داستان ها را برای مجله می نوشته که با استقبال زیادی رو به رو می شه و این داستان ها به صورت کتاب چاپ می شوند که کتاب ها نیز بسیسار پرفروش می شوند . گوارسکی در مورد خودش می گه که همیشه کارها را برای آخرین لحظه می ذاره  و یکی از رموز موقیتش انداختن کار امروز به فرداست !!جالبه بدونید او در سال 1954 یک نامه ی جعلی از قول رهبر مقاومت ایتالیا د گاسپری منتشر می کنه و از متفقین می خواهد که رم را بمباران کنند تا روحیه ی هواداران آلمان تضعیف شود و به همین دلیل به زندان می افته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدما می میرن ، ولی عقایدشون می مونه !

 

وقتی که مرده ام ، مرده ام و این پایان همه ی  ماجراهاست . هر چی غیر از این دیگه مزخرفات کشیش هاست .

 

تئوری یک چیزه و عمل چیز دیگه است . آدم باید زندگی کنه .

 

خدا یک چیزه و کشیش ها چیز دیگه . و خطر از جانب خدا نیست ، از جانب کشیش هاست .

 

دن کامیلو زمزمه کرد : حالا هی بگن جهنم رو ما کشیش ها اختراع کردیم ...
پپونه اعتراض کرد : اتفاقا درست برعکسه . جهنم کشیش ها رو اختراع کرده !

 

وقتی زن ها وارد عالم سیاست می شوند ، از متعصب ترین مردها هم بدترند . مردها برای رسیدن به آرمانشان تلاش می کنند ، در حالی که زنان همه ی دسایسشان را به کار می گیرند تا به دشمن ضربه بزنند . این تفاوت مثل تفاوت کسی است که از کشورش دفاع می کند با کسی که سعی دارد تا آن جا که ممکن است ، عده ی بیشتری از دشمن را از بین ببرد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:46 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مادام دووال



دافنه دوموریه
عنایت ا.... شکیباپور


کتاب داستان زندگی یک خانواده نسبتا اشرافی در زمان جنگ فرانسه است .
زندگی تو دوران جنگ واقعا وحشتناک هست و واقعا کسایی که جوونیشون تو جنگ می گذره چیز مهمی را از دست می دن دلم برای میشل برادر کوچک می شوخت کسی که تموم جوانیشو صرف جنگ کرد و بعد از جنگ تنها بود هیچ وقت موقع جنگ فکر اینجا فکر اینده رو نکرده بود خیلی تنها بود
اما کلا کتاب خوبی نبود و ترجمه اش هم اصلا خوب نبود و مثلا ماددام دووال داشت خاطرات برادرش رابرت را برای برادرزاده اش می نوشت اما نمی دونم چه ربطی داشت اون وقت همه جزئیات زندگی خودشم بگه

 

 قسمت زیبایی از کتاب

 

تا جاییکه ممکن بود کوشش نمود از مرگ او جلوگیری کند اما چون موفق نشد مرگ او را تحمل کرد

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:47 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دوبلینی ها

 

دوبلینی ها


جیمس جویس
پرویز داریوش

 

انتشارات نیلوفر

کتاب شامل چند داستان کوتاه است که که در آنها عمدتا به صحنه هایی از زندگی مردم طبقه متوسط و فقیر شهر دوبلین در اوایل قرن 20 پرداخته است .
کتاب روون و خوبی بود . البته به نظر من ترجمه اش خوب نبود خیلی لغات خاص و غیرمعمول داشت . در کل کتاب خوبی بود ، بد نبود . از داستان هم پالکی ها و واقعه ای جانگداز بیشتر از بقیه خوشم اومد . مردگان هم خوب بود اما از داستان روز یادبود در اطاق کمیسیون خوشم نیامد ....

این کتاب اولین کتاب جویس بوده و جالبه بدونید جویس با این همه معروفیت تنها 3 رمان داره و 15 داستان کوتاه .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:52 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تهوع




ژان پل سارتر
امیر جلال الدین اعلم



آنتوان روکانتن یک پژوهش گر تاریخ است اما ذهنش درگیر مفاهیم دیگری مانند "وجود " یا " دلایل وجود " یا " ارتباط اسنان ها با یکدیگر و اشیا " می باشد . او خاطرات روزانه اش را یاداشت می کند که این خاطرات کتاب تهوع را تشکیل می دهد .
چیزهایی ذهن آنتون را ازار می دهد : اولا اینکه وجود چه معنی می دهد و اصلا چرا باید به وجود می امدیم و دیگر اینکه از اینکه سایرین خودشان را فریب می دهند و احساسات دروغ را به خود می قبولانند پریشان است .

کتاب قشنگیه اما خیلی سخته من دلم اصلا نمی خواست زیاد درگیر فلسفه های انتوان بشم به خصوص که خیلی از حالات تهوعش را بارها امتحان کردیم جمله ای که نوشتیمش و هر چی نگاهش می کنیم برامون غریبه است و ...... احساساتش خیلی هماننده و از دچار شدن به فلسفه اش می ترسیدم دلم می خواست از همون ادمهایی باشم که خودشون رافریب می دهند تا به جاش معمولی زندگی کنم اگه ادم با جرعت تری باشید شاید خیلی بیشتر ازش لذت ببرید .
به نظر من کسایی که بیگانه کامو را دوست داشتن از سبک این کتاب هم خوششون خواهد امد


سارتر در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار می‌داند و بر این اساس به انکار خداوند می‌رسد؛

یک چیز جالب دیگه مادر سارتر دختر عموی دکتر شوایتزر بوده

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

 

پادشاهی بود که در جنگ شکست خورده و اسیر شده بود . او آنجا در کنج اردوی فاتح بود . پسر و دخترش را دید که به زنجیر کشیده از جلویش می گذرند . گریه نکرد ، چیزی نگفت . بعد از آنها یکی از خدمتکارانش را دید که می گذرد ، او هم به زنجیر کشیده شده بود . پس بنای نالیدن و مو کندن گذاشت . تو می توانی مثال هایی از خودت بسازی . می بینی : زمان هایی هست که آدم نباید گریه کند – وگرنه ناپاک می شود . ولی اگر کنده چوبی روی پایش بیفتد ، می تواند هر چه دلش بخواهد بکند ، آه و ناله سر دهد ، بگرید روی پای دیگرش ورجه ورجه کند .

 

 

خسته و پیر و به نادلخواه به وجود داشتن ادامه می دادند فقط چون ضعیف تر از آن بودند که بمیرند

 

 

سخنان یک دیوانه در نسبت با موقعیتی که در آن است پوچ است ولی نه در نسبت با دیوانگیش .

 

 

اگر وجود دارم به این سبب است که از وجود داشتن دلزده ام . منم ، منم که خودم را از نیستیکه خواهانشم بیرون می کشم : نفرت و بیزاری از وجود داشتن هم شیوه هایی است برای واداشتنم به وجود داشتن ، به فرو بردنم درون وجود .

 

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:53 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کودکی یک رئیس /سارتر

کودکی یک رئیس

 

ژان پل سارتر

محمدعلی سپانلو

 

انتشارات فردا

یک رمان کوتاه یا شاید بشه گفت یک داستان کوتاه طولانی . کتاب در مورد پسری از خانواده ای ثروتمند است و سیری روان شناسانه که او طی می کند تا به یک رئیس تبدیل شود . عقاید فرویدی ، عقده های درونی ، ایده های فاشیستی ، روابط غیرنرمال و ...

کتاب خوبیه در کل . یک خط سیر روان شناسی را دنبال می کنه . کوتاه هست ولی نکته های فلسفی و روحی جالبی را بیان می کنه . خوندنش ارزش داره .

 

قسمت زیبایی از کتاب

همیشه چیزهای دیگری هم وجود دارد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:54 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دست های آلوده /سارتر

دست های آلوده

 

ژان پل سارتر

جلال آل احمد

 

انتشارات رواق

 

از سارتر زیاد نخوندم دو تا رمان و این هم یک نمایش نامه ولی در آینده حتما سعی می کنم بیشتر باهاش آشنا بشم .

هوگو که پسر جوان ثروتمندی است خانه را ترک کرده تا به حذب حامی مردم بپیوندد . او می خواهد قوی و محکم باشد ولی تربیتش ظریف است و به عنوان روزنامه نگار حذب مشغول می شود تا اینکه خود را آماده آدم کشی اعلام می کند . قرار است هوگو فردی به نام هوده رر که از اعضای مهم حذب هست را با هفت تیر بکشد ولی هم چنان مردد است ...

بد نبود نتیجه گیری های آخری و بررسی حالات روانی هوگو خیلی زیبا بود به دلم نشست ولی نمی دونم به عنوان یک نمایش نامه لطاف۶ت ادبیش جذبم نمی کرد . در کل کتاب متوسطی هست . سارتر زمانی به حذب کمونیست می پیونده و از همین رو این نمایش نامه رو تکذیب می کنه .سارت از نوینده های بسیار معروف فرانسوی شمرده می شه .

 

قسمت زیبایی از کتاب

جنایت را نمی شود علاج کرد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  3:56 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گوشه نشينان آلتونا /سارتر

گوشه نشينان آلتونا

 

ژان پل سارتر

ابوالحسن نجفي

 

انتشارات نيلوفر

آقاي گرلاخ كه مالك كارخانه هاي بزرگ كشتي سازي آلمان است سرطان گلو دارد و به زودي خواهد مرد . او قبل از مرگ از ورنر پسرش و عروسش يوهانا مي خواهد كه قول بدهند پس از مرگش در همين خانه زندگي خواهند كرد ولي يوهانا حاضر نيست او بيان مي كند كه مي داند فرانتس پسر بزرگ گرلاخ در حقيقت نمرده بلكه در اتاقي در خانه زنداني است و او حاضر نيست با ديوانه اي در يك جا باشد و....

كتاب نمايشنامه اي هست كه در 5 پرده تنظيم شده و از اخرين نمايش نامه هاي سارتر محسوب مي شه . كتاب در مورد فرانتس يكي از بازماندگن جنگ هيتلر است كه 13 سال خود را در خانه حبس نموده و از اين راه به جنگ آلمان ها و كلا جنگ قدرت ها و حتي نقش خانواده ها گذري داشته .

خيلي قشنگ بود من واقعا خوشم اومد هم به نكات ظريفي اشاره مي كرد و ديدگاه هاي بسيار جالبي داشت هم پركشش و جذاب بود . من خيلي خوشم اومد . نمايش نامه اش در ايران هم به روي صحنه رفته .  

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

لني : رئيس بايد آخر همه برسد .
يوهانا : چي ؟ كي اين را گفته ؟ ديگر كسي به اين چيزها اعتقاد ندارد .

 

پدر : براي محكم كردنش گلبر هست . آدم برجسته اي است ، مي داني . و بيست و پنج سال است كه در دستگاه ماست .
ورنر : روي هم رفته بخت با من است . گلبر فرمان خواهد داد .
پدر : گلبر ؟ مگر ديوانه اي ؟ گلبر زير دست توست : تو مزدش مي دهي تا دستورهايي را كه بايد صادر كني به اطلاعت برساند .

 

وقتي دوستت دارك كه بتوانم تسخيرت كنم . و من مبارزه مي كنم ،خاطرت جمع باشد .

 

تو با بخشيدن چيزي كه مال خودت نبود به ما خيانت كردي : هر بار كه تو به زندگي يكي از افراد دشمن رحم كردي ، ولو اينكه توي گهواره بود ، خون يكي از افراد ما را مي ريختي .

 

اگر من يك آدم را تحقير كنم ، فقط يك نفر را ، حتي يك جلاد را ، ديگر به هيچ كس نمي توانم احترام بگذارم : حرمت آدم ها مي شكند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  5:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها