0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

در لب پرتگاه /دلددا

در لب پرتگاه

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

گاوينا سوليس دختر يكي از ثرتمندترين باغداران دهي كوچك وفقير است . او با ايمان مذهبي بسيار زيادي پرورش يافته است . كارهاي مذهبي را با دقت و وسواس زياد انجام مي دهد ، مطيع حرف كشيش است و ... . پريامو نيز پسر نوجواني از شاگردان كشيش است كه عاشق گاويناست و مي خواهد به خاطر او كليسا را ترك كند . گاوينا نيز عاشق اوست اما فكر مي كند به خاطر اين عشق بايد با خدا رقابت كند و پسر را از چنگ او در آورد پس پسر را طرد مي كند ....... فرانچسكو نيز پزشك جوان و فقيري است كه از صميم قلب و عاقلانه و عاشقانه گاوينا را دوست دارد و به خاطر او هر نوع فداكاري اي مي كند .....

داستان به ضعف هاي شخصيتي اشاره دارد افرادي كه بدون فكر و اراده بدون توجه به عقل و احساس خود تابع خرافات مذهب مي شوند . افرادي كه مدام خود را آزار مي دهند و با وسواس شديد در هر قضيه اي خود را مقصر مي دانند . افرادي كه تنها به فكر خوشبختي ذهني خود هستند و خوشبختي واقعي و فعلي خود را درك نمي كنند .... بسيار دوستش داشتم . كلا عاشق كارهاي خانم دلددا هستم چون در كتابهاش به مقدار بسيار زيادي به مسائل روان شناسي مي پردازه . وقتي 2سال پيش خبرش چاپ شد كه آقاي فرزانه اعلام كرده يك كتاب ديگه هم از ايشون ترجمه مي كنه بسيار بسيار شاد شدم . دست آقاي فرزانه درد نكنه .

راستي توي ماه مهر 87 توي آرشيو ليست كتاب هاي معرفي شده را به تفكيك نويسنده گذاشتم .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

ایمان مذهبی اش عمیق تر شده بود ، ثابت تر و منطقی تر . با تجزیه و تحلیل آن می دید که چیزی است عظیم و الهی . صرفا به زندگی ادامه می داد تا مرتکب گناه نشود . درست همان طور که برای یک مرد خسیس زندگی "خرج نکردن " معنی می دهد .

 

 تو داری حتی خودت را هم فریب می دهی . خودت را گول زده ای . با گذشت زمان این را درک خواهی کرد ... خواهی دید ... آن وقت کلمات مرا به خاطر بیاور . زمان به تو حالی خواهد کرد که تمام وجودت تظاهر است و بس . دروغ است . درست همان طور که چیزهایی که تو به آن ها ایمان داری ، دروغ هستند : خداوند ... بهشت ، جهنم .....

 

بشر نمی تواند در اسارت زندگی کند . باید آزاد باشد یا لااقل به آزادی امید داشته باشد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:06 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

غربت /دلددا

غربت

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

رجینا دختر باشخصیت و باکلاس روستایی است که با آنتونیو جوان زیبا و اهل طبقه متوسط رم ازدواج می کند . رجینا بسیار مشتاق دیدن رم است اما در رم با توجه به خانواده معمولی و عامی آنتونیو و همچنین درآمد متوسط وی بسیار سرخورده و ناراحت می شود و احساس می کند زندگی مانند قفسی او را در برگرفته پس تصمیم می گیرد آنتونیو را ترک کند و ...

یک کتاب بسیار زیبای دیگه از نویسنده محبوبم دلددا . مثل بقیه کارهای دلددا باز هم موضوعی ساده که بسیار زیبا و رئال و با توجه به لایه های روان شناختی پرورانده شده . نقطه قوت بالای داستان روند بسیار طبیعی ماجراها و تجزیه و تحلیل حالات روحی قهرمان های کتاب است . البته بر خلاف اکثر داستان های دلددا این بار داستان در فضای شهری جریان داره . به هر حال هم این کتاب هم بقیه کتاب های دلددا را به همه توصیه می کنم . توی داستان خیلی زیبا لحظاتی که آدم شک داره و دائم نتیجه گیری می کنه ، جایی که می بینه واقعیت چیه اما سعی می کنه خودش را گول بزنه و .... را نشون داده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

باید زندگی را آن طور که هست قبول کرد و تسلیم شد . باید تنها زیست . نمی فهمم چرا همه می خواهند به هر نحوی شده با کسان دیگر زندگی کنند ؟

 

با فرهنگ ثروت هم به دست می آید . آن وقت اگر هم موفق نشدند ثروتی به دست آورند ، آن را ناچیز می شمارند !

 

زنی که بر دیگران برتری دارد هرگز ازدواج نمی کند . اگر هم در دوران بی خیالی ازدواج کند ، چیزی نمی گذرد که پشیمان می شود .

 

عشق هم ، هرچند عظیم و باشکوه ، کافی نیست .

 

تا آخر عمر آن روز را فراموش نکرد . انگار تمام چیزهای زشت و حقیر همه با هم بر سرش فرو ریخته اند .

 

واقعیت را باید با واقعیت جستجو کرد .

 

همیشه مطابق میل او رفتار کرده بود . مرد ضعیفی بود . اشتباهش درست در همین بود . بلد نبود از خود دفاع کند .

 

تو بیش از حد استدلال می کنی و همین مرا می ترساند ....

 

اگر واقعا مرا گناهکار محسوب می کردی ، آن وقت این طور مثل این لحظه با من صحبت نمی کردی . این طور حرف می زنی چون باور نمی کنی . این ماجرای دردناک ما پایانش آن طور که تو می خواهی منطقی باشد ، نیست .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:07 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گنج /دلددا

گنج

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

روزی نامه ای به دست سالواتوره می رسد که در آن حرفی از گنجی مدفون در دهکده زده شده است . سالواتوره اهمیتی به نامه نمی دهد ولی آگادا همسرش نامه را به النا و کوزیمو که از خویشاوندانشان هستند نشان می دهد و کمک می طلبد . تا وقتی قضیه گنج مشخص شود شاهد روال زندگی و اتفاقات خاص آن در زندگی این دو خانواده هستیم ...

با این که عاشق دلددا هستم از این کتاابش خوشم نیومد اصلا معلوم نبود موضوعش چیه و چی می خواد بگه . همه اش منتظر بودم آخر کتاب اتفاقا خاصی بیفته و همه چیز رو بهم ارتباط بده که نشد :دی با این حال مثل همیشه روی عکس العمل های روان شناسانه افراد بسیار خوب کار کرده . جلد کتاب هم به دلم می شینه .

زمانی که دلددا جایزه نوبل می گیره ، موسولینی بهش تبریک می گه و ازش می خواد درخواستی کنه که دلددا هم درخواست می کنه یکی از دوست های ضد فاشیستش که سال ها بوده زندان بوده ، آزاد بشه :دی

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا مردها این گونه ساخته شده بودند ؟ خوب بودند یا بد ؟ هم خوب بودند و هم بد .

 

اطمینان یافتن به جریانی ناگوار خیلی بهتر از شک و تردید نسبت به آن بود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:10 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کبوترها و بازها /دلددا

کبوترها و بازها

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

اینم یکی دیگه از رمان های خانم دلددا نویسنده محبوب من هست که بیشتر آثار ترجمه شده از ایشون را تا به حال معرفی کردم .

داستان در مورد پسرکی به نام یورجی است که با دختری به نام کولومبا نامزد می باشد . همه در دهکده می دانند که پدربزرگ کولومبا کوزه ای پر از طلا دارد ، روزی این کوزه گم می شود و پدربزرگ می گوید که شاید یورجی آن را دزدیده است . این موضوع سبب کدورت بین دو نامزد شده و بین آنها جدایی می افکند . غرور هیچ یک به آنها اجازه پیش قدم شدن نمی دهد و پسرک به بستر بیماری می افتد ...

مانند بیشتر داستان های دلددا همان فضای غمگین و ساده روستایی و داستان هایی با زمینه روان شناسی رفتار افراد . خوشم اومد . خوب بود . رفتارها را مثل همیشه خیلی خوب دراورده بود ، پایانی زیبا و رئال داشت و کلا روان بود دیگه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچ کس نمی تواند بگوید در عمرش مرتکب گناهی نشده است ! این را بر زبان آوردن ، خودش گناه محسوب می شود . انگار به خداوند عصیان کرده باشی .

 

عشق و محبت را فقط می تاون از طریق عشق و محبت به دست اورد .

 

زمان ، از هر قاضی ای بهتر قضاوت می کند . صبر و تحمل و شجاعت تنها شاهدانی هستند که رشوه نمی گیرند .

 

یک مرده ممکن است رستاخیز کند ، اما عشقی که با نفرت خاموش شده است ، دیگر زنده نمی شود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:10 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

عشق/ دوراس

عشق

 

مارگریت دوراس

قاسم رویین

 

انتشارات نیلوفر

داستان در جزیره ای به نام اس تالا جریان دارد . زنی گرسنه و عجیب که منتظر فرزندی است ، مردی که گویا او را دوست دارد و مردی که همیشه راه می رود و گویا مسافری است که همیشه مسافر است ....خانم دوراس اطلاعات خاص دیگه ای نمی ده بقیه کتاب بیشتر دیالوگ ها شرح حالات و موارد این چنینی هست !

نمی دونم بیشتر از این در مورد کتاب چی بگم چون واقعا چیز بیشتری ازش دستگیرم نشد . فوق العاده سخت بود از نظر حجم کار دو ساعت بود ولی من دو روزی باهاش درگیر بودم نه چیزی دستگیرم شد نه جذبم کرد .سبک خانم دوراس دیگه زیادی نو و پست مدرن هستش . به نظرم اصلا کتاب خوبی نبود هر چند هنوز از خانم دوراس ناامید نشدم حتما چند کتاب دیگه ازشون می خونم ببینم رابطه ای ایجاد می شه یا نه !

اگر کمکی می تونید به هم بکنید تو فهم بهتر آثار دوراس ممنون می شم .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:11 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

باغ گذر /دوراس

باغ گذر

 

مارگریت دوراس

قاسم روبین

 

انتشارات نیلوفر

دختری که پرستار و به نوعی خدمتگزار خانه ای است همراه با بچه کوچک خانواده به باغ عمومی شهر آمده و آنجا با مرد دست فروشی سر صحبت را باز می کند . زن از شرایطش می گوید از اینکه از این وضع خسته است و می خواهد همه چیز را رها کند ولی منتظر مردی است که او رانتخاب نموده و به وی اعتماد به نفس ببخشد و مرد از سفر می گوید از زمانی که شوق زندگی داشته از زمان هایی که بی هدف است .

این کتاب را هم دوست نداشتم ولی خوب خیلی بهتر از کتاب عشق بود این را حداقل متوجه می شدم از چی حرف می زنه معمولی بود فقط این نوع موضوعات که صحبت محوره و یک مکالمه طولانی بدون چهارچوب با سلیقه ام جور نیست . جالبه بدونید خانم دوراس علاوه بر نویسندگی به فیلم سازی هم اشتغال داشتند.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جالب است ، گاهی آدم می بیند که از این همه بچه قد و نیم قد ، توی راه و نیمه راه ، یکیش هم مال خود آدم نیست .

 

بهتر است آدم همانی که هست باشد تا اینکه مثل این و آن شود .

 

آدم خیال می کند که چیزی شروع نشده ولی شروع شده یا خیال می کند که کاری انجام نمی دهد ولی انجام می دهد .

 

بعد از سفر است که آدم تازه می فهمد که به کجا سفر کرده .

 

آدم ها در اصل توان تحمل خوشبختی را ندارند ، طالبش هستند ، بی تردید ، ولی همین که بهش برسند ، حرص و جوش می زنند و خواب چیزهای دیگری را می بینند .

 

من می دانم که زندگی چیز وحشتناکی است ، بله ضمنا این را هم می دانم که زندگی زیباست .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:21 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

درد /دوراس

درد

 

مارگريت دوراس

قاسم روبين

 

انتشارات نيلوفر

درد : در رابطه با زني است كه منتظر بازگشت شوهرش از جنگ يا به نوعي منتظر خبر فوت اوست .
پي ير رابيه : زني كه عضو جنبش مقاومت است با يكي از افراد گشتاپو دوست شده تا از شوهر اسيرش خبري كسب كند .
آلبر د كاپيتال : دستگيري يك جاسوس بعد از جنگ و شكنجه كردنش و اعتراف گرفتن از او .
ميليشيايي به نام تر : اين هم باز در مورد زندانيان بعد از جنگه
گزنه ي شكسته : بعد از جنگ در وسط بيابان مردي كه به ياد دارد در زمان محاصره در آنجا بوده .
ارليا پاريس : دختركي يهودي كه در همان كودكي پليس والدينش را گرفته است .

خانم دوراس خودش در قلب جنگ جهاني بوده و در جنبش مقاومت فعاليت مي كرده . جنگ را كاملا لمس كرده و از اونچه لمس كرده نوشته است . خيلي قشنگ بود بر خلاف كتاب هاي قبلي اين يكي واقعا به دلم نشست . ويرانگري و تاريكي جنگ را ، رفتار افراد تو اون شرايط را و سنگ دلي هر دو طرف مبارزه رو خيلي خوب توصيف كرده و لحن بيانش هم شاعرانه است اما نه كسل كننده و مبهم . دوستش داشتم نمي گم كتاب كاملي براي نشون دادن جنگ نازي ها با دنيا هست ولي كتاب خوبيه . تكه هاي جالبي را از جنگ جدا كرده و نوشته . خانم دوراس مدتي هم عضو حذب كمونيست بوده و بعد از اونها جدا مي شه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

در هنگامه ي بروز غم چاره اي جز حرف زدن نيست ، حرف مي زنم من .

 

مرد او را در آغوش گرفته بود و گفته بود دوست دارمت . زن در خيال آن روز بود . هنوز يادش بود . هر چيزي نام خاص خود دارد و آن روز همان روزي بود كه زن تصميم گرفت با مردي زندگي كند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:21 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

شيدايي لل . و . اشتاين /دوراس

شيدايي لل . و . اشتاين

 

مارگريت دوراس

قاسم روبين

 

انتشارات نيلوفر

لل دختري اهل اس تالاست كه نامزدي جوان و پولدار دارد . شبي لل با تاتانيا دوستش و نامزدش به مجلس رقص مي رود و در ان مجلس نامزدش تمام شب را زن مسني به رقص مي پردازد و بعد از آن للا را ترك مي كند . للا سرگشته و پريشان است ... للا هيچ گاه اين شكست را فراموش نمي كند و حتي بعدها پس از ازدواج و سه بچه با بازگشت به اس تالا سعي در بازسازي آن رابطه دارد ....

از همين حالا بگم واقعا تشخيص راوي سخته توي داستان هاي خانم دوراس انگار واقعا قصدش هم همينه گاه يك ناظره گاه داناي كله و گاه معشوق للا ... كتاب متوسطي بود به نظرم راستش گيج كننده بود تا حدودي و من همه جاش را درك نمي كردم ولي لحنش و روايتش جوري بود كه با اين وجود به دلم مي شست نه كه خيلي دوس داشته باشم ولي خوب در مجموع حس خوبي داشت برام .

خانم دوراس از نويسنده هاي بسيار معروف و تاثير گذار فرانسوي هستند .

از اينكه يك تيپ طرح جلد را براي همه ي كارهاي يك نويسنده در نظر بگيرند خوشم مي ياد ولي راستش اين طرح جلدهاي نيلوفر براي كارهاي خانم دوراس را نمي پسندم همشون جلدهاي سفيد با عكس هاي خانم دوراس يك جور حالت خشك و خيلي كلاسيكي بهش مي ده

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:22 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گفتا كه خراب اولي /دوراس

گفتا كه خراب اولي

 

مارگريت دوراس

قاسم روبين

 

انتشارات نيلوفر

تمام داستان توي يك مهمانخانه جريان داره چيزي مثل يك نمايش نامه ! ماكس تر به همراه همسر بسيار جوانش آليسا چند روزي در اين مهمان خانه حضور دارند تا براي مسافرت خود در تعطيلات آماده شوند . اشتين مردي است كه عاشق آليسات و اليزابت نيز زني است كه دوران نقاهت خود را طي مي كند .... و دقيقا مثل كتاب عشق چيز بيشتري متوجه نشدم ... آدم هاي پريشان و ناهنجاري كه مكالماتي با هم دارند يك جور زندگي ها و منش هايي كه انگار با خيانت عجين شده ....

اصلا خوشم نيومد انگار سيكل باز داره تكرار مي شه .... نوشته هاي خانم دوراس واقعا سخته برخي از منتقدان ولي اون را بانوي داستان نويسي نوين مي نامند . دوراس بعد از نوشتن اين كتاب ، فيلمي هم از روش ساخته .

 

قسمت زيبايي از كتاب

آدم ها البته داور خوبي براي فرزندانشان نيستند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:24 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ورا باکستر ( سواحل آتلانتیک ) /دوراس

ورا باکستر ( سواحل آتلانتیک )

 

مارگیت دوراس

قاسم روبین

 

انتشارات نیلوفر

خوب همون جور که قبلا گفتم خانم دوراس به جز نویسندگی به فیلم سازی هم می پرداختند و واسه همین گفتم بد نیست یک فیلم نامه هم از ایشون معرفی کنم . یک فیلم نامه خیلی خیلی کوتاه !

ورا باکستر همسر ژان باکستر ثروت مند است . مردی عیاش و اهل زن و قمار مردی که دائما به سوی سرگرمی های دیگر می رود ولی در اخر با اشتیاق به سوی خانه باز می گردد و ورا زنیست وفادار که  هیچ گاه نجابت خود را زیر پا نمی گذارد . ژان ولی زیاد از این شرایط راضی نیست و ...

موضوعش واسم جالب بود و یک جورایی منو یاد یک فیلم می انداخت که خانمه برای بهبود روابطش با شوهرش می رفت و به عنوان یک ف  ا ح شه مشغول به کار می شد ولی با سبک نوشتن خانم دوراس اصلا کنار نیومدم یعنی به نظرم کتاب بدی بود به دلم ننشست . سبکش واقعا خاصه همه پسند نیست . جالبه بدونید خانم دوراس برای رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه می شه ولی خوب بعدش می ره سراغ ادبیات و دنیای نویسندگی !

÷. ن : کیبورد جدیدم خیلی بده دکمه هاش انگار زیادی نزدیکه نمی تونم از حفظ تایپ کنم دستم دائم روی دکمه های اشتباه می ره .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  4:25 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

صحرای تاتارها



دینو بوتزاتی

محسن ابراهیم



کتاب در مورد یک قلعه مرزی است قلعه ای که در پشت آن صحرای تاتارها قرار دارد بیابانی کاملا آرام . افسرانی که برای خدمت به این قلعه می ایند دائما به این امید هستند که روزی دشمنان از صحرای تاتارها به قلعه حمله کنند تا آنها فرصت قهرمانی پیدا کنند و به این ترتیب سالهای عمر آنها در قلعه سپری می شود ....


به نظر من کتاب خیلی قشنگیه خیلی خوشم اومد موضوع جذاب و غیرتکراری داره و مفهوم خاصی را القا می کنه من که خیلی خوشم اومد
موضوع یکنواختی و روزمرگی ، انتظارات بیهوده و اجبارهایی که حاضر به اقرارشون نیستیم خیلی زیبا در کتاب بیان شده اند .
فقط کتاب ریتم کندی داره و اون قدر پرهیجان نیست خیلی آروم و ساکن به پیش می ره

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 به بالای یک سر بالایی رسیدند . دروگو به عقب برگشت تا شهر را خلاف نور ببیند . دودهای صبحگاهی از بامها بر می خاست . از دور خانه اش را دید . پنجره اتاقش را تشخیص داد . احتمالا لنگه هایش باز بودند و زنها داشتند مرتبش می کردند . شاید تخت را به هم ریخته بودند و وسایل را در یک کمد جای داده بودند . بعد پنجره های کرکره ای را بسته بودند و جز غبار صبور و نوارهای ملایم نور در روزهای آفتابی شاید ماه های ماه کسی به آنجا وارد نشود . این هم از دنیای کوچک دوران کودکی او که در و پیکرش بسته می شود . مادر آن را به همین صورت حفظ خواهد کرد تا وقتی که او باز می گردد باز هم خود را در آن فضا احساس کند و حتی پس از غیبتی طولانی او بتواند در درون آن بچه باقی بماند . اوه آری مادر خود را فریب می داد که می تواند شادی برای همیشه از دست رفته را صحیح و سالم حفظ کند جلوی گذر زمان را بگیرد و هنگام بازگشت فرزند با باز کردن درها و پنجره ها همه چیز را به حالت اول بازگرداند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  8:22 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زندگی و زمانه مایکل ک

 

زندگی و زمانه مایکل ک



جی . ام کوتسیا
مینو مشیری
 

انتشارات نشر نو

مایکل ک فرزند زنی فقیر است . او از بدو تولد با لبی ناجور و ذهنی کند و ابله وار به دنیا می آید . این پسر در عین سادگی و حماقت خود به زندگی ادامه می دهد . سعی می کند وظایف خود را انجام دهد ، انچه دیگران از او انتظار دارند ..... سعی می کند دور از آنها و به آرامی زندگی کند با گیاهان و حیوانات و.... در مجموع موضوع داستان همینه زندگی ساده یک ادم ابله بین مردم عاقل دنیا ...... یک جورایی شدیدا منو یاد فیلم فارست گامپ می انداخت ....
مایکل ادم ساده ای است با جهان بینی مخصوص و بکر خودش ...انسان ساده ای که در نهایت سادگی هیچ نی خواهد جز عزت و احترام انسانی آزاد
راحت و روون نوشته شده بود و من که خیلی خوشم اومد ازش . البته دو فصل آخر که یک جورایی فلسفی تر به زندگی مایکل نگاه می کرد را دوست نداشتم به نظرم نباید نویسنده خودش تفسیرگرداستانش هم می شد ...

این کتاب برنده جایزه بوکر و فمینا نیز شده است


در مورد کوتسیا هم جالبه بدونید در حقیقت دکترای رشته کامپیوتر را داره و در سال 2003 نوبل ادبیات را گرفته و تنها نویسنده ای هست که دوبار جایزه بوکر را برده . خیلی ادم ارامیه و ترجیح می ده ارتباط خاصی با مردم برقرار نکنه . او برای دریافت دو جایزه بوکر شخصا به لندن نرفت و در سال 2003 هم پس ازاعلام برنده شدن نوبل حاضر به مصاحبه با خبرنگاران نشد. او در جایی نوشته راه سومی میان حرف زدن و سکوت وجود دارد و آن ادبیات است.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 آهنین نبودن بزرگترین خصلت اوست

 

به خودت کمی اهمیت بده مرد وگرنه لا به لای زندگی از بین می روی و هیچ کس هم نمی فهمد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  11:04 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

در انتظار بربرها

در انتظار بربرها



جی . ام . ک.تسی
محمدرض رضائی هنجنی
 

انتشارات البرز

داستان در یکی از شهرهای مرزی آفریقایی که مستعمره امپراطوریست در جریان می باشد . در کتاب اشاره خاصی به نام کشور ، شهر یا امپراطوری مربوطه نشده است . راوی اصلی داستان شهردار این شهر مرزیست . انها در این شهر به آرامی و به صورتی مسالمت امیز با بومیان ازاد و سرگردان که بربر خوانده می شوند به زندگی می پردازند . تا اینکه امپراطوری دچار ترس از حمله بربرها شده و سرهنگ جدیدی را به منطقه می فرستد که همه چیز را نابود کرده و به آزار بربرها مبادرت می کند .
کتاب درباره ظلم های روا شده به آفریقایی ها و تبعیض نژادهای مربوطه است . اما زاویه دیدش به نظر من با کتاب های این سبکی خیلی متفاوت بود . به جای اینکه بیاد با گفتن دائم انواع شکنجه های بربرها مسئله را نمایان کنه به رنج های درونی اونها می پرداخت و در واقع افکار و برداشت های یک ادم سفید نسبتا بهتر را از اوضاع بیان می کرد .
به نظر من کتاب بدی نبود اما اون قدرها هم خوب نبود . فقط به یک موضوع کلیشه ای از دید جدید و جالبی نگاه کرده بود . یعنی منظورم اینه ساختار داستانش قوی و خوب بود اما موضوعش منو جذب نمی کرد .


این کتاب برنده جوایز سی ان ای ، یادبود جفری فیبر و یادبود جیمز تیت بلک شده است .
کوتزی نويسنده سرشناس اهل آفريقاي جنوبي به عنوان برنده جايزه ادبي نوبل در سال 2003 دست يافت و رمان «در انتظار بربرها» که سال 1980 منتشر شد و در واقع رماني بود که راه او را براي رسيدن به شهرت امروزي اش هموار کرد
گفته می شود که کوتزی استاد وصف فضاهای باز است و جدا هم توی این داستان فضای باز را خیلی قشنگ و پخته توصیف می کرد . من به شخصه فکر می کنم توصیف فضای باز خیلی سخت تر از فضای بسته است . باز هم خوندم که استاد توصیف فضای بسته کافکا بوده .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  11:05 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گل های معرفت/اشمیت

گل های معرفت

 

اریک امانوئل شمیت

سروش حبیبی

 

انتشارات چشمه

گل های معرفت سه داستان کوتاه است از سه مذهب مختلف . راه هایی برای کشف حقیقت و آرامش زندگی . راه هایی که چه ایمان داشته باشیم چه نداشته باشیم بیاموزیم که زندگی را پاس بداریم . بیاموزیم که باید به خوبی اعتقاد داشت و درونی شدن این اعتقاد باعث رشد و کمال ما می شود .

میلارپا : داستان در مذهب بودا جریان دارد . سیمون که در پاریس زندگی می کند متوجه می شود که در سالیان قبل در کالبد مردی به نام سواستیکا در صحرای تبت زندگی می کرده و دشمن میلارپا بوده و برای رسیدن به آرامش باید صدهزار بار داستان میلارپا را تعریف کند . میلارپایی که به آرامش درون دست یافت .

ابراهیم آقا و گل های قرآن : در مذهب اسلام جریان دارد . موسی پسری یهودی است که زندگی سردی دارد و ناامید و خسته است . ابراهیم آقای مسلمان مغازه داری در محل آنهاست که با موسی دوست می شود . ابراهیم آقا به او درس زندگی ، درس مرد شدن و درس مستقل بودن را می دهد . ابراهیم آقا به او قدرت تجربه کردن را می آموزد .

اسکار و بانوی گلی پوش : اینجا بحث مسیحیت و عید نوئل است . اسکار که سرطان دارد در بیمارستان بستری است . او می داند که به زودی خواهد مرد و از ناباوری دیگران دلگیر است . مامی رز پرستار پیر به او می گوید هر روز نامه ای به خدا بنویس و از او هدیه ای معنوی بخواه هم برای خودت هم برای دوستانت .

عالی بود . یکی از بی نظیرترین کتاب های زندگیم بود . به خصوص داستان آخر بغض کردم گریه کردم و آموختم . چه قدر دلم گرفت چه قدر دلم خواست منم به خدا نامه بنویسم چه قدر حس کردم دلم پره .

کتاب های آقای اشمیت حرف ندارن . خوبه بدونید ایشون استاد فلسفه دانشگاه بودند .  

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچ چیز غم انگیزتر از مشاهده ی تبهکارانی نیست که خود را به خوبی و بدی یکسان وا می سپارند و در هر دو راه به همان آسانی توفیق می یابند . این قهرمانان قدسی دلم را تنگ می کنند .

 

آدم همیشه به داستان هایی که نقل می کند آلوده می شود .

 

مادرم خیلی کار خوبی کرده بود که بعد از تولد من دست پوپول را گرفته و رفته بود چون همین تو سری خوردن با خاطره ی پوپول کار آسانی نبود ، حالا اگر مجبور می بودم مدام با برادری به زرنگی پوپول زندگی هم بکنم چه می شد ؟ خدا نصیب نکند . من از عهده ی این زندگی برنمی آمدم .

 

عشق تو به اون مال خودته . بگذار عشقت را نخواد ، ولی هر کاری که بکنه نمی تونه چیزی رو عوض بکنه . فقط سر خودش بی کلاه می مونه ، همین . بازنده اونه مومو ، چیزی که تو می دی ، تا ابد مال تو می مونه . اما چیزی را که می خوای برای خودت نگه داری برای همیشه از دستش دادی !

 

وقتی می خوای بدونی تو محله ی پولدارا هستی یا وسط گداها ، به زباله هاشون نگاه کن . اگه نه اثری از زباله دیدی نه از سطلش بدون که اهل محل خیلی پولدارن . اگه سطل دیدی اما اثری از زباله نبود مردم پولدارن ولی نه خیلی !اگر زباله ها کنار سطل ها ریخته بود معلومه که مردن نه پولدارن نه گدا . اگر فقط زباله دیدی و اثری از سطل نبود ، مردم فقیرن و اگه مردم توی زباله ها می لولیدن خیلی گدان .

 

ما خیلی تفریح می کردیم . چشمهای مرا می بست و به اماکن عبادت می برد و من از بوی محل مذهب حاکم در ان مکان را حدس می زدم .
" اینجا بوی شمع می یاد حتما کلیسای کاتولیکه "
"درست گفتی سنت آنتوانه "
" اینجا بوی کندر می یاد ، باید کلیسای ارتدکس باشه . "
"درست گفتی ، سنت سوفیاست "
" اینجا بوی پا می یاد ، حتما مسجده . عجب بوی تندی !"

 

وقتی وارد شدیم گفتم : " عجب دانسینگی !"
" اینجا تکیه است . دانسینگ نیست . یک جور دیره ، مومو ! کفشات رو در آر . "
و آنجا بود که اولین بار دیدم آدم ها می چرخند . درویش ها خرقه های گشاد و نرم و سنگین به تن داشتند و صدای دف در فضا می پیچید و درویش ها فرفره می شدند .

 

مامی رز من احساس می کنم مردم برای خودشون یک بیمارستان دیگه غیر از این یکی اختراع کردن . پیش خودشون خیال می کنن که مردم فقط برای خوب شدن میان بیمارستان . در صورتی که بعضی ها هم می یان بیمارستان که بمیرن .

 

"خدا چرا می گذاره که ما ناخوش بشیم . یا بدجنسه یا زیاد عرضه مرضه نداره . "
"اسکار ، ناخوشی مثل مرگ یک جور واقعیته . مجازات که نیست . "

 

هر روز دنیا را به چشمی نگاه کن که انگاری بار اول است که چشم باز کرده ای !

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  11:06 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

یک روز قشنگ بارانی/اشمیت

یک روز قشنگ بارانی

 

اریک امانوئل اشمیت

شهلا حائری

 

انتشارات قطره

۵ داستان کوتاه که منتخب از یکی از کتاب های آقای اشمیت هستند و مرکز توجه همه داستان ها بانوان می باشند . زن های شاد ،غمگین ، موفق، نا امید،..... و پایان های جذاب و ناگهانی از جمله خصوصیات کتاب است .

یک روز قشنگ بارانی : داستان زنی زیبا و بدبین . زنی که به چه نگاه می کند بدی ها و معایب آنر ا می بیند . هلن به هیچ پسری علاقه مند نمی شود ....

غریبه : زنی که خبرنگار است . زنی سالخورده که سالخوردگی خود را فراموش کرده و از نظر ذهنی به دوران جوانی بازگشته

ادت معمولی : ادت زنی از طبقه پایین جامعه و بسیار سطحی که روزی به دیدار نویسنده محبوبش می رود

تقلبی : امه زنیست که سال ها معشوقه رئیسش بوده و پس از ترک شدن توسط او به عالم و آدم شک دارد .

زیباترین کتاب دنیا : زنان زندانی در سیبری تصمیم می گیرند برای دخترانشان یادداشتی بنویسند

کتاب فوق العاده زیبایی بود چند سال پیش کتاب را از طرف دوستی فوق العاده عزیز هدیه گرفتم تا امسال نخونده بودمش و وقتی شروع کردم به خوندن یک دفعه بعد از مدت ها اون دوست اس ام اس داد . دلم براش تنگ شده و خیلی واسه این کتاب ازش ممنونم .

کتاب جذابیه و خیلی خوب روی روان شناسی و رفتارها کار کرده خیلی حال و هوای زنانه داره و زیباست . همه داستان های کتاب قشنگ هستند اما من ادت معمولی را بیشتر پسندیدم .

پدر آقای اشمیت قهرمان مشت زنی بوده . مادرش هم قهرمان دو و میدانی فرانسه بوده هر چند پدرش این کار را خودنمایی می دونسته و به مادرش اجازه ادامه فعالیت را نمی ده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

سن و سال معنیش اینه که زندگی ما بیشتر پشت سرمونه تا جلومون، معنیش اینه که شما یک زندگی برای خودتون درست کردید و من یک زندگی دیگه . پاریس-شارلوروا ، پولدار- بی پول . زندگی های تعیین شده ... دیگه دیر شده . می تونیم در زندگی با هم برخورد کنیم ولی ملاقاتی در کار نیست .

 

-امروز یک روز قشنگ بارانی است .
هلن از او پرسید چطور یک روز بارانی می تواند زیبا باشد . آنتوان هم برایش تعریف کرد : از رنگ های گوناگونی که آسمان ، درختان و سقف خانه ها به خود می گیرد و آن ها عنقریب وقت گردش خواهند دید ، از نیروی وحشی اقیانوس ، از چتری که آن ها را هنگام قدم زدن به هم نزدیک تر می کند ،از شادی پناه بردن به اتاق برای صرف یک چای داغ ، از لباس هایی که کنار آتش خشک می شوند ، از رخوتی که به همراه دارد ، از فرصتی که خواهند داشت تا چندین بار بیامیزند ، از صحبت های زیر ملحفه درباره ی زندگی و گذشته ، از بچه هایی که از ترس طبیعت سراسیمه به چادری پناه می برند ....

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 18 تیر 1390  11:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها