0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

خداحافظ گاری کوپر

 

خداحافظ گاری کوپر


رومن گاری
سروش حبیبی


لنی پسری است که از پایبندی گریخته . شعار او ازادی از هر گونه تعلقی است . او اسکی بازیست که به ارتفاع ها می رود تا از قید تعلقات و مسائل پوچ روزمره جدا شود . اما در یکی از مسافرت هایش به شهر عاشق دختری می شود و تمام اصول زندگیش زیر و رو می شود .
شاید به نظرتون یک داستان ابکی بیاد اما اصلا این طوری نیست . فرو پاشی یک اعتقاد قوی را نشون می ده و اینکه بخواهید یا نخواهید عشق یک روزی سراغتون می یاد و به قول خود کتاب ادم همیشه که نمی تونه زندگی کنه گاهی هم باید تسلیم بشه . نمی دونم هر جور برید هر چه قدر قوی به خلوت و اعتقادات خودتون پناه ببرید جامعه انسانی و عاداتش اخر یک جا غافلگیرتون می کنه .
یک پایان رمانس و خشوگل هم داشت از اون پایان هایی که من خیلی دوست دارم . از بقیه کتاب های رومن گاری هم که خونده بودم گرم تر و صمیمی تر بود . من که خيلي خوشم اومد کتاب قشنگی بود .


رومن گاری هم از اون نویسنده هایی بود که اخر و عاقبتش به خودکشی رسیده

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد باید کمتر با او مخالفت کرد .

 

 

اغلب خیال می کنند که مرغ های دریایی غم بزرگی در دل دارند و حال انکه این خیالی پوچ است . اشکالات روانی خود ادم است که این احساس را به وجود می اورد . ادم همه جا چیزهایی می بیند که وجود ندارند . این چیزها در درون خود ادم است . همه به یک درونگو مبدل می شویم که همه چیز را به زبان می اورد . مرغ های دریایی ، آسمان ، باد ، همه چیز . صدای عرعر خری را می شنوید . خری است و بسیار هم خوشبخت است . آنقدر خوشبخت که فقط برای یک خر ممکن است ولی آدم با خودش می گوید : خدایا چه قدر غمناک است!!!!!

 

 

اگر دفعه اول آدم شکست بخورد تازه می فهمد که بعدها با مردهای دیگری خواهد بود و این خیلی بد است .

 

 

میلیون ها و میلیاردها آدم توی این دنیا هستند و همه شان می توانند بی تو زندگی کنند ، آخر من بدبخت چرا نمی توانم ؟

 

 

هیچ کس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم ، عشق سوم ، اینها بی معنی است . فقط رفت و امد است . افت و خیز است . معاشرت می کنند و اسمش را می گذارند عشق.

 

 

لنی من قول می دهم که اول تو مرا ترک کنی. تویی که مرا قال می گذاری.
قول می دهی ؟
با تمام قلبم.

 

  

از همین می ترسم . آدم به کسی یا چیزی عادت کند و ان وقت آن کس یا ان چیز قالش بگذارد . می فهمی چه می خواهم بگویم ؟

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:48 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

لیدی ال

 

 

 رومن گاری

مهدی غبرایی

 

انتشارات ناهید

 موضوع اصلی کتاب رودررویی عشق و ایده آلهای عقیدتی آدمهاست .

آنت دختر فقیر و زیبایی است که در محلات پایین پاریس تن به کارهای پست می دهد . روزی رنه لاوالس یکی از پااندازان مشهور پاریس به سراغ او می آید و  او را پیش دوستانش می برد . دنی ارمان جوانی انارشیست است که می خواهد نظم جامعه را از بین ببرد تا جامعه ای جدید بسازد او تصمیم دارد از انت یک بانوی متشخص بسازد تا به مجامع ثروتمندان راه یابد و در دزدی کمک حال آنها باشد . انت عاشق ارمان می شود و به خاطر عشق او هر کار می کند ارمان نیز عاشق انت است اما عشق اصلی او انارشیسم است و ........

در پشت کتاب نوشته :

رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از خیل جوانان اواخر قرن پر اشوب 19 بر گزیده است . که یکی ارمان سودای مبارزه سیاسی را در سر می پروراند و دیگری دیانا سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می خواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری می شود در این هنگامه ی پر غوغا پیوسته شکننده تر ، اسیب پذیر تر است.

 وقتی کتاب را با کتاب هایی مثل سگ سفید و خداحافظ گری کوپر مقایسه کنیم این کتاب به نظر خیلی سطحی و عامیانه می یاد ادم باورش نمی شه رومن گاری اون را نوشته اما با وجود همه سادگیش به نظر من دست رو موضوع خیلی قشنگی گذاشته و به شخصه خیلی خوشم اومد از کتاب .  با همه عامی بودنش اما خیلی هم لطیف بود و برخوردها و واکنش های لیدی ا ل را واقعا دوست داشتم 

 این طور که خوندم توی نسخه اصلی و فرانسوی زبان کتاب اشاره شده که شخصیت دنی ارمان حقیقتا وجود خارجی داشته . یک فرد باهوش اما بسیار ساده از طرفداران انارشیسم . در مورد انارشیسم هم بهتره به این اشاره بشه که انارشیسم ها خواستار جامعه ای بدون ساختار طبقاتی و حکومتی هستند که البته طرفدار بی نظمی هم نیستند بلکه همکاری داوطلبانه را درست می دونند . انارشیسم ها ارزش زیادی برای ازادی فرد قائل می شوند و حتی دموکراسی را هم استبداد اکثریت اطلاق می کنند . معروفترین انارشیست دنیا هم که گمونم همون تولستوی باشه

جالبه بدونید رشته دانشگاهی رومن گاری حقوق بوده و البته مدارک دانشگاهی زبان اسلاو را هم داشته و یک مدتی هم خلبان بوده و افتخارات زیادی در ارتش کسب کرده

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

چیزهایی هست که از دست رفتنشان را هیچ چیزی در دنیا نمی تواند جبران کند .

 

 عشق های بزرگ و حقیقی در این دنیا اندکند و آدم حق ندارد بگذارد بدون هیچ گونه اثری نابود شوند .

 

تنها به این امید به صورت مردها نگاه کرده ام تا شاید یک وقتی یک ذره شباهت با او را ببینم ، اما افسوس که امکان پذیر نبود .

 

بعد از همان نگاه اول فهمیدم که هرگز مرد دیگری در زندگی من نخواهد بود و اینکه هیچ چیز به جز او هرگز نه برایم مهم است نه وجود دارد .

 

 درست به همان اندازه که از تنها ماندن بیزار بود تنهایی را دوست داشت .

 

 نمی دانی چه روزهایی را بی تو گذرانده ام . به خاطر این روزها از تو بدم می آید . می توانستیم با هم خوشبخت باشیم . 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:49 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ریشه های آسمان

جلد ترجمه ای که خودم خوندم را پیدا نکردم

 ریشه های آسمان

 

رومن گاری

سلویا بجانیان

 

نشر علم

 رمان مذکور در محیط آفریقا جریان دارد . مورل مرد زیبا و غمگینی است که مدتی در اردوگاه های کار اجباری آلمان ها سختی زیادی کشیده است او تنهاست بسیار تنها و اکنون در آفریقا به سر می برد . هدف او حمایت از فیل هاست و دست به قیام می زند و به یک یاغی مشهور در جهان تبدیل می شود . عده ای می گویند او بیزار از انسانهاست ، عده ای می گویند او به دنبال استقلا افریقاست ..... اما مورل می گوید برای من تنها نجات فیل ها مطرح می باشد .
در این میان افراد زیادی به او می پیوندند انسان های بی کس و تنها ، تبهکاران فراری ، طرفداران طبیعت ، آنارشیست ها ........ هر کس با ایده خاص خود به دور او جمع می شود و ما از طریق این جمع با جبهه گیری های مختلف اروپاییان و مسلمانان و اعراب و ..... در آفریقا اشنا می شویم .
حس تنهایی را خیلی قشنگ نشون می ده ، اینکه یک نفر تا چه حد می تونه تنها و داغ دیده باشه ، اما در کل به نظرم کتاب متوسطی بود خیلی کشش داده بود در حالی که جذابیت آن چنانی نداشت . اگه حجمش نصف این مقدار بود و موجزتر صحبت می کرد به نظرم خیلی خیلی بهتر می شد چون مضمون و روایتش جوری بود که سخت می شد عنصر هیجان را بهش اضافه نمود . 

رومن گاری در سال ۱۹۵۶ به خاطر این رمان جایزه گنکور  را برد . یک نکته جالبی هم وجود داره که دونستنش خالی از لطف نیست :جایزه ادبی گنکور، قدیمی‌ترین و معروف‌ترین جایزه ادبی فرانسه است و به اثری اهدا می‌شود که در آن اصالت ادبی و تلاش‌های نوجویانه در شکل و محتوا دیده شود.این جایزه به دنبال وصیت «ادموند دو گنکور» (1896 - 1822) نویسنده و مورخ فرانسوی برای یادبود برادرش "ژول" بنا نه نهاده شد. یکی از مهمترین ویژگی های این جایزه، این است که هر کس فقط یک بار در طول فعالیت ادبی خود امکان دریافت آن را دارد. در این میان «رومن گری» یک استثناست. چرا که یک بار این جایزه را به خاطر کتاب «ریشه های آسمان» در سال 1956 و یک بار هم با نام مستعار امیل آژار به خاطر کتاب «زندگی در مقابل خود» در  سال 1975 دریافت کرد.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 او زنی بود که ترک کردنش بسیار دشوار بود .......

 

یک زن تنها زمانی که مردی را دوست دارد قوی بی تفاوت نسبت به همه چیز و مصرانه کاری را انجام می دهد .......

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:49 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تولیپ

 

تولیپ

 

 رومن گاری

کاظم سادات اشکوری

 

 تولیپ دومین رمان رومن گاریست و درباره مردی به نام تولیپ ، یک مهاجر اروپایی در آمریکا می باشد . تولیپ که خود مردی فقیر و دارای مشکلات فراوان است تصمیم می گیرد در اعتراض به این دنیای بی عدالت و دارای تبیعض نژادی فراوان دست به اعتصاب غذا بزند . او کارهایی شبیه به مهاتما گاندی می کند و او را مهاتمای سفید می نامند .

تولیپ شخصیت استواری ندارد یک جور سستی و پریشانی در حالاتش مشاهده می شه و یک جوریی انگار هم دقیقا نمی دونه چی می خواد تغییر حال می ده و ... عده ای دور و برش هستند که سعی می کنند او را در خط تعادل نگه دارند و عده ای از او برای سوء استفاده از احساسات مردم بهره می جویند .

 

خیلی قشنگ بود که مبارزی را نشان می داد که اراداه بالایی  هم نداشت و خودش هم نمی دونست دقیقا چی می خواد این به نظرم تصویر قشنگ و طنزی از بسیاری از مبارزان بود . سبک نوشتنش را هم دوست داشتم . یک جورایی ثابت نبود بین محیطها و فضاهای مختلف حرکت می کرد .

 اما واقعا رو اعصابم بود چون اون یکی کتاب رومن گاری "مردی با کبوتر" هم موضوعش شدیدا مشابه بود فردی که اعتراض می کرد و عده ای دورش بودند . اصلا خوشم نیومد از این قضیه واسه همینم کلا دید خوبی نسبت به کتاب نداشتم . بعد هم زیاد به نظرم جذاب ننوشته بود کتاب رو می شد بیشتر روی این قضیه کار کرد که چرا و چه انگیزه ای باعث پیوستن افراد مختلف به این جنبش می شد .

 

طرح روی جلدش هم طرح زیبایی است و خیلی خوشحال شد که دیدم طراح ایرانی بوده

 

 رومن گاری یکی از جملات مشهورش را در همین کتاب مطرح کرده : " دنیای ما به ایمان نیاز دارد؛ بشر بدون اعتقاد نمی‌تواند زندگی كند" خوشم می یاد از این جمله

همین طور اول کتاب یک نقل قول قشنگ از کافکا داره : " قدرت فریادها به حدی است که می تواند خشونت احکام صادر شده بر ضد انسان را در هم بشکند"

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

- از کسانی که نام سگشان را پلوتو می گذارند متنفرم . از کی تا حالا این حیوان کثیف را داری ؟

- دو سال می شود . از آن زمان که زنم یادداشتی برایم گذاشت به این مضمون که می رود با روزنامه نگاری زندگی کند که دارای استعداد است .

 

 

توفان هم ، ارباب ، به هیچ دردی نمی خورد. آن را هم دیده اند . همیشه یک نوحی هست که کشتی بسازد و بعد تمام .  

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:50 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ميعاد در سپيده دم

 

ميعاد در سپيده دم

  

 

رومن گاري

مهدي غبرائي

 

 كتاب در حقيقت زندگي نالمه رومن گاري از زبان خودش از زمان كودكي وي تا پايان جنگ جهاني مي باشد . كتاب به صورت مجمو عه اي از داستان كوتاه هاي پيوسته آورده شده و محوريت زيادي بر روي رابطه پرمهر و عاشقانه رومن گاري با مادرش دارد . او به ديد طنزي به وقايع نگاه مي كنه ، نكات فوق العاده جذابي را بازگو مي كنه و تاثير مادرش بر موفقت هاش را به تفصيل شرح مي ده .

من خيلي خوشم اومد . كتاب فوق العاده اي بود خيلي روون و زيبا نوشته شده بود . حس طنزش و نكات اشاره شده بهش را دوست داشتم . واقعا كتاب قشنگي بود .

در حقيقت زندگي فقيرانه و سختي داشته رومن در كنار مادري كه براي رستگاري فرزندي كه به نبوغش ايمان داشته حاضر بوده هر كاري بكنه .

كاري كه مادرش در اخر داستان انجام مي داد واقعا شورانگيز بود اوج عشق و نبوغ مادري را نشان مي داد .

چيزهاي باحالي مي گفت . مي گفت كه مادرم كه مي دونست با من اختلاف سني زيادي داره و به احتمال زياد توي جووني من مي ميره نبايد اونقدر به من محبت و توجه مي كرد چون جوري منو از عشق و توجه لبريز كرد كه باعث شد تا اخر عمر آرامش نداشته باشم چون هميشه دنبال همون قدر عشق و علاقه بودم و پيدا نمي شد . چيزي را بيشتر از يك بار نمي شه تجربه كرد .

يك جايي هم عاشق يك دختري بود كه تعريف مي كرد عاشق صداش بودم لذت مي بردم از اينكه مدت ها و مدت ها ساكت باشم تا مدت ها و مدت ها حرف بزنه و بتونم صداشو لحنشو بشنوم . خيلي لذت بخشه عاشق كسي باشه كه صداشو دوست داري و عادت داره حرف بزنه .

 

ژول داسن در سال 1970 از روی این رومان فیلم شیرینی با هنرمندی ملینا مرکوری در نقش مادر رومن گاری ساخته است .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

راه زندگی از فرصت های بر باد رفته مفروش است



بدترین عادتی که ممکن است : عادت محبوب بودن. دیگر نمی توانی از دستش خلاص شوی . باور می کنی که ان را ، محبوب بودن را ، در خودت داری . باور می کنی که جزء وجود توست ، همیشه دور و بر توست ، همیشه پیدایش خواهی کرد و دنیا آن را به تو مدیون است .


معجزه در روی زمین به ندرت اتفاق می افتد و خدا کار وب ار دیگری نیز دارد .


خیال می کردم از خجالت خواهم مرد - همه می توانند بببنند که هنوز هم توهمات بیشماری در سر دارم زیرا اگر قرار بود آدم از شرمساری بمیرد سالها پیش نسل بشر از روی زمین محو می شد .

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:53 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تربیت اروپایی

 

 

 رومن گاری

مهدی غبرائی

 

 داستان در زمان جنگ جهانی دوم و در لهستان جریان دارد . یانک تنها پسر زنده مانده دکتر تواردوفسکی است که دکتر او را د مخفی گاهی در جنگل پنهان می کند و به او می گوید هیچ گاه به ده بازنگرد و منتظر پایان جنگ باش و اگر خسته شدی به پاتیزان هایی که علیه آلمان می جنگند بپویند . یانک 14 ساله بعد از چند ماه وارد دسته پارتیزان ها می شود و داستان در مورد زندگی این پارتیزان ها در جنگل و مبارزاتشان علیه دولت اشغالگر المان وئ اتفاقاتی است که برای آنها می افتد ..... تاکید بیشتر و عمده کتاب روی مسائل احساسی است اتفاقات مختلفی که توی جنگ می افتند و ما را کاملا از نظر روانی و احساسی تحت تاثیر قرار می دهند .... کارهایی که نمی خوایهم اما ناخواسته یا به جبر شرایط انجام می دهیم ..... به نظر من اتفاقات فوق العاده قشنگی را برای کتابش دست چین کرده بود و واقعا با خوندن یک قسمت هاییش بغض گلوی ادم را فشار می داد ... اصلا نمی دونم چه طور تعریفش کنم جایی که مثلا یک لهستانی با یک المانی دوست بود ولی بدون هیچ دلیلی می کشتش چون المانی بود و بعد گریه می کرد ... دختری که عاشق پسری بود اما برای حرف کشیدن یک روز تمام به تن فروشی در ارتش المان می پرداخت و بعد گریه می کرد .......خیلی تاثیر برانگیز بود

شاید لحن کتاب ساده باشه و شاید چهارچوبش هم خیلی قوی نباشه در حقیقت یک چهاچوبی انتخاب شده تا توی اون داستان و اپیزودهای مختلفی از وقایع درامتیک جنگ توش بیان بشه اما وقایع اتخاب شده حقیقتا قشنگ هستند و کنار هم خیلی خیلی تاثیر برانگیز جلوه های مختلف و پنهان جنگ را نشان می دهند . من که کتاب را دوست داشتم

 

 ربط اسم تاب هم اینه که اشاره می شه توی رمان اروپا بهترین دانشگاه و مراکز علمی دنیا را داره اما نتیجه این تعلیم و تربیت ، قتل و کشتار است .

 این کتاب اولین رمان رومن گاری بوده و جایزه انجمن منتقدان فرانسه را برای او به ارمغان اورده  و همین طور جالبه بدونیم که گاری در طول زندگی پربار ادبیش 21 رومان با نام حقیقی ، یک رومان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی وچهار رومان با نام مستعار امیل آژار نوشت .

رومن گاری یک سال بعد از مر همسر دومش خودکشی می کنه و نامه ای با این محتوا به جای می گذارد : «کلی تفریح کردم، خداحافظ و متشکرم.»

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

 چیزهای مهم هیچ وقت نمی میرند و نابود نمی شوند

 

 هر چیزی که آدم به اش معتقد است و به خاطرش حاضر است جانش را فدا کند بالاخره یک روزی به قصه و افسانه بدل می شود .

 

 

 -         ازشان متنفرم . دلم می خواهد همه شان را بکشم .

-         یک تنه که نمی شود همه را کشت .

-         دلم می خواهد ازمایش کنم . دلم می خواهد برای شروع کار ، یکیشان را بکشم .

-         ارزشش را ندارد . بالاخره یک روزی خودشان می میرند .

-         آره ، اما در این صورت نمی دانند برای چه مردند . دلم می خواهد بدانند چرا می میرند . من پیش از آنکه بکشمشان به شان می گویم چرا آنها را می کشم .

 

 

 -         معلوم است تو دیگر مرا دوست نداری .

-         چطور می توانی این حرف را بزنی ؟ چرا ؟

-         چون که غصه می خوری . وقتی کسی را دوست داشته باشی ، هرگز غمگین نمی شوی .

 

  اشک راه خیال را نمی بندد ، بلکه به آن میدان می دهد

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:54 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رختکن بزرگ

 

 

 رومن گاری

اعظم نورائی

 

 داستان بعد از جنگ جهانی و در فرانسه جریان داره . لوک مارتین پسر 14 ساله ای است که پدرش در اخرین روزهای جنگ کشته شده و اکنون کسی را در این دنیا ندارد . دولت اینجور بچه ها را جمع می کنه و توی جایی مثل پرورشگاه بزرگ می کنه . در اولین روز ورود لوک به این پرورشگاه پیرمردی به نام وندرپوت او را از محیط جدید ترسانده و همراه خود می برد . وندرپوت در خانه ای همراه با دو بچه دیگر به نام لئون و ژوزت زندگی می کند و کار او فعالیت در بازار سیاه و قاچاق است و از بچه ها کمک می گیرد . داستان در مورد زندگی و رشد لوک مارتین نوجوان در چنین محیطی است .

من به شخصه خیلی از کتابش خوشم اومد . یک جوری دنیای کودکانه شون ، ارزوهاشون خیلی لطیف و قشنگ بود . بچه هایی که دلخوشی خاصی نداشتن دائم فیلم می دیدن و خودشون را جای قهرمان های فیلم ها می ذاشتن ، لئون که خیلی زشت بود و معتقد بود یک مرد تنها در صورتی خوشبخته که عاشق دختری باشه که اون دختر هم عاشقشه و بهش وفاداره و با توجه به قیافه اش همه اش نگران این بود که اگه بزرگ بشه کسی رو پیدا می کنه یا نه .......اخر کتاب را هم خیلی قشنگ و تمیز جمع و جور کرده بود . می شد چهارچوبش قوی تر از اینی که هست باشه اما همینی هم که بود به نظرم من خیلی کتاب قشنگی بود و خیلی دوسش داشتم

 

اسم کتاب هم از اینجا می یاد که لوک وقتی به جامعه نگاه می کنه با خودش می گه پدر تو می گفتی برای این مردم و جامعه برای انسان ها می جنگم اما من انسانی نمی بینم دنیا مثل یک رختکن بزرگه که لباسها دارن توش حرکت می کنند

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 پیش از آنکه کسی در راه خیانت گام بردارد ، لازم است که عشق فراوانی را بیهوده هدر داده باشد .

 

 

 نمی توان ابتدا بدون اینکه خود انسان ها متحول شده باشند ، چیزی را در جامعه تغییر داد .

 

 

 تنها یک چیز است که به حساب می آید : تنها نماندن . 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:55 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زندگی در پیش رو

 

زندگی در پیش رو

 

رومن گاری

لیلی گلستان

 

انتشارات بازتاب نگار

 

محمد پسربچه ۱۴ ساله ای است که در نزد یک روسپی پیر به نام رزا خانم زندگی می کند . رزا خانم در زمان جوانی یک روسپی یهودی بوده و با بالا رفتن سن یک خانه برای نگه داری بچه های روسپی های دیگر دایر کرده است . طبق قانون فرانسه روسپی ها به دلیل فساد اخلاقی حق سرپرستی فرزندانشان را ندارند و کسانی که بخواهند بچه ی خودشان را بزرگ کنند به افرادی مثل رزا خانم پناه می برند .

رزا خانم بسیار چاق و مریض احوال است و شدیدا محمد یا مومو را دوست دارد . مومو پسر زندگی فقر و فحشا است . پسری که در تمام این زندگی زشت با چشمانی زیبا به زیبایی های این زندگی نگاه می کند .پسری که یکی از سوال هایش از دیگران این است :ایا می شود بدون دوست داشتن و عشق زندگی کرد؟

فوق العاده بود . یکی از زیباترین کتاب هایی که خوندم . موضوعش واقعا جدید بود و زاویه دیدش هم عالی بود اصلا به یک چشم دیگه به این وقایع نگاه می کرد . شخصیت محمد را شدیدا دوست داشتنی تصویر کرده بود  . طنز کتاب هم زیبا بود و ترجمه خانم گلستان هم عالیه عالی . در ضمن کتاب خیلی هم زیبا تموم می شه .

رومن گاری این رمان را با نام مستعار امیل آژار منتشر کرد تا بتواند برای دومین بار جایزه گنکور را کسب کند. از این رمان، فیلمی نیز توسط Moshé Mizrahi در سال ۱۹۷۷ ساخته شده‌است.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فکر می کنم این گناهکارانند که راحت می خوابند چون چیزی حالیشان نیست و بر عکس بی گناهان نمی توانند بخوابند حتی یک لحظه چشم روی هم بگذارند چون نگران همه چیز هستند . اگر غیر از این بود بی گناه نمی شدند .

 

میل چندانی به خوشحالی نداشتم زندگی را ترجیح می دادم .

 

بهترین راه برای فراهم آوردن گه ( منظور هروئین است ) کاری است که لوماهات می کرد و آن این است که آدم بگوید هرگز به خودش سوزن نزده و آن وقت بچه ها بلافاصله یک تزریق مجانی به آدم می کنند چون هیچ کس نمی خواهد خودش را به تنهایی بدبخت ببیند .

 

ترس مطمئن ترین متحد ماست و بدون ان خدا می داند چه به سرمان می آید .

 

آن لحظه از زندگی ام را خوب به یاد دارم چون کاملا مثل بقیه لحظات زندگی ام بود .

 

پلیس ها قوی ترین چیز دنیا هستند . بچه یی که پدرش پلیس باشد مثل این است که دو برابر بقیه پدر داشته باشد .

 

گلوله‌ها از بدن بیرون می‌آمدند و به داخل مسلسل‌ها برمیگشتند، و قاتل‌ها عقب میرفتند و عقب‌عقبکی از پنجره پایین میپریدند. وقتی آبی ریخته میشد، دوباره بلند میشد و توی لیوان میرفت. خونی که ریخته شده بود دوباره داخل بدن میشد و دیگر هیچ‌کجا، نشانه‌یی از خون نبود.زخم‌ها بسته میشدند. آدمی که تف کرده بود، تف‌ش به دهان‌ش برمیگشت. اسب‌ها عقب‌عقبکی میتاختند و آدمی که از طبقه‌ی هفتم افتاده بود، بلند میشد و از پنجره میرفت تو. یک دنیای وارونه‌ی راستکی بود، و این قشنگ‌ترین چیزی بود که توی این زندگی کوفتی‌ام دیده بودم.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  11:56 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کمدی های کیهانی


ایتالو کالوینو
موگه رازانی



کتاب تعدادی از موضوعات و تئوری های علمی را از دید یک موجود ازلی به نام qfwfq به صورت طنز بیان کرده است و در حقیقت نوعی شوخی با مسائل علمی است .
من کلا از کتاب های تخیلی خوشم نمی یاد اما این یک کتاب بامزه ای بود جالب بود
کلا کتاب جالبی بود . خوشمزه بود

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:26 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ویکنت دو نیم شده

 

ویکنت دو نیم شده


ایتالو کالوینو
پرویز شهدی


ویکنت مداردو برای جنگ با ترک ها راهی میدان نبرد می شود اما در آنجا زخمی شده و بدنش دو نیمه می شود . هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بر می گردند . یکی از این نیمه ها حاوی تمامی خوبی ها و خیرهای ویکنت و دیگری حاوی همه بدی ها و شرهای اوست . داستان نشان می دهد که خوبی و بدی مطلق محبوبیت فرد را از بین می برد . یعنی من و تو به عنوان یک انسان واقعی یک ادم کاملا سفید یا سیاه را نمی توانیم دوست داشته باشیم محبوب ما باید خاکستری باشد انسانی معمولی با خوبی و بدی
خیلی عالی بود . هم ساده و روون بود هم موضوعش برای من خیلی جدید و جذاب بود


کالوینو تریلوژی یا سه گانه ای با نام " نیاکان ما " دارد که شامل 3 کتاب بارون درخت نشین ، ویکنت دو نیم شده و شوالیه ناموجود می شود .

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

منتظر ماندن از خصوصیات بشر است . آدم درست کار با اعتماد منتظر می ماند و نادرست با ترس .

 

 

زیبایی ، خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه قطعه شده است .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:27 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

شوالیه ناموجود

 

شوالیه ناموجود



ایتالو کالینو
پرویز شهدی


کتاب شوالیه نا موجود آخرین کتاب ( از لحاظ سال تالیف ) از سه گانه نیاکان ما محسوب می شود .
ماجرای کتاب مربوط به جنگ های صلیبی و دعوای میان مسیحیان و مسلمانان است . آژیلوف شوالیه ای است که در سپاه شارلمانی فرانسه حضور دارد . او شوالیه ای منظم با زرهی سفید است که در حقیقت جسم و وجود انسانی ندارد . یک اراده و صدای انسانی درون زرهی فلزی و با این حال دقیق تر و پر کارتر از سایر شوالیه ها . به عبارتی شوالیه ای که وجود ندارد اما حضور دارد ...
یک جورای باحالی بود شوالیه ناموجود .... وقتی در مورد ادمها و احساساتشون و فکر می کرد و سعی می کرد جلوی خودشو بگیره اونجایی که شوالیه ها را نگاه می کرد که خوابیدن و به مفهوم خواب فکر می کرد یا جایی که یکی از شوالیه ها در مورد دختری ازش سوال می کرد که عاشقش بود ... عکس العمل باحالی داشت
یک جوری بی دلیل بودن جنگ ها و سرمداران این جنگ ها را مسخره کرده ، تقواها و تظاهرهای افراد به اصطلاح با ایمان را مورد نکوهش قرار داده .....
قشنگ بود و روان . اما بارون درخت نشین و ویکنت دو نیم شده به نظرم جذاب تر بودن

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

هیچ صفحه ای ارزشمند نیست مگر اینکه وقتی برگردانده می شود ، پشت آن زندگی در تپش باشد .

 

 

اگر کسی وجود داشته باشد که باید به حالش دل سوزاند ، عاشقی است که هرگز طعم بوسه های معشوقه را نچشیده و به خاطر آن اه می کشد و هزاران بار ترحم انگیزتر از او ، عاشق بی نوایی است که فقط لحظاتی چند طعم این بوسه ها را چشیده و بعد برای همیشه از ان محروم مانده است .

 

 

عشقی که نسبت به دختر جوان احساس می گرد ، تبدیل شد به عشق نسبت به خودش ، به خود عاشق دختر جوان ، عشق نسبت به آنچه برای هم می توانستند باشند و نبودند .......

 

 

کاشک موفق شوم این روزها را بیهوده هدر ندهم ، از آنچه هستم و می توانم باشم چیزی را تلف نکنم .

 

 

احساس داشتن یک دشمن در پیش رو و یک دوست در کنار خود ، احساس گرم و لذت بخشی است .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:30 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تي صفر



ايتالو كاوينو
ميلاد ذكريا


يك كتاب طنز . يك جورايي در ادامه همون كمدي هاي كيهاني است و qfwfq دوباره ظاهر مي شه اما به نظر شخصي من اصلا قابل مقايسه با اون نبود . من كه با زحمت كتاب رو خوندم و اصلا خوشم نيومد . نمي دونم شايد هم اگه كتاب فوق العاده كمدي هاي كيهاني رو نخونده باشيد و به اين كتاب به چشم جلد دوم اون مجموعه نگاه نكنيد ازش لذت ببريد اما من همه اش منتظر همون فضا بودم و هيچ خبري هم نمي شد .....در كل خودم را قانع نتكردم اين كتاب مستقل از قبليه و لذتي هم نبردم
كتاب يك موضوع علمي را مطرح مي كنه و بعد به اون از ديد يك موجود ازلي به صورت طنز نگاه مي كنه

اما خداييش نابغه اي بوده اين كالوينو . هر كدوم از كتابهاش را با يك سبك نوشته . طنز ، فانتزي ، رمانتيك و ...خيلي جالبه

 

 قسمت زيبايي از كتاب

 

يك كمانگير لحظه اي كه فكر كند با تجربه است كارش ساخته است

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:30 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

شاه گوش می کند





ایتالو کالوینو
فرزاد همتی/ محمدرضا فرزاد


کتاب مجموعه داستان های کوتاه کالوینو است . البته خود کالوینو هیچ گاه کتابی با چنین اسمی منتشر نکرده بلکه همسرش تعدادی از داستان های اون را گلچین کرده و در این کتاب عرضه نموده . کتاب قشنگیه و داستان های خیلی خوبی داره . سبک داستانش اکثرا به این شیوه نیست که یک حس فردی خاص و مسائل روحی یا روان شناسی را وارد داستاناش کرده باشه بلکه بیشتر به مسائل خاص جامعه مثل قدرت ، فرهنگ کتاب خوانی ، ارتش و .... پرداخته . یعنی موضوعاتش فردی نیست بلکه جمعی و مربوط به اجتماع هست . به نظر من موضوعات خیلی جالبی را انتخاب کرده و به خصوص اگه دلتون بخواد کتاب خوب بخونید اما درگیری عاطفی باهاش پیدا نکنید می تونه انتخاب مناسبی باشه. ادم می مونه واقعا این موضوعات بامزه و جالب از کجا به ذهن بعضی ها می رسه
داستان ماجرای مرد عاشق از کتاب عشق های صعب ، داستان شاه گوش می کند از کتاب زیر آفتاب جگوار و داستان های همبستگی ، سرهنگ در کتابخانه ، آدم به دردنخور ، وجدان ، گوسفند سیاه ، هنگ گمشده ، گرفتار سکون در آنتی لس ، بازی ، چشم های دشمن ، پیش از آنکه بگویی سلام ، اعداد در تاریکی ، خاطرات کازانووا ، آینه-هدف ، بارقه ، عشق دور از خانه ، مردی که داد زد ترزا ، یخ بندان و پمپ بنزین از کتاب اعداد در تاریکی انتخاب شده اند .

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

هر وقت رویای چیزی رو می بینیم اون دیگه هیچ وقت حقیقی نمی شه .



شاه گوش می کند ( عشق دور از خانه )

 

 

چیزهایی که زن ها درباره عشق گفته اند همه شان اشتباه بوده . زن ها انواع و اقسام حرف ها را زده اند ولی همه شان اشتباه است . همه تجربه هاشان هم اشتباه است . آنها به حرف هایی که می زنند اعتقاد دارند نه به خود تجربه ها . به همین خاطر است که این قدر بی منطق اند .



شاه گوش می کند ( عشق دور از خانه )

 

 

 

هیچ تیری ، تیر خطا نیست .



شاه گوش می کند( آینه-هدف)

 

 

 

تجربه ای که فول ویا را در تمامی لحظاتی که با من بود به طور کامل به خود مشغول کرده بود ، نه کشف من بود و نه حتی کشف عشق یا کشف مردها ، بلکه کشف خودش بود .



شاه گوش می کند ( خاطرات کازانووا)

 

 

در اوضاع کنونی ، فول ویا همه چیزم را بدون هیچ قضاوتی می پذیرفت اما ان روز چنان دور نیست که او هم بتواند مرا با مردان دیگر مقایسه کند و هر خاطره و شباهتی که از من به یاد دارد دستاویز بهانه شباهت ها ، تفاوت ها و قضاوت هایی شود .


شاه گوش می کند ( خاطرات کازانووا)

 

 

 

می خواهم اخرین تلاش را هم بکنم ، یک بار دیگر قطار شماره ای را بگیرم که در مقابل نام تو ، در مقابل چهره تو و در مقابل تو صف کشیده اند ، اگر وصل شد خوب است و گرنه از شماره گرفتن دست می کشم و آن وقت به چیزهایی که هرگز به تو نخواهم گفت فکر می کنم . افکار بیش از آنکه درباره تو باشند درباره تلفن است اینکه با رابطه ای که از طریق تلفن با تو داشته ام و درست تر این که با رابطه ای که از طریق تو با تلفن داشته ام چه کار باید بکنم .




شاه گوش می کند ( پیش از آنکه بگویی سلام )

 

 

 

من تو را ترک کردم تا بتوانم هر روز به تو زنگ بزنم ، تا مثل همیشه در پیش تو باشم و تو نیز مثل همیشه پیش من باشی .




شاه گوش می کند ( پیش از آنکه بگویی سلام )

 

 

 

بیشتر تماس ها در حالتی برقرا می شوند که مردم حرفی برای گفتن ندارند و بدین ترتیب برایشان چندان اهمیتی هم ندارد که آیا موفق به برقراری تماس می شوند یا نه و تنها کاری که می کنند لطمه زدن به آن چند نفری است که واقعاً حرفی برای گفتن دارند .



شاه گوش می کند ( پیش از آنکه بگویی سلام )

خود را جستن در دنیایی که از آن تو نیست بیهوده است .



شاه گوش می کند (شاه گوش می کند )

 

 

 

سراسر زندگی گذشته تو تنها صرف این شده که منتظر بمانی تا شاه بشوی . حالا شاه هستی و فقط باید حکومت کنی . و حکومت چیزی نیست مگر یک انتظار طولانی . انتظار لحظه ای که سقوط خواهی کرد .


شاه گوش می کند (شاه گوش می کند )

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:31 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

قارچ ها در شهر

 

قارچ ها در شهر



ایتالو کالوینو
رضا قیصریه/اعظم رسولی/مژگان مهرگان



مجموعه ای از داستان هاست که گاه چند داستان نیز مرتبط با هم هستند . مثلا چند داستان پشت سر هم مربوط به یک خانواده است و در هر داستان یکی از ماجراهای آنها را تعریف می کند . به مفاهیم مختلفی مانند جنگ و رابطه رعیت و ارباب و خانواده های فقیر و ..... به عنوان عناصر اصلی اکثر داستان های این کتاب می شه اشاره کرد .
کتاب قشنگیه من که خوشم اومد ازش .

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

کافی است شروع کنی به نپذیرفتن وضعیت فعلی ات و ان وقت خدا می داند تا به کجاها می رسی

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:32 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ابر آلودگي

 

 ايتالو كالوينو

آرزو اقتداري

 

 انتشارات خورشید

شخصيت اصلي داستان مرديست كه راهي شهري غريب مي شود تا در دفتر روزنامه اي مشغول به كار شود . اين روزنامه در مورد آلودگي شهرها مطلب مي نويسد و مدير روزنامه مردي كه مخالف 100درصد آلودگي است خود از كارخانه داران بزرگ است .... مرد روزنامه نگار به صورت اول شخص زندگي اش در اين شهر غريب و كار كردنش در روزنامه مذكور را وصف مي كند ......

كتابش بد نيست . من عاشق كالوينو هستم . از توي كتابهاش بارون درخت نشين ، ويكنت دو نيم شده و شبي از شب هاي زمستان مسافري را خيلي دوست داشتم . كمدي هاي كيهاني را هم طنزشو پسنديدم . اين كتابشم خوب بود به قوت آنها نبود اما زبان روان و ساده اي داشت يعني وقتي شروعش مي كرديد آروم با لحن كتاب پيش مي رفتيد و خيلي خوشخوان بود اما موضوعش تكان دهنده نيست . تنهايي يك مرد خبرنگار توي يك شهر غريب و ديدش به موضوعات قشنگه اما خود موضوع آلودگي و حاميان و بانيانش ، ديد افراد مختلف براي حل مشكلات را چندان قوي بررسي نمي كنه ......

 جالبه بدونيد كه كالوينو متولد كوبا بوده و تا 5 سالگي هم اونجا بوده اما بعد به ايتاليا مي آيد و اكثر زندگي اش را در اين كشور مي گذراند . فوتش هم در اثر خونريزي مغزي در سن 62 سالگي بوده و شايد براتون جالب باشه بدونيد كه رشته تحصيليش ادبيات و پايان نامه اش در مورد جوزف كنراد بوده .

  قسمت هاي زيبايي از كتاب

 براي تازه واردي كه از ترن پياده شد است ، شهر تنها يك ايستگاه قطار است .

 

 رئيسي كه ميز كارش را خالي نگه مي دارد ، كسي است كه هيچ وقت پرونده ها را انبار نمي كند و هميشه هر مشكلي را زود حل مي كند .

 

 آشنايي ها اولش چيزي نيستند اما بعد آدم وابسته مي شود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها