0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

فيزيك دان ها /دورنمات

 

 

فردريك دورنمات

رضا كرم رضائي

 

انتشارات ابتكار

فيزيك دان ها نمايش نامه اي است از دورنمات كه در تيمارستان جريان دارد . سه بيمار رواني كه خود را نيوتن ، انيشتين و موبيوس مي دانند و معتقدند كاشف قوانين مهم فيزيك بوده اند . اين بيماران پرستارهاي خود را به قتل مي رسانند و پاي پليس به تيمارستان كشيده مي شود و ...

بد نبود تقريبا خوب بود ولي خوب آخرش را زياد نمي پسنديدم هم يك جور گنگي بود صحبتاشون هم خيلي ديالوگ هاي طولاني بود بر خلاف ديالوگ هاي كوتاه اوليه يعني ريتم به طور خيلي خيلي ناگهاني عوض مي شد كه زياد به دل من نبود ولي خوب در مجموع متوسط بود . موضوع جالبي را در نظر گرفته بود .

پدر آقاي دورنمات كشيش و پدربزرگش شاعر بوده كه خيلي هم به مسائل سياسي مي پرداخته توي شعراش . با وجود يك پدر كشيش ، ايشون عقايد مذهبي جاي خاصي توي زندگيشون نداشته ولي ظاهرا ادبيات دوستي پدربزرگ حسابي چراغ راهش مي شه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

بهترين راه براي بريدن از گذشته اينه كه آدم خودشو به ديوونگي بزنه .

 

كقيقت به وسيله ي ما تقويت نمي شه بلكه داره به نابودي كشيده مي شه .

 

ما به خلاء برخورديم . علم مون وحشتناك ، كشفمون خطرناك ، شناختمون مرگ بار شده .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:34 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ازدواج آقای می سی سی پی /دورنمات

ازدواج آقای می سی سی پی

 

فریدریش دورنمات

حمید سمندریان

 

انتشارات قطره

آقای می سی سی پی دادستان متعصبی است که در زمان فعالیت خود 350 حکم اعدام را تصویب کرده است و می خواهد قوانین موسی را دوباره رواج دهد . او که می داند همسرش با مردی رابطه دارد او را مسموم کرده و می کشد . آناستازیا زنی است که شوهرش با همسر می سی سی پی رابطه دارد او نیز همسرش را مسموم می کند . می سی سی پی به خواستگاری او رفته و عنوان می دارد ازدواج ما کفاره ی ماست تو باید شاعد اعدام های من باشی و روز قبل از محکومین دلجویی کنی ...

در نمایش نامه عده ای از افراد هدف خاصی را دنبال می کنند تا با آن هدف به گمان خودشان دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند و عده ای هم که بیشتر به فکر امیال درونی خود بوده و شخصیت های قبلی را نابود می کنند ...

خوب بود نمی گم خیلی خلاقانه و قشنگ بود ولی بد هم نبود خوشم اومد بدون اینکه نقطه قوت خاصی داشته باشه ... ایده های تئاتری زیبایی داشت این نمایش نامه در ضمن روان و خوشخوان هم بود ولی خوب نه از نظر شیوه نگارش و نه محتوا و دیالوگ چیز خارق العاده ای در ارتباط با مفاهیم مورد نظرش ارائه نداده بود . این نمایش نامه بعد از انقلاب با بازی رضا کیانیان و هما روستا روی صحنه رفته و البته کارگردان هم خود آقای سمندریان بوده .

آقای دورنمات در رشته علوم دینی، فلسفه و ادبیات آلمانی تحصیل کرده و بعد از ورود به دانشگاه زوریخ در رشته هنر و فلسفه ادامه تحصیل می ده و البته به دلیل فشار مالی تحصیلاتش را نیمه کاره رها می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ترجیح داره انسان گناهکار باشه تا گناهو نظاره کنه . گناهکار می تونه از گناهی که مرتکب شده پشیمون بشه . ولی مشاهده ی یک گناه نابود کننده س.

 

به بشر ، هیچ کس و هیچ چیز جز خودش نمی تونه کمک کنه .

 

وقتی که دنیا از هم می پاشه ، بوسیدن همدیگه خیلی خوبه .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:35 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

غروب روزهای آخر پاییز و پنچری /دورنمات

 

 

فردریش دورنمات

حمید سمندریان

 

انتشارات قطره

کتاب شامل دو نمایش نامه از آقای دورنمات هست .

غروب روزهای آخر پاییز : کارآگاهی جنایی نزد یک نویسنده مشهور جنایی می رود و عنوان می کند که رد کارهای او را دنبال کرده و همیشه شبیه داستان های او در واقعیت نیز اتفاق می افتد و قاتلی واقعی برای این داستان ها وجود دارد .

پنچری : مردی ماشینش پنچر شده و مجبور می شود شب را در دهکده و در خانه قاضی بازنشسته طی کند . آن شب قاضی و دوستان پیر دیگرش که جلاد و دادستان و وکیل هستند نیز در خانه حضور دارند و تصمیم می گیرند بازی جالبی انجام دهند و یک دادگه خصوصی گرفته و یکی از جرایم زندگی مرد را کشف کنند .

کتاب متوسطی بود . موضوعات نمایش نامه هاش خوب بود و روان هم نوشته شده ولی راستش من یک چیزی که تو ذوقم می زنه این برگشت ریتم سریع نوشته هاش هست مثلا همه چیز فانتزی با دیالوگ های کوتاه پیش می ره تا یک دفعه که ده صفحه آخر مثلا بار فلسفی جملات خیلی زیاد می شه و دیالوگ ها کیلومتری ! خوب در می یاره و قوی می نویسه ولی برای من جذابیتش هم چندان بالا نیست یعنی دوست دارم و می خونمش ولی چندان هم غرقش نمی شم .

آقای دورنمات وقتی شروع به کار کرد به دلیل آثار عجیب و غریبش که هم از نظر سبک و هم موضوع رهای از هر سبکی بود خیلی مورد توجه قرار گرفت و خیلی ها گفتن قراره جای برتولت برشت را بگیره .

خیلی از کارهاشون هم توسط مترجم همین کتاب یعنی اقای سمندریان وارد بازار شده . آقای سمندریان کارگردان تئتار هم هستن و برخی از آثار دورنمات را روی صحنه هم بردن . ایشون تهرانی هستن و ویلون هم می زنن .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:36 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ملاقات بانوي سالخورده /دورنمات

ملاقات بانوي سالخورده

 

فريريش دورنمات

حميد سمندريان

 

انتشارات قطره

كلر زاخاناسيان بانوي ميلياردر معروفي در دنياست كه پس از سال ها به شهر زادگاهش بازگشته است . اين شهر كه زماني پر رونق بوده اكنون از رونق افتاده و مردمش در فقر شديدي به سر مي برند و بي كارند آنها اميدوارند كه كلرا به شهر كمك نمايد . كلر زماني كه در اين شهر زندگي مي كرده عاشق پسري به نام ايل بوده ولي پس از بارداري ايل او را رها مي كند و اكنون كلارا شرط كمك به شهر را اجراي عدالت در مورد ايل مي داند .

خيلي قشنگ بود خوشم اومد واقعا موضوع جالبي  و خلاقانه اي را در نظر گرفته بود عطش انتقام و بالاتر بودن نفرت و انتقام در سنجش با عشق را هم خوب نشون داده بود . نكته هاي تئاتري زيبايي هم توي نوشته ها گنجونده شده بود و البته خيلي ها اين كتاب را بهترين اثر دورنمات مي دونند . بد نيست بدونيد دورنمات دوران كودكيشو توي روستا سپري مي كنه .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:36 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

شهاب ، اشترانیتسکی و قهرمان ملی / دورنمات

شهاب ، اشترانیتسکی و قهرمان ملی

 

فردریش دورنمات

آرش اباذری

 

انتشارات چشمه

کتاب از دو تا نمایش نامه تشکیل شده :

شهاب : رادیو اعلام می کند که شویتر برنده جایزه نوبل ادبیات فوت کرده است ولی ما شاهدیم که او بعد از مرگ زنده شده و به آتلیه ای امده که دوران جوانی و فقیری خود را در آن سپری کرده است . ظاهرا مرگ از شویتر فراری است و او هر بار پس از مرگ دوباره زنده می شود ولی اکنون شویتر سعی می کند تا در آتلیه اش آخرین نفس های عمر خود را سپری کند .

اشترانیتسکی و قهرمان ملی : اشترانیتسکی و آنتون ، فوتبالیست و غواص  های خوبی بودند که اکنون در اثر جنگ به ترتیب بدون پا و بدون چشم شده اند و در اثر بی توجهی دولت شرایط ناگواری دارند . در همین زمان قهرمان ملی کشور دچار جذام می شوند و این دو خوشحالند که به دلیل معلولیت قهرمان ، حتما دولت توجه بیشتری به معلولین خواهد نمود .

بد نبود نمایش اولی را زیاد دوست نداشتم یک جورایی دیگه خیلی پراکنده گویی بود شاید نشه به این نقطه ضعف گفت ولی خوب باب میل من هم نبود و برام جذابیتی نداشت ولی نمایش نامه دومی به نظرم موضوع جذابی داشت و خوب هم پرورونده شده بود .

جالبه بدونید دورنمات ازدواج را جهنم می دونسته و البته زن یا مرد را مقصر کامل نمی دونسته بلکه معتقد بوده شرایط ازدواج زناشویی خود به خود به این سمت می ره . اون خودش دو بار ازدواج می کنه و هر دو دفعه هم همسرانش بازیگر بودند .

در ضمن رنگ جلد کتاب هم خیلی صورتی بامزه ای هست خوشم اومد .

پ ن : دلم می خواست کتاب های پیشنهادی از این نویسنده را مطالعه کنم ولی فعلا دیگه کتابی ازش در دسترسم نیست .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:37 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ژنرال ارتش مرده

 

اسماعیل کاداره

مجید حاتم

 

انتشارات فکر روز

  داستان در مورد یک ژنرال ایتالیایی است که مامور می شود 20 سال پس از جنگ به آلبانی برود و جنازه سربازانی را که در این کشور خاک شده اند به میهن باز گرداند . داستان در مورد تفکرات سرهنگ در بین این ارتش مردگان و تقابلات او با مردم آلبانیست .

فوق العاده خوشم اومد خیلی روون نوشته شده بود . اصلا نمی شد زمین گذاشتش . سبک نوشتنش عالی بود موضوعش هم به نظر جدید بود .

 

این کتاب اولین رمان و جنجال برانگیزترین رمان کاداره می باشد . اسماعیل کاداره تاكنون چند بار براى دريافت جايزه نوبل ادبى نامزد شده اما به خاطر رويكردهاى سياسى اش همواره از دريافت آن محروم شده است.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 هزاران مادر در انتظار پسران خود بودند . بیش از بیست سال بود که بی صبرانه منتظر بودند و این هم درست بود که ماهیت انتظار آنها خیلی تغییر نکرده بود . دیگر امروز منتظر پسران زنده خود نبودند ، اما نمی توان در انتظار مرده ها هم نبود .

 

 آلبانیایی ها همیشه دوست داشتند یا بکشند یا کشته شوند . وقتی برای جنگیدن دشمنی پیدا نکنند ، همدیگر را می کشند!

  

 خدا عالمه که مردم تو شعرهایشان چه چیزهایی می خواهند بگویند . می شود خاکشان را زیر و رو کرد ، ولی هیچ وقت نمی شود در اعماق روحشان نفوذ کرد .

 

 عجز و درماندگی ام به خاطر این است که بیش از حد به او فکر می کنم .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:38 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

آوريل شكسته

 

آوريل شكسته

 

 اسماعيل كاداره

قاسم صنعوي

 

 داستان در قرن بيستم در كوهستان هاي آلباني جريان دارد . جايي كه مردم همچنان در قيد و بند رسوم و سنن قديمي هستند . قوانيني كه ضامن اجرايي جز عرف ندارد اما همين عرف پشتوانه عظيم اين اجراست . قوانين بسيار وحشيانه و سنتي است .

در اين قوانين مهمان اهميت فوق العاده بالايي دارد و چيزي شبيه به نيمه خداست . روزي رهگذري در خانه برشيا را مي زند تا اندكي غذا به او دهند . خانواده برشيا نيز از او پذيرايي مي كنند و سپس مرد خانواده او را بدرقه مي كند تا راه خروجي روستا را نشانش دهد . در اين هنگام فردي از خانواده " كريه كيك" به اين رهگذر شليك مي كند و او را مي كشد . مجمع روستا اعلام مي كند كه طبق قوانين انتقام خون اين رهگذر به عهده خانوده برشياست و از خون مهمان نمي توان گذشت . در قوانين به ازاي هر خون بايد خون ديگري ريخته شود . اين ماجرا انتقام گيري كه رسمي معمول و عادي در كوهستان است ساليان سال بين دو خانواده هست و 44 نفر كشته مي شوند و داستان ما در جايي شروع مي شود كه گيورگ از خانوده برشيا بايد يك نفر از خانواه كريه كيك را بكشد . بعد از اين قتل كه در مارس صورت مي گيرد خانواه مقتول يك مهلت يك ماهه به قاتل مي دهند كه زندگي را به صورت دلخواه تجربه كند و بعد از آن كسي از خانواده مقتول سايه به سايه او را دنبال خواهد كرد تا به سوي سر يا قلب او شليك كند. مهلت گيورگ تا نيمه اوريل است . گيورگ 26 ساله امسال مانند ديگران نيست او تنها يك اوريل شكسته را براي زندگي در اختيار دارد .

 

اين قوانين واقعا وجود داشته حتي تا اواخر قرن 20 يعني چندي پيش در اصطلاح هم اون را Kanun مي خوانند در مورد همه چيز قانون داره و اين قضيه "خون" واقعا عجيبه اگر خون كسي از خانوده شما ريخته شد بايد خون فرد مقابل را بريزيد و بعد خانوده اون فرد بايد خوني از شما بريزند و همين طور نسل در نسل ادم كشي ادامه داره تا جايي كه نسل ها منشا اين ماجرا را نمي دونند ... توي كتاب راجع به بعضي قوانين اشارات جالبي داره

 

كلا قشنگ بود . موضوع داستان را واقعا دوست داشتم عالي بود اما به نظرم اگه روي حالات روحي گيورگ بيشتر كار مي كرد خيلي خيلي بهتر مي شد . در كل كتاب خوبي بود خوشم اومد . يك جوري اثر گذاري گذشته بر آينده رو نشون مي داد

 

قسمت زیبایی از کتاب

 

معمولاً تمام فكرهايي را كه به سرش راه پيدا مي كرد با "بسيان" در ميان مي گذاشت ، به همين جهت اگر گاهي كلمه ي رنجاننده اي از دهانش مي پريد "بسيان" ناراحت نمي شد ، زيرا كه آخرالامر اين غرامت صداقتش بود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:40 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زمستان سخت

 

 

 اسماعیل کاداره

مهستی بحرینی

 

 این رمان به بررسی رویدادهای مرتبط با جدایی آلبانی و شوروی می پردازد . منتقدان به این رمان لقب " جنگ و صلح " زمان ما داده اند .

داستان توجه به برهه ای از زمان دارد که انور خوجه در آلبانی در راس حکومت کومنیستی است و کمونیست قدرت بزرگی در برابر بلوک غرب می باشد . شاهد طرز تفکر بورپواهای قدیم و کمونیست ها و پارتیزان ها هستیم . در آن زمان خروشچف نیز در راس حکومت شوروی بوده و به دلیل یک تمرد از سوی البانی ها سعی می کند زهر چشمی به انها نشان داده و از فروش گندم به این کشور که هیچ گونه تولید گندمی ندارد و کاملا وابسته به شوروی است خودداری می کند . آلبانی گندم خود را از فرانسه می خرد و بر اختلاف در قلمرو کمونیست ها در دنیا شایعه می شود . در کنفرانس شوروری ، دو کشور به توافق نمی رسند و انور خوجه علیه استبداد شوروی سخنرانی می کند . سایر کشورها از کشور مادر یعنی شوروی حمایت می نمایند. کمک های خود به البانی را قطع کرده و برای باز پس گرفتن وامها انها را تحت فشار قرار می دهند . شوروی تمام متخصصان خود را از البانی خارج کرده و کشور به نوعی فلج می شود . شوروی قوای نظامی خود را از البانی پس گرفته و نهایتا نیز قطع رابطه سیاسی را اعلام نموده و کنسول گری خود را تعطیل می نماید .

شخصیت اصلی رمان خبرنگاری است که به عنوان مترجم راهی کنفرانس مسکو می شود . در بازگشت او از وخامت اوضاع خبر دارد . اوضاعی که مردم ماه ها بعد از ان اگاه می شوند . این فشار او را خرد کرده ، باعث سوء تفاهماتی می شود و نهایتا رابطه او و نامزدش به هم می خورد . اما این موضوع فقط یک پیکر کوچک هست . کتاب شرح جدایی آلبانی و شوروی و اوضاع البانی در ان زمستان سخت می باشد .

 

خود کاداره نویسنده البانیایی هست که هنگام بروز اختلاف میان کشورش و شوروی از انجا اخراج می شه .

 

 

قشنگ بودم خوشم اومد . خیلی اطلاعات در اختیار ادم می ذاره و خود داستان هم جوری پردغدغه نیست که حواستون را از اطلاعات منحرف کنه . البته رمان طولانیه و فونت ریزی هم داره باید حوصله دار باشید برای خوندنش . توی کتاب کاملا با شخصیت های کتاب ژنرال ارتش مرده سر و کار داریم که خوشم نیومد از این کار .

 

پسره بعد از به هم خوردن رابطه اش با نامزدش خیلی راحت با اوضاع کنار می یاد . دوسش داره دختر رو می خواهد باز با هم باشن اما راحت قبول می کنه که تموم شده همه چیز . گاهی بهش فکر می کنه اما نه اکثرا. بعد هم سریع با یک دختر دیگه دوست می شه . البته نامزدشو دوست داره اما خوب دلیلی نمی بینه شاید به خودش زجر بده . معتقده تو این شرایط این قدر کار هست که عشق و ازدواج و نامزدش توش گم هستن . چه غمگین چه واقعی . اما دلم می خواست اشتی کنن .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

آن دو با اندکی سرمستی در برابر شیشه هاس بزرگ یک مغازه مبل فروشی ، در میان نیمکت ها ، تخت خواب های دو نفره و قفسه ها در نوسان بودند . همه چیز در این ویترین یادآور زندگی زناشویی بود و حتما اشخاص تنها با دیدن آن اندکی دریغ می خوردند .

 

 

آیا ممکن است فرودگاه هایی به وجود بیاید که در انها خبری از جدایی نباشد ؟

  

 

هر آنچه در این جهان بزرگ است آفرینشی همراه با رنج داشته است .

 

  

سرما در این جهان ، از هر چیزی آسان تر احساس می شود .

 

 

پیرمرد گفت : دیگر نمی خواهم حرف هایتان را بشنوم . چه آدم های بدبختی هستید !

با گام های بلند دور شد ، اما پیش خود فکر کرد : چه آدم بدبختی هستم ! 

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:41 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

چه کسی دورونتین را باز آورد؟

 

 

 اسماعیل کاداره

قاسم صنعوی

 

  خانواده ورانا در دهکده ای در آلبانی زندگی می کنند . این خانواده 9 پسر و یک دختر به نام دورونتین دارد . دورنتین بر خلاف رسوم معمول به ازدواجی مردی از دیاران دور دست در می آید و مادر بسیار بی تاب است. برادر دورنتین به نام کنستانتن به مادر قول اکید می دهد که هر زمان دلتنگ دختر شد او را به دیدارش خواهد برد . بلافاصله بعد از رفتن دورونتین ، جنگی رخ می دهد که هر 9 برادرش کشته می شوند و دسترسی به محل سکنی دختر نیز وجود ندارد . مادر بسیار دلمرده و غمگین است و مدام بر سر قبر کنستانتن می گوید که پس قول تو چه شد ؟!!!!!! 3 سال بعد نیمه شب دورونتین در خانه را می زند و می گوید کنستانتین مرا به این جا آورد و مادر می گوید اما او 3 سال پیش مرده است .

فردی مامور بررسی این سوال می شود "چه کسی دورونتین را باز آورده است ؟" و رمان به صورت معما گونه و همراه با افسانه به پیش می رود .

  قشنگ بود خوشم اومد ... موضوعش عالی بود .... اشارات قشنگی هم به اختلافات کلیساهای مختلف داشت

  جالبه بدونید که گفته می شود که کاداره در رمانهایش مسائل گوناگونی را مطرح می کند که اگرچه در ابتدای امر ربط چندانی به هم ندارند سرانجام به هم می پیوندند و نهری سیال را به وجود می آورند . از همین رو رمانهای او را رمان سنفونیک می نامند .

  

 قسمت های زیبایی از کتاب

  این نوع برخوردها که طوفانی در پی ندارند در واقع زیان بار تر از دعواهای آشکارند که معمولاً اشتی به دنبال دارند . به عکس این گونه برخوردها روزها و روزها طول می کشند و به دنبال دلایل مناسبی می گردند تا آشکار شوند و چون بهانه آنها معمولاً بی مورد و غیرقابل توجیه است ، بغض و کینه و در نتیجه عدم تفاهم ناشی از آنها خیلی تلخ تر از دنباله های دعوایی عادی است .

   

 برخی امور که فی النفسه ساده هستند ، گویی برای ممانعت از کشف شدن سادگی شان ، دارای این قدرت هستند که در اذهان ایجاد ابهام کنند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:45 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کنسرت در پایان زمستان/کاداره

کنسرت در پایان زمستان

 

اسماعیل کاداره

مهین میلانی

 

انتشارات مرکز

محوریت اصلی کتاب نحوه زندگی مردم آلبانی در زمان خراب شدن روابط آلبانی و چین و در مجموع زندگی در جوامع کمونیستی است . سیلوا کارمند یکی از وزارتخانه های دولتی است و شوهرش گیرگی حامل نامه هایی است که چین و البانی برای هم می فرستند . برادرش آریان در ارتش دچار مشکل شده و خواهرش آنا که فوت کرده هنوز در ذهن ها جا دارد . شایعات زیادی در مورد آنا و اسکندر برمما نویسنده معروف وجود داشته و گفته می شده که کتاب " برای فراموشی یک زن " در حقیقت برای آنا نوشته شده ، زمانی که آنا تقاضای طلاق دارد شوهر او بحث را به دادگاه می کشد و معتقد است اسکندر موجب این امر است و در آن موقع متوجه می شوند شخص سومی به اسم بسنیک قرار است با آنا ازدواج کنه .

کتاب را چند سال پیش خونده بودم و شدیدا دوستش داشتم و وقتی یادش افتادم نتونستم در برابر وسوسه دوباره خوندنش مقاومت کنم . این کتاب خیلی برای من عجیب و خاصه . موضوع اصلی خود کتاب نه اما ریزه کاریهاش خیلی ذهنم را مشغول می کنه و این همه سال هنوز می دیدم که جملاتش و نام ها تو ذهنم هست . لیندا همکار سیلوا عاشق بسنیک است و هیچ دسترسی به او نداره و در آخر داستان فقط می بینیم که با هم دوستن عاشق این قضیه ام . اسکندر که عاشق آناست و اثری را راجع به ملاقات خودش و انا می نویسه و با اینکه همه می دونن خطابش آناست اون اثر را مستقیم به آنا تقدیم نمی کنه . درخت لیمویی که اول داستان به درون خانه می یاد و اخر داستان شکوفه می ده . جزئیاتش منو خیلی درگیر می کنه و خیلی دوستش دارم این کتاب رو .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کارهای بزرگ هیچ گاه از نزدیک خوب دیده نمی شوند . باید سال ها به عقب برگشت ، و حتی قرن ها ... تا وسعت و عمق مسئله را دریافت .

 

هیچ چیز وحشتناک تر از آن نیست که در اثنای کاوش های باستان شناسی از حسادت رنج ببری . خیال می کنی تمام این حفره ها را در گوشت تو کنده اند .

 

هچ چیز ناخوشایندتر از این نیست که انسان با آشنایی در خیابان برخورد کند که از روبه رو نمی آید ، بلکه از پشت سرتان می آید و همان مسیر شما را طی می کند .

 

هیچ پدیده ای دوباره به صورت اولیه خود تکرار نمی شود و حتی مارکس اشاره هم کرده است که اگر واقعه ای یک بار به شکل فاجعه رخ دهد ، بیم آن می رود که روزی به صورت مضحکه ای تکرار شود .

 

هر بار که زمستان بر شیشه های پنجره ها بکوبد ،
تو ، هر چند هم که نباشی ، باز می گردی .
هر چند هم به شکل موسیقی ، عزا و صلیب در آیی،
بازت می شناسم و به سویت پر می کشم .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:47 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رستاخيز



كريستين بوبن
سيروس خزائلي




كريستين بوبن فارغ التحصيل رشته فلسفه است و همين نگرش رو توي كارهاش هم مي شه مشاهده كرد . خود او مي گويد: «هر يك از كتابهايم تابلوي است از يك گوشه زندگيم.» من دوست دارم در كتابهايم «زندگي» را نقاشي كنم، «هستي» را بسرايم، «عشق» را بنوازم، «مرگ» را رنگ آميزي كنم، «تقدس» را به آواز درآورم.»

كتاب رستاخيز مجموعه اي از تفكرات ، راز و نيازها ، تجربيات شخصي و خاطرات نويسنده مي باشد .
من اصلا ارتباط برقرار نكردم با كتاب و اصلا هم خوشم نيومد

فقط يك جايي كه اشاره مي كرد توي مراسم مذهب نشسته بود و همه به ترتيب مي در صف مي رفتن تا نان مقدس را از دست كشيش بگيرن و بعد مي گفت يك دفعه حس كردم رستاخيز چه طور اتفاق مي افته و مردم از گورهاشون ر ميان خوشم اومد

 
 
 
قسمت های زیبایی از کتاب
 
 

رفتن به گورستان براي ديدار كسي كه دوستش داشته ايد ، تجربه عجيبي است .

 

 

روزي كه ما به اندكي خوبي كردن راضي شويم ، روزي است كه مرگ ديگر نمي تواند آن را از تقويم جدا سازد .

 

  

من خدا را در قمقمه آب يافته ام ، در عطر پيچ امين الدوله ، در خلوص برخي كتاب ها و حتي نزد بي دينان . اما تقريباً هيچ گاه وي را نزد آناني كه كارشان سخن گفتن از اوست ، نيافته ام .

  

 

گذر ساليان چيزي به احمقان و بدطينتان نمي آموزد .

 

 

هواي زمانه غير قابل تنفس است ، اما ما به نفس كشيدن ادامه مي دهيم . آيا ما مرده ايم ؟

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:49 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زن آینده

 

 

 كريستيان بوبن

مهوش قويمي

 

 آلب دختري است كه در كودكي مادر خود را از دست داده و پدرش نقاش معروفي است . به صورتي گذرا شاهد رشد ، احساسات و بلوغ يك دختر مي باشيم .

داستان هاي مختلفي كه به صورت ارام و كم عمق از روي زندگي الب عبور مي كنند . روابط دختر و پدر ، دختر و معلم مرد ، دختر و عاشق ، دختر و كودك و...... از موضوعات كتاب است .

قشنگه يك جورايي اروم و لطيف يك سرنوشت زنانه رو مورد بررسي قرار مي ده . از بين كتاب هايي كه از بوبن خوندم اينو بيشتر از همه دوست داشتم .

اما يك عشق عجيب غريبي هست توي كتاب .

 آلب عاشق مردي مي شود اما مرد بعد از يك رابطه عاشقانه كوتاه مدت او را ترك مي كن و نامه اي مي گذارد كه من عاشقت هستم اما الان وقتش نيست بايد بروم . منتظر من نباش زندگي را ادامه بده ازدواج کن بچه دار شو .... اما من روزي بر مي گردم و اگر ان روز بخواهي دوباره با هم خواهيم بود :دی

 جلد کتاب هم خیلی زیبا طراحی شده

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

خواب تنها آرامش ممكن است ، و خواب غير ممكن است .

 

 

وقتي كه چهره اي كه دوستش مي داريم زير خاك مدفون شده است چه طور طاقت منتظر شدن را داشته باشيم ؟

  

 

مشكل بزرگسالان اين است كه بزرگ نشده اند اما ديگر بچه هم نيستند.

  

 

 

به دو شيوه مي توان دروغ گفت : مي توان حرف هايي را از خود ساخت . و هم چنين مي توان حقيقت را با صدايي آرام ، با خونسردي ، مثل حرفي بين حرف هاي ديگر ، حرف هاي كم اهميت ، بيان كرد .

 

 

 

غم زماني كه ما را در بر مي گيرد ، كاملاً نابودمان نمي كند و اين دقيقاً ، همان ايرادي است كه به غم مي توان گرفت.

  

 

براي رسيدن به دوردست ها ، بايد از نزديكي ها گذشت .

 

  

 

 

اين كه در عين حال چند نوع زندگي داشته باشيم ، كار سختي نيست . كافي است براي خودمان هيچ نوع زندگي خاصي نداشته باشيم.

 

 

من چيزي را از دست داده ام كه نمي دانم چيست . اين احتمال هم وجود دارد كه آن چيز را هرگز نداشته ام . با اين وصف ، مطمئناً آن را از دست داده ام .

 

  

جذابيت ليز در ان است كه نمي كوشد مورد پسند قرار گيرد . عادتي دارد : هميشه حقيقت را مي گويد .

 

  

آدم هميشه بيش از حد زود ازدواج مي كند . قبل از اين كار بايد نيروهايي را مصرف كنيم ، روياهايي را از بين ببريم . احتمالاً شب كه فرا رسيد با رهگذري عروسي كنيم .

  

 

سرشت واقعي او دوباره دارد خودنمايي مي كند  و چون مدتي مجبور بوده پنهانش كند از هميشه تيره و تارتر است .

 

 

در اوج شورانگيزترين خوشبختي ها غمي نهفته است .

 

 

تنها انتظار واقعي ، زندگي كردن است .

 

 

نادر اشخاصي قادرند عاشق شوند زيرا نادر اشخاصي قادرند همه چيز را از دست بدهند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:50 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رفیق اعلی

 

 

کریستیان بوبن

پیروز سیار

 

 فرانسوا آسیزی معروف به فرانچسکوی قدیس از معروفترین روحانیان دنیا و بنیانگذار فرقه ای روحانی-عاطفی است که از از رابطه عاطفي مادر و فرزند الهام گرفته است  و عاطفه مادرانه را سرچشمه تقدس مي داند . فرانچسکو به خاطر عقایدش خانواده مرفه خود را ترک کرد و عمرش را در انزوا، وقف خدمت به بيماران جذامي در جذامخانه مي كند كه اين شرايط باعث تحول روحي و سير معنوي در او مي شود .

کتاب گذری کوتاه بر زندگی فرانچسکو و سیر تحول معنوی او و نیایش های وی می باشد . قسمت اول کتاب که زندگی فرانچسکو هست و قسمت اخر که پاسخ نویسنده به سوال "چه چیز به زندگی شما معنا می دهد ؟" قشنگند . نیایش ها هم بعضی جاهاش قشنگه

" تنها تو از شرمساریم و از اهانت هایی که بر من رفته است ، آگهی

دشنام هایی که بر من داده اد و خجلتم را می دانی

خیل ناسزاگویانم را می بینی

دلم را که از فرط تحقیر شکسته است می بینی

در انتظار همدردیم و کس عنایت نمی کند

در پی تسلی دهنده ام و کس نمی یابم . "

اما قسمت سومش با عنوان چهره دیگر را دوست نداشتم .

این کتاب را نقطه اوج هنر بوبن و نشان دهنده عقاید و طرز فکر او می دانند که با استقبال خوبی هم در همه جای دنیا رو به رو شده .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

آنچه درباره کسی می دانیم مانع شناخت ما می شود .

 

 دوستت داشته ام ، دوستت دارم ، دوستت خواهم داشت . برای زاده شدن تنها جسم کافی نیست ، این کلام نیز لازم است .

 

 

 همیشه از کوچک ترین رخنه است که امور بزرگ فرا می رسد .

 

  

او زنی زیباست چون عشق خویش را به مانند جامه ای از تن به در می کند تا با ان عریانی کودک را بپوشاند  . او زنی زیباست چون هر بار که به اتاق کودک می رود ، خستگی را با گام های بلند پشت سر می گذارد . تمامی مادران از این زیبایی برخوردارند . تمامی آنها از این درستی و حقیقت و تقدس نصیب برده اند . تمامی مادران از این لطافت بهره مندند که خدا نیز بدان غبطه می خورد .

 

 

 مادر در برابر فرزند تظاهری نمی کند . او در برابر فرزند نیست ، گرداگرد آن ، درون آن ، بیرون آن ، همه جای آن است .

  

 

مادر بودن رازی مطلق است ، سری است که با هیچ چیز در نمی آمیزد ، امر مطلقی است که با هیچ چیز نسبت ندارد ، وظیفه محالی است که با این همه انجام می پذیرد ، حتی به دست مادران بد .

 

  

زیبایی از عشق به وجود می آید و عشق از توجه .

 

 

 ما ان چیزی را می بینیم که چشم امید بدان داریم و اندازه هر چیز را به قدر امیدی که بدان بسته ایم می بینیم .

  

 

ما درون شهرها و حرفه ها و خانواده ها زندگی می کنیم . اما جایی که به راستی در ان زندگی می کنیم ، مکانی مادی نیست ، جایگاه راستین زندگی ما همان مکانی نیست که روزهایمان را در آن سپری می کنیم ، بلکه جایی است که در ان امید می بندیم بی آنکه بدانیم چه چیز امیدوارمان ساخته است ، جایی است که در آن اواز سر می دهیم بی انکه بدانیم چه چیز به اواز خواندنمان واداشته است .

  

 

 

نباید ستیزه کرد . ابدا نباید ستیزه کرد . باید رفت . برای پسران هیچ چیز زیان بار تر از آن نیست که رو در روی پدران خویش بایستند . چرا که وقتی با کسی به مخالفت بر می خیزیم ، کمابیش همرنگ او می شویم . پسرانی که به خود جسارت می دهند و با پدرانشان به ستیزه برمی خیزند ، خود نیز در شامگاه زندگانی خویش به طرز شگفت آوری همانند آنان می شوند .

 

 

 برای مخالفت ورزیدن باید خانه ای مشترک و زبانی مشترک و علایق مشترک داشت .

 

  

پدر حقیقی کسی است که دعای خیر می کن نه ان که نفرین می کند .

 

 

نور حقیقت در نهاد ان نهفته است و نه در وجود کسی که آن را بر زبان می آورد .

 

 

اگر بخواهیم انسانی را بشناسیم ، باید ببینیم زندگی او در نهان به چه کسی گرایش دارد .

 

  

سنگ هایی که جاده های ما را فرش می کنند آسوده خاطرند . می دانند که هرگز چنین اهانتی در حقشان روا نمی داریم که آنها را در دیوارهای بلند کنار هم بفشاریم تا روز را از شب و  آدمی را از برادرش جدا سازند .

 

 

به دیگری باید آن چیزی را داد که برای خودش می خواهد ، نه آن چیزی را که برای خویشتن می خواهید . انچه او می خواهد ، نه انچه در وجود شماست .

 

  

سخن عشق دیرینه تر از هر چیز است ، حتی از خود عشق .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:51 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ژه

 

ژه


کریستین بوبن
فرزین گازرانی


آلبن پسر بچه ای روستایی و متفاوت است . پسری که زندگی را یک نعمت می شمارد و از ان لذت می برد . پسری غیر معمول به همراه شبح دوست مرده خود ژه .......داستان از کودکی آلبن شروع می کند و به بزرگسالی و اغاز تحولات زندگی او می رسد ...... کتاب خیلی کوچیکیه و سبک نوشتنش هم ساده و روان و جذاب است اما از خود کتاب اصلا خوشم نیومد . خود شخصیت البن که به نظرم تهوع اور بود یک ادم تنبل که کار نمی کنه حرف نمی زنه و همه چیز را هم اندازه هم دوست داره و دوست داشتنش اون قدر سطحیه که چند لحظه بعد یادش می ره .... خود داستان را هم نفهمیدم چی می خواد بگه

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

اگر حدس نمی زدید در چیزی که تمام می شود چیز دیگری شروع می شود واقعا نگران کننده بود .

 

 

بچه ها و کسانیکه به شکلی مبهم ، آتش کودکی را در خود نگه می دارند : نابغه ها و ديوانه ها ، چیزی برای شنیدن در کلیساها ندارند .

 

 

به چه فکر می کنی ؟ معشوقه ها می خواهند صمیمی باشند ( و این کمترین چیز است ) ، پس در نتیجه می خواهند با شعور و روشن فکر باشند . اما هر چه قدر هم که خود را روشن فکر تصور کنند ، آرزوی شنیدن جز یک جواب را به سوالشان ندارند و فقط یک جواب در خیال خود دارند : به تو فکر می کنم .

 

 

بر سر چیزهایی که هیچ کس نمی بیند چه می آید ؟
رشد می کنند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  11:59 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دختر کشیش/اورول

 

 

جرج اورول

غلام حسین سالمی

 

 انتشارات بهجت

 دورتی تنها دختر کشیشی در یکی از شهرهای کوچک انگلستان است که زندگی مذهبی خشک و کسالت باری را می گذراند . او وظایف زیادی در کلیسا و خانه به عهده دارد ، پدر سخت گیری داشته و تمایلی به ازدواج نیز ندارد . روزی به طور ناگهانی حافظه اش را از دست می دهد و خود را در لندن می یابد و وقتی بعد از یک ماه حافظه اش باز می گردد به قدری شایعات مختلف در مورد او ساخته شده که پدرش او را در خانه نمی پذیرد و دورتی وارد زندگی جدیدی می شود .

کتاب سبک کاملا کلاسیکی داره با این حال من دوستش داشتم . تقسیم بندی صفحاتش برام جالب بود . کتاب 400 صفحه است و از این 400 صفحه حدود 150 صفحه توصیف یک روز از زندگی دختر کشیش می باشد و بعد بقیه ماجراها سریع اتفاق می افتند . خیلی کار بی نظیری بود تاکید بر زندگی روزمره دورتی با تمام جزئیات و اعتقاداتش برای مهیا ساختن زمینه های بعدی داستان .... کلا تندی و کندی کار را در جاهای مختلف خیلی خوب کنترل کرده بود ... چالش های مذهبی و سختی ها و امیدهای زندگی را خوب کنار هم تصویر کرده بود ... . آخر داستان هم بسیار واقع گرایانه و غمگین بود و شدید از نحوه اتمام داستان خوشم اومد . در کل اعتقادات مذهبی ، ترس عقب کشیدن از مذهب ، یکنواختی زندگی و .... را خوب توصیف کرده بود اگه با سبک های خیلی کلاسیک مشکلی نداشته باشید از کتاب خوشتون می یاد . نمی دونم چرا منو یاد دختر عموبت بالزاک می انداخت . من خودم از کتاب خوشم اومد .

جرج اورول نویسنده مشهور انگلیسی ( با دو کتابی که بسیار دوستشون دارم 1984 و قلعه حیوانات ) و متولد هندوستان می باشد . او از جمله منتقدان سرسخت حذب کمونیسم به شمار می آید و در نوشتن کتاب دختر کشیش از تجربیات تدریس خود کمک زیادی گرفته است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

انتخابات تنها موقعیتی است که در آن فرصت رد و بدل کردن لبخند با یکی از افراد سرشناس به دست می آید .

 

تو این دنیا به اندازه کافی بدی هس ، دیگه احتیاج نیست آدم عمدا دنبالش بگرده .

 

 شوورش اون قدر مذهبیه که آبجیم تا حالا پونزده تا بچه زاییده .

 

 بی ایمانی مانند خود ایمان در درجه اول از منطق ریشه نمی گیرد ، در واقع تحولی است که در فضای ذهنی انسان رخ داده و تکوین می یابد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
پنج شنبه 23 تیر 1390  7:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها