0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

بیابان/لوکلزیو

بیابان

 

ژان ماری گوستاو لوکلزیو

آزیتا همپارتیان

 

انتشارات کاروان

رمان در حقیقت از دو داستان مجزا و موازی تشکیل شده است . یکی از داستان ها در مورد دختر صحرا نشینی به نام لالا است ( گفته شده که لالا عبارت دیگری برای سیده است ) که پدر و مادرش فوت کرده اند و به همراه خانواده عمه اش در یک حلبی آباد زندگی می کند. او عاشق صحرا و بیابان است و بنا به جبر زمانه مدتی به فرانسه می رود و زندگی شهری را نیز در قالب یک مانکن تجربه می کند . داستان دوم در مورد پسر بیابان نشین و فقیری به نام نور است که توسط فرانسویان قبیله او و بسیاری دیگر از قبایل قتل عام می شوند . در هر دو داستان از مرد معروفی در صحرا به نام شیخ ماءالعینین نام برده می شود که مسلمانی عارف است و احترام او در صحرا واجب . کلا نگاه خاصی به عرفان داره و خود لوکلزیو هم در مصاحبه اش گفته که عرفان اسلام با عرفان مسیحیت فرق داره . در اسلام می شه عارف بود و زندگی عادی هم داشت و دین بین زندگی مادی و معنی تعادل ایجاد می کنه اما در مسیحیت عارف باید از زندگی مادی چشم پوشی کنه . در اسلام عرفان حتی زمینه ساز عقاید اجتماعی و سیاسی نیز هست . خوب با این حساب عرفان ما خیلی قشنگ و تر بهتر هست به نظر من .فقط مشکل ما این هست که نباید لزوما سیاست و دیانت را قاطی کرد و دین و سیاست باید کاملا جدا باشند حالا اگه یک آدم دینی ، روشنفکری سیاسی داشت وارد هر دو عرصه بشه نه اینکه دین یک سایه گنده بندازه رو سیاست. جلد کتاب هم خیلی زیبا و هماهنگ با فضا و موضوع کتاب طراحی شده .

با اینکه قبلا کتاب آفریقایی را از لوکلزیو خونده بودم و خوشم نیومده بود و ذهنیت بدی داشتم و تعریفش از بیابان منو یاد کیمیاگر کوئیلو می انداخت و حال تهوع بهم دست می داد اما با این حال خیلی از کتاب خوشم اومد و واقعا نمی تونستم زمین بذارمش . توصیفاتش خیلی قشنگ و دقیق و خیلی عارفانه بود . جایی که دعاهای مسلمانان صحرانشین را وصف کرده بود وای چه قدر قشنگ بود . اصلا چه حس خوبی را به آدم منتقل می کرد یک جور آرامش یک جور خلوص و رکود . خوشم اومد خیلی فضاش عرفانی و زیباست و آدم یک حس خوبی هم راجع به اسلام پیدا می کنه . خیلی راجع به عناصر شن و نور صحبت می کنه و البته خیلی در قید و بند این نیست که درست توضیح بده چه جوری لالا راهی فرانسه می شه یا چطور در ماه 8 و 9 بارداری به شغل مانکنی مشغول هست .

لوکلزیو به خاطر این کتاب جايزه ادبي پل موران را برده و سال گذشته هم که برنده جایزه نوبل ادبیات شد و البته همه در سال گذشته می دونستند و کسی شک نداشت که این جایزه معروف نصیب لوکلزیو فرانسوی خواهد شد . همچنین وی در سال ۱۹۹۴ به عنوان بزرگترین نویسنده فرانسوی زبان شناخته شده است و از شیفتگان مولوی محسوب می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نه حشره ای هست نه پرنده ای ، نه چیزی شبیه آن ، با این حال هزاران نقطه متحرک در آسمان دیده می شود ، گویی آن بالا دسته های بزرگ مورچه ، پشه و مگس هست . آن ها در هوای سفید پرواز نمی کنند ، در تمام جهات راه می روند ، با شتابی تب آلود ، گویی نمی دانستند به کجا فرار می کنند . شاید چهره آدم هایی باشند که در شهر زندگی می کنند ، در شهرهایی آنچنان بزرگ که هرگز نمی توان ترکشان کرد ، جایی که آن قدر ماشین ، آن قدر آدم هست که هرگز نمی توان یک چهره را دوبار دید .

 

گاهی لالا تصور می کند که فقط منتظر آمدن روزهاست ، اما وقتی روزها فرا می رسد ، می فهمد آن هایی نیست که منتظرشان بود . منتظر است ، همین . آدم ها وقتی تمام عمرشان منتظر چیزی هستند و هرگز اتفاقی نمی افتد ، بسیار صبورند .

 

سرزمین غریبی است ، این شهر ، با تمام آدم هایش ، زیرا اگر خود را نشان ندهید ، واقعا به شما توجه نمی کنند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  6:06 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

موندو /لوکلزیو

موندو

 

ژان ماری گوستاو لوکلزیو

المیرا دادور

 

 انتشارات مروارید

موندو پسرک ده ساله ای است که روزی وارد شهری می شود . او جا و مکان و خانواده ای ندارد . به مردم کمک می کند و در مقابل از آنها خوراکی می گیرد و در گوشه و کنار شهر می خوابد . او عاشق طبیعت است و سوال های عجیب و غریبی می کند و بسیار می ترسد که او را به سازمان مددکاری اجتماعی ببرند و آزادی را از او سلب کنند . دوستان زیادی در شهر دارد هرچند با هیچ کدام چندان صمیمی نیست...

در حقیقت در یک سو یک روح معصوم را داریم که به دنبال آزادی و طبیعت است و در سوی دیگه روح جامعه شهری و مدرن که هیچ موضوع خارج از نظمی مانند یک بچه سرگردان را قبول نمی کند ( و البته از این نمونه انسان های خارج از روال معمول باز هم در کتاب هست ) . یک جورایی بچه داستان منو یاد ژه کریستین بوبن می انداخت . کتاب کوتاهی است و ساده هم نوشته شده . من به شخصه چندان دوسش نداشتم اما سبکش جوری هست که با سلیقه خیلی ها جور در بیاد و می تونه در کل هدیه مناسبی باشه .

خانم دادور در مورد اسم کتاب توضیح دادن که : :« موندو در زبان فرانسوی به معنی دنیاست و از ۲ قسمت «مون و دو» تشكیل شده كه در مرام بودایی و ذن به معنی پرسش و پاسخ است.داستان آن هم پرسش های یك كودك است كه در انتظار هیچ پاسخی نیست.»

بد نیست ذکر کنیم که آقای لوکلزیو خودشون دکترای ادبیات دارند و به تدریس نیز می پردازند .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

موندو پرسید : کی شما به آنجا خواهی رفت ؟

- به آفریقا ، به دریای سرخ؟

ژیوردن ماهیگیر خنده ای کرد و گفت : من نمی توانم به آنجا بروم ، باید این جا روی همین موج شکن بمانم .

- برای چه ؟

او به دنبال جوابی می گشت .

- چون ... چون من ، من یک ملوان بدون کشتی ام .

 

روزها از صبح تا شب خیلی زود می گذشت ، اگر مواظب نبودی حتی زودتر از این هم می گذشت .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  6:07 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ترجیع گرسنگی /لوکلزیو

ترجیع گرسنگی

 

ژان ماری گوستاو لوکلزیو

مهستی بحرینی

 

انتشارات نیلوفر

کتاب شرح حال دختری به نام اتل در زمان جنگ جهانی دوم است . دختری که دوران کودکی اش در خانواده ای با وضع مالی تقریبا خوب ولی آشفته می گذرد . پدری که همه ی اموال را به باد می دهد و معشوقه ای دارد که باعث دعوای همیشگی او و همسرش است و جوانی این دختر که در جنگ و گرسنگی سپری می گردد .

کتاب از نوع زندگی نامه نیست ولی تا حدود زیادی الهام گرفته شده از زندگی خود مادر لوکلزیو می باشد . اون این کتاب را یک ماه قبل از دریافت جایزه نوبل منتشر کرد و بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت . به نظر من هم کتاب زیبایی بود و به دلم نشست . در کل نویسنده خوبی هست و می ارزه که آدم وقت بذاره و نوشته هاش را بخونه .

طرح بسیار زیبای روی کتاب هم یکی از نقاشی های پیکاسو به نام گرسنه است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

خوشبختی یعنی این که گذشته را مدام پیش چشم نداشته باشی .

 

زندگی همین جوری هم تا دلت بخواهی سخت است ، دیگر نیازی نیست که از این سخت ترش کنیم .

 

انسان سرنوشت خود را انتخاب نمی کند . سرنوشت ، بی آن که بخواهی ، به تو داده می شود ، تو نباید و نمی توانی از پذیرفتنش خود داری کنی .

 

چیزی که من می خواهم این است که با مردی برخورد کنم که عشقش به من بیشتر از عشق من به او باشد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:21 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ماهي طلا /لوکلزیو

ماهي طلا

 

ژان ماري گوستاو لوكلزيو

فرزانه شهفر

 

انتشارات افق

ليلا دختر كوچكي است كه در كوچكي او را مي دزند و به پيرزني به اسم لاله اسما مي فروشند . لاله اسما نسبت به ليلا بسيار مهربان است و از او مراقبت مي كند ولي بعد از مرگش ، عروسش زهره رفتار بدي با ليلا دارد و باعث فرار ليلا مي گردد و بدين ترتيب ماجراهاي ليلا و نحوه زندگي سرگردان او شروع مي شود ....

كتابش واقعا ضعيف و عاميانه بود . پر از ماجراهاي مختلف و شخصيت هايي كه دائم وارد و خارج مي شوند يعني هر چند صفحه يك بار مسير زندگي ليلا عوض مي شه و آدم هاي مختلفي وارد داستان مي شوند . به نظرم شبيه اين داستان هايي هست كه بچه ها توي دوران راهنمايي و دبيرستان مي نويسند و سعي مي كنند پر ماجراش بكنند . نقطه قوتش زبان روان و يك دستش هست ولي چهارچوبش واقعا ضعيفه . داستانش بسيار شبيه كتاب ديگه ي لوكلزيو با اسم بيابان بود .  لوكلزيو توي ايران معروفيتي نداشت ولي بعد از بردن جچايزه نوبل ، رمانش داره زود زود ترجمه مي شه . لوكلزيو دكتراي ادبيات داره .

اول كتاب اومده : ضرب المثل آزتكي مي گويد:«اي ماهي كوچولوي طلا، خوب مراقب خودت باش! در اين دنيا تورهاي بسيار بر سر راه توست " و اينم مفهوم وجه تسميه ي كتاب هست اگه علاقه منديد .

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

نيرنگي كه در دزدي است بدتر از خود دزدي است .

 

حتي بي ارزش ترين انسان ، در چشم خداوند گنجي بزرگ است .

 

مي داني چه چيزي بيشتر از همه عذابم مي دهد ؟ ديدن و فكر كردن به بچه هاي سياه پوستي كه حتي نيمي از آن ها هم به بزرگ سالي نمي رسند . مثل اين است كه تمام عمرت را در دهليز مرگ گذرانده باشي .

 

انسان ها اگر بخواهند بين تو و خوشبختي شان يكي را انتخاب كنند ، مسلما تو را انتخاب نخواهند كرد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:23 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مرگ قسطی

مرگ قسطی


لویی فردینان سلین
مهدی سحابی

انتشارات مرکز

کتاب بازگوکننده زندگی فردینان از کودکی تا سن 18 سالگی یعنی زمانی که برای خدمت سربازی رهسپار می شود می باشد .
فردینان کودکی از خانوده ای فقیر است . در تمام مدت فردینان به دنبال یافتن کار است و دائما با بدشانسی مواجه می شود . پدر و مادر وی او را مقصر می دانند و دائما به او سرکوفت می زنند در مورد همه چیز درس ، کار ، مشکلات خانواده ، چاق نشدنش و ........
خیلی کتاب قشنگیه . فوق العاده زبان روانی داره و البته یک مقادیری رک هست و خیلی بی پروا همه زوایای شخصیت خانواده اش را نشان داده . واقعا توضیحاتش ملموس و قشنگه. کاملا می تونید فضا را و ادمها را تصور کنید . یک جور مایه های طنز هم توی لحنش دیده می شه . من پیشنهاد می کنم بخونیدش


این کتاب هم جز کتاب هایی بوده که در زمان انتشار ازش استقبال سردی شده و سال ها بد بوده که اون را به عنوان یک شاهکار ادبی به حساب اوردن

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 جزئیات اهمیتی ندارند !..... همه زندگی آدم را خراب می کنند ! ...... چیزی که مهم است عزم است ! .....

 

 زنها می خواهند همه چیز ادم را بدانند!..... به خصوص اگر نخواهی به اشان چیزی بگویی!

 

 مهم این نیست که آدم بداند حق با اوست یا نه..... واقعاً اهمیتی ندارد . چیزی که مهم است این است که کاری کند که هر کسی دلش نخواهد توی کارش دخالت کند ....

 

  اعتراف بدبختی می آورد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:23 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دسته ی دلقک ها/سلین

دسته ی دلقک ها

 

 لویی فردینان سلین

مهدی سحابی

 

 انتشارات مرکز

 داستان کتاب از زبان اول شخص یعنی خود سلین و در زمان جنگ بیان می شود . فردینان که یک مجروح جنگی 80 درصد اهل فرانسه است بعد از معافیت از خدمت به لندن می رود و در آنجا در کنار مردی به نام کاسکاد زندگی می کند . مردی پا انداز .... نشانی از برخی کار و کاسبی های دوران جنگ .... زنانی که کسب درامد می کنند ......فردینان وارد مشکلات زمان جنگ می شود و شرایط مختلفی برای زندگی را تجربه می کند و ما را با این شرایط همراه می نماید .... نوعی طنز به همراه نشان دادن لحظات تلخ و سخت زندگی....

طرز بیانش هم یک جور جدید و جذاب بود . جملاتی که دائم در کنار هم ردیف می شدند و در انتهای اکثرشان .... بود و علامت ! خیلی روان و خوشخوان بود . من خیلی از سبک نوشتنش خوشم اومد . بامزه بود و کلا کتاب قشنگی بود دوستش داشتم . قبلا از این نویسنده ، کتاب مرگ قسطی را خونده بودم که اون هم فوق العاده بود . مرگ قسطی داستان زمان کودکی سلین است و دسته دلقک ها داستان زمان جوانی او .

ظاهرا کتاب دسته دلقک ها یک کتاب دو قسمتی است که قسمت اول در سال 1944 چاپ شده و قسمت دوم تحت عنوان "پل لندن" 3 سال بعد از مرگ نویسنده در سال 1964 چاپ شده . دست نویس قسمت دوم هم در همان سال 1944 نوشته شده بوده .

سلین در همین سال 1944 به جرم خیانت تحت تعقیب قرار می گیره و در سال 1945 دستگیر و به مرگ محکوم می شه اما بخشیده می شه و جالبه بدونید دلیلش هم شهرت جهانی این نویسنده نبوده . دلیل بخشش او دلاوریهایش در جنگ بوده . به هر حال فردینان سلین شخصیت تقریبا منفوری بوده . می گن ضد یهود و طرفدار آلمان ها بوده و بخشی از جامعهٔ روشنفکری فرانسه که ضدیت با او را در پیش گرفته بودند،از دادن ‏جایزهٔ «گنگور» به فردینان سر باز زدند و حتی ادبیات او را ادبیات کثیف نامیدند. به هر حال من معتقدم هنر هنرمند از شخصیت اون مجزاست و سلین را به عنوان یک نویسنده شدید دوست دارم . طرح جلد کتاب هم به نظرم خیلی هماهنگ و جدید بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 خودم هم از فکرهایی که به سر می زند یک جوری می شوم ... مست نیستم ! من هیچ وقت لب به مشروب نمی زنم ... عقل است که توی کله ام قاطی پاتی شده ...

 

 با کوله بار توصیه های پدر و مادر راه افتادیم توی عالم وجود . اما در مقابل مسایل زندگی به درد نخوردند . دچار دردسرهایی شدیم یکی از یکی افتضاح تر .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:24 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

معرکه/سلین

معرکه

 

 لویی فردینان سلین

سمیه نوروزی

 

 انتشارات چشمه

 داستان در هنگام شب و با ورود سربازی جدید به یک هنگ آغاز می شود و در سپیده دم روز بعد نیز اتمام می یابد . در طول شب شاهد بیان عامیانه ، خشن و بی نزاکت نظامی ، رفتار سربازها با یکدیگر و .... هستیم . یک فرمانده بددهن و بد قلق که در عین حال سخنانش باعث تفریح افراد است ، جوخه ای که همه با هم ، رمز عبور شب را فراموش کرده اند ..... در کل زندگی نظامی محیط ارتش و جنگ را ملموس می کنه و طنز زیبایی را هم به کار می بره . به خصوص فراموشی رمز عبور استعاره شدیدا زیبایی بود .

شدید دوستش داشتم . وقتی آدم غمگینه خوندن کتاب خوب چه نعمت بزرگیه . طرز بیانش را خیلی پسندیدم .برخورداشون جالب بود . فرماندهانی که گستاخ و بی رحم بودند اطاعت بی چون و چرا می خواستند و سربازهایی که خشونت فرمانده براشون عادی شده بود و در حد شوخی محسوب می شد ....

 

سلین از خانوده ای فقیر بوده بعدها در پزشکی تحصیل می کنه و توجه خاصی هم به مداوای مردم فقیر داشته . سلین دوست نداشت در مورد خودش حرف بزنه و اگه تحت شرایط در مصاحبه ای هم راجع به خودش حرف می زد ترجیح می داد دروغ بگه!!!!!!!!

 

 اگه قسمت زیبایی از کتاب را ننوشتم نه این که نداشت بلکه جدا کردنش سخت بود . یک سبک ساده و عامیانه که کنار هم لذت بخش بود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:25 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

قصر به قصر /سلین

قصر به قصر

 

لویی فردینان سلین

مهدی سحابی

 

انتشارات مرکز

سلين توي كتاب هاي سفر به انتهاي شب و مرگ قسطي از دوران كودكي و جوانيش حرف زده و توي اين كتاب مي ياد و از دوران پيري و كهولتش مي گه و بدين ترتيب سه گانه زندگي نامه اش را تمام مي كنه . سلين را در روزهاي آخر عمر داريم كه پزشكي فقير هست كه از بيمارانش پول نمي گيره و در حقيقت بيماراني فقيرتر از خودش داره . سليني كه دچار مريضي و تب و هذيان مي شه و خاطرات قديم را پراكنده به ياد مي ياره . خاطراتي كه عمدتا برمي گرده به زماني كه آلمان دو سوم خاك فرانسه را اشغال كرد و دولت موقتي اونجا تشكيل داد دولتي توي قصر زيگمارينن و سلين دكتر اونها شد . از قصر مي گه و اون دوران از بدبختي ها فلاكت ها مصيبت ها انسان هاي دوره ي جنگ و ....فقط اينو ذكر كنم كه نحوه نوشتن مثل دو تا كتاب ديگه خاطره وار با مايه هاي طنز بديع نيست بلكه بيشتر شبيه كتاب دسته ی دلقک ها . جمله هاي مقطع مقطع و پراكنده هستش...

دوستش نداشتم كتاب تقريبا متوسطي بود . من آثار سلين و قلمش را دوست دارم ولي اين سبك نوشتن به نظرم يك بار اونم براي يك داستان كم حجم جواب گو بود ولي زندگي نامه اونم به اين مفصلي ديگه به عقيده من اين نثر براش كشش نداشت و نه تنها جذابيت ايجاد نمي كرد بلكه خيلي هم انسان را سردرگم مي كرد و دقت بالايي را مي طلبيد تا از داستان دور نيفتيد . به هر حال فكر كردم وقتي دو تا قسمت اولي زندگي نامه اش را خوندم بد نيست سراغ اين كتاب برم به خصوص كه گريزي به انتشارات جديد هم مي شه ولي خوب حالا مي گم اگه دو قسمت قبلي را خونديد حالا خيلي هم مقيد نباشيد به خوندن سومي . سلین این کتاب را هفت سال قبل از مرگش نوشته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مردها قانون گذاری می کنند ، خانم ها به کار اصلی می رسند ، کار جدی : آرای عمومی !

 

هر چه قدر هم که اهل از خودگذشتگی باشی ، بدترین چیزها ممکن است سرت بیاید .

 

تاريخ را برنده ها مي نويسند .

 

اهل سياست همه ي عمر مثل دخترهاي جوان اند ... خوش آمدن !... خوش آمدن!...راي!  به يك مادمازل هيچ وقت نمي گوييد "آه كه شما چه قدر خوبيد !" نه ! مثل ماريانوي اوازخوان به اش مي گوييد  " واي كه در همه ي دنيا يكي مثل شما نيست !" اين حداقلي است كه ازتان قبول مي كند ! ... چهره ي سياسي هم اين طوري است !...

 

هميشه حق با آراي عمومي است ، به خصوص اگر حسابي احمقانه باشد ...

 

راستش را بخواهيد ، همين طوري بين خودمان ، آخر كارم دارد از شروعش هم بدتر مي شود ... گو اينكه شروعش هم همچو تعريفي نداشت

 

كله يك جور كارخانه است كه به ان خوبي كه آدم دلش مي خواهد كار نمي كند ...

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:26 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دلتنگي /موراویا

دلتنگي

 

آلبرتو موراويا

فرامرز ويسي

 

انتشارات افراز

دینو نقاش جوانی است که بیشتر اوقات دچار دلتنگی است و نمی داند چگونه از این دلتنگی بگریزد . وی برای این گریز و به طور اتفاقی با معشوقه نقاش دیگری دوست می شود . دخترک نوجوان است و نام سسیلیاست . دینو ابتدا متوجه ماهیت رابطه خود و سسیلیا نیست اول او را تحقیر می کند بعد به او عادت می کند بعد متوجه می شود سسیلیا با دیگران نیز رابطه دارد و ... دینو می خواهد علاوه بر جسم ، روح دخترک را نیز تساحب کند .

قشنگ بود موضوع جالبی داشت کیفیت رابطه این دختر و پسر و روند روان شناسی پیچ و خم های چنین رابطه ای ! ایده خیلی جالبی بود هر چند به دلیل محوریت زیادی که روی رابطه ج دینو و سسیلیا داشت احتمالا سانسور زیادی را هم تحمل کرده ولی نثر نوشتنش را اصلا دوست نداشتم به هیچ عنوان گرم یا جذب کننده نبود .

تصمیم دارم به معرغی موراویا نویسنده بزرگ ایتالیایی بپردازم . نویسنده ای که خیلی ها معتقدند بزرگ ترین نویسنده قرن بیستم ایتالیاست . موراویا برای کتاب دلتنگی برنده جایزهٔ ادبی ویارجوی ایتالیا شده .

 

 قسمت زيبايي از كتاب

چه سعادتي است كه كسي پيدا شود كه دوستش بداري و او هم تو را دوست بدارد ، آن هم در محلي زيبا و آرام .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:28 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گوساله ي دريايي /موراویا

گوساله ي دريايي

 

آلبرتو موراويا

رضا قيصريه – هاله نظامي

 

انتشارات خورشيد

دمپايي مفرغي : در رابطه با امپدوكلس كه براي اثبات خداييش به درون آتش فشان رفت .
سكوت تيبريوس : پادشاهي كه مي داند زمان موفقيت هاي فردي به سر رسيده و به دنبال معجزه است .
حقيقت درباره ي اعمال اوليس : وقتي شنيده مي شود فردي در محدوده پادشاهي حيوانات جديد پروش مي دهد .
تمثيلات پيش رافائلي : دو هنرمند جواني كه اطراف محل زندگيشان پر از زرق و برق مي شود .
رویا در مهتابی : مرد نقاشی به سفر می رود و کلید کارگاهش را که روی سقف یک برج است به دوستش می رود تا هر زمان دلتنگ بود به شهر نگاه کند .
تمساح : زن به خانه همسر رئیس شوهرش می رود و سعی دارد نحوه زندگی آن طبقه از اجتماع را ترک کند و متوجه می شود حیوان خانگی آنها تمساح است .
دغدغه فکری خانم فازانو : خدمتکاری که یک فرشته است !
مامامل و وزیتل : دو شهر مختلف در یکی مردگان ارجحیت دارند و در یکی آیندگان .
فر ار به اسپانیا : فرار کراسوس از خانه و سکنایش در غار .
مرگ لوکانوس : لوکانوس و لحظات مرگش !
وحشت کهن : در مورد یکی از شعرای قدیمی تفکراتش و خودکشی اش !
رویای آدم تنبل : مردی که فقط در رویا به کارهای واقعی فکر می کند !
مرض خیالی : کتابداری که برای خود بیماری می تراشد !
آخرت آمریکایی : کارگری آمریکایی که به مشاهده جهنم و بهشت می رود !
ملاقات بی ثمر : دو دوست به خانه روزنامه نگار می روند تا او را از تخریب چهره دوستشان بر حذر دارند .
گوساله ی دریایی : گوساله ی دریایی گوساله ای است که زیر دریا زندگی می کند و شب ها بیرون می آید .
یک بیماری عجیب : مردم یک شهر مریض می شوند بدین گونه که حقیقت دنیا را جور دیگری می بینند ولی این طرز دید همان طرز دید فعلی ماست .
در دم مرگ : منتقدی دم مرگ به دوستش اعتراف می کند قصدش فقط نحراف استعدادها بوده و بس .
بوقلمون کریسمس : همسر مرد از او می خواهد برای کریسمس و دیدن بوقلمون زود به خانه برود ولی مرد می فهمد که بوقلمون زنده است و در حال صحبت با دخترش!

بد نبود در کل می شه گفت کتاب متوسطی بود . برخی داستانهاش و سورئال توی اون ها را خیلی دوست داشتم ولی بعضی هاشم اصلا و اصلا به دلم نمی نشست . یعنی جالبه داستان هایی که به شخصیت های خاصی اشاره داشت را اصلا نه درک نکردم چی می خواد بگه نه نحوه بیان گزارش مانندش را دوست داشتم ولی بقیه قصه ها خوب بودند . در ضمن لحن گرمی هم نداره ولی خوب واسه قضاوت هنوز روشن نیستم چون با برخی آثارش ارتباط برقرار می کنم با برخی نه باید باز هم بخونم ازش !

موراویا توی خانواده کتاب دوستی بزرگ شده و در حقیقت توی خونه شون یک کتاب خونه غنی از آثار کلاسیک وجود داشته !

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:28 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

داستان های رمی نو / موراویا

داستان های رمی نو

 

آلبرتو موراویا

زهره بهرامی

 

انتشارات نی

کتاب مجموعه 20 داستان کوتاه از موراویا هست .

زنی روی سر : صاحب شرکت زنی دارد که دائما تهدید می کند که خودش را از پنجره پرت خواهد نمود .
سفارش : شوفر بیکاری به دنبال کار می گردد و هر کس با سفارش نامه ای او را نزد دیگری می فرستد .
دانشجو : دانشجویی که در فکر گول زدن دیگران و تلکه کردنشان است .
شامپانزه : پسر با دختری دوست شده و او را به باغ وحش می برد .
بانک عشق : مرد خسیسی همسایگانش را به گردش دعوت می کند .
جادو : پسر کولی به پسر می گوید می تواند با جادو یک سگ زرد برای او به وجود آورد .
دایی : دختری که عاشق دایی خود می شود .
نذر : دختر نذر می کند که اگر نامزدش خوب شود تابستان به شنا نرود .
ترس : پسر قرار است برای بهبود حالش به روستا برود ولی می ترسد .
من و او : مردی که همسرش ترکش کرده و دچار دوگانگی شخصیت شده .
همه چیز برای خانواده : مردی که عاشق خانواده اش است به خاطر دزدی دستگیر می شود .
یک آدم حقه باز : نقاش فقیری تصمیم به دزدی می گیرد .
زندگی رقص است : پسر عاشق رقص است و می خواهد با دختری باشد تا با هم برقصند .
سبقت : مرد که ماشین خریده از نامزدش غافل شده است .
کلفتی که خانم شد : کلفت زیبا به هیچ پسری محل نمی دهد و آخر با صاحب کار خود ازدواج می کند .
خنده های جوئیا : شب سال نو و سه دوستی که کرایه تاکسی ندارند .
موهای طلایی : زن دهاتی عاشق پسر ارباب با موهای طلایی است .
ریگولتا : دختری زشت که خود را زیبا می داند .
بازی دوگانه : پسرهای همسایه با هم رقابت دارند و اکنون پای دختری در میان است .
گلدان چینی : مردی که نامزدش را مجبور به دزدیدن یک گلدان چینی می کند .

خیلی قشنگ بود . خوشم اومد . بر خلاف مجموعه داستان کوتاه قبلی که اصلا به دلم ننشست . این یکی خیلی خوب بود . داستان هاش واقعا روان و همراه پیش می رفت و ریتم گرمی داشت . آدم را جذب می کرد . موضوعاتش خیلی متفاوت بود و معمولا طنز ظریفی هم توشون به کار رفته بود . بیشتر هم به قشر پایین جامعه اشاره داشت .

خود موراویا گفته این کتاب را با الهام از غزل‌هاي بللي، غزل‌سرا و طنزپرداز رمي نوشته و سعی کرده همون طور که اون توی شعراش رم و مردمش را توصیف کرده ، موراویا هم با نثر این کار را انجام بده . کلا موراویا عاشق شهر رم بوده به نوعی که اونو حتی سمبل این شهر هم می شناسند و نهایتا هم توی خونه رمی اش می میره . موراویا توی خانواده ثروت مندی به دنیا می یاد و پدرش آرشیتکت بوده است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب
چهره هایی هستند که انگار با آدم حرف می زنند و خیلی چیزها را فاش می کنند . اگر چه دهانشان بسته است .

 

پدر و مادرها همیشه آخرین کسانی هستند که می فهمند بچه هایشان عاشق شده اند .

 

وقتی آدم عاشق باشد ، نیازی به حرف نیست ، نه ؟ کافی است به ان شخص نزدیک باشی ، به او نگاه کنی ، احساس کنی که وجود دارد .

 

نقاش ها کارشان نقاشی خانه دیگران است ، اما خانه ی خودشان را نقاشی نمی کنند ، چون گران تمام می شود و کسی که با نقاشی پول در می آورد ، دیگر دلش نمی آید از دستش بدهد .

 

خوشگل ها را خوشگل نمی دانیم ، بلکه کسی را که زاغ و بور باشد و پوست سفید داشته باشد ، خوشگل می دانیم ، چون تعدادشان کم است . مطمخئنم در کشورهایی که بورها اکثریت دارند ، سبزه ها طرفدار پیدا می کنند ، دقیقا به این خاطر که عده شان اندک است .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:29 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

یک چیز به هر حال یک چیز است /موراویا

یک چیز به هر حال یک چیز است

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

این کتاب هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از آلبرتو موراویاست .

امر کن ، اطاعت می کنم : مرد که از کار اخراج شده عادت دارد کسی به او دستور دهد که چه کاری بکند .
چلستینا : زن و مرد یک ربات ساخته و او را به عنوان دخترشان دوست دارند .
یک آدم معمولی : مرد شیفته دختر گلفروش شده و او را به خانه اش دعوت می کند .
به دام افتاده : مرد می خواهد خودکشی کند اما زندگی دائما به او حمله می کند .
ارتباط : رمدی که بلد نیست ارتباط برقرار کند و توجه می کند که دوستانش چگونه با هم صحبت می کنند .
همه چیز بین : مردی که در یک لحظه همه چیز را با هم می بیند .
جرونتزیو : مرد برای مشاوره مالی پیش متخصص خانوادگیشان می رود اما ظاهرا مشکلات عصبی همه جا هستند .
بیدار شو : مردی که به 20 سالگی اش فکر می کند زمانی که عاشق دختر صاحب خانه می شود .
درسته : تکیه کلام شوهر درسته است و بحث های منطقی را قبول دارد .
خلوت : مرد حتی به زنش اجازه نمی دهد به خلوتش وارد شود و فکرهای عجیب غریب دارد .
برگشت : آدمی که در همه چیز در همه اشیا و آدم ها نقص و ناکاملی می بیند .
نشانه ها : روزی که همه چیز تسلسل خاصی دارد و آستین مرد خونی است .
میلانی : دخترک قصد ازدواج ندارد و چون بسیار زیباست پدرش فکر می کند او همیشه بر پسرها پیروز است .
رنگ ها و شکل ها : مردی که از رنگ ها متنفر است .
درخت ارغوان : پسری که از هر کاری حتی خوابیدن خسته می شود .
احتمالا : دیوانه ای که سعی دارد فرق دیوانه و شهروند خوب را توضیح دهد .
شلوغش نکنیم : همسر مرد فوت کرده و او می خواهد همه چیز را به شکل سابق برگرداند .
بی خانمان : مرد دیوانه ای که به معنی چیزها فکر می کند .
جعبه ی چینی : رئیس خود را به جای کارمندش قرار داده و خیال بافی می کند .
یک چیز به هر حال یک چیز است : مردی که به همه چیز حتی همسرش به یک دید نگاه می کند و همسر خود را نیز شی می داند .

کتاب قشنگی بود . داستان ها با مهارت نوشته شدند  هر چند به اندازه کتاب قبلی خلاقیت و تنوع موضوع توش نیست و موضوعات مشابه را هم بینشون می بینیم ولی خوب در مجموع کتاب خوبیه و دل نشین . خیلی زیاد به ارتباط آدم با اشیا ، رنگ ها و دنیای اطرافش با یک تغییر دید و یک زوایه دیگه اشاره داره . کتاب اصلی در حقیقت 44 داستان داره که در این کتاب 20تاش ترجمه شده .

بد نیست ذکر کنیم السا مورانته رمان نویس معروف همسر آقای موراویا بوده و خوب البته ایشون سه بار ازدواج می کنند که بیسیار بیسار نکته بدی هستش :دی ولی خوب خصوصیات خوبم داشته مثل اینکه عادت داشته اول کتاب های یک نویسنده را تمام کنه بعد بره سراغ نویسنده بعدی بله حالا هی به من گیر بدهید این چه روش مطالعه است :دی

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر همه ی آدم ها همه چیز را ببینند ، دیگر چندان کسی نمی ماند که ادعا کند می تواند درباره ی دنیا به قضاوت بنشیند چرا که تعدد به بی طرفی می انجامد .

 

دنیا چرک نویسی است عظیم و بی قواره از چیزی که بعدا معلوم نیست چرا خلق نشد ، آزمونی است که به دنبال آن می بایست آزمون های دیرگ می امدند اما بدون هیچ توضیحی این اتفاق نیفتاد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:30 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دیوار و شمعدانی / موراویا

دیوار و شمعدانی

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

در مجموعه قبلی ( یک یز به هر حال یک چیز است " گفتم که اصل کتاب 44 داستان هست 20 داستان توی اون کتاب بود و 21 داستان دیگه اش هم توی این کتاب ترجمه شده است .

محاسبات سرانگشتی : مردی که دائما در پی تخمین درآمد دکترهاست .
انریکا بایله : ز اون نامه هایی که می گه یک نفر به این نامه توجه نکرد چه بلاهایی سرش اومد .
کی اینو گفته ؟ : مرد خواب می بیند که مرده و از زنش پرس و جو می کند .
دیوار و شمعدانی : زنی که به شوهرش مشکوک است  .
مکانیسم های خدمتگزار : مرد بسیار کار دارد و می خواهد همسرش را قانع به همکاری کند .
ابهامات : اشیایی که پیام می فرستند و مردی که در تفسیر پیام مردد است .
کلمات گوسفندند : مرد می داند دوستش و نامزدش به او خیانت می کنند ولی کلمات در اختیارش نیستند .
داستان های مصور : خانواده ای بسیار زیبا مثل داستان های مصور .
قمارباز : پسری که همه ذکرش قمار است و مادرش از او می خواهد یک روز به تماشای زندگی برود .
رونوشت : پسرک تصمیم می گیرد خانه دیگری نیز اجاره کند .
وجدان وظیفه شناس : مردی که هیچ چیر را به خاطر نمی سپارد .
چیزهایی که رشد می کنند : مرد ناگهان متوجه می شود در اثر مرور زمان خانواده اش چه قدر عوض شده اند .
هیولا : مرد احساس می کند گناهی کرده که آن را به خاطر ندارد .
قانون قانون ها : مرد تنها در صورتی کاری را انجام می دهد که قانون او را مجبور نماید .
آشتی : زن و مرد یک سال است جدا از هم زندگی می کنند و اکنون مرد به نزد همسرش آمده .

بی معنا : اختلافات زن و مرد بعد از رفتن از شهرستان .
الکن : مرد هنگام صحبت با زنش لکنت زبان دارد .

مرد قدرت : تشریح تفاوت وظیفه و قدرت .
پروتو : پسرک به دنبال مراد خود است و عاقبت او را می یابد .

ساکن سیاره ی ونوس : مردی که می گوید با دیدن اتفاقات نباید نتیجه گیری کرد .

بوها و استخوان : سگی که مشکوک به هاری است . اینجا راوی خود سگ هست .

این کتاب هم قشنگ بود . موضوعات جالب و قلم روان و زیاب و تاثیرگذار . خیلی خیلی دوباره به اشیا و رابطه ما با اطرافمون اشاره داره . چیز بیشتری نمی تونم بگم .

موراویا در بچگی سل استخوان می گیره و همین موضع باعث می شه مدرسه نره و زیر نظر معلم خصوصی درس بخونه و فقط بتونه دیپلم بگیره ولی با این وجود در آینده خیلی موفق می شه هم نویسنده موفقی می شه ، هم عضو پارلمان اروپا بوده . یکی از دلایل معروفیتش البته اینه که فیلم های زیادی از روی داستان هاش ساخته شده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حرف هایی که زده می شوند تنها چیزهایی هستند که ملاک قرار می گیرند و قضاوت می شوند .

 

- تو خونه ی خودم هر کاری که دلم بخواد می کنم .
- نه خیر ، هیچ کس هر کاری که دلش بخواد نمی کنه . همه باید به هم احترام بذارن .

 

کار اصلی کلا توسط کارمندهای بسیار رده پایین انجام می شه . هر چی رده ها بالاترن ، کار بیشتر به یه بهانه و یه فرصت برای اعمال قدرت تبدیل می شه و سرانجام در رده های خیلی بالاتر ، کار بخار می شه ، ناپدید می شه : و دیگه چیزی به جز قدرت باقی نمی مونه و قدرت به خودش ختم می شه .

 

هر چیزی که وجود داره ، نقشش در همین وجود داشتنش خلاصه می شه . این ما هستیم که به دلخواه خودمون و خودخواهانه هر چیزی را تعبیر و تفسیر می کنیم . اما باید عادت کنیم که قضاوت نکنیم ، تعبیر و تفسیر هم نکنیم . باید اجازه بدیم هر چیزی به همان صورت بی معناش باقی بمونه .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:31 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دو زن /موراویا

 

 

آلبرتو موراویا

یوا رویگریان

 

انتشارات میلاد بهاران

چزیرا دختری روستایی است که زن دکان دار رمی نسبتا پولداری می شود که بسیار مسن تر از اوست . چزیرا به این مسائل اهمیتی نمی دهد همواره وفادار و پاک دامن است و برایش مهم خانه و مغازه شوهرش است . پس از چندی شوهرش فوت می کند و زن همه تلاشش را متوجه دختر یکی یکدانه و عزیز رزیتا  می کند . رزیتا دختری جوان و شدیدا معصوم ونجیب است . آنها روزگار خوشی دارند تا زمانی که جنگ شدت می گیرد خطر حمله آلمان ها قوت بیشتری گرفته و مادر و دختر رهسپار روستای مادر می شوند ... کتاب شرح سفر دو زن تنها در بحبوحه جنگ ، قحطی ، فحشا ، تنگ نظری مردم و ... است .

کتاب قشنگی بود دوسش داشتم مبحث جالبی را انتخاب کرده بود خیلی خوب پرورندوه بودش و خوب هم حالات روحی افراد و عکس العمل هاشون توی جنگ را بررسی و تحلیل می کرد . فرو افتادن مرزهای انسانی را خوب تصویر کرده بود ولی به نظرم رزیتا با اینکه از شخصیت های کلیدی کتاب بود خیلی خوب و طبیعی شخصیتش را دنیورده بود خیلی مصنوعی پاک و بی الایش بود و اصلا مشخصه خاصی نداشت خواننده باهاش ارتباط برقر نمی کرد و عکس العمل بعدیش هم واقعا شدید و غیر قابل باور بود .

موراویا کلا به بررسی حالات روان شناسانه داستان ها علاقه زیادی داره و در این بین به زن ها و روحیاتشون هم علاقه خاصی  داره و می گن بعد از تولستوی هیچ کس به خوبی موراویا زن ها را توصیف نمی کنه . در مورد موراویا خوبه بدونید عاشق کتاب بوف کور هست و خیلی دلش می خواسته فارسی بلد بوده تا بتونه این کتاب را به زبان اصلی بخونه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گفت که حالا دیگر پایان جنگ به ساعت ها بستگی دارد و من به او گفتم ولی کشته شدن تنها به ثانیه ها بند است .

 

وقتی غمی واقعی به دلیلی واقعی رخ می نماید ، کلمات نمی توانند تسکین و تخفیفی بدهند ، تنها باید علتش را از میان برد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:32 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

جست و جو /دورنمات

 

فردريك دورنمات

همايون نوراحمر

 

انتشارات قطره

مردي براي سخنراني در مورد كتاب هاي جنايي به يك شهري رفته و در بازگشت با يك رئيس پليس بازنشسته همسفر مي شه . رئيس پليس بهش مي گه كتاب هاي شما يك ضعف بزرگ داره اونم اينه كه عنصر شانس توي كشف جنايت را در نظر نمي گيريد و براش داستاني را تعريف مي كنه از دختر بچه اي كه با تيغ توي جنگل كشته مي شه و دوره گردي كه با بازپرسي هاي پرفشار اعتراف به گناه مي كنه و ماتايي كارآگاهي كه مي خواد قاتل واقعي را پيدا كنه و سرگردون مي شه ...

خوشم اومد يك جور داستان جنايي كه خوب به جنايت نمي پرداخت در حقيقت در مورد روح اين جور جنايات و در مورد يك جامعه مريض و سرنوشت آدم ها صحبت مي كرد من خيلي دوست داشتم اين ديد به مبحث جنايت و اين جور موضوع چيز تازه اي بود برام خيلي جذاب و خوش خوان بود و نمي شد كتاب را زمين گذاشت . كلا كه داستان هاي جنايي البته جذابيت خودشون را دارن من هميشه صفحات حوادث روزنامه هاي اون روز را مي خونم و يادمه توي اولين روزي كه با همسري صحبت مي كرديم گفت بعضي همكارام تا روزنامه مي ياد صفحه حوادث رو مي خونن اين قدر بدم مي ياد! منم گفت اا منم همين طورم :دي هنوزم دوست نداره ولي من تمام تلاشم را مي كنم كه حوادث اون روز را اگه جالبه براش بگم :دي

آقاي دورنمات نويسنده سوئيسي آلماني زبان هستند .

 

 قسمت زيبايي از كتاب

اين كار قانوني به شمار نمي رفت اما وقتي كه خواست پليس در كار باشد ، كمتر به قانون توجه مي شود .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
یک شنبه 19 تیر 1390  7:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها