کافکا در ساحل
هاروکی موراکامی
گیتا گرکانی
انتشارات کاروان
کتاب 2 داستان موازی را دنبال می کند که جایی به هم گره می خورند . کافکا نوجوانی کتاب خوان و بسیار تنها با پدری که هیچ درکی از او ندارد . پدر پیش بینی می کند که کافکا روزی او را خواهد کشت و با مادر و خواهر خود هم خوابه می شود . کافکا برای جلوگیری از این پیش بینی و ..... از خانه فرار می کند . ناکاتا نیز پیرمردی است که در اثر اتفاقاتی هوش طبیعی خود را از دست داده ولی به جای ان قادر است با گربه ها صحبت کند .....
کتاب خاصیه یک ریتم کلاسیک داره فرار از خانه و جستجوی مادر و .... غالب کار کلاسیک هست اما نمادها و درون مایه هاش نو هست ترکیب جالبیه . خیلی کتاب جذاب و پر جادثه ای هست من به شخصه واقعا از خوندنش لذت بردم چیز جدیدی بود
قسمت زیبایی از کتاب
خاطرات از درون شما را گرم می کنند اما در عین حال شما را پاره پاره می کنند
وقتی کسی خیلی سخت سعی می کند چیزی را به دست آورد ، نمی تواند . و وقتی دارد با تمام توانش از چیزی فرار می کند ، معمولاً گرفتار همان می شود .
مردم از چیزی که ملال آور نیست زود خسته می شوند اما نه از چیزی که ملال آور است
کارهایی که یک نقص اساسی دارند به همین دلیل جذاب هستند _ یا دست کم ادم های خاصی را به سوی خود جلب می کنند .
مهم نیست تا کجا فرار کنی . فاصله هیچ چیز را حل نمی کند .
منبع:http://bestbooks.blogfa.com