0

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تاکسی نوشت ها / ناصر غیاثی / انتشارات کاروان

 

( مجموعه داستان ) تاکسی نوشت ها / ناصر غیاثی / انتشارات کاروان / چاپ چهارم / 100 صفحه / 2200 تومان

کتاب به نوعی برام جالب بود.  یجورایی من رو بیاد " این مردم نازنین" رضا کیانیان می انداخت. اما انصافا به جذابیت اون نبود.  جالب ترین نکته این کتاب به نظرم ذکاوت و زیرکی نویسنده در چینش  دو فصل آخر کتاب تحت عنوان ( مسافر نوشت 1 و 2)  بود.  آنقدر هوشمندانه این دو فصل  بالافاصله بعد از فصلهای قبلی کتاب قرار گرفته بود که ادم حتی اگه نمی خواست هم ناخوادگاه دست به مقایسه این دو بخش با هم می زد و تفاوت های فرهنگی آشکار ما و جاهای دیگه....       به نظرم برای معرفی این کتاب شرح پشت جلد ، خود روان و کاملا گویاست و هر سخنی افزون بر آن اضافه می نماید.

 

(((  ناصر غیاثی یکی ار وبلاگهای بسیار پر مخاطب را به نام رقص بر بام اضطراب دارد. این نویسنده مجموعه خاطراتش را به عنوان ناکسی نوشت ها در وبلاگ شخصی اش منتشر می کرد که استقبال زیادی از آن شد . اکنون وی تاکسی نوشت هایش را در مجموعه ای گرد آوری کرده است.

تاکسی نوشت ها ، آمیزه ای خیال و واقعیت ناصر غیاثی ، نویسنده و مترجم ایرانی است که بیش از بیست و اندی سال در المان زندگی و کار می کند. او در مقاله ای می نویسد:  اگر توانسته باشم در  داستانهای این کتاب ، ضمن سرگرم کردن و برانگیختن حی کنجکاوی خواننده و بعد ارضای آن ، برخی ویژگی های فرهنگی آلمانی ها و ایرانی های مقیم آلمان و همزیستی یا تقابل آن را نشان بدهم ، به مقصودم از  نوشتن تاکسی نوشت ها دست یافته ام.

تاکسی نوشت ها را که یکی از آثار داستانی ادبیات مهاجر است ، هم می شود مجموعه داستان تلقی کرد و هم کلیتی به هم پیوسته دارد  از وقایعی که میان یک راننده تاکسی و مسافرانش اتفاق می افتد . راننده ، مثل دنیای واقعیت ، خود ایرانی است و مسافرانش اما از همه جای دنیا ، از ایران یا خود آلمان و یا حتی امریکای جنوبی. داستانهایی که در این کتاب  آمده ملغمه ای از واقعیت و رویاست  برخی بیانگر مشکلات ایرانیان مهاجر در آلمان و برخی به مسائل دیگر می پردازند . در این کتاب نویسنده برشی از ظاهر مسافر یا حرف های او به خواننده می دهد تا خواننده بتواند با دانستن همان برش به درون شخصیت های داستان نقب بزند.  )))       - شرح پشت جلد-

 

 وبلاگ شخصی ناصر غیاثی

گفتگو با ناصر غیاثی ( روزنامه اعتماد )

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:43 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

گور به گور / ویلیام فاکنر/ نجف دریا بندری /نشر چشمه /چاپ پنجم

این رمان را فاکنر در 1930 یک سال پس از خشم و هیاهو نوشته است .

رمان "گور به گور" اثر ویلیام فاکنر  درباره یک خانواده روستایی است که تصمیم می گیرند به وصیت مادرشان عمل کرده و او را در زادگاه خود که در شهر دوری واقع شده است(جفرسون) به خاک بسپارند. برای این کار باید از رودخانه ای عبور کنند که درست در شب مرگ مادرشان طوفان و سیل پل را از بین برده و آنها مجبور می شوند مسیر دورتری را برای رفتن به شهر انتخاب کنند.طرز روایت داستان در نوع خود زیباست. هر فصل رمان از زبان یکی از شخصیت ها روایت می شود. در نوع بیان کلمات و جمله بندی نیز شخصیت راوی نیز در نظر گرفته می شود . انگار که شخصیت های مختلف داستان در مقابل دوربینی قرار داده می شوند و از آنها بیان شرح ما وقع خواسته می شود. خصوصاً آنجا که داستان از زبان یک کودک روایت می شود ..

به گفته نجف  دریابندری ، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت انگیز و پرآشوب داستان های فاکنر به شمار رفته است.ا گرچه درباره این رمان باید گفت سادگی آن تا حدی فریبنده است و ظرایف آن غالبا در نگاه اول آشکار نمی شود.

فاکنر خود معتقد بوده است که این کتاب را ظرف شش هفته آن هم همراه با کار شبانه پای کوره آتش نوشته است و پس از آن هم دستی در آن نبرده است، اما ساختمان داستان و ظرافت های موجود در آن به گونه‌ای است که خواننده گمان می‌کند باید بیش از اینها وقت صرف آن شده باشد.در هر حال این رمان را بسیاری از منتقدان ساده‌ترین و در عین حال کامل ترین رمان فاکنر دانسته‌اند و برخی حتی از آن به شاهکار یاد کرده‌اند.

پرانتز باز اینجا برای من فع ل ن امن ترین محل است برای بودن ..تشکر از همه شما عزیزان برای بودن بدون نقطه تان .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:28 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

جانورها/ جویس کرول اوتس/ حمید یزدان پناه

اخیراً نشر افق کتاب جانورها اثر جویس کارول اوتس را منتشر کرده است. رمانی جذاب و خواندنی که مطمئناً اگر 20صفحه  اول رو بخوانید و کتاب رو زمین نگذارید تا آخرین صفحه  یک نفس جلو خواهید رفت . علتش هم به نظر من اینست که صفحات اول  به نظر گیج کننده می آید ولی در صفحات میانی و پایانی کتاب متوجه رابطه اتفاقات داخل قصه می شویم. ماجرای کتاب هم در خصوص دختران دانشجویی است که محو كلام آقاي هارو، استاد ادبيات مي‌شوند، چيزي نمي‌گذرد كه آتش‌سوزي‌هايي مرموز در دانشكده و نزديك اتاق درس آقاي هارو اتفاق مي‌افتد كه دانشجويان را به يكديگر ظنين مي‌كند.
در اين ميان جيليان- كه مثل ديگر دختران، شيفته‌ي هارو است- وارد زندگي خصوصي او و همسرش مي‌شود و در دفترچه‌ي خاطراتش به اسراري تكان‌دهنده پي مي‌برد

مطالب پشت جلد

دنبال زني مي‌رفتم در سراشيبي پردرخت، به طرف دهكده‌ي كاتامونت ماساچوست. سال سوم دانشكده كاتامونت بودم. او متكبرانه خودش را دوركاس معرفي مي‌كرد. متوجه من نبود. او همسر مردي بود كه فكر مي‌كرد من عاشقش هستم.
 
خواندن این کتاب را به همه مخصوصاً دانشجویان سال اول  به شدت توصیه میکنم.
فرستاده شده توسط "محمد حسین همت"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:29 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

وانیل و شکلات / ازووا کاساتی مودینیاتی / نشر البرز

آندرئای عزیز، نکبت زندگی من!
بارها تو را تهدید کردم که ترکت می کنم و هرگز این کار را نکردم. اما اکنون می روم. خودت می دانی که در تصمیماتم کند اما مصمم هستم. در هجده سال زندگی مشترک به خودخواهی تو، به قدرتت در دروغ گفتن، به ترس هایت و به ناپختگی کودکانه ات پی بردم. نمی خواهم بدانم چطور بدون من از پس مشکلات بر می آیی، با توجه به اینکه قادر به باز کردن یک قوطی آبجو نیز نیستی. اگر مایل به ادامه ی زندگی باشی مطمئنا یاد خواهی گرفت که از خودت، سه فرزندمان و باغ وحشی که اسمش را خانه گذاشته ایم مراقبت کنی... پس از هجده سال زندگی مشترک دیگر برایم جاذبه ای نداری. چطور می توانستم تصور کنم مردی که عاشقش بودم فقط یک پسر بچه است. بچه ای که از بزرگ شدن اجتناب می کند... (پاراگراف ابتدای داستان)

وانیل و شکلات / چاپ پنجم / ازووا  کاساتی مودینیاتی / مترجم: لیلا صدری / نشر البرز /  560 صفحه / 7900 تومان

خلاصه داستان : پنلوپه پس از هجده سال زندگی مشترک و وجود سه فرزند تصمیم به ترک آندرئا می گیرد و او را با هزاران مشکل روزمره تنها می گذارد تا به تنهایی با آنها مواجه شود و آنها را حل کند.ضمن اینکه در این مدت خودش هم فرصتی برای مرور گذشته داشته باشد.بخش اعظمی از داستان شامل فلاش بک هایی به حوادث گذشته است و سایه ی شخص دیگری در زندگی پنلوپه که موجب سردر گمی اش در دنیایی از تردید می شود و در سوی مقابل آندرئای جذاب وزیبایی قرار دارد که به پنلوپه وفادار نیست. در ادامه با چالش های ذهنی آندرا و احساسات عاشقانه زندگی پنلوپه ، داستان زندگی اطرافیان این خانواده روبرو هستیم....

همیشه داستانهای  " آلبادسس پدس" رو دوست داشتم. شاید بزرگترین دلیلی که جذب این کتاب شدم شباهت داستانیش با فرم داستانهای این نویسنده بوده. یجور خاصی این کتاب "دفترچه ممنوع "  رو بیادم می آورد.این داستان ایتالیایی برش ساده ای از روزهای زندگی یک خانواده و حاشیه های عاطفی  پیرامونش که گاه گاه در قالب فلاش بک های هیجان انگیزی در معرض دید خواننده قرار می گرفت. این داستان به شکل دلنشینی از زاویه های متفاوت روایت می شد. از دید و نگاه آدمهای متفاوت قصه...   آدمهایی که هر کدوم دیگری رو مقصر می دونند و برای حل مشکلات ، محتاج اندک زمانی هستند تا گذشته رو مرور کنند. آدمهایی که هر کدوم یک دنیا خاطره و احساس  با خودشون همراه دارند. نحوه فصل بندی به کشش داستان افزوده . شخصیت پردازی تا حدودی با دقت صورت گرفته. فضاهای ساخته شده  ، شکل تصویری ماندگاری در ذهن مخاطب ایجاد می کرد. پیچیدگی و در هم بودن تک تک داستانها خللی در روند ساده و روان داستان ایجاد نکرده بود.  لحظاتی از داستان خواننده با شخصیتها گره می خورد و درگیر حس همذات پنداری شیرینی  می شد.   در هر حال خوندنش خالی از لطف نیست.....

 

 شرایط من مانند میلیونها زن دیگر است . همه ما قربانیان آگاهی هستیم  که به امید فردای بهتر و معجزه ای که بتواند زندگی ما را دگرگون کند ، نشسته ایم.  (بخشی از متن کتاب )

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:30 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

شور زندگی/ایرونیگ استون/محمد علی اسلامی ندوشن/انتشارات یزدان

وان گوگ بیان کننده عمیق انسانیت انسان است ؛ بی هیچ خودنمایی، بی هیچ منت گذاردن، با کمال خضوع و بی لحظه ای آرام گرفتن. ( مقدمه مترجم)

شور زندگی، ماجرای زندگی ونسان وان گوگ، نقاش هلندی قرن نوزدهم است.هر یک از بخش های کتاب به یکی از شهرهایی تعلق دارد که وان گوگ در آنها زندگی کرده.محتوای اصلی  کتاب از نامه های ونسان به برادرش تئو گرفته شده است.

بخش اول کتاب، شرح زندگی و عشق اول وان گوگ در لندن است ،در دوره ای که وان گوگ فروشنده پرده های نقاشی بوده.و وان گوگ بعد از عشق نا فرجام، تصمیم می گیرد که کشیش بشه.اما بعد از مدتی به این نتیجه می رسد که باید به کار دیگری بپردازد و به برادرش تئو می گوید: بالاخره من راه خود را پیدا کردم، نقاش خواهم شد، البته که خواهم بود، باید باشم.

در واقع کتاب ، سیر زندگی مردی را نشان میده که بعد از فروشندگی و تحصیل علوم دینی، به نقاشی رو میاره.مردی که مردم او را دیوانه سرخ مو ( Fou Roux) می نامند.کسی که در زمان حیاتش فقط یک تابلویش به فروش می رود و کسی که سرانجام خودکشی می کنه.وان گوگ ای که امروزه آثارش در موزه های بزرگ دنیاست و بسیاری به تحلیل نقاشی ها و کاربرد رنگ در نقاشی های او می پردازند.

فکر کنم شور زندگی یکی از بهترین رمانهایی باشه که تا به حال خوندم.نویسنده خیلی خوب از پس توصیف پرده های نقاشی براومده و خیلی خوب تونسته احساسات را در اثرش بیان کند.

نکته جالب دیگه اینکه، ایرونیگ استون در شهرهایی که وان گوگ زندگی کرده بوده، اقامت گزیده و به بررسی اوضاع و احوال و شرایط زندگی  وان گوگ در آن شهرها پرداخته است.

دو هفته پس از روزی که حواله را دریافت کرده بود، پاکتی به دستش رسید که در آن نسخه ای از شماره ژانویه( مرکوردوفرانس) بود.تئو دور مقاله ای را که به نام (تنها روان) روی جلد بود خط کشیده بود.خواند: ( آنچه آثار ونسان وان گوگ را مشخص می کند، فراوانی نیرو و حدت بیان است، در اثبات قاطعانه شکل اصلی اشیا، در سادگی قالب هنری او که گاهی زمخت می شود، در میل جسورانه او به اینکه توی چشم خورشید خیره شود ، در شور طرح و رنگ او؛ موجودی نیرومند، مردی جسور که گاهی خشن است و گاهی صادقانه لطیف./ (از متن کتاب)

پ.ن.1.به نظرم بهتره قبل از خوندن این کتاب آثار وان گوگ را دیده باشید.کتاب ( وان گوگ چگونه وان گوگ شد) اثر ریچارد مولبرگر شامل 12 شاهکار ونسان و توضیح کوتاهی درباره هر کدام از آنهاست که بهتون کمک می کنه.همینطور می تونید اینجا بعضی آثار وان گوگ رو بیبینید.

پ.ن.2. ونسان در نامه ای به برادرش می نویسد: رنج کشیدن بدون شکوه کردن، یگانه درسی است که باید در زندگی آموخت.در اینجا می تونید نامه های ونسان به تئو را بیبینید.

پ.ن.3. وان گوگ معتقد بوده، یک نقاش خوب باید خیلی رمان خونده باشه

 پ.ن.4. اینجا میتونید چند تا مستند درباره وان گوگ بیبینید.

پ.ن.5. ونسان نمرده است، هرگز نخواهد مرد.عشق او، نبوغ او، زیبائی بزرگی که آفریده است، تا ابد زنده خواهد ماند، هیچ ساعتی نیست که من پرده های او را نگاه کنم و هر بار در آن، چنانکه گوئی آن ها را برای اولین بار تماشا می کنم، معنی تازه ای از زندگی نبینم.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:33 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تجربه پدری کردن / بیل کازبی / انتشارات پیک بهار

مثل دریانوردها آماده باشید..

من حدس می زنم دلیل واقعی من و همسرم برای بچه دار شدن ، شبیه دلیل ناپلئون برای حمله به روسیه بوده است. راستش را بخواهید ، این کار در زمان خودش چندان بد به نظر نمی رسید، ولی از آنوقت به بعد ، من دچار تردید های بیشمار ، مخصوصا درباره عقل و هوش خودم و همسرم شدم....

باوجود احساساتی همچون پدرم ، گمانم شما هنوز هم تصمیم داشته باشید که به جای نگهداری از یک خوکچه هندی ، فرزندی داشته باشید. یک خوکچه هندی در هر حال تا توالت که همراه شما نمی آید!   تنها به توالت رفتن از جمله نعمتهایی بوده است که شما  و همسرتان تا قبل از بچه دار شدن ، از آن برخوردار بوده اید ؛ درست همانطور که رانندگی آرام و بی صر و صدا ، غذا خوردن مودبانه  و متمدنانه در رستوران  و ورشکست نشدن بخاطر صرف همه سرمایه تان در مغازه های اسباب بازی فروشی جزو نعمتهایی بودید که که داشتید و نمی دانستید.  یک پدر به سرعت یاد می گیرد که فرزندش بی برو برگرد درست همان موقعی که می خواهد به توالت برود که خودش آنجاست. انگار تصورمی کند که پدرش در آنجا  به هم صحبت نیاز دارد . تنها راهی که این پدر می تواند مطمئن باشد که فرزندش در توالت به سراغ او نمی آید این است که از توالت پمپ بنزین استفاده کند.  یک پدر همچنین امکان چرت زدن  و یا کار کردن در خانه را از دست می دهد . برای یک آدم جوان ، چرت زدن خیلی معنا ندارد، چون اگر لازم باشد ، این کار را در کلاس انگلیسی انجام می دهد ، ولی برای یک پدر ، چرت زدن نیازی اساسی است  واو به زودی یاد می گیرد که این نیاز را بهتر است در یک سالن تئاتر محلی برآورده کند.   (بخشی از متن کتاب)

 

تجربه پدری کردن / بیل کازبی / مترجم: پروین قائمی / انتشارات پیک بهار /  142 صفحه / 1200 تومان

شاید از جمله های بالا حدس زده باشید....  این هفته یک کتاب هیجان انگیز خوندم.یک کتاب متفاوت و  شاید خاص!!!!!!!!!!!!!!!!  یک کتاب جالب ، کوتاه  و سراسر خنده ....      بیل کازبی  که خود پدر 5 فرزند است ، از تجربیات پدر بودن خود با زبانی ساده و طنزآمیز  سخن می گوید. از همان ابتدا که او و همسرش تصمیم گرفتند خانواده ای 3 نفری داشته باشن تاااااااااااااااااا دانشگاه رفتن بچه ها...  لحن کمدی این داستان همواره  تا آخرین صفحه حفظ می شود  و خواننده را برای ادامه داستان  به شدت هر چه تمام تر ترغیب می کند.   تصویر روی جلد، یکی از جذابیتهای خاص این کتاب بود که به شدت انگیزه ای شد برای اینکه اولین بار این کتاب رو ورق بزنم.... شاید بهتر باشه برای معرفی این کتاب با مزه ، از شرح پشت جلد  و بخشهایی از متن کتاب استفاده کنم. 

" بیل کازبی پدری کردن را با نشاط و زنده ارائه می کند. او ما  را به سفری سرشار از بصیرت  و روشن بینی  و در عین حال شاد و مفرح می برد  و فراز و نشیبهای این وظیفه دشوار را با زبانی شیرین بازگو می کند. او در طول این سفر ، تکیه اش بر مراحل و نکاتی است که همه مردانی که مشارکت فعالانه در رویداد روحانی  و روان شناسانه پدری کردن را انتخاب می کنند ، با آنها روبرو خواهند شد... "( دکتر آلوین پوسان )

 اخیرا با زن و مردی آشنا شده ام که پنجاه سال است با هم ازدواج کرده اند  و داستان پر هراس و وحشتی را که تن "برایان دی پالما" را هم می لرزاند ، برایم تعریف کرده اند. پسر چهل و شش ساله آنها به تازگی ، با دو بچه بیست و سه ساله  و بیست و دو ساله برگشته بود  تا با آنها زندگی کند. جالب اینکه هر سه تای آنها را هم از کار اخراج کرده بودند...  به همسرم گفتم : "فلسفه اختراع مرگ همینه!"       چه کسی دلش می خواهد هفتصد سال عمر کند  و از پنجره خانه اش نگاهی به بیرون بیاندازد  و ببیند که پسر ششصد ساله اش با دو پسر چهارصد ساله  به خانه برگشته تا با او زندگی کنند؟!!!!   (بخشی از متن کتاب)

 (+) لینک بخش جذابی از متن کتاب : موسیقی برای دیدن است نه شنیدن!

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:35 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مرغان شاخسار طرب ( پرنده خارزار) / کالین مک کالو / نشر نیلوفر

...در افسانه ای آمده است که پرنده ای تنها یک بار در عمر خود می خواند و چنان شیرین می خواند که هیچ آفریده ای بر زمین به او نمی رسد. از همان دم که از لانه ی خود بیرون می آید در پی آن می شود که شاخه های پرخاری بیابد و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد. آنگاه همچنانکه در میان شاخه های وحشی آواز سر می دهد بر درازترین و تیزترین خار می نشیند. و در حال مرگ، با آوازی که از نوای بلبلان و چکاوکان فراتر می رود رنج جان کندن را زیر پا می گذارد. آوازی آسمانی که به بهای جان او تمام می شود. همه ی عالم برای شنیدن آوازش بر جای خود میخکوب می شوند و خداوند در ملکوت آسمان لبخند می زند. آخر، تا رنجی گران نباشد گنجی گران بها دریافت نگردد... باری، آن افسانه چنین می گوید.    ( متن ابتدایی داستان ) 

 مرغان شاخسار طرب ( پرنده خارزار) / کالین مک کالو / مترجم : مهدی غبرایی / نشر نیلوفر/ 768 صفحه / 9500 تومان

کتاب  سیر حوادث تاریخی و عاطفی زندگی "مگی کلیری"  را از 4 سالگی  (1915)   تا روزهای پایانی عمر (1969) دنبال می کند که با شش برادر و خانواده گله چران خود زندگی می کند.روزی خبر می رسد که عمه ی آنها که در استرالیا صاحب ملک و سرمایه زیادی است  آنها را برای در دست گرفتن میراث خود به آنجا فراخوانده است .......  

 

در فواصل خوندن این کتاب نسبتا قطور! گهگاه که کتاب رو می بستم  ، احساس می کردم از بالا  به بازه زمانی زندگی یه نفر نگاه می کنم. از  آغاز تا نقطه های پایانی...     یک خط مستقیم که در طول مسیر   گاه نقاط درخشان  و گاه بی نوری بهش اضافه شدند و یه جاهایی هم  ازش کم....      یجورایی این نوع نگاه کردن از بالا به زندگی و دوره حیات یک آدم ( وقتی می گم زندگی یه آدم ، یعنی واقـــــــــــــــــــعا تمام زندگی یک انسان ، که وقتی خوب بهش فکر می کنی از فراز و فروهای ممکن می لرزی....  نه همونی که فقط تو  جمله به همین سادگی نوشته می شه !!!!!!!!!!!!!  )   برام  هم لذت داشت و هم  غم!    وقتی در ابتدای داستان با دختری 4 ساله روبرو هستی و  همین کوچولو  سالها بعد عاشق می شه ، مادر می شه ، پیر می شه و دست آخر با یه دنیا عشق توی سینه اش  به انتظار مرگ می شینه  ،   وقتی آخر داستان برمی گردی ویه نگاه کوچولو به صفحه ابتدایی می اندازی یه لذت عمیق شبیه دیدن آینده زندگی اون آدم بهت دست می ده....                       اما وقتی کتاب رو بستم ، دلم گرفت. حس کردم واقعا زندگی اینه؟!!!!!   یه سری آدم  درست مثل یه عالمه ستاره ، یکی یکی تو آسمون زندگی آدم روشن می شن و یواش یواش بعضی هاشون انقدر برات عزیز،  که حتی فکر یه لحظه نداشتنشون ته دل آدم رو خالی می کنه. اما بعد    باز هم یکی ، یکی خاموش می شن و تو مجبوری شاهد تمـــــــــــــــــــــــــــــام این آمدو رفت هایی باشی که گهگاه هر کدوم از اونها بنا به درخشش  خودشون تو آسمون زندگیت ، تکه ای از دل و روح و تمام وجود   رو با خودشون بردند....

 یکی از دوست داشتنی ترین کتابهایی که خوندم همین کتاب بود.  با روایتی خطی و کاملا ساده!  یک عاشقانه کودکانه و پاک و ماندگار.   سرگذشت عشقی ممنوع و نامتعارف که شاید همین تلخی نامتعارف بودن  و علم به نرسیدن لذتبخش بود. " مگی کلیری"    و  کشیشی کاتولیک دلداده هم می شوند  ( بنابر رسم کاتولیکها  کشیش ها از ازدواج و ارتباط با زنها منع هستند)  و این عشق سالیان سال تا مرگ همراه همیشگی زندگی آنهاست...  در جایی،  یکی از دیالوگهای مگی این بود :   "من آنچه را که از کلیسا دزدیدم ، پس می دهم.  گویا این را از من خواسته اند.... "       به نظرم اوج داستان بود که واقعا همین دو خط دیالوگ  به شدت تکان دهنده بود.... و تمام ترس و تشویشی که از میانه داستان  همراه خواننده و مگی پیش می رفت ، از اینکه " اگر چیزی را از خدایان بدزدی ، سرانجام نابود خواهی شد"    به حس گس  داستان افزوده بود.

 توصیه می کنم این کتاب رو با ترجمه مهدی غبرایی بخونید . چه بسا لذت خوندن یک کتاب با ترجمه خوب و روان کم از خوندن یک کتاب خیلی خوب  نباشه!!!!!!!!

 شخصیت پردازی و  توصیفات داستانی از مکان و زمان به خوبی صورت گرفته بود. هر چند که می شه گفت با توجه به قطر  کتاب ، دست نویسنده برای توصیف هر چه بیشتر باز بوده است.  شاید تا بحال توی همچنان محیط  و درجه آب و هوایی قرار نگرفته باشیم ، اما  چنان ملموس جملات پشت سر هم ردیف شده اند که کاملا  درک می شوند.  حتی چهره ها رو  قشنگ می تونی مجسم کنی... ( دوستی پیشنهاد کردند که بالافاصله بعد از خوندن کتاب ، سریالش  "THORN BIRDS   1982"  رو هم ببینم....    وسطهای داستان  دلم می خواست برم فیلم رو بگیرم  تا فقط و فقط  ببینم  واقعا شخصیت ها  همون شکلیند که فکر می کردم ؟!!!!  )   پیشنهاد می کنم اول کتابش رو بخونید  ، بعد فیلم رو ببینید.  چون قبلا تجربه دیدن فیلمهای اقتباسی  ثابت کرده که جذابیتهای خاصی که لابلای خطوط قرار گرفته اند ، بهیچ عنوان قابلیت نمایشی شدن ندارند....  چه بسا کمرنگشون هم بکنند!!                   با تمام سادگیش کتاب فوق العاده جذابیه. جزو همون معدود کتابهاییه که به شدددددددددددددددددددددت پیشنهاد می شود.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:36 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

عروسک فرنگی / آلبادسس پدس / انتشارات ققنوس

ی / آلبادسس پدس / انتشارات ققنوس

معرفی امروز یکم متفاوته....   

عروسک فرنگی / آلبادسس پدس / ترجمه : بهمن فرزانه / انتشارات ققنوس / 224 صفحه

با اینکه همیشه معتقد بودم خوندن یک کتاب بد هم از نخوندنش بهتره ؛ اما اینبار حس می کنم وقتم هدر رفت. شاید بخاطر همینه که احساس مسئولیت می کنم و نمی خوام یکی دیگه هم دچار همین مشکل بشه.....  هرچند که قبلا کتاب بدتر از این هم خونده بودم ، اما نمی دونم چرا این یکی انقدر بهم برخورد.  شاید ناشی از حساسیت بی دلیل اینروزها بود ، شایدم چون از نویسنده این کتاب توقع چنین شاهکاری(!) نداشتم.    البته انقدرها هم که من می گم بد نبود....   بذارید به حساب همان اینروزها....

برخلاف "دفترچه ممنوع"  و "ازطرف او"   که تماماً به شخصیت پردازی آدمهای داستان پرداخته بود، اینبار هیچ نشانه ای به چشم نمی خورد تا جاییکه حتی تا صفحات پایانی هم نمی تونستم چهره ها شون رو مجسم کنم و این یعنی....!؟   خلاصه اینکه سرتاسر داستان از بس که دلیل رفتارهای احمقانه و غیر منطقی شخصیت "جولیو "  رو درک نمی کردم ، مدام باهاش حرف می زدم ؛ خوب که چی؟!  مگه مریضی!!!!!!!!!!  خیلی مسخره ست اما باور کنید تنها دلیلی هم که باعث شد تا آخرش بخونم حس کنجکاوی بود نه برای پایان داستان و جذابیتش ، بلکه برای اینکه بفهمم با چه  گره گشایی خلاقانه ای می خواد این رفتار رو منطقی جلوه بده و توجیه کنه.  که البته پایانش هم مسخره تر از خود داستان بود.که به کل نا امیدم کرد از سابقه درخشان نویسنده.

اما یکی دو نکته هم داشت...  اول اینکه برای هزارمین بار بهم ثابت بشه یک ترجمه خوب چقدر می تونه به پشبرد داستان ( حتی نوع خسته کننده آن ) کمک کنه ؛ همیشه وقتی می خوام کتابی بخرم که توسط چندین نفر ترجمه شده به دومین چیزی که دقت کنم نام مترجمش باشه. اینبار هم بهمن فرزانه مثل همیشه شاهکار بود.   دوم اینکه هیچـــــــــــــــــــــــــــــــــوقت برای انتخاب و گذاشتن وقت برای خوندن یک کتاب؛ به ذهنیتی که از آثار دیگر همان نویسنده دارید اکتفا نکنید.

بعد از اینهمه بد و بیراه گفتن به این کتاب بیچاره ، شاید یکی هم بود که بخواد بخوندش ، پس برای معرفی اکتفا می کنم به شرح پشت جلد که خود تا حدودی بیانگر فضای داستان است:

جولیو بروجینی ، مردی جا افتاده  و مشاور موفق حقوقی ، خواسته یا نا خواسته ، از روی عشق یا هوس ، شبانهروز به ایوانا می اندیشد . دختری نه زشت و نه زیبا ، نه دوست داشتنی و نه نفرت انگیز ، دختری که ساده است و نیست ، معصوم است و نیست ، دختری که به رغم روزمرگی دست نیافتنی است. آنچه جولیو را در خود کشیده است اگر چه بنا به گفته هایش هوسی بیش نیست ، اما چنان ژرف است که بازشناسیش از عشق ساده نیست.   (شرح پشت جلد)

 

- پی نوشت : آلبادسس پدس در سال 1911 از پدری کوبایی  و مادری ایتالیایی در شهر رم به دنیا آمد. وی بعدها از طریق ازدواج با نجیب زاده ای ایتالیایی تابعیت آن کشور را کسب کرد. پس از مدتی روزنامه نگاری به نوشتن داستان روی آورد . مهم ترین کتابهای وی عبارتند از : عذاب وجدان ، از طرف او ، تازه عروس،دفترچه ممنوع  و هیچ یک از آنها باز نمی گردد.  این نویسنده مشهور ایتالیایی در سال 1977 در پاریس درگذشت.

(+) نگاهی به زندگی آلبادسس پدس

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:37 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رازی را به من مگو... / جوی فیلدینگ / انتشارات شادان

 نگاه کن!
شاید که زندگی فرصتی بی بدیل به من و تو داده است
تا به گونه ای متفاوت همدیگر را ببینیم.
و شاید تمامی این حوادث
بهانه ای است برای دوباره دیدن...
دیدن زندگی و یکدیگر.
نگاه می کنم...
تو را و خودم را
با چشمهایی که نه از قطرات اشک
بلکه برای بهتر دیدن
پر آب گشته اند.
من و تو نگاهی دوباره به هم می کنیم.                  (شرح پشت جلد)

رازی را به من مگو... / جوی فیلدینگ / نفیسه معتکف / انتشارات شادان / 436 صفحه / 3900 تومان

 نمی دونم برای شما پیش اومده یا نه!   اما زمانهایی هستند که فارغ از هر سبک و موضوع  یا حتی  نوع نگاه نویسنده ؛ آدم دلش می خواد فقط و فقط یک قصه ( به معنای واقعی کلمه) بخونه . یه قصه راحت و ساده که مثل قصه های آخر شب که مامان بزرگ زیر گوشمون زمزمه می کرد ، جذاب باشه و تا  "کلاغه به خونش نرسید ، آخر قصه " پلکهامون رو هم نره....

همیشه کتابهای این نویسنده حداقل برای شخص من از یک نوع کشش خاص برخوردار بوده.  وقتهایی بوده که با خوندن یکی دو تا کتاب بَد   برای مدت کوتاهی از کتاب خوندن خسته می شدم ، اما داستانهای این نویسنده درست همونی بود که می خواستم. انقدر منو به دنبال خودش می کشوند تااااااااااااااا برسه به صفحه آخر.

ایندفعه نوبته کتاب " رازی را به من مگو...." بود که تا پایانش  همه جا دستم بود و از کوچکترین فرصتی استفاده می کردم. یجور اعتیاد تا بفهمم آخرش چی می شه   و انصافا اونم خوب هر بار با یه رو دست حالم رو جا می آورد. تااااااااااااااا صفحات آخر...

بار روانشناسی  که در  داستانهای خانم فیلدینگ  به چشم می خوره بطور محسوسی  با ذهن خواننده درگیر کننده است و ناخواسته  مخاطب را دچار همذات پنداری می کند.  اینبار با زندگی شخصی  دادستان ایالتی بخش جنایی  به نام "جس کاستر"   روبرو هستیم که 8 سال پیش  بعد از برخورد لفظی که با مادرش داشته ، مادرش ناپدید شد و جس تمام این سالها را با کابوس آن روز گذرانده است.... در این میان جس با پرونده یکی از موکلان خود روبروست و در راه  اثبات جرم  قاتل وی  ، زندگی شخصی و احساسی خودش هم دستخوش حوادثی می شود.  با اینکه شخصا ترجمه کتاب رو دوست نداشتم. و یه جاهایی باهاش ارتباط برقرار نمی کردم اما کلا داستانیه که از جذابیت بالایی برخورداره. شاید به خوبی داستانهای قبلی که از این نویسنده خوندم نباشه اما  انقدر هیجان انگیز هست که شما رو به دنبال کردن بقیه آثار این نویسنده هدایت کنه....  

                            

  سایت رسمی نویسنده کتاب

 دانلود کتاب "رازی را به من مگو..."

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:38 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

بیگانه ای با من است / جوی فیلدینگ / انتشارات شادان

جوي فيلدينگ توانايي شگرفي در به تصوير كشيدن زندگي افراد با شرايط خاص دارد، شرايطي كه ممكن است براي هر كسي پيش آيد ."                               (نیویورک تایمز) 

بیگانه ای با من است / جوی فیلدینگ / شهناز مجیدی / انتشارات شادان / 413 صفحه / چاپ پنجم

 داستان در همان ابتدا  با شکل دادن موقعیتی استثنایی برگ برنده خود را رو می کند. تعلیقی که  ناخواسته از همان سطر اول داستان ، خواننده را  با این فضا درگیر می کند و متعاقب آن برای کشف سوالهای بیشماری که در ذهنش ایجاد شده  صفحات را ورق می زند.

" یک بعد از ظهر در اواخر فصل بهار (جین ویتاکر)  برای خرید مقداری شیر و تخم مرغ به مغازه ای رفت  و فراموش کرد که چه کسی است..... "     ( اولین پاراگراف )

این داستان هم مانند دیگر داستانهای این نویسنده از قصه ای جذاب و هیجان انگیز برخوردار است که مطابق معمول باز  هم به بعد روانشناسی شخصیتها  و رفتارشناسی آنها  توجه خاصی شده است .  طبیعتا  طبق روال شیوه نگارشی خانم فیلدینگ  ، گره گشایی در صفحات پایانی صورت گرفته اما نه به غافلگیر کنندگی دیگر داستانهای وی. باز هم همان فضاهای چالش برانگیز آشنا.....    داستان درباره خانم جوانی است که خود را در میان خیابان  با لباسی آغشته به خون  و 10000 دلار پول در جیبهایش در شرایطی می یابد که هیچ چیز را بخاطر ندارد. هرچند  تمام خیابانها و موقعیتی که در آن قرار دارد را می شناسد ، اما چیزی راجع به خود نمی داند... حتی نمی داند  که رنگ چشمانش چه رنگیست و اصلا آیا ازدواج کرده است ؟!!!!!!!  ....  پس از مدتی فردی ادعا می کند که همسر اوست و او را به خانه می برد و سعی در بهبودی وی دارد اما تلاشهای زن برای یادآوری گذشته اش و اینکه اصلا چرا دچار این بیماری شده است او را با حقایقی روبرو می کند......

قبول کنید نویسنده دست به انتخاب موقعیت هیجان انگیزی برای داستان جدیدش زده است. حتی فکر کردن به این شرایط هم  ترسناکه. اینکه یکروز ناگهان ببینی ، هیچ چیزی بخاطر نداری............. حتی نمی دونی کی هستی و چکاره ای!!!  و موقعی که تصویر خودت رو در آینه ببینی  ، احساس کنی با بیگانه ای روبرو هستی..... تصورش هم سخته.

 هر چند این کتاب جزو یکی  از پرفروش ترین کتابهای خانم فیلدینگ به شمار می رود  و تا جاییکه یادمه در نمایشگاه کتاب سال 79  حســـــــــابی سرو صدا کرده بود ، اما برای شخص من جذابیت کتابهای قبلیش رو نداشت. هر چند که ترجمه خوب خانم مجیدی(حمزه لو)  همانند  کتاب های قبلی ( غیر از   "رازی را به من مگو..."  که مترجمش ایشون نبودند)   تاثیر زیادی در روانی داستان آن داشت . باز هم تم فمنیستی کتاب  پررنگ ترین عنصر داستان به شمار می رفت  که  دیگر برای خوانندگان کتابهای این نویسنده ، روالی عادی محسوب می شود.   به هر روی ، دوباره خواندن این کتاب از  "فیلدینگ"  هم انگیزه ای  شد برای خواندن کتاب بعدی حاصل از همکاری وی و انتشارات شادان. درست مثل کتاب قبلی.... 

 دانلود کتاب "بیگانه ای با من است"

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:42 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ترس و لرز/ آملی نوتومب/ ترجمه شهلا حائری/ نشر قطره

 

در اوایل سالهای 1990 زنی بلژیکی و تحصیلکرده در یک شرکت بزرگ ژاپنی مشغول بکار می شود.حیران و مبهوت در برابر قوانین و مقررات خاص و عجیب کشور آفتاب تابان آنقدر ندانم کاری می کند تا عاقبت نظافتچی دستشویی ها می شود. این رمان که جایزه مهم ادبی فرهنگستان فرانسه را در سال 1999 از آن خود کرده ، با ظرافت و طنز ، تضاد دنیای شرق و غرب را به تصویر می کشد و تحلیلی است موشکافانه از سوء تفاهم های ناشی از برخورد فرهنگ ها و تمدن های گوناگون.

(پشت جلد کتاب)

 موضوع بدیع ، نثر جذاب ، ترجمه خوب در کنار حجم کم کتاب باعث شد که یک نفس کتاب رو بخونم . نویسنده کتاب از تخيل نيرومند خود در كنار طنزش بهره گرفته و داستان‌هايي خلق کرده كه به راحتي لذت كتاب خواندن را به همه منتقل می کنه. يك لذت ناب و تكرار نشدني.

(البته با توجه به اینکه مدتیه این کتاب کم یاب شده و برای  پیدا کردن اون باید چند تا کتاب فروشی رو بگردید!!!! ولی مطمئن باشید بعد از خوندن کتاب خستگیتون در میاد.)

در سایت  http://sibegazzade.com/main/?p=214 میتوانید مصاحبه اختصاصی آقای سعید کمالی‌دهقان  با نویسنده کتاب را که در ژانویه ۲۰۰۸، در پاریس انجام شده بخونید.

 فرستاده شده توسط "محمد حسین همت"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:44 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

داستان‌های شهر جنگی/حبیب احمدزاده/انتشارات سوره مهر/3100 تومان

بعد از معرفی کتاب موفق «شطرنج با ماشین قیامت» این بار به سراغ کتابی دیگر از حبیب احمدزاده میرویم:

این کتاب از نوع داستان کوتاه ، مشتمل بر 7 عنوان داستان می‌باشد. همچنین ۳ عنوان زیر:

- سنگینی این بار را تا آخر عمر بر دوش خواهم کشید یا تفکر کن، شلیک کن، ولی هرگز، فراموش مکن

- جوابیه‌های نظامیان آمریکایی به نامه‌ی احمدزاده

- ضمیمه انگلیسی ( متن نامه‌ی احمدزاده و جوابیه‌های افسران نیروی دریایی آمریکا)

سه عنوانی که در بالا ذکر شد مربوط به نامه‌ی آقای احمدزاده در رابطه با واقعه‌ی حمله‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ 4/7/1988 و جوابیه افسران آمریکایی به آقای احمدزاده می‌باشد. گفتنیست که این نامه و جوابیه‌ها واقعا جذاب و خواندنیست و دید گسترده‌تری در رابطه با آن واقعه به شما می‌دهد.

لازم به ذکر است این کتاب جوایز زیر را از آن خود کرده است:

- برنده بهترین کتاب سال دفاع مقدس (داستان کوتاه-78)

- برنده رتبه اول بهترین کتب 20 سال داستان‌نویسی دفاع مقدس (آبان 79)

همچنین داستان‌های این کتاب ، تاکنون مبنای ایده و الهام برای ساخت چند فیلم سینمایی قرار گرفته است.

در آخر توجه شما را به لینک‌های زیر جلب می‌کنم:

بیو گرافی « حبیب احمدزاده »

معرفی این کتاب از زبان سید علی موسوی

« داستان‌های شهر جنگی » آماده انتشار در آمریکا شد

 کريستف بالايی، "داستان‌های شهرجنگی" را به فرانسه ترجمه مي‌کند

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:46 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

پری روی پرده نشین/ سید یعقوب حسینی

 

"با همه‌ی تردیدم در مورد نوشتن توضیحی بر این کتاب، گویا می‌بایست به روال معمول چاپ و نشر، چند کلامی را در توضیح نوشته‌هایم ضمیمه کنم تا خواننده را در میان انبوه نوشته‌ها رها نکرده باشم.شک و تردیدم در انتشار این نوشته‌ها از این پرسش تلخ ناشی می‌شد که انتشار این نوشته‌ها چه فایده‌ای برای خوانندگان به ارمغان خواهد آورد؟ دغدغه‌ام آن بود که در این آشفته‌بازار دنیای نشر، این نوشتار چگونه می‌تواند بر تخت تمایز تکیه زند و هدیه‌ای را به سوغات فراروی خوانندگان قرار دهد. در این کتاب، اگر چه غم و شادی بر سر یک سفره نشسته‌اند و تلخی، شادکامی، دوستی و دشمنی در فاصله‌ای نزدیک از هم ماوا گزیده‌اند، ولی تلاش شده است تا خواننده در هاله‌ای از تلخی، سیاهی و تاریکی رها نشود. در بیشتر نوشته‌ها، شیرینی خیال بر تلخی واقعیت، فزونی گرفته و تلخی‌ها در پایان، به لبخند پیوند خورده‌اند.

اين نوشته‌ها را براي مُخاطب خاصي به دست چاپ نسپرده‌ام. هر انساني که دلي لَرزان دارد و با آهنگ احساس و عاطفه مي‌رقصد، مي‌تواند از خواندن اين نوشته‌ها، سرشار از شعف شود. بي پرده فاش مي‌گويم که در دنياي خيالم با پرده نشيني، همراز و هم‌کلام بوده‌ام و اين نوشته‌ها تنها روزني است بر شناخت آن پريرويِ پرده نشين.

در دفتر اول و سوم این کتاب با عشق و خیال هم‌کلام شده‌ام و این مفاهیم را در قالب واژه‌ها جاری ساخته‌ام. دفتر دوم کتاب در هاله‌ای از تلخی و سیاهی به نگارش درآمده است. شاید تلخیِ واژه‌های این دفتر، خوانندگانِ نازک‌طبع را آزرده سازد، ولی بخشی از آشفتگی‌های دنیای من را به تصویر می‌کشد که نمی‌توانم آنها را نادیده انگارم. در دفتر آخر این کتاب نیز با برخی از افراد عینی زندگی‌ام همکلام شده‌ام.

 نگارش این نوشته‌ها را مدیون شخصیت‌هایی هستم که به نوعی در زندگی‌ام حضور داشته‌اند، از خوبان زندگی‌ام (آتوسا و هلنا) گرفته تا شیرین‌ترین شخصیت خیالی دنیای افکارم. بدیهی است این کتاب به سان هر کتاب دیگری خالی از کاستی نبوده و برای پیراستگی بیشتر، نیاز دارد تا به چوب نقد زیرکانِ صاحب‌طبع نواخته شود. پیشاپیش سعی و تلاش این عزیزان را ارج و سپاس فراوان می‌نهم و به امید نقدهای آنان به انتظار می‌مانم.

سید یعقوب حسینی- تهران، زمستان 1387

 تصور نمی کنم نیازی به توضیح بیشتر باشه. نویسنده این کتاب زیبا به بهترین وجه ما رو در "کلام آغازین" کتابشون با این کتاب آشنا کردن. تشکر می کنم ازشون بخاطر قلم زیبایی که دارند.

فرستاده شده توسط ترانه صفایی

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:48 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

انگار گفته بودی لیلی / سپیده شاملو/ نشر مرکز/ چاپ دهم ،1387

برندهی بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری ، سال 1379

 

« بمب‌ها از آسمان ریختند روی خانه‌ء همسایه . تو از ایوان پرت شدی و مردی. »  یکی از غافلگیرانه ترین شروع های داستانی بود که تابحال خونده بودم. همین یک جمله کوتاه خبری کافی بود تا چنان گیج و بهت زده محو بقیه داستان شوم. در حالیکه تا قبل از این  تعدد چاپ و برگزیده بنیاد گلشیری بودن سبب انتخاب کتاب شده بود. کمی هم عنوان دوست داشتنی ِ آن.... 

خاطرات شخصی و مرتبط دو زن طرح اصلی داستان است و به لحاظ محتوا و فرم روایی ساختار متفاوتی دارد.  داستان از روندی خاص برخوردار است. فلاش بک های کاملا تصویری ، یکی از ویژگی های مثبت "انگار گفته بودی لیلی" محسوب می شود. تا آنجا که بعد از گذشت روزها از اتمام کتاب همچنان در ذهن جاریست. فضا سازی ها در راستای آماده سازی ذهن مخاطب برای درک حس رمان فوق العاده  است.

" انگار گفته بودی لیلی از هشت فصل تشکیل می‌شود و شراره، مستانه، علی و محمود شخصیتهای سازندهء آن هستند. علی شخصیتی سایه است که در داستان حضور ندارد، اما عاملی سازنده در شکل گیری کنش‌ها و واکنش‌ها است. محمود از لحاظ زمانی در اواسط  داستان آن هم به علت دوستی با علی و بعد مستانه  وارد  داستان می‌شود. شراره همسر علی،  گویا قرار است زنی خودساخته باشد پس از علی به تنهایی بارسنگین زندگی را به دوش بکشد. حوادث رمان تنها از طریق شخصیت‌ها بیان می‌شود و بنابراین سیر منظمی ندارد و با کنار هم چیدن فصل‌ها به مانند پازل می‌توان به اصل داستان رسید. "

و اما یکی از نقاط ضعف داستان زبان آن است. در دو فصل مجزا که یکی با زبان شراره و دیگری از زبان مستانه روایت می شود. هیچگونه وجه تمایز روایی دیده نمی شود تا انجا که خواننده تنها از نوع حوادث روایت شده آنه در نیمه فصل  می‌تواند تغییر راوی داستان را تشخیص دهد و این تا حدی است که شخصیت‌های مرد رمان نیز زبانی زنانه دارند. دیگری نوع شخصیت پردازیست. بطور مثال خواننده چيز زيادي راجع به محمود (یکی از عناصر اصلی داستان ) نمي‌فهمد و آنچه را كه هم از زبان خودش پيش شراره و مستانه مي گويد تا حد زيادي باور نكردني  است و غیر قابل درک است.

با همه این اوصاف "انگار گفته بودی لیلی"  اثری جذاب و دوست داشتنیست که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت و جذابیت رواییش را انکار کرد. ضمن اینکه تجربه خواندن کتابی با چنین آغاز و پایان درخشان و بیاد ماندنی ، بینظیر است .

 (+) لینک نقد کامل کتاب "انگار گفته بودی لیلی" وب سایت سخن

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:49 AM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دریاچه شیشه ای / مائیو بنچی / ترجمه : قدسی گلریز / نشر روزگار

زندگی ادامه داشت و دیدن جوانان که شب ها قایقی بر می داشتند و روی آب ها ی آرام دریاچه گردس می کردند ، در لوف گلاس عادی شده بود. استیوی و کیت جعبه کوچکی را بردند و خاکستر درون آن را بر روی آب های دریاچه پاشیدند. ماه بر فراز آسمان بود و آنها احساس اندوه نمی کردند...  در خقیقت این خاکسپاری لنا نبود.    ( بخشی از متن کتاب )

  دریاچه شیشه ای / مائیو بنچی / ترجمه : قدسی گلریز / نشر روزگار / 984 صفحه / ( متن کامل سه جلد در یک کتاب ، چاپ نهم ، 9800 تومان )

خلاصه : داستان روایت زندگی زنی به نام هلن مک ماهون است که به همراه همسرش " مارتین " و دخترش "کیت" و پسرش " امت"  در دهکده ای به نام لوف گلاس در حوالی  دوبلین زندگی می کنند. هلن در جوانی عاشق " لوئیس" بوده که او را ترک  کرده  و هلن به اصرار مارتین با وی زندگی بدون عشق راشروع می کند  و به زادگاه او کنار دریاچه می رود.  پس از چندین سال یکشب هلن ناپدید می شود و قایقی وارونه بر روی آبهای دریاچه شیشه به چشم می خورد و تمام اهالی به گمان خودکشی  هلن به جستجوی دریاچه می پردازند.  در این بین کیت نامه ای خطاب به مارتین در اتاق پدرش پیدا می کند و قبل از اینکه کسی بفهمد ، به خیال اینکه نامه خداحافظی مادرش برای خودکشی است،  نامه را بدون اینکه بخواند می سوزاند تا مادرش برسم آنان که خوکشی کرده اند بدون مراسم و دعا دفن نشود و همواره در گورستان مسیحیان با احترام از او یاد شود. از آن سو.....

 

مدتیه افتادم روی دور خوندن ادبیات کلاسیک جهان ، خصوصا انگلستان و بینـــــــــــهایت لذت می برم. از آغاز تا پایانشون مسحور کننده هستند و هیچ جای کار نمی لنگه. اما " دریاچه شیشه ای " یکی از جذابترین  کتابهایی بود که تا بحال خوندم. هنوز هم باورم نمی شه اما دیروز بی وقفه حدود 600 صفحه از کتاب رو خوندم و طبیعتا از کار و زندگی هم افتادم. گاهی کتابهایی هستند که آدم دوست نداره تموم بشن و دلش می خواد کم کم بخونه تا مزه شیرینش تا مدتها حس بشه ، اینم از همونها بود. اما کشش داستانیش باعث شد متاسفانه دوروزه تموم بشه. همیشه کتابهایی که شکل تصویری توی ذهنم پیدا می کنند رو دوست داشتم.  به محض اینکه کتاب رو می بستم تمام صفحاتی که خونده بودم به شکل تصویر جلوی چشمام رژه می رفتند. درست انگار فیلم " دریاچه شیشه ای " رو دیده باشم. شخصیتها رو می دیدم و حتی با لحن کلامشون آشنا شده بودم. شرح جزبه جز مسائل داستان توسط نویسنده که به گونه ای کاملا جذاب بیان شده بود باعث چنین حالتی بود. ( از شکل و آرایش مو کیت و کلایو و لنا بگیر تا لباسی که کیت در جشن سال نو پوشید و یا لباس لنا وقتی  مارتین رو در ماه عسل می دید....  حتی کاعذ دیواری که فراربود تعویض بشه و کاغذ دیواری جدید... تمام فضای هتل سانترال هنگام جشن سال نو...  رقص سال نو کیت و استیو.... حتی چهره لوئیس و استیو و فیلیپ...   اشکهای هلن  شب جشن سال نو  کنار دریاچه ، مهربانی مورا و تشخص مارتین.... )      روایت ساده داستان به طرز شگفت آوری خواننده رو به دنیال خودش می کشونه.  وقتی کتاب تموم شد ، باور نمی کردم به این زودی 984 صفحه تموم شده باشه.   نویسنده قدرت بسیاری در شخصیت پردازی و فضا سازی داشت. و بسیار بسیار متبحر در نشان دادن تمامی احساسات و عواطف و تفکرات شخصیتهای اصلی و حتی فرعی ترین شخصیتها ) بقول  روزنامه Sunday tims  ، گویی در کافه ای دلخواه با دوستی صمیمی نشسته ای ، آرنج هایت را روی میز گذاشته ، به جلو خم شده وبا اشتیاق تمام سرگرم گفتگو درباره اخبار مهم و مورد علاقه ات هستی.....      ترجمه خانم قدسی گلریز یکی دیگر از عوامل هیجان این کتاب می تونه باشه. درست و روان و به جا.... همینطور ویراستاری دلنشین کتاب ، که ظاهرا ویراستاری مجدد در نسخه ای صورت گرفته که هر سه جلد تبدیل به یک جلد شده اند.   آشنایی خواننده با تفاوت فرهنگی و زبانی در دو کشور ایرلند و انگلستان در همان جزئیات موشکافانه نویسنده بخوبی  صورت می گرفت  و اما پایان غافلگیر کننده کتاب.  درست برخلاف اون چیزی بود که از بخشهای پایانی کتاب انتظار داشتم .  خلاصه اینکه تجربه پر شور و حیرت آور خوندن این کتاب هرگز از ذهنم پاک نمی شه.... 

لینک دانلود کتاب

 لینک وب سایت نویسنده

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
شنبه 11 تیر 1390  11:50 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها