باز هم سید مهدی شجاعی! حتما نوشتههای این نویسندهی نام آشنا را خواندهاید. نمونه آن رمان "طوفان دیگری در راه است" یا مجموعه داستان کوتاه "غیر قابل چاپ" که فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" بر اساس چند تا از داستانهای "غیر قابل چاپ" ایشان ساخته شده و نام فیلم هم از نام یکی از داستانها گرفته شده است. برای معرفی میتونه بهترین گزینه مقدمه کتاب باشه از زبان خود نویسنده که در ذیل آمده است. قیمت چاپ هشتم این کتاب 1900 تومان می باشد.
*** مقدمه کتاب ***
شاید برای عزیزانی که مخاطب مجله نیستان بودهاند و شاهد فراز و فرودها و مضایق و مشکلات و تلاش و توفیقهای آن، این مقدمه چندان حرف تازهای نداشته باشد.
اما خدمت کسانی که در جریان آن مقدمات نیستند باید عرض کنم که:
ماهنامهای فرهنگی-هنری منتشر میشد به نام نیستان که این بنده صاحبامتیاز و مدیر مسئول آن بودم.شروع انتشار این ماهنامه مهر ماه 1374 بود و زمان توقف آن اردیبهشت 77 یعنی در مجموع مدت حیات مجله، دو سال و نیم بود.
اصلیترین مشکل این مجله که در نهایت منجر به تعطیلی ان هم شد، استقلال آن بود و پایبندی به اصول و موازین اخلاق مطبوعاتی.
تلاش نیستان این بود که در خط مستقیم حرکت کند، به کسی باج ندهد،زیر بار حرف زور نرود، معامله نکند، زبان به تملق و چاپلوسی کسی نگشاید و حقایق و واقعیات را اگر چه تلخ و تند به مثابه دارویی برای بهبود وضع فرهنگی جامعه طرح کند.
و یکی از این گناهان عدیده کافی بود برای اینکه مجله را زمینگیر کند چه رسد به اینکه...
و اما در این ماهنامه فرهنگی و هنری، مطالب مختلفی چاپ میشد مثل داستان، شعر، مقاله، نثر ادبی، نمایشنامه،میزگردهای فرهنگی و هنری،نقد ادبی، نقد سینمایی و... از جمله طنز.
یکی از این عناوین طنز، سلسله مطالب رزیتا خاتون بود که توسط این بنده نوشته میشد و یکی از این سلسله مطالب، مصاحبهای بود با عنوان ازدواج به شکل تعاونی.
علی رازینی رئیس دادگستری وقت تهران این مطلب را خلاف عفت عمومی تشخیص داد و به عنوان مدعیالعموم از نویسنده و نیستان شکایت کرد. و آن شکایت منجر به دادگاهی شد که دفاعیهاش در همین کتاب آمده است.
بنده از این اتهامی که از ابتدا هم معلوم بود نابجاست، تبرئه شدم اما به دلائلی که هنوز هم زمان بیان آن فرا نرسیده به عنوان اعتراض مجله را تعطیل کردم و اظهار داشتم که تا زمانی که امثال این شاکی و شکایت در این عرصه حضور دارند نیستان را منتشر نخواهم کرد.
چند ماه پس از این دادگاه، دست تقدیر خداوند رازینی را از این مسئولیت کنار گذاشت.
پس از کنار گذاشته شدن رازینی، سیل نامهها و تلفنهای مخاطبین مجله بود که وفای به وعده و شروع کار مجدد مجله را طلب میکردند. و این در حالی بود که نه دلودماغی برای بازگشت به کار مانده بود و نه شرایط با گذشته فرق چندانی کرده بود.
به هر حال آنچه اکنون پیش روی شماست، همان سلسله مطالب طنز رزیتا خاتون است. بعلاوه متن دفاعیه در دادگاه و دو مصاحبهای که بعد از مراسم دادگاه صورت گرفته است.