0

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دختری با گوشواره مروارید/تریسی شوالیه/طاهره صدیقیان/کتابسرای تندیس

تابلویی که می بینید تابلوی دختری با گوشواره مروارید است اثر ورمر نقاش هلندی قرن هفدهم.که تریسی شوالیه این رمان را براساس این اثر نوشته است و البته در کتاب چند اثر دیگه از ورمر را توصیف کرده است.


 این رمان داستان دختری به نام گریت هست که بعد از نابینا شدن پدرش به عنوان خدمتکار وارد خانه ی ورمر می شود. او علاوه بر امور عمومی منزل، مسئول نظافت اتاق کار نقاش است. اتاقی که چون صحنه ی مدل هاست نباید کوچکترین تغییری در آن به وجود بیاید

گریت درک هنری بالایی داره.نویسنده در آغاز داستان خیلی خوب این موضوع را برای خواننده بیان میکند.به نظرم نکته جالبی که در داستان وجود داشت قرار گرفتن گریت بین یک نقاش و یک قصاب بود و روحیه ی متفاوتی که این دو داشتند

فیلمی با اقتباس از این رمان هم ساخته شده است.

« شوالیه استاد جزئیات است . استاد تصاویر خاطره بر انگیز .بر اساس این جزئیات است که خواننده را به درون نقاشی می کشاند . به درون شاهکاری که می کاود. کتابی است تکان دهنده و اسرارآمیز و گاه حتی به گونه ای غیر قابل تحمل تأثرانگيز. گهگاه چنان نیرومند است که خواننده  آن را حس می کند و تنفس اش را در اطراف خود می شنود. قطعا این رمان مستحق یک یا دو جایزه است و تردید ندارم که برنده هم خواهد شد. »

  روزنامه ی تایمز لندن

این کتاب توسط گلی امامی و انتشارات چشمه,نیز ترجمه و منتشر شده است.

 فرستاده شده توسط "نسترن"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  1:06 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کافه پیانو/ فرهاد جعفری/ نشر چشمه

 

"خیلی وقت بود که احساس بی فایدگی و بی مصرف بودن می کردم و علاوه بر این ؛ یک بار که دختر هفت ساله ام برداشت و ازم پرسید : « بابایی تو چه کاره ای؟!» هیچ پاسخ قانع کننده ای نداشتم که بهش بدم . یعنی راستش رو بخواهید به خودم گفتم : تا وقتی هنوز زنده ام ، چند بار دیگر ممکن است پیش بیاید که این را ازم بپرسد و من چند بار دیگر می توانم ابرویم را بیندازم بالا و بهش بگویم : « خودمم نمی دونم بابایی . »

اما اگر می نشستم و داستان بلندی می نوشتم و بعد منتشرش می کردم ؛ می توانستم بهش بگویم : « اگر کسی یک وقت برگشت و ازت پرسید بابات چه کاره است ، حالا توی مدرسه یا هر جای دیگری ، یک نسخه از کافه پیانو را همیشه توی کیفت داشته باش تا نشانشان بدهی و بهشان بگویی بابام نویسنده اس . حالا شاید خوب ننویسه ، اما نویسنده اس . » "

یکی از رمان های پرفروش ایرانی . فکر کنم بخشی از زندگی واقعی آقای فرهاد جعفری باشه . آدمی که توی یه کافه کار می کنه . "کافه پیانو" . یه جورایی از همه کس و همه جا شاکیه . یکی از طرفدارای پر و پا قرص رمان "عقاید یک دلقک" . دیگه خودتون نتیجه گیری کنید که چه جوری فکر می کنه و اخلاقیاتش چیه! اصل داستان رو افکار شخصیت داستان می گذره و تقریبا همش تو کافست . میشه گفت کافه پیانو یه جامعه کوچیکه . افرادی که میان و میرن . با ظاهرهای متفاوت و افکار متفاوت ...

فرستاده شده توسط "محسن مدني"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  1:07 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

آن گوشه دنج سمت چپ / مهدی ربی

 

« با اين كه تنها دويدن را دوست دارم. با اين كه مسيرهايي را انتخاب ميكنم كه با ادم ها روبهرو نشوم- با اين كه ساعاتي را براي دويدن انتخاب ميكنم كه خلوت ترين ساعات شبانه روز هستند- هميشه يك جور نياز به ديده شدن در وجودم هست. حتي وقتي تا كيلومتر ها ماشيني ديده نميشود و اتوبان خالي خالي است- هميشه فكر ميكنم كسي هست كه مرا ميبيند. كمرم را صاف ميكنم و استيل دويدن را نگه ميدارم...»

 

مجموعه داستان « ان گوشه دنج سمت چپ» كه اولين مجموعه و در واقع اولين كتاب مهدي ربي است شامل حدودا 13 داستان كوتاه است كه پيرامون روابط انسانها و زندگی روزمره انها ميگردد. و شايد بين 13 داستان كتاب تنها پنج يا شش داستان ان به دلت بنشيند اما خوب ارزشش را دارد.

داستان ها موضوع خاصي ندارند و تنها يك روز از يك زندگي يا يك حس را از نگاه بكر نويسنده( در بعضي از داستانها) بازگو ميكند. مثلا خود داستان ان گوشه دنج سمت چپ – كه جزو همان پنج شش داستان دلنشين است- احوالات دروني يك دونده را بازگو ميكند. اگر چه خيلي ها از اين سبك داستان نويسي زياد خوششان نميايد  اما خوب گاهي موضوعي تكراري را هم ميتوان با نگاهي بكر تبديل به داستاني زيبا كرد. یکی از نکات قدرت کتاب نثر ساده و روان و قابل فهم ان است و اگر چه در چند داستان از مفاهیم شاعرانه ای استفاده شده اما نویسنده به هیچ وجه تلاش نکرده حس خود را با کلمات قلمبه سلنبه به خواننده منتقل کند بلکه با همان زبان ساده این کار را کرده و البته موفق هم بوده است. همچنین یکی از نکات جالب که در دو یا سه تا از داستان ها دیده میشود استفاده به جا از فرهنگ قومی محلی یا لهجه است که بیشتر نویسندگان جنوبی از این روش استفاده میکنند.

اما نقطه ضعف کتاب در انتخاب داستان هاست. شاید اگر کتاب با همان پنج شش داستان خوب بسته میشد بهتر بود تا اینکه چند داستان ضعیف و کلیشه ای به ان اضافه شود.

اين كتاب كه در سال 1386 جايزه ادبي روزي روزگاري را از ان خود كرده  با قيمت 1800 تومان توسط نشر چشمه به چاپ رسيده است.

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  1:08 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مزرعه حیوانات/جورج اورول/نشر گلشن

مزرعه حیوانات

مزرعهٔ حیوانات: داستان تخیلی (Animal Farm: A Fairy Story) که در ایران به نام‌های قلعهٔ حیوانات و مزرعهٔ حیوانات ترجمه شده‌است، رمان کوتاهی تمثیلی به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جورج اورول است، دربارهٔ گروهی از حیوانات که انسان‌ها را از مزرعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بیرون می‌کنند و خود ادارهٔ مزرعه را به دست می‌گیرند، ولی پس از مدتی این حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل می‌شود. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی محبوب شد. معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند، اما برخی مساوی ترند» است. در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله کنایه آمیز وارد شده‌است.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:20 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

همنام/ جومپا لاهيري/ ترجمه امير مهدي حقيقت

 

همنام داستان پسري است كه پس از مهاجرت پدر و مادر هندي اش به امريكا در انجا متولد ميشود و طي يك سري اتفاق و علاقه پدرش همنام نويسنده روسي گوگول ميشود. در طول كتاب گوگول بزرگ ميشود و درگير دغدغه هاي تازه اما همواره دغدغه اسم عجيبش همراه با اوست و شايد همين اسم متفاوت است كه اتفاقات متفاوتي را برايش به وجود مياورد.

همنام اما بيش از هر چيز داستان مهاجران شرقي است كه در امريكا گيج و سردرگم بين سنت و مدرنيته ميمانند و براي تطبيق خودشان با محيط يا مجبورند مانند گوگول اصالت و فرهنگ خود را به كلي فراموش كنند و يا مانند مادرش اشيما با دلتنگي و ارزو زندگي را سر كنند و با چنگ و دندان فرهنگشان را حفظ كنند.

در طول كتاب اگر چه براي اشيما كه هنوز هم ساري هاي رنگارنگ ميپوشد و خورش كاري ميپزد و اداب و رسوم هندي به جا مياورد و از اينده فرزندانش در ميان اين جامعه بي در و پيكر هراس دارد دل ميسوزانيم اما بيشتر با گوگول همدردي ميكنيم كه براي قبولاندن خود به هم سن و سالان و جامعه امريكايي تلاش ميكند و گيج و حيران ميدود تا از كسي جا نماندو در انتها ميپذيرد كه به هر حال اصل و ريشه اي متفاوت دارد.

 «گوگول در كار پدر و مادرش مانده انها چطور از خانواده شان جدا شدند و چطور انقدر انها را كم ديده اند. يك جور قطع ارتباط كامل پا در هوا ميان حسرت و اميد و انتظاري ابدي. چطور ميشود ان مسافرت ها به كلكته- كه او يك زماني انقدر ازشان بيزار بود- بس شان باشد؟ قطعا بس شان نبوده. حالا خوب ميداند پدر و مادرش علي رغم تمام كمبود هاشان با صبر و طاقتي كه او از خودش بعيد ميداند در امريكا زندگي كرده اند. او سالهاي زيادي را صرف فاصله گرفتن از اصل و ريشه اش كرده بود و پدر و مادرش تا جايي كه ازشان بر ميامد صرف پل زدن روي اين فاصله كرده بودند.»                                                          

                                                                   

اين كتاب كه برنده جوايز متعدد و برگزيده مطبوعات متفاوت امريكاست تو سط نشر ماهي پنج سال پيش منتشر شده و احتمالا تا به حال به چاپ چهارم يا پنجم رسيده است.

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:21 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

سمفونی مردگان/عباس معروفی/انتشارات ققنوس

 

« قبل از هر چیزی باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است.» (هفته‌نامۀّ دی ولت- سویس)

" ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال 1325. ساعت سر در کلیسا سال‌ها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می‌گردد و ویرانی به بار می‌آورد.

سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شدۀ عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می‌کشند و در جنون ادامه می‌یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته‌اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می‌طلبد:

کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه‌اش درآورده‌ایم، به قتلگاهش برده‌ایم و با این همه او را جسته‌ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده‌ایم. کدام یک از ما؟ "

*** پشت جلد کتاب ***

چکیده از انتشارات ققنوس:" آدم‌ها فقط‌ يك‌ نيمه‌ از عمرشان‌ را زندگي‌ مي‌كنند، من‌ مال‌ نيمة‌ اول‌ بودم‌ و او نيمة‌ دوم‌. آن‌كه‌ نيمه‌ اول‌ عمرش‌ را زندگي‌ كرده‌ است‌، برادري‌ است‌ كه‌ تلاش‌ مي‌كند تا پا جاي‌ پاي‌ پدر بگذارد؛ پدري‌ مستبد و تماميت‌خواه‌. و آن‌كه‌ نيمة‌ دوم‌ را زيسته‌ است‌، برادري‌ است‌ شاعر و روشنفكر، جواني‌ كه‌ نماد نسل‌ روشنفكران‌ معاصر ايران‌ است‌. برادر روشنفكر در برابر ابتذال‌ خانه‌ و جامعه‌ عصيان‌ مي‌كند، دل‌ به‌ عشق‌ مي‌سپارد و تلاش‌ مي‌كند اگر نه‌ در جامعه‌ لااقل‌ در گوشة‌ انزوايش‌ دنيايي‌ عاري‌ از پستي‌ و بدخواهي‌ بسازد. برادر ديگر پيش‌ مي‌رود و به‌ پدري‌ ديگر بدل‌ مي‌شود. تضاد ميان‌ برادران‌ ادامه‌ مي‌يابد و سرانجام‌ يكي‌ قرباني‌ ديگري‌ است‌. اما سرنوشت‌ اين‌ هابيل‌ و قابيل‌ معاصر متأثر از هزاران‌ رويداد تاريخي‌ معاصر است‌؛ رويدادهايي‌ كه‌ نه‌ هابيل‌ را چون‌ گذشته‌ باقي‌ گذارده‌اند و نه‌ قابيل‌ را. عباس‌ معروفي‌، روزنامه‌نگار و نويسندة‌ مشهور ايراني‌، 46 سال‌ دارد، جوايز داخلي‌ و بين‌المللي‌ بسياري‌ را از آن‌ خود كرده‌ و مدتي‌ است‌ ايران‌ را به‌ ناچار ترك‌ گفته‌ است‌. معروفي‌ اكنون‌ ساكن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ مي‌نويسد و تسلطش‌ بر شيوه‌هاي‌ مدرن‌ داستان‌نويسي‌ و شناختش‌ از تاريخ‌ و اسطوره‌ او را در زمرة‌ پرمخاطب‌ترين‌ نويسندگان‌ ايراني‌ قرار داده‌ است‌. (برنده جايزه بنياد سوركامپ- 2001)"

اردبیل ... شهر سرد ... شهری که گاهی در زیر انبوهی از برف دفن می‌شود و این تردید را بر می‌انگیزد که آیا در این شهر هنوز زندگی در جریان است؟ ... داستان در شهر اردبیل در جریان است.  بیان زندگی خانواده‌ای شش نفره. تقابل فکر سنتی و تجربی پدر خانواده و روشنفکری یکی از پسرای خانواده به نام آیدین. باید به این نکته اشاره کنم که خواندن این کتاب در ابتدا کمی سخت به نظر می‌رسد. چون در ابتدا داستان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و هر چه جلوتر می‌رویم موضوع روشن‌تر می‌شود (این رو گفتم که کتاب رو تا آخرش بخونید و خسته نشید) . نویسنده ماهرانه به بیان داستان می‌پردازد. در این داستان نوسان بین دو زمان گذشته و حال، رمان «سلاخ خانه شماره 5» کورت ونه گات را تداعی می‌کند. مطمئنا بعد از خواندن این کتاب شخصیت آیدین را دوست خواهید داشت. این کتاب 350 صفحه می‌باشد و قیمت پشت جلد آن 4200 تومان است.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:22 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

قلب ، شكارچي تنها/ كارسن مك كالرز/ ترجمه شهرزاد لولاچي /نشر افق

   شايد اسم كارسن مك كالرز به گوش كمتر كسي خورده باشد اما نويسنده اي است كه گراهام گرين او را هم رديف ويليام فاكنر و دي.اچ.لارنس و حتي بالاتر از آنان مي داند . «قلب ، شكارچي تنها» اولين رمان تحسين برانگيز نويسنده زماني به چاپ رسيد كه نويسنده تنها 23 سال داشت.

  كتاب روايتگر زندگي جان سينگر ،مردي كرو لال و تنها است. اما همين مرد باعث تغيير در زندگي اطرافيانش مي شود به گونه اي كه به فكر خودشان هم نمي رسيد. رمان به تناوب روايتگر جان سينگر و زندگي اطرافيانش است:دختركي كه به موسيقي علاقه بسيار دارد و مي خواهد روزي موسيقيدان بزرگي شود، صاحب كافه اي كه سينگر هر روز در آن غذا مي خورد ،مردي كه در تنها شهربازي شهر كار مي كند و دكتر سياه پوستي كه همواره در انديشه آزادي سياه پوستان است.

  سكوت ، تنهايي و شخصيت سينگر باعث مي شود تا اين انسانها او را امين خود بدانند و رازهاي خودشان را براي او بازگو كنند در حالي كه از درون سينگر بسيار كم مي دانند و هر كدام او را بنا به تصورات خود مي سازند.كتاب بيشتر حول افكار و درونيات هر كدام از شخصيت هاست و نويسنده بخوبي به آنها پرداخته و تا عمق آنان را كاويده. در كل بايد بگم كه كتاب خيلي خوبي بود.از دستش نديد.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:23 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

سی یالان/ علی رشوند/ انتشارات روزبهان

"سیالان یک کتاب ادبی و تاریخی نیست، سیالان یک نگاه است."

با این جمله نویسنده کاملا موافق نیستم. سیالان اگرچه یک نگاه است ولی نگاهی ادبی است. نگاهی ادبی به زادگاه نویسنده، الموت. الموتی که با چهار عنصر سیالان، شاهرود، آسمان و عقاب در هم آمیخته و همنشین دیرینه هر الموتی تباری است.

سی یالان خواننده را یاد کویر و هبوط دکتر شریعتی می اندازد. تاثیر نوشته های دکتر شریعتی در نوشتار نویسنده محدود به اثرات غیر مستقیمی مثل اربعه ها و نوع نگاه به طبیعت نمی شود بلکه در همان صفحه ابتدایی قصل "با مخاطب های آشنا"ی کتاب بخشی از نوشته های کتاب هبوط در کویر راعینا" ذکر کرده است.

چهار عنصر سیالان، شاهرود، آسمان و عقاب، چهار فصل از کتاب را تشکیل می دهند و باقی فصول عبارتند از: شالیزار، سمفونی یاغ، خانه های کاه گلی، گندمزار، دریاچه اوان، بر ویرانه های قلعه الموت، حکایت پدر و بر خرابه های قلعه لمسر.

سیالان کتاب خوبی است ولی ای کاش علی رشوند به جای اول شخص از ضمیر سوم شخص استفاده می کرد تا این قدر "من" های نوشته اش زیاد نشود. 

پ.ن. نبودنمان از روزمرگی مان ناشی می شود و بی موقع بودنمان از ...!

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:23 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رزیتا خاتون/ سید مهدی شجاعی/کتاب نیستان

 

 باز هم سید مهدی شجاعی! حتما نوشته‌های این نویسنده‌‌ی نام آشنا را خوانده‌اید. نمونه آن رمان "طوفان دیگری در راه است" یا مجموعه داستان کوتاه "غیر قابل چاپ" که فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" بر اساس چند تا از داستان‌های "غیر قابل چاپ" ایشان ساخته شده و نام فیلم هم از نام یکی از داستان‌ها گرفته شده است. برای معرفی میتونه بهترین گزینه مقدمه کتاب باشه از زبان خود نویسنده که در ذیل آمده است. قیمت چاپ هشتم این کتاب 1900 تومان می باشد.

*** مقدمه کتاب ***

شاید برای عزیزانی که مخاطب مجله نیستان بوده‌اند و شاهد فراز و فرودها و مضایق و مشکلات و تلاش و توفیق‌های آن، این مقدمه چندان حرف تازه‌ای نداشته باشد.

اما خدمت کسانی که در جریان آن مقدمات نیستند باید عرض کنم که:

ماهنامه‌ای فرهنگی-هنری منتشر می‌شد به نام نیستان که این بنده صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول آن بودم.شروع انتشار این ماهنامه مهر ماه 1374 بود و زمان توقف آن اردیبهشت 77 یعنی در مجموع مدت حیات مجله، دو سال و نیم بود.

اصلی‌ترین مشکل این مجله که در نهایت منجر به تعطیلی ان هم شد، استقلال آن بود و پایبندی به اصول و موازین اخلاق مطبوعاتی.

تلاش نیستان این بود که در خط مستقیم حرکت کند، به کسی باج ندهد،زیر بار حرف زور نرود، معامله نکند، زبان به تملق و چاپلوسی کسی نگشاید و حقایق و واقعیات را اگر چه تلخ و تند به مثابه دارویی برای بهبود وضع فرهنگی جامعه طرح کند.

و یکی از این گناهان عدیده کافی بود برای اینکه مجله را زمین‌گیر کند چه رسد به اینکه...

و اما در این ماهنامه فرهنگی و هنری، مطالب مختلفی چاپ می‌شد مثل داستان، شعر، مقاله، نثر ادبی، نمایشنامه،میزگردهای فرهنگی و هنری،نقد ادبی، نقد سینمایی و... از جمله طنز.

یکی از این عناوین طنز، سلسله مطالب رزیتا خاتون بود که توسط این بنده نوشته می‌شد و یکی از این سلسله مطالب، مصاحبه‌ای بود با عنوان ازدواج به شکل تعاونی.

علی رازینی رئیس دادگستری وقت تهران این مطلب را خلاف عفت عمومی تشخیص داد و به عنوان مدعی‌العموم از نویسنده و نیستان شکایت کرد. و آن شکایت منجر به دادگاهی شد که دفاعیه‌اش در همین کتاب آمده است.

بنده از این اتهامی که از ابتدا هم معلوم بود نابجاست، تبرئه شدم اما به دلائلی که هنوز هم زمان بیان آن فرا نرسیده به عنوان اعتراض مجله را تعطیل کردم و اظهار داشتم که تا زمانی که امثال این شاکی و شکایت در این عرصه حضور دارند نیستان را منتشر نخواهم کرد.

چند ماه پس از این دادگاه، دست تقدیر خداوند رازینی را از این مسئولیت کنار گذاشت.

پس از کنار گذاشته شدن رازینی، سیل نامه‌ها و تلفنهای مخاطبین مجله بود که وفای به وعده و شروع کار مجدد مجله را طلب می‌کردند. و این در حالی بود که نه دل‌ودماغی برای بازگشت به کار مانده بود و نه شرایط با گذشته فرق چندانی کرده بود.

به هر حال آنچه اکنون پیش روی شماست، همان سلسله مطالب طنز رزیتا خاتون است. بعلاوه متن دفاعیه در دادگاه و دو مصاحبه‌ای که بعد از مراسم دادگاه صورت گرفته است.

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:25 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها / رضا قاسمی / انتشارات نیلوفر

" ...می‌دانستم حالا ماتلید، زن پیر صاحبخانه، می‌آید و ابتدا، از سوراخ در وراندازم می‌کند، بعد که در را باز کرد، آن چشم‌های شگفت‌زده‌اش را، که گویی از هیبت حادثه‌ای مخوف از حدقه‌ها بیرون جسته، به چشم‌هایم می‌دوزد و، با لبخندی مهربان، منتظر می‌ماند تا بگویم برای چه آمده‌ام؛ و وقتی برای دوازدهمین بار در طی یک سال اقامتم بگویم(البته این بار به دروغ) آمده‌ام اجاره‌ی اتاقم را بپردازم، برای دوازدهمین بار خواهد پرسید کجا می‌نشینم و من باید برای دوازدهمین بار به طبقه‌ی آخر اشاره کنم؛ و او، پس از گشتی کوتاه در دالان خالی و متروک خاطره‌هاش، از سر بی اعتمادی به حافظه‌اش – یا از سر اعتماد به سگ گنده‌ی سیاهش «گابیک» - آرام نیم چرخی بدهد به بدنش و تا کوچه باز کند و من به راهروی نیم تاریک آپارتمان وارد بشوم و باز به غرورم بر بخورد که چرا مرا به خاطر نمی‌آورد؛ و بعد به خودم دلداری بدهم که وقتی برای کسی زمان متوقف شده باشد، در هیچ کجای ذهنش دیگر جایی، هر چند کوچک، نه برای من نه برای هیچ کس دیگر وجود ندارد.هر چه هست رشته‌هایی است از خاکستر پریشانی که میان عصب‌های کاسه‌ی سر شاخه دوانده و زمان را در چنبره‌ی خود مدفون کرده است. هیروشیمای پس از انفجار را که دیده‌ای؟ منظره‌ی ساعت‌های ذوب شده در چنبر ثانیه‌ها را؟ نه نباید به من بر بخورد. ماتلید، این عقربه‌ی ذوب شده روی مدار ساکن و ابدی ثانیه‌ها، دیگر نه موجودی زنده که عکسی است رنگ‌پریده از زنی که گویی در آن روز مه گرفته و بارانی آوریل سال هزار و نهصد و چهل و سه، وقتی دریچه‌ی دوربین باز می‌شده تا او را ثبت کند، از وحشتی بزرگ شیهه می‌کشیده و سم به زمین می‌کوفته! "

*** بخشی از کتاب ***

متنی که در بالا ذکر شد مربوط به ابتدای کتاب بود که نویسنده به زیبایی از تمثیل استفاده کرده و توصیفات زیبایی رو بیان کرده است.

رمانی از رضا قاسمی که اولین بار توسط نشر کتاب در سال ۱۹۹۶ در آمریکا منتشر شد و بعدها در ایران اجازه ی انتشار یافت و برنده بهترین رمان اول سال۱۳۸۰ جایزه هوشنگ گلشیری، بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات و رمان تحسین شدۀ سال 1380 جایزۀ مهرگان ادب شد.

داستان از دیدگاه اول شخص بیان می شود و حکایت یک روشنفکر ایرانی است که به فرانسه پناهنده شده و دراتاق زیر شیروانی ساختمانی در پاریس زندگی می کند که ساکنانش را چند فرانسوی و ایرانی تبعیدی تشکیل داده اند. نویسنده واقعیت و خیال را در این داستان به هم آمیخته و ساختاری مالیخولیایی ایجاد کرده است. واقعا مالیخولیایی! در بعضی مواقع عصبی کننده!!!

من شخصا چیز خاصی از این رمان دستگیرم نشد!!! درسته که جمله‌های قابل تامل در کتاب وجود داشت و در صفحه ۹۰ کتاب موضوع جالبی رو درباره زنان بیان کرده بود خوشم اومد ولی واقعا معلوم نبود که هدف در این رمان چیه و قراره چه چیزی بیان بشه؟!... این رمان شامل 207 صفحه و قیمت پشت جلد آن 3500 تومان است .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:26 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

خوبي خدا / نه داستان از نويسندگان امروز امريكا / ترجمه امير مهدي حقيقت

                                      

 

« ميگويند اگر رمان را به فيلم بلند تشبيه كنيم. داستان كوتاه عكسي از يك لحظه ي زندگي است. با اين تعبير ميتوان گفت مجموعه ي حاضر البومي ست از نه قطعه عكس،نه تصوير از زندگي، كه در شش سال گذشته از نشريات ادبي امريكا برگزيده شده اند. فضاي انها با هم متفاوت است، اما همگي يك وجه مشترك دارند: ساده اند.»

« خوبي خدا» مجموعه نه داستان كوتاه از نويسندگان امريكاست كه اغلب برنده جايزه اُ هنري هستند يا جزو بهترين داستانهاي كوتاه امريكا چاپ شده اند. داستانها همگي ساده و دلچسب و روانند و از نويسندگان معروف و خوشكاري چون هاروكي موراكامي، ريموند كارور، جومپا لاهيري و ...                                                       

هر يك از داستانها موضوع و مضموني خاص را دنبال ميكند و هريك نقاط قوت خود را دارد. مثلا در داستان « كارم داشتي زنگ بزن» كارور فضا و نوع روابط به خوبي توصيف شده مخصوصا در قسمتي از داستان كه اسبها در حياط جمع ميشوند. يا در داستان جومپا لاهيري احساس اپارنا ( طبق معمول نوشته هاي لاهيري) خيلي خوب تفسير شده. يا در داستان مارجوري كمپر كه اسم كتاب هم به نام داستان اوست حرفها و فكرهاي لينگ ادم را حسابي توي فكر ميبرد. تقريبا همه داستانها جذاب و پر كشش هستند و امير مهدي حقيقت هم واقعا هم گلچين خوبي ارائه داده و هم ترجمه کتاب را عالی انجام داده.                                                                                                                                      

« ميز و صندلي پاي پنجره بود و قاب عكسي از پدر و مادر مايك روي قفسه كشودار. توي عكس دستشان توي دست هم بود. هر دو خيلي جوان بودند. لينگ رو برگرداند. عكس ها هميشه عصبي اش ميكردند؛ هميشه چيزهايي را نشان ادم ميدادند كه ديگر وجود نداشتند؛ تمام شده بودند؛ رفته بودند: يك لحظه، يك لبخند، يك ادم و گاهي حتي كل يك كشور.»                                                                                                               

اين داستانها رو كه خود مترجم هم انتخاب كرده  و در ابتداي كتاب بيوگرافي مختصري از هر نويسنده ارائه داده  نشر ماهي براي سومين بار تجديد چاپ كرده است. 

                                                                                                                                     پ.ن: با عرض معذرت بابت اپ كردن بي موقع.                                                                       

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:26 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مرگ در می زند/وودی آلن/حسین یعقوبی/انتشارات چشمه

دو باور غلط سالهاست که درباره من بین مردم رواج دارد. یکی این که من روشنفکرم,فقط به این دلیل که عینکی هستم؛ و بدتر از آن این که هنرمندم, چون فیلم هایم نمی فروشد.(وودی آلن.2002)

مرگ در می زند, گزیده ای از کتاب Allen Compelet Prose of Woody  چاپ سال 1992 است که سه کتاب (تسویه حساب),(بی بال و پر),(عوارض جانبی) را در بردارد.این سه کتاب خود گزیده ای از مجموعه داستانها, مقالات و نمایشنامه های چاپ شده وودی آلن در مطبوعات-اکثراً در نشریه نیویورکر- در فاصله دهه شصت و هفتاد هستند.

آثاری که در این مجموعه آمده اند به چند دسته تقسیم می شوند: کارهایی که آلن در آن با رویکرد هجوآمیزی به نقد شخصیت های تاریخی و افسانه ای, ایدئولوژی ها و ژانرها پرداخته,مقالات ژورنالیستی که به ریشخند مضامین عامه پسند روز با بیانی آیرونیک/وارونه گویی می پردازد,نوشته هایی ملهم از کمدی های کلامی پوچ گرایانه برادران مارکس,و کارهای غیر متعارف و جدی تری که در آن به دل مشغولی های کائناتی آلن که در کنار عشق و مرگ از مولفه های اصلی آلن محسوب می شود پرداخته شده.

از متن کتاب:

آلن: ببینم این که انسان قبل از تولدش وجود نداره... درسته؟

سیمیاس: بله درسته.

آلن:و قطعاً بعد از مرگش هم وجود نداره...درسته؟

سیمیاس: بله درسته

آلن(فاتحانه): هوم م م م .

سیمیاس: خب... که چی؟

آلن: هستی که بین دو نیستی قرار گرفته چیزی بیش تر از یه وهم نیست...آخ...دلم ضعف رفت...

پ.ن.1. ترجیح دادم برای معرفی این کتاب از مقدمه مترجم با عنوان(پیرامون زندگی و آثار وودی آلن)بهره بگیرم.

پ.ن.2.اگر شما هم خیلی وقته که کتاب طنز نخوندید, مرگ در می زند رو بخونید , بخندید و خب...درباره اش فکر کنید.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:27 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

من گنجشک نیستم / مصطفی مستور / نشر مرکز / چاپ اول: اردیبهشت 88 – چاپ دوم : خرداد 88 / 85 صفحه / قیم

 

..دراز کشیده ام روی تختخواب. چشم ها را که می بندم خوابی که دیده ام مثل کابوسی باز توی کله ام رژه می رود.شش ماه گذشته اما کابوسش عین بختک افتاده است به جانم. توی این مدت که مرا آورده اند این جا سعی کرده ام فراموشش کنم ، اما نتوانسته ام . سعی کرده ام خم شوم روی خودم تا نیمی از خودم را پاک کنم اما نتوانسته ام.بعضی ها همه ی خودشان را پاک می کنند و می روند. لابد میتوانند. من نمی توانم....  ( شرح پشت جلد و متن کتاب ) از آن دست کتابهایی که بدون اینکه بدونی چرا؛  دوستش داری. حتی یجورایی ته دلت می خواد که دوباره بخونیش.یا شاید چند باره....  من که شخصا برمی گشتم و بعضی پاراگرافهاش رو دو یا سه بار می خوندم... حس می کنی بعضی جملاتش احساست رو به بازی می گیره و تو رو به فکر فرو می بره. شاید همین خصوصیتش باشه که باعث شده طی یکماه به چاپ دوم برسه و این در کشور ما که بی تعارف آمار کتابخونهامون خیلی کمتر از آن چیزیست که حتی درتصور بگنجه ، یعنی..... شاید با توجه به عنوان کتاب که هر موضوعی رو به ذهن متبادر می کنه الا موضوع اصلی کتاب ، بد نباشه توضیح مختصری راجع به حال و هوای آن که در یکجور آسایشگاه روانی می گذرد بنویسم. کتاب در خلال فصلهای هر چند کوتاه و حوادثی که در آنجا جریان دارد   به معرفی و شرح حال همان تعداد اندک شخصیتهای فوکوس شده  توسط نویسنده می پردازد. ضمن اینکه ناگفته نماند شخصیت محوری داستان بخاطر حادثه ای تلخ راهی آنجا شده و تمام حوادث از دید وی روایت می شود. کتاب آنقدر کوتاه است که نخوانده تمام شود و شیرینی آن پس از پایان تازه معنی پیدا کند.  وقتی نمی توانی قواعد بازی را تغییر دهی؛ پس خفه شو و بازی کن........  ( برگرفته از متن کتاب)
 فرستاده شده توسط "سمیه فراهانی"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:28 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

نان سالهای جوانی/هاینریش بل/محمد اسماعیل زاده/نشر چشمه

گرسنگي قیمت ها را به من ياد داد فكر نان تازه مرا كاملاً از خود بي خود مي كرد من غروب ها ساعت هاي متمادي بي هدف در شهر پرسه مي زدم به هيچ چيز ديگر فكر نمي كردم به جز نان .
چشم هايم مي سوخت ،زانوهايم از ضعف خم مي شد و حس مي كردم چيزي مثل گرگ درنده در وجودم هست . نان .

داستان نان سالهای جوانی ، در مورد زندگی مرد جوانی است که به شهر آمده و در گذشته برای به دست آوردن نان با مشکل مواجه بوده.به همین دلیل به خوبی ارزش نان را درک می کند.او تعمیرکار ماشین لباسشوئی ست و قصد ازدواج با دختر کارفرمای خود را دارد.

اما با آمدن هدویگ(دختر یکی از معلمهای او در زمان تحصیل) زندگی این مرد دگرگون می شود.

نکته خیلی جالب و البته خوب در مورد این کتاب این بود که در پایان کتاب سالشمار زندگی هاینریش بل و همچنین چند تا عکس از هاینریش بل وجود داره.

به نظرم این کتاب با وجود تفاوتهایی که با کتاب عقاید یک دلقک داشت،اما در هر دو این کتابها مسئله نان از اهمیت زیادی برخوردار است.

پ.ن.۱.نان سالهای جوانی من رو به یاد کتاب گرسنه کنوت هامسون انداخت.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:29 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

این مردم نازنین / رضاکیانیان / نشرمشکی / چاپ دوم / 166 صفحه / 3200 تومان

«شهرت، تنهایی را می‌دزدد. همه‌جا نگاهت می‌کنند. همه‌جا با تو هستند. زیر ذره‌بین هستی. فقط در خانه می‌شود تنها بود؛ اگر تلفن‌های علاقه‌مندان بگذارند! در خانه هم باید همیشه پرده‌ها کشیده باشد. من هم مثل هر آدم دیگری تنهایی می‌خواهم. من هم به تنهایی نیاز دارم. بازیگری در هر شکلش تنهایی ندارد. بازیگر، پشت صحنه و روی صحنه همیشه با عده‌ای دم‌خور است. تنها نیست... من در خیلی قلب‌ها، خانه‌ای دارم. هیچ‌وقت آواره نمی‌شوم. بی‌سرپناه نمی‌مانم. این همه قلب، این همه خون، این همه تپش. این ‌همه عشق، این‌همه تنهایی و این ‌همه مردم. این‌ مردم نازنین»(شرح پشت جلد)

یکی از دوست داشتنی ترین ارمغان های نمایشگاه کتاب امسال ، کتاب " این مردم نازنین"  به قلم رضا کیانیان بود.  کتابی خواندنی  که راوی خاطرات برخورد این بازیگر با مردم کوچه و خیابان است.  همیشه و خصوصا در نمایشگاه عکسهای تنهایی*  برام جالب بود که بدونم  حس درونی  بازیگران یا کلا افراد مشهور  در مواجهه با مردم و خواسته هایشان چیست. وقتی امضایشان را گرفته و می روند ، آنها  پیش خود چه فکری می کنند و ته دلشان چه می گذرد. خصوصا اینکه آن فرد یکی از  محبوب ترین ها از دید تو   هم باشد.  کتاب جالبیست ، از خواندن بعضی صفحات متعجبت می شوی و گاهی لحظات حتی می خندی.   ضمن اینکه تفکیک خاطره ها هم از همدیگر به نحوی کاملا سینمایی صورت گرفته....  خواندنش تجربه جالبیست.....

رضا کیانیان این کتاب را با متن زیر تقدیم به همسرش کرده است:  " این کتاب را پیشکش می کنم به هایده  به خاطر تمام روز و شبهایی که نتوانست به راحتی و تنهایی در کوچه و خیابان با شوهرش قدم بزند. بخاطر تمام لحظاتی که نتوانست  در رستوران ، کافی شاپ ، سینما ، تئاتر و مهمانی با شوهرش تنها باشد. "

روز- داخلی- یک جای مهم

برای نقشی که در سریال مختارنامه ی داوود میرباقری قرار بود بازی کنم ، در عرض یکماه پانزده جلسه تست گریم داشتم. چندجلسههم با عبدالله اسکندری و داود میرباقری حرف زده بودیم. در یکی از جلسات عبدالله اسکندری برای من یک دماغ گذاشت. همانی که بعدا کج شد و روی صورت عبدالله بن زبیر ، حاکم مکه ماند. دماغ را کامران خلج که بسیا وسواسی است چسباند و دور تادور قطعه را با چسب لاتکس ترمیم کرد. حتی درون سوراخ های بینی ام را . لاتکس خاصیت ارتجاعی زیادی دارد ، خیلی کش می آید.  خلاصه بعد از تست ، خود کامران صورت ام را پاک کرد و رفتم به طرف خانه. فردای آن روز قراری با چند آدم تر و تمیز  و مهم داشتم . می خواستم با آن ها صحبت کنم تا حامی مالی پروژه ای بشوند. دوش گرفتم ، لباس تر و تمیز پوشیدم  و رفتم سر قرار. کلی صحبت کردیم . داشتیم با هم آشنا می شدیم که حس کردم سوراخ سمت راست بینی ام می خارد  طبق معمول دست کشیدم که خارش اش را آرام کنم. حس کردم جسم خارجی کوچکی کنار سوراخ بینی ام چسبیده. باز هم طبق روال معمول آن را گرفتم که بعد با دستمال کاغذی ام پاکش کنم. گرفتن و برداشتن آن جسم خارجی همان و رفتن آبروی ام همان. هر چه آن جسم را از بینی دورمی کردم ، کش می آمد و کنده نمی شد. از ترس و خجالت رهایش کردم. بالافاصله برگشت سرجای اولش . همه دیدند و من هیچ توضیحی نداشتم. بخش کوچکی از همان لاتکس بود که پاک نشده بود.

 

فرستاده شده توسط "سمیه فراهانی"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  2:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها