0

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

توی این پست ها قصد داریم کتاب هایی که در وبلاگ باشگاه کتاب معرفی شده اند رو بذارم

لینک وبلاگ:باشگاه کتاب

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:46 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

صد سال تنهایی/ گابریل گارسیا مارکز/ برنده جایزه نوبل ادبیات 1982

 

عنوان این کتاب کهن هست: صد سال تنهایی، نوشته گابریل گارسیا مارکز

 " ماکوندو"، شهر آینه ها و سراب ها، شهر غرائب مکرر و تکرار شدنی، شهر تخیلات واقعی و واقعیات تخیلی، شهر جنگهای خونین داخلی، شهر چهار سوار سرنوشت، شهر دلتنگی، شهر غم، شهر مرگ، شهر صد سال تنهایی... شهری که نطفه حیاتش در گریزی وهمناک، از قتلی حادثه وار و ناگزیر، بسته می شود، و انهدامش در طلیعه سپیده دمان خونین تولدی مرگبار، محتوم می گردد. نا کجا آبادی در فراسوی قرون و اعصار، مکانی در آفتاب و بی ارتباط با کل هستی جهان، آشنا ترین شهر وهم انگیز دنیا، شهر صد سال تنهایی و شهر نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، شهری که در همه تاریخ، تنها یک بار چشم می گشاید و از آن پس با گشایش رازی سر به مهر و دهشتناک، به همراه بانیان خود، برای همیشه مضمحل می گردد. شهری که خوزه آرکادیوبوئندیا مهاجر فراری، و سمبل باالفطره نسلی طاغی، سرکش،و تنها، آنرا بنیان می نهد.

صد سال تنهایی، آمیزه ایست از واقعیت و تخیل. اما این دو عنصر، چنان در هم تابیده اند، و چنان کل یکدستی را تشکیل داده اند، که گویی از ازل یکی بوده اند آنچنان که جدا کردن هر یک از آن دیگر، در حقیقت به مفهوم نابودی کلیت یکپارچه آنست.

هسته اصلی تراژدی صد سال تنهایی بر پایه کشف مکاتیب رازگونه ملیکادس، و ذات غیر قابل تغییر نسلی سر گشته، پریشان، و تنها استوار است. سرشتی که در خانواده "بوئندیا"، نسل به نسل بدون کوچکترین دگرگونی و تغییری به ودیعه گذاشته می شود. گویی افراد خانواده در یکدیگر تکرار می شوند. ذات، خمیر مایه، و خصوصیات آنها در جریان طوفانهای حوادث تغییر نمی کند، بلکه بدون کمترین دست خوردگی باطنی، تنها منتقل می شود، یا به تعبیری، فقط قالب عوض می شود و محتوی همانست که بود یا می باید باشد.

 متنی که خوندین نوشته پشت جلد این کتاب بود، البته کتابی که در دست من هست ترجمه آقای بهمن فرزانه و از انتشارات امیر کبیر هست، ولی قدیمی تر از اونه که بخوام قیمتشو بگم!!! امیدوارم چاپ جدیدشو پیدا کنین و بخونین و لذت ببرین...

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:47 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مهر مهتاب/ تکین حمزه لو

از "مهتاب عشق" تا "مهر زندگی"

            مهتاب یادآور عشق است و تکرار دلدادگی.

                  و مهر ، در پس مهتاب و نمایانگر گرمای زندگی.

"مهر و مهتاب" همان گرمای عشق در زندگی است و روایت آن تکراری است از تازه گی ها با نیم نگاهی متفاوت .

تو را نمی دانم اما ، اولین نگاه من به تو نه از سر مهر بود و نه در زیر ماهتاب . 

ولی روزگار باره و بارها نگاه ما را در هم آمیخت تا به تو بیاندیشم  و این بار از سر اندیشه و عشق تو را نگریستم هر چند که همگان این نگاه را خالی از فکر پنداشتند.

و من هنوز نمیدانم که ابتدا اندیشیدم و سپس عاشق شدم یا در پی عشق ، به فکر فرو رفتم .

امروز مرور می کنم آن روزها را . و یقین دارم بسیاری همچون من ، نیازمند این نگاه به زندگی هستند و شاید این تجربه ، آنان را به راهی که هموارتر است برساند...

    این کتاب یکی دیگر از آثار نویسنده خوب کشورمون خانوم تکین حمزه لو هستش . داستان دختری است به نام مهتاب که در خانواده ای مرفه زندگی می کند . خانواده ای که به اعتقادات دینی پایبند نیست و تمام زندگیشان در سه چیز خلاصه میشه : باهم بودن فامیل ، امکانات رفاهی و شاد بودن . داستان از اونجایی شروع میشه که مهتاب خانوم در دانشگاه آزاد رشته کامپیوتر قبول میشه و پاش به دانشگاه باز میشه . در اونجا استاد جبرانی داره به نام حسین . حسین پسری مذهبی ، بی آلایش و شیمیایی است . این دو شخصیت از نظر فرهنگی و رفاهی دو روی سکه هستند ولی انگار نیرویی به نام عشق تمام این تفاوت ها رو کنار می گذارد ...

داستان خیلی جالب و جذابیست . نویسنده جوری به داستان پرداخته که حس "غیر ممکن بودن" به آدم دست نمیده و به چشم داستان واقعی میشه نگاهش کرد . از جمله ویژگی های داستان های خانم تکین حمزه لو پرداختن دقیق به ظاهر افراد و توصیف آنهاست . مانند شکل اندام و صورت و نوع لباس و ترکیب رنگی که در لباس شخصیت ها به کار رفته . پیشنهاد میکنم این رمان رو حتما بخونیدش . کتابی که من اکنون در دست دارم مربوط به سال 81 هستش از انتشارات شادان و قیمت پشت جلد آن 2900 می باشد .

فرستاده شده توسط "محسن مدنی"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:48 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مگس ها/ ژان پل سارتر/ مهدی روشن زاده/نشر ثالث

«ژان پل سارتر» رمان نويس، نمايشنامه نويس، و منتقد ادبى نمايشنامه «مگس ها» را در سال ۱۹۴۳ به رشته تحرير درآورد. 

وي در سال ۱۹۶۴ براى جايزه نوبل ادبيات انتخاب شد، اما در اعتراض به نظام اجتماعى بورژوا از دريافت جايزه امتناع كرد. 

از ويژگي ترجمه اين نمايشنامه توضیحات تکمیلی مترجم در پایان کتاب است که در آن تمامی اسامی، مکان‌ها و مفاهیم به طور کامل شرح داده شده است. 

سارتر در اين نمايشنامه مساله‌اي را طرح مي‌کند که براي او در تمامي آثار و نيز زندگي‌اش اساسي است: آزادي. اما اين آزادي در دو ساحت مابعدطبيعي و اجتماعي بايد وجود داشته باشد.

در ضمن این نمایشنامه ابزورد و سورئال، پسا مدرن و... نیست،و به شکل
 کاملا ارسطویی نوشته شده (جهت روشن کردن ذهن شما خوانندگان عزیز).
از سال ۱۹۴۳تا ۲۰۰۸  برای ترجمه ی این کتاب در ایران زمان لازم بوده!!؟؟
اگر نمایشنامه دوست ندارید و می خواهید نق بزنید که این کتاب رو نخوانید .
اگر نمایشنامه دوست دارید که تا حالا حتما مگس ها رو خریداری کردید .
اگر فکر می کنید که یک نمایشنامه ی خوب هم لذت خواندن خاصی داره 
حتی برای یکبار
پس
حتما مگس ها رو بخوانید ..

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:50 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

امينه/ مسعود بهنود

اگراهل خواندن كتابهاي تاريخي هم نباشيد به شما اطمينان مي دهم كه از خوندن اين كتاب لذت مي بريد.
 اين كتاب ماجراي زني است به نام خاتون سوگلي حرمسراي عريض و طويل پادشاه ضعيف النفس صفويه كه بدل به امينه همسر خان آشاقه باش مي شود  به عنوان اولين سفير زن دنيا فعاليت مي كند با ولتر ملاقات مي كند و با شخصيت منحصر به فرد خود در دربار بزرگترين كشورهاي دنيا توجه افراد را جلب مي كند.
زني كه احتمالا بايد تعدد زنان و فرزندان خاندان هزار فاميل ناشي از تفكر اوست و در حقيقت به روي كار آمدن اين خاندان نيز.
 
خواندن اين كتاب فوق العاده را به همه پيشنهاد مي كنم و البته خواندن كتابي ديگر از اين نويسنده به نام خانم.  

فرستاده شده توسط "اناشید" 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:50 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

راز فال و ورق/ یوستاین گاردر

  

"زندگي ما بخشي از يك ماجراي  بي نظير است در حاليكه همه ما اغلب فكر مي كنيم جهان كاملا طبيعي است و هميشه در پي شكار چيزهاي عجيب غريب هستيم .
مردم اسرارآميز ترين چيزي را كه در مقابلشان است نمي بينند،اينكه جهان وجود دارد...
چه قدر غم انگيز است كه مردم طوري بار مي آيند كه به چيزي شگفت انگيز چون زندگي عادت مي كنند...."
اينها جملاتي از كتاب دوست داشتني ،عميق و شيرين  "راز فال ورق" هست.
نوشتهء‌ يوستاين گاردر،نويسنده ء‌كتاب معروف "دنياي صوفي"...چاپش هم مال نشر مركزه.
اين كتاب با زباني شيرين و ساده مسائل عميقي رو مطرح مي كنه و با سوال و جواب هاي فلسفي و در عين حال سادش شما رو به تفكر وادار مي كنه.
مخصوصا براي كساني كه به فلسفه علاقه دارند ولي نمي تونن با متن هاي سنگين فلسفي ارتباط برقرار كنن اين كتاب خيلي مناسبه و حتما با نثر ساده و روان كتاب درك مسائل عميق مطرح شده در داستان  براشون راحت ميشه.
فكر ميكنم به اندازه كافي مشهورو شناخته شده هست و حداقل جماعت كتاب خون حتما تا حالا لذت خوندنش رو چشيدن ولي حيفم اومد راجع بهش ننويسم،ممكنه كساني هم باشن كه هنوز نتونستن اين كتاب شيرين رو بخونن!
اميدوارم بخونيد و لذت ببريد.

فرستاده شده توسط "سمانه توکلی"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:51 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

کافکا در کرانه/هاروکی موراکامی/مهدی غبرایی/انتشارات نیلوفر

كافكا در كرانه

هاروکی موراکامی، نویسنده برجسته ژاپنی، در سال 1949 در کیوتو به دنیا آمد و در نزدیکی توکیو زندگی می‌کند. آثار او به سی و چهار زبان ترجمه شده. در میان جوایز بی‌شماری که دریافت کرده، باید از جایزه‌ی ادبی بسیار با ارزش یومیوری نام برد که اخیراً نصیب او شده و برندگان پیشین آن افرادی چون یوکیو میشیما، کنزابورو و اوئه و کوبو آبه بوده‌اند.

هاروکی موراکامی، خود در مورد نوشتارش می گوید: « هرگز طرح نمی ریزم. هرگز نمی دانم صفحه ی بعد چطور از آب در می آید…من به جستجوی نوایی پس از نوایی دیگر هستم. گاهی که شروع می کنم، نمی توانم دست بکشم. مثل آبی است که از چشمه ای می جوشد. بسیار طبیعی و آسان جاری می شود.»

شاید بدین سبب است که کتاب کافکا در کرانه را به پایان که می بری هنوز معلقی و سرگردان، دست و پا می زنی در مرگ و زندگی.

فرستاده شده توسط "نسترن"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:52 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

زندگی نو /اورهان پاموک/ارسلان فصیحی/انتشارات ققنوس

 

اورهان پاموک

اورهان پاموک در محله نیشان تاشی استانبول در خانواده ای که در رمانهای مشهورش جودت بیک وپسران و کتاب سیاه به تصویر کشیده، بزرگ شده است.سالهای بسیاری را با سودای هنرمند شدن وقف نقاشی کرده است.او در حالی که در دانشگاه فنی استانبول درس می خوانده، در می یابد که دیگر نقاش یا معمار نخواهد شد.به این ترتیب دانشگاه را ناتمام گذاشته و با این فکر که می تواند برای نویسندگی وقت بیشتری صرف کند، دوره ی روزنامه نگاری را در دانشگاه استانبول می گذراند.با حمایت وزرات امور خارجه ایالات متحده آمریکا در دانشگاه لووا بورسیه آموزش برنامه نگارش بین اللمللی می شود. پس از انتشار اولین کتابش هم در ترکیه و هم در خارج از ترکیه جایزه ها ی زیادی را از آن خود می کند.پاموک در 22 سالگی با گفتن این که نویسنده خواهم شد خود را در اتاقش حبس می کند.اولین رمانش جودت بیک و پسران را در چهار سال می نویسد.اما رمان زندگی نو فروش صدها هزاری یک اثر ادبی را در ترکیه ممکن می سازد.رقم فروش در نام من قرمز است  از آن هم بالا تر میرود.اورهان پاموک در سال 2006 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

از پشت جلد کتاب

در زندگی نو آنچه مهم است نه رازهای زندگی، که مردمانند-قهرمانانی که گرداگرد این رازها می گردند و هستی را تأ ویل می کنند.زندگی این قهرمانان را کتابی رقم میزند که بود و نبودش در هاله ابهام است.کتابی که شرق را نه سرزمین افسانه ای عشق و راستی، که جهانی آشنا با خشونت و بیهودگی معنا می کند

از متن کتاب

عشق چیست؟ عشق تسلیم شدن است.عشق دلیل عشق است.عشق فهمیدن است.عشق موسیقی است.عشق همان قلب پاک است.عشق شعر اندوه است.عشق نگریستن روح شکننده است به آینه.عشق گذراست.عشق یعنی اینکه هرگز نگویی پشیمانم.عشق تبلور است.عشق ایثار است.عشق تقسیم کردن یک شکلات است.عشق اصلا" معلوم نمیشود.عشق حرفی توخالی است.عشق رسیدن به خداست.عشق درد است.عشق رو در رو شدن با فرشته است.عشق اشک چشم است.عشق منتظر زنگ تلفن نشستن است.عشق همه دنیاست.عشق گرفتن دست یکدیگر در سینما ست.عشق مستی است.عشق هیولاست.عشق کوری است.عشق شنیدن صدای دل است.عشق سکوتی مقدس است.عشق موضوع ترانه هاست.عشق برای پوست خوب است

بی آنکه کاملا بپذیرم، در عین حال، بی آنکه چنان مسخره کنم که روحم بی جا و مأوا رها شود، یعنی، چطور بگویم مثل وقت هایی که تلویزین تماشا میکنم؛ مو قع فریب خوردن بفهمم که فریب می خورم و موقع فریب نخوردن بخواهم که فریب بخورم این گوهرها را به چنگ آوردم. با تکیه بر تجربه محدود اما سرشارم نظراتم در این مورد را اضافه میکنم

عشق حسرت در آغوش گرفتن یکی ،حسرت یک جا بودن با اوست.آرزوی در آغوش گرفتن او و فراموش کردن همه دنیاست.حسرت پیدا کردن پناهگاهی امن برای روح آدمی است.

فرستاده شده توسط "نسترن"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:53 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

بیابان/ژان ماری گوستاو لوکلزیو/آزیتا همپارتیان/انتشارات کاروان

همونطور که می دونید "ژان ماری گوستاو لوکلزیو" امسال برنده جایزه نوبل ادبیات شد.از این نویسنده چند کتاب در ایران ترجمه شده، به همین دلیل تصمیم گرفتم کتاب بیابان از این نویسنده رو که خودم دارمُ بهتون معرفی کنم .

حق نشر این کتاب متعلق به انتشارات کاروان هست و فقط با ترجمه این مترجم موجود است (تا اون جایی که من اطلاع دارم)

ژان ماری گوستاو لوکلزیو به سال 1940 در شهر نیس به دنیا آمد.او از خانواده ای برتانی است که در قرن هجدهم به جزیره ی موریس مهاجرت کرده بودند.تحصیلاتش را در شهر نیس تا درجه ی دکترا ،در رشته ی ادبیات ادامه داد.با وجود سفرهای فراوان، لوکلزیو لحظه ای از نوشتن باز نایستاد.از سن هفت سالگی به نوشتن شعر،قصه،روایت و داستان کوتاه پرداخت،اما هیچ کدان را چاپ نکرد.بیست و سه سال بیشتر نداشت که با چاپ اولین رمان خود صورت جلسه، مشهور شد و جایزه ی رنودو را نصیب خویش کرد.

در سال 1980 کتاب بیابان،جایزه ی بزرگ پل موران را دریافت کرد و همچنان به نوشتن ادامه می دهد.

از پشت جلد کتاب:

نیاکان لالای نوجوان، مردان آبی پوش هستند، جنگجویان صحرا.او که در حلبی آباد در حاشیه ی بیابان زندگی می کند،نمی تواند آنها را از یاد ببرد. نیروی طبیعت و افسانه ها ، عشق به هارتانی چوپان، فرار ناموفق شان به سوی بیابان، تبعید به مارسی، همه وهمه روح پر فروغ او را آبدیده می کند.لالا، با تمام بیگاری اش در یک هتل پست، حاملگی، و بعد مبدل شدن به یک مانکن مشهور،هرگز ایمان و شیفتگی اش را به بیابان از دست نمی دهد.

فرستاده شده توسط "نسترن"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:54 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

دالان بهشت/نازی صفوی/انتشارات ققنوس

" ...آب که به صورتم زدم چه حس خوبی داشتم . نسیم خنک صبح ، صدای خروس ها ، صدای اذان که از مسجد دور می آمد . بوی یاس ها که هنوز از توی حیاط می آمد و چشم های من که امروز همه چیز را طوری دیگر می دید . یادش به خیر . هیچ حسی توی این دنیا قشنگ تر از این نیست که بدانی به کسی تعلق داری و برای کسی عزیزی . این که آدم بداند یک نفر به او فکر می کند ،‌یک نفر دوستش دارد ،‌انگار وجود آدم را برای خودش هم عزیز و دوست داشتنی می کند و من آن روز این حالت را داشتم . برای اولین بار این حس شیرین را تجربه می کردم ، حس این که برای یک نفر عزیزم : محمد دوستم دارد ..."

"... این را فهمیدم که آن هایی که ،‌مثل من ،‌ازدواج را پایان کار و عقد را زنجیر محکمی برای استحکام زندگیشان می دانند ،‌راهی بس اشتباه را طی می کنند . محبتی که با تعهد و غل و زنجیر به چهار میخ کشیده شود ،‌عشق نیست ، اجباری است که تحملش آزار دهنده و نفس گیر می شود . مقصود خداوند از عقد و ازدواج به اسارت در آوردن دیگری نیست ؛ برای محبت حریمی آسمانی قائل شدن است ،‌نه اجباری برای تحمل . بعد از آن برایم مسلم شد که ،‌بر خلاف تصور همگان ،‌ برای از بین رفتن یک زندگی ،‌ یک عشق یا یک یک رابطه عمیق ،‌لازم نیست دلیلی محکم و خیلی بزرگ و اساسی وجود داشته باشد . بهانه های پوچ و جزئی و کوچک ،‌وقتی با عدم درایت و درک ،‌دست به دست هم می دهند و مرتبا تکرار می شوند ، برای ویران کردن یک زندگی و یک عشق ، کافی که هیچ زیاد هم هست ... اشتباه محض من هم ساده گرفتن این تکرار ها بود . چون فراموش کرده بودم آتش بزرگی که خرمنی را می سوزاند ،‌همیشه از جرقه های کوچک شروع می شود ؛‌ همانطور که در مورد ما شد ..."

 "این منم ،‌خوشبخت ترین زن دنیا ،‌ که در تاریک و روشن جاده ای که به آسمان وصل می شود ، در حالی که احساس می کنم خود بهشت را در کنار دارم ،‌همراه نیمه دیگر وجودم به دالان بهشت می روم."

 ارزش وصل نداند مگر آزرده هجر                مانده آسوده بخسبد چو به منزل برسد

دختریست به نام مهناز ،‌ حدودا 16-17 ساله . بزرگ شده خانواده ای مذهبی ، سنتی و از نظر درآمدی خوب . باباش حاجی بازاریه . با برادرش امیر و علی و پدر و مادرش و مادربزرگش(خانوم جون) زندگی می کنند . یه جورایی لای پر "قو" بزرگ شده و اصلا سختی زندگی رو نچشیده و کاملا بی تجربست . در همسایگیشون خانواده ای زندگی می کنه هم تیپه خودشون . در واقع این دو خانواده از قدیم با هم دوستن . یکی از پسرای این خانواده از مهناز خانم خواستگاری می کنه و چون پسر خوب و سر براهیست و رفتارش آقا منشانست با هم عقد می کنند ... تا دوسال ... چون هر دو درسشون رو بخونن و بعد برن سر خونه و زندگیشون .... مهناز هنوز خیلی کم تجربه و کم سن و ساله برای ازدواج و اصلا نمی دونه ازدواج و زندگی مشترک یعنی چی! برای همین در طول نامزدی به خاطر درک نکردن و حماقتش با محمد(شوهرش) به مشکل بر می خوره و خودش به دست خودش زندگیش رو تباه می کنه و 8 سال تاوان این خامی و حماقتش رو میده ولی بعد از اون اتفاقات جالبی میفته ....

داستان خیلی جالبیست و زندگی مشترک جوانان رو قشنگ به تصویر کشیده . مفاهیم مهمی درباره خواسته همسران از یکیدیگر بیان می کنه ... خانم جون داستان ما هم که برف پیری رو سرش نشسته و مایه دلگرمی خانوادست راهنمایی ها و توصیه های خیلی مهم رو بیان می کنه که مطمئنن دست آورد سال ها تجربست ...

توصیه می کنم که اگر اهل کتاب خوندن و رمان هستید این رمان رو بخونید ... می تونه مثل یک کتاب روانشناسی یا مشاور مطالب بسیار خوبی رو در اختیار شما بذاره و با بیان یک زندگی مشترک معضلات و نوع رفتارها رو ببینید و از واکنش های خوب افراد در زندگی خود نیز استفاده کنید ... این کتاب توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است ...

تهیه و تنظیم : محسن مدنی

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:55 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ریشه ها/ الکس هیلی

 

 اسم کتاب هست  ریشه ها نوشته ی الکس هیلی. راستش نمی دونم چه ترجمه ای از این کتاب بهتره چون من خودم انگلیسیش رو خوندم ولی میدونم که تو ایران هم ترجمه شده.

 داستان کتاب، حکایت زندگی هفت نسل سیاهپوسته که از قبیله ای در آفریقا شروع می شه و از همون اول با بیان فرهنگ و نشان دادن روح اصیل قبایل افریقایی آدم رو تحت تاثیر خودش قرار می ده و بعد داستان با اسارت و بردگی اون افریقایی در امریکا ادامه پیدا می کنه و نسل به نسل با اون پیش میره تا می رسه به جایی که سیاهپوستا دوباره هویت اصیل خودشونو پیدا می کنن و به موفقیتهایی حتی بیشتر از سفیدهای سرزمینشون دست پیدا می کنند. درست مثل امروز که باراک اوباما باعث افتخار سرزمین مادریش شده...!!!

 داستان این هفت نسل، داستان هفت نسلِ پیشینِ خود الکس هیلی  نویسنده ی این کتاب هست. امروز برادران سیاهپوست هیلی در آمریکا افراد مهمی همچون یک وکیل، یک نویسنده ی بنام و ... هستند. و الکس بعد از علاقه ای که به پیدا کردن ریشه های خودش پیدا می کنه طی سفری به افریقا به پیشینیانش آشنا می شه و با بهره گیری از کمی تخیل داستان  کاملا واقعی ریشه ها رو به قلم می کشه...

 این داستان همچنین روایتی واقعی از تاریخ امریکا و چگونگی شکل گرفتنش بدست سیاهپوستا و نیز جنگ های داخلی آمریکا رو بیان می کنه.

 با وجود شمار صفحات زیاد این کتاب، به هیچ وجه حوصله خواننده رو سر نمی بره چراکه حتی شخصیت های اصلی داستان مرتب تغییر می کنند و همراه با اونا فضایی که توش هستند هم نو می شه به طوری که با خوندن این کتاب انگار هفت کتاب ِ کاملا مختلف خوندین!

 فرستاده شده توسط "ترانه صفایی"

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:58 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

خاطرات روسپيان سودازده من/ گابريل گارسيا ماركز/ ترجمه اميرحسين فطانت

                                                                        

از همين اول بگويم كه اين به هيچ عنوان يك پيشنهاد براي كتاب خواني نيست بلكه صرفا يك معرفي كتاب است.

  گابريل گارسيا ماركز به نظر من نويسنده خوبيست. نه تنها به خاطر صد سال تنهايي كه خيلي دوستش دارم واين روزها مد شده بعضي از ادمهايي كه بار اول با خواندنش مست شدند برابرش موضع بگيرند. بلكه به خاطر تمام كتابهايش& روايتگري زيبايش و تلفيق فانتزي و واقعيت فوق العاده اش. اما اين كتاب نه. اين يكي را دوست ندارم. از ماركز بعيد بود. شايد هم تقصير خودش بود كه توقع ما را زيادي بالا برد. ولي به هر حال اين كتاب دلنشين نيست. موضوع بد نيست ولي روايتش ميتوانست بهتر باشد. با وجود تعريفي كه مترجم از قدرت روايي نويسنده در اين كتاب كرده نظر من اين است كه وقتي روايتگر ماركز باشد بايد روايت خيلي بهتر باشد.                                                                                        

همانطور كه گفتم موضوع كتاب بد نيست. پير پسري كه در سالگرد نود سالگي تصميم دارد شب عشقي را با نوجواني باكره به خودش هديه دهد و با وجود تجربه هاي قبلي عاشق دخترك ميشود و يك جورهايي از يك عشق هوس بازانه  به يك عشق تقريبا واقعي( كه البته نيست) ميرسد. فكر نكنيد كل كتاب لو رفت چون اينها همه در همان صفحات اول رخ ميدهد.                                                                          

اين كتاب كه پس از انتشار توسط انتشارات نيلوفر با نام «دلبركان غمگين من» و مدتي فروش در بازار به دلايل مشخصي توقيف شد در بيشتر سايت هاي دانلود كتاب موجود است.        

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
جمعه 10 تیر 1390  12:59 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رویاهای خاکستری/معصومه پریزن(چیمن)/ معرفی از محسن مدنی

".... دیده از چشمان خود برگرفت و بینی و لبهایش را ورانداز کرد . سپس موهایش را جمع کرد و دوباره روسریش را روی سر دردناکش بست و بار دیگر خود را ورانداز کرد ، و در همان حال فکر کرد : این آقای دکتر هم چه آدم عجیبیه!مردای دیگه آرزو دارن نگاهی بهشون بندازم .اون وقت با این آقازاده حرف زدم و محلم نذاشت...."

.

.

".... رؤیا پیاده شد و در را پشت سرش بست . مرد جوان قبل از اینکه اتومبیل را به حرکت در بیاورد ، به سمت رؤیا خم شد و گفت: مروارید صدفت رو حفظ کن ، خواهر . حیفه که اونو به تاراج ببرن .

و حرکت کرد . رؤیا انگار سرب مذاب رویش ریخته باشند ، بندبند وجودش از هم گسست و کلام مرد جوان را در عمق وجود خود جای داد ....."

 هنوز دخترانی هستند که ما بی توجه از کنارشون رد میشیم و به خاطر ظاهر ناپسندشون نگاه چپی بهشون می کنیم و در دل بهشون ناسزا میگیم ..."دختران فراری"... جوری فکر می کنیم که انگار از بدو تولد اینگونه زاده شدند . غافل از اینکه اینان هر کدام عزیزانی بودند که در کنار ما زندگی می کردند و یک اشتباه آنها را به این تباهی کشاند . هیچ وقت پای درد و دلشون ننشستیم تا پی به عمق دردشون ببریم و خطر رو احساس کنیم . خطر تباهی عزیزانی که در کانون خانواده از چیزی رنج می برند ولی بی توجهی خانواده باعث می شود که ......

دختریست به نام رؤیا . از اهالی شمال غربی ایران . بزرگ شده خانواده ای به شدت تعصبی و غیرتی . زندگی مرفهی دارند اما سخت گیری های بیش از حد پدر خانواده زندگی رو به اهالی اون خانواده تلخ کرده ... رؤیا عاشق پسریست به نام پژمان ... آقای دکتری که در همسایگی این خانواده زندگی میکنه ... رؤیا با خیالپردازی هایی که می کنه زندگی رو خوب می گذرونه و در رؤیاهاش پژمان رو مرد آیندش می بینه و به امید اون روزی هست که پژمان عاشقانه دست اون رو بگیره و هر دو راهی زندگی سراسر عاشقانه و شادمانه بشن .... متاسفانه مثل خیلی از عاشقا که عقل رو چاشنی تصمیم گیریشون نمی کنن رؤیا هم برای تن ندادن به ازدواج با کسی که دوست نداره(پسرعموش) و فرار از دست سخت گیریهای پدرش و رسیدن به محبوبش که حالا به تهران رفته راهی تهران میشه . بی اطلاع خانواده و ناگهانی .... زندگی همیشه اونی نیست که ما فکر می کنیم  و وای بر روزی که روزگار بخواد روی بی رحمانه و تلخش رو بهمون نشون بده ....

دختران فراری ، دخترانی گمنام! انگار دیده نمیشن . غریبانه و بی صدا می سوزن .  دخترانی که روزی هویت داشتن ولی یواش یواش هویت و گوهر پاکدامنیشون رو از دست دادن و موقع مرگ گمنام خاک میشن .... امیدوارم روزی برسه که هیچ فردی آواره نشه و محبت ها در خانواده ها و بین مردم زیاد بشه و همه همدیگرو دوست داشته باشن و عاقلانه تصمیم بگیرن ...

کتاب غم انگیزه ... منم مثل شما از زشتی ها و تلخی های زندگی خیلی شنیدم ولی وقتی این کتاب رو خوندم و صحنه صحنه زندگیشون رو در کتاب دیدم تنم لرزید ... دلم گرفت ... خانم پریزن با اینکه نویسنده جوانی هستند ولی خیلی ماهرانه داستان رو بیان کردند ... بیان احساسات در نوشته های خانم پریزن بیداد میکنه . جوری که اگه شما نوشته رو بخونید و ندونید نویسندش کیه مطمئنن راحت متوجه میشید که نوشته یه خانمه! با اینکه موضوع کتاب غم انگیزه ولی به نظرم خوندنش برای هر جوانی لازمه ... شما با خوندن کتاب برداشت های جالبی می تونید بکنید ... میشه زنگ خطری باشه برای اینکه به عزیزان دور و برمون بیشتر توجه کنیم و ساده از دستشون ندیم ... جا داره به این نکته نیز اشاره کنم که این کتاب مثل خیلی از داستان‌های عشقولانه نیست! در واقع این رمان نشانگر یک نوع از زندگی‌های متعصبانه و خشک و پیامدهای آن هستش ... نشر اوحدی این کتاب رو منتشر کرده و اولین چاپش مربوط به سال 81 هستش و قیمت آن 2250 تومان می باشد .

معصومه پریزن (چیمن) در سال 1362 در مهاباد دیده به جهان گشود بعد از اخذ مدرک دیپلم گرافیک موفق به دریافت مدرک فیلمسازی از انجمن سینمای جوان شد. وی داستان های کوتاه و فیلنامه های کوتاه بسیاری به رشته تحریر در آورده . ولی جدی ترین کارش همین کتاب "رؤیاهای خاکستری" می باشد . او این پیشرفت و موفقیت را مدیون زحمات استادانش ، استاد محمد و مسعود کریمی می داند که هر دو تکیه گاهی بودند برای استحکام بهتر رمان.

جمعه 10 تیر 1390  1:02 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

خر مگس و زن ستيز/ حسين يعقوبي/ انتشارات مرواريد/ معرفی از تینا صادقی

 

 « ببينم اين جمله سارتر را شنيده اي؟ چيزي كه ميخواني تبديل به نجاست ميشود اما چيزي كه ميخواني و درباره اش فكر ميكني ميتواند به راحتي تبديل به يك گل سرخ شود.                   

 حتم دارم كه منظور سارتر از چيز دوم مجموعه داستان هاي كوتاه طنز درجه يكي مثل همين كتابي بوده كه در دست داري.»                                                                                          

 " از مقدمه كتاب"                                                                                                         

 اگر از ان جمله ادم هايي هستيد كه پيش از خريد كتاب به مقدمه ان توجه ميكنيد و سپس دست به جيب ميشويد.& بايد بگويم « خرمگس و زن ستيز» دقيقا دست روي همين عادت شما گذاشته و بدينوسيله بدون شك شما را دست به جيب خواهد كرد.                                                     

 حسين يعقوبي كه براي چلچراغي ها نام اشناييست مجموعه اي از داستانهاي كوتاه طنز نويسندگان جهان را گرداوري و ترجمه كرده و در قالب يك كتاب دراورده است.                                              

 در ابتداي كتاب پس از ان كه حسين يعقوبي شما را ترغيب به خريد و خواندن كتاب ميكند& در مورد سبك هاي مختلف طنز نويسي & چگونگي نوشتن داستان در قالب طنز و در كل داستان طنز توضيحات كوتاه اما به نسبت مفيدي داده است.                                                                                              

« بعضي ها معتقدند داستان طنز روايت تلاش عبث ادم هاي جدي در دنيايي مسخره است. عده اي ديگر ميگويند نه بابا قصه تلاش عبث ادم هاي مسخره در دنيايي جدي است. و گروه سومي هم هستند كه از صميم قلب باور دارند كه هر دوتا گروه اشتباه ميكنين حكايت تلاش عبث ادم هاي مسخره در دنيايي مسخره است»                                                                                                             

 در مورد داستان ها چيز خاصي نميتوان گفت. بايد خوانده شوند. بيشتر ان ها قوي و جالب هستند. و از عادات بد انسانها & اشتباهاتشان در روابط با يكديگر و مشكلاتشان در روبرويي با دنيا و ... ميگويند. در ابتداي هر داستان هم نويسنده ان داستان به شيوه طنز اميزي معرفي شده اند. ضمن اينكه يك داستان از خود يعقوبي نيز در ميان داستانهاي كتاب وجود دارد كه اتفاقا برنده جايزه ادبي صادق هدايت شده است.                                                                                                                       

 در پايان هم حسين يعقوبي با استفاده از جملات قصار فيلسوفان و نويسندگان مشهور و توضيحاتي از زبان خودش درباره خود طنز و اين كه چرا و چگونه طنز ما را به خنده مياندازد& گفته است.

 در كل اين كتاب رو هم براي لذت بردن از داستانهايش و هم براي اشنايي بيشتر با طنز شديدا توصيه ميكنم.

جمعه 10 تیر 1390  1:04 PM
تشکرات از این پست
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

پیکر فرهاد/ عباس معروفی/ انتشارات ققنوس/ معرفی از "رضا سعیدی"

عباس معروفی نویسنده خیلی معروفی است! شهرت او محدود به ایران نیست و به واسطه جوایزی که برده در آن سوی مرزها نیز شناخته شده است. سبک نوشتنش خواننده را به یاد صادق هدایت می اندازد حال آنکه گویا با صادق هدایت دیدار نیز داشته است.

 پیکر فرهاد یک تک گویی طولانی و عاشقانه از زن یک تابلوی نقاشی است. با وجود این تک گویی خواننده احساس خستگی نمی کند و این مرهون قلم قوی معروفی است. این کتاب از آن کتاب هایی است که آدم دوست دارد فیلمش را هم ببیند.(البته اگر ساخته شود!)

در انتهای کتاب، داستان نوشتن کتاب توسط عباس معروفی و تاثیر مستقیم صادق هدایت بر آن نقل شده است. معروفی می گوید که چگونه زن قلمدان بوف کور روایت می کند و او تنها می نویسد. که چگونه به ارتباطی ناشناخته بین نظامی و هدایت پی برده است و اسم کتاب هم شده است پیکر فرهاد.

پیکر فرهاد خیلی قدیمی است و مطمئنا خیلی ها قبلا آن را خوانده اند ولی به تمام کسانی که تا به حال فرصت نکرده اند (مخصوصا علاقه مندان به صادق هدایت) توصیه می کنم فرصت عید را از دست ندهند. این کتاب در سال ۲۰۰۲ برنده جایزه ادبی آرنولد تسوایگ شده است.

جمعه 10 تیر 1390  1:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها