در انتهای کتاب از زبان نویسنده اینگونه آمده:« این رمان بار نخست در آوریل 2002 و با نام «دیوانه و برج مونپارناس» به عنوان رمان آنلاین به صورت فی البداهه و زیر چشم خوانندگان به مدت چهل و دو شب(هر شب یک قسمت) روی سایت شخصی من نوشته و منتشر شده است.«وردی که بره ها می خوانند » روایت بازنویسی شده ی همان متن است .در زبان فارسی این نخستین رمانی ست که به این شیوه نوشته شده است.در زبان های دیگر را نمی دانم. عنوان «رمان آنلاین»هم از جعلیات خود من است.»
«وردی که بره ها می خوانند» شامل سه داستان است که بطور موازی پیش می روند،چیزی مثل «مرشد و مارگاریتا» .اما در این جا هر کدام از داستان ها بخشی از زندگی نویسنده است :ماجراهای کودکی نویسنده ،وقایعی که در بیمارستان می گذرد و ماجرای ساختن چهلمین سه تار، سه تاری که قرار است در انتها نوایی جادویی و ناب داشته باشد. در این داستان ها نویسنده از هر دری حرف می زند اما کیفیت وشیوه روایت بسیار جذاب است و تا انتها خواننده را با خود می کشاند.
این رمان توسط انتشارات خاوران در سال 2007 در پاریس منتشر شده است! نگران نباشید،با جستجوی کوتاهی در سایت های دانلود e-book فارسی نظیر قفسه و .... میتوانید نسخه pdf این کتاب را گیر بیاورید،باور کنید چیزی از جذابیت کتاب کاسته نمی شود.
«راستش اگر زنده ام هنوز،اگر گه گاه به نظر می رسد که حتی پرم از جنبش حیات،فقط و فقط مال بی جربزه گی ست. می دانم کسی که تا این سن خودش را نکشته بعد از این هم نخواهد کشت.به همین قناعت خواهد کرد که برای بقا به طور روزمره نابود کند خود را:با افراط در سیگار،با بی نظمی در خواب و خوراک.با هر چیز که بکشد اما در درازای ایام.در مرگ بی صدا.
بیهوشی؟نه. مرگ در اوج رخوت و بی خبری!چه رویایی از این بهتر برای آدمی بزدل که هزار سال است مرگ شانه به شانه ی اوست؟»
پ.ن. از این نویسنده پیشتر کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوب ها در ایران به چاپ رسیده که برنده چند جایزه نیز شده است.
http://bookclub.blogfa.com/8704.aspx