تكنولوژي آموزشي
تكنولوژي آموزشي عبارتست از آگاهي و مهارتهاي علمي شامل روشهاي سيستماتيك طراحي، اجرا و ارزشيابي فرآيند تدريس و يادگيري بر مبناي اهداف مشخص و بر اساس پژوهش در يادگيري و ارتباط انساني و به كارگيري تركيبي از منابع انساني و مادي براي ايجاد يادگيري عميق و پايدار. اين تعريف بر اين اصل دلالت ميكند كه براي امر آموزش و پرورش، طراحي سيستماتيك و استفاده ماهرانه و عقلاني از مواد و وسايل آموزشي، شرط اساسي و اوليه است. بنابراين بر خلاف تصور عامه، تكنولوژي آموزشي صرفاً در وسايل و تجهيزات خلاصه نميشود، بلكه يك نگرش تازه و به نوعي فلسفه تعليم و تربيت است كه با استفاده از اصول روانشناسي و بهرهگيري از علم برنامهريزي آموزشي و طراحي دقيق مبتني بر هدفهاي مشخص و بالاخره با در نظر گرفتن توأم منابع و امكانات انساني و مادي بهترين روش استفاده از وسايل آموزشي را در جهت تغيير رفتار فراگيران عرضه ميكند.
مديريت و برنامه ريزي آموزش عالي
در طي چندين سال گذشته مديريت دانش از طريق پيشرفتها و ديدگاههاي جديد از نسلي به نسل ديگر تغيير يافته است. نظامهايي در جهت سنجش دانش، سرمايه ذهني و ديگر داراييهاي علمي يك كشور از اهداف اصلي اين رشته تحصيلي است. در اين راستا استفاده از فنآوريهاي مدرن براي انتقال دانش عيني، از ابزارهاي اين رشته تحصيلي است به اين معني كه علاوه بر خلق دانش به اشاعه و استفاده اطلاعات اهميت زيادي ميدهد. آموزش از راه دور يا دانشگاه مجازي نمونهاي از توليدات اين رشته تحصيلي است.
تحقيقات آموزشي
هدف از تحصيل در اين رشته تربيت كارشناساني است كه نتايج تحقيق در تاريخ آموزش و پرورش و الگوها و روشهاي تدريس متفاوت در كشورهاي گوناگون و همچنين نحوه تعليم و تربيت كودكان در مدارس را، وسيلهاي در راستاي تدوين و خلق الگوها و سبكهاي نوين آموزشي در نظام علمي كشور قرار ميدهد.
تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش
فلسفه آموزش و پرورش يكي از دانشهاي ميان رشتهاي است كه با دو قلمرو فلسفه و آموزش و پرورش در ارتباط است و تحصيل در آن نيز مستلزم اطلاع قبلي از مباني و مباحث فلسفه از يك سو و دانستن مباني دانش آموزش و پرورش از سوي ديگر است در ايران تا آغاز دهه 1340، اين رشته، دانش مستقلي تلقي نميشد ولي از اين دوره به بعد رفته رفته كتابهايي هر چند متعدد ترجمه و تاليف شد. از يك سو فلسفه آموزش و پرورش عبارت است از آشنايي با نظريات تربيتي موجود در مكتبهاي اصلي و بزرگ فلسفي و از سويي ديگر تربيت انسان را بايد هدف و مقصدي باشد كه جوامع را بر آن ميدارد تا به طرح و سازمان بخشيدن آموزش و پرورش برآيند. به هر كدام از دو سوي امر بنگريم، فلسفه آموزش و پرورش را بايد �حكمت تربيت� بناميم و مقصود از آن راهگشايي خردمندانه در عمل تربيتي است.
آموزش بزرگسالان
وضعيت آموزش در آغاز قرن بيستم دليلي است براي اهميت بيش از پيش اين رشته دانشگاهي. در قرن بيستم70% جمعيت بالاي 15 سال جهان و 90% جمعيت همين گروه سني در كشورهاي جهان سوم به آموزش و پرورش دسترسي نداشتند. در حال حاضر نيز، بيشتر اين جمعيت در كشورهاي جهان سوم زندگي ميكنند. از سوي ديگر به دليل وابستگي روزافزون زندگي به علم و دانش و فناوري، ضرورت همگامي انسان با آن، يكي ديگر از ضرورتهاي وجود اين رشتهي دانشگاهي است. از ديگر دلايل علاقهمندي كشورها به اين رشته تحصيلي ميتوان موارد زير را نام برد:
1ـ ضرورت ايجاد فرصت برابر آموزش و پرورش براي همه مردم و در تمام عمر.
2ـ گسترش آموزش غيررسمي به موازات آموزش رسمي.
از اهداف اصلي اين رشته تحصيلي نيز ميتوان اين موارد را نام برد:
1ـ تدارك يك نظام آموزشي فراگير براي بازماندگان از تحصيل.
2ـ علاقهمندان به بازگشت مجدد به تحصيل در كليه سطوح.
3ـ پايهگذاري جامعه در حال يادگيري.
4ـ مبارزه با بيسوادي. روشن است كه رسيدن به اين اهداف با روشهاي سنتي امكانپذير نيست و تغذيه اطلاعاتي اين چنين، نيازمند فناوري جديد اطلاعات و ارتباطات است.
مديريت آموزشي
هدف اين گرايش تربيت نيروي انساني متعهد و كاردان در زمينه مديريت آموزشي در سطوح مختلف آموزشي در كشور و برآوردن نيازهاي آموزشي وزارتخانهها و مراكز و مؤسسات آموزشي و دانشگاهها بر اساس ارزشهاي اسلامي و اصول مديريت است. يك مدير آموزشي بايد از ويژگيهاي مختلفي همانند قدرت برنامهريزي، روابط انساني خوب و درك و اجراي اصول صحيح مديريت آموزشي برخوردار باشد تا بتواند در رابطه با مسائل و مشكلات آموزشي حوزه فعاليت خود قدرت تشخيص و تصميمگيري داشته باشد.
برنامهريزي آموزشي و برنامهريزي درسي
هدف از ايجاد دوره کارشناسي ارشد برنامهريزي آموزشي و برنامهريزي درسي عبارت است از:
1- تربيت مدرسان متعهد و متخصص که بتوانند در آينده عهدهدار تدريس، تحقيق و تربيت نيروي انساني لازم در اين رشته مهم علمي باشند.
2- تقويت قدرت تفکر منطقي و انتقادي دانشجويان جهت بررسي و تجزيه و تحليل برنامههاي آموزشي و درسي مدارس کشور.
3- تربيت افرادي که قادر باشند بررسي تطبيقي روي برنامهها، طرحها و الگوهاي متداول و پيشرفتهاي که در ساير کشورها با موفقيت طراحي و اجرا شده را انجام داده و پيشنهادات لازم را در جهت تطبيق اين طرحها و برنامهها با توجه به خصوصيات آموزشي، عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي افراد جامعه امروز کشور باشند، ارائه دهند.
4- تربيت افراد متخصص در زمينههاي برنامهريزي آموزشي و برنامهريزي درسي با توجه به ويژگيها و نيازهاي فردي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه امروز.
|