0

هيچ فريضه و تكليفى به مظلوميت من نيست!

 
mokary
mokary
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 1493
محل سکونت : isfahan

هيچ فريضه و تكليفى به مظلوميت من نيست!

آيا مرا مى‏شناسيد و مظلوميت مرا مى‏دانيد؟
هيچ فريضه و تكليفى به مظلوميت من نيست! دليل آن را خواهم گفت .
وقتى ماه رمضان مى‏رسد، فضاى جامعه عوض مى‏شود و روزه و افطار و سحرى و مجالس دعا و قرآن، رونق مى‏يابند و شب‏هاى قدر، مشترى‏هاى فراوان دارند .
وقتى موسم حج مى‏رسد، سيل مشتاقان حج، راهى مكه و مدينه و منا و عرفات مى‏شوند .
هنگام اذان، مساجد از نمازگزاران پر مى‏شود و نماز جمعه‏ها پررونق است و نماز عيد فطر، شكوه بى‏نظيرى دارد .
اما براى اداى تكليف امر به معروف و نهى از منكر ، آن شور و شوق و علاقه و اهتمام نيست. مگر من با نماز و روزه و حج، چه فرقى دارم؟ مگر من هم مثل آنها واجب الهى نيستم؟ مگر خداوند، به احياى اين دو فريضه برتر ، سفارش نكرده است؟ مگر امر به معروف و نهى از منكر ، شيوه پيامبران و سيره صالحان و دعوتِ آيات قرآن و توصيه پيامبر و امامان‏عليهم‏السلام نيست ؟
پس چرا اين همه سستى و تعلل و بهانه‏جويى براى شانه خالى كردن از اداى اين فريضه ؟
وقتى هر يك از شما بگوييد: »به من چه«، پس اين بار سنگين را چه كسى از زمين بردارد؟
وقتى هر كس به اميد ديگرى بنشيند و دست روى دست بگذارد، پس چه كسى پيش قدم شود و اقدامى كند؟
وقتى هر كس بگويد: »چرا من؟ ديگران هستند«، ديگر » ديگرانى« باقى نمى‏مانند كه به اين وظيفه عمل كنند !
درست است كه گاهى عمل به اين فريضه ، ديگران را مى‏رنجاند، ولى اگر رضايت خدا در اين است، از رنجيدن ديگران چه غم؟ آيا درست است كه براى نرنجيدن ديگران، خدا را از خود ناراضى كنيد؟
درست است كه بعضى باتندى و خشونت، چهره مرا نزد ديگران زشت جلوه مى‏دهند و بعضى با مراعات نكردن ادب و متانت، مردم را به من بدبين مى‏كنند .
درست است كه برخى در انجام اين فريضه ، بى‏پناه و بى‏پشتوانه‏اند و نهادهاى مربوط هم به وظايف خود آن طور كه بايد، عمل نمى‏كنند .
درست است كه بعضى با نشناختنِ دقيق معروف و منكر ، گاهى از چيزى نهى مى‏كنند كه منكر نيست و به چيزى فرا مى‏خوانند كه معروف نيست و درست است كه برخى دعوت زبانى‏شان با شيوه عملى‏شان، هماهنگ نيست و دوگانگى حرف و عمل، امر و نهى آنان را بى‏تأثير مى‏كند .
هر حرف كه پشتوانه آن عمل است
هنگام حساب، محكم و بى‏خلل است
برگفته خشك، اعتبارى نبود
گفتار بلاعمل، چك بى محل است
اينها همه درست، ولى دليل نمى‏شود كه شما وظيفه خودتان را ترك كنيد و من، همچنان مظلوم و بى‏پناه بمانم .
من برترين فريضه و احياگر فرايض ديگرم؛
پشتوانه قوام و استحكام قوانين شريعتم .
عزت و حيات من، عزت شما و حيات جامعه اسلامى است و مشوق صالحان به انجام كارهاى نيك است .
غربت من، نيكان و خوبان را خانه‏نشين مى‏كند و جامعه را جولانگاه اهل منكر مى‏سازد و زمينه‏ساز رواج مفاسد و منكرات مى‏گردد .
من اگر باشم، ويروس گناه و فساد، جامعه را فرا نمى‏گيرد؛ فساد گستران، ميدان فعاليت پيدا نمى‏كنند؛ گنه‏كاران، گستاخ نمى‏شوند؛ ستم‏گران، بى‏پروا به حق‏كشى نمى‏پردازندو خلافكاران، اين همه پر رو نمى‏شوند .
اما اگر مراترك كنيد ومورد بى‏مهرى قرار دهيد و با كوچك‏ترين بهانه، فراموشم كنيد، گرفتار قهر الهى مى‏شويد و بدان بر خوبان مسلط مى‏شوند؛ اشرار، زمام جامعه را در دست مى‏گيرند؛ دعاهايتان به اجابت نمى‏رسد و دنيا براى نفس كشيدنتان، تنگ مى‏شود .
اگر من بميرم و از يادها بروم، انسان‏ها هم مُرده‏هايى متحرك و زنده نما خواهند بود .
مرا از ترس مرگ و بلا، رها نكنيد .
نه اجلتان به من بسته است و نه زندگى‏تان. من نه مرگ كسى را نزديك مى‏كنم و نه اجل كسى را به تأخير مى‏اندازم؛ ولى... بدانيد كه اگر مرا تنها بگذاريد، خودتان هم تنها مى‏مانيد .
اگر مرابه بند كشيد، خودتان هم در زندان جامعه آلوده، به بند كشيده مى‏شويد .
ياوران معروف باشيد؛ تا رو سفيد گرديد .
با منكردشمن باشيد؛ تا دچار عذاب نشويد .
مرا زنده كنيد؛ تا خودتان هم زنده شويد .
احياگر اين دو فريضه باشيد؛ تا به حيات امت برسيد .

پنج شنبه 3 تیر 1389  9:32 AM
تشکرات از این پست
azadeh_69
دسترسی سریع به انجمن ها