0

آموزش گام به گام حيا

 
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

آموزش گام به گام حيا

 


كساني كه تيزبين‌تر بوده‌اند چند سالي است به بحث كم شدن حيا و اهميت اين مفهوم در جامعه مي پردازند و تحقيقات خوبي در اين خصوص رقم زده اند. اما شرايط كنوني در زمينه‌هاي گوناگون مانند رواج بي بندو باري و كم‌شدن حجاب و عفاف موجب شده است مفهوم حيا بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد.


کودک

كساني كه تيزبين‌تر بوده‌اند چند سالي است به بحث كم شدن حيا و اهميت اين مفهوم در جامعه مي پردازند و تحقيقات خوبي در اين خصوص رقم زده اند. اما شرايط كنوني در زمينه‌هاي گوناگون مانند رواج بي بندوباري و كم‌شدن حجاب و عفاف موجب شده است مفهوم حيا بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد و درباره آن هشدار دهند. معمولاً فرض مي‌شود همگان مفهوم مشابه و دقيقي از حيا در ذهن دارند كه موجب مفاهمه مي شود و همه مي‌دانند چطور بايد باحياتر شد يا فرزندان را با حياتر تربيت كرد. در حالي‌كه چنين نيست.

 

برخي افراد خجالت از سر ضعف را با حيا يكي مي‌دانند و به همين دليل از رنگ باختن حيا ابراز خشنودي مي‌كنند. اين مقاله پس از توصيف نشانه‌هاي بي‌حيايي در فهم عامه، مفهوم حيا را مورد مداقّه قرار مي دهد و عوامل ايجاد بي‌حيايي و راه‌هاي تربيت انسان با حيا را به اختصار بر مي شمارد.

 

نشانه‌هاي كم شدن حيا

دريافت عمومي بسياري از مردم اين است كه حيا روز به روز كمتر مي‌شود. پدر و مادرها، رابطه خودشان با والدينشان را آميخته با احترام و حيا توصيف مي كنند و معتقدند امروز فرزندانشان چنين حريم‌هايي را رعايت نمي‌كنند، احترام ويژه‌اي براي بزرگ ترها قائل نيستند و شرم حضور در مقابل آنان ندارند. معلمان از دوران دانش‌آموزي خود مي‌گويند كه چه احترامي براي معلم قائل بودند و حيا مانع برخي رفتارهاي آنان مي شد. خود را با دانش‌آموزان امروز مي سنجند كه گاه خيره به چشم‌هاي معلم مي نگرند و با جسارت تمام خطايشان را تكرار مي‌كنند و يا حرف زشتي مي‌زنند.

 

نوع پوشش زن و مرد و روابط آنان نيز در نگاه بسياري از مردم با آنچه حيا مي‌دانند ، فاصله گرفته است. در گذشته لباس‌ها حتي در خانه و در مقابل محارم نيز پوشيد بود ، اما امروز بسياري از افراد در حريم خانه نيمه برهنه‌اند. در معابر عمومي نيز استفاده از مانتوهاي تنگ، بدن نما و گاه نازك، حتي براي افرادي كه به حجاب اسلامي پايبند هستند، عادي شده است.

 

چه حالت، صفت يا مفهومي در اين موقعيت‌ها و موقعيت‌هاي مشابه آنها مشترك است كه مردم آن را حيا مي‌نامند. شرم- معادل فارسي حيا- اولين حالتي است كه به ذهن مي‌رسد. در گذشته مردم از چنين رفتارها و عملكردهايي شرم داشتند و آنها را انجام نمي‌دادند، اما امروز نه تنها اين رفتارها عادي است، بلكه گاهي ضروري به نظر مي رسد. شرم معمولاً از فهم خطا ناشي مي شود. در گذشته اين رفتار، خطا تلقي مي‌شد و امروز نه. بنابراين بايد گفت معيارهاي خطا و صواب تغيير كرده است و مي‌توان با اصلاح اين معيارها و دروني‌كردن آنها، حيا را بازگرداند. آيا مفهوم حيا كه در احاديث آن را از جنس نور[2] مي‌دانند و ميوه عقل[3] مي شمارند و بهترين لباس دين[4] معرفي مي‌كنند، مي‌تواند با آنچه از مفهوم شرم استنباط مي‌كنيم، يكسان باشد؟ به نظر مي‌رسد مفهوم حيا بايد دقيق‌تر بررسي شود تا ببينم اين همه آثار ارزشمند چگونه بر آن مترتب است.

تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينه‌سازي براي باحيا‌ بودن او بر عهده خانواده است و پس از سن تكليف، خود او نيز بايد راه مراقبت از اين شاكله پربركت را بشناسد و مرتبه آن را افزايش دهد.

تربيت انسان با حيا

اگر حيا شاكله انسان باشد، تربيت انسان باحيا نيز فرآيندي تدريجي و طولاني مدت است. انسان با حيا بايد در موقعيت‌هاي گوناگون حسن و قبح اعمال را بشناسد و نفسش از عمل قبيح كراهت داشته باشد. بيشتر انسان‌ها حداقلي از حيا را دارند، اما كسب آن مقدار از حيا كه وجهي از وجوه تقوا و مايه سعادت آدمي است، به مراقبت افكار، نيت‌ها و اعمال در طول زندگي نياز دارد.

تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينه‌سازي براي باحيا‌ بودن او بر عهده خانواده است و پس از سن تكليف، خود او نيز بايد راه مراقبت از اين شاكله پربركت را بشناسد و مرتبه آن را افزايش دهد.

حجاب گناه زن اسلام دين شتابان

حيا ، پيوندي ناگسستني با ايمان دارد؛ بنابراين هر آنچه در تربيت ايماني انجام شود به افزايش حيا نيز مي‌انجامد؛ اما عادت‌دادن كودكان به برخي رفتارهاي خاص و تصحيح نيت‌ها، شناخت‌ها و افكار آنها به مرور زمان، به طور ويژه براي نهادينه كردن حيا ضرورت دارد. كودكي كه به پوشش نامناسب عادت كرده است، نمي‌توان از او انتظار داشت تا در بزرگسالي پوششي متناسب با حيا داشته باشد. كودكي كه احترام به والدين را نياموخته است و در خطاب‌هايش حرمت افراد را رعايت نمي‌كند، نمي‌توان انتظار داشت رفتار وقيحانه‌اي از او سر نزند. دستورات ديني سرشار از توصيه‌هاي خرد براي عادت‌هاي رفتاري كه تأثير عميقي بر شاكله انسان مي‌گذارد، هستند. توصيه به جدا كردن جاي خواب كودكان از حداكثر ده سالگي[19] يا دستور قرآني غض بصر، نمونه‌اي از اين رفتارها به شمار مي آيند كه بر حياي فرد تأثير خواهد گذارد.

همين‌گونه رفتارها نيز بايد به بزرگسالان آموزش داده شود. يك قاعده كلي در تربيت وجود دارد كه انسان براي به دست آوردن يك صفت، ظاهر اعمال را متناسب با آن تغيير مي‌دهد. اين ظاهر به تدريج بر باطن انسان مؤثر خواهد افتاد.

 

حيا، خانواده و جامعه

خانواده اولين و اصلي‌ترين نهاد مؤثر در تربيت انسان‌ها به شمار مي آيد. دروني‌شدن صفت حيا نيز بخشي از سير تربيت است كه به طور طبيعي بايد در خانواده اتفاق بيفتد. لازم است مباني، اصول و روش‌هاي متعددي براي تربيت صفت حيا در انسان مورد توجه قرار گيرد و  خانواده بهترين مكان براي اجراي اين روش‌هاست. يكي از مباني تربيتي، "تأثير شرايط گوناگون بر انسان " در تربيت ايماني و به تبع آن تربيت انسان باحياست. اصل "اصلاح شرايط " براي تربيت، از اين مبنا نشأت مي گيرد. روش‌هايي كه مي‌توان براي اصلاح شرايط انسان به كار گرفت، روش زمينه‌سازي، روش تغيير موقعيت و روش اسوه‌سازي است.

براي كودك كه به مرحله تشخيص نرسيده است، خواه‌ناخواه برترين الگو، والدين او هستند. تجلي حيا در رفتار والدين، آرام آرام رفتار و سپس نفس كودك را شكل مي‌دهد.

 

ائمه عليهم‌السلام در روش زمينه‌سازي توصيه‌هاي خود را از مراحل مقدماتي تشكيل خانواده، يعني انتخاب همسر با ايمان، آغاز مي‌كنند. شرايط انعقاد نطفه از حيث زمان و حالات معنوي والدين، دوران بارداري و رعايت تغذيه و دوري از گناه، انتخاب نام نيكو براي فرزند و تغذيه نوزاد در حالي‌كه مادر باوضو و در حال ذكر است، رعايت نكات اخلاقي لازم در تربيت جنسي كودكان، آموزش به آنها براي وارد نشدن به اتاق والدين، نمونه‌هايي از اين زمينه‌سازي براي تربيت انسان باحيا و باايمان به شمار مي آيد. روش زمينه‌سازي را بايد از روش‌هاي مبنايي در تربيت بر مي شمارد كه مربي با آگاهي بلند، پيشاپيش، موقعيت‌هايي كه متربي در آن قرار مي‌گيرد را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد (باقري، 1378، ص98). روشن است كه محيط خانواده و عملكرد پدر و مادر در اين زمينه تأثير دارد.

 

در روش تغيير موقعيت، با موقعيتي بالفعل روبه رو است كه اگر براي تربيت مفيد باشد، بايد خودش يا متربي انسان را در آن موقعيت قرار دهد و اگر براي تربيت مضر باشد يا بايد آن را تغيير دهد يا از آن موقعيت هجرت كند و دوري گزيند(همان، ص99). يكي از مصاديق اين روش به‌ويژه براي تربيت فرزندان با حيا، تصميم‌هاي پدر و مادر براي انتخاب محل زندگي و همسايگان و همچنين امكاناتي است- از جمله امكانات رسانه‌اي- كه در اختيار كودك خود قرار مي‌دهند. انتخاب اقوام و افرادي كه با آنها رفت و آمد خواهند داشت، نيز يكي از موارد تغيير موقعيت به شمار مي آيد.

 

روش اسوه‌سازي شايد بيش از هر روش ديگري نقش برجسته والدين در خانواده را نشان ‌دهد. اولين الگوي فرزندان، پدر و مادر هستند. اگر چه تعاليم اسلامي از انسان مي‌خواهد الگوهاي خود را با چشم باز انتخاب كند و از پيروي كوركورانه بپرهيزد، اما براي كودك كه به آن مرحله از تشخيص نرسيده است، خواه‌ناخواه برترين الگو، والدين او هستند. تجلي حيا در رفتار والدين، آرام آرام رفتار و سپس نفس كودك را شكل مي‌دهد.

 

چنان‌كه در تعريف حيا آمد، انساني كه كرامت نفس داشته باشد، از خود حيا مي‌كند و از رفتار زشت اجتناب مي‌ورزد. كرامت از مباني تربيتي به شمار مي آيد و اصل برآمده از آن عزت است. خانواده اولين جايي است كه اين صفت را به انسان هديه مي‌كند. روش عزت‌مند كردن فرزندان نيز ابراز توانايي‌ها و تغافل به جا نسبت به خطاهاي آنهاست.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:44 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

حجاب هایی که کمرنگ می شوند

 


دور شدن از حجاب چرا و به چه علت؟
در نگرش الهی که نگرش تکاملی است، زن و مرد در مقابل هم قرار ندارند بلکه به کمک هم می توانند به تکامل بالاتر دست پیدا کنند و در محیط خانوادگی و اجتماعی متمم و مکمل یکدیگر شوند. جامعه الهی جامعه ای است که نهادهای ارزشی و فرهنگی بر آن حاکم هستند و تنها از دریچه ایمان می توان به این جامعه نگاه کرد.

انسانی که طبق این فرهنگ رشد می کند، انسانی مختار، مستقل، فرهنگی، ارزشی و باتقواست. در حقیقت در نظام ارزشی، نقش اول به فرهنگ داده می شود و عناصر فرهنگی چنان پویاست که به تکامل همه جنبه های انسانی کمک می کند. حجاب، پرچم اسلام و در حقیقت لباس عقل عملی زنان مسلمان است. دشمن برای سست کردن این ارزش در سه زمینه فعالیت می کند. نخست: پایه گذاری ارزش ها و باورهای هستی شناسی براساس فرهنگ بیگانه. دوم: وارد ساختن تفکرهای ضدارزشی در برنامه ها وسوم القای تحلیل های فکری جدید و ناهماهنگ باارزش ها به والدین و جوانان. با آنکه حجاب و رعایت موازین عفاف هیچ گونه محدودیتی در زمینه های مختلف برای پیشرفت زنان فراهم نیاورده است، باز هم شاهد کمرنگ شدن این پوشش اسلامی در دهه اخیر هستیم. این عوامل در این زمینه دخیل هستند:

 

*جهل و ناآگاهی. عوامل اصلی در پذیرش بی بند وباری، ضعف اعتقادی و دینی است تا دین و احکام آن به درستی برای جوانان ما تفهیم نشود و تا این فهم درست با قلب آنها پیوند نخورد، زمینه پذیرش هر نوع بیماری روحی را دارند. به جرات می توان گفت علت العلل تمام مفاسد و بدحجابی ها جهل و نادانی است. امام علی(ع) در این مورد می فرماید: “جهل معدن بدی هاست.” (1) تمام بدبختی ها زمانی بر سر ما می آید که خود را نشناسیم و قدر خود را ندانیم. کسی که خود را نشناسد به هر شری تن در می دهد. همین نادانی هاست که باعث بدحجابی دختران نسل انقلاب شده است. خانواده ها و مادرانی که در قید حجاب و سایر مسائل شرعی نبوده اند، هرگز نمی توانند حجاب را به عنوان یک ارزش و یک واجب الهی برای فرزندان معصوم خود جا بیندازند. لذا به آنها خیانت می کنند و آنها را با همان فرهنگی که خود گرفتار آن بوده اند، پرورش می دهند. بنابراین بسیاری از بی بندوباری های دختران جوان امروزی ناشی از عدم تربیت صحیح دینی است. البته پدر و مادرانی هم یافت می شوند که خود نسبت به نماز و حجاب و سایر واجبات مقیدند ولی نسبت به فرزندانشان و تربیت صحیح آنان غافل و ناآگاهند و همین غفلت و بی توجهی سبب انحراف فرزندان و مایه رنج روحی والدین می شود.

در نظام ارزشی، نقش اول به فرهنگ داده می شود و عناصر فرهنگی چنان پویاست که به تکامل همه جنبه های انسانی کمک می کند

*کم رنگ شدن نقش خانواده ها. اگر تربیت فرزندان از خانه به مهدکودک ومدرسه انتقال یابد، آن را به هر جای دیگر می توان کشاند. تلاش دشمن، جدا کردن جوانان از کانون خانواده است زیرا به این وسیله زمینه آسیب پذیری آنان و آمادگی شان برای اثر پذیری از القای فرهنگی دوچندان می شود. این جدایی ممکن است ظاهری یا فکری باشد. اسلام برای ارتباط عاطفی و روحی والدین با جوان اهمیت قائل است. اگر جامعه پاک می خواهیم باید خانواده را تطهیر کنیم. والدین علاوه بر مسئولیت عام، مسئولیت ویژه ای در قبال فرزندان به عهده دارند. این مسئولیت قبل از تولد آغاز می شود و تا دوران رشد و بلوغ ادامه می یابد. رعایت آموزه های دینی در زمینه های بهداشت جسمی وروحی فرزندان واهتمام در تربیت آنان و فراهم آوردن محیط مناسب در درون خانواده و مراقبت از آنان در محیط بیرونی در شکل گیری شخصیت اخلاقی و روانی فرزندان تاثیر سازنده دارد.

دور شدن از حجاب چرا و به چه علت؟

اینترنت و ماهواره.بسیاری از خانواده‌های مذهبی از نقش ماهواره و شبکه‌های متعدد آن در کاهش تمسک به اسلام در رفتارهای اجتماعی و زندگی فرزندانشان ابراز نگرانی می‌کنند؛ درحالی که از نقش اینترنت به کلی غافلند و لازم است ضمن آشنایی با دنیای مجازی زمینه استفاده درست و سالم از این شبکه گسترده را برای فرزندشان فراهم آورند. اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه‌های جذابی ندارد یا مثلاً به یک طیف خاص نمی‌پردازند، توجیه مناسبی برای

دور شدن از حجاب چرا و به چه علت؟

ورود شبکه‌های مروج فساد به کانون خانواده نیست! متأسفانه برخی از خانواده‌های حتی مذهبی به دلایل سرخوردگی از بعضی برنامه‌های صدا و سیما که البته به سلیقه آنان برمی‌گردد، بلافاصله به فکر جایگزینی ماهواره می‌افتند و متاسفانه به راحتی فرزند خود را در معرض هجمه عظیم رسانه‌ای با مشخصات بی‎‌بندوباری قرار می‌دهند. جالب آنکه همان خانواده مثلاً شب جمعه به دعای کمیل هم می‎روند و دعا می‌کنند، غافل از آنکه از وظیفه اصلی خود که تربیت صحیح فرزند است، غافل شده‌اند و از واجب به مستحب روی آورده‌اند. بماند که در انحراف فرزند خود از تعالیم اسلامی هم سهیم هستند و در پیشگاه خداوند متعال باید پاسخگو باشند. یقیناً خانواده‌ای که دائم در معرض تعالیم غیراسلامی غربی است موفقیت آنچنانی در تمسک به احکام اسلامی از جمله حجاب نخواهد داشت.

 

*بالا رفتن سن ازدواج. گسترش فرهنگ مصرفی و بالا رفتن خواسته ها و وجود مشکلات دیگر سبب شده است که جوانان از ازدواج خودداری کنند. طبیعت زن نیز این تمایل را دارد که زیبایی های خود را در مقابل جنس مخالف به معرض نمایش بگذارد، اگر راه حلی که خدای متعال در مقابل او گذاشته است برای او کارساز نباشد، از راه های دیگری استفاده می کند و به خودنمایی می پردازد. در حقیقت بالا رفتن سن ازدواج در پایین آمدن سطح حجاب اثر می گذارد. از سوی دیگر بالا رفتن سن ازدواج عاملی برای جلوه گری و پیدا کردن همسر از راه های غیرمعمول است.

 

پی نوشت ها:

1- غرر الحکم، ج 1، ص173

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:49 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

قانونی به نفع بانوان

 

حجاب برتر


پوشش و حجاب پرتوئی از آفرینش الهی است که فلسفه وجودی آن حفظ مقام و ساحت مادی و معنوی زن و مرد و زمینه ساز رشد و کمال آن ها تا مراتب عالی انسانیت است. پوشش و حجاب پرتوئی از آفرینش الهی است که فلسفه ی وجودی آن حفظ مقام و ساحت مادی و معنوی زن و مرد و زمینه ساز رشد و کمال آن ها تا مراتب عالی انسانیت است.


جنس زن از دیدگاه اسلامی دارای شخصیت شایسته و موقعیتی الهی است که می تواند مدارج کمال را طی کرده و به مراتب عالی انسانیت راه یابد. دامن زن مدرسه انسان کمال جو است و جایگاه الهی و والای این گوهر آفرینش اقتضاء دارد که در قلعه مستحکم حجاب و پوشش قرار گیرد تا ارزش های او مصون و محفوظ بمانند.

علی (علیه السلام) می فرماید: روزی با گروهی از اصحاب خدمت رسول خدا بودیم، آن حضرت به اصحابش فرمود: «صلاح و مصلحت زن درچیست؟» هیچ کس نتوانست جواب صحیحی بدهد، وقتی که اصحاب متفرق شدند من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را به فاطمه (علیها السلام) گفتم، فرمود: من جوابش را می دانم:

«صلاح زن در آن است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»

هنگامی که خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) رسیدم عرض کردم فاطمه (علیها السلام) در پاسخ سؤال شما چنین فرمود: پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) سخن (پخته و حساب شده و منطقی) زهرا(علیها السلام) را پسندید و فرمود: «فاطمه پاره تن من است.» [1]

توضیح اینکه: پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) این مسأله مهم اجتماعی را در معرض افکار عمومی اصحاب قرار داد، تا آنها اظهار عقیده کنند، ولی جواب هیچ یک از آنها مورد پسند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) واقع نشد، ولی حضرت زهرا که از دامن وحی بزرگ شده و هم خود زن بود و حتماً در این مورد صلاح زنان را به خوبی درک کرده بود، سعادت واقعی بانوان را در پوشش دانست و رسول اکرم سخن حساب شده و پر مغز زهرا را پسندید و او را پاره تن خود معرفی کرد، یعنی این سخن نیز از وجود من و مکتبم ریشه می گیرد.

اگر زنان، خود را از پوشش اسلامی درآورند و همه جا وسیله چشم چرانی مردان گردند، وقتی که مردها انواع تمتعات و لذات را از آنها بردند، دیرتر زیر بار ازدواج می روند در این صورت، علاوه بر اینکه به اجتماع ضرر و صدمه می رسد به خود جامعه بانوان نیز ضرر می رسد و روز به روز به دختران و زنان مجردافزوده خواهد شد.

شوخی کردن مرد با زن نامحرم، کمین گاه دیگر شیطان است. همان گونه که

زن وظیفه دارد از شوخی با مرد نامحرم خودداری کند و در موقع سخن گفتن

با مرد نامحرم به گونه ای سخن نگوید که نظر او را به خویشتن جلب نماید،

مرد نیز وظیفه دارد از شوخی کردن با زن نامحرم اجتناب کند

آری رعایت حجاب و پوشش اسلامی از جهات مختلف به نفع بانوان است:

1- بهتر می توانند مقام و منزلت و ارزش وجودی خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند و خویشن را از معرض دید چشمهای بیگانگان نگه دارند.

2- بانوان با رعایت پوشش اسلامی بهتر می توانند مراتب وفاداری و علاقه خودشان را نسبت به همسرشان به اثبات رسانند و در آرامش و صفا و گرمی خانواده کمک نمایند و از به وجود آمدن بدبینی و اختلافات و مشاجرات جلوگیری به عمل آورند و دریک کلام، بهتر می توانند دل شوهر را به دست آورند و جایگاه خویش را تثبیت نمایند.

3- با رعایت حجاب اسلامی جلو چشم چرانی ها و لذت جویی های غیرمشروع بصری مردان بیگانه را می گیرند و بدین وسیله از اختلافات و بدبینی های خانواده ها می کاهند و به استحکام و ثبات و آرامش آنها کمک می نمایند.

4- با رعایت پوشش اسلامی بهترین کمک را به نسل جوان و مردان مجردی که امکان ازدواج ندارند انجام می دهند و از فسادها و انحراف ها و ضعف اعصاب های جوانان که نتایج سوئش در نتیجه عائد خود بانوان خواهد شد جلوگیری می کند.

5- اگر همه بانوان حجاب اسلامی را کاملاً رعایت نمایند هر زنی که همسرش از منزل خارج می شود اطمینان دارد که در برابر بدحجابی ها و طنازی ها و خودنمایی های زنان کوچه و بازار قرار نمی گیرد تا دلش را ببرند و از صحت و علاقه اش نسبت به خانواده بکاهند.

حجاب

همان گونه که زنان با رعایت حجاب درطریق سعادت خانواده گام برمی دارند ،مردان نیز باید با رعایت عفت درتامین سعادت خانواده سهیم باشند. عفت ،صفتی است درانسان که او را ازغلبه شهوت بازمی دارد. رعایت عفت، مرد را نسبت به زن و فرزندانش دلبسته می سازد و او را از شهوت پرستی که یکی ازعوامل بی توجهی نسبت به همسر و فرزندان است، حفظ می کند. شهوت پرستی عامل فروپاشی زندگی است.

عفت زندگی ها را حفظ می کند و به آن ها استحکام می بخشد، نیازی به گفتن ندارد که هرعاملی که در استحکام خانواده موثرباشد، از موجبات سعادتمندی آن نیز به حساب خواهد آمد. از لوازم دستیابی به عفت، خودداری مردان از نگاه کردن به زنان نامحرم است. نگاه به نامحرم ،مقدمه فساد جنسی است، در حالی که پاکی نتیجه بازداشتن نگاه از نامحرمان است. نگاه به نامحرمان، همچنین زمینه سازفتنه ها و جرایم جنسی است. نگاه حرام ، غریزه جنسی را برمی انگیزد و به این وسیله چشم ، عقل حقیقت بین را کور می کند و زمام اختیار انسان را به دست شهوت می سپارد و زمانی که زمام اختیار انسان در دست شهوت قرار گرفت، امکان وقوع هرفتنه و فساد و جنایتی به دست او امکان پذیر است.

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرموده است. ازعوامل دیگری که می تواند زمینه ساز انحراف جنسی باشد، تماس جسمی مرد بازن نامحرم است. تماس جسمی مرد با زن نامحرم، هر چند که اندک باشد، در اسلام تحریم شده است:

«هرکس با زنی نامحرم دست بدهد، روزقیامت با دست هایی که به زنجیر بسته شده است، وارد محشر شده و به طرف جهنم برده خواهد شد. » (2)

شوخی کردن مرد با زن نامحرم، کمین گاه دیگر شیطان است. همان گونه که زن وظیفه دارد از شوخی با مرد نامحرم خودداری کند و در موقع سخن گفتن با مرد نامحرم به گونه ای سخن نگوید که نظر او را به خویشتن جلب نماید، مرد نیز وظیفه دارد از شوخی کردن با زن نامحرم اجتناب کند.

 

پی نوشت:

[1] نکاح المستدرک – ب21 خ 4

[2] وسایل الشیعه جلد 14 ، ص 143

 

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:49 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

حجاب؛ خاموش کننده عطش غرایز

 

حجاب


بعضی می‌ گویند حجاب مایه عقب ‌افتادگی است و مربوط به دوران ‌های گذشته و انسان ‌های بدوی می ‌باشد، بعضی دیگر برای معلوم شدن میزان اعتبار پذیرش حجاب می ‌گویند بهتر است آن را به رفراندوم بگذاریم.

کلمه «حجاب» در زبان عربى، هم به معنای پوشیدن است و هم به معنی پرده و حجاب و بیش‌تر به معنای دوم به کار می ‌رود. شاید بتوان گفت که بر حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن هنگام پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار می ‌رود.


پوشش در ایران پدیده نوظهوری نیست. لباس ایرانیان باستان یکی از نشانه های عظمت و شکوه تمدن آن ها بوده است و به گفته مورخان زنان در ایران نیز جامه هایی بس باشکوه داشتند. درگذر سالیان دراز و پس از ظهور اسلام، ایرانیان دین اسلام را از جان و دل پذیرفتند و به دستورات آن گردن نهادند و پس از سایه گستر شدن دین اسلام بر زندگی ایرانیان، هر چیز معنای دیگری یافت و پوشش نیز همانند دیگر جنبه های زندگی آنان متاثر از دستورات اسلامی شد. احکام اسلامی که همانند شیره ای گوارا در کام ایرانیان ریخته شده بود، با ظهور و سقوط حکومت های خودکامه در کشور و استبداد حاکمان زورگو، نه تنها ذوب نشد بلکه در صدر فهرست زندگی ایرانیان جاخوش کرد.

به این ترتیب زنان باتکیه بر ارزش های وام گرفته از شریعت و به پشتوانه ارزش های اسلامی بر حضور خود در اجتماع اصرار ورزیدند. تقاضای آنان و نیاز جامعه به وجود زنان در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی راه توسعه اسلامی و انسانی ایران را هموارتر کرد و روز به روز آثار مثبت حضور آنان در جامعه بیشتر هویدا شد.زنان ایرانی که نجابت، قداست، پاکدامنی و حجاب را از نیاکان خود به نیکی وام گرفته اند، در سال های حضور خود در جامعه با پشت سر گذاشتن بسیاری از محدودیت ها و تنگناها توانستند به مرزهای دست نیافتنی برسند و دوشادوش مردان در توسعه و پیشرفت ایران آباد و آزاد بکوشند.

با این پشتوانه اسلامی- ایرانی گمان می رفت که مسائل زنان در بسیاری از حوزه های اجتماعی و فرهنگی حل شده باشد. اما به اذعان بسیاری از کارشناسان هنوز مسئله پوشش، یکی از مسائل بزرگ جامعه ما محسوب می شود و بدحجابی معضلی است که نه فقط جامعه زنان بلکه کل جامعه و حتی جامعه مردان را نیز به خود مشغول کرده است و آسیب های ناشی از پوشش نامناسب، گریبانگیر این قشر از جامعه نیز شده است. در این باره با دکتر شکوفه گل خو رئیس پژوهشکده زنان به گفت وگو پرداختیم. وی درباره پوشش گفت:

در دوران امپراتوری عظیم روم و ایران پوشش وجود داشته است و طبق آثاری که هم اکنون در موزه های مختلف از جمله موزه سوریه وجود دارد، مشاهده می شود که زنان خاندان سلطنتی حریری را به عنوان پوشش روی سر قرار می داده اند که تشخص و اعتباری خاص به آن ها می بخشیده است. آن ها به دلیل حرمتی که داشته اند پوشش متفاوتی از مردان به کار می بردند. هم چنین در ادیان مختلف پوشش مردان و زنان متفاوت بوده است. به این ترتیب مشخص می شود پوشش برای حرمت گذاردن به زن و قداست بخشیدن به او ریشه در تاریخ دارد و مختص دین اسلام نیست. البته حد و مرز پوشش برای زن نخستین بار در اسلام ارائه شد و در آیه های 30 و 31 سوره نور دقیقا این موضوع مشخص شده است.

مردان به دلیل فیزیولوژی بدن از نگاه بیشتر تحریک می شوند و به همین

دلیل زنان باید بیشتر خود را بپوشانند و از آن طرف به مردان توصیه

می شود مراقب نگاه خود باشند

نکته ظریف این جاست که اسلام با قراردادن حدومرز پوشش زن، در واقع اجازه ورود او را به جامعه صادر کرده است. قرآن همواره خطاب به جامعه مسلمانان از کلمه «مومنین» و «مومنات» استفاده می کند که این نشان می دهد که زن پابه پای مرد در جامعه حضور دارد اما با توجه به حدومرزی که برای او تعیین شده است. از سوی دیگر روح تمام دستورات دینی، یکی است و همگی براساس فطرت انسان ارائه شده است. طبق این تعریف پوشش فقط برای اعتلای شخصیت زن و مرد ارائه شده است. هم چنان که به مردان هم توصیه شده است که چطور لباس بپوشند یا نگاه خود را فرو ببندند. قوانین اسلامی جز برای سلامت روانی و اجتماعی مردم وضع نشده است.دکتر گل خو درباره علت تفاوت پوشش مردان و زنان گفت:

این تفاوت منبعث از ساختار فیزیولوژیک زن و مرد است. از آن جا که فیزیولوژیک زن و مرد با هم متفاوت است پوشش آن ها هم متفاوت است. شما نمی توانید برای دوجنس متفاوت یک نسخه بدهید.

مردان به دلیل فیزیولوژی بدن از نگاه بیشتر تحریک می شوند و به همین دلیل زنان باید بیشتر خود را بپوشانند و از آن طرف به مردان توصیه می شود مراقب نگاه خود باشند. این تفاوت نشان می دهد ساختار جسمی آن ها تا چه حد متفاوت است و رفتارها و پوشش آن ها هم در اجتماع باید از این امر تبعیت کند. در واقع این دستورات ضامن سلامت اجتماعی است. به گفته وی اصل فلسفه پوشش بر این مبنا قرار می گیرد و مسائلی نظیر مد اسلامی و رنگ پوشش و غیره فرع قضیه است. اگر اصل این نظریه و صورت منطقی به جوانان تفهیم شود، بسیاری از مسائل حل می شود.

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت‌ های بی‌ بند و بار، هیجان ها

و‌ ‌التهاب ‌های جنسی را فزونی می ‌بخشد و تقاضای جنسی را به صورت

یک عطش روحی و یک خواست اشباع ناشدنی در می ‌آورد. غریزه جنسی

مانند برخی صفات دیگر روحی غریزه ‌ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است

که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش ‌تر می ‌شود

اصول منطقی پوشش در صورت جاافتادن در جامعه نیاز به مداخله و مباحثه و غیره ندارد و درست مثل این است که بخواهیم درباره «بد بودن دزدی» سمینار بگذاریم! در تمام جوامع، حد و حدود حقوق اجتماعی دیگران قابل تعرض نیست و در جامعه اسلامی نیز یک خانم با پوشش نامناسب، آرامش روحی و روانی برادران دینی خود را بر هم می زند و این تعرض به حقوق اجتماعی آن هاست. در همین حال برخی خانم ها ادعا می کنند حقوق اجتماعی آن ها نادیده گرفته می شود، درحالی که این حقوق اجتماعی آقایان است که توسط خانم های بدپوشش مورد تعرض قرار می گیرد. به گفته وی خانمی که با هر پوششی در جامعه حاضر می شود فقط به خودش فکر می کند و جوان دیگری را دچار تضاد روحی، روانی می کند و آرامش فکری و روحی او را برهم می زند.همان طور که وقتی در یک کتابخانه آرامش حاکم بر محیط را برهم می زند و دیگران برای خود حق اعتراض قائل می شوند، در صحنه اجتماع نیز باید نسبت به برهم زنندگان آرامش روانی و فکری جامعه که زنان بدپوشش هستند، اعتراض صورت بگیرد.

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت‌ های بی‌ بند و بار، هیجان ها و‌ ‌التهاب ‌های جنسی را فزونی می ‌بخشد و تقاضای جنسی را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع ناشدنی در می ‌آورد. غریزه جنسی مانند برخی صفات دیگر روحی غریزه ‌ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش ‌تر می‌شود. اسلام به قدرت شگرف این غریزه سرکش توجه کامل دارد. روایات زیادی درباره خطرناک بودن «نگاه»، «خلوت با نا محرم» و «غریزه جنسی» در روابط زن و مرد، تدابیری مانند احکام نگاه کردن، پوشش و حرمت نکاح اندیشیده است.

علاوه بر این بی‌حجابی و روابط آزاد جنسى، موجب فرسایش و کاهش نیروی کل اجتماع است. حجاب اسلامی نیروی مرد و زن را هدایت و بیمه می‌کند و هر کدام در امور مربوط به خود نهایت بازدهی را خواهند داشت، بدون این که این همه هزینه و نیرو و وقت از دو طرف ضایع شود. اسلام با اصل بیرون رفتن زن از خانه و تحصیل و فعالیت اجتماعى، سیاسی و اقتصادی زن مخالف نیست، حتی بر مواردی همچون علم‌آموزی زنان سفارش می‌کند، اما همه این امور باید در چارچوب دستورات و معیارهای اسلامی باشد.

این‌جاست که در صورت تعارض بین برخی فعالیت ‌ها در بیرون منزل با اغراض و تکالیف دینی مثل همسردارى، تربیت کودکان و آلوده نکردن محیط و ترک گناه در هر شکلى، باید بر رعایت احکام و اهداف الهی پافشاری کرد. متأسفانه در بسیاری از موارد حضور افراطی و حساب نشده زنان در دانشگاه، اداره، کارخانه و جامعه، تبعات سوئی را به دنبال داشته و دارد.

آنچه مانع تحرک جامعه و فعالیت های سازنده در ابعاد مختلف اجتماعی می‌شود، ستر زنان نیست، بلکه مانع حقیقى، پوشش نامناسب، اندام نیمه عریان، آرایش کردن، جلب جنس مخالف، گفت‌و‌گو و خندیدن و اختلاط در محیط کار، درس و بازار است.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:50 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

علل تمایل زنان غرب به اسلام!

 

حجاب

در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه می‌آورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن می‌رباید تا او به شكل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین كند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.

بنا بر گواهی متون تاریخی، در اكثر قریب به اتفاق ملت‌ها، و آیین‌های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های زیادی را طی كرده و گاهی با اعمال سلیقه‌ حاكمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور كامل از بین نرفته است. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می‌دهند.

نویسنده كتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب می‌نویسد: با توجه به علل ذكر شده و بررسی‌ آثار و نقوش بدست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می‌شود. از همین دو عقیده عده‌ای كه می‌گویند مذهب موجد حجاب می‌باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت كه در دگرگونی و تكمیل آن بسیار مؤثر بوده است.

در واقع یكی از دلایل اساسی فراگیری حجاب در تمام ادیان و مذاهب و حتی اقوام بدوی، فطری بودن عفاف و پوشش است. داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می‌كند.

در تورات می‌خوانیم: چون زن دید كه آن درخت برای خوراك نیكوست و به نظر، خوش نماست پس، از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند عریان‌اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند...» بعد ادامه می‌دهد: آدم ، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا كه او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت‌هایی برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.» (تورات سفر پیدایش، باب ?)

شناخت شخصیت و انسانیت زن تنها در سایه حجاب متبلور می‌شود، این عفت و پوشش است كه زن را مقامی والا می‌نهد. در واقع حجاب بر خلاف نظر فمنیست‌ها نوعی تحمیل به زن نیست بلكه زن برای استحكام شخصیت خود شدیدا به آن محتاج است.

زیبایی برای زن سرمایه است، اما باید بجا مصرف شود و زكات جمال زن حفظ عفاف و حجاب است.

 

اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.

زن نیمی از پیكره یك جامعه را تشكیل می‌دهد و می‌تواند در ابعاد مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نقش آفرین باشد. اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع را صادر كرده است. و با احكام و دستورات خردمندانه در چگونگی منش و اخلاق اجتماعی زن جلوی گسترش فساد و ناهنجاری‌های ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است.

پس حجاب عامل آزادی و امنیت زن در جامعه است نه اسارت او؛ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بیش از هر كس دیگری اهمیت حجاب را بعنوان سلاح زنان مسلمان دریافته‌اند و بهمین منظور اولین اقدامی كه در راستای جنگ فرهنگی سعی در انجام آن دارند از بین بردن این پوشش و عفاف زنان است چون به روشنی می‌دانند كه اگر این گوهر ارزشمند از زنان گرفته شود، منشاء فسادها و ناهنجاری‌های عظیمی در جامعه اسلامی خواهد شد. لذا دنیای غرب با دادن شعارهایی در تساوی حقوق آزادی و حضور زن در اجتماع و نیز ترویج فرهنگ مدگرایی تلاش در منحرف ساختن جوامع انسانی بویژه جوامع اسلامی داشتند و دارد تا از این رهگذر به اهداف پلید خود كه غارت منابع ملی و استیلای سیاسی و نفوذ فرهنگی است دست یابند.اسلام، زنان را به حجاب دعوت می‌كند و از سوی دیگر از عاطفه زن به عنوان یك محور تربیتی و مكمل استفاده می‌كند. در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه می‌آورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد  از این رو اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.

 

متأسفانه انسان شناسی غرب از جهان بینی آنها نشأت می گیرد و چون جهان بینی آنها مادی است، لذا در انسان شناسی هم سهمی از ماورای طبیعت ندارند و انسان را در قلمرو طبیعت و ماده محصور می‌كنند و صرفا تن شناس اند نه انسان شناس. بنابراین كسی كه به انسان شناسی از منظر جهان شناسی مادی می‌نگرد هرگز در جهان سیر عمودی و صعودی نخواهد داشت و متأسفانه همواره سیر افقی دارد.

حجاب

آنچه قابل ملاحظه است، اینست كه غرب با ادعا، و شعارهایی كه پیرامون آزادی زنان در جوامع خود دارد، دیده می‌شود كه تعداد زیادی از زنان غربی روز به روز به اسلام گرایش پیدا می‌كنند اگر این بانوان احساس آزادی كامل می‌كردند كه ضرورتی نداشت اسلام بیاورند و خود را محصور به حجاب كنند. پس بدون شك آنان بجهت فقدان آزادی واقعی در جوامع شان است كه به حجاب اسلامی روی آورده‌اند.

اسلام خواهی در غرب پیش از آنكه یك جریان اجتماعی باشد، یك خواهش و نیاز عمومی است.

یك عطش عمیق به عمق چند قرن و خلاء معنویت در حوزه‌های عمومی جامعه مانند محیط كار، حكومت، دانشگاه مدارس، رسانه‌ها و حتی خانواده ‌اساسی ترین عامل این عطش عمومی است.

و اینست كه مشاهده می‌شود جوانان غربی در اوج فناوری و پیشرفت دچار سردرگمی و بحران هویت می‌شوند.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:51 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

وقتی زنان آزاد می شوند

 

زن

       

هویت زنان و دختران مسلمان هویتی مستقل است و نباید این هویت را در تقابل با مردان معنا کرد. نگاهی دقیق به قرآن و سیره ائمه اطهار(ع) نشان می‌دهد که زن همواره از جایگاهی مستقل، والا و با اهمیت برخوردار بوده است. این مساله تا بدانجا پیش رفته است که گاه تاریخ اسلام روایات معتبری از جایگاه والاتر زنان نسبت به مردان به دست می‌دهد.

 

هویت زنان و دختران مسلمان هویتی مستقل است و نباید این هویت را در تقابل با مردان معنا کرد.

 

متاسفانه امروز به غلط تصور می‌شود که حقوق و جایگاه مردان در اسلام والاتر از حقوق و جایگاه زنان تعریف شده است در حالی که اگر به اصل دین رجوع شود هر عقل سلیمی به برابری مقام و جایگاه این دو جنس اعتراف خواهد کرد.

 

در قرآن کریم آمده است که ملاک برتری تنها تقواست و بدیهی است در چنین تفکری تفکیک مقام و قدر و منزلت زن و مرد و برتری دادن و ارجح دانستن یکی بر دیگری بی معنی است.

برابری

تفاوت‌های ذاتی در اصل وجود دختران و زنان نیست بلکه در نوع عملکرد و نقش‌هاست. پر واضح است که زنان و دختران به لحاظ جسمانی تفاوت‌هایی را با مردان داشته و دارند و این تفاوت‌ها منشا برتری جنسیتی نیست بلكه تنها و تنها باعث شکل‌گیری نقش‌های مختلف است، نقش‌هایی که اگر چه متفاوتند اما این تفاوت را نمی‌توان به معنای نابرابری دانست.

 

زن و مرد در اسلام جایگاه برابری دارند و ملاک برتری شان به گواه قرآن تنها تقواست، این تصور غلط جا افتاده است که هویت زن در تقابل با مرد معنا پیداکرده و نمی‌توان نقش و جایگاه زن را مستقل تعریف کرد.

 

احکام شرعی‌ چون جهاد، زنا، دیه و حضانت، که این روزها طرفداران حقوق زنان از آن ها دم می زنند برای هر کدامشان دلایل منطقی و اصولی بسیار وجود دارد که در قرآن کریم نیز بیان‌ شده است لذا دستاویز قرار دادن این احکام و پررنگ کردن آن‌ها و علم کردنشان با این عنوان که اسلام مرد را برتر از زن دانسته و حقوق مرد را مقدم بر حقوق زنان می‌داند، جز عنادورزی با اصل دین هیچ هدف دیگری را دنبال نمی‌کند.

 

دفاع از حقوق زنان با توسل به دین بسیار راحت‌تر صورت می‌پذیرد تا با زیر سوال بردن احکام دینی .

والاترین جایگاه‌های انسانی از آن دختران و زنان جامعه است. جامعه، تمدن و فرهنگ خود را مدیون تربیت زنان است؛ زنان و مادرانی که اسلام بهشت را زیر پای آنان قرار داده است. از این رو بر همه زنان و دختران است که از این جایگاه رفیع حفاظت و صیانت کنند.

در هیچ کجای دنیا در یک ظرف گرانقیمت زباله نمی‌ریزند؛ دل دختران و زنان ما گران قیمت‌ترین‌هاست و این دل باید جولانگاه حق باشد.

 

 متاسفانه امروز کسانی که داعیه دفاع از حقوق زنان را از طریق اسلام ستیزی دنبال می‌کنند جز به ابتذال کشیدن زن و استفاده از زنان به عنوان یک ابزار هیچ چیز دیگری به زنان عرضه نمی‌کنند.  بارها و بارها شنیده‌ایم که آزادی زن در بی‌قیدی نیست اما هنوز تا باور این مساله فاصله زیادی داریم.

 

دختران جوان باید بدانند قبل از آنکه به جنسیت خود توجه کنند، باید متوجه بعد انسانی وجودشان باشند، هویت دختر در جنسیت او خلاصه نمی‌شود لذا دختران ما در برخوردشان با جنس مخالف باید با انسانیت و نه جنسیت خود وارد شوند.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:51 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

حجاب مختص زنان !!!

 

حجاب و تربیت

حجاب و پوشش در جامعه دینی ما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و خانواده ها اغلب سعی می کنند از کودکی ارزش این مسئله را برای فرزندان خود تفهیم کنند. در این میان شیوه های آموزشی و رفتاری مربی و خانواده  می تواند نقش بسزایی را در موفقیت انتقال مفاهیم داشته باشد . چه اینکه اگر از روش های صحیح استفاده نشود شاید حتی نتایج عکس نیز داشته باشد و جوانان را از پرداختن به وظایفشان در این زمینه دلزده نماید . در این مطلب دو دیدگاه را مورد بررسی قرار داده و شرح می دهیم که از طریق این دو نظریه چطور می توان انتقال دهنده های خوبی برای تفهیم موفق پوشش باشیم.

 از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی 3عنصر اساسی در فرهنگ وجود دارد؛ عنصر اول عنصرشناختی و باورهاست.

عنصر دوم، عنصر احساسی و تمایلی است؛ یعنی آن باور یك احساس مثبت و یك احساس مطلوب داشته باشد و عنصر سوم ما هم همان بعد رفتاری‌ است.  اصطلاحا ما می‌توانیم تمامی كالاها و فراورده‌های فرهنگی اعم از كتاب، مجله، فیلم، عكس، سریال و هر چیز دیگری كه تحت عنوان كالای فرهنگی یا فراورده فرهنگی قرار می‌گیرد یا حتی رفتارهای فرهنگی مثل با حجاب بودن یا بی‌حجاب بودن یا بدحجاب‌بودن و یا پوشش ناقص داشتن یا پوشش كامل داشتن را به لحاظ حجاب در این رده قراردهیم. پس ما  3نظام مشخص را باتوجه به آن سه عنصر یا سه مولفه فرهنگی می‌توانیم ترتیب بدهیم یا بازشناسی كنیم؛ «نظام باورهای فرهنگی»، «نظام تمایلات و ترغیبات فرهنگی» و «نظام رفتارها، فراورده‌ها و كالاهای فرهنگی».

اگر ما قرار است یك پیام فرهنگی به جامعه مخابره كنیم یا ارزشی را در جامعه گسترده كنیم اولی بر این است كه به ترتیب از نظام اول به نظام سوم حركت كنیم؛ یعنی باید در ابتدا روی نظام باورها و شناخت افراد كار كنیم.

بحث این تئوری این است كه اگر ما قرار است یك پیام فرهنگی به جامعه مخابره كنیم یا ارزشی را در جامعه گسترده كنیم اولی بر این است كه به ترتیب از نظام اول به نظام سوم حركت كنیم؛ یعنی باید در ابتدا روی نظام باورها و شناخت افراد كار كنیم. انطباق آن با مسئله حجاب این است كه تمامی آیات و روایات  و استدلال‌هایی كه به مسئله حجاب برمی‌گردد؛ استدلال‌هایی كه حجاب را برای یك خانم و حتی یك آقا ضروری و موجه جلوه می‌دهد،  از داخل و متن دین قابل استخراج هستند، حتی معطوف و ناظر به استدلال‌های ملی، دلایل ملی  یا هویت ملی ما می‌توانند باشند. تمامی این نقطه‌نظرات را در این بخش، نظام باورهای ما باید به افراد منتقل كند.

 

در نظام دوم ما به گونه‌ای باید نظام‌سازی كنیم كه احساس زیبایی‌‌شناختی افراد در قالب فراورده‌های فرهنگی، این حس را منتقل كند؛ مثل یك مجسمه، عكس، كتاب، تصویر، یك قطعه شعر زیبا و نقاشی كه بتواند آن باور و حس زیبا را به ایجاد یك حس مثبت در درون فرد معطوف كند؛ یعنی زیبایی آن باور را برای آن فرد و در جان جامعه بتواند جایگزین و نهادینه كند. در نهایت هم ما باید انتظار داشته باشیم كه اگر عنصر اول نظام اول را تشبیه به زمین می‌كنیم عنصر دوم ما تشبیه می‌شود به درختی كه در این زمین می‌روید و عنصر سوم میوه‌ای است كه این درخت می‌دهد.

 

حجاب و تربیت

بنابراین اینها توالی منطقی دارند و برای اینكه یك پیام فرهنگی نهادینه شود به طریق اولی باید قطعا اول زمین مناسبی را فراهم كنیم، روی آن زمین بعد از ریختن بذر، باید كاشت، داشت و برداشت مناسبی داشته باشیم و بعد بذر یا درخت‌ مناسبی را برای ثمر دادن در آن بنشانیم و در نهایت وقتی آن درخت در آن زمین كاشته می‌شود از آن درخت انتظار دادن میوه‌های متناسب با آن درخت و آن زمین را خواهیم داشت. اگر این توالی منطقی رعایت شود می‌توانیم انتظار داشته باشیم كه پیام‌های فرهنگی در جامعه نهادینه بشود.

 

طبیعی است كه «اختلال» وقتی به وجود می‌آید كه ما این توالی را رعایت نمی‌كنیم، یعنی یا نظام باورهای ما مغفول واقع می‌شود یا در آن  اهمال اتفاق می‌افتد و یا در آن نقص اتفاق می‌افتد، آن جامعیت تزریق باورها در آن اتفاق نمی‌افتد و مثلا ناگهان ما وارد مرحله دوم می‌شویم یا اصلا نه، یك‌دفعه از مرحله سوم شروع می‌كنیم؛ یعنی یك‌سری كالاها و فرآورده‌های فرهنگی می‌دهیم كه قبل از آن كارهای هنرمندانه انجام نداده‌ایم تا آن حس زبیایی‌شناختی درباره حجاب در افراد ترغیب شود. یا اینكه قبل از آن اصلا ما باورهای متناسب را به آنها نداده‌ایم كه بخواهیم اجازه دهیم ظرفیت‌سازی در مورد حس زیبایی‌شناختی در آنها اتفاق بیفتد.

 

بنابراین شما در هر مرحله‌ای اگر بخواهید میان‌‌بر بزنید و این ترتیب و توالی منطقی را رعایت نكنید در همه پیام‌های فرهنگی و از جمله حجاب و عفاف می‌توانیم این انتظار را داشته باشیم كه آن فرد به طور ناقص از لحاظ فرهنگی جامعه‌پذیر شود یا فرهنگ‌پذیری در آن خیلی بد و با اختلال اتفاق بیفتد؛ یعنی اختلال فرهنگی به وجود می‌آید.

 

برای توضیح بیشتر پدیده حجاب و عفاف در جامعه، خوب است  از تئوری سیستم‌ها هم استفاده كنیم،  طبق تئوری سیستم‌ها اگر یك تعریف حداقلی از سیستم بخواهیم بدهیم می‌گوییم «سیستم» عبارت است  از مجموعه عناصری كه با یكدیگر در ارتباطند و می‌خواهند هدف خاصی را محقق كنند. این یك تعریف ساده و حداقلی است.

تربیت یک فرزند دختر یا پسر عفیف و مقید به پوشش مناسب تنها با گفتگوی عملی و عنوان کردن خوبی ها و بدی ها میسر نیست . بلکه خانواده و جامعه باید با  حمایت از یکدیگر زیر ساخت های مناسبی را برای آن فراهم کنند

اگر این سیستم بخواهد روی نظام فرهنگی اعمال شود و شما اگر بخواهید پیام فرهنگی خاصی را از درون این نظام فرهنگی بیرون بیاورید باید یك مجموعه عناصر داشته. مثل خانواده كه یك عنصر در نظام فرهنگی است كه كار جامعه‌پذیری فرهنگی و انتقال ارزش‌ها و باورها را انجام می‌دهد. مدرسه، دانشگاه و رسانه‌های ارتباط جمعی همه عناصر دیگری هستند و به همین ترتیب ما این عناصر را می‌توانیم داخل سیستم شناسایی كنیم. نظریه سیستم‌ها می‌گوید این عناصر نه تنها باید وجود داشته باشند بلكه باید با هم ارتباط سیستماتیك هم داشته باشند. و وقتی در پیام رسانی ضعف دیده می شود که اشكال اساسی در این قسمت ارتباطی دیده می شود. و در نهایت بعد از اینكه عناصر، ارتباط سیستماتیك با هم برقرار كردند قرار است هدفی تبیین شود.

 

لذا برای نهادینه شدن حجاب باید اصولی و از بن و ریشه اقدام شود . تربیت یک فرزند دختر یا پسر عفیف و مقید به پوشش مناسب تنها با گفتگوی عملی و عنوان کردن خوبی ها و بدی ها میسر نیست . بلکه خانواده و جامعه باید با  حمایت از یکدیگر زیر ساخت های مناسبی را برای آن فراهم کنند و تربیت را از پایه و اساس مستحکم و مستدل به صورت موجه شکل دهند . با توجه به نظریه سیستم ها اگر خانواده و اجتماع در یک سو با یکدیگر گام برندارند و در یک جهت آموزش ندهند نمی توانند مفاهیم با ارزشی مثل حجاب را به نحو احسن انتقال دهند . و یا بر طبق نظریه فرهنگی تا یک مفهوم به صورت باور در نیاید و یا زیبا قلمداد نشود نمی توان انتظار داشت تا مورد استقبال قرار گیرد . لذا باور ها باید از کودکی شکل بگیرد و با الگوهای دوست داشتنی زیبا و جذاب نیز تلقی شود تا تمایل افراد را به خود جلب کند .

ما به عنوان پدر و مادر تا چه حد بر باورهای فرزندمان کار کرده ایم و در انتخاب محیطی که ارزش های همسو با خانواده داشته باشد دقت نموده ایم؟

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:52 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

بی نیاز از نگاه دیگران

 

دخترم هیچ‌چیز را در این‌جهان نمی‌توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به‌خاطر آن عریان‌کند.....برهنگی، بیچارگی عصر ماست. به‌گمان من، تن تو باید مال کسی‌باشد که روحش را برای تو عریان کرده‌است. (بخشی از وصیتنامه چارلی‌چاپلین به دخترش ژاکلین)

دختر

جامعه، آینه فرهنگ، آداب و بینش یك اجتماع انسانی‌ است و پوشش، ظهور جلوه‌ای از این آینه‌ است. پوشش زن ایرانی همیشه تاریخ چه ‌قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پوششی مناسب، موقر و راحت بوده‌است. لباسهای زنان ایرانی، از جنس بسیار مرغوب، كار شده و با رنگهای بسیار شاد تهیه می‌شده و تا مچ دست و پاها را می‌پوشانده. لباسی كه نشانگر وقار و حیای یك زن متمدن ایرانی در جهان‌است. هویت تاریخی زن ‌ایرانی در جهان منحصر به‌فرد و برجسته‌است.

شواهد زیادی وجود دارد كه هویت اصیل، ایده‌آل و بی‌نظیر پوشش ایرانی را در تاریخ جهان می‌نمایاند. اما پرسش اینجاست كه با این‌همه سابقه درخشان فرهنگی، چرا دختر ایرانی امروز، احساس بی‌هویتی می‌كند و دچار یك ایدئولوژی بی‌بندوباری می‌گردد، تا جایی كه خود را همچون عروسكهای غربی بزك كرده و با هزار توجیه نابخردانه در معرض نمایش عمومی می‌گذارد. مگر ما چه‌كم داریم كه فرزندان ما الگوهای غربی را می‌پذیرند و دنباله روی مانكنهای بی‌بندوبار غربی رفته‌اند. مگر نه این‌است كه جوامع‌ غربی تا آنجا به راه انحطاط رفته‌اند كه معیارها و ارزشهایشان از اصالت اخلاق و انسانیت به‌قساوت امیال شهوانی و اغراض پست نفسانی رسیده‌است. چرا برای دختر امروز ایران، ارزشها رنگ می‌بازد، همیشه یادمان باشد كه این دختران و پسران از غرب نیامده‌اند، آنها مردان مریخی و زنان ونوسی نیستند، آنها فرزندان ایران هستند، همان خواهران و برادران ما.

 

خانم هایی که خود را عروسک وار به نمایش می گذارند آن هم در کوچه و بازار دلیلش این است که دوست دارند خود را برای همه قشری زیبا جلوه دهند و حتی آن پست ترین اقشار هم برایشان مهم هستند که خود را به آنها هم نمایش می دهند . فردی که خود را به نحوی زننده و غیر معقول آ رایش می کند و در جامعه وارد می شود با زبان بی زبانی می گوید:

ای مردم من چیزی برای عرضه به شما و جامعه ام نداشته ام و هیچ کس به من توجه نکرده است من نه بار علمی دارم نه بار شخصیتی دارم ودر اصل هیچ چیز در چنته ندارم فقط یک ظاهر و جسم و لباسی دارم که اگر معمولی باشد شاید به چشم شما نیاید لذا ترجیح دادم خود را غیر از معمول متعارف نمایان کنم که شما من را نگاه کنید .ای مردم تو را به خدا به من نگاه کنید!

چرا با دیدی واقع‌بینانه به دختران خودمان آموزش ندادیم، چرا آنها را در برابر هجوم فرهنگهای پوچ و ضد ارزش پرورش ندادیم. مگر نمی‌خواهیم مادران فردا، سالم و تندرست باشند، مگر نمی‌خواهیم نسل ما روح و جسم پاك داشته باشند، سلامت باشند، باهوش باشند، پس چرا وقت نمی‌گذاریم، چرا چهار نفر دكتر و روانشناس را جمع نمی‌كنیم برای این معضل چاره‌اندیشی كنیم، چرا دخترانمان را در محیطی شاد و سالم جمع نمی‌كنیم و بگوییم آخر دخترجان! كدام انسان عاقلی به نام آزادی درب خانه خود را به ‌روی همگان باز می‌گذارد!؟ این كدام آزادی است كه به تو می‌گوید گوهر با ارزش وجودت را در معرض دزدان آبرو و شرف بگذار، این كدام آزادی است كه به تو می‌گوید خودت را پشت هزار قلم رنگ و مواد شیمیایی مضر پنهان كن، مگر تو چه كم داری، زیبایی؟ فكر می‌كنی چه‌كسانی با این وضع می‌گویند كه تو زیبا شده‌ای؟ چه كسانی می‌خواهند با تو همصحبت شوند؟ چه كسانی از تو تعریف می‌كنند ؟ اصلاَ آنها كه با این شكل و شمایل به خیابانها می‌آیند؟ چقدر در خانواده موفقند، چقدر همسر خوبی هستند، چقدر مادرخوبی هستند، چقدر سالم‌تر و پاكترند؟ آخر چرا پول بی‌زبان را، كه در این‌روزگار از زیر سنگ بیرون می‌آید، خرج یك مشت مواد شیمیایی آلوده می‌كنی كه پوستت را خراب كند. چین و چروك و اگزما و انواع و اقسام امراض پوستی خطرناك دیگر را به جان می‌خری كه به‌اصطلاح زیبا شوی، برای چه كسی؟ اصلا زیبایی كاذب موقتی چه‌ارزشی دارد؟

یك‌نفر باید بیاید، بگوید: آخر دخترجان! اگر ما می‌گوییم خودت را برای چشم‌چرانهای ولگرد خیابان عریان نكن؛ حرف بدی می‌زنیم؟! اگر ما می‌گوییم زیبایی‌ات را برای كسی نگهدار كه عاشق وجودت باشد و برایت یك زندگی واقعی بسازد، حرف بدی می‌زنیم ؟! اصلا تو حرف حسابت چیست؟

مگر انسان موجودی تنهاست كه هر جور دلش می‌خواهد رفتار كند، انسان موجودی اجتماعی است، شما باید به قوانین زندگی اجتماعی احترام بگذاری، آزادی شما، تا جای آزادی‌است كه به آزادی و آرامش دیگران صدمه‌ای نزند، اگر غیر از این‌باشد كه می‌شود قانون حیات‌وحش، تازه در آن‌صورت هم تو شانسی برای آزادی نداری چون قانون وحوش این‌است كه هر كس زورش بیشتراست زنده بماند، بقیه محكوم به نابودی‌اند...  شما حق داری لباس خودت را خودت انتخاب كنی، اما باید به پوشش عرف مردم جامعه كه ناشی از دین و فرهنگ و آداب مردمان آن‌است، احترام بگذاری...

چرا با دیدی واقع‌بینانه به دختران خودمان آموزش ندادیم، چرا آنها را در برابر هجوم فرهنگهای پوچ و ضد ارزش پرورش ندادیم. مگر نمی‌خواهیم مادران فردا، سالم و تندرست باشند، مگر نمی‌خواهیم نسل ما روح و جسم پاك داشته باشند، سلامت باشند، باهوش باشند، پس چرا وقت نمی‌گذاریم، چرا چهار نفر دكتر و روانشناس را جمع نمی‌كنیم برای این معضل چاره‌اندیشی كنیم

زن باید خود را برای کسی که دوستش دارد زیبا جلوه دهد هر چند عاشق همیشه معشوق را زیبا می بیند و باید با چشم دل نگاه کند ولی اگر شخص می خواهد آراسته باشد باید مکان و زمان را در نظر بگیرد. کوچه و بازار و محل کار، خانه و مجالس عروسی و شادی نیست که خانمهای ما خود را عرضه نمایند. آدم با شخصیت تفاوت خانه و محل جشن و محل کار و تحصیل و کوچه و خیابان را درک می کند و می داند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. در هر زمان و مکانی باید مناسب آن شرایط عمل نمود. مثلا در دانشگاهها می بینیم که دختران و پسران ما به جای تحصیل انگار به سالن مد آمده اند در حالی که در گذشته تاکید می شد محل علم آموزی باید ساده باشد تا از اهداف والای علمی دور نشود. نمی دانم چرا ما از غربی ها نکات مثبت شان را یاد نمی گیریم و فقط منفی ها را زود جذب می کنیم . در همان غرب و اروپا هم افرادی که سرشان به تنشان می ارزد متشخص هستند و آنهایی را که جوانهای ما از روی فیلم و تبلیغات از آنها تقلید می کنند کسانی هستند که به قول معروف چیزی بارشان نیست و انگل جامعه هستند که متاسفانه چون بدیها همیشه جذاب تر هستند آن هم به دلیل این که آسان تر در دسترس قرار می گیرند و زحمتی ندارند لذا سریع تر جذب می شوند.

به‌جای محكوم‌كردن و منع‌كردن جوانان در این دنیای رسانه آزاد كه اطلاعات از در و دیوار می‌ریزد، باید به پرورش فكری جوانان بپردازیم و آنها را در برابر این هجوم واكسینه نماییم. جوان ما باید بداند رفتن به چه راهی چه نتایجی را برایش در پی‌دارد. تكلیف جوانان و نوجوانان این مملكت باید روشن باشد نباید بدون برنامه و مقطعی عمل كرد.

همه ما به

آزادی انسانها

ایمان داریم و به حقوق اجتماعی و شهروندی معتقدیم. اما اگر شهروندی، با نوع پوشش خود، بر بدنه تعریف شده فرهنگی اجتماعی جامعه

ما، آسیب برساند، حتی اگر مطلوب نظر وی بوده و برایش تعریف شده‌باشد، حق ‌ندارد به‌طور آزادانه از آن پوشش استفاده ‌نماید، زیرا در اینجا

مسأله‌ای بزرگتر و مهم‌تر از آزادی فردی

مورد تجاوز و تهدید قرار می‌گیرد و آن

آزادی اجتماعی

‌است. اجتماع كه نباید متأثر از فرد یا متأثر از یك بنگاه تبلیغاتی یا یك گروه اقلیت ‌باشد. اجتماع ما باید به اجماع، تعاریف و مصادیق معقول و معروف خود را بر اساس فرهنگ، آداب و شریعت

ما تبیین و از طریق ضابطین امر ابلاغ نماید.

جریان و بلوغ فرهنگ ‌اجتماعی، یك پروسه تاریخی عقیدتی‌است.

اصولا، زن‌ایرانی در تاریخ، هرگز نخواسته و نپذیرفته ‌است، كه بدن خود را در انذار عمومی نیمه‌عریان كند، یا لباسهایی آنقدر تنگ بپوشد كه ‌اندام او نمایان و در چشم باشد. از نظر زن ‌ایرانی، این كار، نوعی خودفروشی ‌است. در فلسفه پوشش ایرانی، اصل، بر حیا، مصونیت، حفظ و مراقبت از زیبایی‌ست. اما در فلسفه پوشش غربی اصل بر بی‌قیدی، تظاهر، فریب و خودفروشی است؛

نوعی آزادی كاذب سیاستمدارانه برای استعمار فكری زنان

.

دختران خانه،خیابان، دختران ما

خیلی از جوانان ما به دلیل بی‌اطلاعی از چگونگی پوشش اصیل ایرانی و نبود تعریف و اجرای مدرن این نوع پوشش در جامعه مبادرت به استفاده از پوششهای‌ غربی نموده‌اند. با این تفاسیر اگر در جامعه‌ایرانی اسلامی ما برخی به‌این‌نتیجه رسیده‌اند كه باید خود را نیمه‌عریان كنند یا لباسهای بسیار تنگ غربی بپوشند، باید دید كه این مسأله از كجا نشأت گرفته‌است.

مرحوم دکتر علی شریعتی گوید: ... تجربه نشان می‌دهد که به‌عنوان اینکه دین فلان چیز را می‌گوید، نمی‌شود حجاب را بر زن تحمیل کرد، و عبادت را بر پسر تحمیل کرد، مگر اینکه یک آگاهی انسانی پیداکند، و این‌ها نماینده یک طرز فکر باشد. ... شما طرز فکر بچه‌ها را عوض کنید، آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهندکرد؛ شما نمی‌خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می‌کند. شما رابطه عاشقانه بین او و این عالم وجود برقرار کنید؛ او خودش به نماز می‌ایستد. هی به زور بیدارش نکنید!

باید به نقد عملكردها و سیاستها پرداخت و برای فرهنگ سازی و یا احیای فرهنگی جامعه ایرانی اسلامی اقدام سریع و جدی نمود. مسأله پوشش تنها، یكی از مسائل فرهنگی ماست. مفهوم فرهنگ گستره كلانی را در بر می‌گیرد، اما نمایندگان فرهنگی ما چه‌كسانی هستند و ایده‌آلهای فرهنگی ما چیست ؟ چطور باید به سمت آنها حركت‌كرد و از چه كسانی باید كمك خواست؟ با این تفاسیر، من می‌گویم باید بیشتر برای جوانانمان وقت بگذاریم، بیشتر، بیشتر، بیشتر... 

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:52 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

زن یا ملکه زیبایی ؟

 

زن

از دیرباز فساد به عنوان یکی از عوامل تباهی اجتماعات بشری شناخته شده است. بشر در طول تاریخ عوارض نامطلوب آن را به طور مکرر تجربه کرده است، در قرن نوزدهم به دلایل بسیاری، فصل نوینی در این باب گشوده و به طور کلّی ارزش­های گذشته را تحت تأثیر موج مُدگرایی، لذّت پرستی و هوس محوری دگرگون ساخت و به تدریج تبدیل به فرهنگی فراگیر گردید و بشریت موجود در اوج شکوفایی علم و صنعت به دوره وحشتناک بی حجابی و فساد سقوط نمود و برای راضی نمودن وجدان و قانع ساختن اندیشه انسان، فلسفه ها بافته شد و مکاتب فکری جدیدی بنا گردید. عمق فاجعه به قدری وحشت انگیز بود که کندی رئیس جمهور سابق آمریکا و تئورسین معروف آمریکایی می گوید: «نسل جوان اروپایی و آمریکایی، هوسبازند. من برای نسل آینده آمریکا بیمناکم از این رو دانشمندان و روشنفکران و معلمین اجتماع را دعوت می کنیم که درباره این خطر بزرگ که دنیای بشریت را تهدید می کند، فکری کرده و راه علاجی پیدا نمایند.»

در این مقاله به  نتایج بی حجابی و بدحجابی (1. فردی؛ 2. اجتماعی.)می پردازیم.

 

فردی:

1) سقوط شخصیت انسانی زن:

حجاب، صدفی است که گوهر گران بهای هستی، زن را در بر می گیرد. متأسفانه امروزه خصوصاً در مغرب زمین با رواج بی حجابی و بدحجابی، شخصیت انسانی زن به فراموشی سپرده شده و تنها به زیبایی های جسمی او توجه می شود. بنابراین زن وسیله­ای شده است برای کامیابی و موجودیست با هویت صرفاً جسمی و نه دارای یک شخصیت مورد احترام انسانی.

 

2-  افزایش التهاب و بیماری روانی:

بی تردید، اگر زنان با حجاب و پوشش مناسب در جامعه حضور یابند، خود و خانواده و دیگر افراد جامعه از آرامش روانی برخوردار خواهند بود، اما اگر زنان به صورت تحریک آمیز در اجتماع ظاهر شوند، التهاب و هیجان روحی بینندگان هر لحظه با دیدن صحنه­ای تازه افزایش می یابد و از آن جا که ارضای غریزه جنسی در تمامی موارد دلخواه، ممکن نیست، باعث برهم خوردن تعادل روحی بینندگان می گردد.

همچنین بی حجابی و بدحجابی و پیروی از مُد و آرایش، موجب می شود که زنان دیگری که قادر به تهیه آن نوع پوشش  نیستند نیز دچار فشارهای روانی گردند و تعادل روحی خود را از دست دهند. این التهابات و تهییجات، بیماری ها و اختلالات روحی و جسمی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

پوشش زن، جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده و تلاش و پی گیری جنس مخالف را برای وصالش فزونی خواهد بخشید، بدحجابی و خودنمایی نیز از جذابیت زن کاسته، کشش و جاذبه او را کاهش خواهد داد.

3- کاهش سلامت جسمانی:

حجاب زمینه هیجانات روحی را که منشأ برخی از بیماری های جسمی است و همچنین زمینه فساد را که عامل اصلی بیماری های مقاربتی است، از بین می برد و بدین صورت نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا می نماید. دکتر الکسیس کارل می گوید: «فکر و هیجان می تواند سبب ضایعات عضوی و احشایی شود. عدم تعادل دستگاه های عصبی و نقص دستگاه هاضمه در اثر هیجان، عامل بیماری­های معده و روده است.»

بی حجابی و آزادی جنسی، افزایش بیماری های مقاربتی از جمله ایذر، هپاتیت و غیره را در پی دارد.

 

4-  کاهش جذابیت:

همان طور که پوشش زن، جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده و تلاش و پی گیری جنس مخالف را برای وصالش فزونی خواهد بخشید، بدحجابی و خودنمایی نیز از جذابیت زن کاسته، کشش و جاذبه او را کاهش خواهد داد. آلفرد هیچکاک هنرمند معروف می گوید: «زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روبندی که به کار می بردند، خود به خود جذاب می نمودند و همین مسئله جاذبه نیرومندی بدان ها می داد. اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می دهند، حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان می رود و همراه آن، از جاذبه جنسی او هم کاسته می شود.»

 

5- بر هم خوردن امنیت زنان:

بی حجابی و بدحجابی و آرایش، غریزه جنسی را تحریک و طوفانی می سازد. این تحریک و تهییج نه تنها کنترل و هدایت غریزه آتشین جنسی را مشکل می سازد، بلکه مردان را به کانون خطر جدّی برای زنانی که با خودنمایی آن ها را تحریک نموده اند، تبدیل می کند.

 

اجتماعی:

حجاب چادر روسری پوشش اسلامی دختران زنان زن مو مانتو

1) تضعیف ارزش های متعالی:

با رعایت حجاب، امتیازات ظاهری محو ارزش های معنوی شده و جامعه در تحصیل آن کوشا می­گردد. جهان معاصر به جای توجه به ارزش های واقعی و معنوی، به زیباهای جسمی زن توجه می کند و به جای انتخاب وجه علمی و اخلاقی یا وجه عاطفی و هنری زنان، با تبلیغات و هیاهوی فراوان به انتخاب ملکه زیبایی زنان می پردازد.

 

2- انحطاط اخلاقی و تضعیف معنویت:

تضعیف معنویت در میان افراد جامعه، زمینه تسلّط همه جانبه دشمنان و غارتگران جهانی را فراهم می آورد. بی حس کردن اجتماعات انسانی و تضعیف اراده افراد جامعه برای جلوگیری از هر گونه مبارزه علیه منافع و سلطه فرهنگی و سیاسی، از پیآمدهای شوم بی حجابی و بدحجابی است.

اگر خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه رواج یافته و بهره برداری های جنسی در خارج از محیط خانواده میسّر گردد، افزایش طلاق و پیآمدهای خطرناک آن نظیر افزایش جرایم، بزه کاری فرزندانی که در چنین خانواده هایی زندگی می کنند و... از آثار خطیر این امر خواهد بود

3-  فروپاشی نظام خانواده:

خانواده اولین و مهم ترین نهاد اجتماعی یک جامعه به شمار می آید. ثبات خانواده که مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین جوانان می باشد، توانایی های فردی را افزایش و جامعه را استوارتر می کند. اگر در جامعه ای حجاب به صورت کامل رعایت گردد و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود گردد، جوانان به ازدواج روی می آورند و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهد یافت.

اگر خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه رواج یافته و بهره برداری های جنسی در خارج از محیط خانواده میسّر گردد، افزایش طلاق و پیآمدهای خطرناک آن نظیر افزایش جرایم، بزه کاری فرزندانی که در چنین خانواده هایی زندگی می کنند و... از آثار خطیر این امر خواهد بود که وضعیت نابسامان خانواده در غرب بهترین شاهد این مدعاست.

 

4- رکود فعالیت­ها و در نتیجه سُستی جامعه بشری:

بدون شک، کشانیدن تمتعات جنسی و بصری از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف، بلکه فلج می کند و در آن صورت، آموزش، پژوهش، کار و تلاش جای خود را به آرایش و خودنمایی، چشم چرانی و لذّت جویی خواهد داد که سقوط جامعه را به دنبال خواهد داشت.

 

5- ترویج فرهنگ غلط مصرف و زیان اقتصادی ناشی از آن:

اشتغال زنان به آراستن خویش و عرضه زیبایی های جسمی، فرهنگ غلط مصرف را ترویج می نماید. افزایش مصرف همان طور که سود بیشتری را به جیب کارخانه داران تولید لوازم آرایش سرازیر خواهد ساخت، توان بازسازی و سرمایه گذاری و رشد و تعادل اقتصادی را در جهان سوم کاهش می دهد و زیان های ناشی از آن را غیر قابل جبران خواهد ساخت.

لیست واردات کالاهای تزئینی و لوازم آرایش و سهم عمده آن در هزینه های ارزی جهان سوم، عُمق فاجعه اقتصادی ای است که این کشورها را تهدید می کند و زنگ خطری برای جوامع و کشورهای مختلف است.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:53 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

حجاب ، نفعی برای مردان!؟

 

حجاب

حقیقت امر اینست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست كه آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست كه آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات را ببرد یا نه ؟ اسلام كه به روح مسائل می نگرد جواب می دهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با یك سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از اینكه مردان را در خارج از كانون خانوادگی كامیاب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع می باشند .

درست است كه صورت ظاهر مسأله اینست كه زن چه بكند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنكس كه مسأله به نام او عنوان می شود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود كه آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محكوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینكه آیا مرد باید در بهره كشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنكه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است . به قول ویل دورانت :

" دامنهای كوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است " . پس روح مسأله ، محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن كامیابیها و كشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است .

توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود ، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل .

حجاب در اسلام از یك مسأله كلی ریشه می گیرد و آن اینست كه اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر كه كار و فعالیت را با لذت جوئی های جنسی به هم می آمیز دل اسلام می خواهد این دو محیط را كاملا از یكدیگر تفكیك كند .

دلایل عمده ی حجاب از نظر اسلام :

1 - آرامش روانی :

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار ، هیجانها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی ، غریزه ای نیرومند است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سركش تر می گردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر می شود . برای درك این مطلب به دو چیز باید توجه داشت :

 

الف) تاریخ همانطوری كه از آزمندان ثروت یاد می كند كه با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هرچه بیشتر جمع می كرده اند حریصتر می شده اند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می كند . اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملك زیبا رو یان در یك حدی متوقف نشده اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند . در این زمان به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه یك صد هزارم پرویز و هارون امكانات داشته باشد میسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهره كشی كند .

 

ب)هیچ فكر كرده اید كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستایش می كند ، به پیشگاه او نیاز می برد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می دهد ، خود را نیازمند كوچكترین عنایت او می داند ، مدعی می شود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نیم

حجاب

نظر می تواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر می كند " از فراق او دردمندانه می نالد . این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی كند ؟ آیا تاكنون دیده اید كه یك آدم پول پرست برای پول ، و یك آدم جاه پرست برای جاه و مقام غزل سرائی كرده است ؟ ! آیا تاكنون كسی برای نان غزل سرائی كرده است ؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می برند ؟ چه قدر اشتباه می كنند كسانی كه می گویند یگانه عامل اساسی فعالیت های بشر عامل اقتصاد است !  من نمی خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی گویم كه حافظ و سعدی و سایر غزل سرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند . این مبحث ، مبحث دیگری است كه جداگانه باید بحث شود . ولی قدر مسلم اینست كه بسیاری از عشق ها و غزل ها عشق و غزل هائی است كه مرد برای زن داشته است . همین قدر كافی است كه بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود ، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل .

به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه كامل كرده است . روایات زیادی درباره خطرناك بودن غریزه ای كه مرد و زن را به یكدیگر پیوند می دهد وارد شده است . اسلام تدابیری برای تعدیل و رام كردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكلیف معین كرده است . یك وظیفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است :

 قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن .

خلاصه این دستور اینست كه زن و مرد نباید به یكدیگر خیره شوند ، نباید چشم چرانی كنند ، نباید نگاه های مملو از شهوت به یكدیگر بدوزند ، نباید به قصد لذت بردن به یكدیگر نگاه كنند . یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند . به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شكل و رنگ و بهانه ای كاری نكنند كه موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم كنند .

هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود .

روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است . اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد در ناحیه جنسی نیز چنین است . هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت . دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد .

 چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریكات فراوان است كه به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و كوچه ها انجام می شود . اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است كه میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلب ها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی .

2 - استحكام پیوند خانوادگی :

شك نیست كه هر چیزی كه موجب تحكیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد ، برای كانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداكثر كوشش مبذول شود . و بالعكس هر چیزی كه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه كرد . اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع ، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود . فلسفه پوشش و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی

 خانواده

اینست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود ، در حالی كه در سیستم آزادی كامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود . علت اینكه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود ، جواب می دهند كه حالا زود است ، ما هنوز بچه ایم ، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می كنند همین است .

و حال آنكه در قدیم یكی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آنكه به بركت دنیای اروپا كالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را كم از تخت پادشاهی " نمی دانستند . ازدواج در قدیم پس از یك دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یكدیگر را عامل نیكبختی و سعادت خود می دانستند ، ولی امروز كامجوئیهای جنسی در غیر كادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد . معاشرتهای آزاد و بی بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یك وظیفه و تكلیف و محدودیت در آورده است كه باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیانا - چنانكه برخی از جرائد پیشنهاد می كنند - با اعمال زور بر جوانان تحمیل كرد .

در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد كه به یكدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد .

بعضی ها مانند برتراند راسل پنداشته اند كه جلوگیری از معاشرت های آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ، برای حل اشكال ، استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد كرده اند ، در صورتی كه مسأله ، تنها پاكی نسل نیست . مسأله مهم دیگر ایجاد پاكترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد كامل در كانون خانواده است . تأمین این هدف وقتی ممكن است كه زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند ، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریك و جلب توجه كسی جز شوهر خود نباشد ، و اصل ممنوعیت هر نوع كامیابی جنسی در غیر كادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد .  دنیای اروپا عملا نشان داده است كه با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است .

در مقاله ی بعد به سه تاثیر دیگر حجاب از دیدگاه شهید مطهری اشاره خواهیم کرد.

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:53 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

حجاب محدودیت است!؟

 

حجاب

سوالی که معمولاً برای بیشتر افراد پدید می آید این است که حجاب فرد را محدود می کند یا مصون؟

این موضوع به دو سوال تقسیم می شود :

1)آیا حجاب محدودیت است ؟

2) آیا حجاب مصونیت است ؟

در ابتدای جواب به این مبحث این سوال مطرح می شود که منظور از محدودیت چیست؟اگر منظور از محدودیت محدود شدن فرد به یک نوع پوشش خاص و یا محدود بودن فرد در حفظ اندام هایش از دید نامحرمان است باید گفت بله حجاب محدودیت است اما محدودیتی که برای فرد محدود شده و دیگر افراد اجتماع  آرامش روان و نوعی آزادی روحی به همراه می آورد .

 

در واقع حتی کسانی که با حجاب مخالف هستند یا آن را دست و پا گیر می دانند خودشان نیز به این موضوع اعتراف دارند که حجاب اگرچه شخص را در برخی زمینه ها محدود می کند اما نتیجه اش چیزی ارزشمند تر و گرانبها تر است که محدودیت به وجود آمده در برابر آن بسیار اندک و این محدودیت در کنار آن دست آورد گرانبها بسیار پر ارزش می گردد .

 

برای اثبات این موضوع مثال های متشابه در زمینه های دیگر نمی آوریم بلکه به بیان اعترافات مخالفان و دشمنان حجاب می پردازیم و دلیلی روشن و درج شده در تاریخ می آوریم تا جای شک و شبهه ای نماند : «در جنگی که استعمارگران در الجزایر به راه انداختند استعمارگران به این نتیجه رسیدند که (اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزایری هجوم ببریم  .

 . . باید بدواً زن ها را تحت سلطه قرار دهیم . ) (1)

استعمارگران به این موضوع رسیده بودند که اگر زنان را در دست بگیرند (یعنی زنان در نوع پوشش و رفتار و کارهای خود مطیع آنها باشند ) همه چیز درست می شود .

حجاب نیز نوعی محدودیت است مثل دیوارهای اطراف یک خانه است که هرچه صاحب خانه لوازم و وسائل و چیزهای مهمتری در خانه دارد دیوارها بلند تر و محکمتر و نفوذ ناپذیر تر است .

از طرفی باید قبول کرد که انسانها در بسیاری از موارد محدود هستند و این محدودیت ها را پذیرفته و مهم و ارزشمند می دانند مثلاً دست نزدن به مال دیگران و درزدی نکردن از آن ها و یا بدون اجازه وارد خانه کسی نشدن یا رعایت حقوق دیگران در هر زمینه ای نوعی محدودیت به همراه می آورد که همه آن را خوب و پشندیده می دانند .

 

پس تنها حجاب نیست که چنین محدودیتی را به همراه می آورد  بلکه در زندگی اجتماعی که انسانهای اجتماع گرا دارند انواع محدودیت ها پدید می آید که مورد قبول و برای تک تک افراد ارزشمند و مفید است . حجاب نیز نوعی محدودیت است مثل دیوارهای اطراف یک خانه است که هرچه صاحب خانه لوازم و وسائل و چیزهای مهمتری در خانه دارد دیوارها بلند تر و محکمتر و نفوذ ناپذیر تر است .

 

 حجاب دیوار و حصاری است تا هرکس به راحتی از زیباییها و زینت های یک زن بهره شخصی نکند و از آنجایی که وجود زن جذاب تر و یا حتی بهتر است بگوییم با ارزش تر از از مرد است چراکه می خواهد نسلی از انسانها را پرورش دهد پس باید حصار این موجود با ارزش محکم تر و نفوذ نا پذیرتر باشد . پس :حجاب نوعی محدودیت است که برای صاحبش مصونیت را به ارمغان می آورد . و این همان پاسخ سوال دوم است .

 

(1)منبع موضوع : فرانتس فانون – انقلاب الجزایر با بررسی جامعه شناسی یک انقلاب – ص 14 .)

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:54 AM
تشکرات از این پست
alirezamazrooei
alirezamazrooei
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 257
محل سکونت : اصفهان

لباس رزم زنانه !

 

زن

با دوست هایت قرار می گذاری آخر هفته بروی سینما...

آخر هفته می آید... راس ساعتی خاص سر قرار حاضر می شوید بلیط تهیه می کنید و وارد سالن می شوید... ردیف های انتهایی سالن را برای نشستن انتخاب می کنید... چشم انداز بهتری دارد به پرده سینما...

فیلم شروع میشود... هنوز کمی از فیلم نگذشته که خانمی چادر به سر گوشه یک حیاط قدیمی نشسته و رخت می شوید... آنهم در لگن!

 

وای نه... مثل همیشه از آن داستان هایی که یک زن سنتی که چادر از سرش نمی افتد در طول فیلم و یک شوهر دارد که شبانه روز به او زور می گوید و او هم تا می تواند تو سری می خورد و آخرسر هم لابد سرش هوو می آید...!

هرآن هم منتظری که در صحنه بعدی فیلم زنی را ببینی با ظاهری مدرن که از یک ماشین دویست میلیونی پیاده می شود بدون چادر و تقریبا روشنفکر؛ که زیر بار زور نمیرود و احتمالا همان هم می شود قهرمان داستان!

 

خب این هم اسمش انتقال فرهنگ است دیگر، وظیفه سینما هم که انتقال فرهنگ است... البته این روزها زیاد مهم نیست این فرهنگی که منتقل میشود اسلامی باشد یا غربی...مهم همان فرآیند انتقال یافتن است!

سینما را یکی از عوامل فرهنگی جامعه اسلامی می دانیم که وظیفه انتقال فرهنگ اسلامی را داشته باشد ... اما این روزها نه تنها سینمای ایران این وظیفه را درست انجام نمیدهد که برعکس در اکثر مواقع شاهد پخش ضد فرهنگ ها توسط برخی بازیگران علی الخصوص زنان هستیم زنانی که در فیلم نه ظاهر اسلامی دارند و نه باطن... و خنده دارتر وقتی ست که بر زبان آنها کلام اسلامی می شنویم.

زن در اسلام فردی زنده و سازنده و رزمنده است به شرط آنکه لباس رزمش لباس عفتش هم باشد.

دیدگاه غالب حال حاضر سینمای ایران در مورد زنان متاثر از دیدگاه های فمینیستی ست بطوریکه می بینیم بیشتر زنان در فیلم ها در مقابل مردان قرار می گیرند و نه در کنار آنها (بر خلاف دیدگاه اسلامی).

 

زنان این روزهای سینمای ایران یا بی عاطفه اند و علیه مردان دست به شورش می زنند یا برعکس مقابل مردان جرئت ابراز نظر ندارند و در مقابل نادیده گرفته شدن حقوقشان سکوت پیشه می کنند.

 

زن در زندگی نقش های متفاوتی را می تواند برعهده داشته باشد از خانوادگی و اجتماعی گرفته تا دینی و انقلابی و اشکال کار اینجاست که کارگردان ها نمی توانند هرگز زنی را متصور شوند که در تمام ابعاد جایگاه مناسبی را دارد...

کافیست زنانی را در تاریخ چون زهرا (س) و زینب (س) متصور شوند تا ببینند هم میشود حیا داشت و عفیف بود... هم خطبه فدک بیان کرد و با کلام کاخ یزیدها را ویران کرد...

کافیست زنانی را در تاریخ چون زهرا (س) و زینب (س) متصور شوند تا ببینند هم میشود حیا داشت و عفیف بود... هم خطبه فدک بیان کرد و با کلام کاخ یزیدها را ویران کرد...

چرا کارگردانان ما برای نمایش زن کامل نباید پناه ببرند به سخن شهید بهشتی که فرمودند: زن در اسلام فردی زنده و سازنده و رزمنده است به شرط آنکه لباس رزمش لباس عفتش هم باشد.

عفت و حیا در زنان آیا در سینمای امروز ایران جایی دارد؟ پوشش بازیگران چه؟ در آن نشانی از حجاب اسلامی (نه چادر) یافت می شود؟

 

روزهایی را در سینمای ایران پشت سر می گذاریم که زن برای دیده شدن باید مرد باشد (چه در رفتار چه در پوشش) ... باید رئیس باشد... خشن باشد... بی عاطفه باشد... سلطه گر بر مردان باشد و....

این زنی که سینمای ایران در حال ترسیم و نشان دادن آن ست همان است که نقل کرده اند: از دامنش به مرد معراج میرود؟

 

ما  نه تنها نتوانستیم زن مسلمان را به غیر مسلمانان بشناسانیم که حتی مسلمانان را هم از آن دور کرده ایم... اگر الگوهایمان را فراموش نکرده بودیم بی شک زنان در جامعه و خانواده جایگاهی نیکو می داشتند... اما غفلت کردیم!

دلمان به مستحبّی خوش است که سلامش واجب است:

السّلام علیک یا أبا صالح المهدی

سه شنبه 7 تیر 1390  9:55 AM
تشکرات از این پست
mostafarahmati2010
mostafarahmati2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 118
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آموزش گام به گام حيا

مطالبتون زیاد بود اما ممنون از شما با اینک هکمب از اون رو خوندم فهمیدم که ارزشش رو داره همشو مطالعه کنم برای همین همشو پی دی اف کردم و حتماً میخونم

عجل الله فرجک یا صاحب الزمان (ج)

به وبلاگم سر بزنین

سه شنبه 7 تیر 1390  6:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها