0

دلنوشته حجاب 1 (چه لذتى دارد اين حجاب!)

 
m_m_mohandes
m_m_mohandes
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 15

دلنوشته حجاب 1 (چه لذتى دارد اين حجاب!)

 

 

 نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترين زن‏هاست را مى‏ زند.


نمى‏ دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏ شوم و مى‏ پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى‏ دهد؛ دوباره مى‏ پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏ بيند. باز هم سؤالم بى‏ جواب مى‏ ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏ آيم.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى‏ آيند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏ گذارند.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى‏ زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏اى از زيبايى‏ هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏ رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى مى‏ بينى كه مى‏ توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى‏ رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.


نمى‏ دانيد؛ واقعاً نمى‏ دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!


خدايا! لذتم مدام باد.
 

دوشنبه 6 تیر 1390  5:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها