0

هويت زن در اسلام

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

هويت زن در اسلام

هويت زن در اسلام

 

اسلام بيان مى ‏كند كه زن نيز مانند مرد انسان است و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان كه در ماده و عنصر پيدايش او دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته ‏اند و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگرى برترى ندارد مگر به تقوا ، همچنان كه كتاب آسمانى خود مى ‏فرمايد :
هان اى مردم ، ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم ، و شما را شعبه و قبيله‏ ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد و بدانيد كه گرامى ‏ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است. "سوره حجرات، آيه 13"

بطورى كه ملاحظه مى ‏كنيد قرآن كريم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تاليف يافته از دو نفر انسان نر و ماده مى ‏داند كه هر دو به طور متساوى ماده وجود و تكون او هستند و انسان پديد آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده ‏اى است كه از آن دو فرد گرفته شده است.

قرآن كريم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود : "و انما امهات الناس اوعية"
مادران تنها و تنها صدف و ظرف پيدايش انسانها هستند.

و مانند آن ديگرى نفرمود : "بنونا بنوا ابناءنا و بناتنا ؛ بنوهن ابناء الرجال الاباعد"
فرزندان پسران ما ، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما ، فرزند مردمى بيگانه ‏اند.

بلكه هر فرد از انسان (چه دختر و چه پسر) را مخلوقى تاليف يافته از زن و مرد معرفى كرد ، در نتيجه تمامى افراد بشر امثال يكديگرند و بيانى تمام ‏تر و رساتر از اين بيان نيست و بعد از بيان اين عدم تفاوت ، تنها ملاك برترى را تقوا قرار داد.

و نيز در جاى ديگر فرمود :
"انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى ، بعضكم من بعض"
من عمل هيچ عامل را ضايع و بى نتيجه نمى ‏كنم چه مرد و چه زن ، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد.
"سوره آل عمران، آيه 195"

در اين آيه تصريح فرموده كه كوشش و عمل هيچكس نزد خدا ضايع نمى ‏شود و اين معنا را تعليل كرده به اينكه چون بعضى از بعض ديگر هستيد و صريحا نتيجه آيه قبلى كه مى ‏فرمود : "انا خلقناكم من ذكر و انثى ..." (سوره حجرات، آيه 13)
را بيان مى ‏كند و آن اين است كه مرد و زن هر دو از يك نوع هستند و هيچ فرقى در اصل خلقت و بنياد وجود ندارند.

آنگاه همين معنا را هم توضيح مى ‏دهد به اينكه عمل هيچ يك از اين دو صنف نزد خدا ضايع و باطل نمى ‏شود و عمل كسى به ديگرى عايد نمى ‏گردد ، مگر اينكه خود شخص عمل خود را باطل كند. و به بانگ بلند اعلام مى ‏دارد : "كل نفس بما كسبت رهينة" (هر كسى در گرو عمل خويش است. سوره مدثر آيه 38) ، نه مثل مردم قبل از اسلام كه مى ‏گفتند :
" گناه زنان به عهده خود آنان و عمل نيك‏شان و منافع وجودشان مال مردان است ! "
و ما انشاء الله به زودى توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد.

پس وقتى به حكم اين آيات ، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن (چه خوبش و چه بدش) به حساب خود او نوشته می ‏شود و هيچ مزيتى جز با تقوا براى كسى نيست و با در نظر داشتن اينكه يكى از مراحل تقوا ، اخلاق فاضله (چون ايمان با درجات مختلفش و چون عمل نافع و عقل محكم و پخته و اخلاق خوب و صبر و حلم) است ، پس يك زنى كه درجه ‏اى از درجات بالاى ايمان را دارد و يا سرشار از علم است و يا عقلى پخته و وزين دارد و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را دارا مى ‏باشد ، چنين زنى در اسلام ذاتا گرامى ‏تر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم طراز او نيست ، حال آن مرد هر كه مى ‏خواهد باشد ، پس هيچ كرامت و مزيتى نيست ، مگر تنها به تقوا و فضيلت.

و در معناى آيه قبلى بلكه روشن‏ تر از آن آيه زير است كه مى ‏فرمايد :
"من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة، و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون"
هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد ، چه مرد باشد و چه زن ، به شرطى كه عملش توام با ايمان گردد ، بر او زندگى طيب و پاكى داده و اجرشان بر طبق بهترين عملى كه مى ‏كردند مى‏ دهيم. "سوره نحل، آيه 97"

و نيز آيه زير است كه مى ‏فرمايد :
"و من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة، يرزقون فيها بغير حساب"
و هر كس عملى صالح كند ، چه مرد باشد و چه زن ، به شرط اينكه ايمان داشته باشد ، چنين كسانى داخل بهشت مى ‏شوند و بدون حساب روزى خواهند داشت. "سوره مؤمن، آيه 40"

و نيز آيه زير است كه مى‏ فرمايد :
"و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون نقيرا"
و كسى كه عملى را از اعمال صالحه انجام دهد ، چه مرد باشد و چه زن ، البته به شرط آنكه داراى ايمان باشد ، چنين كسانى داخل بهشت مى ‏شوند و به اندازه خردلى ستم نمى ‏شوند. "سوره نساء، آيه 124"

علاوه بر اين آيات كه صريحا تساوى بين زن و مرد را اعلام مى كند، آيات ديگرى هست كه صريحا بى ‏اعتنائى به امر زنان را نكوهش نموده از آن جمله مى ‏فرمايد :
"و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم، يتوارى من القوم من سوء ما بشر به، ا يمسكه على هون ام يدسه فى التراب، الا ساء ما يحكمون"
و هر گاه يكى از آنان اطلاع حاصل مى ‏كند كه خداوند دخترى به او داده ، صورتش شروع به سياه شدن مى ‏كند و اين در حالى است كه مالامال از خشم است و خود را از شرمسارى ، از مردم پنهان نموده ، فكر مى ‏كند ، آيا پيه و روغن اين ذلت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و يا براى رهائى از اين ننگ ، او را زنده زنده در خاك كند ، آگاه باشيد كه در اين طرز تفكر سخت‏ خطا كرده ‏اند. "سوره نحل، آيه 59"

و اينكه مى ‏فرمايد خود را از شرمسارى از مردم پنهان مى ‏كند ، براى اين است كه ولادت دختر را براى پدر ننگ مى ‏دانستند و منشا عمده اين طرز تفكر اين بود كه مردان در چنين مواقعى تصور مى‏ كردند كه اين دختر به زودى بزرگ خواهد شد و ملعبه و بازيچه جوانان قرار خواهد گرفت و اين خود نوعى غلبه مرد بر زن است ، آن هم در يك امر جنسى كه به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است ، در نتيجه ، ننگ زبان زد شدنش به ريش پدر و خاندان او مى ‏چسبد.

همين طرز تفكر ، عرب جاهليت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن كنند. سبب ديگر قضيه را كه علت اولى اين انحراف فكرى بود در گذشته خوانديد و خداى تعالى در نكوهش از اين عمل نكوهيده ، تاكيد كرده و فرمود :
"و اذا الموؤدة سئلت، باى ذنب قتلت".
روزى كه از دختر زنده به گور شده مى ‏پرسند به چه گناهى كشته شد. "سوره تكوير، آيه 9"

از بقاياى اينگونه خرافات بعد از ظهور اسلام نيز در بين مسلمانان ماند و نسل به نسل از يكديگر ارث بردند و تاكنون نتوانسته ‏اند لكه ننگ اين خرافات را از صفحه دل بشويند ، به شهادت اينكه مى ‏بينيم اگر زن و مردى با يكديگر زنا كنند ، ننگ زنا در دامن زن تا ابد مى ‏ماند ، هر چند كه توبه هم كرده باشد ، ولى دامن مرد ننگين نمى‏ شود ، هر چند كه توبه هم نكرده باشد ، با اين كه اسلام اين عمل نكوهيده را هم براى زن ننگ مى ‏داند، و هم براى مرد ، هم او را مستحق حد و عقوبت مى ‏داند و هم اين را ، هم به او صد تازيانه مى ‏زند و هم به اين.

:نکته ایی مهم که نباید آن را نادیده گرفت این است که ، جنسیت مخصوص ماده است و ارواح جنسیت ندارند ، اما وقتی این اروح در کالبد جسم و جنس قرار می گیرند ، ویژگی ها و آثار آن را به خود می گیرند ، و دارای قابلیت ها و استعداد های متفاوت می شوند. بنابراین ، نحوه رسیدن به هدف برای آنها متفاوت خواهد شد.

به عنوان مثال ویژگی های کالبد جنس زن ، با جنس مرد متفاوت است ، یعنی توانایی ها و استعداد ها و ... این دو با هم تفاوت دارد ، برای همین یک زن و مرد از خیلی جهات با هم تفاوت دارند ، و همچنین دستوراتی شرعی و ... که آنها را مخاطب خود ساخته با هم متفاوت است.
در قرآن هدف نهایی زن و مرد ، قبول اعمال آنها و بسیاری از موضوعات محوری را برای مرد و زن ، یکسان شمرده اند ، اما این بدان معنی نیست که مرد و زن با هم یکسان هستند. و باید در همه کارها به یک شکل گام بردارند.
شاهد این مدعا آنجاست که زن و مرد ، در غرایز و خواسته ها و بسیاری از تمایلات با هم متفاوت هستند ، و این تفاوت های اساسی ایجاب می کند که بسیاری از ارزش ها و ضد ارزش های آنها و شکل به خدا رسیدن آنها با هم متفاوت باشد.
و می بینیم قرآن در هیچ جا ، اعلام نکرده که زن و مرد در همه ارزش ها یکسان هستند. (امور جزیی)
و این دلیل همه تفاوت هایی است که شرع مقدس اسلام نسبت به زن و مرد قائل شده است.

به عنوان مثال ، رعایت حجاب برای زن در حوزه بیشتری واجب است ، زن در بسیاری از مسائل باید از همسر یا پدر خود اجازه بگیرد و ... اما در برابر آن مرد آزادی عمل بیشتری دارد ، اما در عوض آن : مسئولیت مرد در بیشتر امور سنگین تر است و این مسئولیت سنگین حساب و کتاب سنگین تری دارد ، که متاسفانه همه ما آن را شوخی تلقی می کنیم ...
مرد باید امور معاش خانواده خود را به عهده بگیرد ، جهاد کند ، انفاق کند و ...

مهمترین اعمال صالحی که زن باید انجام دهد :
ایمان به خدا ، اطاعت از پدر و همسر در حوزه قانونی ، رعایت عفت و حجاب ، پرهیز از گناهان گفتاری و زبانی مانند سخن چینی و ..

 

 

 

منبع:

پايگاه الميزان

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

دوشنبه 6 تیر 1390  6:00 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها