هويت زن در اسلام
اسلام بيان مى كند كه زن نيز مانند مرد انسان است و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان كه در ماده و عنصر پيدايش او دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته اند و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگرى برترى ندارد مگر به تقوا ، همچنان كه كتاب آسمانى خود مى فرمايد :
هان اى مردم ، ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم ، و شما را شعبه و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد و بدانيد كه گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است. "سوره حجرات، آيه 13"
بطورى كه ملاحظه مى كنيد قرآن كريم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تاليف يافته از دو نفر انسان نر و ماده مى داند كه هر دو به طور متساوى ماده وجود و تكون او هستند و انسان پديد آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده اى است كه از آن دو فرد گرفته شده است.
قرآن كريم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود : "و انما امهات الناس اوعية"
مادران تنها و تنها صدف و ظرف پيدايش انسانها هستند.
و مانند آن ديگرى نفرمود : "بنونا بنوا ابناءنا و بناتنا ؛ بنوهن ابناء الرجال الاباعد"
فرزندان پسران ما ، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما ، فرزند مردمى بيگانه اند.
بلكه هر فرد از انسان (چه دختر و چه پسر) را مخلوقى تاليف يافته از زن و مرد معرفى كرد ، در نتيجه تمامى افراد بشر امثال يكديگرند و بيانى تمام تر و رساتر از اين بيان نيست و بعد از بيان اين عدم تفاوت ، تنها ملاك برترى را تقوا قرار داد.
و نيز در جاى ديگر فرمود :
"انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى ، بعضكم من بعض"
من عمل هيچ عامل را ضايع و بى نتيجه نمى كنم چه مرد و چه زن ، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد.
"سوره آل عمران، آيه 195"
در اين آيه تصريح فرموده كه كوشش و عمل هيچكس نزد خدا ضايع نمى شود و اين معنا را تعليل كرده به اينكه چون بعضى از بعض ديگر هستيد و صريحا نتيجه آيه قبلى كه مى فرمود : "انا خلقناكم من ذكر و انثى ..." (سوره حجرات، آيه 13)
را بيان مى كند و آن اين است كه مرد و زن هر دو از يك نوع هستند و هيچ فرقى در اصل خلقت و بنياد وجود ندارند.
آنگاه همين معنا را هم توضيح مى دهد به اينكه عمل هيچ يك از اين دو صنف نزد خدا ضايع و باطل نمى شود و عمل كسى به ديگرى عايد نمى گردد ، مگر اينكه خود شخص عمل خود را باطل كند. و به بانگ بلند اعلام مى دارد : "كل نفس بما كسبت رهينة" (هر كسى در گرو عمل خويش است. سوره مدثر آيه 38) ، نه مثل مردم قبل از اسلام كه مى گفتند :
" گناه زنان به عهده خود آنان و عمل نيكشان و منافع وجودشان مال مردان است ! "
و ما انشاء الله به زودى توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد.
پس وقتى به حكم اين آيات ، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن (چه خوبش و چه بدش) به حساب خود او نوشته می شود و هيچ مزيتى جز با تقوا براى كسى نيست و با در نظر داشتن اينكه يكى از مراحل تقوا ، اخلاق فاضله (چون ايمان با درجات مختلفش و چون عمل نافع و عقل محكم و پخته و اخلاق خوب و صبر و حلم) است ، پس يك زنى كه درجه اى از درجات بالاى ايمان را دارد و يا سرشار از علم است و يا عقلى پخته و وزين دارد و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را دارا مى باشد ، چنين زنى در اسلام ذاتا گرامى تر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم طراز او نيست ، حال آن مرد هر كه مى خواهد باشد ، پس هيچ كرامت و مزيتى نيست ، مگر تنها به تقوا و فضيلت.
و در معناى آيه قبلى بلكه روشن تر از آن آيه زير است كه مى فرمايد :
"من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة، و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون"
هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد ، چه مرد باشد و چه زن ، به شرطى كه عملش توام با ايمان گردد ، بر او زندگى طيب و پاكى داده و اجرشان بر طبق بهترين عملى كه مى كردند مى دهيم. "سوره نحل، آيه 97"
و نيز آيه زير است كه مى فرمايد :
"و من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة، يرزقون فيها بغير حساب"
و هر كس عملى صالح كند ، چه مرد باشد و چه زن ، به شرط اينكه ايمان داشته باشد ، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و بدون حساب روزى خواهند داشت. "سوره مؤمن، آيه 40"
و نيز آيه زير است كه مى فرمايد :
"و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون نقيرا"
و كسى كه عملى را از اعمال صالحه انجام دهد ، چه مرد باشد و چه زن ، البته به شرط آنكه داراى ايمان باشد ، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و به اندازه خردلى ستم نمى شوند. "سوره نساء، آيه 124"
علاوه بر اين آيات كه صريحا تساوى بين زن و مرد را اعلام مى كند، آيات ديگرى هست كه صريحا بى اعتنائى به امر زنان را نكوهش نموده از آن جمله مى فرمايد :
"و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم، يتوارى من القوم من سوء ما بشر به، ا يمسكه على هون ام يدسه فى التراب، الا ساء ما يحكمون"
و هر گاه يكى از آنان اطلاع حاصل مى كند كه خداوند دخترى به او داده ، صورتش شروع به سياه شدن مى كند و اين در حالى است كه مالامال از خشم است و خود را از شرمسارى ، از مردم پنهان نموده ، فكر مى كند ، آيا پيه و روغن اين ذلت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و يا براى رهائى از اين ننگ ، او را زنده زنده در خاك كند ، آگاه باشيد كه در اين طرز تفكر سخت خطا كرده اند. "سوره نحل، آيه 59"
و اينكه مى فرمايد خود را از شرمسارى از مردم پنهان مى كند ، براى اين است كه ولادت دختر را براى پدر ننگ مى دانستند و منشا عمده اين طرز تفكر اين بود كه مردان در چنين مواقعى تصور مى كردند كه اين دختر به زودى بزرگ خواهد شد و ملعبه و بازيچه جوانان قرار خواهد گرفت و اين خود نوعى غلبه مرد بر زن است ، آن هم در يك امر جنسى كه به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است ، در نتيجه ، ننگ زبان زد شدنش به ريش پدر و خاندان او مى چسبد.
همين طرز تفكر ، عرب جاهليت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن كنند. سبب ديگر قضيه را كه علت اولى اين انحراف فكرى بود در گذشته خوانديد و خداى تعالى در نكوهش از اين عمل نكوهيده ، تاكيد كرده و فرمود :
"و اذا الموؤدة سئلت، باى ذنب قتلت".
روزى كه از دختر زنده به گور شده مى پرسند به چه گناهى كشته شد. "سوره تكوير، آيه 9"
از بقاياى اينگونه خرافات بعد از ظهور اسلام نيز در بين مسلمانان ماند و نسل به نسل از يكديگر ارث بردند و تاكنون نتوانسته اند لكه ننگ اين خرافات را از صفحه دل بشويند ، به شهادت اينكه مى بينيم اگر زن و مردى با يكديگر زنا كنند ، ننگ زنا در دامن زن تا ابد مى ماند ، هر چند كه توبه هم كرده باشد ، ولى دامن مرد ننگين نمى شود ، هر چند كه توبه هم نكرده باشد ، با اين كه اسلام اين عمل نكوهيده را هم براى زن ننگ مى داند، و هم براى مرد ، هم او را مستحق حد و عقوبت مى داند و هم اين را ، هم به او صد تازيانه مى زند و هم به اين.
:نکته ایی مهم که نباید آن را نادیده گرفت این است که ، جنسیت مخصوص ماده است و ارواح جنسیت ندارند ، اما وقتی این اروح در کالبد جسم و جنس قرار می گیرند ، ویژگی ها و آثار آن را به خود می گیرند ، و دارای قابلیت ها و استعداد های متفاوت می شوند. بنابراین ، نحوه رسیدن به هدف برای آنها متفاوت خواهد شد.
به عنوان مثال ویژگی های کالبد جنس زن ، با جنس مرد متفاوت است ، یعنی توانایی ها و استعداد ها و ... این دو با هم تفاوت دارد ، برای همین یک زن و مرد از خیلی جهات با هم تفاوت دارند ، و همچنین دستوراتی شرعی و ... که آنها را مخاطب خود ساخته با هم متفاوت است.
در قرآن هدف نهایی زن و مرد ، قبول اعمال آنها و بسیاری از موضوعات محوری را برای مرد و زن ، یکسان شمرده اند ، اما این بدان معنی نیست که مرد و زن با هم یکسان هستند. و باید در همه کارها به یک شکل گام بردارند.
شاهد این مدعا آنجاست که زن و مرد ، در غرایز و خواسته ها و بسیاری از تمایلات با هم متفاوت هستند ، و این تفاوت های اساسی ایجاب می کند که بسیاری از ارزش ها و ضد ارزش های آنها و شکل به خدا رسیدن آنها با هم متفاوت باشد.
و می بینیم قرآن در هیچ جا ، اعلام نکرده که زن و مرد در همه ارزش ها یکسان هستند. (امور جزیی)
و این دلیل همه تفاوت هایی است که شرع مقدس اسلام نسبت به زن و مرد قائل شده است.
به عنوان مثال ، رعایت حجاب برای زن در حوزه بیشتری واجب است ، زن در بسیاری از مسائل باید از همسر یا پدر خود اجازه بگیرد و ... اما در برابر آن مرد آزادی عمل بیشتری دارد ، اما در عوض آن : مسئولیت مرد در بیشتر امور سنگین تر است و این مسئولیت سنگین حساب و کتاب سنگین تری دارد ، که متاسفانه همه ما آن را شوخی تلقی می کنیم ...
مرد باید امور معاش خانواده خود را به عهده بگیرد ، جهاد کند ، انفاق کند و ...
مهمترین اعمال صالحی که زن باید انجام دهد :
ایمان به خدا ، اطاعت از پدر و همسر در حوزه قانونی ، رعایت عفت و حجاب ، پرهیز از گناهان گفتاری و زبانی مانند سخن چینی و ..
منبع:
پايگاه الميزان