نوشته زیر شامل سه بخش تقریباٌ مجزا است.ابتدا به معرفی کتاب "هزار خورشید درخشان"، دومین اثر خالد حسینی، می پردازم. در بخش دوم مقاله کوتاهی درباره همسایه شرقی مان، افغانستان، آمده است و نوشته خالد حسینی در پایان کتابش تحت عنوان "خاتمه"، پایان بخش این نوشته است.
"هزار خورشید درخشان" روایت زندگی دو زن افغان، مریم و لیلا، است که زندگی شان در یک حادثه به هم پیوند می خورد.مریم میوه روابط یک مرد ثروتمند هراتی،جلیل، با خدمتکارش،نانا، است که برای جلوگیری از لکه دار شدن آبروی خانواده جلیل، به اجبار به عقد یک کفاش ساکن کابل در می آید. لیلا نیز دختر یک زوج متجدد است که پس از از دست دادن والدینش در حادثه برخورد موشک با خانه شان، چاره ای جز ازدواج با رشید پیدا نمی کند و هووی مریم می شود. تمامی جنگهای چندین سال اخیر افغانستان، از حمله روسیه تا پیدایش طالبان و پس از آن اشغال توسط نطامیان آمریکا، با جزئیات بیشتر نسبت به "بادبادک باز" رمان قبلی نویسنده ذکر شده است. این کتاب نیز مانند اثر قبلی نویسنده به دلیل اسامی فارسی شخصیت های آن برای خوانندگان ایرانی بسیار ملموس است.اسم کتاب از این بیت صائب تبریزی درباره کابل برداشت شده است:
حساب مه جبینان لب بامش که می داند دو صد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش
خلاصه اگر بادبادک باز را خوانده اید و خوشتان آمده، از خواندن این کتاب نیز لذت خواهید برد. گفته می شد مهدی غبرایی در حال ترجمه این کتاب است که انتشارات باغ نو آن را با ترجمه شرمگینانه بیتا کاظمی منتشر کرد! قیمت کتاب هم 6000 تومان است که قدری غیرمنصفانه است.
.................................................................................
افغانستان که در سالیان دور جزئی از قلمرو ایران بوده است، امروز در حال گذر از عقب ماندگی است ولی نگاه ما به این همسایگان شرقی مان تغییری نکرده است و بسیاری از ما هنوز آنها را به چشم کارگر ساختمانی نگاه می کنیم. نویسندگان بی ذوق سریال طنز "چارخونه" گویا راهی ساده تر و موثرتر از تمسخر مردم این دیار برای خنداندن مردم نیافته اند. این گونه است که ما نه تنها با مشاهده فیلم هایی نظیر "برات"، غربی ها را در تخریب فرهنگ کهن( یا به قول غرب عقب افتاده) شرق، همراهی می کنیم بلکه خود نیز آگاهانه یا ناآگاهانه تیشه به ریشه خود می زنیم. به امید روزی که نه تنها در ظاهر که در باطن نیز احترامی درخور همسایگانمان برای آنهایی که روزی از خود ما بوده اند قائل باشیم.
..................................................................................
خاتمه
برای حدود بیش از سه دهه بحران پناهندگان افغانی یکی از حادترین مسائل جهانی بوده است. جنگ، گرسنگی، هرج و مرج و ظلم و بیداد میلیونها نفر چون طارق و خانواده اش در این داستان را وادار به ترک خانه هایشان و و فرار از افغانستان به منظور سکونت در کشورهای همسایه، پاکستان و ایران کرده است. در دوران اوج این کوچ دسته جمعی نزدیک به هشت میلیون افغانی به عنوان پناهنده در خارج زندگی می کردند. امروز بیش از دو میلیون افغانی هنوز در پاکستان هستند.
در طی سال گذشته این افتخار نصیب من شد که به عنوان نماینده آمریکایی سازمان پناهندگان وابسته به سازمان ملل، UNHCR،کار کنم. قیومیت اصلی سازمان پناهندگان سازمان ملل حفاظت از حقوق اولیه ی انسانی پناهندگان و تامین کمک های اضطراری و یاری به آنها به منظور آغاز مجدد زندگی در محیطی امن است. این سازمان به بیش از بیست میلیون انسان جابجا شده در سراسر جهان مساعدت می کند، نه فقط در افغانستان بلکه در جاهایی چون کلمبیا، برونئی، کنگو، چاد و منطقه دارفو کشور سودان.
همکاری با سازمان پناهندگان سازمان ملل متحد UNHCRبه منظور کمک به پناهندگان یکی از پرمعناترین و مسرت بخش ترین تجربیات زندگی من بوده است.
برای کمک و یا فقط کسب اطلاعات بیشتر درباره UNHCR و کارهای این سازمان و یا به منظور آشنایی بیشتر با موقعیت و گرفتاری های پناهندگان به طور کلی به سایت اینترنتی www.unrefugees.org
مراجعه کنید.
با تشکر
خالد حسینی
31 ژانویه 2007