0

رود نیل

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

نگاهی به تمدن پر رمز و راز فراعنه

نگاهی به تمدن پر رمز و راز فراعنه


مصر سرزمین پر رمز و رازی است و تمدن مصر همیشه برای محققین از این نظر جالب و قابل تعمق است، شاید برای همین بود .که محققین خیلی از اسرار مصر را زودتر از کشورهای هم تمدن کشف و بررسی کردند. مردمانی با قدرت مافوق بشری؛ عجایبی را ساختند که هم کنون بعد از سالها استوار ایستاده است. طبیعت نیز گرچه بر مردمان مصر سخت گیر است اما با اهرام و سایر اثار باستانی مصر دوستی داشته که توانسته است اهرام را استوار نگه دارد. دنیای مصر باستان مملو از اسطوره و خرافات و آداب عجیب است. هنر مصر برخلاف هنر یونان و کمابیش ایران هنر زندگی نیست هنر مرگ و دنیای پس از مرگ است این تفکر بر تمام شئون زندگی و هنر مصر سیطره پیدا کرده است.
«چه بسیار زمان و فكر و كار سخت در بنای جامعه بشری با آن همه كلیسا، مسجد، فرودگاه، راه آهن، كتابخانه، بندرگاه و كارخانه اش صرف شده است . این بناها چنان سخت و پایدار می‌نماید كه پنداری همیشه می‌مانند. ممكن نیست كه حتی به خیال خود راه دهیم كه روزی این بناهای برجسته در دل خاك مدفون گردد. بشر آینده بر خرابه های جهان ما جهانی دیگر سازد. چه بسا مردم جوانی كه بیش از سه هزار سال پیش در مصر باستان كنار رود نیل می‌زیستند، نیز چنین فكری داشتند. شاید می‌پنداشتند كه جلال شاهانشان هرگز زوال نمی‌گیرد و فراموش نمی‌شود و معابد و قصر های بزرگشان هرگز زیر شن و خاك مدفون و مفقود نمی‌گردد .
مصریان قدیم مردمی‌نجیب و سرفراز بودند. در میانشان معماران و مهندسان بزرگ فراوان بود. شاهان نیرومندشان در بحبوحه ی جلال بی پایان و ثروت بی‌كرانی می‌زیستند كه هرگز به جهان امروز ما شباهت نداشت. با این همه از آن مردم پیشین چیزی نماند و آخرین اثر آنان نیز در اقوام غالب، حل شد. فقط بزرگترین و مستحكم ترین بناهای ایشان اكثرأ نیمه خراب باقی مانده است تا مورخان را به تحقیق و جهانگردان را به اعجاب وا دارد. بشر عصر جدید تنها به دیدن اهرام نزدیك قاهره كه حتی هزاران سال وزیدن باد شن نیز نتوانسته است دفن یا خرابشان سازد قناعت نكرده و پیوسته به خود گفته است:

"نمی‌دانم كه این ها چیستند یا چنان عجایبی را چه كسانی میان صحرا ساخته‌اند. گویا هرگز این معما را نتوان گشود ". با گذشت سال ها كم كم قطعات پراكنده داستان این نژاد بزرگ و باستانی به هم پیوست و آثاری از تاریخ قدیمش در كتب پیشینیان و تراجم كتیبه‌هایی كه بر سنگ و بر خرابه ها كنده بودند و حتی بر كاغذ‌هایی از برگ نباتات آبی نوشته بودند، یافته شد. در این مدارك و اسناد، مصریان خود شرح رسوم و عادات مردم و پادشاهان خویش را داده بودند.» «چنانچه مكرر به بیان آمده است تاریخ با اختراع خط، یعنی حدود ۵۰۰۰ سال قبل، آغاز شد. این نشانه گذاری برای تعیین مبداء تاریخ پذیرش عمومی‌یافته است، زیرا دو پدیده مورد بحث - یعنی اختراع خط و آغاز تاریخ- شاید فقط با اندك اختلافی همزمان بوده اند ؛ و از جهتی نیز فقدان مدارك خطی مسلماً یكی از اختلافات عمده ای است كه جامعه های قبل از تاریخ را از جامعه‌های تاریخی متمایز می‌دارد. اما چون بخواهیم وارد چون و چرای مطلب فوق شویم، با چند مساله‌ی غامض روبه رو می‌شویم. تمایز میان "تاریخ" با "قبل از تاریخ" تا چه اندازه میتواند معتبر باشد؟»

ادعای بزرگی است اگر بگوییم می‌خواهیم شما را باتمام جنبه های مصر آشنا سازیم اما گروه فرهنگی سیمرغ در نظر دارد هر چند در حد بضاعت اما با نگاهی جدید و متفاوت با کنار هم گذاشتن عناصر برجسته سرزمین مصر؛ شما را با گوشه‌ای ناچیز از این سرزمین پهناور آشنا کند .
« چه بسیار زمان و فكر و كار سخت در بنای جامعه بشری با آن همه كلیسا ، مسجد ، فرودگاه ، راه آهن ، كتابخانه ، بندرگاه و كارخانه اش صرف شده است . این بناها چنان سخت و پایدار می نماید كه پنداری همیشه می مانند . ممكن نیست كه حتی به خیال خود راه دهیم كه روزی این بناهای برجسته در دل خاك مدفون گردد . بشر آینده بر خرابه های جهان ما جهانی دیگر سازد . چه بسا مردم جوانی كه بیش از سه هزار سال پیش در مصر باستان كنار رود نیل می زیستند ، نیز چنین فكری داشتند . شاید می پنداشتند كه جلال شاهانشان هرگز زوال نمی گیرد و فراموش نمی شود و معابد و قصر های بزرگشان هرگز زیر شن و خاك مدفون و مفقود نمی گردد .
مصریان قدیم مردمی نجیب و سرفراز بودند . در میانشان معماران و مهندسان بزرگ فراوان بود . شاهان نیرومندشان در بحبوحه ی جلال بی پایان و ثروت بی كرانی می زیستند كه هرگز به جهان امروز ما شباهت نداشت . با این همه از آن مردم پیشین چیزی نمامد و آخرین اثر آنان نیز در اقوام غالب ، حل شد . فقط بزرگترین و مستحكم ترین بناهای ایشان اكثرأ نیمه خراب باقی مانده است تا مورخان را به تحقیق و جهانگردان را به اعجاب وا دارد . بشر عصر جدید تنها به دیدن اهرام نزدیك قاهره كه حتی هزاران سال وزیدن باد شن نیز نتوانسته است دفن یا خرابشان سازد قناعت نكرده و پیوسته به خود گفته است :
" نمی دانم كه این ها چیستند یا چنان عجایبی را چه كسانی میان صحرا ساخته اند . گویا هرگز این معما را نتوان گشود " . با گذشت سال ها كم كم قطعات پراكنده داستان این نژاد بزرگ و باستانی به هم پیوست و آثاری از تاریخ قدیمش در كتب پیشینیان و تراجم كتیبه هایی كه بر سنگ و بر خرابه ها كنده بودند و حتی بر كاغذ هایی از برگ نباتات آبی نوشته بودند ، یافته شد . در این مدارك و اسناد ، مصریان خود شرح رسوم و عادات مردم و پادشاهان خویش را داده بودند .» « چنانچه مكرر به بیان آمده است تاریخ با اختراع خط، یعنی حدود ۵۰۰۰ سال قبل، آغاز شد. این نشانه گذاری برای تعیین مبداء تاریخ پذیرش عمومی یافته است، زیرا دو پدیده مورد بحث - یعنی اختراع خط وآغاز تاریخ- شاید فقط با اندك اختلافی همزمان بوده اند ؛ و از جهتی نیز فقدان مدارك خطی مسلما یكی از اختلافات عمده ای است كه جامعه های قبل از تاریخ را از جامعه های تاریخی متمایز می دارد. اما چون بخواهیم وارد چون و چرای مطلب فوق شویم ، با چند مساله ی غامض روبه رو می شویم . تمایز میان "تاریخ" با "قبل از تاریخ" تا چه اندازه میتواند معتبر باشد؟»


تاریخچه مصر


« بسیاری از كتب تاریخ هنر، بهنگام پرداختن به هنر تمدن های كهن، یا تمدن بین النهرین را اولین مبحث قرار می دهند و یا تمدن مصر را . البته قدمت تمدن بین النهرین در قیاس با تمدن های دیگر بیشتر است لیكن تمدن بین النهرین همواره محل تاخت و تاز اقوام مختلف بوده و تاریخی آشفته دارد . همین آشفتگی در تنوع و تغییرات مدام در جلوه های هنری آن تمدن دیده می شود ، و لذا در آثار هنری باقی مانده از تمدن بین النهرین ، همان گونه كه دیدیم به رغم زیبایی و قدرت ، نمی توان به دنبال یك منشا و یك منبع الهام و حتی یك شیوه ی بادوام بود . تمدن بین النهرین به رغم سرگذشت پر نشیب و فراز خود در آثار هنری شكل گرفته در تمدن های دیگر تاثیراتی مهم گذاشته است . حتی در ابتدایی ترین تجلیات هنر مصر می توان آثاری از این تاثیر مشاهده كرد ، اما این تاثیرات ، به همان ادوار ابتدایی محدود می شود . هنر مصر در این زمینه سرنوشتی كاملا متفاوت و متضاد با سیر تاریخی بین النهرین دارد .
مصر با تاریخی نسبتا آرام و یكدست كه كمتر تحت هجوم قرار گرفته ، توانست در زمینه های هنری هویتی مستقل و با ثبات و دست نخورده را برای مدتی بسیار طولانی حفظ نماید .
رود نیل در طول تاریخ منشأ آبادانی و منبع حیات این سرزمین و ساكنان آن بوده است . با توجه به این كه این رودخانه از میان دو بیابان خشك " صحرای عربستان " (در شرق) و " صحرای لیبی " (در غرب) عبور كرده و نوار سبز و حاصلخیزی را در این پهنه خشك و سوزان ایجاد نموده ، می توان به جرأت نیل را شاهرگ حیاتی تمدن مصر دانست
« ساكنین مصر از دو تیره مختلف بوده اند . در قسمت شمالی ، در دلتای نیل انسانهایی از نژاد آسیایی با صورتهای گرد و پوست های روشن می زیسته اند . ساكنین دره نیل مردمی با جمجمه ها و صورت های كشیده و پوست قهوه ای از تیره آفریقا ییان بوده اند. این دو تیره در ابتدا حكومت های مجزا داشته اند و در نتیجه سرزمین مصر به دو قسمت مصر علیا و مصر سلفی نقسیم شده بود . پادشاه نارمر ((Narmer كه در این ایام حكمران مصر علیا و فرماندهی مقتدر بود توانست در سال ۳۲۰۰ ق.م. با تسلط بر مصر سفلی اتحادی میان دو منطقه به وجود آورد و تاریخ مدون و مستند مصر هم از همین زمان شروع می شود . هنر مصر را در عهد كهن می توان اجمالأ با صفات دینی، ابدیت گرا، كاهنی و ایستا توصیف نمود »2« تمدن مصر از دیر زمان چون خامدترین و محافظه كارترین تمدن روی زمین شناخته شده است . به گفته افلاطون هنر مصر در مدت ۱۰۰۰۰ سال تغییری نیافته بود .»

« مصریان باستان زندگی جهانی خود را بیشتر در اندیشه پایندگی و تامین سلامت و شادی در زندگی بعد از مرگ می گذرانیدند . انسان مصری میان روح و جسم جدایی نمی شناخت و معتقد بود كه از لحظه تولد یك "خود" دیگر با انسان همراه می شود. این "خود" دیگر كه "كا" نامیده می شد، به عقیده او بعد از مرگ در درون جسد لانه می گرفت و به حیات خود ادامه می داد ، و انسان مصری برای تامین امنیت زندگی "كا" می كوشید بدن مرده را تا حد امكان از صدمات و ضایعات حفظ كند . مومیایی كردن یكی از راههای حفظ جسد بود. اما كار به همین جا ختم نمی شد. می باید غذا و آشامیدنی ، و همچنین لباس و لوازم زندگی مورد نیاز "كا" شوند. دیوار نگاره های درون مقابر،عمدتا ، فعالیت های روزمره انسانی را در خود ثبت می كردند تا موجبات لذت "كا" را فراهم آورند. اما نكته ای كه باید تذكر بدهیم این است كه همه این اقدامات ، و همه این آثار هنری ، در خدمت قدرت نمایی فرمانروایان نیمه خدای مصری یعنی فرعونها و شخصیتهای مهم مذهبی و ---------- قرار می گرفت .
گفتیم كه تندیس هایی از متوفی در داخل مقبره گذاشته می شد در این تندیس ها ، شباهت چهره مهم ترین مسایلی بود كه تندیس ساز باید آن را در نظر بگیرد . استحكام اسلوب و مسایل نیز ضرورت داشت . لذا ، بخصوص در مورد افراد سرشناس ، تندیس ها عموما از سنگ تراشیده می شد . تندیس یكی از فرعون ها به نام خفرن یكی از مجموعه تندیس های شبیه به هم است كه برای مقبره او ساخته شده بودند. در این تندیس ، خفرن بر تختی نشسته است كه در روی پایه هان آن نقشی تركیبی از ساقه های دو گیاه بومی مصر به نام "پاپیروس" و" لوتوس" كنده شده است .
بال های محافظ یك شاهین كه بر سر او گسترده شده اشاره به مقام الهی خفرن به عنوان پسر " خدای- خورشید " دارد . ظاهر قالبل گونه تندیس به خاطر ان است كه پیكر تراش مصری تندیس خود را به روش "تراش قسمت های اضافی از تخته سنگ " به وجود می آورد . آن ها در هنر چهره سازی تا حد امكان به طبیعت وفاداری نشان می داده اند . به طور كلی نقاشان مصری ، برای تجسم پیكره های انسانی قواعد و قراردادهایی را به كار می بردند كه بی شباهت به سنتهای تجسمی بین النهرین نبود .»

 

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

یک شنبه 5 تیر 1390  9:44 AM
تشکرات از این پست
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

پاسخ به:نگاهی به تمدن پر رمز و راز فراعنه

پادشاه زوسر یا "شاه جوز" از پادشاهان سلسله سوم بود.در دوره زوسر آرامگاههای سلطنتی از آجر و به شكل راست گوشه ساخته می‌شد و سقف آنها راست و مسطح بود. این نوع آرامگاهها بعدها به آرامگاههای مصطبه ای معروف شد مصطبه در زبان عربی به معنی سكو می‌باشد.این آرامگاهها كه بر روی مقبره ای زیر زمینی ساخته می‌شد به وسیله هوا كشی با بیرون ارتباط پیدا می‌كرد. شكل مصطبه احتمالأ از تپه های خاكی یا سنگی كه مقبره های پیشین را می‌پوشانده است گرفته شده است.




فرعون زوسر كه می‌دانست آجر دوام چندانی ندارد و با گذشت زمان از بین می‌رود، آرزو داشت آرامگاهی برای خود بسازد كه تا ابد باقی بماند. از این رو سر معمار و وزیر اعظمش،كه مردی برجسته به نام ایم حوتپ بود، به این فكر افتاد كه آرامگاه ابدی سرورش را به تمامی‌از سنگ بسازد. ایم حوتپ دستور دادكه صخره های آهكی را بركنند و بتراشند و به شكل و قطع آجر در آورند. او با این آجر های سنگی مصطبه ای عظیم ساخت.بر فراز آن مصطبه ، مصطبه ای كوچكتر ،و روی مصطبه دوم مصطبه ای باز هم كوچكتر بنا كرد. در مجموع شش مصطبه بر روی همدیگر قرار دارد. مصطبه ها با ارتفاعی بیش از 60 متر همچون پلكانی غول آسا به نظر می‌رسید. این آرامگاه كه به آرامگاه پلكانی شهرت یافت،نخستین ساختمانی بود كه به تمامی‌از سنگ ساخته می‌شد.
بدین ترتیب اولین هرم پا به عرصه وجود گذاشت. و ایم حوتپ از نظر نسل های آینده تبدیل به یك نیمه خدا گردید. بدون شك او اولین معمار بزرگ در كار با سنگ است كه بكارگیری سنگ آهك دقیقأ تراشیده شده را برای بالا بردن كل بناها ابداع كرد.
ایم حوتپ دور تا دور هرم زوسر را با مجموعه عظیمی‌از محوطه ها و عبادتگاه های مربوط به مراسم تدفین احاطه كرد. و دور تا دور این مجموعه را دیوار حائلی به طول یك ونیم كیلو متر و به ارتفاع 11 متر كشید. این مجموعه نماد مراسمی‌بود كه شاه طی آن به قدرت رسیدن خود را جشن گرفته و درباریان معتقد بودند این جشن تا ابدیت ادامه خواهد یافت. باور عمیق مصریان به زندگی پس از مرگ، انگیزه اصلی روی هم قرار دادن سنگها و بر پایی چنین بنای تاریخی در این ابعاد بود."هرم پله ای" 60 متر ارتفاع دارد و هرم های بعدی ارتفاع بیشتری پیدا كردند. نكته مهم این نبود كه هرم حجیم باشد، بلكه مسئله اصلی استحكا م و پایداری آن تا ابدیت بود.


(هرم پله ای زوسر)



( مجسمه برنزی ایم حوتپ سر معمار فرعون زوسر از سلسله سوم)




(هرم سخم خت از سلسه سوم در سقاره)




(هرم خمیده در داشور)



نمودار فوق نشان دهنده تغییرات در ساخت هرم و مقبره ها در مصر است .
اولین نوع این مقبره مصطبه mastaba که ساده ترین نوع مقبره است وجود دارد.
دوم هرم ۴ پلکانی و سوم هرم ۶ پلکانی است.


اهرام مصر
مشهورترین آثار باستانی، اهرام هستد كه شمار آنها بالغ بر 90 عدد می‌شود و اكنون اكثر آنها به صورت مخروبه در آمده اندو شكل اولیه آنها غیر قابل تشخیص است. با كیفیت ترین اهرام در شنزارهای "جیزه" و گورستانهای "سقاره" "داهشور" و"میدوم" واقع در اطراف جیزه قرار دارند. نكته جالب این است كه همین اهرام، قدیمی‌ترین اهرامی‌هستند كه توسط فراعنه "پادشاهی"كهن" در طول 500 سال ازسال 2575 تاسال 2134 قبل از میلاد ساخته شده اند.
تعداد انگشت شماری از آثار تاریخی تمدنهای از میان رفته وجود دارند كه به اندازه اهرام پادشاهی كهن مصر الهام بخش و مرموزباشند.



(اهرام بزرگ جیزه)

اهرام بزرگ جیزه
در جیزه،غرب قاهره امروزی، سه هرم از فراعنه سلسله چهارم _خوفو (خئوپس یونانی)، خفرع( خفرن یونانی)، و منكورع(موكرینوس یونانی) وجود دارد. این هرمها پس از سال 2700 پیش از میلاد ساخته شده اند. اهرام جیزه، نقطه اوجی در تكامل آن شیوه معماری است كه با ساختن مصطبه ها آغاز شد.ساختمان این اهرام زاییده ضرورتی خاص نبود؛ پادشاهان می‌توانستند مصطبه هارا تا بی نهایت بر روی هم انباشته و مقبره هایشان را سنگینتر كنند.
بلكه می‌گویند وقتی پادشاهان سلسله سوم اقامتگاه دایمی‌خود را به ممفیس انتقال دادندتحت تأثیر هلپو پولیس كه در مجاورتشان بود قرار گرفتند. این شهر مركز كیش نیرومند "رع" خدای آفتاب بود كه بتش به صورت یك سنگ هرمی‌شكل به نام بن_بن ساخته شده بود. در دوران سلسله چهارم، فراعنه مصر،خود را فرزندان رع نامیدند و به همین علت از آن پس كوشیدند او را بر روی زمین مجسم كنند. بنابراین فراعنه دیگر فاصله ای با انتقال از اعتقاد به وجود روح و قدرت رع در سنگ هرمی‌شكل بن بن تا اعتقاد به امكان نگهداری از روح و جسم خداگونه خودشان به همان طریق مشابه در درون مقبره های هرمی‌شكل داشتند.
از اهرام سه گانه جیزه، هرم خوفو كهنترین و بزرگترین است. به استثنای راهروها و اتاقك تدفین،توده غول پیكری از بنایی با سنگ آهك یا كوهی از سنگ است كه مطابق همان اصول ساختمانی هرم پله دار پادشاه زوسر در سقاره ساخته شده است،فضای درونی موجود در كف و بالاتر از آن نسبتأ كوچكند، گویی در اثر فشار تنهای سنگ در نقسه اصلی ایجاد شده اند.
سنگ آهك از صخره های شرق نیل به دست می‌آمد وبا استفاده از طغیان های سالانه نیل به ساحل غربی آن انتقال داده می‌شد. پس از آنكه سنگتراشها كار تراش سنگ ها را به پایان می‌رساندند، برای آنكه جای هر قطعه سنگ را در بنا مشخص كرده باشند آن را با مركب قرمز علامت گذاری می‌كردند. آنگاه گروهای بزرگی از كارگران، دست به دست هم می‌دادندو سنگها را از روی خر پشته های موقتی بالا می‌كشیدند(چرخ تا ان زمان اختراع نشده بود) و رج رج روی هم می‌نهادند. سر انجام، نمای هرم با پوششی از سنگ آهك سفید مروارید رنگ پوشیده می‌شد؛ این سنگها رابا چنان ظرافتی می‌تراشیدند كه درزهای میانشان را به سختی می‌شدبا چشم تشخیص داد.
عظمت هرم خوفو را می‌توان از روی برخی از ابعاد آن به عدد درست نشان داد: طول ضلع قاعده هرم 227 متر، طول هر یالش 217 متر، ارتفاع كنونیش 138 متر است و قاعده اش بیش از پنج هكتار زمین را در بر گرفته است. مطابق نظر فلیندرز پتری، این ساختمان از حدود 2 میلیون و 300 هزار قطعه سنگ ساخته شده است كه وزن متوسط هر یك به 2/1 2 تن می‌رسد؛ بنا به یك محاسبه، با این مقدار سنگ می‌شود دیواری كوتاه به گرداگرد فرانسه كنونی كشید.





(هرم خوفو در جیزه)

اما هنر سازندگان این هرم فقط به عظمت كار و مهندسی موفقیت آمیزشان محدود نمی‌شود بلكه طراحی صوری_ تناسبهاو ابهت بیكران آن كه این چنین با كاركرد تدفینی و مذهبی اش سازگار بودو با محیط جغرافیایی اش جور در می‌آمد_ را نیز در بر می‌گیرد. چهار گوشه قاعده هرم به سوی چهار جهت قطبنماست و مقبره و توده ساده سنگ، بر چشم انداز گسترده افق مسلط است.نتیجه طنز آلود این تلاش طاقت فرسا را می‌توان از روی مقطع عمودی هرم مشاهده كرد.در تصویر صفحه بعد خطوط نقطه چین موازی در قاعده هرم، نقبهایی را نشان می‌دهد كه دزدان عصر باستان برای ربودن اشیای گرانبهای داخل مقبره حفر كرده اند.دزدها كه نتوانسته بودند به راه ورودی بسته و كور شده مقبره برسند، از نقطه ای به ارتفاع تقریبأ 10 متر نقب تازه ای زدند و آن قدر پیش رفتند تا به راهروی صعودی آن رسیدند.بسیاری از مقبره های سلطنتی تقریبأ بلافاصله پس از پایان مراسم تدفین غارت شده بودند؛از همه طرف پیدا بودن هرم خود انگیزه ای بود كه دزدان را به یغماگری فرا می‌خواند. جانشینان هرم سازان پادشاهی كهن،از این وقایع ناگوار عبرت گرفتند؛آنها به تعداد كمتری هرم ساختند،كه اندازه شان كوچكتر بود واز همه طرف دیده نمی‌شد.




1-نیمرخ سیاه با روکار سنگ اصل/ 6 - به اصطلاح اتاق ملكه
2- نقبهای دزدان / 7 - اتاق كاذب مقبره
3- راه ورود / 8 - سنگهای كمكی
4 - راهروی بزرگ / 9- میله هوا
5- اتاق پادشاه


پیکره نشسته خفرع یکی از چندین پیکره مشابه بود که برای معبد ابوالهول خفرع تاشیده شده بودند.این پیکره ها که یگانه شکلهای ارگانیک در درون ساختمان خشک و هندسی معبد بودندبا تیرهای عمودی و افقی تخت شان، فضای گیرایی از ابهت شاهانه به آن می‌بخشیدند. خفرع بر اورنگی نشسته است که بر قاعده اش نقش در هم بافته ای از دو گیاه پاپیروس و نیلوفر آبی مصری- نماد مصر متحد- حکاکی شده است.بالهای محافظ شاهین – نماد آفتاب – پشت سر او را پوشانده است و این نشانه ای از پایگاه خدایی خفرع به عنوان پسر رع است.او دامن ساده مرسوم در دوره پادشاهان کهن را به تن کرده است و یک روسری کتانی بر سرش دارد که پیشانی او را پوشانده و با چین های ریز تا روی شانه اش رسیده است. چهره پادشاه از فردیتی نیرمند برخوردار است و در همان حال آرامشی خونسردانه از آن ساطع است که بازتابی از نیروی ابدی فرعون و مقام پادشاهی به طور اعم به شمار می‌رود.پیکره خفرع از فشردگی و یکپارچگی نیرومندی برخوردار است و چند نقطع برآمده و شکستنی نیز دارد؛شکل هدف را که ماندن تا ابدیت است بیان می‌کند. بدن خفرع به تخته سنگ پشتی اش چسبیده است، دستهایش نزدیک بالاتنه ورانهایش قرار گرفته اند، پاها تنگ هم هستند و با پرده های سنگی به اورنگ شاهی متصل شده اند.
حالت پیکره مانند تندیسهای بین النهرین، از روبه رو جدی، و قرینه دار است.این الگوی قابل تکرار، بخشهای بدن را چنان در کنار هم قرار می‌دهد که تمامأ با نمای رو به رو یا تمامأ بانمای نیمرخ نشان داده می‌شوند.

همچنان که پیکره مطابق نقشه تراشیده می‌شد، تناسبهای آن نیز پیشاپیش تعیین می‌شد. قانون تناسبهای کمال مطلوب، به عنوان قانون بازنمایی عظمت شاهانه ، کاملأ مستقل از واقعیت بصری پذیرفته و به کار بسته شده بود.نمایش کلی اندامهای بدن در هنر پیکر تراشی مصری حتی تا عصر بطالسه دوام آورد،و در آن زمان این احتمال پدید آمده بودکه نفوذ پیکر تراشی یونانی بتواندپیکر تراشی مصری را به سوی رئالیسم هدایت کند.پیکر تراش مصری ظاهرأنسبت به نمایش رئالیستی بدن بی تفاوت بوده و ترجیح می‌داده است در جهت وفا داری به طبیعت در هنر چهره سازی که مصریان را رقیبی در این رشته بود گام بردارد.
در تاریخ هنر، مخصوصأ در تاریخ چره سازی،تقریبأ پذیرفته شده استکه هر گاه موضوع کار یک شخصیت پر اهمیت نباشداز شدت شخصیت کاسته و بر درجه واقع نمایی افزوده شود.تندیس چوبی معروف به شیخ البلدیکی از این موارداست.
این تندیس، بازنمایی زنده گونه مردی است که وظیفه اش خدمت به پادشاه در جهان روح – مانند خدمت به او در جهان خاکی – بود.چهره به طرز حیرت انگیزی زنده نماست، و چشمان سنگ بلوریش بسی بر قدرت این تأثیر می‌افزاید. شیخ به شیوه سنت رو به بیننده ایستاده و پای چپش را جلو گذاشته است. هیکل پرش فاقد تناسبهای قهرمانانه و مطلوبی است که در شبیه سازی از اعضای خاندان سلطنتی و اشراف به چشم می‌خورد؛ زیرا شیخ مزبور یک مأمور دون پایه بوده است. چوبی بودن ماده کار ، به هنرمند امکان داده است که سنگ تکیه گاه پشتی را حذف کندو حالت آزادانه تری به این پیکره ایستاده بدهد. در واقعین آنچه ما می‌بینیم ، مغز چوبی است که در اصل با پرده یا گچ رنگ آمیزی شده پوشانده شده بود؛این روش زمانی به کار گرفته می‌شد که پیکر تراش از چوب نرم یا پست استفاده می‌کرد.پیکر تراش مصری که نسبت به زیبایی ذاتی ماده کارش حساسیت نشان میداد،چوب سخت را همچون سنگ سخت از کار در می‌آورد. این گونه چوبها را صیقل می‌داد ولی رنگ نمی‌زد
پس از مرگ خوفو پسر او خفرع و نوه اش منكورع دو هرم كوچكتر از هرم خوفو در فلات جیزه ساختند. در كنار اهرام مزبور، معابد، سنگ فرشها، و گورهای مكمل نیز بر پا شدند.



ابوالهول بزرگ

در كنار راه خاك ریز و مشرف بر معبد خفرع مجسمه ابوالهول بزرگ قرار داردكه به نشانه بزرگداشت فرعون از یك صخره طبیعی تراشیده شده است.این مجسمه به دستور شاه خفرع ساخته شد. این مجسمه 17 متر طول و 20 متر ارتفاع دارد. سر ابوالهول را غالبأ تجسمی‌از چهره خفرع تلقی كرده انذ،ولی برجستگیها و خطوط سیمایش به قدری عام هستند كه فردیت خاصی در آن قابل تشخیص نیست. تنه مجسمه یاد آور یك شیر در حالت نشسته است.



مصریان باستان معتقد بودند این حیوان افسانه ای از اماكن مقدس نگاهبانی می‌كند.ممكن است جنبه های مهم دیگری نیز برای سازندگان مجسمه عظیم ابوالهول وجود داشته باشد كه بر ما پوشیده است. "لنر" مصر شناس آمریكایی نظر داده كه مجسمه ابوالهول همان خفرع است كه به صورت "حوروس"خدای سلطنت تغییر شكل داده است ودر حال تقدیم هدایایی به رع خدای خورشید است. برای اثبات نظریه خود،او به این نكته اشاره دارد كه كه مصریان در زمان حكمفرمایی خفرع به پرستش خورشید روی آورده بودند.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

یک شنبه 5 تیر 1390  9:47 AM
تشکرات از این پست
fahangi1970
fahangi1970
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 166
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نگاهی به تمدن پر رمز و راز فراعنه

مطلب جالبي بود . اين نكته را اضافه كنم رود نيل با طول حدود 6700 كيلومتر طولاني ترين رود جهان مي باشد .

سه شنبه 7 تیر 1390  6:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها