فغون عشق
باز ای عشقن که تو سینه ام فغون کرده به پا
جز صدی خوش کر شدم هیچی نمیفهمم صدا
جاش انداخته تو دالون دراز فکر مو
خوش نمیفهمه که عمری پی دلم کرده چه ها
ای شدم خیس از نم و شر جیش تو ای سالای سال
زیر جنگ افتوش ظلال بسم از صفا
هر چی خوردم خین دل عاشق وعاشقتر شدم
از دسش باور کنین هیچی ندیدم جز جفا
دل شده دریا وعشقم مثل جلبوتی ری او
سمری میره بدون گسل و میداف و شرا
گاه دبر میره گه عرض گهی سینه به موج
مثل سایه پی مونن از مو نمیگرده جدا
خوف کردم از دسش دل ناگرون کارشم
کشتتم از بس که هی سیم کرده امرو وصبا
حرف اخر سیم نمیگه مردم از دسش خدا
اخ که میترسم(خلیلو) بیله ری چالی سیا
پانوشت ها.
فغون. فغان
صدی. صدای
ظل لال. سایه بان
جلبوتی. قایقی
سم مری. حرکت شناوربدون هدایت برروی جریان اب
میداف. پارو
شرا. شراع بادبان
دب بر. حرکت شناوردرحالت پشت به باد
عر رض. هنگامی که مسیرحرکت شناورطوری باشدکه امواج به عرض ان برخوردکند
سینه به موج. حرکت شناوربرخلاف مسیرموج دراین صورت موجهابه سینه شناوربرخو.ردمیکنند
گسل. طنابی که باان شناوررامی بندند
چالی سیاه. گودالی که براثر روشن کردن اتش دران سیاه شده باشد این مثالی است برای کسی
که همه چیزش راازدست میدهد میگویند فلانی برچاله ی سیاه نشسته.
جنگ افتو.حرارت افتاب .