هواپيما
هواپيما آخرين دستآورد فنون جديد در زمينه حمل و نقل و از دو جهت مشابه كشتي است: يكي آن كه هوا نيز مانند دريا (و حتي بيش از آن) در همه جهات قابل گذر است و ديگر آن كه هواپيما نيز به نوبه خود وابسته به بنادر خويش، يعني فرودگاههاست؛ ولي با اين تفاوت كه حمل و نقل از طريق آب، كند آهنگ است و براي حمل مقاديري انبوه از يك كالا مقرون به صرفه، ولي در مقابل هواپيما سريعتر است و دشمن حمل فرآوردههاي سنگين.
به هنگام جنگ جهاني اول، هواپيماهاي ويژه حمل و نقل، از 1920 به بعد چندين سرويس بينالمللي برقرار ميسازند و پس از جنگ دوم جهاني، موفق به ايجاد سرويسهاي ماورا اقيانوسها ميگردند. فنون جديد، هواپيماهايي به مراتب سريعتر و بلند پروازتر، به بازار عرضه كرده است. عمدهترين سير تحول، تبديل موتورهاي پيستوني به موتورهاي جت است. پرواز با سرعت تجاري 950 كيلومتر در ساعت، كاملاً متداول است و سرعت مافوق صوت، مراحل نخستين خود را ميگذراند.
هر سنخ از هواپيما، محل استفاده خاص خود را داراست. پرواز به نواحي دور دست به ترتيب توسط هواپيماهايي از نوع كانستاليشن، سوپركانستاليشن بوئينگ 707 و بوئينگ 747 انجام ميگيرد و استفاده از نوع اخير، به نحو خارقالعادهاي رو به فزوني نهاده است و پروازهاي متوسط، پس از هواپيماهايي از نوع دي.سي 4، توسط هواپيماهاي كاراول و بوئينگهاي 727 صورت ميگرفته است. هدف عبارت از آن بوده است كه با حفظ سرعت، بر ظرفيت هواپيما چنان افزوده شود، كه استفاده از آن سود بخش گردد. و اما هواپيماهايي با سرعت مافوق صوت، از نوع كنكورد، به بهايي به مراتب گرانتر از هواپيماهاي با سرعت زير صوت تمام ميشوند.
هليكوپتر قادر به حمل بار كمتري است و از سرعتي كمتر نيز برخوردار است (150 كيلومتر در ساعت، سرعت تجاري) و در نتيجه بهاي آن نسبت به بار مفيدي كه حمل ميكند گران است. ولي در عوض نياز به باند فرود ندارد و ميتواند در قطعه زميني محدود و يا در ميداني از شهر فرود آيد. از اين وسيله، ميتوان در كوهستانها، در بيشهزاران و در امر ايجاد ارتباط با حومهها، استفاده به عمل آورد. با اين حال بهاي آن گزاف و هزينه نگاهداري آن زياد است، و در سرزمينهاي حارهاي ترجيح داده ميشود تا به جاي آن از هواپيماهايي با باند كوتاه، ولي با پرواز افقي استفاده كنند. شركت هواپيمايي سابنا، كه در كشور بلژيك دست به تاسيس خطوط پرواز هليكوپتر زده بود، بزودي ناگزير شد تا بهرهبرداري از آن را متوقف سازد. از هليكوپتر كه بگذريم، هواپيما، كه از قيود حاكم بر راهها آزاد است در مقابل نيازمند باند پرواز طويلي (گاه بيش از 22 كيلومتر) است كه با مصالحي سخت و مقاوم ساخته شده باشد. از سويي، هواپيما نياز مبرم به وجود يك سازمان گسترده دارد كه عبارت باشد از سرويس فني كه مصروف نگاهداري از آن ميشود، برجهاي مراقبت و سيستم رادار. هر هواپيما در مسيرهاي هوايي، زير نظارت قرار دارد و در دالانهاي هوايي خاصي هدايت ميشود. يك موسسه هواشناسي پيش از پرواز و در جريان آن، پيشبينيهاي هواشناسي ارتفاعات بالاي جو را در اختيار هواپيما قرار ميدهد. شرايط مربوط به هواشناسي، فشار سنگيني را بر حمل و نقل هوايي، به ويژه به هنگام فرود اعمال ميكند، زيرا كه فضاي بشدت مهآلود، هواپيما را وادار به فرود در فرودگاهي ديگر خواهد ساخت. فرودگاهها نيز نظير بنادر، از عوارضي كه توسط شركتهاي استفاده كننده و يا مسافران به آنها ميپردازند به گذران امور خويش ادامه ميدهند.
حمل بار توسط هواپيما به تن- كيلومتر، گران تمام ميشود و بنابراين غالب اوقات از آن منحصرا به منظور ارسال بستههايي كه لازم است فورا ارسال شوند و يا متضمن اشياء با ارزشي هستند (و عليالخصوص بستههاي پستي) استفاده به عمل ميآيد. با اين حال چون خطر خرابي كالاهاي ارسالي توسط هواپيما بسيار ناچيز است، نرخهاي پايين بيمه براي ارسال كالا توسط هواپيما، امكان ميدهد تا بخشي از بار، با قيمتهاي قابل قبول، به اين وسيله حمل شود به خصوص كه كالا، مدت زيادي راكد نميماند. از سوي ديگر در يك كشور نوبنياد، حمل و نقل با هواپيما امكان ميدهد تا بتوان از تحمل هزينه بسيار سنگين راههاي زميني شانه خالي كرد. مثلاً در نواحي قطبي كانادا و همچنين در جنگلهاي استوايي، از چنين وسيلهاي براي ارسال كالاهايي مانند شمش فلزات گرانبها و تحويل ماشين آلات استفاده به عمل ميآيد.
عمدهترين و رايجترين شيوه، استفاده از هواپيما حمل و نقل مسافران است. فرودگاههاي بزرگ هر سال شاهد رفت و آمد چندين ميليون مسافر هستند (مثلا از فرودگاه پاريس- اورلي هر سال 12 ميليون مسافر و تنها 254000 تن كالا حمل ميشود. ميزان حمل كالا، در واقع 100 بار كمتر از بار حمل شده توسط بندر رودخانهاي اين شهر است). در حمل و نقل هوايي، مسافران ار سرعت و رفاه كافي برخوردارند؛ استفاده از هواپيما، آنان را از زحمت تغيير وسيله نقليه معاف ميدارد و بدين سبب وسيلهاي است كه در نواحي آبي- خاكي و در عبور از شعبات دريايي (به ويژه ميان انگلستان و قاره اروپا) اين همه مورد استفاده قرار ميگيرد. رقابت ميان هواپيما و راههاي دريايي موجب شده است تا در سال 1966 هفت هشتم، و در 1972 حدود 2/99 درصد مسافراني كه از اقيانوس اطلس شمالي عبور كردهاند، جذب خطوط هوايي شوند. رقابتي كه ميان هواپيما و قطارهاي مسافربري درگير شده است مربوط به اختلاف سرعت آن است، زيرا كه اختلاف قيمت ميان اين دو وسيله، با اختلاف زماني مسافرت با هواپيما، در واقع جبران ميشود. نقش هواپيما در ارتباطات داخلي كشورها، نخست در سرزمينهاي وسيعي مانند اتحاد شوروي و ايالاتمتحده و يا در كشورهاي كم رشدي كه قطارها در آنها به كندي در حركت بودهاند، اهميت گرفته است. سپس اين پديده در كشورهاي توسعه يافته برخوردار از قطارهاي سريعالسير، نظير كشورهاي اروپاي غربي، نيز تعميم يافته است. در عوض قطارهاي بسيار سريع مانند شين كانسن در ژاپن، موجب شده است تا بار ديگر سهم هواپيما در حمل و نقل مسافر تقليل يابد، زيرا كه سود ناشي از سرعت هواپيما، ديگر قادر به جبران زمان به هدر رفته در فاصله شهر تا فرودگاه نيست. به علاوه پارهاي از قلمروهاي هوايي، مانند مگالويوليس آمريكايي بستن- نيويورك- واشنگتن از ترافيك هوايي اشباع شدهاند و وجود قطارهاي تندرو، امكان تخليه مسافران بيشتري را فراهم ميآورده است.
مسيرهاي هوايي نيز مانند مسيرهاي دريايي، به جانب كوتاهترين راهها، يعني قوسهايي از دواير بزرگ، گرايش دارند. هواپيماها بهتر از كشتيها ميتوانند به قطبها نزديك شوند. از سال 1958 به بعد، پرواز ميان توكيو به پاريس با توقفي در آلاسكا، به طور معمول با يك صرفهجويي 30 درصدي در زمان پرواز، صورت ميگيرد.