0

برنامه آموزشي كودكان با اختلال بينايي

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

برنامه آموزشي كودكان با اختلال بينايي

همه ما در زندگی و تماس‌های اجتماعی خود، گاه با افرادی مواجه شده‌ایم که از نعمت بینایی محرومند اما همانند همتایان بینای خود و گاهی حتی بهتر و توانمندتر از آنها زندگی می‌کنند. با مشاهده آنها هماره این سوال برایمان مطرح است "آنان که نمی‌بینند، چگونه زندگی می‌کنند، چگونه می‌آموزند، چه می‌آموزند و چطور می‌آموزند".

  آسیب بینایی، یک اصطلاح کلی است که تمام سطوح مختلف آسیب‌های بینایی از نابینایی مطلق تا کم‌بینایی را دربرمی‌گیرد. برای نابینایی، تعاریف مختلفی ذکر شده که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: تعریف قانونی و تعریف آموزشی.
 
تعریف قانونی
  شخصی از لحاظ قانونی نابینا است که میزان دید او با اصطلاح چشم برتر 200/20 یا کمتر است. در ایالات متحده، نابینا از نظر قانونی به کسی اطلاق می‌شود که چیزی را که یک فرد بینای عادی در فاصله 200 فوتی یا حدود 70 متری رویت می‌کند، در فاصله 20 فوتی یا 7 متری و یا نزدیکتر می‌تواند ببیند.
 
تعریف آموزشی
  از نظر آموزشی، کسی که برای خواندن و یادگیری از خط بریل استفاده می‌کند، نابینا تلقی می‌شود.[1] در تعریف آموزشی دیگری، تیلور، ‌افراد با نقایص بینایی شدید را به دو دسته تقسیم کرده است، نابینا و نیمه‌بینا. افرادی که میزان بینایی آنها، اجازه استفاده از خطوط نوشتاری را برای مقاصد آموزشی به آنها نمی‌دهد، می‌توانند از خط بریل، حس لامسه و وسایل کمک‌شنیداری در آموزش استفاده کنند. افراد با بینایی جزئی یا نیمه‌بینا، می‌توانند در امر آموزش از باقی‌مانده بینایی خود استفاده کنند و برای یادگیری از کتاب‌هایی با خطوط درشت و یا وسایلی که خطوط را بزرگ‌نمایی می‌کنند، استفاده نمایند.[2]
  تعریف آموزشی، جدیدتر از تعریف قانونی است و مبتنی بر کارکرد بینایی باقی‌مانده در ارتباط با اهداف آموزشی است.
 
 
آموزش کودکان
  تقریبا یک‌دهم از کودکانی که وارد مدرسه می‌شوند، تا اندازه‌ای به نقص بینایی مبتلا می‌باشند. خوشبختانه، اغلب این نقایص را می‌توان به کمک عینک اصلاح نمود و در رشد اجتماعی و یا آموزش کودک تاثیرات کمی دارند و یا بدون تاثیرند. اما در هر هزار نفر، یک نفر به نقص شدید مبتلا است. بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتی ایجاد می‌کند ولی این محدودیت به آن اندازه نیست که فرد نابینا از تمام فعالیت‌های آموزشی، فراگیری حرفه و تجربه‌اندوزی محروم گردد. در آموزش کودکان چهار چیز، مهم و حیاتی است:
·        الفبای بریل
·        استفاده از باقی‌مانده بینایی
·        مهارت‌های شنیداری
·        آموزش حرکت و جهت‌یابی(تحرک). سه مورد اول مستقیما بر امر آموزش خواندن مربوط است، در حالی‌ که مورد چهارم به مهارت‌هایی که در زندگی روزمره لازم است، اشاره دارد.[3]
 
یک. بریل‌آموزی
  یادگیری برای دانش‌آموزانی که از نظر بینایی نقص شدید دارند، ضروری است. به خاطر اینکه آنها نمی‌توانند حروف الفبای عادی را بخوانند. یادگیری روش‌های مختلف خواندن و نوشتن در آموزش، مهارت‌های زندگی روزمره و فرصت‌های شغلی، با اهمیت است. خط بریل در سال 1829 توسط لوئیزبریل که خود نیز نابینا بود، اختراع شد. در خط بریل به جای حروف، از نقطه استفاده می‌شود و خط بریل یک تسهیم و ترکیبی از 6 نقطه است. نوعی از خط بریل برای مکاتبات معمولی و نوعی دیگر در خلاصه‌نویسی به‌کار می‌رود.
  برای نوشتن خط بریل از دو وسیله استفاده می‌شود، یکی ماشین تحریر(برکنیز) بریل که بر روی آن 6 کلید تعبیه گردیده و مانند ماشین تحریر معمولی با فشار بر هر دکمه در روی صفحه کاغذ، نقاط برجسته نمودار خط بریل نقش می‌بندد و وسیله دیگری که از نظر حمل و نقل به مراتب راحت‌تر از ماشین تحریر پرکنیز است، برجسته‌نگار یا لوح و قلم مخصوص خط بریل است. با قرار دادن قلم در سوارخ‌های لوح و آوردن فشار بر آن، روی کاغذی که بین لوح و قلم قرار گرفته علائمی که نمودار خط بریل است، ایجاد می‌گردد. ولی عمل نوشتن خط بریل با آن به مراتب کندتر از ماشین پرکنیز انجام می‌گیرد.
  ایناکن، وسیله‌ای برای خواندن نابینایان است که کلمات معمولی را برجسته و قابل لمس می‌سازد. از مزایای این وسیله، خواندن مطالب مختلف از قبیل روزنامه، مجلات و کتب به وسیله آن است و در این مورد محدودیت بریل را ندارد اما محدودیت در خواندن کلمات، یکی از معایبی است که این وسیله دارد. طبق بررسی توبین و جیمز فقط بین 5 تا 15 کلمه در دقیقه با این وسیله قابل خواندن است.[4]
 
دو. استفاده از باقی‌مانده بینایی
  به علت مشکلات زیادی که در زمینه استفاده از خط بریل وجود دارد و نیز به سبب اینکه اکثر کودکان مبتلا به نقص بینایی مقداری دید مفید دارند، اغلب متخصصان هوادار این هستند که به این افراد کمک شود تا از باقی‌مانده قدرت بینایی خود استفاده کنند. آنها به معلمان توصیه می‌کنند تا کودکان مبتلا به نقص بینایی را تشویق کنند تا آنجا که ممکن است از دید موجود خود بهره‌‌برداری نمایند.
  هانی من، معتقد است که اغلب دانش‌آموزان مبتلا به نقص بینایی باید خواندن خطوط چاپی را فرا گیرند. او دلایلی برای این منظور ذکر کرده که از جمله آنها می‌توان از سریعتر خواندن این خطوط، وجود تصاویر و نمودارها و در اختیار بودن بیشتر مطالب خواندنی، نام برد. سال‌ها بود که عده‌‌ای در برابر این هدف که دید افراد مبتلا به نقایص بینایی را در خواندن مطالب و سایر فعالیت‌ها به‌کار اندازند، مقاومت می‌کردند در این باره نظرات نادرست متعددی وجود داشت که از جمله شایع‌ترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نزدیک کردن چشم به کتاب به آن آسیب می‌رساند، عدسی‌های قوی به چشم لطمه می‌زند و استفاده زیاد از چشم برای آن ضرر دارد. در حال حاضر تحقیقات نشان داده که جز در موارد بسیار نادر این نظریه نمی‌تواند درست باشد.
  مطالعات نشان داده، که افراد مبتلا به نقص بینایی را می‌توان طوری تربیت نمود تا از باقیمانده بینایی‌شان جهت کارآیی بهتر استفاده لازم را ببرند و دو روش عمده‌ای که برای کمک به این کودکان در خواندن خطوط چاپی وجود دارند عبارتند از روش استفاده از کتاب‌هایی که با خطوط درشت چاپ می‌شوند و روش استفاده از وسایل ذره‌بینی. همچنین دستگاه‌های بزرگ‌کننده خطوط نیز وجود دارند ‌از قبیل؛ عینک، عدسی‌های ذره‌بینی دستی و تلویزیون‌های مداربسته که تصاویر را بزرگتر از اندازه‌های معمولی نشان می‌دهند.
 
سه. تقویت مهارت‌های شنیداری
  شنوایی، پس از بینایی مهمترین کانال دریافت اطلاعات است. بنابراین به عنوان مهمترین حس جایگزین در کودکان مبتلا به آسیب بینایی در نظر گرفته می‌شود. پرورش حافظه شنیداری و تمایزیافتگی‌های شنیداری از مهمترین راهبردهایی است که می‌توان به آن تکیه کرد. درباره اهمیت مهارت‌های گوش دادن برای کودکان نابینا نمی‌توان از حد اغراق کرد. کودک برای به دست آوردن اطلاعات از محیط هر چه کمتر بتواند از بینایی خود استفاده کند، بدیهی است که توانایی‌های او در زمینه گوش دادن برایش اهمیت بیشتری خواهد داشت.
  بیشوف و هاتکن، یادآور می‌شوند که تعداد زیادی از متخصصان هنوز تصور می‌کنند که مهارت‌های گوش دادن در کودکان نابینا به‌طور طبیعی به‌خوبی رشد می‌کند. متاسفانه این نظریه درست نیست. زیرا حالا آشکار شده است که کودکان نابینا به صورتی طبیعی و معجزه‌آسا نمی‌توانند از طریق گوش دادن و تمرکز، نقص خود را جبران کنند و در بیشتر موارد باید روش‌های گوش دادن را به آنها آموخت.[5]
 
چهار. آموزش حرکت و جهت‌یابی
  یکی از مهمترین نیازهای کودکان دارای آسیب بینایی، تحرک و جهت‌یابی است که بدون آنها رشد و تحول شناختی، حرکتی، اجتماعی، زبانی و عاطفی نیز مختل می‌گردند. تحرک و جهت‌یابی، اساس تاثیرگذاری انسان بر محیط پیرامون او هستند.[6]
  یکی از عواملی که می‌تواند به فرد نابینا کمک ‌کند تا با نقص خود کنار آید، نحوه رفت و آمد او در محیط است. در واقع فعالیت‌های اجتماعی و استقلال این افراد به میزان زیاد بر نحوه تحرکشان بستگی دارد. در تحرک کودک دو جنبه وجود دارد: یکی توجیه ذهن و دیگری توجیه جسمی. تجسم ذهنی کودک از محیط را می‌توان از طریق استفاده از نقشه‌های برجسته یا مدل‌های کوچکی از محیط بزرگتر که به تصویر می‌کشیم، تقویت نمود.[7]
  سال‌هاست که اندیشمندان دریافته‌اند که تعداد زیادی از افراد نابینا ظاهرا می‌توانند به خوبی از برخورد با مانع اجتناب کنند. در سال 1950 در یک مطالعه کلاسیک کوترین و دیگران، تحقیقات چندی را برای پیدا کردن پاسخ این سوال که، آنان چطور به خوبی جهت‌یابی می‌کنند، انجام دادند و دریافتند که نابینایان برای تشخیص موانع بر سر راه خود همچون خفاشان از صوت(تاثیرات فرکانس) استفاده می‌کنند. با توجه به اینکه شنوایی، یک عامل اصلی در تشخیص مانع می‌باشد معلمان برای افزودن بر قدرت جهت‌یابی و تحرک در کودکان نابینا توجه خود را به تقویت استفاده از حس مذکور هم به طریق طبیعی و هم به طریق مصنوعی معطوف می‌سازند.[8]
 
 
رشد مهارت‌های زندگی روزمره
  یکی از مهمترین عناصر برنامه درسی دانش‌آموزان مبتلا به نقص بینایی، رشد مهارت‌های زندگی روزمره است، که توانایی آنها را برای انجام فعالیت‌های عادی زندگی مثل انتخاب و مراقبت از لباس، ‌مدیریت پول، تهیه مستقلانه غذا، خرید کردن و ... افزایش می‌دهد. کودکان سالم بیشتر مهارت‌های زندگی روزانه را از طریق تقلید و مشاهده و یا آموزش‌های والدین و دیگر اعضای خانواده یاد می‌گیرند اما کودکان نابینا از چنین امکانی محرومند و به همین خاطر یکی از مسئولیت‌های متخصصان، تدریس مهارت‌های زندگی است.
  فعالیت‌های زندگی روزانه برای کودکان مبتلا به نقص بینایی پیش از مدرسه عبارتند از: لباس پوشیدن، توالت رفتن، استفاده از وسایل خوردن و آگاهی از وعده‌ها و زمان غذا خوردن؛ در سال‌های دوره ابتدایی عبارتند از: انتخاب لباس‌ها براساس آب و هوا و سلیقه، شستن و مراقبت از مو، کارهای خانه و نظارت بر پول شخصی؛ در سال‌های دوره دبیرستان عبارتند از: آرایش و تمیز کردن، مراقبت از خود، سازماندهی دارایی‌های شخصی، نظم و نگهداری ابزارها و وسایل ویژه و به‌کارگیری مهارت‌های اجتماعی.[9]
 
 
طبقه‌بندی مدارس
  به‌طور کلی، کودکان نابینا و نیمه‌بینا را به چهار طریق می‌‌توان آموزش داد:
 
·        مراکز شبانه‌روزی: به مراکزی گفته می‌شود که کودک به صورت تمام وقت در آنجا نگهداری می‌شود و این مراکز بیشتر برای کودکان نابینای مناطق دوردست و یا گروهی که علاوه بر نابینایی، مشکل دیگری از جمله عقب‌ماندگی ذهنی و نقص شنوایی دارند و یا به هر علتی امکان تحصیل برای آنان در محیطی که زندگی می‌کنند فراهم نیست، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
 
·        مدارس روزانه: مانند مدارس روزانه عادی عمل می‌کند. کودک ساعات معینی از روز را به مدرسه می‌رود و زیر پوشش آموزش قرار می‌گیرد. این مدارس علاوه بر آموزش دروس و پرورش روح و جسم کودک در هدایت آنان به رفتار صحیح و قابل قبول جامعه کوشش می‌نمایند. همچنین استفاده از باقی‌مانده بینایی گروهی که بهره‌مند از آن هستند در تمام دوره‌های آموزشی باید یکی از اصول قرار گیرد.
 
·        کلاس‌های خاص در مدارس عادی: همانند سایر گروه‌های کودکان استثنایی در مواردی که ایجاد مرکز آموزشی روزانه میسر نباشد می‌توان در مدارس عادی کلاس‌های خاص جهت کودکان نابینا ایجاد نمود. از جمله شروط لازم جهت برقراری کلاس خاص، داشتن امکانات لازم از جمله وسایل آموزشی و معلمان متخصص است. همچنین تشکیل کلاس‌های توام از دانش‌آموزان نابینا و عادی در برخی از دروس به نزدیکی این گروه و آمیزش آنان با جامعه کمک می‌کند.
 
·        کودک نابینا در کلاس عادی: یکی از مناسب‌ترین انواع آموزش برای کودکانی که نقص بینایی دارند، ادامه تحصیل آنان همراه با کودکان عادی است. در سال‌های اخیر در بسیاری از کشورهای جهان این نوع آموزش رو به ازدیاد گذارده و به همین لحاظ معلمان مدارس عادی در دوره‌های تربیت معلم، آموزش‌های لازم را به برطرف کردن نیازهای کودکان استثنایی و نمره تدریس به آنان می‌بینند. هیچ یک از گروه‌های کودکان استثنایی غیر از معلولان جسمی، به اندازه نابینایان نمی‌‌توانند از این نوع آموزش بهره کافی بگیرند. این نوع آموزش به‌خصوص برای کودکانی که از کمی باقیمانده بینایی برخوردارند، ایده‌آل است و آنان را به سرعت به طریقه  زندگی و مراوده عادی با جامعه نزدیک می‌سازد. بیشتر کودکان نابینا به این نوع آموزش رغبت نشان داده و پس از مدتی به شدت به آن علاقمند می‌گردند.[10]


[1]. دبیری، عذرا و زندی‌پور، طیبه؛ آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهرن، آیینه، 1385، چاپ اول، ص 59.
[2]. کاکاوند، علیرضا؛ روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، تهران، روان، 1385، چاپ اول، ص 147.
[3]. هالاهان، دانیل پی و کافمن، جیمز ام؛ کودکان استثنایی، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، 1372، چاپ دوم، ص 486.
[4]. پاکزاد، محمود؛ کودکان استثنایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376، چاپ سوم، ص 308 - 309.
[5] . هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی؛ کودکان استثنایی، ص 491 الی 494.
[6]. کاکاوند، علیرضا؛ روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص 168.
[7]. هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی؛ کودکان استثنایی، ص 493.
[8]. پاکزاد، محمود؛ کودکان استثنایی، ص 417 الی ص 419.
[9]. کاکاوند، علیرضا؛ روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص 168.
[10]. پاکزاد، محمود؛ کودکان استثنایی، ص 312 الی ص 315.
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

پنج شنبه 2 تیر 1390  9:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها